شر اخلاقی
عدل الهی | |
تعریف عدل الهی | |
حسن و قبح | |
مسئله شر | |
جبر و اختیار | |
امر بین الامرین | |
قضا و قدر | |
نظام احسن | |
مستضعف فکری | |
تکلیف مالایطاق | |
استطاعت | |
قبح عقاب بلابیان | |
عذاب ابدی | |
خلقت اجباری | |
عدالت تشریعی |
شرّ اخلاقی به کارهای ناپسندی گفته میشود که از موجودات مختار سر میزند، مانند دروغ یا دزدی. این نوع شر در مقابل شر طبیعی قرار دارد که شامل نواقص آفرینش، مانند بیماری یا بلایای طبیعی، است. الهیدانان مسلمان معتقدند که شرور اخلاقی نتیجه اختیار انسانها است و خداوند انسان را به دلیل مصلحت بالاتری، مختار آفریده است. این در حالی است که خداناباوران وجود این شرور را با وجود خدای عادل و قادر ناسازگار میدانند و از خداباوران انتظار دارند که پاسخی منطقی برای این ناسازگاری ارائه کنند.
الهیدانان شیعه با تأکید بر حکمت خداوند، بر این باورند که اختیار انسان دلیل اصلی بروز شرور اخلاقی است. وجود گرایشهای متضاد، ارزش اخلاقی کارهای اختیاری را بیشتر میکند. از این رو، خداوند مانع تحقق شر نمیشود، چرا که در این صورت اختیار بیمعنا خواهد بود. علاوه بر این، وجود شرور زمینهای برای رشد انسانها فراهم میکند؛ مثلاً ظلمستیزی و صبر در برابر ناملایمات تنها با وجود ظلم و بداخلاقی معنا پیدا میکنند.
در پاسخی دیگر به این مسئله، شرور اخلاقی را عدمی میدانند. برای مثال، زشتی زنا، ناشی از نبود ویژگیهای شایستهای مانند عفت است. به گفته مصباح یزدی، شرور اخلاقی به نسبت انسان و کمال او سنجیده میشوند؛ برای مثال، قتل از جهتی که به انسان نسبت داده میشود شر است. این نسبت، وقتی با خداوند سنجیده میشود برقرار نیست؛ چرا که بر اساس حکمت و در قالب اختیار انسان شکل گرفته است. خداوند سازوکاری برای جبران ضررهای ناشی از شرور اخلاقی در دنیا و آخرت قرار داده است. همچنین قوانینی را برای مبارزه با شرارت اجتماعی در قالب دین وضع کرده است.
اندیشمندان مسلمان، عواملی همچون طینت، غرایز، جهل، و تأثیرات شیطانی را برای شکل گیری گناه برشمردهاند.
معرفی و جایگاه
شرّ اخلاقی به کارهای ناپسندی گفته میشود که موجودات دارای اختیار انجام میدهند: مثل دروغ گفتن یا دزدی.[۱] در تقسیماتی که از شر ارائه شده است، شر اخلاقی را در مقابل شر طبیعی قرار دادهاند. شر طبیعی اشاره به نواقصی است که در آفرینش وجود دارد و بدون دخالت ارادی مخلوقات شکل گرفته است. این نواقص همچون بیماری، سیل، زلزله منشأ درد و رنج انسانها هستند.[۲]
به عقیده الهیدانان مسلمان، وجود شرور اخلاقی ریشه در اختیار انسانها دارد. خداوند بر اساس مصلحت بالاتری که موجود مختار در نظام احسن داراست، دست به آفرینش این موجود زده است.[۳] در مقابل خداناباوران وجود شرور اخلاقی را دلیلی بر نبود خدای عادل، قادر و خیرخواه دانستهاند. چرا که اگر چنین خدایی وجود داشته باشد، وجود این شرور در عالم بیمعنا خواهد بود.[۴] سوالی که از جانب آنان مطرح میشود این است که: چرا خداوند انسان را به صورتی نیافرید که دست به انجام کارهای زشت نزند؟[۵] بر این اساس خداباوران لازم است ناسازگاری میان وجود این شرور در عالم با خدای قادر، عالم و خیرخواه را حل کنند و پاسخی منطقی برای آن داشته باشند.[۶]
سازگاری اوصاف الهی با شرور اخلاقی
الهیدانان شیعه بر این باورند که وجود شرور اخلاقی در عالم منافاتی با صفات الهی ندارد. برای تبیین این سازگاری، نکاتی از جانب ایشان بیان شده است:
اختیار انسان، مصلحت بالاتر
خداوند انسان را دارای ویژگیهایی همچون غرایز و عقل آفریده است. از این رو گرایشهای متضاد در وجود او قرار دارند. تفاوت انسان با فرشتهها در همین مسئله است که ملائک میلهای متضاد درونی ندارند و صرفا بر اساس عقلانیت عمل میکنند. اما انسان به دلیل داشتن ویژگی اختیار، میتواند آزادانه میان گرایشهای خود انتخاب کند. از این رو ارزش انجام کارهای نیک توسط انسان بیشتر است. به دلیل همین ارزشمندی، خداوند انسان را دارای اختیار آفریده است.[۷]
