برهان امکان و وجوب
برهان امکان و وجوب از مهمترین و استوارترین برهانهای اثبات خدا و از ابتکارات فلسفه اسلامی است. این برهان از راه تقسیم موجودات به ممکن و واجب، و نیازمندی موجودِ ممکن، به علتی که خود بینیاز از علت باشد، به اثبات خدا میپردازد.
برهان امکان و وجوب تقریرات مختلفی دارد که بیشتر آنها براساس امکان ماهوی است. این برهان براساس امکان فقری و سازگار با اصالت وجود نیز تقریر شده است. محتوای کلی برهان چنین است: موجودات یا ممکن الوجودند یا واجب الوجود. امکان ندارد همه موجودات، ممکن الوجود باشند؛ زیرا ممکن الوجود برای موجود شدن، نیازمند علت است و اگر همه علتها ممکن الوجود و نیازمند علت دیگری باشند، به جهت بطلان تسلسل و دور، هیچ موجودی تحقق نخواهد یافت. پس سلسله علتها باید به واجب الوجود منتهی شود.
بیشتر فلاسفه و متکلمان این برهان را پذیرفتهاند. براساس نظر مشهور، ابن سینا مبدع برهان امکان است. با این حال از ابتکارات فارابی نیز دانسته شده است. این برهان از طریق ابن سینا یا ابن رشد به فلسفه غرب راه یافته است.
به برهان امکان و وجوب انتقاداتی شده است که بیشتر آنها را فیلسوفان غربی مطرح کردهاند. از نظر آیتالله جوادی آملی، اشکالات فیلسوفان غرب، ناشی از ناتوانی آنها در فهم صحیح برهان یا نقصان ترجمهها در انتقال برهان به آنان است.
جایگاه و اهمیت
برهان امکان و وجوب را از ابتکارات[۱] و افتخارات فلسفه اسلامی،[۲] و از مهمترین براهین جهانشناختی[۳][یادداشت ۱] و از روشنترین و استوارترین براهین عقلی[۴] شمردهاند. درباره شهرت این برهان گفته شده کمتر کتاب فلسفی و کلامی وجود دارد که از آن بحث نکرده باشد.[۵] همچنین فهرست مدافعان و مخالفان این برهان را نمایانگر اهمیت آن دانستهاند.[۶] این برهان از جمله براهین معروف فلسفی است که از مقدمات عقلی محض تشکیل شده است و نیازی به مقدمات حسی و تجربی ندارد.[۷]
به گفته برخی، این برهان، از مقبولیت همگانی برخوردار بوده، قریب به اتفاق فلاسفه و متکلمان مسلمان این برهان را پذیرفتهاند و بر استحکام و قوت آن اذعان دارند.[۸] ابن سینا این برهان را بهترین و مطمئنترین برهان دانسته،[۹] فخر رازی آن را مورد اعتماد حکما خوانده[۱۰] و علامه حلی آن را استدلال لمّی[یادداشت ۲] و برهانی یقینی شمرده است.[۱۱] به گفته جعفر سبحانی، از متکلمان معاصر شیعه، به جهت استحکام و روشن بودن این برهان، برخی از متکلمان همچون خواجه نصیرالدین طوسی در تجرید الاعتقاد[۱۲] و علامه حلی در کتاب نهج المسترشدین در اثبات خدا تنها به این برهان بسنده کرده و برهان دیگری ذکر نکردهاند.[۱۳]
به گفته علامه حلی، آیه «أَوَلَمْ یکفِ بِرَبِّک أَنَّهُ عَلَیٰ کلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ؛ آیا کافی نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزی است؟»[۱۴] به این برهان اشاره دارد.[۱۵] آیاتی همچون آیه ۸۸ سوره قصص، ۲۶ و ۲۷ سوره رحمن، ۹۶ سوره نحل، ۱۵ سوره فاطر و ۳۸ سوره محمد نیز دال بر برهان امکان دانسته شده است.[۱۶]
سیر تطور
براساس نظر مشهور،[۱۷] برهان امکان و وجوب، ابتکار ابن سینا شمرده شده است.[۱۸] مرتضی مطهری، متفکر و متکلم شیعه در قرن چهاردهم شمسی، از این برهان، با عنوان برهان سینوی یاد کرده است.[۱۹] از دیدگاه عبدالرحمن بَدَوی، فیلسوف مصری قرن بیستم میلادی، و برخی از محققان معاصر، این برهان از ابتکارات فارابی است و ابن سینا در فلسفه اسلامی و توماس آکوئیناس در فلسفه غرب آن را از او وام گرفتهاند.[۲۰] از دیدگاه ملاصدرا نیز در عبارات فارابی، اشاراتی به برهان امکان و وجوب یافت میشود.[۲۱] پس از فارابی[۲۲] و ابن سینا،[۲۳] بیشتر حکما و متکلمان همچون شیخ اشراق،[۲۴] خواجه نصیرالدین طوسی[۲۵] و ملاصدرا[۲۶] آن را پذیرفته و در آثار خود ذکر کردهاند.
