ممکن الوجود

مقاله قابل قبول
شناسه ناقص
از ویکی شیعه

مُمکنُ الْوُجود چیزی که هستی یا نیستی برای آن ضرورتی ندارد و در صورت وجود مجموع علل و شرایط، موجود می‌شود. ممکن پس از موجود شدن، واجب الوجودی است که به علت خود وابسته است و واجب الوجودِ بالغیر نامیده می‌شود. مفهومِ ممکن الوجود، پس از تقسیمِ موجودات به واجب الوجود و ممکن الوجود، درک می‌شود.

نیازمندی به علت، بنیادِ مفهوم ممکن الوجود و ملاک آن دانسته شده است. ممکن الوجود امری ذهنی است و مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی نیست.

مفهوم‌شناسی

ممکن الوجود، موجودی است که با توجه به ذاتش، وجود یا عدمش(هستی یا نیستی‌اش) نه ضرورت دارد و نه محال است؛[۱] اگر مجموع علت‌ها و شرایطش وجود داشته باشند، موجود می‌شود و اگر آنها وجود نداشته باشند هرچند یکی از آن علل یا شرایط، به وجود نمی‌آید.[۲] بنابراین ممکن الوجود به لحاظ سِرِشتش(ذاتش) نه به موجود شدن گرایش دارد و نه به نیستی.[۳] به گفته محمدتقی مصباح یزدی، از فیلسوفان معاصر شیعه، ممکن الوجود موجودی است که خودبخود وجود ندارد و وجود یافتنش وابسته به موجود دیگری است.[۴] عبدالله جوادی آملی ممکن الوجود را موجودی که هستی یا نیستی برای ذاتش ضروری و واجب نیست، تعریف کرده و برآن است هر واقعیت خارجی که ذات و ذاتیاتش با علم حصولی ادراک شود و به وجود ذهنی موجود شود، ممکن الوجود است.[۵] ملا هادی سبزواری،‌ عارف و فیلسوف شیعی قرن سیزدهم قمری، و مرتضی مطهری ممکن الوجود را بدیهی و بی‌نیاز از تعریف دانسته‌اند.[۶][یادداشت ۱]

دلیل ضروری نبودن هستی برای ممکن الوجودها، به وجود آمدن و از بین رفتن آنهاست؛ زیرا اگر هستی برای آنها ضروری بود، هرگز نیستی در آنها راه نمی‌یافت و در مقابل، اگر نیستی برای آنها ضروری بود(یعنی ممتنع الوجود بودند)،‌ آنها هرگز به وجود نمی‌آمدند.[۷]

گفته شده تمامی اشیاء جهان مانند درختان، انسان‌ها،‌ حیوانات و غیر آنها،‌ به جهت اینکه توسط علت‌هایی به وجود می‌آیند و سپس از بین می‌روند، ممکن الوجود هستند.[۸] ممکن الوجود امری ذهنی است و فقط با عقل قابل ادراک و انتزاع است. ازاین‌رو، مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی همانند مفاهیم پزشکی و روانشناسی نیست.[۹]

واجب، ممتنع و ممکن

موجودات به لحاظ عقلی به دو دسته تقسیم می‌شوند: واجب الوجود و ممکن الوجود.[۱۰] صفت امکان برای ممکن الوجود، ذاتی آن است و دریافتش از غیرِ خود، ممکن نیست.[۱۱] بر همین اساس، تمامی موجودات به جز خداوند ممکن الوجودند.[۱۲] علامه حلی هر آنچه را که واجب الوجود نیست، ممکن الوجود دانسته است.[۱۳] به گفته مرتضی مطهری، برای موجود به صورت ذهنی(در ذهن) سه حالت ‌می‌توان در نظر گرفت: واجب الوجود، ممکن الوجود و ممتنع الوجود.[۱۴]