موجود دارای اختیار ممکن است عمل زشت نیز انجام دهد. چرا که اختیار داشتن یعنی انسان بتواند کار زشت و نیک را انتخاب کند. اگر خداوند مانع این انتخاب شود، در حقیقت به او اختیار نداده است.[۸] بر این اساس حکمت آفرینش انسانهای شَرور نیز روشن میشود. چرا که خداوند، انسانِ شَرور نیافریده است؛ بلکه انسان دارای اختیاری آفریده است که با بهره گرفتن از اختیارش دست به شرارت زده است. خداوند سازوکاری در خلقت برای تکثیر نسل انسانها قرار داده و در آن مداخله نمیکند. انسانها بر اساس نظام اَسباب و مُسَبَّبات آفرینش به وجود آمده، برخی شرور و برخی نیککردار میشوند.[۹]
تحقق یافتن کمالات در کنار شرور
دنیا عرصه کنش و واکنش میان خیر و شر است که زمینه امتحان و در نتیجه رشد را فراهم میکند. به گفته ملاصدرا اگر دلهای سخت و خشن نبودند، انسانهای طالب حق به کمال خود نمیرسیدند.[۱۰] وجود همین انسانهای ظالم است که موجب میشود فضیلت ظلمستیزی ایجاد شود. همانگونه که اگر بدِاخلاقی وجود نداشت، فضیلتی با عنوان صبر در مقابل اخلاقِ ناپسند، بیمعنا بود.[۱۱]
ظهور و بروز اسماء و صفات الهی
در عرفان اسلامی، همه مخلوقات مظاهری از اسماء و صفات الهی هستند.[۱۲] همه اسماء، مظاهری در آفرینش دارند. در نتیجه اگر موجودات شرور وجود نداشتند، مظاهر برخی از اسماء الهی مثل انتقام، جبّاری، توبهپذیری، بخشش و عفو تحقق نمییافت.[۱۳]
عدمی بودن شرور
یکی از پاسخهایی که در مسئله شر، مخصوصا در شر اخلاقی به آن توجه شده است عدمی بودن این شرور است. بر این اساس، خود عمل از آن جهت که وجود دارد زشت نیست. توصیف شدن یک عمل به زشتی به دلیل نبود ویژگیهایی است که شایسته بود وجود داشته باشند.[۱۴] برای نمونه عمل زنا از آن جهت زشت است که در انجام آن فرد ویژگی عفت را دارا نبوده است. در نتیجه این شرور در اثر شکل نگرفتن این ویژگیها توسط انسان ایجاد شدهاند نه آفرینش خداوند.[۱۵]
نسبیت شرور اخلاقی
محمدتقی مصباح یزدی، معنا و مفهوم شر و خیر را به نسبت فاعل و کمال آن میسنجد. بر اساس دیدگاه او، ناپسندیِ کارها به نسبت انسان است که با کمال و رشد او سازگار نیست. برای نمونه، قتل چون موجب سقوط انسان میشود و او را از خدا دور میکند به نسبت او شرّ است. اما به نسبت خداوند از آن جهت که حکیمانه انسان دارای اختیار آفریده است، شر محسوب نمیشود.[۱۶]
سازوکار جبران و کنترل
خداوند گرچه با مختار آفریدن انسان، زمینه بروز شرور را فراهم کرده است؛ اما زندگی انسان منحصر در این دنیا نبوده و خداوند سازوکاری ایجاد کرده است که افراد نتیجه کامل اعمال خود را در این دنیا یا آخرت ببینند. پس وجود شرور اخلاقی در این جهان با باور به خدای عادل ناسازگاری نخواهد داشت.[۱۷]
مبارزه با شرور اخلاقی در عرصه اجتماعی با تشریع قانون صورت گرفته است. علامه طباطبایی مفسر شیعه، در تفسیر آیه ۲۱۳ سوره بقره، تشریع ادیان را برای کنترل ویژگی ذاتی استخدامگری انسان دانسته است.[۱۸]
خاستگاه شرور اخلاقی
اندیشمندان شیعه با توجه به آیات، روایات و دلایل عقلی منشا گناهان را در عواملی معرفی کردهاند:
طینت: روایاتی در منابع شیعه نقل شده است که نشان میدهد انسانها به دلیل تفاوتهایی که در خمیرمایه آفرینش آنها وجود دارد، به دو دسته خیر و شر تقسیم میشوند.[۱۹] علامه طباطبایی این روایات را به معنای وجود زمینه برای گرایش بیشتر به خوبی یا بدی میپذیرد که منافاتی با اختیار ندارد.[۲۰]
غرایز: وجود انسان دارای ویژگیهای غریزی و فطری است که بر اساس آنان میل و گرایش به انجام کارهای مختلف را پیدا میکند. از این رو اگر نتواند غرایز خود را تعدیل کند، در مسیر نادرست از آنها استفاده کرده و دچار گناه خواهد شد.[۲۱]
جهل: معرفت نداشتن به خدا، ناآگاهی از هدف آفرينش، ندانستن قوانين خلقت، جهل به زشتى گناه و آثار آن را از جمله زمینههای بروز زشتیها از انسان میدانند.[۲۲]
