حزین لاهیجی
شاعر، مورخ و فیلسوف شیعه | |
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | محمدعلی بن ابیطالب |
لقب | حزین لاهیجی |
نسب | از نوادگان شیخ ابراهیم زاهد گیلانی، عارف قرن هفتم |
تاریخ تولد | ۲۷ ربیعالثانی ۱۱۰۳ق |
زادگاه | اصفهان |
تاریخ وفات | ۱۱ جمادیالاول ۱۱۸۰ق |
محل دفن | بنارس، هند |
شهر وفات | بنارس، هند |
اطلاعات علمی | |
استادان | ملاشاهمحمد شیرازی • شیخ خلیلالله طالقانی |
تألیفات | شرح تجرید • واقعات ایران و هند • تاریخ حزین • رساله امامت و بشارةالنبوه • اخبار صفیالدین حلی • تذکرة المعاصرین • دیوان حزین لاهیجی |
محمدعلی بن ابیطالب، متخلص به حَزین لاهیجی (۱۱۰۳-۱۱۸۰ق)، شاعر، مورخ مشهور شیعی قرن دوازدهم است. او از آخرین شاعران سبک هندی بهشمار میآید. از وی آثاری در فلسفه، کلام، تاریخ و تراجم و نیز دیوان شعری باقی مانده است. حزین در طول زندگیاش سفرهای زیادی داشته و مدتی نیز در شهر بَنارَس هند زندگی کرده و همانجا دفن شد.
زندگینامه
حزین لاهیجی در ۲۷ ربیعالثانی ۱۱۰۳ در اصفهان بهدنیا آمد.[۱] نسب حزین با ۱۶ واسطه به ابراهیم زاهد گیلانی، عارف قرن هفتم و مرشد صفی الدین اردبیلی (متوفی ۷۳۵) میرسد.[۲]
موطن اصلی خاندان حزین آستارا بود، اما جد هشتمش، شهابالدین علی، به لاهیجان مهاجرت کرد.[۳] پدر حزین در جوانی، برای استفاده از محضر آقا حسین خوانساری (متوفی ۱۰۹۹)، به اصفهان رفت و در آنجا مقیم شد. وی در آنجا با دختر یکی از پارسایان ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد که اولین آنها محمدعلی بود.[۴]
حزین در ۱۱ جمادیالاول ۱۱۸۰ق در بنارس درگذشت و در محلهای به نام فاطمان، به خاک سپرده شد. آرامگاه او زیارتگاه بسیاری از مردم هند و بنارس بود.[۵]
اساتید
محمدعلی از چهارسالگی نزد ملاشاه محمد شیرازی تحصیل علم را آغاز کرد، از هشت سالگی از ملکحسین قاری فنون تجوید و قرائت قرآن را فراگرفت و کتابهای درسی نظیر شرح جامی بر کافیه، شرح ایساغوجی، شرح مطالع و کتاب من لایحْضُرُه الفقیه را نزد پدر خواند. در همین دوران، میل به سرودن شعر در وی پدیدار شد، اما به دلیل منع پدرش قریحه شاعری خود را آشکار نمیکرد.[۶]
حزین در سفرهایی که با پدرش همراه میشد نیز از محضر وی بهره میبرد. او در نخستین سفرش به لاهیجان، در هر منزل، شرح تجرید و زبدة الاصول را نزد پدر میخواند.[۷]
وی درباره ادیان نیز مطالعه و تحقیق میکرد؛ انجیل را از دانشمند مسیحی، آوانوس و تورات را نزدِ یکی از یهودیان اصفهان بهنام شعیب آموخت. حزین در سفر به فارس، در شهر بیضا با دانشمندی زردشتی آشنا شد و مطالب اساسی زردشتی را از او فراگرفت.[۸]
سفرها
