برهان نظم سادهترین و عمومیترین برهانی است که برای اثبات وجود خداوند ارائه شده است. قرآن از موجودات جهان به عنوان «آیات» یعنی علائم و نشانههایی از خداوند یاد میکند. در این برهان بهطور خلاصه، نظم و نِظام اشیاء را دلیل و نشانهای بر وجود نیروی نظمدهندهای دانستهاند.
خداشناسی | |
---|---|
توحید | اثبات خدا • توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات • صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه• اصالت قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور• رجعت • امامت تنصیصی |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه • ایمان مرتکب کبیره |
این برهان از عالم طبیعت برای رسیدن به وجود خداوند استفاده میکند و از آنجا که عالم طبیعت، نظم و ساختار موجود در آن برای همگان قابل فهم است و نیاز به دانستنیهای تخصصی و فلسفی ندارد، از دیگر براهین اثبات خدا، برای عموم قابل استفادهتر است. این برهان، در متون کلامی و دینی، طرفداران و مؤیدهای بیشتری نسبت به سایر براهین دارد. این برهان مخالفانی نیز بهخصوص در چند قرن اخیر داشته است.
در جهان غرب، بیشترین نقدها بر این برهان توسط دیوید هیوم، فیلسوف تجربیگرای انگلیسی وارد شده است و در مقابل، پاسخهایی نیز از سوی دینداران و فلاسفه دین به این ایرادها داده شده است.
محتوای کلی برهان
امام صادق(ع) خطاب به مفضل:
«ای مفضل، نخستین عبرت و دلیل بر وجود خالق، نظم و صورت بخشیدن به این عالم و جمع آوری اجزای آن و نظم آفرینی درآن است. از این رو، اگر با اندیشه و خرد در کار عالم خوب و عمیق تأمل کنی، به راستی آن را همانند خانه و سرایی مییابی که تمام نیازهای بندگان خدا درآن آماده و گرد آمده است. اینها همه دلیل آن است که جهان هستی با اندازه گیری دقیق و حکیمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده است. آفریننده آن یکی است و او همان شکل دهنده، نظم آفرین و هماهنگ کننده اجزای آن است.»
بحار الانوار، ج۱، ص۶۳.
بر اساس این برهان، نظم و سامان خاصی که بر کل جهان به صورت کلی حاکم است، انسانها را به وجود خداوند رهنمون میکند. خدایی که آفریننده و تدبیر کننده جهان است.[۱]
ویژگی خاصی که این برهان نسبت به سایر براهین اثبات خدا دارد، این است که نسبت به بقیه استدلالها، فهم آن برای عموم مردم راحتتر است.[۲] سادگی استدلال و دور بودن از مناقشات عقلی، ویژگی مشترک در بیانهای مختلف آن است، چنانکه اختلاف مبانی اعتقادی تأثیری در نوع تقریر این برهان ندارد.
مایههای اصلی برهان نظم در قرآن
مایههای اصلی برهان نظم را میتوان در آیات فراوانی از قرآن کریم مشاهده کرد.
قرآن کریم، در چندین آیه، نشانههای خلقت و حکمت الهی را در چند نمونه از نظامهای طبیعت بیان کرده و انسانها را دعوت میکند که در این امور که سابقهای نیز نداشته است بیندیشند.[۳]
انَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا ینْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ﴿۱۶۴﴾ (ترجمه:قطعاً در آفرینش آسمانها و زمین و پی در پی آمدن شب و روز و کشتیهایی که در دریا روانند، با آنچه به مردم سود میرساند و آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن، زمین را پس از مردنش زنده نموده و از هرگونه جنبدهای در آن پراکنده کرده و (هم چنین در) دگرگونی بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین مسخّر است، نشانههایی هست برای گروهی که خردورزی میکنند.)[بقره–۱۶۴]
همچنین در برخی آیات، به بیان نظم و انسجام عالم شمول و جهانی در عالم طبیعت اشاره دارد و دیگران را به توجه به آن برمیانگیزد:
الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ۖ مَّا تَرَیٰ فِی خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِن تَفَاوُتٍ ۖ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَیٰ مِن فُطُورٍ ﴿۳﴾ (ترجمه:همان که هفت آسمان را طبقه طبقه بیافرید. در آفرینش آن [خدای] بخشایشگر هیچ گونه اختلاف [و تفاوتی] نمیبینی. بازبنگر، آیا خلل [و نقصانی] میبینی؟)[ملک–۳]
صورت مشترک تقریرهای برهان نظم
مقدمه۱. جهان طبیعت در بردارنده پدیدههای منظم است؛
این مقدمه از راه شناخت ساز و کارها و قوانین طبیعت حاصل میشود. از همین رو، یافتههای علمی جدید به گسترش دامنه بحث درباره برهان نظم مدد رسانده است.
