مکافات عمل مجازات یا پاداش کارهای اختیاری انسان است که در دنیا به او میرسد. این مجازات و پاداش، معلول عمل انسان هستند که در دنیا ظهور پیدا کردهاند. از این نتایج به عنوان آثار وضعی اعمال نیز یاد میشود. وجود عکسالعمل کارهای انسان را به دلیل جریان تدبیر واحد در نظام هستی دانستهاند.
قرآن کریم و روایات وجود چنین رابطهای میان کارهای انسان و نتایج آن را به وفور اشاره کردهاند. در شعر و ادبیات نیز جریان این اصل در زندگی دنیایی انسان مورد توجه قرار گرفته است.
مکافات عمل یکی از سنتهای جاری خداوند در دنیاست. با این حال اندیشمندان اسلامی به این نکته توجه دادهاند که نتیجه اعمال انسان منحصر در دنیا نیست. از این جهت ممکن است که انسان عملی انجام دهد اما نتیجه آن را در دنیا نبیند. یا دنیا قابلیت این را ندارد که انسان نتیجه بسیاری از اعمالش را ببیند. از این جهت لازم است خدای عادل شرایطی را در جهان دیگر فراهم کند تا همه انسانها به جزئیات آثار اعمالشان برسند. همچنین هر مصیبت یا نعمتی که به انسان برسد لزوما نتیجه عمل او نیست. بلکه در نظام عالم عوامل مختلفی برای این مسئله همچون رشد، آزمایش، استدراج و ... وجود دارند.
در آیات و روایات متعدد، آثاری برای اعمال خیر و شرّ انسان بیان شده است. برای نمونه، هدایت نتیجه ایمان، گشایش و روزی نتیجه تقوا و زندگی سخت نتیجه از یاد بردن خدا معرفی شدهاند.
تعریف و اهمیت
مکافات عمل، پاداش یا مجازات دنیوی کارهای اختیاری انسان است.[۱] مرتضی مطهری (درگذشت: ۱۳۵۸ش) اندیشمند شیعه بر این باور است که میان اعمال انسان و پاداش و مجازات دنیوی آنها رابطه علیت برقرار است. مثلا زیانهای اجتماعی و بیماریهای جسمانی مکافات شرابخواری هستند. از مکافات عمل به عنوان اثر وضعی نیز یاد میشود.[۲] وی علت این مسئله را چنین تبیین میکند که عالم یک نظام و تدبیرکننده واحد دارد. از این جهت، در نظام هستی هر عملی عکسالعمل متناسب با خود دارد که ممکن است بخشی از آن در دنیا باشد.[۳]
آیاتی از قرآن کریم به رابطه میان کارهای اختیاری انسان و نتایج دنیوی آنها اشاره دارد.[۴] علامه طباطبایی (درگذشت: ۱۳۶۰ش) مفسر شیعه آیات ۹ نساء، ۴۶ سجده، ۸ زلزال، ۹۰ یوسف، ۹ حج و ۳۰ شوری را از موارد نشان دهنده انعکاس دنیوی اعمال در قرآن دانسته است.[۵]
گفته شده روایات بسیاری از معصومین نقل شده که نشان میدهند هر کسی عمل نیکی انجام دهد در زندگی خیر میبینید و هر کسی که شرور باشد خودش نیز در دنیا به عاقبتش خواهد رسید.[۶] برای نمونه حضرت علی(ع) در کلامی اشاره میکنند[۷] که گاهی انسان نتیجه نیکی خود را از جانب کسی میگیرد که اصلا گمان نمیبرد.[۸]
در شعر و ادبیات نیز موضوع مکافات عمل مورد توجه بوده است. مولوی[۹] (درگذشت: ۶۷۲ق) و صائب تبریزی[۱۰] (درگذشت: ۱۰۸۰ق) از جمله شاعرانی هستند که در این رابطه شعرسرایی کردهاند. سعدی (درگذشت: ۶۹۱ق) در شعری میگوید:
[یادداشت ۱]صامت بروجردی (درگذشت: ۱۳۳۳ق) شاعر شیعه در این رابطه میسراید:
مکافات عمل، سنت ثابت خداوند
علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۱۱ سوره رعد این نکته را بیان میکنند که اگر مردمی دارای ایمان و شکر باشند خداوند نعمتهایش را در دنیا بر آنها جاری میکند و اگر ناشکری کنند این نعمتها تبدیل به نقمت میشود تا دوباره به شکر و ایمان برگردند. این مسئله از قضایای حتمی و سنتهای جاری خداوند است که همواره میان شکر و ایمان با نزول نعمتهای الهی و از طرفی کفر و ناسپاسی با نقمت و عذاب خداوند تلازم وجود دارد.[۱۴]
