نَوابان اَوَدْه سلسله‌ای نیمه‌خودمختار از حاکمان شیعه بودند که در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی بر سرزمین اوده در بخشی از شمال هند حکومت می‌کردند. این سلسله با روی کار آمدن سعادت‌خان در سال ۱۷۲۲ میلادی تأسیس شد. با افول امپراتوری گورکانی این حاکمان اعلام استقلال کردند اما به تدریج قلمرو آنها تحت تصرف استعمار بریتانیا قرار گرفت و در سال ۱۸۵۶ میلادی دولت بریتانیا باعزل آخرین نَواب سرزمین اوده را تصرف کرد.

نوابان اوده
نوابان اوده
برا امام‌باره در شهر لکهنو
برا امام‌باره در شهر لکهنو
اطلاعات حکومت
بنیانگذارمیرمحمدامین نیشابوری ملقب به سعادت‌خان
سال تأسیس۱۷۲۲ میلادی
گستره جغرافیاییسرزمین اوده در شمال شبه‌قاره‌هند
مذهبشیعه
اقدامات مهمترویج فرهنگ شیعی و اجرای قوانین شرع
پایتخت‌هافیض‌آباد و لکهنو
جنگ‌هاجنگ بَکسَر، جنگ پانی‌پَت
انقراض۱۸۵۶ میلادی
علت انقراضتصرف توسط استعمار بریتانیا
پیش ازحکومت استعماری بریتانیا
افراد
حاکمان مشهورشجاع‌الدوله، آصف‌الدوله
شخصیت‌های مهمدلدارعلی نقوی، سلطان العلما، سید‌ العلما


نوابان اوده نقش مهمی در گسترش مذهب تشیع در شبه‌قاره هند داشتند. آن‌ها با حمایت از علما و شعرا، برگزاری مراسم عزاداری و ساخت بناهای مذهبی، فرهنگ شیعی را در این منطقه رواج دادند. در این دوره این حاکمان تحت نفوذ فقهای شیعه بودند و حتی به دست آنها تاج‌گذاری می‌کردند و طبق فتاوای آنها بسیاری از امور از جمله اجرای حدود و تعزیرات و کمک به عتبات عالیات و ساخت مدارس دینی و صرف درآمد زکات انجام می گرفت. از سوی دیگر، دربار نوابان اوده شاهد شکل‌گیری فرهنگ سطحی از شعایر دینی و سبک زندگی مجللی بود که گاه با تجمل‌گرایی و فساد همراه می‌شد.

تأسیس

در سال ۱۷۲۲ میلادی میرمحمدامین موسوی نیشابوری ملقب به سعادت‌خان از طرف محمدشاه، امپراتور گورکانیان، به استانداری سرزمین اود در شمال شبه‌قاره‌هند منصوب شد.[۱] سعات‌خان توانست شورشیان را به زیر سلطه خود درآورد و امنیت را در سرزمین اوده برقرار کند.[۲] او در منطقه ایودهیا بنیاد شهر فیض‌آباد را ایجاد کرد و آن را مرکز حکومت قرارداد.[۳] با این کار سعادت خان سلسله حکومت نیمه خودمختار شیعی نوابان اوده را بنیانگذاری کرد. این حکومت یکی از حکومت‌های محلی بود که از فرصت زوال امپراتوری تیموریان گورکانی پدید آمده بودند.[۴] این سلسه حکومت شیعی تا سال ۱۸۵۶م تا استیلای استعمار انگلیس بر شبه‌قاره ادامه یافت.[۵]

اوضاع فرهنگی و دینی

مهاجرت عالمان و فرهیختگان به خصوص شیعیان

با زوال صفویان در ایران بسیاری از خاندان‌های معروف از جمله خاندان بنیانگذار حکومت نوابان اوده به هند مهاجرت کردند.[۶] در دوران افول امپراتوری گورکانیان نیز نوابان اوده از این مهاجران حمایت کرده و مناصب مهمی به آنها دادند.[۷] از جمله افراد سرشناس می‌توان به میرزا جعفر علی فصیح و نیز میر مظفر حسین از عالمان و مرثیه سرایان معروف اشاره کرد که در زمان نواب آصف الدوله به شهر لکنهو آمدند.[۸]

