اَبْدانِ اُخْرَوی (به معنای بدن‌های آخرتی)، به نظریه ملاصدرا در باب معاد جسمانی اشاره دارد. غالب مسلمانان بر اساس ظاهر آیات قرآن معتقدند معاد، جسمانی است و انسان‌ها پس از حشر نیز دارای بدن خواهند بود؛ اما چگونگی و جزئیات این امر مورد اختلاف است. برخی از متکلمان با تکیه بر ظاهر آیات معتقدند انسان‌ها با همین بدن دنیایی خود سر از قبر برداشته و حوادث قیامت آغاز می‌شود. در مقابل برخی از فلاسفه، جسمانی بودن معاد را انکار کرده‌اند و قائل به معاد روحانی شده‌اند. ملاصدرا با تکیه بر مبانی خود در حکمت متعالیه، جسمانی بودن معاد را پذیرفت، اما تبیینی جدید از آن ارائه کرد.

دیدگاه متکلمان

قرآن کریم در آیات فراوانی به مسأله معاد و قیامت و بازگشت انسان‌ها پرداخته است که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ۝٧٨ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ۝٧٩ [یس:78–79] ﴿و برای ما م ث لی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت چه کسی این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگی می‌بخشد ۝٧٨ بگو همان کسی که نخستین‌بار آن را پدیدآورد و اوست که به هر [گونه] آفرینشی داناست ۝٧٩
  • ﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ۝٣ بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ ۝٤ [قیامه:3–4] ﴿آیا انسان می‌پندارد که هرگز ریزه استخوان‌هایش را گرد نخواهیم آورد ۝٣ آری [بلکه] تواناییم که [خطوط] سر انگشتانش را [یکایک] درست [و بازسازی] کنیم. ۝٤
  • ﴿أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ ۝٩ [عادیات:9] ﴿مگر نمی‌داند که چون آنچه در گورهاست بیرون ریخته گردد ۝٩
  • ﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ ۝٥١ [یس:51] ﴿و در صور دمیده خواهد شد پس بناگاه از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش می‌آیند ۝٥١

بر اساس ظاهر بسیاری از آیاتی که درباب معاد است در قیامت و پس از مرگ، انسان‌ها با همین بدن دنیایی خود سر از قبر برداشته و حوادث قیامت آغاز می‌شود. بیشتر متکلمان معتقدند این آیات قابل تاویل نبوده و بدنی که در قیامت انسان با آن محشور می‌شود همین بدن مادی است که در دنیا با آن زندگی می‌کرده است. این اعتقاد، معاد جسمانی نامیده می‌شود. از منظر کلام شیعه، اعتقاد به جسمانی بودن معاد بر هر مسلمانی واجب است. اما اعتقاد و فهم کیفیت و جزئیات آن، جزء واجبات نیست.[۱]

علامه مجلسی می‌گوید:

«و واجب است معتقد باشی به اینکه خداوند تعالی در روز محشر همه مردم را زنده می‌کند و ارواحشان را به بدن اولیه خودشان باز می‌گرداند و اگر کسی این مطلب را انکار کند و یا آن را طوری تأویل نماید که موجب انکار ظاهری آن باشد -چنانکه در زمان خود می‌شنویم از بعض مُلحِدان- به اجماع(اتفاق) همه مسلمین، کفر و الحاد است؛ چنانچه بیشتر قرآن در اثبات حیات مجدّد در روز قیامت و کفر مُنکرین آن وارد شده است؛ و به شُبُهات حکماء (فلاسفه) که می‌گویند اِعادۀ معدوم (= بازگرداندن چیز نابود شده) ممکن نیست، و به تأویلات آنها که معاد جسمانی را تأویل به معاد روحانی می‌کنند، توجه مکن.»[۲]

دیدگاه فلاسفه

فلاسفه مسلمان، تلاش کرده‌اند تا تبیینی عقلی از اصل معاد و کیفیت آن ارائه دهند. البته هر چند دلایل عقلی بر لزوم معاد و جهانی جز این زندگی دنیوی گواهی می‌دهند، اما کیفیت معاد و این که آیا معاد تنها روحانی است، یا روحانی و جسمانی و با پذیرش جسمانی بودن، آیا این جسم عنصری و مادی است یا جسم برزخی و مثالی؟ اموری نیستند که از راه براهین عقلی بتوان آن را ثابت نمود؛[نیازمند منبع] به همین جهت است که ابن سینا می‌گوید:

باید دانست بخشی از معاد از طریق شرع نقل شده و شریعت آن را پذیرفته است و راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق پیامبر(ص) نیست و آن مربوط به زنده شدن بدن است، باید کیفیت معاد جسمانی و جزئیات آن را به دلیل شرع و گزارش وحی بپذیریم؛ زیرا معیار مذکور مطمئن‌ترین و کامل‌ترین معیاری است که بشر می‌تواند از این راه، حقایق اطمینان‌بخشی به دست آورد.[۳]