این برهان در فلسفه غرب نیز مدافعان بسیاری دارد و به ظاهر نخستین کسی که آن را در الهیات و فلسفه غرب مطرح نمود، توماس آکوئیناس، فیلسوف و متکلم مسیحی قرون وسطی، بود که آن را از فیلسوفان مسلمانی چون فارابی یا ابن سینا گرفته است.[۲۷] به گفته عبدالله جوادی آملی، این برهان از طریق آثار ابن رشد و به وسیله توماس آکوئیناس وارد فلسفه غرب شد و از آن پس در فلسفه جدید غرب مورد نقد قرار گرفت.[۲۸] رنه دکارت و لایب نیتس و جان لاک از مدافعان این برهان و دیوید هیوم، ایمانوئل کانت، جان استوارت میل و برتراند راسل را از مخالفان این برهان نام بردهاند.[۲۹]
بهاءالدین خرمشاهی، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی، در ترجمه کتاب خدا در فلسفه، از برهانهای جهانشناختی با عنوان برهان امکان و وجوب یاد کرده و برهان حدوث و حرکت را تحت برهان امکان و وجوب ذکر کرده است.[۳۰] به همین دلیل افلاطون و ارسطو را نیز در زمره موافقان برهان امکان و وجوب شمرده است.[۳۱] دلیل این امر، ناآشنایی و غفلت از عناصر و مفاهیم محوری برهان امکان و وجوب دانسته شده است.[۳۲]
تقریرها
تقریرهای متعددی از برهان امکان و وجوب ارائه شده است که برخی از آنها براساس امکان ماهوی و بعضی براساس امکان فقری است. بیشتر تقریرات مبتنی بر بطلان دور و تسلسل هستند؛ ولی بدون نیاز به دور و تسلسل نیز تقریر شده است.
تقریرها براساس امکان ماهوی
از نظر محمدتقی مصباح یزدی، از فیلسوفان شیعی معاصر، محور برهان امکان و وجوب براساس امکان ماهوی، ماهیت و امکان ماهوی است و با قول به اصالت ماهیت نیز تناسب دارد.[۳۳] در تقریرات برهان امکان براساس امکان ماهوی، به ماهیت ممکن الوجودها نظر میشود و از آن طریق، واجب الوجود اثبات میشود.[۳۴]
تقریر ابن سینا
ابن سینا این برهان را به صورت مختصر اینگونه بیان کرده و سپس توضیح داده است: شکی نیست که چیزی وجود دارد. موجود یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود.[یادداشت ۳] اگر واجب باشد مطلوب ثابت است و اگر ممکن باشد، باید در نهایت به واجب الوجود منتهی شود.[۳۵] ابن سینا در اشارات برخی از مقدمات را ذکر نکرده و خواجه نصیرالدین طوسی در توضیح بدان افزوده است.[۳۶] خواجه طوسی برهان ابن سینا را با توضیحات خود اینگونه تقریر است:
- هر موجودی که ملاحظه شود، به لحاظ ذاتش یا ممکن الوجود است یا واجب الوجود.