مهاجرت گروهی از مسلمانان کشمیر

مهاجرت مسلمانان کشمیری به اوده از ظلم حاکمان کشمیر با استقبال نواب امجدعلی‌شاه روبه‌رو شد. با استقرار این گروه از مهاجران، محله‌ای جدید در اوده شکل گرفت که به محله کشمیری معروف شد. این امر باعث گرویدن هزاران نفر به مذهب تشیع شد.[۹]

رونق عزاداری و مراسم‌های اسلامی

در زمان نوابان اوده، سرزمین اوده به مرکز عزاداری شبه‌قاره‌هند تبدیل شده بود[۱۰] و نه فقط شیعیان بلکه پیروان سایر ادیان و مذاهب نیز به آن مشغول بودند.[۱۱] ترویج عزاداری را یکی از مهم‌ترین اقدامات نوابان اوده دانسته اند. به عنوان نمونه نواب آصف‌الدوله هزینه‌های بسیاری برای عزاداران پرداخت می‌کرد.[۱۲] در دوران نواب سعادت‌علی‌خان این مراسم‌ها و نذر و نیاز و دیگر جشن‌‌های مولودی امامان شیعه در تمام سال در دولت‌سرا جاری بود و نواب سعادت‌علی‌خان خود به همراه درباریان در جامه سیاه در ایام محرم به سوگواری می‌پرداخت.[۱۳] به گزارش کتاب عماد السعادت، نواب شجاع‌الدوله در زمان جنگ بزرگ پانی‌پَت هم عزاداری را برپا داشت.[۱۴] در زمان نواب نصیرالدین‌حیدر سوگواری ماه محرم توسیع پیدا کرد و تا ۸ربیع‌الاول ادامه یافت به طوری که انجام هرگونه جشن با محدودیت روبه‌رو می‌شد.[۱۵] گسترش تشیع در شبه‌قاره‌هند را مدیون سوگواری امام حسن(ع) دانسته‌اند.[۱۶]

رواج مرثیه سرایی

در زمان نوابان اوده مرثیه‌سرایی و مرثیه‌خوانی به اوج خود در شبه‌قاره‌هند رسید.[۱۷] بعد از زوال امپراتوری گورکانیان بسیاری از شاعران و ادیبان و عالمان به سرزمین اوده و شهر لکهنو مهاجرت کردند و مورد استقبال نوابان اوده قرار گرفتند به طوری که دربار مملو از ادیبان و شاعران بود.[۱۸] این امر در کنار ترویج فرهنگ عزاداری باعث شکوفایی مرثیه‌سرایی شد. تا جایی که شخص نواب واجد‌علی‌شاه از مرثیه‌خوانان سوگواری بود.[۱۹] دو تن از بزرگترین مرثیه‌سرایان تاریخ به نام میر انیس(متوفی۱۸۷۴م) و میرزا سلامت علی دبیر(متوفی۱۸۷۵م) را محصول این دوران دانسته‌اند.[۲۰]

ساخت بناهای اسلامی و گسترش فرهنگ شیعی

نوابان اوده برای گسترش مذهب تشیع و فرهنگ عزاداری اهتمام جدی به ساخت حسینیه‌ها داشتند. برخی از این حسینیه‌ها شبیه سازی حرم امامان شیعه و مساجد مقدس عتبات بوده است مانند امام‌باره شاه‌نجف در لکهنو که شبیه حرم امام علی(ع) در نجف است که به دستور نواب غازی‌الدین حیدر در سال ۱۸۱۷م احداث شد[۲۱] و برای هزینه های سالانه آن پول هنگفتی به حکومت استعماری بریتانیا پرداخت کرد[۲۲] و هم اینک نیز فعال است[۲۳]. و نیز کربلای تال‌کتوره که به دستور نواب سعادت‌علی‌خان احداث شده است.[۲۴] برخی دیگر از این بناها هم در جهان بی نظیر دانسته شده است مانند حسینیه آصفیه در شهر لکهنو که به دستور نواب آصف‌الدوله ساخته شد.[۲۵] از نمونه های مهم دیگر امام‌باره های شیعی قصرالعزا است که به دستور نواب واجدعلی‌شاه احداث شد[۲۶] و نیز حسینیه حسین‌آباد به دستور نواب محمدعلی‌شاه ساخته شده است.[۲۷]

