اختیار انسان
عدل الهی | |
تعریف عدل الهی | |
حسن و قبح | |
مسئله شر | |
جبر و اختیار | |
امر بین الامرین | |
قضا و قدر | |
نظام احسن | |
مستضعف فکری | |
تکلیف مالایطاق | |
استطاعت | |
قبح عقاب بلابیان | |
عذاب ابدی | |
خلقت اجباری | |
عدالت تشریعی |
اختیار انسان در افعال خود، از باورهای شیعیان و برخی دیگر از مسلمانان و در مقابل نظریه جبرگرایی است. اختیارگرایان معتقدند انسان در رفتارهای ارادی و آگاهانه مؤثر است و کارهای او به خودش استناد دارد و علم، اراده و مشیّت الهی مانع کارهای ارادی انسان نیستند. بحث اختیار انسان به مباحثی مثل اراده الهی، علم پیشین الهی، عدل الهی و احادیث طینت وابسته است و در کتابهای کلامی در ذیل افعال خداوند از جبر و اختیار بحث میشود.
اختیارگرایان دستکم در چهار مکتب تفویض معتزلی، اگزیستانیسالیستها، باورمندان به کسب و معتقدان به نظریه امر بین الامرین دستهبندی میشوند. شیعیان امامیه بر اساس احادیث امامان شیعه جزو باورمندان به امر بین الامرین هستند.
معتقدان به اختیار انسان، این باور را بدیهی و بدون نیاز به استدلال میدانند. از نظر ایشان توجه انسان به برخی امور مثل شرم و مباهات، مسئولیتپذیری، توبیخ و تشویق، و تردید و تفکر برای تصمیم نشاندهنده اختیار انسان است. ایشان همچنین به آیات قرآن و احادیث متعدد برای اثبات اختیار تکیه کردهاند.
مهمترین چالشهای باورمندی به اختیار، یکی نقش علم ذاتی و پیشین خداوند به رفتارهای انسانها است و دیگری احادیث طینت است که سعادت و شقاوت انسانها را وابسته به سرشتی میداند که پیش از خلقت انسانها برای آنها در نظر گرفته شده است. عالمان شیعه معتقدند علم پیشین خداوند به رفتارهای انسان با صفت اختیاری تعلق گرفته است نه به صورت جبری و از نیز برای احادیث طینت معانی تأویلی ذکر کردهاند تا با باورهای اصلی امامیه یعنی عدل الهی و اختیار انسان هماهنگ باشند.
اختیار چیست و چرا مهم است؟
درباره تعریف اختیار عبارت یگانهای یافت نمیشود و اندیشمندان از دیدگاههای گوناگون آن را بازشناساندهاند. قدردان قراملکی در پژوهش خود ۱۲ تعریف از نویسندگان مسلمان و غیرمسلمان را گرد آورده است.[۱] اما جعفر سبحانی متکلم شیعه مفهوم اختیار را بینیاز از تعریف دانسته و با مقایسه حرکت دست مرتعش و حرکت دست سالم از آن گذر میکند.[۲]
اختیارمندی انسان به معنای مجبورنبودن او در افعال آگاهانه است. نظریه اختیار در مقابل نظریه جبرگرایی قرار دارد و در مباحث الاهیاتی در نسبتسنجی افعال انسان و قدرت و اراده الهی مورد بحث قرار میگیرد.[۳] اختیارگرایان معتقدند انسانها در انتخاب و انجام رفتارهای خود از سوی خداوند آزادند و اراده، علم، و قضا و قدر الاهی مانع انتخاب و اختیار انسانها نیست و افراد در ایجاد افعال خود تأثیر واقعی دارند.