- وجود هر ممکن الوجودی از غیرش است؛ زیرا در ممکن الوجود بالذات، هیچ یک از هستی و نیستی بر دیگری ترجیح ندارد و آن برای وجود یافتن، نیازمند علتی غیر از خودش است.
- آن علت یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود. اگر آن علت، واجب الوجود باشد، مطلوب (اثبات واجب الوجود) ثابت است؛ اما اگر ممکن الوجود باشد، آن علت، خود برای موجود شدن نیازمند به علتی غیر از خود است. درباره علت دوم مجدداً دو گزینه واجب الوجود و ممکن الوجود بودن تکرار میشود.
- بنابراین سلسله ممکن الوجودها یا باید به واجب الوجود منتهی شود یا به دور یا تسلسل منتهی میشود.
- دور و تسلسل هر دو محالند.
- بنابراین سلسله ممکن الوجودها باید به واجب الوجود منتهی شود.[۳۷]
به گفته جعفر سبحانی، متکلم معاصر شیعی ایرانی، ابن سینا، برهان خود براساس مقدمات چهارگانه زیر تقریر کرده است: قبول اصل واقعیت هستی، تقسیم عقلی هستی به واجب و ممکن، پذیرش اصل علیت و بطلان تسلسل.[۳۸] ابن سینا برهان خود را که براساس امکان ماهوی برای اثبات خدا سامان داده بود، در کتاب اشارات و تنبیهات، برهان صدیقین نامیده است.[۳۹]
تقریر محققان معاصر
برخی از محققان معاصر برهان امکان و وجوب را براساس بدیهیات و به صورت شکل منطقی اینگونه تقریر کردهاند:
- موجودی هست؛
- هر موجودی به لحاظ عقلی یا واجب الوجود بالذات است یا ممکن الوجود بالذات؛
- موجود مفروض یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود؛
- اگر موجود مفروض واجب الوجود باشد، واجب الوجود وجود دارد و مطلوب ما ثابت است؛
- اگر موجود مفروض، ممکن الوجود باشد، باید علتی داشته باشد؛ زیرا هر ممکن الوجودی که موجود میشود، علتی دارد(اصل علیت)؛
- علت ممکن الوجود یا واجب الوجود است و یا در سلسله عِلّی و معلولی به واجب الوجود منتهی میشود؛ زیرا در غیر این صورت، دور یا تسلسل به وجود میآید که هر دو محالاند.
- پس تنها فرض صحیح این است که علتِ ممکن الوجود، واجب الوجود باشد یا در سلسله علّی و معلولی به واجب الوجود منتهی شود. بدین ترتیب، وجود واجب الوجود اثبات میشود.[۴۰]
تقریر برهان براساس امکان فقری
- برای اطلاعات بیشتر، اینها را هم ببینید: امکان فقری
در برهان امکان و وجوب براساس امکان فقری، که با قول به اصالت وجود تناسب دارد،[۴۱] وجود موجودات ممکن و سبب نیاز آنها به واجب الوجود، لحاظ میشود نه مفهوم و ماهیت وجود.[۴۲] براساس امکان فقری، ممکن الوجود عین فقر و نیازمندی به غیر است.[۴۳]
برهان امکان فقری را اینگونه تقریر کردهاند: هستی ممکن الوجود عین نیاز و وابستگی به غیر است و مستقل نیست. حقیقت چنین موجودی بدون غیری که طرف نیاز و پیوند آن باشد، ممکن نیست. از آنجا که هر ممکن الوجودی که در نظر گرفته شود، عین فقر و نیازمندی است و از خود چیزی ندارد، پس آن غیر، نمیتواند خود ممکن الوجود باشد؛ بلکه آن غیر باید موجودی باشد که از فقر و نیاز مبرّا بوده و بینیازی عین ذات او باشد که همان واجب الوجود بالذات است. بنابراین همه ممکن الوجودها نشانه و آیتی برای اثبات موجود مستقل بینیاز هستند.[۴۴]
از نظر آیت الله جوادی آملی، برهان امکان فقری برتر از برهان امکان ماهوی بوده و از برخی کاستیهای آن مصون است. این برهان نیازی به بطلان دور یا تسلسل نیز ندارد.[۴۵]
تقریر برهان بدون نیاز به بطلان دور و تسلسل