به وصیت شخص نوابان توده برخی از آنان در همین امام‌باره‌ها مدفون هستند. مانند نواب غازی‌الدین حیدر در امام‌باره‌ شاه نجف[۲۸] و نواب امجدعلی‌شاه در چهوتا امام‌باره.[۲۹]

علاوه بر ساخت امامباره‌ها توسط نوابان اوده، مساجد بزرگ و بیمارستان نیز ساخته می‌شد مانند بیمارستانی که در لکهنو توسط نواب نصیرالدین ساخته شد که خدمات رایگان پزشکی ارایه می‌داد.[۳۰] و نیز عمارت رصدخانه و یک عمارت خیریه برای افراد بی‌بضاعت که در زمان نواب نصیرالدین ساخته شدند.[۳۱]

کمک به عتبات عالیات و نذورات

از طرف نوابان اوده کمک های فراوانی به عتبات عالیات در نجف و کربلا انجام می‌شده است.[۳۲] به عنوان نمونه نواب اصف‌الدوله علاوه بر مرمت حرم امامان، با صرف پانصدهزار روپیه برای تامین آب شرب نجف کانالی از کوفه به نجف احداث کرد[۳۳] همچنین هشتاد هزار سکه طلا برای احداث کانالی از فرات تا کربلا پرداخت که به نهر آصفیه مشهور است و تاکنون(۱۹۰۷م) نیز جاری است.[۳۴] ونیز بهوبیگم همسر نواب شجاع‌الدوله نیز صد هزار روپیه به عتبات اهدا کرد.[۳۵]

زوال فرهنگی

در زمان نوابان اوده توسعه شهرها با ناهنجاریهای فرهنگی نیز همراه بود.[۳۶] به ویژه بعد از انتقال پایتخت از شهر فیض‌آباد به شهر لکهنو همراه با ساخت عمارت‌های عالی‌شان و محله‌های جدید، محله‌هایی با محوریت فساد اخلاقی نیز به‌ وجود آمده بود که به صورت آزادانه فعالیت می‌کردند و از طرف حکومت نیز مورد حمایت بود[۳۷] تا جایی که خود افراد حکومت از مروجان این پدیده بودند.[۳۸]

خوشگذرانی دربار

گزارشاتی از کتاب گذشتہ لکھنو به بیان خوشگذرانی‌ها و فساد اخلاقی درباریان اوده و ولیعهد و شخص نوابان اوده پرداخته است.[۳۹] تا جایی که این حاکمان کردار خود را به صورت شعر درمی‌آورده‌اند.[۴۰]

مراسم‌های جدید در مذهب شیعه

نوابان اوده مذهب تشیع داشتند و نواب آصف‌الدوله مذهب تشیع را مذهب رسمی اعلام کرده بود.[۴۱] با گسترش تشیع رسومات جدید مذهبی نیز ایجاد می‌شد. که بسیار شبیه مراسم‌های آیین هندوییسم بود و باعث رسوخ اثرات هندویسم به مذهب تشیع و سطح اجتماع شد.[۴۲] این مراسم‌های جدید از طرف نواب و دربار را سرگرمی مذهبی دانسته‌اند که امر حکومت را امور مهم حکومتی باز می‌داشت.[۴۳]

یک نمونه از رسوم جدیدالتأسیس که از طرف مادر نواب نصیرالدین ایجاد شده بود به صورت نمادین شبیه موالید آیین هندو برای تولد امام عصر بود. بدین صورت که برخی دختران سادات را به عنوان مادران امامان معرفی کرده و برای ولادت نوزادان مراسم تولد و جشن در دربار برپا می‌کردند.[۴۴]

قوانین شرع و حکومت فقیه

 
سید دلدارعلی نقوی غفران‌مآب در کتاب تاریخ اود چاپ۱۹۰۷م

عنصر اصلی حکومت نوابان اوده را تشیع دانسته‌اند.[۴۵] به همین علت در مقام قانون علما و فقیهان نقش اصلی را داشتند.[۴۶] به همین علت بسیار از امور حکومت زیر نظر آنان انجام می‌پذیرفت.