اختیارمندی انسان با آیات تقدیری در قرآن، اجل انسان، مُقدّربودن رزق و روزی، و علم پیشین خدا ارتباط مستقیم دارد.[۴]
دلایل اختیارمندی انسان
نظریه اختیارمندی انسان را نظریهای همزاد خردمندی بشر دانستهاند که نقطه آغازی برای آن نمیتوان معرفی کرد.[۵] در بین مسلمانان نیز عدلیه و بهویژه شیعیان با اعتقاد به دو اصل عدل و حکمت الهی، معتقد به مختاربودن انسان در افعالی هستند که در مدار تکلیف قرار گرفته، و انسان بر آنها ستایش و نکوهش میشود؛ چرا که تکلیفنمودن انسانِ مجبور و ستایش و یا نکوهش او بر کاری که از وی صادر گردیده، قبیح و نارواست.[۶]
بداهت اختیار انسان
نخستین دلیل اختیار انسان را بداهت این نظریه دانستهاند که با توجه به فطرت انسانی میتوان آن را دریافت.[۷] چنانکه خواجه نصیرالدین طوسی در کشف المراد،[۸] طباطبائی و مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم،[۹] و سبحانی در «جبر و اختیار» به این نکته تصریح کردهاند.[۱۰]
استناد به قرآن
اختیارگرایان برای اثبات ادعای خود مبنی بر استناد فعل انسان به خود او به آیاتی از قرآن تمسک کردهاند. محمدتقی جعفری فیلسوف و الاهیدان شیعه، آیههای قرآنی را در این موضوع در چند گروه دستهبندی کرده است: پارهای از آیات، عذابها و مصیبتهای دنیوی را نتیجه رفتار انسانها میدانند، پارهای دیگر افعال انسان را به خودش نسبت میدهند مثل آیه «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»، حدود ۸۰ آیه که ظلم را به خود انسانها نسبت میدهند، مثل آیه ۷۰ سوره توبه، و آیاتی که صریحا میگویند انسانها در انتخاب آزاد هستند، همانند آیه ۳ سوره انسان که میگوید ما انسان را هدایت کردیم و او یا شاکر خواهد بود یا کفران خواهد ورزید.[۱۱]
بنابر پژوهش جعفری، در قرآن ۴۳ بار کلمه اراده به خدا نسبت داده شده و ۹۴ بار به انسان، و هیچ آیهای نیست که اراده خدا را ناظر به افعال اختیاری انسان به کار برده باشد.[۱۲] او همچنین به آیاتی اشاره میکند که نیتجه اراده انسان را موردِ اراده خداوند معرفی میکند مثل آیه ۱۸ و ۱۹ سوره اسراء.[۱۳]
استناد به احادیث
قائلان به اختیار به احادیثی از اهلبیت(ع) نیز استناد کردهاند که در آن روایات بر منافات داشتن جبر با عدل و حکمت خداوند، و با تکلیف و وعده و وعید و پاداش و کیفر الهی تصریح و تأکید شده است.
امام علی(ع) در رد اندیشه آنان که قضا و قدر الهی را مستلزم مجبور بودن انسان میدانند، فرموده است: «اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و وعید بی اساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.»[۱۴] محمد بن عَجْلان از امام صادق(ع) پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام کارها مجبور نموده است؟ امام(ع) پاسخ داد: خداوند عادلتر از آن است که بندهای را بر کاری مجبور سازد آن گاه او را عقوبت کند.»[۱۵] چنانکه همین پاسخ از امام رضا(ع) به حسن بن علی وَشّاء نیز نقل شده است.[۱۶]
استدلالهای عقلی و وجدانی
متکلمان عدلیه نیز، نظریه جبر را مخالف عدل الهی دانسته و با استناد به عدل و حکمت خداوند، بر مختاربودن انسان استدلال نمودهاند،[۱۷] چنان که واصل بن عطا گفته است: خداوند عادل و حکیم است و روا نیست که از بندگان، خلاف آنچه که امر میکند خواسته، و آنان را بر کاری مجبور سازد و آن گاه مجازاتشان کند.[۱۸]
ابن میثم بحرانی، متکلم شیعه پس از اشاره به این که مختاربودن انسان امری است بدیهی و بینیاز از استدلال، برای توجهدادن به این امر دو نکته را یادآور شده است که هر عاقلی ستایش بر نیکوکاری و نکوهش بر دشمنی را تأیید میکند و اگر انسانها فاعل کار خود نباشند این ستایش و نکوهش معنا ندارد و نیز تصریح کرده است که ما با درک وجدانی می یابیم که افعالمان تابع انگیزههای ما هستند و اختیار، معنایی جز این ندارد.[۱۹]