با وجود اینکه بسیاری از تقریرات برهان امکان، مبتنی بر بطلان دور و تسلسل هستند؛ اما این برهان بدون نیاز به امتناع دور و تسلسل نیز تقریر شده است.[۴۶] آن تقریر از این قرار است: موجود یا واجب الوجود بالذات است یا واجب الوجود بالغیر(ممکن الوجود). در مجموعه ممکن الوجودها بدون واجب الوجود بالذات ضرورتی تحقق نمییابد. در نتیجه، هیچ یک از آنها موجود نمیشود؛ زیرا هیچ یک از آنها خودبهخود دارای ضرورت نیستند و ضرورت آنها عاریتی است و تا واجب بالذاتی نباشد، ضرورت بالغیر و عاریتی تحقق نمییابد. بنابراین باید واجب الوجود بالذاتی باشد تا ممکن الوجودها ضرورت و وجوب خود را از آن بگیرند و موجود شوند.[۴۷]
تفاوت برهان امکان و وجوب و برهان صدیقین
- برای اطلاعات بیشتر، اینها را هم ببینید: برهان صدیقین
ملاصدرا برهان امکان و وجوب را متفاوت از برهان صدیقین و در عین حال نزدیکترین برهان به آن دانسته است. از نظر وی، وجه تمایز این دو برهان در این است که برهان صدیقین مبتنی بر حقیقت وجود است؛ اما برهان امکان براساس مفهوم موجود تقریر میشود.[۴۸] در برهان امکان برخلاف برهان صدیقین، برای اثبات واجب الوجود، از مفاهیم ماهیت و امکان استفاده شده است.[۴۹] به همین دلیل ملاصدرا برهان امکان را شایسته عنوان صدیقین نمیداند.[۵۰]
برهان امکان و وجوب در نگاه مخالفان
نسبت به برهان امکان و وجوب، انتقاداتی وارد شده است.[۵۱] محمدتقی مصباح یزدی، از فیلسوفان معاصر شیعه، برآن است که این برهان تنها موجودی به عنوان واجب الوجود را اثبات میکند و اثبات صفات او همچون علم، قدرت، حکمت خدا و حتی جسمانی نبودن و مغایرت او با عالم مادی نیازمند برهانهای دیگر است.[۵۲] برخی از فیلسوفان غربی نیز در اینکه آیا واجب الوجود همان خدای ادیان است، اظهار تردید کردهاند؛ از جمله برخی جهان مادی را واجب الوجود دانستهاند.[۵۳] همچنین گفته شده اگر خدا را به عنوان علت جهان و ممکن الوجودها در نظر بگیریم، با خدای مورد نظر ادیان متفاوت خواهد بود؛ زیرا علت بودن خدا برای جهان، مستلزم رابطه مادی خدا با جهان است، در حالی که خدای ادیان فراتر از روابط مادی است.[۵۴]
در پاسخ گفته شده که برای اثبات اینکه واجب الوجود، همان خداوند است، باید صفات واجب الوجود مشخص شود تا روشن شود که واجب الوجود همان خدای ادیان است یا خیر.[۵۵] به باور برخی، براساس قاعده «واجب الوجود بالذات از جمیع جهات واجب الوجود است»، همه صفات جمال و جلال خداوند قابل استنتاج است.[۵۶] علامه حلی در کشف المراد بسیاری از صفات الهی را از واجب الوجود بودن خدا استنباط کرده است.[۵۷] همچنین از نظر جعفر سبحانی، از متکلمان شیعه، رابطه خدا با جهان، رابطه خالقیت است نه رابطه مادی. ازاینرو، تفسیر و منحصر کردن علیت در روابط مادی، نوعی کوتهبینی در مفاهیم فلسفی است.[۵۸]
از دیگر اشکالاتی که به این برهان وارد شده، درباره مراد از وجوب در واجب الوجود است. از نظر دیوید هیوم و ایمانوئل کانت، از فیلسوفان غرب در قرن هجدهم، اگر مراد ضرورت منطقی باشد، این وجوب، مربوط به مفاهیم و صفت گزاره و قضایاست و درباره جهان خارجی و موجودات به کار نمیرود. ازاینرو واجب الوجود به معنای منطقی اشتباه است.[۵۹] آیت الله سبحانی، در پاسخ به این اشکال گفته است که ضرورت منطقی یکی از اقسام وجوب و ضرورت است. قسم دیگر ضرورت ازلی[یادداشت ۴] است که مراد از وجوب در برهان امکان و وجوب نیز همین نوع از ضرورت است نه ضرورت منطقی. ضرورت ازلی، ضرورتی عینی و خارجی است و درباره جهان خارج به کار میرود.[۶۰]