حزین لاهیجی در ۱۱۲۳ق. نخست پدرش و سپس مادرش را از دست داد و سرپرستی برادران کوچکتر و مادربزرگش را برعهده گرفت.[۹] به دنبال حمله افغانها به اصفهان و محاصره آنجا، دو برادر و مادربزرگ حزین بر اثر بیماری از دنیا رفتند، و کتابخانه حزین که از پدرش به او به ارث رسیده بود، غارت شد و خود وی نیز سخت بیمار شد.[۱۰] وی در محرّم ۱۱۳۵ با لباس مُبَدَّل، با چند تن از بزرگان شهر، از اصفهان خارج شد و به خوانسار و سپس به خرم آباد رفت. تا حدود یک سال، وضع روحی و قوای فکری حزین سخت آشفته بود، به طوری که هیچیک از محفوظات و آموختههای خود را به خاطر نداشت. در دو سالی که وی در خرّمآباد مقیم بود، به تدریس شرح اشارات، کافی و تفسیر بیضاوی پرداخت.[۱۱] در این میان، آشفتگی مرزهای غربی ایران و لشکرکشی عثمانیان، باعث اضطراب مردم آن ناحیه شد. حزین مردم را به ایستادگی در برابر دشمن تشویق کرد و با هفتاد نفر به همدان رفت تا به مقاومت مردم در برابر محاصره عثمانیان کمک کند. سپس از طریق شوشتر به هویزه و بصره رفت و قصد سفر حج کرد، اما بیمار شد و به ایران بازگشت. هنگامی که دولت عثمانی آذربایجان را گرفت، حزین از طریق کرمانشاه و تویسرکان به نجف رفت. پس از سه سال به ایران بازگشت و از آنجا به تهران و سپس به اصفهان رفت. شش ماه در آنجا ماند و شاه طهماسب دوم را در امور کشورداری اندرز داد، ولی چون تغییری در رفتار او ندید، از اصفهان خارج شد.[۱۲]
حزین در ۱۱۴۵ق. به حج رفت و در ۱۱۴۶ق. از بندرعباس با کشتی به سوی سواحل هند رهسپار شد.[۱۳] دو سال در مُلتان ماند و سپس به دهلی رفت. وی در تمام این مدت بیمار بود و تا ۱۱۵۴ق. که شروع به نوشتن شرححال خود کرد، در دهلی مقیم بود.[۱۴] تذکرهنویسان هندی به سفرهای وی اشاره کردهاند.[۱۵] مطالعه زندگی حزین در میان شاعران روزگار خود و شاید در میان تمام شاعران ایران، از حیث سفرهای بسیار آن، اهمیت دارد و حوادث زندگی او در زندگی کمتر شاعر ایرانی روی داده است.[۱۶]
در دهلی، محمدشاه برای حزین مقرری تعیین کرد تا زندگیاش آسوده باشد، اما چون حزین هندوستان و مردمش را در اشعار خود هجو کرده بود، شاعران دهلی با این امر مخالفت کردند. حزین هم چون اوضاع را آشفته دید به بنارس [یادداشت ۱] رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.[۱۷] با وجود اشعار حزین در هجو مردم هند، آنان خصوصا بنارسیها برای وی حرمت زیادی قائل بودند و او را انسانی پاک میدانستند.[۱۸]
شعر
شیخ خلیلالله طالقانی، استادِ عرفان محمدعلی، با اهدای تخلصِ حزین به وی، شاعری وی را آشکار کرد و وقتی حزین در مجلسی، در حضور پدرش، در جواب اشعار محتشم کاشانی شعری خواند، پدرش نیز او را تشویق نمود.[۱۹] اشعار حزین در روزگار خودش در هند شهرت بسیار داشته است و چندین رساله در نقد اشعار وی نوشته شده است، که مهمترین آنها تنبیهالغافلین فی الاعتراض علی اشعار الحزین که در سال ۱۱۵۶ق سراج الدین علی خان آرزو آن را تالیف کرد و نقدی از محمد عظیم ثبات است. همچنین تا قرن سیزدهم، شش رساله دیگر به نفع یا علیه اشعار حزین نوشته شده است که نشاندهنده اهمیت و نفوذ شعر وی در میان مردم هند است.[۲۰] واله داغستانی در تذکره ریاضالشعراء، با اینکه انتقادات بسیار بر شعر حزین دارد، جامعیت او را در انواع شعر ستوده است.[۲۱]
حزین در بیشتر قالبهای شعری طبعآزمایی کرده است.