جعفری در کتاب جبر و اختیار خود چند پدیده را در زندگی انسان به عنوان دلیل بر اختیار معرفی میکند که عبارتند از ندامت و پشیمانی، احساس مسئولیت، ننگ و عار، اختلاف انگیزههای انجام تکلیف، و بالاخره اخلاق.[۲۰] در منابع دیگر نیز اموری همچون تفکر و تصمیم، تردید در تصمیم، مسئولیتپذیری و وعده، مباهات و افتخارکردن، و تشویق و مجازات به عنوان نشانههای اختیار ذکر شدهاند.[۲۱]
با نگاه دینی نیز فرستادن پیامبران و تکلیف برای انسانها فقط با فرض مختاربودن انسانها ممکن است و بدون اختیار، دعوت انسانها به خودسازی و انجام وظایف لغو خواهد بود.[۲۲] گروهی از فیزیکدانان نیز با تکیه بر اصل عدم قطعیت در فیزیک کوانتومی در مقابل موجبیت نیوتنی بر امکان اختیارمندی انسان تأکید کردهاند.[۲۳]
آراء متکلمان در تفسیر اختیار
در تفسیر اختیار، سه دیدگاه مطرح شده است که عبارتند از:
- دیدگاه تفویض معتزلی؛
- دیدگاه امر بین الأمرین که نظریه شیعیان است؛
- دیدگاه اگزیستانسیالیسم.[۲۴]
- دیدگاه کسب نیز از سوی اشاعره در مقابل نظریه جبرگرایی و در دفاع از اختیار ارائه شد؛[۲۵] ولی به دلیل ناتوانی در تبیین پدیده اختیار از سوی عالمان شیعه در گروه نظریههای جبر دستهبندی شد.[۲۶]
نظریه تفویض
نظریه تفویض از نظریاتی است که از سوی برخی از متکلمان معتزلیمسلک[۲۷] برای تبیین اختار انسان مطرح شده است.[۲۸] بر اساس نظریه تفویض، فعل اختیاری انسان فقط توسط او پدید میآید و مخلوق خداوند نیست. انتساب فعل انسان به خداوند انتساب حقیقی نیست، بلکه بدین جهت است که خداوند انسان را آفریده و به او قدرت انجام فعل را عطا کرده است، ولی در انجام یا ترک فعل او دخالتی ندارد، یعنی فعل انسان از نظر تکوینی به خود او واگذار شده است.[۲۹]
قاضی عبدالجبار استدلال کرده است که فعل انسان تابع قصد و اراده او است، آنچه که اراده کند، انجام میدهد، و آنچه که اراده نکند انجام نمیدهد، بنابراین انسان، خود پدید آورنده فعل خویش است نه خداوند.[۳۰] و از سوی دیگر در افعال بشر ظلم و ستم وجود دارد، و خداوند از ظلم و ستم منزه است.[۳۱] او همچنین به آیات متعدد قرآنی و از جمله آیه ۲۹ کهف استناد کرده است که کفر و ایمان را به خود انسان واگذار کرده است.[۳۲]
مخالفان نظریه تفویض
به جز جبرگرایان و اشاعره، شیعیان و نیز بسیاری از عالمان معتزله مخالف نظریه تفویض هستند.[۳۳] شیخ صدوق محدث امامی قرن چهارم قمری در کتاب التوحید یک باب را به احادیث نفی جبر و تفویض اختصاص داده و ۱۲ حدیث در آن نقل کرده است.[۳۴]
به گفته مطهری متکلم و الاهیدان شیعه این عقیده هم با توحید افعالی ناسازگار است هم با توحید ذاتی.[۳۵] سبحانی دیگر متکلم شیعه نیز معتقد است اندیشه تفویض اندیشهای دوگانهگرا و ثنوی است و هیچ مسلمانی نمیتواند به آن باور داشته باشد.[۳۶] چنان که ملاصدرا فیلسوف نامدار شیعه نیز تفویض را با اصل توحید در خالقیت و تدبیر منافی دانسته است.[۳۷]
نظریه کسب
نظریه کسب که اکثریت متکلمان اشعری به آن اعتقاد دارند یکی از تبیینهایی است که برای توضیح اختیار انسان و رابطه افعال انسان با خداوند ارائه شده است.[۳۸] به گفته سعدالدین تفتازانی برای سازگار کردن اختیار انسان و فاعلیت خداوند چارهای جز این نیست که بگوییم خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است».[۳۹]
نظریه کَسْب نه تنها از طرف مخالفان اشاعره (متکلمان عدلیه) مورد نقد قرار گرفته و اِبطال گردیده است، بلکه برخی از محققان اشاعره نیز آن را کافی در حل مشکل جبر ندانستهاند، چنان که احمد امین مصری آن را تعبیر جدیدی از نظریه جبر دانسته،[۴۰] و شیخ شلتوت نیز معتقد است تفسیر کسب به تقارن عادی میان فعل و قدرت انسان بدون آن که قدرت او در تحقق فعل تأثیری داشته باشد، از عهده توجیه مسأله تکلیف و اصل عدل الهی و مسؤولیت انسان بر نمیآید.[۴۱]
نظریه امر بین الامرین
خداشناسی | |
---|---|