خدشه در اصل علیت[۶۱] و بطلان تسلسل[۶۲] نیز از دیگر اشکالاتی است که به برهان امکان وارد شده است. در پاسخ، اصل علیت را از بدیهیات اولیه و بینیاز از هرگونه دلیل و برهان دانستهاند.[۶۳] برای اثبات محال بودن تسلسل نیز براهین متعددی اقامه شده است.[۶۴] به باور محمد تقی مصباح یزدی، بطلان تسلسل در علل نزدیک به بداهت است طوری که با اندک تأملی، بطلان آن روشن میشود.[۶۵] افزون بر اینها، برخی از تقریرات برهان امکان، مبتنی بر بطلان دور یا تسلسل نیست.[۶۶]
آیت الله جوادی آملی اشکالات فیلسوفان غرب به برهان امکان و وجوب را ناشی از ناتوانی آنها از فهم صحیح برهان یا کوتاهی و نقصان ترجمهها در انتقال برهان به فلسفه غرب میداند.[۶۷]
تکنگاری
- برهان الامکان و الوجوب بین ابن سینا و صدرالدین شیرازی؛ دراسة نقدیة مقارنة. نوشته عادل محمود بدر که به بررسی تطبیقی این برهان از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا میپردازد.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۹۵.
- ↑ حسینزاده، «برهان امکان در الهیات اسلامی»، ص۳۴.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۱.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۱.
- ↑ حسینزاده، «برهان امکان در الهیات اسلامی»، ص۳۴.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۱؛ ادواردز، خدا در فلسفه، ۱۳۸۴ش، ص۵۸.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۴۲۱ و۴۲۲.
- ↑ حسینزاده، «برهان امکان در الهیات اسلامی»، ص۳۴ و۳۹.
- ↑ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۶۶و ۶۷.
- ↑ فخر رازی، المباحث المشرقیة، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۴۴۸.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۸۰.
- ↑ طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۸۹.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۳.
- ↑ سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۸۰.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۳۸۶ش، ص۹۱-۹۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «برهان امکان در اندیشه فیلسوفان و متکلمان»، ص۱۰.
- ↑ نگاه کنید به: مطهری، توحید، انتشارات صدرا، ص۱۸۱؛ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۱.
- ↑ طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۵، ص۹۶ و ۹۷؛ مطهری، توحید، انتشارات صدرا، ص۱۸۱.
- ↑ بدوی، موسوعة الفلسفة، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۰۲؛ حسینزاده، «برهان امکان در الهیات اسلامی»، ص۳۴.
- ↑ صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷.
- ↑ نگاه کنید به: بدوی، موسوعة الفلسفة، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۰۲: به نقل از کتاب عیون المسائل فارابی.
- ↑ نگاه کنید به: طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۸-۲۰؛ ابن سینا، مبدأ و معاد، ۱۳۶۳ش، ص۲۲؛ ابن سینا، النجاة، دانشگاه تهران، ص۵۶۶ و ۵۶۷.
- ↑ نگاه کنید به: حسینزاده، «برهان امکان در الهیات اسلامی»، ص۳۴.