از دیدگاه فلاسفه، هر چیزی که موجود می‌شود، نخست وجودش باید ضروری و واجب گردد.[۱۵] بر این اساس هر ممکن الوجودی به واسطه علتش، واجب الوجود می‌گردد؛ اما واجب الوجودی که به علت خود وابسته است.[۱۶] ممکن الوجود را پس از موجود شدن، «واجب الوجود بالغیر» نامیده‌اند.[۱۷]

معانی چهارگانه امکان و ممکن

دو مفهوم امکان و ممکن در علوم عقلی پی در پی هم‌اند و در یک بازه معنایی به کار رفته‌اند. امکان دارای چهار معناست:

  1. اول به این معنا که موجود شدن یا نشدن چیز خاصی لازم نیست. این معنی در برابر وجوب فلسفی است که معنایش این است که لازم (ضروری) است آن چیز خاص موجود شود.
  2. دوم اینکه با بکار بردن لفظ ممکن یکی از دو مفهوم موجود شدن یا نشدن، لازم نیست؛ در نتیجه طرف مقابلش ممکن خواهد بود.
  3. معنای سوم امکان این است که رخداد یک رویداد یا وجود یک صفت برای یک موضوع لازم نیست.
  4. معنای چهارم لازم نبودن صفت، سرشت و رویداد به صورت جمعی برای یک موضوع است.[۱۸]

به معنای اول امکان خاص یا امکان حقیقی [۱۹]، به معنای دوم امکان عام، اعم و عامی [۲۰]،[یادداشت ۲] به معنای سوم امکان اَخَصّْ و به معنای چهارم امکان استقبالی گفته می‌شود یعنی چیزی که نه ضرورت ذاتی دارد و نه امتناع ذاتی و نه ضرورت وصفی.[۱۸][یادداشت ۳] امکان عام اصطلاحی رایج است،[یادداشت ۴] هرچند در فلسفه و کلام نیز کاربرد دارد اما امکان خاص با توجه به معنای آن کاربردی در بین مردم نداشته و اصطلاحی علمی است.[۱۸]

نیاز به علت

ممکن برای موجود شدن نیازمند علت دانسته شده و فیلسوفان نیازمندی به علت را ملاکی برای ممکن الوجود عنوان نموده‌اند.[۲۱] ملاصدرا[۲۲] و ابن سینا[۲۳] معتقدند تمامی ممکن الوجودها از ناحیه سرشت خود بالقوه‌اند(استعداد موجودشدن را دارا هستند) و از جانب علت خود بالفعل می‌گردند. از این نگاه، امکان شبیه به ماده(چیزی که بدون شکل قابل اندیشه نیست)[۲۴] و فعلیت یافتنش شبیه به صورت (شکل) است.[۲۵]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ابن سینا، الشفاء (الهیات)، ۱۴۰۴ق، ص۳۷؛ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۸۴؛ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۹.
  2. مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
  3. علاء بصری، شرح المصطلاحات الکلامیه، ۱۴۱۵ق، ص۳۴۸-۳۴۹.
  4. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۵۸
  5. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۳ و ۱۴۴.
  6. مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۴؛ مطهری، توحید، انتشارات صدرا، ص۱۸۲، سبزواری، ملاهادی، منظومه، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۹.
  7. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۰.
  8. مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
  9. مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۸.
  10. ابن سینا، الشفاء، الهیات، ۱۴۰۴ق، ص۳۷؛ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۳۱.
  11. ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۶۱.
  12. ابن سینا، قصیده المزودجه، ۱۳۶۴ش، مقدمه، ص۱۵.
  13. علامه حلی، الاسرار الخفیه فی العلوم العقلیه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۵۵۹.
  14. مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۳۱.
  15. مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
  16. ابن سینا، التعلیقات،۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۷۶؛ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
  17. مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۱.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۹؛ «درس بدایة الحکمه استاد فیاضی»، تارنمای مدرسه فقاهت. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «:2» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است
  19. مظفر، المنطق، نشر دارالتعارف، ص۱۴۴
  20. طوسی، اساس الاقتباس، ص۱۳۱.
  21. مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۶۹.
  22. ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۸۴.
  23. ابن سینا، التعلیقات،۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۸۸.
  24. دهخدا و دیگران، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه «ماده»؛ معین، فرهنگ معین، ذیل واژه «ماده».
  25. ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۸۴.