توحید | اثبات خدا • توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات • صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه• اصالت قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور• رجعت • امامت تنصیصی |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه • ایمان مرتکب کبیره |
تبیین اختیار بر اساس نظریه «امر بین الامرین» رویکردی است که شیعیان امامیه بر اساس آن سیر کردهاند. این نظریه توسط ائمه اهل بیت علیهم السلام مطرح گردیده و مورد قبول متکلمان امامیه و نیز حکمای اسلامی قرار گرفته است. [۴۲]
بر اساس این نظریه هم انسان مالک فعل خویش و قادر بر آن است، و هم فعل او مملوک خدا و مقدور الهی است و این دو، در طول یکدیگرند نه در عرض یکدیگر. به عبارت دیگر کار انسان در عین این که مستند به انسان است، مستند به اراده خدا نیز است؛ اما اراده و اختیار انسان در عرض اراده الهى نیست تا شریک در اراده الهى شود، بلکه در طول اراده الهى است؛ یعنى اراده و اختیار و قدرت انسان، یکى از اجزای علت تامه افعال اختیارى او است. پس انسان مجبور نیست؛ زیرا ملاک اختیار؛ یعنى قدرت و اراده در او موجود است و در عین حال او مختار على الاطلاق نیز نیست؛ و این همان معناى امر بین امرین است که بر تمام افعال صادره از انسان حاکم است. [۴۳]
متکلمان ماتریدی نیز کسب را به گونهای تفسیر کردهاند که به امر بین الأمرین باز میگردد، بلکه برخی از آنان به این مطلب تصریح نیز کردهاند.[۴۴]
تعارض اختیار با علم پیشین الهی
یکی از چالشهای بحث اختیار مسئله ناسازگاری میان «علم پیشین خداوند» و «اختیار انسان» است. گفتهشده بر اساس باور به علم ذاتی خداوند، خداوند پیش از خلقت، از آنچه واقع میشود و آنچه واقع نمیشود آگاه است و لازمه این باور آنست که حوادث هستی و افعال انسانها مطابق با علم الهی رخ بدهد در نتیجه اختیار انسان بی معنا خواهد شد.[۴۵] به این چالش دو پاسخ از سوی فلیسوفان مسلمان و فیلسوفان غربی داده شده است.
امکان سازگاری بین علم ازلی و اراده آزاد
فلاسفه اسلامی، از جمله میرداماد، طباطبائی و مطهری پاسخ دادهاند که خداوند همانطور که اصل تحقق یک فعل را میداند، فرایند تحقق آن را نیز میداند. بنابر این اگر انسان کاری را با اختیار خود انجام دهد، خداوند میداند که آن فاعل آن فعل را با اختیار خودش انجام میدهد. از این رو علم پیشین نه تنها با اختیار منافاتی ندارد، بلکه آنرا اثبات میکند. چون خداوند از ازل میداند که هر انسانی از روی اختیار خودش چه کارهایی را انجام میدهد.[۴۶]
محمدتقی جعفری فیلسوف و الاهیدان شیعه علاوه بر پاسخ فوق به دو نکته دیگر اشاره کرده است: نخست این که علم نقش علیتی ندارد و نمیتواند علت وقوع حوادث باشد، بلکه آنچه علت ایجاد چیزی میشود اراده خداوند است نه علم او،[۴۷] و دیگر این که اگر علم باعث جبر باشد خود خداوند نیز باید مجبور باشد زیرا به کارهای خود علم پیشین دارد.[۴۸]
انکار علم خدا به افعال انسان
برخی از فیلسوفان غربی، بر این باورند که علم پیشین خداوند، تنها شامل موضوعاتی است که ذاتا و منطقا امکان شناختهشدن را داشته باشد. از سوی دیگر آنچه در «آینده» محقق میشود، هنوز وجود ندارد تا «اکنون» معلوم خداوند باشد. در نتیجه علم پیشین خداوند، به آیندهای که هنوز محقق نشده است، تعلق نمیگیرد. همچنانکه «قدرت» خداوند بر محال تعلق نمیگیرد و این مستلزم نقص در خدا نیست.[۴۹]
احادیث طینت و اختیار
احادیث طینت و مضمون آنها مجموعه روایاتی هستند است که ماده اولیه آفرینش انسانها را یکسان نمیداند.[۵۰] مشهور عالمان شیعه از جمله شیخ حر عاملی، محدث جزایری، علامه شبر، آقا جمال خوانساری قائل به تواتر احادیث طینت هستند.[۵۱]
معنای اولیه این روایات، نشاندهنده سرنوشتی از پیش تعیینشده برای انسانها است[۵۲] و عالمان شیعه آنها را در تضاد با اختیار آدمی و عدل الهی دانستهاند.[۵۳] تا جایی که عالمانی مانند سید مرتضی و ابوالحسن شعرانی سند این دسته از روایات را به دلیل اینکه خبر واحد هستند، ضعیف دانسته و معتقدند به دلیل مخالفت روایات مذکور با مباحث عقلی مسلّم و آیات قرآن، باید آنها را رد کرد.[۵۴]