- ↑ طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۱۸۹.
- ↑ صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۶.
- ↑ خسروپناه، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ج۱، ۱۳۸۸ش، ص۸۴.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۱؛ ادواردز، خدا در فلسفه، ۱۳۸۴ش، ص۵۷.
- ↑ نگاه کنید به: ادواردز، خدا در فلسفه، ۱۳۸۴ش، ص۵۶-۶۵.
- ↑ ادواردز، خدا در فلسفه، ۱۳۸۴ش، ص۵۷-۶۰.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۷۳.
- ↑ نگاه کنید به: مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۴۲۶.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۸۵.
- ↑ ابن سینا، مبدأ و معاد، ۱۳۶۳ش، ص۲۲؛ ابن سینا، النجاة، دانشگاه تهران، ص۵۶۶ و ۵۶۷.
- ↑ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۲۰.
- ↑ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۸-۲۰.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ص۳۱و۳۲.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸ و ۲۱۹؛ مطهری، توحید، انتشارات صدرا، ص۱۹۲.
- ↑ نگاه کنید به: فیاضی، درآمدی بر معرفتشناسی، ۱۳۸۷ش، ص۱۹۰-۱۹۳؛ عبودیت و مصباح، مبانی اندیشه اسلامی(۲): خداشناسی، ۱۳۹۵ش، ص۱۱۸ و ۱۱۹.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۴۲۶.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۸۵.
- ↑ نگاه کنید به: جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۸۶ و۱۸۷.
- ↑ نگاه کنید به: جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۸۹-۱۹۱.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۹۵.
- ↑ نگاه کنید به: صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۰، ۳۶ و ۳۷؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۱۷۷ و ۱۷۸؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۴۲۳.
- ↑ نگاه کنید به: طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۵، ص۹۹ و ۱۰۰؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۴۲۳ و ۴۲۴.
- ↑ صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۲۶ و ۲۷.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۱.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۲۲۱.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کنید به: سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ص۳۴-۶۵؛ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸-۱۷۰؛ ادواردز، خدا در فلسفه، ۱۳۸۴ش، ۶۶.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۴۲۲.
- ↑ پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ۱۳۷۶ش، ص۱۵۱.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ص۴۷.
- ↑ پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ۱۳۷۶ش، ص۱۵۱ و ۱۵۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «برهان امکان در اندیشه فیلسوفان و متکلمان»، ص۳۶.
- ↑ نگاه کنید به: علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹۰-۳۰۱.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ص۴۷.
- ↑ ادواردز، خدا در فلسفه، ۱۳۸۴ش، ص۶۵؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ص۳۶ و ۳۷.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ص۳۶ و ۳۷.
- ↑ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ص۵۱ و ۵۲.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۹؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ص۶۵.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۵و۴۶.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کنید به: ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۱۴۱-۱۶۹؛ طباطبایی، نهایة الحکمة، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۶۴۸-۶۵۱.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۹۸ش، ص۸۲و۸۳.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۹.
- ↑ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۹.
یادداشت
- ↑ براهین جهانشناختی (Cosmological Arguments)، به دستهای از برهانهای اثبات خدا گفته میشود که از راه واقعیتهای مربوط به جهان مانند امکان، حدوث و حرکت به اثبات خدا میپردازند.(ادواردز، خدا در فلسفه، ۱۳۸۴ش، ص۵۷.)
- ↑ در برهان لمّی، از راه علم به علت به وجود معلول پی برده میشود. این برهان یقین را در پی دارد. در مقابل، در برهان إنّی از معلول به علت استدلال میشود.(نگاه کنید به: طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۰۶) آیت الله مصباح یزدی نیز برهان ابن سینا را برهان لمّی دانسته است.(مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۸ش، ج۲، ص۴۲۶) به گفته علی ربانی گلپایگانی، از اساتید کلام حوزه علمیه قم، آن دسته از تقریرهای برهان امکان که وجود ممکن الوجود را نقطه آغاز برهان قرار دادهاند، برهان إنّی و تقریرهایی که اصل هستی را - بدون در نظر گرفتن ممکن یا واجب بودن آن - نقطه شروع برهان قرار دادهاند، برهان لّمی هستند.(ربانی گلپایگانی، «برهان امکان در اندیشه فیلسوفان و متکلمان»، ص۲۵)
- ↑ هر موجودی را که در نظر بگیریم، اگر هستی برای ذات آن ضروری باشد، واجب الوجود بالذات و اگر هستی یا نیستی برای ذات آن ضروری نباشد، ممکن الوجود بالذات نامیده میشود.(ابن سینا، الشفاء (الهیات)، ۱۴۰۴ق، ص۳۷؛ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۸؛ جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۸.)