تفویض حکومت به فقیه

در زمان نوابان اوده مرجعیت شیعیان هند بدست علامه سید دلدارعلی نقوی ملقب به غفران‌مآب و بعد از او پسرش سید محمد ملقب به سلطان‌العلما بود.[۴۷] نوابان اوده امر حکومت را به فقیه آن زمان یعنی سلطان العلما سید محمد تفویض می‌کردند[۴۸] و خود به نیابت از سلطان‌العلما حکومت می‌کردند. زیرا معتقد بودند که حق حکومت برای امام است و در زمان غیبت نائب امام یعنی شخص مجتهد.[۴۹] همچنین از زمان نواب غازی‌الدین حیدر تا چهار نواب بعدی همگی از دست سلطان العلما سید محمد تاج‌گذاری می‌شدند.[۵۰]

قوانین شرع در محاکم

مذهب دوستی نوابان اوده و احترام بسیاز زیاد نسبت علما باعث شده بود که وزارت عدلیه بدست فقها به خصوص مجتهد آن دوران سلطان العلما اداره شود.[۵۱] و حدود الهی در دوران نواب امجدعلی‌شاه و واجدعلی‌شاه اجرا می‌شد.[۵۲] به گزارش کتاب تاریخ اودھ بسیاری از مرافعات حقوقی براساس فتوای سلطان‌العلما و سیدالعلما حل می‌شد و حتی برای پیروان اهل سنت، مفتیان براساس نظر آنها انتخاب می‌شدند.[۵۳] بر همین اساس بنا به درخواست سیدالعلما بسیاری از منهیات از جمله خرید و فروش مشروبات و روسپیگری ممنوع شد.[۵۴] البته در زمان نواب واجدعلی‌شاه به علت فساد اخلاقی او، سیدالعلما درخواست استعفا نیز داشته است.[۵۵]

دیگر وزارت های حکومت نیز در دست فقیهان از جمله پسران سلطان العلما و سید العلما بود. از جمله وزارت عدالت دیوانی و ارتش، وزارت نظمیه، وزارت مسکرات و مخدر و وزارت زکات.[۵۶] نوابان اوده سالانه صدها هزار روپیه درآمد حاصل از زکات و اختیار صرف زکات را نیز به فقها سپرده بودند.[۵۷]

مبلغان رسمی تشیع

نواب شجاع‌الدوله با وجود بسیاری جنگ ها به امر تبلیغ دین تشیع توجه ویژه‌ای داشت. در آن زمان بیش از بیست و چهار مبلغ ایرانی و عراقی زیر نظر مفتی میر‌محمد‌حسین نیشاپوری در مناطق مختلف اوده تبلیغ تشیع را انجام می‌دادند.[۵۸] حقوق تمام آنها از خزانه شاهی پرداخت می‌شد.[۵۹]

اوضاع سیاسی

نوابان اوده در مجموع ۱۴۲ سال بر سرزمین اوده در شمال شبه‌قاره‌هند حکومت را در اختیار داشتند. دوره حکومت آنان از دوران زیردستی امپراتوری گورکانی تا زیردستی حکومت استعماری بریتانیا در هند شاهد فراز و نشیب بسیاری بود که می‌توان آن را به چند دوره تقسیم کرد.

اوج قدرت سیاسی و اعلام خود مختاری

از زمان نواب سعادت‌خان اولین حاکم اوده تا نواب شجاع‌الدوله اوج قدرت سیاسی حکومت اوده بود. بعد از جنگ بَکسَر که به شکست نواب شجاع‌الدوله از نیروهای استعماری بریتانیا انجامید،[۶۰] طبق معاهده‌ای شجاع‌الدوله ابقا شد. با این وجود تا زمان نواب آصف الدوله اوج شکوه و عظمت حکومت بود. هرچند بخش‌های از جمله جونپور و غازی‌پور تحت تصرف استعمار درآمد.[۶۱]

افول قدرت و دخالت استعمار

بعد از آصف‌الدوله، سعادت‌علی‌خان برای به قدرت رسیدن طی عهدی که با حکومت استعماری بست نصف قلمرو اوده را تقدیم آنها کرد[۶۲] از جمله مناطق روهیلکند و اعظم‌گر و اله‌آباد.[۶۳] بعد از به قدرت رسیدن نواب غازی‌الدین او به تحریک انگلیسیها اعلام استقلال کامل و سلطنت کرد.[۶۴] البته این اعلام سلطنت را تشریفاتی دانسته‌اند به گونه‌ای که بدون دخالت انگلیس انتصابی ممکن نبود.[۶۵]