دیدگاههای عالمان شیعه در توضیح احادیث طینت
عالمان شیعه دیدگاههای متعددی درباره سازگارکردن این روایات با سایر آموزههای دینی اتخاذ کردهاند؛ علامه مجلسی در مرآة العقول[۵۵] پنج نظر و سید عبدالله شبر در مصابیح الانوار[۵۶] نُه قول در این باره نقل کردهاند.
بسیاری از عالمان شیعه این روایات را تأویل کردهاند؛[۵۷] مثل این که گفتهاند خداوند با علم پیشین خود میدانست چه کسانی به اختیار خود ایمان میآورند و چه کسانی کافر میشوند و از اینرو در آفرینش هم با آنها به همین صورت برخورد کرده است،[۵۸] یا اختلاف طینتها را حاصل امتحان در عالم ذر و تحتتأثیر اطاعت و عصیان در آن عالم میدانند[۵۹] و یا مثل طباطبائی تأثیر طینت در سرنوشت انسان را اجمالی و به صورت زمینهای دانستهاند.[۶۰]
در سوی دیگر گروهی مثل ابوالحسن شعرانی بر این اعتقادند که احادیث طینت با اصول مذهب امامیه مخالفند است و باید کنار گذاشته شوند و در خور استناد نیستند.[۶۱] عدهای نیز این روایات را ساخته و پرداخته توسط غالیان،[۶۲] و برخی نیز تقیهای ارزیابی کردهاند.[۶۳]
سکوت درباره این احادیث هم دیدگاهی است که کسانی مثل مجلسی انتخاب کردهاند و بر این باورند که عقل ما از احاطه به حقیقت این اخبار عاجز است؛ پس مفاد این اخبار را تعبداً میپذیریم و تحلیل و تفسیر آن را به خود ائمه(ع) واگذار میکنیم.[۶۴]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۷۱-۹۶.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۶.
- ↑ مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص۱۷۷؛ خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۷۰۷-۷۱۳.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ۳۶-۳۷.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۷.
- ↑ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۱۷۲.
- ↑ حلی، کشف المراد،۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.
- ↑ طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۷۹.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۷.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۱-۲۳۲.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۴.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۴.
- ↑ صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۸۰.
- ↑ صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۶۱.
- ↑ صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۶۲.
- ↑ ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۶۳.
- ↑ شهرستانی، ملل و نحل،۱۳۶۴ش، ج۱، ص۶۱.
- ↑ بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۸.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۱-۱۸۵.
- ↑ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۷۸-۸۳.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۷؛ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۱۸۷.
- ↑ باربور، دین و علم، ۱۳۹۵ش، ص۴۲۳؛ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۱۸۶.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۴۵؛ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۹۷.
- ↑ ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۷۲۷-۷۲۸.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۲۹؛ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۰-۲۴۱.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ۳۶۶.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ۳۵۷.
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل،۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲.
- ↑ قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۲۶.
