مالک بن نُسَیر(بشیر) بَدِّی کِندی، از سپاه عمر بن سعد در واقعه کربلا بود. او در روز عاشورا شمشیری بر سر امام حسین(ع) زد و مورد نفرین آن حضرت قرار گرفت. او پس از واقعه کربلا به فقر و کمعقلی دچار گشت و سرانجام در قیام مختار کشته شد.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | مالک بن نُسَیر(بشیر) بَدِّی کِندی |
نسب/قبیله | قبیله کنده |
درگذشت | سال ۶۶ق |
نحوه درگذشت | یاران مختار دست و پاهایش را قطع کردند. |
نقش در واقعه کربلا | |
اقدامات | ضربت شمشیر بر سر امام حسین(ع) |
نسب
مالک بن نسیر از بنی بَدّا متعلق به قبیله کنده بود.[۱] در برخی منابع از وی با نام مالک بن نسیر،[۲] مالک بن نسیر کندی،[۳] مالک بن بشر[۴]، مالک بن بشیر[۵]، مالک بن یسر[۶]، مالک بن نسیر بَدِّی[۷] و مالک بن هیثم بدّائی[۸] یاد شده است.
واقعه عاشورا
مالک بن نسیر، در واقعه کربلا نامه ابن زیاد را در نینوا به حر بن یزید ریاحی رساند و ابوالشعثاء کندی او را بدین جهت سرزنش کرد. و بین آن دو گفتوگویی صورت گرفت.[۹]
در واقعه کربلا در لشکر عمر بن سعد بود. در روز عاشورا با شمشیر بر سر امام حسین(ع) زد. هرچند امام کلاه برنس بر سر داشت، ولی شمشیر، بُرنُس را برید و به سر امام رسید و برنس پر از خون شد، امام برنس را برداشت و قلنسوه بر سرگذاشت.[۱۰] حضرت به او فرمود:
پس از عاشورا
او برنس امام را به خانهاش آورد، زنش امعبدالله (دختر حر و خواهر حسین بن حر بدی) به وی گفت:
- آیا کلاه پسر پیامبر خدا را به خانه من آوردهای؟ آن را از من دور کن.»
او پس از واقعه کربلا دچار فقر و ناداری شد و دستانش فلج گردید[۱۳] و به گفتۀ ابن اعثم کوفی کمعقل شد.[۱۴]
سرانجام
مختار، مالک بن عمرو نهدی را به سراغ او فرستاد.[۱۵] یاران مختار در سال ۶۶ق او و عبیدالله بن اسد جهنی را در قادسیه دستگیر کردند.[۱۶] به دستور مختار دست و پاهای او را قطع و سپس رهایش کردند تا جان داد.[۱۷] در برخی منابع آمده است که مختار وی را در بازار کشت.[۱۸]
پانویس
- ↑ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۴۸.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۷۵؛ ابنمسکویه، تجاربالامم، ج۲، ص۷۹.
- ↑ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۲۰۳.
- ↑ دینوری، اخبارالطوال، ص۲۵۸.
- ↑ البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۶؛ ابن نما، مثیرالاحزان، ص۷۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۷۵،۳۷۴.
- ↑ طبرسی، اعلامالوری، ص۲۴۸؛ مناقب، ج۴، ص۵۷؛ لهوف، ص۱۲۱.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۸، ج۶، ص۵۸؛ تجاربالامم، ج۲، ص۱۷۸؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۶، ص۴۰۸.
- ↑ طوسی، الامالی، ص۲۴۴.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۵، ۴۰۸.
- ↑ ابنمسکویه، تجاربالامم، ج۲، ص۷۹.
- ↑ لا اكلت بها و لا شربت، و حشرك اللّه مع الظالمین؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۲۰۳؛ طبری، ج۵، ص۴۴۸، ج۶، ص۵۸؛ ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۷۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۶؛ ابن نما، مثیرالاحزان، ص۷۳.
- ↑ ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۹؛ طبرسی، اعلامالوری، ص۲۴۸.
- ↑ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۲۰۳؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۴۸، ج۶، ص۵۸؛ ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۷۵.
- ↑ ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۷۵؛ ابنشهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۵۷.
- ↑ بلاذری، انسابالاشراف، ج۶، ص۴۰۸.
- ↑ ابنخلدون، دیوان المبتدأ و الخبر، ج۳، ص۳۳.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۷۴.
منابع
- ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق: علی شیری، دارالأضواء، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، دارصادر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- بلاذری، انسابالأشراف(ج۳)، تحقیق: محمدباقر محمودی، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۹۷۷م/۱۳۹۷ق.
- ابن نما حلی، مثیرالأحزان، انتشارات مدرسه امام مهدی (عج)، قم، ۱۴۰۶ق.
- ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
- دینوری، احمد بن داود، الأخبارالطوال، تحقیق: عبدالمنعم عامر مراجعه جمالالدین شیال، منشورات الرضی، قم، ۱۳۶۸ش.
- ابن مسکویه رازی، تجاربالأمم، تحقیق: ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمدأبوالفضل ابراهیم، دارالتراث، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، تحقیق: خلیل شحادة، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- طبرسی، فضل بن حسن، إعلامالوری، دارالکتب الإسلامیة، تهران.
- طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، دارالثقافة،قم، ۴۱۴ق.
- مجلسی، بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق.