confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
===حوادث پس از عاشورا=== | ===حوادث پس از عاشورا=== | ||
در [[۱۱ محرم|یازدهم محرّم]] ۶۱، ابن سعد دستور داد سر ۷۲ تن [[شهدای کربلا]] را از تن جدا کنند و به همراه شمر و تنی چند از فرماندهان سپاه به کوفه، نزد ابن زیاد ببرند.<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۵۰۳؛ طبری، ج ۵، ص۴۵۶.</ref> قبیلههایی که نبرد کربلا شرکت کرده بودند، برای تقرب به ابن زیاد، سرهای شهدا را بین خود تقسیم نمودند. قبیلۀ هوازن، به رهبری شمر، بیست سر<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۵۰۴؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۶۸.</ref> و بنا به نقل ابن طاووس<ref> ص۶۲ـ۶۳.</ref> دوازده سر را به نزد ابن زیاد بردند. گفته شده است که شمر پیشاپیش عمر بن سعد سرهای شهدا را حرکت میداد.<ref> الاخبار الطوال، دینوری، ص۲۶۰.</ref> | در [[۱۱ محرم|یازدهم محرّم]] ۶۱، ابن سعد دستور داد سر [[۷۲ تن]] [[شهدای کربلا]] را از تن جدا کنند و به همراه شمر و تنی چند از فرماندهان سپاه به کوفه، نزد ابن زیاد ببرند.<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۵۰۳؛ طبری، ج ۵، ص۴۵۶.</ref> قبیلههایی که نبرد کربلا شرکت کرده بودند، برای تقرب به ابن زیاد، سرهای شهدا را بین خود تقسیم نمودند. قبیلۀ هوازن، به رهبری شمر، بیست سر<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۵۰۴؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۶۸.</ref> و بنا به نقل ابن طاووس<ref> ص۶۲ـ۶۳.</ref> دوازده سر را به نزد ابن زیاد بردند. گفته شده است که شمر پیشاپیش عمر بن سعد سرهای شهدا را حرکت میداد.<ref> الاخبار الطوال، دینوری، ص۲۶۰.</ref> | ||
عبیداللّه بن زیاد، به فرمان [[یزید بن معاویه]]، [[اسیران کربلا|اسرای کربلا]] و سرهای شهدا را با شمر و همراهانش به سوی یزید در شام فرستاد.<ref> تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۶۰.</ref> شمر نزد یزید سخنان توهین آمیزی دربارۀ امام و دیگر شهدای کربلا بیان نمود. <ref> الاخبار الطوال دینوری، ص۲۶۰؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۵۹ و الارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص۱۱۸، که این سخنان را به زحربن قیس نسبت دادهاند.</ref> | عبیداللّه بن زیاد، به فرمان [[یزید بن معاویه]]، [[اسیران کربلا|اسرای کربلا]] و سرهای شهدا را با شمر و همراهانش به سوی یزید در شام فرستاد.<ref> تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۶۰.</ref> شمر نزد یزید سخنان توهین آمیزی دربارۀ امام و دیگر شهدای کربلا بیان نمود. <ref> الاخبار الطوال دینوری، ص۲۶۰؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۵۹ و الارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص۱۱۸، که این سخنان را به زحربن قیس نسبت دادهاند.</ref> |