عامل بیرونی: بر اساس متون دینی، یکی از عوامل شکلگیری گناه، موجوداتی با عنوان شیاطین هستند که موجود مختار را به انجام کار زشت وسوسه میکنند.[۲۳]
پانویس
- ↑ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص۱۳۷؛ خسروپناه، کلام جدید، ۱۳۸۱ش، ص۳۳؛ طاهری، درسهایی از کلام جدید، ۱۳۸۴ش، ص۴۶۸.
- ↑ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص۱۳۷؛ خسروپناه، کلام جدید، ۱۳۸۱ش، ص۳۴؛ طاهری، درسهایی از کلام جدید، ۱۳۸۴ش، ص۴۶۸.
- ↑ خسروپناه، کلام جدید، ۱۳۸۱ش، ص۳۴.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: Mackie, The Miracle of Theism, 1982, p155-156.
- ↑ قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی (دفتر ششم:عدل الهی)، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۶.
- ↑ پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۸-۱۷۹.
- ↑ قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی (دفتر ششم:عدل الهی)، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی (دفتر ششم:عدل الهی)، ۱۳۹۱ش، ص۱۵۸-۱۶۰.
- ↑ قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی (دفتر ششم:عدل الهی)، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۹-۱۵۲.
- ↑ صدرالدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۹ش، ج۲، ص۵۲۵؛ قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی (دفتر ششم:عدل الهی)، ۱۳۹۱ش، ص۹۳-۹۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳۷۶ش، ج۱۳، ص۲۸۸.
- ↑ صدرالدین شیرازی، شرح اصول الکافی، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۴۰۸.
- ↑ ابنسینا، الإلهيات من كتاب الشفاء، ۱۳۷۶ش، ص۴۵۵؛ صدرالدین شیرازی، الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۱۰۴-۱۰۵.
- ↑ قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی (دفتر ششم:عدل الهی)، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۷.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۹ش، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۴.
- ↑ قدردان قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی (دفتر ششم:عدل الهی)، ۱۳۹۱ش، ص۱۵۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۱۴-۱۸ و ۱۷۱؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲-۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۹۸-۹۹.
- ↑ قرائتی، گناهشناسی، ۱۳۸۶ش، ص۴۱.
- ↑ قرائتی، گناهشناسی، ۱۳۸۶ش، ص۵۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۳۸.
منابع
- ابنسینا، حسین بن عبدالله، الإلهيات من كتاب الشفاء، قم، دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم. مرکز انتشارات، ۱۳۷۶ش.
- پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۶ش.
- خاتمی، سید احمد، فرهنگ علم کلام، تهران، صبا، ۱۳۷۰ش.
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزهٔ علميه، ۱۳۸۱ش.
- صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحكمة المتعالية فی الأسفار العقلية الأربعة، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، ۱۳۸۳ش.
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع)، تحقیق محسن کوچه باغی، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- طاهری، حبیبالله، درسهایی از کلام جدید، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۴ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- قدردان قراملکی، محمدحسن، پاسخ به شبهات کلامی (دفتر ششم:عدل الهی)، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۱ش.
- قرائتی، محسن، گناهشناسی، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۶ش
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۹ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، ۱۳۷۶ش.
- Mackie, J.L, The Miracle of Theism, New York, Oxford, 1982.