مکافات عمل بخشی از سازوکار جزا
به گفته مرتضی مطهری، سازوکار جزای اعمال منحصر در دنیا نیست و هر فردی نتیجه کامل و قطعی اعمالش را در آخرت خواهد دید. از این جهت هر نتیجه قطعی هر عمل بدی در این دنیا نیست و هر اتفاق بدی که بیفتد لزوما مکافات گناه نیست.[۱۵] هچنین مکافات مربوط به برخی از کارها بوده و پاداش و مجازات برخی از کارها صرفا پس از مرگ است.[۱۶] به بیان تفسیر نمونه، عكسالعملهاى اعمال در این جهان براى برقرارى عدالت به تنهايى كافى نیستند. بنا بر اين بايد قبول كرد كه براى اجراى عدالت الهى لازم است دادگاه عدل عامى برپا شود تا در آنجا به جزئیات كار نيک و بد رسیدگی شود.[۱۷]
مکافات عمل، تنها عامل مصیبتها و نعمتها نیست
به گفته مفسران شیعه در تفسیر آیات مرتبط با مکافات عمل، مصائب و نعمتهایی که به انسان میرسد عوامل مخلتفی دارد. شكوفايى استعدادها تحت فشار مصائب، هشدار نسبت به آينده، آزمون الهى، بيدارى از غرور و غفلت، استدراج، كفاره گناه و ... از جمله این علتها هستند. به همین جهت نمیتوان هر مصیبت و مشکلی را ناشی از گناه و هر نعمتی را ناشی از عمل خوب قلمداد کرد.[۱۸]
بر اساس گزارشی پس از واقعه عاشورا، یزید بن معاویه (درگذشت: ۶۴ق) دومین خلیفه اموی با خواندن آیه ۳۰ سوره شوری خطاب به امام سجاد(ع) مصیبت کربلا را نتیجه عمل امام حسین(ع) ذکر میکند. امام سجاد(ع) در پاسخ، این واقعه را مصداق آیه ۲۲ سوره حدید میدانند که بر اساس آن حکمت مصیبتها عدم دلبستگى به مواهب زودگذر دنيا و يك نوع تربيت و آزمون معرفی شده است.[۱۹]
نمونههایی از مکافات اعمال
در آیات و روایات مورادی به عنوان مکافات اعمال انسان اشاره شده است که میتوان در دو دسته مکافات اعمال خیر و شر قرار داد.
مکافات اعمال خیر
- هدایت در اثر ایمان[۲۰]
- گشایش و روزی در اثر تقوا[۲۱]
- کفایت امر توسط خداوند در اثر توکل[۲۲]
- برکت مضاعف نتیجه انفاق در راه خدا[۲۳]
- هدایت به راه راست با تمسک به خدا[۲۴]
- زیاد شدن مال نتیجه پرداخت زکات[۲۵]
- بارش باران و افزایش توان در اثر توبه و استغفار[۲۶]
- افزایش رزق با صدقه[۲۷]
- پاک شدن گناهان با صدقه پنهانی[۲۸]
- مرگِ بد نداشتن نتیجه صدقه آشکار[۲۹]
- ازدیاد مال،[۳۰] طول عمر،[۳۱] پاکی اموال،[۳۲] دفع بلا،[۳۳] زیاد شدن روزی[۳۴] و دوستی در خاندان[۳۵] در اثر صله رحم
- دفع بلا با دعا کردن[۳۶]
- نیکی دیدن از فرزند نتیجه نیکی به والدین[۳۷]
مکافات اعمال شرّ
- زندگی سخت نتیجه از یاد بردن خدا[۳۸]
- دوری از رحمت خدا و سخت شدن دل در اثر شکستن عهد خداوند[۳۹]
- نفاق در قلب در اثر بخل و پایداری در دروغ[۴۰]
- دوری از هدایت نتیجه ظلم و ستم[۴۱]
- کاهش باران در اثر ظلم حاکم[۴۲]
- زلزله در اثر گناه آشکار[۴۳]
- مرگ زودرس، از بین رفتن نعمتها، انقطاع نسل و مسلط شدن اشرار به اموال در اثر قطع رحم[۴۴]
- قطع شدن نسل نتیجه سوگند دروغ[۴۵]
- کثرت مرگ ناگهانی در اثر رواج پیدا کردن زنا در جامعه[۴۶]
- از دست دادن نورانیت صورت، فقر و مرگ زودرس نتیجه زنا[۴۷]
- ذلیلی و خواری نتیجه خیانت در امانت[۴۸] و دروغگویی[۴۹]
- از بین رفتن خیر و برکت با دشمنی با یکدیگر[۵۰]
پانویس
- ↑ کوثری، اصول مکافات عمل از منظر روایات با تاکید بر نهج البلاغه، ۱۳۹۲ش، ص۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار (عدل الهى)، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۲۷.