با دخالت تدریجی انگلیسیها و تصرف قلمرو اوده رفته رفته از قدرت نوابان اوده کاسته شد. در زمان نواب محمد‌علی‌شاه که با دخالت انگلیس به قدرت رسیده بود،[۶۶] طی معاهده‌ای تازه اختیارات استعمارگران افزایش یافت تا جایی که در قلمرو اوده نیز اجازه حضور نظامی پیدا کردند.[۶۷]

عزل پادشاه و تصرف قلمرو توسط حکومت بریتانیا

سرانجام بعد از اخطار های متعدد حکومت انگلیس به وجود ظلم و آشوب در قلمرو اوده و همچنین تهدید به تصرف قلمرو اوده،[۶۸] در سال ۱۸۵۶م آخرین نواب سرزمین اوده واجد‌علی‌شاه به علت بدنظمی و عدم کفایت سیاسی عزل شد.[۶۹] لشکر استعماری وارد شهر لکهنو شد و حکم عزل نواب را به او ابلاغ کرد.[۷۰] بدین ترتیب بدون هیچ مزاحمت و خونریزی سرزمین اوده کاملا تصرف شد. سرزمین اوده آخرین سرزمین مستقلی بود که به اشغال استعمار انگلیس درآمد.

پانویس

  1. پرساد، بوستان اوده، ۱۸۸۱م، ص۵
  2. پرساد، بوستان اوده، ۱۸۸۱م، ص۵
  3. حیدر حسنی،سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ص۶۵؛ نجم الغنی خان، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م، ج۱، ص۳۶
  4. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۷۸
  5. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۱، ص۳۷۹؛ کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۳۷۶؛ شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۹۳؛ نجم الغنی خان، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م، ج۵، ص۲۵۰
  6. رضوی، «تاریخ سیاسی اوده در هند»، ص۶۳
  7. ضابط، «نقش علمای مهاجر ایرانی در ترویج تشیع در لکهنوی هند»، ص۹۸.
  8. رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۵
  9. رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۵
  10. رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۶
  11. کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۲۱۸
  12. رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۶
  13. کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۲۱۸
  14. غلام‌علی‌خان، عماد السعادت، ص۸۳
  15. کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۳۳۱
  16. رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۸
  17. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۸۰
  18. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۸۰
  19. رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۷
  20. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۸۱
  21. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۸۷؛ کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۲۸۸
  22. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۸۷
  23. رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۷
  24. حیدر حسن الحسینی، تاریخ اودھ، ج۱، ص۱۶۹
  25. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۱۷۱
  26. رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۷
  27. کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۳۵۷
  28. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۸۷؛ رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۸
  29. رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۸
  30. کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۳۳۰؛ رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۹
  31. کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۳۳۰
  32. شمس، ہندوستان میں شیعت کی تاریخ، ج۱، ۲۰۱۸م، ص۴۶۵-۴۶۷
  33. ضابط، «نقش علمای مهاجر ایرانی در ترویج تشیع در لکهنوی هند»، ص۱۰۲
  34. حیدر حسن الحسینی، تاریخ اودھ، ج۱، ص۱۱۳
  35. ضابط، «نقش علمای مهاجر ایرانی در ترویج تشیع در لکهنوی هند»، ص۹۸
  36. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۸۰
  37. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۸۰
  38. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۵۱
  39. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۵۱ و ص۲۴۸؛ عبدالغنی، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م، ج۵، ص۶۱
  40. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۱۰۱
  41. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۸۰
  42. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۸۰
  43. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۹۰
  44. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۸۶ و ص۹۰
  45. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۸۶
  46. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۸۶
  47. ضابط، «نقش علمای مهاجر ایرانی در ترویج تشیع در لکهنوی هند»، ص۱۰۴
  48. شمس، ہندوستان میں شیعت کی تاریخ، ج۲، ۲۰۱۸م، ص۳۰۴
  49. شمس، ہندوستان میں شیعت کی تاریخ، ج۲، ۲۰۱۸م، ص۳۰۴؛ رضوی، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، ص۱۱
  50. شمس، ہندوستان میں شیعت کی تاریخ، ج۱، ۲۰۱۸م، ص ۴۴۶
  51. نجم‌ الغنی، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م،‌ ج۵، ص۲۳-۲۹
  52. نجم‌ الغنی، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م،‌ ج۵، ص۱۶۲
  53. نجم‌ الغنی، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م،‌ ج۵، ص۲۹؛ شمس، ہندوستان میں شیعت کی تاریخ، ج۱، ۲۰۱۸م، ص۴۵۴-۴۵۸
  54. نجم‌ الغنی، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م،‌ ج۵، ص۲۳-۲۹ و ص۸۱
  55. نجم‌ الغنی، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م،‌ ج۵، ص۱۶۰
  56. شمس، ہندوستان میں شیعت کی تاریخ، ج۱، ۲۰۱۸م، ص۴۵۴-۴۵۸
  57. نجم‌ الغنی، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م،‌ ج۵، ص۲۹؛ شمس، ہندوستان میں شیعت کی تاریخ، ج۱، ۲۰۱۸م، ص۴۵۸؛ کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۳۷۳
  58. کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۱۱۳
  59. کاظمی، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، ۲۰۰۹م، ج۱، ص۱۱۳
  60. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۶۸؛ صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۷۹
  61. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۷۹
  62. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۷۶
  63. صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۷۹
  64. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۸۷؛ صولت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، ۲۰۱۴م، ج۲، ص۳۷۹
  65. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۸۷
  66. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۹۲
  67. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۹۳
  68. نجم‌ الغنی، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م،‌ ج۵، ص۲۳۹
  69. نجم‌ الغنی، تاریخ اودھ، ۱۹۱۹م،‌ ج۵، ص۲۵۰-۲۷۰
  70. شرر، گذشتہ لکھنو، ۱۹۷۱م، ص۱۰۴