مقدمه۲. هر نظمی نیازمند تدبیر فاعلی نظم آفرین است.
برای اثبات این مقدمه، چند روش ارائه شده است:
روش اول: مقایسه جهان و انسان:
بر اساس این روش، همانطور که هر نظمی در ساختههای دست انسان، نشاندهنده این است که این نظم، اثر یک تدبیرکننده هدفمندی بوده است، میفهمیم که نظم جاری و جهانشمول در جهان طبیعت در اثر تدبیر و هدفمندی کامل موجودی هوشمند و هدفمند است.[۴]
روش دوم: بر اساس قاعده حساب احتمالات:
بر اساس این روش، احتمال پیدایش اتفاقی یک ساختار منظم، چندان اندک است که نزدیک به صفر درصد است و چنین احتمالی در پیش عقلا قابل اعتنا نیست.[۵]
روش سوم: براساس اصل الاتفاقی لا یکون دائمیا و لا اکثریا:
بر اساس این اصل، هرگز امور اتفاقی نمیتواند به صورت همیشگی یا غالب موارد روی بدهد. یعنی اموری که اتفاقی هستند و دلیلی ندارند، به ندرت اتفاق میافتند و بهصورت تکراری، آن هم همیشگی یا در بیشتر موارد، هرگز روی نمیدهند.[۶]
روش چهارم: بر اساس سنخیت میان علت و معلول:
در این روش، برخی از فلاسفه معاصر تلاش کردهاند تا این مسئله را به صورت برهانی اثبات کنند. بر اساس این روش، نظم همانند هر پدیدهای از علتی سرچشمه میگیرد. این علت و معلول باید از یک نوع باشند و به اصطلاح با هم سنخیت داشته باشند. و وقتی نظم امری هوشمند و همراه با هدف است، فاعل و علت آن نیز باید شعور و هدف باشد[۷]
نتیجهای که از این دو مقدمه به دست میآید و در تمام تقریرهای برهان نظم اثبات میشود، این است که نیرویی نظم دهنده و هدفدار برای جهان ضروری است.
تقریرهای برهان نظم
برهان نظم به صورتهای مختلفی بیان شده است که به چهار نمونه از آنها اشاره میشود:
تقریر بر اساس علیت
در این تقریر از نظم موجود در عالم هستی، دو نتیجه میتوان گرفت: اثبات وجود نظم دهندهای برای عالم، و اثبات ویژگیهایی برای او مثل علم، عقل و شعور. برای اثبات وجود وجود ناظم میگوییم: «در عالم طبیعت, نظم برقرار است و هر نظمی به دست ناظمی است، پس باید ناظمی این نظم را در طبیعت قرار داده باشد»
و برای اثبات ویژگیهای ناظم میگوییم: «در طبیعت نظم وجود دارد و هر نظمی برخاسته از شعور و آگاهی است، پس بایستی ناظم جهان طبیعت دارای شعور و آگاهی باشد»
اساس این تقریر بر اصل علیت استوار است و اینکه «هر پدیدهای محتاج پدیدآورنده است»و چون «نظم» پدیده است پس محتاج پدیدآورندهای یعنی ناظمی است و چون نظم و سامان دادن به یک مجموعه نیازمند آگاهی و شعور است پس این ناظم دارای این ویژگیها است.[۸]
تقریر بر اساس انسجام و پیوستگی اجزای عالم
مجموعههای عالم طبیعت، دارای انسجام و اتصال شگفتآوری هستند، بهگونهای که گاهی یک جزء کوچک در کل عالم طبیعت تأثیر میگذارد.اکتشافات علمی همچون اثبات تأثیر نجوم در حیات موجودات روی زمین و دیگر دستاوردهای علمی، این اتصال و انسجام را آشکارتر میسازد. این ارتباط و تنیدگی مجموعهها در همدیگر، دلالت بر وجود شعور و دخالت عقلی بزرگ در ساختار جهان میکند.[۹]