- ↑ مطهری، مجموعه (وحى و نبوت)، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ کوثری، اصول مکافات عمل از منظر روایات با تاکید بر نهج البلاغه، ۱۳۹۲ش، ص۸-۱۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۴، ص۲۰۱-۲۰۲.
- ↑ کوثری، اصول مکافات عمل از منظر روایات با تاکید بر نهج البلاغه، ۱۳۹۲ش، ص۱۰.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۵۰۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار (گفتارهايى در اخلاق اسلامى)، ۱۳۸۴ش، ج۲۹، ص۷۲.
- ↑ مولوی رومی، کلیات شمس تبریزی، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۵۳.
- ↑ صائب تبریزی، دیوان، ۱۳۹۳ش، ج۵، ص۲۵۲۶.
- ↑ سعدی، کلیات سعدی، ۱۳۲۰ش، ص۲۱۳.
- ↑ سعدی، گلستان، باب اول سیرت پادشاهان،۱۳۱۰ش، ص۴۹.
- ↑ صامت بروجردی، کلیات دیوان، ۱۳۸۳ش، ص۳۴۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۱، ص۳۱۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار (آزادى معنوى)، ج۲۳، ص۵۵۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(۱-۵))، ۱۳۸۴ش، ج۲۶، ص۴۲۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۴۸۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۵، ص۳۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۴۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۴۲؛ نگاه کنید به: العروسى الحويزى، تفسیر نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۵۸۰.
- ↑ سوره تغابن، آیه۱۱.
- ↑ سوره طلاق، آیه۲.
- ↑ سوره طلاق، آیه۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۴۵؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۲۸۴.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۰۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۳، ص۳۶۵.
- ↑ سوره روم، آیه ۳۹؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۶، ص۱۸۵.
- ↑ سوره هود، آیه۵۲؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۰، ص۳۰۰.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۴۹۴.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۳.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۳.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۳.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۴۹۵.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۳۵۹.
- ↑ سوره طه، آيه ۱۲۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۴، ص۲۲۵.
- ↑ سوره مائده، آیه۱۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۶۷.
- ↑ سوره توبه، آيات ۷۶-۷۷؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۹، ص۳۵۰.
- ↑ آیه ۷ سوره صف؛ آیه ۵ سوره جمعه؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۳۵۵.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۹.
- ↑ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۴۶-۳۴۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۴۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۷۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۵۴۱.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۳.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۱۷.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۱۸.
یادداشت
- ↑ سعدی در گلستان حکایت ستمگری که هیزم درویشان را ناعادلانه میخرید و به توانگران میفروخت نقل کرده که شبی آتش مطبخ در انبار هیزمش افتاد و سایر املاکش را سوزاند صاحبدلی به او گفت این آتش از دودِ دل درویشان است حذر کن ز دردِ درونهایِ ریش/ که ریشِ درون عاقبت سر کند/ به هم بر مَکَن تا توانی دلی/ که آهی جهانی به هم بر کند/[۱۲]
منابع
- نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، مركز البحوث الاسلاميه، ۱۳۷۴ش.
- ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليهم، قم، مؤسسة النشر الاسلامي (التابعه) لجماعة المدرسين، ۱۴۰۴ق.
- دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، قم، الشریف الرضی، ۱۴۰۹ق.
- سعدی، مصلح الدین، کلیات سعدی، تصحیح محمدعلی فروغی، تهران، چاپخانه بروخیم، ۱۳۲۰ش.
- صائب تبریزی، محمدعلی، دیوان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی (آموزش انقلاب اسلامی)، ۱۳۹۳ش.
- صامت بروجردی، محمدباقر، کلیات دیوان، تهران، اسلامیه، ۱۳۸۳ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، الاعلمی فی المطبوعات، ۱۳۹۳ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- العروسى الحويزى، عبد على بن جمعة، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
- کوثری، حجتالله، اصول مکافات عمل از منظر روایات با تاکید بر نهج البلاغه، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث گرایش نهج البلاغه، قم، دانشگاه قرآن و حدیث، ۱۳۹۲ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادی معنوی)، تهران، صدرا، ۱۳۸۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنایی با قرآن(۱-۵))، تهران، صدرا، ۱۳۸۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، تهران، صدرا، ۱۳۸۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (گفتارهايى در اخلاق اسلامى)، تهران، صدرا، ۱۳۸۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (وحی و نبوت)، تهران، صدرا، ۱۳۸۴ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- مولوی رومی، محمد بن محمد، کلیات شمس تبریزی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۶ش.