- ↑ قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۱.
- ↑ قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۹-۲۴۳.
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۱۴۱۲، ج۳، ص۳۰۶.
- ↑ صدوق، التوحید، ۱۴۱۶ق. ص۳۵۹-۳۶۴.
- ↑ مطهری، جهانبینی توحیدی، ۱۳۸۹ش، ص۴۰.
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل،۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۵.
- ↑ ملاصدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۰.
- ↑ ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۷۲۷-۷۲۸.
- ↑ خیالی، شرح العقاید النسفیة، ص۱۱۵-۱۱۷
- ↑ أمین، ضحی الاسلام، ج ۳، ص۵۷
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۹۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲.
- ↑ مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص ۱۶۳-۱۷۴.
- ↑ جلالی، تاریخ و عقاید ماتریدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۶۹.
- ↑ ر.ک. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۳۸۶ه، ج۶، ص۲۷۰–۲۷۱ و ص۲۸۱–۲۸۳؛ پلانتینجا و دیگران، کلام فلسفی، ۱۳۸۴ش، ص ۲۵۵–۲۸۲.
- ↑ ر.ک. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۴۲۳–۴۲۵؛ طباطبائی، نهایة الحکمة، [بیتا]، ص۱۴۴؛ میرداماد، قبسات، ۱۳۵۶ش، ص۴۷۱–۴۷۲؛ مطهری، انسان و سرنوشت، ۱۳۷۴ش، ص۱۲۵–۱۳۰.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۹.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۵۰.
- ↑ ر.ک. پترسون، عقل و اعتقاد دینی، ۱۳۹۰ش، ص ۱۳۰.
- ↑ رضوانی و ذاکری، «روایات طینت و اختیار انسان»، ص۴۷-۴۸.
- ↑ فدایی و موسوی، «تحلیل احادیث طینت و رابطه آن با اختیار انسان»، ص۹۴-۹۵؛ حر عاملی، الفصول المهمه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۲۰؛ جزایری، الانوار النعمانیه، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۱۲.
- ↑ محمودی و حسینی، «دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون احادیث طینت در تبیین شعادت و شقاوت انسان»، ص۷۸.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۵.
- ↑ مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۸؛ شبر، مصابیح الانوار،۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۱.
- ↑ مجلسی، مراة العقول، ۱۴۰۴، ج۷، ص۱۵.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۵-۳۹.
- ↑ غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۶.
- ↑ مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۵؛ شبر، مصابیح الانوار،۱۳۷۱ش، ص۳۸؛ حلی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۳۸۴.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار،۱۳۷۱ش، ص۳۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۹۸-۹۹.
- ↑ مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۴-۵.
- ↑ مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.
- ↑ شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۶۰؛ مسعودی، آسیبشناسی حدیث، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۱.
منابع
- باربور، ایان، دین و علم، ترجمه: پیروز فطورچی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۲ش.
- بحرانی، ابنمیثم، قواعدالمرام فی علم الکلام، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۶ق.
- پترسون مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، ۱۳۹۰ش.
- پلانتینجا، الوین و دیگران، کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر صراط، ۱۳۸۴ش.
- جلالی، سید لطفالله، تاریخ و عقاید ماتریدیه، قم، دانشگاه ادیان، ۱۳۹۰ش.
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، قم، تعلیم و تربیت اسلامی، ۱۳۹۴ش.
- خیالی، احمد بن موسی، شرح العقاید النسفیة، پیشاور، مکتبه علوم اسلامیه، ۱۲۹۷ق.
- صدوق، محمد بن علی، التوحید، تحقیق سید هاشم حسینی طهرانی، قم، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیتا.
- سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه السلام، ۱۴۲۸ق.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش.
- طباطبائی، سید محمدحسین، نهایة الحکمة، قم، مرکز الطباعة والنشر، فرع دار التبلیغ الإسلامی، بیتا.
- طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- قاضی، عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- قدردان قراملکی، محمدحسن، نگاه سوم به جبر و اختیار، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۴ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، بیتا.
- مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۴ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- میرداماد، میر محمدباقر بن محمد، قبسات، به اهتمام محمد مهدی محقق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.
- ولفسن، هری اوسترین، فلسفه علم کلام، ترجمه: احمد آرام، تهران، الهدی، ۱۳۶۸ش.