تقریر بر اساس هدفمندی
با دقت در مجموعه نظامهای عالم هستی متوجه میشویم که برخی از این نظامها در خدمت نظامی دیگر قرار دارد بهطوری که در صورت نبودن نظام اول، نظام دوم از بین خواهد رفت.[۱۰]
به عبارت دیگر نظام اول هدف و غایتی دارد که آن تامین احتیاجات نظام دوم است و بدین ترتیب، ارتباط تنگاتنگی بین نظامهای عالم هستی وجود دارد. مثلا ساختار فیزیولوژی وجودی مادر برای تامین احتیاجات غذایی نوزاد است. مشخص است که این هدفمندی و ارتباط در عالم، نشاندهنده موجود عالِم و باشعوری است که چنین ارتباط و هدفمندی را در عالَم به وجود آورده است.تقریر بر اساس حساب احتمالات
وجود حیات و زندگی بر روی زمین، بر اثر وجود شرایط فراوانی است و عوامل گوناگونی با یکدیگر هماهنگ شدهاند تا حیات کنونی موجودات عالم طبیعت، نظم و سامان کنونی خود را یافته است، به گونهای که نبود هر یک از این شرایط موجب بینظمی و فساد این عالم میشود.
این شرایط و عوامل به قدری زیاد هستند که احتمال اتفاقی بودن این نظم و هماهنگی را بسیار ضعیف و در حدّ صفر میکند.[۱۱]
پیشینه
در برخی منابع متقدم اسلامی، این برهان به نام دلیل اتقان صنع نامیده شده است و در اصل برای اثبات صفاتی چون علم و حکمت الهی به کار رفته است نه اثبات وجود خدا.[۱۲]
سابقه این نوع برهان به پیش از دورهای باز میگردد که استدلالهای عقلی پیچیدهتری همانند برهان حدوث رواج یافت.
در سنت اسلامی
نزد متکلمان
آیات قرآنی و احادیثی که پدیدههای جهان را نشانههای خلقت الهی معرفی میکند، الهام بخش عموم متکلمان در این زمینه بوده است:
تقریر اشعری
اشعری در تقریر این برهان، به اتقان صنع اشاره دارد. به بیان وی:
«انسانی که در غایت کمال و تمام است، نطفهای بوده است و پس از آن عَلَقِهای و مُضغِهای، و سپس گوشت و استخوان و خون. میدانیم که او نمیتوانسته است خود را از حالی به حال دیگر درآورد... و ناقلی داشته است که او را از مرحلهای به مرحله دیگر برده است و او را در آنچه بر آن است، تدبیر کرده است...»[۱۳]
تقریر غزالی
غزالی نیز پس از اشاره به آیات قرآنی تأکید میکند که هر کس درباره این آیات بیندیشد و به آفرینشهای بیسابقه آسمانها و زمین و حیوانات و گیاهان نظر کند، با اندک تأملی به روشنی در مییابد که این ترتیب محکم و شگفت انگیز نمیتواند از آفریننده مدبر و فاعل تقدیرکننده بینیاز باشد. به عقیده او این حقیقت چنان است که فطرت انسانها به آن گواهی میدهد و نیازی به آوردن برهان نیست.[۱۴]
تقریر فخر رازی
فخرالدین رازی (متولد۶۰۶ق /۱۲۰۹م) در تقریر دقیق تری از این برهان، معتقد است که آیات قرآن کریم به دو صورت نشان میدهد که عالم طبیعت دلیلی بر وجود خداوند است.
به عقیده او در بخشی از آیات، نظمی که در ساختمان موجودات دیده میشود، دلیل بر اثبات صانع نظم بخش دانسته شده است و این همان برهان اتقان صنع است.