یادداشت

  1. مفهومه من أعرف الأشياء/و كنهه في غاية الخفاء. منظومه ملاهادی سبزواری
  2. اين ممكن را بسبب آنک عوام استعمال کنند- ممکن عامى خوانند- و بسبب آنک اعم وجوه استعمال این لفظ است- ممکن عام و اعم خوانند- و اين ممکن ذهنى صرف باشد.
  3. این نام گذاری به این جهت است که این امکان تنها در مورد وقایعی که در آینده رخ می‌دهد معنا دارد؛ زیرا وقایع آینده، بطور قطعی معلوم نیستند و وجود یا عدمشان نامعلوم است، از این رو باید گفت امکان استقبالی، تنها با جهل انسان نسبت به وقایع آینده شکل می‌گیرد؛ وگرنه هر محمول و رویدادی در زمان خود، از دو حال وجود و عدم خالی نیست.طباطبائی، نهایة الحکمه، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، صص۶۱--۶۲،
  4. امکان عام در قضیه موجبه، فقط نفی امتناع می‌کند، اما وجود را نه اثبات می‌کند و نه سلب، و از این رو هم با وجوب جمع می‌شود( مانند این که بگوییم «خد ا ممکن است») وهم با امکان خاص مثل قضیه «انسان ممکن است»؛ و در قضیه سالبه، فقط وجوب را نفی می‌کند، اما امتناع را، نه اثبات می‌کند و نه سلب و از این رو هم با امتناع جمع می‌شود و هم با امکان خاص. مظفر، المنطق، الناشر دارالتعارف للمطبوعات، ص۱۴۴.

منابع

  • ابن سینا، حسین بن عبدالله، التعلیقات، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
  • ‌ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء (الهیات)، تصحیح سعید زائد و الاب قنواتی، قم، انتشارات مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن سینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین و قصیده المزدوجه فی المنطق، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۳۶۴ش.
  • «درس بدایه الحکمه استاد فیاضی»، جلسه ۲۶، تارنمای مدرسه فقاهت، تاریخ درج: بی‌تا، تاریخ بازدید: ۲۶خرداد۱۳۹۸.
  • دهخدا، علی‌اکبر و دیگران، لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • سبزواری، هادی، شرح المنظومه، تصحیح وتعلیق،حسن حسن زاده آملی، تهران، نشر ناب، ۱۳۶۹-۱۳۷۹ش.
  • شهیدی، سعیده‌سادات، «مبادی وجودی جداانگاری واجب الوجود از ممکنات در فلسفه ابن سینا»، فصلنامه حکمت سینوی، شماره۴۳، بهار و تابستان۱۳۸۹.
  • طباطبائی، محمدحسین، نهایة الحکمه، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، المطبعة : مؤسسة النشر الإسلامي، بی تا.
  • علاء بصری، حافظ، شرح المصطلاحات الکلامیه، مشهد، مجمع بحوث اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، الاسرار الخفیه فی العلوم العقلیه، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، شركت چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامى، چاپ هفدهم، ۱۳۸۴ش.
  • ‌ مطهری، مرتضی، توحید، تهران، صدرا، بی‌تا.
  • مطهری، مرتضی، شرح منظومه، تهران، صدرا، چاپ بیست و یکم، ۱۳۹۴ش.
  • مطهری، مرتضی، کلیات علوم اسلامی، تهران، صدرا، ۱۳۹۲ش.
  • معین، محمد، لغتنامه، تهران، اَدِنا، چاپ چهارم،۱۳۸۶ش.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.