- ↑ ضرورت ازلی آن است که محمول یک قضیه بدون لحاظ هیچ قیدی برای موضوع آن ضرورت دارد. مراد از اینکه یک موجود، ضروری ازلی دارد، یعنی اینکه موجود در تحقق خود هیچ قیدی ندارد. از این جهت گفته میشود بالضرورة موجود است و ضرورت او بالذات است. چنین ضرورتی از وجود مستقل و بینیاز از هر قیدی، انتزاع میشود.(سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ص۳۷)
منابع
- ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء (الهیات)، تصحیح سعید زائد و الاب قنواتی، قم، انتشارات مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابن سینا، حسین بن عبدالله، النجاة، تهران، دانشگاه تهران، بیتا.
- ابن سینا، حسین بن عبدالله، مبدأ و معاد، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران - دانشگاه مکگیل، ۱۳۶۳ش.
- ادواردز، پل، خدا در فلسفه(برهانهای فلسفی اثبات وجود باری)، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
- بدوی، عبدالرحمن، موسوعة الفلسفة، قم، ذوی القربی، ۱۴۲۹ق.
- پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۶ش.
- جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، تحقیق حمید پارسانیا، قم، نشر اسراء، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
- حسینزاده، محمد، «برهان امکان در الهیات اسلامی»، فصلنامه معرفت، شماره ۹۷، بهار ۱۳۷۵ش.
- خسروپناه، عبدالحسین، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، قم، جامعه المصطفی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- ربانی گلپایگانی، علی، «برهان امکان در اندیشه فیلسوفان و متکلمان»، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۹۷، بهار ۱۳۹۵ش.
- سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم کلام، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، حاشیه محمدحسین طباطبایی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
- طباطبایی، سیدمحمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه و پاورقی مرتضی مطهری، تهران، صدرا، ۱۳۹۰ش.
- طوسی، خواجه نصیر الدین، تجرید الاعتقاد، تحقیق حسینی جلالی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- طوسی، خواجه نصیر الدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- عبودیت، عبدالرسول و مجتبی مصباح، مبانی اندیشه اسلامی(۲): خداشناسی (ویراست جدید)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهاردهم، ۱۳۹۵ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تصحیح و تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، ارشاد الطالبین، تحقیق سید مهدی رجائی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۵ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، المباحث المشرقیة فی علم الاهیات و الطبیعات، قم، نشر بیدار، ۱۳۷۰ش.
- فیاضی، غلامرضا، درآمدی بر معرفتشناسی، تدوین و نگارش مرتضی رضایی و احمد حسین شریفی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- قدردان قراملکی، محمد حسن، (اصطیاد معارف عقلی از نصوص دینی) خدا در حکمت و شریعت، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ هفدهم، ۱۳۸۴ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۹۸ش.
- مطهری، مرتضی، توحید، تهران، صدرا، بیتا.
پیوند به بیرون
- «براهین اثبات باری»، دایره المعارف بزرگ اسلامی.
- «برهان امکان در اندیشه فیلسوفان و متکلمان»، علی ربانی گلپایگانی.
- «برهان امکان در الهیات اسلامی»، محمد حسینزاده.
- «برهان امکان و وجوب در رویارویی با نقدهای راسل، هیوم و کانت»، عبدالله مصباحی.
- «بازخوانی تقریرهای برهان امکان فقری در قرآن کریم»، روح الله زینلی.