علاوه بر این، برهان دیگری را نیز میتوان بر اساس اصل هدایت در موجودات از قرآن به دست آورد. بر اساس برخی آیات، نیرویی در درون موجودات قرار داده شده که آنها را در مسیر دگرگونیهای طبیعی به سوی هدفی مشخص رهنمون میکند. این واقعیت از دیدگاه فخر رازی، چیزی فراتر از نظم طبیعت است.[۱۵]
نزد فلاسفه مسلمان
بر خلاف متکلمان، فلاسفه مسلمان در اثبات وجود خداوند، از این برهان کمتر بهره گرفتهاند، هرچند مسئله نظم جهان را در مسئله علم و حکمت الهی و در بیان آموزههایی چون عنایت و نظام احسن به کار بردهاند.[۱۶][۱۷][۱۸] اما این اندیشه در فلسفه کِندی و ابن رُشد برای اثبات وجود خدا به کار گرفته شده است. بر اساس نظر فلاسفه اسلامیِ مخالفِ این برهان، برهان نظم را میتوان تکمیل کننده برهانهایی چون وجوب و امکان برای اثبات وجود خدا دانست و از آن برای شناخت صفات واجب متعال بهره گرفت.
برخی نیز چون عبدالله جوادی آملی در کتاب تبیین براهین اثبات خدا چند اشکال به این برهان وارد کرده، ارزش برهانی آن را زیر سؤال میبرد. البته وی در پایان ارزش جدلی آن را میپذیرد.[۱۹]
تقریر کِندی
کندی با استفاده از مباحث فلسفی مربوط به جهان و مراتب موجودات، وجود نظم در طبیعت را به صورت گستردهتری توضیح میدهد. وی در این باره میگوید:
- به راستی که نظم این جهان و ترتیب اجزای آن و ارتباط برخی چیزها با چیزهای دیگر و استحکام شکل و صورت آن، بزرگترین دلیل و نشانه بر این است که محکمترین و دقیقترین تدبیر و حکمت و برنامه، پشتوانه آن است و از سوی دیگر، هر تدبیری مدبر و تدبیر کنندهای میخواهد و هر حکمتی، حکیمی.[۲۰]
تقریر ابن رشد
ابن رشد، در ضمن مباحثی که در رد دلایل متکلمان بیان کرده، برهانی ارائه کرده که به اعتقاد او، مضمون آن از تعالیم وحی گرفته شده است. او این برهان که دلیل عنایت نامیده است، را هم در سطح فهم عموم مردم میداند و هم مناسب اهل فکر و استدلال.[۲۱]
این برهان که تقریر ویژه ابن رشد از برهان نظم است، مبتنی بر دو مقدمه است:
مقدمه۱. همه موجودات جهان با هستی و وجود انسان سازگار هستند؛
مقدمه۲. این سازگاری کامل و دقیق، نمیتواند در اثرِ یک اتفاق باشد، بلکه از جانب فاعلی است که آن را اراده و تقدیر کرده است.
شناخت ما از جهان و انسان هرچه بیشتر باشد، این حقیقت بر ما آشکارتر میشود که اجزاء گوناگون طبیعت از آسمان و زمین و اعضای بدن در خدمت نوع بشرند.[۲۲]
ویژگی برهان ابن رشد، تأکید او بر اصل هدفدار بودن عالم طبیعت است که ارتباط نزدیکی با مفهوم نظم دارد.
در فلسفه غرب
سابقهٔ برهان نظم در آثار فلسفی به یونان باستان و کتاب تیمائوس افلاطون باز میگردد. در سدههای میانه به اشاراتی از سنت آگوستین به این برهان برمیخوریم. همچنین آخرین برهان از براهین پنجگانهٔ توماس آکویناس (۱۲۷۴-۱۲۲۵ میلادی) همین برهان نظم است.[۲۳]
در دوران اخیر یکی از معروفترین تقریرهای برهان را در کتاب «الهیات طبیعی» اثر ویلیام پیلی (۱۸۰۵-۱۷۴۳ میلادی) مییابیم.[۲۴]
از دیگر فلاسفهای که پس از پیلی به دفاع از این برهان پرداختند، میتوان ف.ر. تنانت(۱۹۵۷-۱۸۶۶ میلادی) و سوئین برن و جان بروو و فرانک تیپلر نام برد که تقریری نو از برهان ارائه کردهاند.