قصاید؛ قصاید وی بیشتر استقبال از انوری و خاقانی است.[۲۲] و دلیل آن تصویرپردازیهای این دو شاعر است، با این حال این قصاید او در برابر قصاید آنان، بیارج و سست بنیادند. حزین قصیدهای هم در استقبالِ قصیدهای از ناصر خسرو سروده[۲۳] که نه تنها سبک اصلی را در آن رعایت نکرده، بلکه افعالی آورده است که همگی خارج از قوانین زباناند.[۲۴] وی چندین قصیده در مدحِ حضرت رسول اکرم(ص)[۲۵]، حضرت علی(ع)
[۲۶] و امام رضا(ع)[۲۷] دارد.
غزلیات؛ غزلیات حزین حدود هفت هزار بیت از دیوانش را تشکیل دادهاند. غزل حزین یکی از آخرین نمونههای برجسته سبک هندی [یادداشت ۲] یا اصفهانی است. شعر وی، برخلاف معاصران و پیشینیانش در سبک هندی، از نظر تخیل و بیان، بسیار روشن و فصیح است و پس از صائب و کلیم و چند شاعر مهم دیگر این سبک، حزین از شاعرانِ طراز اول این سبک محسوب میشود.[۲۹]
شعر او حد فاصلی است میان شیوه شاعران قدیم و شاعران سبک هندی.[۳۰] غزلهای حزین بیشتر از اشعار دیگر شاعران سبک هندی، عاشقانه و عرفانیاند.
وی غزلهای عرفانی خویش را که ویژگیهای سبک عراقی دارند، بیشتر در استقبال از اشعار عطار و مولوی و سید قاسم انوار سروده است.[۳۱]
حسینی سنبهلی[۳۲] حزین را در شعر قدیم و جدید استاد میداند.
خوشگو[۳۳] حزین را پیرو سعدی و حافظ معرفی کرده که برای شاعران سبک هندی اهمیت چندانی قائل نبوده است.
با اینکه در شعر او مضامین عارفانه و صوفیانه فراوانی به چشم میخورد، دلیل قاطعی وجود ندارد که بتوان حزین را به سلسلهای از صوفیان منسوب کرد.[۳۴]
اشعار عربی؛ حزین اشعاری هم به عربی دارد که به نظر برخی، این اشعار به پایه اشعار فارسی وی نمیرسند.[۳۵]
دفاتر و دیوانهای شعری؛ از مندرجات کلیات حزین[۳۶] معلوم میشود که او قصد داشته است در مقابل خمسه نظامی، پنج دیوان بسراید.[۳۷] اولین دفتر شعر حزین، مثنوی ساقینامه او، شامل هزار بیت، است. دومین دیوان وی تذکرة العاشقین است که آن را، هنگام بازگشت از شیراز و اقامت در اصفهان، در ده هزار بیت سرود. وی دیوان سوم خود را در شیراز با حدود چهار هزار بیت، دیوان چهارمش را به همراه یک مثنوی ۱۲۰۰ بیتی با نام خرابات، در مشهد و پنجمین دیوانش را هنگام اقامت در هند تدوین کرد، که به این نکته تنها در مقدمه تذکرة المعاصرین اشاره شده است.[۳۸]
آثار
آثار حزین شامل ۵۳ اثر منظوم و منثور است.