فلاسفه مشاء، بنابر مبانی خود معتقد بودند بدن انسان پس از مرگ معدوم می‌شود و چون اعاده معدوم از لحاظ فلسفی امکان ندارد، بدن نمی‌تواند مجددا بازگردد؛ و چون نتوانسته‌اند اشکالات معاد جسمانی -از جمله شبهه اعاده معدوم- را حل کنند؛ منکر معاد جسمانی شده‌اند، یا آن را از لحاظ فلسفی قابل اثبات ندانسته‌اند. ولی از آنجا که روح، موجودی پیراسته از ماده است، فنا و نیستی در آن راه ندارد و پس از قطع علاقه از بدن، باقی خواهد ماند ناچار به معاد روحانی روی آورده‌اند.[نیازمند منبع]

دیدگاه ملاصدرا

پس از فیلسوفان مشاء، ملاصدرا با مبانی حکمت متعالیه، تبیین دیگری از معاد جسمانی ارائه کرد. او در نظریه خود قائل شد که اگرچه معاد جسمانی است و آنچه که محشور می‌شود مجموع نفس و بدن است اما در عین حال بدنی که در معاد برانگیخته می‌شود بدنی است لطیف که در عین اینکه از هر لحاظ مثل این بدن دنیوی است، از استعداد لازم برای حیات اخروی برخوردار است.[۴][نیازمند منبع]

این تغییرات حاصل شده در وضع و مقدار و شکل بدن مانع از بقای شخصی آن نخواهد بود، چرا که تَشَخُّص هر کس به نفس اوست با ماده عام،[۵] به همین دلیل با دیدن فرد در آخرت حکم می‌شود که این همان انسان قبلی است، اگرچه خصوصیات ظاهری او تغییر کرده باشد؛ همانگونه که در دنیا با تغییر بدن شخص در طول دهها سال، باز هم می‌گوییم این فرد همان انسان است. بنابراین با فرض بقای نفس، اعتباری به تبدیل و تبدل ماده نیست.[۶]

تفاوت بدن‌های اخروی با بدن‌های دنیوی

صدرالدین شیرازی اختلافات میان ابدان دنیوی و ابدان اخروی را اینگونه برمی‌شمارد:

  1. ابدان اخروی بر خلاف ابدان دنیوی قابل فساد و تباهی نیستند؛[۷]
  2. ابدان اخروی دارای روح و حیاتند و بلکه عین حیاتند یعنی حیات در آنها ذاتی است نه عَرَضی، در حالی که برخی از ابدان دنیوی دارای روح و حیات و بعضی فاقد آنند؛[۸]
  3. ابدان اخروی بر حسب اعداد تصورات نفوس و ادراکات، نامتناهی هستند زیرا براهین تناهی ابعاد در آنگونه ابدان جریان ندارد.[۹]
  4. ابدان اخروی متوسط بین دو عالم(ماده و تجرد، عالم محسوس و معقول) بوده و جامع تجرد و تَجَسُّمند و بیشتر لوازم و عوارض ابدان دنیوی را ندارند؛[۱۰]
  5. ابدان اخروی عین نفوس‌اند وبدن اخروی مانند ظِلّ همواره ملازم روح و حاکی از اوست و بلکه با روح اتحاد وجودی دارد.[۱۱]
  6. میان ابدان اخروی تزاحم نیست.[۱۲]
  7. ابدان دنیوی تدریجی الحدوث‌اند و ابدان اخروی دَفعی الحدوث[۱۳]

پانویس

  1. مظفر، محمدرضا، عقائدنا، فصل اعتقادنا فی المعاد الجسمانی
  2. اعتقادات مجلسی، فصل اعتقاد به معاد جسمانی
  3. بوعلی سینا، الهیات شفاء، ۱۳۷۶ش، مقالۀ ۹، ص۴۶۰.
  4. ملاصدرا، الاسفار، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۸۵.
  5. ملاصدرا، المظاهر الالهیه، ترجمه حمید طبیبیان، چاپخانه سپهر،۱۳۶۴، ص۶۶
  6. ملاصدرا، المظاهر الالهیه، ص۲۶۶
  7. ملاصدرا، عرشیه، ۲۵۰
  8. ملاصدرا، عرشیه، ۲۵۱-۲۵۲
  9. ملاصدرا، عرشیه، ۲۵۲
  10. ملاصدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۸۳.
  11. ملاصدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۸۳.
  12. ملاصدرا، عرشیه، ۲۵۲
  13. ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۰۰؛ نیز نک‌: آکل و مأکول، معاد

منابع

  • بوعلی سینا، حسین بن عبدالله، الهیات شفاء، حسن حسن‌زاده آملی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمدابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، قم،‌....
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الاسفار، بیروت، ناشر: دار إحياء التراث العربي‌، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
  • صدرالدین شیرازی، محمدابراهیم، المظاهر الالهیه، ترجمه حمید طبیبیان، چاپخانه سپهر، ۱۳۶۴ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمدابراهیم، عرشیه، به کوشش غلامحسین آهنی، اصفهان، ۱۳۴۱ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمدابراهیم، مفاتیح الغیب، به کوشش محمد خواجوی، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • مجلسی، محمدباقر، اعتقادات مجلسی،....
  • مظفر، محمدرضا، عقائدنا،‌.....

پیوند به بیرون