مخالفان
در مقابل، فلاسفه دیگری قرار دارند که اعتبار این برهان را زیر سوال بردهاند. این افراد نقدهایی را بر این برهان وارد کردهاند، نقدهایی که یا به صورت جزیی به قسمتی از مقدمات این برهان وارد شده است یا به صورت کلی، بیان میکند برفرض مقدمات استدلال صحیح باشد، نتیجهای که گرفته میشود، با آنچه فلاسفه و دین داران به دنبال آن بودهاند متفاوت است.
برخی از کسانی که اعتبار و دقت این برهان برای اثبات خدا را نپذیرفتهاند، هیچگاه منکر وجود علتی که پدیدهها را منظم میکند، نبودهاند، بلکه اختلاف آنان با موافقان این برهان در این است که منکران وجود خدا نظم موجود در عالم را نتیجه و دستاورد عوامل درونی طبیعت میدانند نه موجودی بیرون از نهاد طبیعت. از اینجاست که برخی معتقدند برهان نظم به لحاظ فلسفی در اثبات وجود مبدئی بینیاز از طبیعت ناتوان است.
در میان مخالفان اعتبار این برهان، افرادی چون هیوم، کانت، داوکینز و ولتر قرار دارند.
دیوید هیوم فیلسوف انگلیسی قرن هجدهم میلادی از بزرگترین مخالفان این برهان است. او در کتاب محاوراتی درباره دین طبیعی، پنج ایراد بر این برهان بیان کرده است و معتقد است که این برهان ناتمام و نادرست است.[۲۵] هیوم معتقد است در این برهان مصنوع طبیعی به مصنوعات بشری تشبیه شده است. همچنین نظم تولید شده خاصیت ذاتی ماده است نه علتی بیرونی. علاوه بر اینها، برهان نظم با تعدد خدا و ناظم سازگاری دارد و با وجود این نظم و ناظم، وجود شرور قابل توجیه نیست.
ایمانوئل کانت در کتاب نقد عقل نظری نیز سه اشکال بر این برهان وارد میکند.[۲۶]
ولتر به فرانسهVoltaire بیان میکند حتی اگر فرض کنیم که این برهان، وجود ناظمی یگانه را اثبات میکند، باز هم به معنای اثبات خدای یگانه نیست.[۲۷]
در مقابل، اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان به پاسخگویی این ایرادها پرداختهاند.
به عنوان نمونه مرتضی مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری به ایرادهایی که هیوم مطرح کرده، پاسخ داده است. البته مطهری معتقد است این استدلال تنها اثبات میکند که عالم طبعیت، علتی دارد باشعور و آگاهی که با تدبیر خود عالم را تدبیر میکند. اما اینکه این فاعل و تدبیر کننده چه خصوصیاتی دارد، ربطی به این برهان ندارد.[۲۸]
پانویس
- ↑ سبحانی تبریزی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل،۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۳-۳۹.
- ↑ سبحانی تبریزی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل،۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۱.
- ↑ برای نمونه، نگاه کنید: بقره(۲):۱۶۴؛ نبأ(۷۸):۶ -۱۶
- ↑ نگاه کنید: غزالی، احیاء العلوم، ج۱، ص۱۲۹؛ مانکدیم، ص۴۰۸-۴۰۹؛ تفتازانی، ج۴، ص۱۱۰.
- ↑ نگاه کنید: هیک، ص۹۱ -۸۱ ؛ صدر، ص۲۳-۳۴.
- ↑ نک: ابن سینا، الشفاء، برهان، ص۹۵-۹۷؛ صدرالدین، المبدأ، ص۲۳؛ نیز نگاه کنید: تفتازانی، ج۴، ص۱۱۱.
- ↑ هیک، ۳۹-۴۳.
- ↑ سبحانی تبریزی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل،۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۳-۳۵.