شعر؛ از او اشعاری بر جای مانده است. چون حزین بخش زیادی از عمر خود را صرف فراگیری علوم دینی و عقلی کرده و نزد شانزده تن از استادان روزگارش شاگردی نموده است،[۳۹] آثار بسیاری نیز در حوزههای علمی و دینی با نثری روشن و پخته دارد.[۴۰] در بسیاری منابع، او را از علمای بزرگ و جامع انواع علوم خواندهاند.[۴۱]
کلیات حزین؛، که در کانپور و لکهنو چاپ شده، مشتمل است بر دیوان چهارم او که دربردارنده قصاید، غزلیات، رباعیات، قطعات و مثنویاتی با نام چمن و انجمن، خرابات، مطمح الانظار، فرهنگنامه و صفیر دل است، همراه دیباچهای منثور که در ۱۱۷۲ نوشته شده و نیز مثنوی حدیقه ثانی یا ودیعة البدیعة که آن را به تقلید از حدیقه سنایی سروده است.[۴۲] دیوان حزین در ۱۳۷۴ش، به کوشش ذبیحالله صاحبکار، در تهران چاپ شده است.
آثار فلسفی و کلامی؛ از میان آثار منظوم حزین، شانزده کتاب در حوزه فلسفهاند (از جمله شرح تجرید، کنهالمرام و رساله تجرد نفس)، چهار اثر در علم کلام است (مانند رساله امامت و بشارةالنبوه)، و پنج اثر در احوال رجال (از جمله اخبار صفیالدین حلی و تذکرة المعاصرین). مهمترین آنها تذکرةالمعاصرین است، در شرححال یکصد تن از دانشمندان و شاعران معاصر مؤلف، که در اواخر ۱۱۶۵ در هند و تنها با اتکا بر حافظه نوشته است. این کتاب در ۱۳۷۵ش در تهران به کوشش معصومه سالک به چاپ رسید.
آثار تاریخی؛ حزین دو اثر نیز در حوزه تاریخ دارد: واقعات ایران و هند، و تاریخ حزین. هر دو کتاب از منابع ارزشمند تاریخ اصفهان در زمان حمله افغانها و نیز سلطنت نادر شاه افشار است. کتاب اخیر به کوشش بلفور، در ۱۲۴۷ق/ ۱۸۳۱م در لندن چاپ شد.
آثار پراکنده؛ مجموعهای از رسائل پراکنده حزین در موضوعات گوناگون (مثل رساله اوزان و مقادیر، المذاکرات فی المحاضرات، و شرح قصیده لامیه) در کنار نُه رساله دیگر او، با نام رسائل حزین لاهیجی به کوشش علی اوجبی و چند تن دیگر در ۱۳۷۷ش در تهران به چاپ رسیده است. ظاهراً زندگینامه خودنوشتی هم از حزین به نظم وجود داشته که در حمله افغانان از کتابخانه وی به غارت رفته و احتمالاً تک نسخهای از آن را براون در موزه بریتانیا دیده است.[۴۳]
پانویس
- ↑ حزین لاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۱۸.
- ↑ حزین لاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۵.
- ↑ حزین لاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۵-۶؛ نوزاد، «حزین لاهیجی»، ج۱، ص۳۰۵، که شهر اردبیل را محل اقامت شهابالدین ذکر کرده است.
- ↑ حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۱۱-۱۳.
- ↑ احمدعلی، هفت آسمان، ص۱۶۴؛ شوشتری، تحفةالعالم، ج۱، ص۴۱۵، ذیل التحفه.
- ↑ حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۱۸-۲۱.
- ↑ حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۴۵-۴۷.
- ↑ حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۱۵.
- ↑ حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۱۵، نیز رجوع کنید به ص۱۰۰ـ۱۰۱.