منابع

  • پرساد، راجا دورگا، بوستان اوده، مطبع ثمر هند، لکهنو، ۱۸۸۱م
  • حیدر حسنی الحسینی المشہدی، کمال‌الدین، تاریخ اودھ، منشی نوال کیشور، کانپور، ۱۹۰۷م
  • حیدر حسنی الحسینی المشہدی، کمال‌الدین، سوانحات سلاطین اودھ (قیصر‌ التواریخ)، جدید طرز تحریر علامہ فروغ کاظمی، عباس بک ایجنسی، لکھنو، ۲۰۰۹
  • رضوی، منظر عباس، «نقش شاهان اوده در گسترش تشیع»، در مجله سخن تاریخ، شماره۷، زمستان ۱۳۸۸
  • شرر، عبد الحلیم، گذشتہ لکھنو، مکتبہ جامعہ لمیٹیڈ، نئی دہلی، ۱۹۷۱م
  • شمس، محمد باقر، ہندوستان میں شیعت کی تاریخ، مرتبہ مصطفی حسین نقوی اسیف جائسی،ج۱، ۲۰۱۸م
  • شمس، محمد باقر، ہندوستان میں شیعت کی تاریخ، مرتبہ مصطفی حسین نقوی اسیف جائسی،ج۲، ۲۰۱۸م
  • صولت، ثروت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، مرکزی مکتبہ اسلامی پبلشرز، نئی دہلی، ۲۰۱۴م، ج۱
  • صولت، ثروت، ملت اسلامیہ کی مختصر تاریخ، مرکزی مکتبہ اسلامی پبلشرز، نئی دہلی، ۲۰۱۴م، ج۲
  • ضابط، حیدر رضا، «نقش علمای مهاجر ایرانی در ترویج تشیع در لکهنوی هند»، در مجله مشکوة، شماره ۸۷، ۱۳۸۴ش
  • غلام‌علی‌خان، عماد السعادت، منشی نول کیشور، لکھنو
  • کاظمی، فروغ، «وضاحتی نوٹ»، در سوانحات سلاطین اودھ، عباس بک ایجنسی، لکهنو، ۲۰۰۹م، ج۱
  • نجم الغنی خان، محمد، تاریخ اودھ، منشی نول کیشور، لکھنو، ۱۹۱۹م، ج۱
  • نجم الغنی خان، محمد، تاریخ اودھ، منشی نول کیشور، لکھنو، ۱۹۱۹م، ج۵