- ↑ سبحانی تبریزی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل،۱۴۲۳ق، ج۱،
- ↑ سبحانی تبریزی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل،۱۴۲۳ق، ج۱، ص۴۷.
- ↑ سبحانی تبریزی، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل،۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۱
- ↑ نگاه کنید: اشعری، ص۱۰؛ غزالی، احیاء، ج۱، ص۱۲۹ ؛ مطهری، توحید، ص۵۲؛ مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص ۱۱۰.
- ↑ ص ۶ -۷
- ↑ غزالی، احیاء العلوم، الناشر دار الکتاب العربی، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶
- ↑ رازی، التفسیر الکبیر( مفاتیح الغیب)، ج۳۱، ص۱۳۹-۱۴۰
- ↑ ابن سینا، المبدأ و المعاد، ناشر: موسسه مطالعات اسلامىص۸۸ -۹۰
- ↑ صدرالدین، الاسفار، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۱۰۶
- ↑ صدرالدین، المبدأ والمعاد، ۱۳۵۴ش، ص۱۲۴
- ↑ جوادی آملی عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، صص ۲۲۷ - ۲۴۳
- ↑ ص ۲۱۵، ۲۳۰-۲۳۱
- ↑ «الکشف»، ص۶۵، ۶۷ -۶۹، ۱۰۸
- ↑ الکشف، ص۶۵ -۶۶
- ↑ هالینگ دیل، ص۱۵۹ و ۱۶۰.
- ↑ ایان باربور، ص۱۰۴ تا ۱۱۱
- ↑ جان هیک، وجود خدا-۱۳۸۷-ص ۱۲۸
- ↑ ص۹۸۱
- ↑ واربرتون، ص۳۰-۳۳
- ↑ مطهری، علل گرایش به مادیگری، ص۱۵۵؛ مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۵۵۰
منابع
- ابن رشد، «الکشف عن مناهج الادله»، فلسفه ابن رشد، دمشق، ۱۳۵۳ق /۱۹۳۵م؛
- ابن سینا، المبدأ و المعاد، به کوشش عبدالله نورانی، تهران، ۱۳۶۳ش؛
- ابن سینا، الشفاء، برهان، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، قاهره، ۱۳۷۵ق /۱۹۵۶م؛
- اشعری، علی، اللمع، به کوشش جوزف مکارتی، بیروت، ۱۹۵۲م؛
- ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، مرکز نشر دانشگاهی،تهران؛
- تفتازانی، مسعود، شرح المقاصد، به کوشش عبدالرحمان عمیره، بیروت، ۱۴۰۹ق / ۱۹۸۹م؛
- سبحانی تبریزی، جعفر، الهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، موسسة الامام الصادق(ع)،۱۴۲۳ق.
- صدر، محمدباقر، «موجر فی اصول الدین»، همراه الفتاوی الواضحه، نجف، ۱۹۷۷م؛
- صدرالدین شیرازی، المبدأ و المعاد، به کوشش جلال الدین آشتیانی، تهران، ۱۳۵۴ش؛
- صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، تهران، ۱۳۸۶ق؛
- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م؛
- فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، ۱۴۱۰ق /۱۹۹۰م؛
- مانکدیم، احمد [ تعلیق ] شرح الاصول الخمسه، به کوشش عبدالکریم عثمان، قاهره، ۱۳۸۴ق /۱۹۶۵م؛
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی؛
- مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگرایی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۸ش؛
- واربرتون، نایجل، الفبای فلسفه، ترجمهٔ مسعود علیا، چاپ سوم، تهران، ققنوس، ۱۳۸۶ش؛
- هالینگ دیل، رجینالد جان، تاریخ فلسفه غرب، ترجمهٔ عبدالحسین آذرنگ، چاپ هفتم، تهران، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۷ش؛
- هیک، جان، وجود خدا، ترجمهٔ عبدالرحیم گواهی، چاپ اول. تهران، نشر علم، ۱۳۸۷؛
- جوادی آملی عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، قم: مرکز نشر اسرا؛
- Kant، Critic of Pure Reason، trans، Abbot، in the Great Books university of chicago. 1992
پیوند به بیرون