- ↑ حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۲
- ↑ حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۱۱۳ـ ۱۱۸
- ↑ رجوع کنید به حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۹۰
- ↑ رجوع کنید به حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۱۹۱ـ ۲۳۳
- ↑ رجوع کنید به همان، ص۲۴۳ـ ۲۴۴، ۲۷۳، ۲۷۶
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به واله داغستانی، تذکره ریاضالشعراء، ج۲، ص۶۳۲ـ ۶۳۵؛ بلگرامی، مآثرالکرام، ج۱، ص۱۹۴؛ احمدعلی، ص۱۶۲
- ↑ شفیعی کدکنی، ج۱، ص۷۲،
- ↑ بلگرامی، مآثرالکرام، ج۱، ص۱۹۴؛ گوپاموی، کتاب تذکره نتائجالافکار، ج۱، ص۱۹۸ـ۲۰۰.
- ↑ رجوع کنید به هاشمی سندیلوی، تذکره مخزنالغرائب، ج۱، ص۸۰۴؛ داس خوشگو، سفینه خوشگو، ج۱، ص۲۹۱ـ۲۹۲.
- ↑ حزینلاهیجی، تاریخ حزین، ج۱، ص۲۲، ۲۷ـ۳۰.
- ↑ شفیعی کدکنی، ج۱، ص۱۷ـ ۱۸.
- ↑ واله داغستانی، تذکره ریاضالشعراء، ج۱، ص۶۵۷.
- ↑ حزینلاهیجی، دیوان، ج۱، ص۵۵۹ـ۵۶۱، ص۶۲۱، ص۶۲۳،
- ↑ حزینلاهیجی، دیوان، ج۱، ص۵۵۱ـ۵۵۲،
- ↑ شفیعی کدکنی، ج۱، ص۱۷ـ ۱۸،
- ↑ حزینلاهیجی، دیوان، ج۱، ص۵۵۲ـ۵۶۲،
- ↑ حزینلاهیجی، دیوان، ج۱، ص۵۶۷ـ ۵۹۵.
- ↑ حزینلاهیجی، دیوان، ج۱، ص۵۹۵ـ ۶۰۱.
- ↑ م. سرشک، حزین لاهیجی، ص۱۴۱.
- ↑ شفیعی کدکنی، ج۱، ص۱۰۸،
- ↑ صفا، گنج سخن، ج۳، ص۱۳۴.
- ↑ شفیعی کدکنی، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۰.
- ↑ دوست حسینی سنبهلی، تذکره حسینی، ج۱، ص۱۰۷.
- ↑ داس خوشگو، سفینه خوشگو، ج۱، ص۲۹۱، دفتر۳.
- ↑ شفیعی کدکنی، ج۱، ص۹۲.
- ↑ هرومل سدارنگانی، پارسیگویان هند و سند، ج۱، ص۱۶۳؛ حسنخان، شمعانجمن، ج۱، ص۱۳۱.
- ↑ حزینلاهیجی، کلیات حزین، ج۱، ص۹،و ص۱۲۳.
- ↑ سدارنگانی، پارسیگویان هند و سند، ج۱، ص۱۶۲؛ نقوی، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، ج۱، ص۳۶۳،
- ↑ تاریخ حزین، ج۱، صص۳۱، ص۹۷ـ۹۸، ص۱۰۰ـ ۱۰۱، ص۱۶۳ـ ۱۶۴؛ حزینلاهیجی، تذکرة المعاصرین، مقدمه سالک، ص۶۴ـ۶۵.
- ↑ حزینلاهیجی، تذکرة المعاصرین، مقدمه سالک، ص۴۵ـ۴۶.
- ↑ بهار، سبکشناسی، ج۳، ص۳۱۰؛ شفیعی کدکنی، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ مدرستبریزی، ریحانة الادب، ج۲، ص۴۱؛ شوشتری، تحفةالعالم، ج۱، ص۴۱۴.
- ↑ حزینلاهیجی، تذکرة المعاصرین، مقدمه سالک، ص۶۵ـ۶۶.
- ↑ براون، ج۴، ص۲۷۸ و پانویس۴
یادداشت
- ↑ بِنارس (یا بَنارَس ) ، از شهرهای مهم تاریخی ، فرهنگی و تجاری هند، و از مراکز قدیمی و مهم شیعیان شبه قاره . شهری در کنار رود گنگ و در ایالت اوتارپرادش. : دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۱۸۰۱
- ↑ سبک هندی یکی از سبک های شعر فارسی است .قالب شعر در سبك هندی، «تك بیت» است كه شكل غزل مییابد و به این صورت در یك بیت كامل میشود. منتهی این ابیات وقتی در كنار هم قرار میگیرند، قالب غزل میسازند. شاعر در این راستا میبایست مصرع اول را با مضمونی تازه بیان كند تا مطلب او جدید باشد.مختصات سبك هندی عبارتند از: واقع گرایی، معنا گرایی، توجه به صنعت تشبیه وتلمیح . دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۳۴۷
منابع
- میر غلامعلی بن نوح آزاد بلگرامی، مآثر الکرام، دفتر۲، حیدرآباد، دکن، ۱۳۳۱/۱۹۱۳.
- احمدعلی، هفت آسمان، کلکته ۱۸۷۳، چاپ افست تهران، ۱۹۶۵م.
- محمدتقی بهار، سبکشناسی، یا، تاریخ تطور نثر فارسی، تهران ۱۳۵۵-۱۳۵۶ش.
- محمدعلی بن ابیطالب حزین لاهیجی، تاریخ حزین، چاپ اف سی بلفور، لندن، ۱۸۳۱م.
- محمدعلی بن ابیطالب حزین لاهیجی، تذکرة المعاصرین، چاپ معصومه سالک، تهران، ۱۳۷۵ش.
- محمدعلی بن ابیطالب حزین لاهیجی، دیوان، چاپ ذبیحاللّه صاحبکار، تهران، ۱۳۷۴ش.
- محمدعلی بن ابیطالب حزین لاهیجی، کلیات حزین، نسخه خطی کتابخانه (ش ۱) مجلس شورای اسلامی، ش ۹۷۱.
- میرحسین دوست حسینی سنبهلی، تذکره حسینی، چاپ سنگی، لکهنو، ۱۲۹۲م.
- بندربن داس خوشگو، سفینه خوشگو، دفتر ۳، چاپ سیدشاه محمد عطاءالرحمان عطاکاکوی، پتنه، ۱۳۷۸/۱۹۵۹.
- هرومل سدارنگانی، پارسیگویان هند و سند، تهران، ۱۳۵۵ش.
- محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعری در هجوم منتقدان: نقد ادبی در سبک هندی پیرامون شعر حزین لاهیجی، تهران، ۱۳۷۵ش.
- عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری، تحفةالعالم و ذیل التحفه، چاپ صمد موحد، تهران، ۱۳۶۳ش.
- صدیق حسنخان، شمع انجمن، چاپ سنگی بهوپال، ۱۲۹۳.
- ذبیحاللّه صفا، گنج سخن: شاعران بزرگ پارسیگوی و منتخب آثار آنان، تهران، ۱۹۶۹م.
- محمد قدرتالله گوپاموی، کتاب تذکره نتائج الافکار، بمبئی، ۱۳۳۶ش.
- محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران، ۱۳۶۹ش.
- علیرضا نقوی، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، تهران، ۱۳۴۳ش.
- فریدون نوزاد، «حزین لاهیجی»، ارمغان، دوره ۳۹، ش ۵ (مرداد ۱۳۴۹).
- علیقلی بن محمدعلی واله داغستانی، تذکره ریاض الشعراء، چاپ محسن ناجی نصرآبادی، تهران، ۱۳۸۴ش.
- احمدعلی هاشمی سندیلوی، تذکره مخزن الغرائب، چاپ محمدباقر، لاهور، ۱۹۶۸ـ۱۹۷۰م.
- م. سرشک، حزین لاهیجی (زندگی و زیباترین غزلهای او)، تهران، نشر توس، اسفند، ۱۳۴۲ش.
پیوند به بیرون