سحر: تفاوت میان نسخهها
ویکی سازی |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
*[[امام علی علیهالسلام|امیر المومنین(ع)]] در پاسخ به بعضی از اصحابشان که نزد حضرت از سحر شکایت کرده بودند، دستور دادند که این دعا را در پوست آهو بنویسند و همراه خود نگه دارند: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ بِسْمِ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ»<ref>ابنا بسطام، طب الأئمه، ۱۴۱۱ق، ص۳۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۲۴.</ref> | *[[امام علی علیهالسلام|امیر المومنین(ع)]] در پاسخ به بعضی از اصحابشان که نزد حضرت از سحر شکایت کرده بودند، دستور دادند که این دعا را در پوست آهو بنویسند و همراه خود نگه دارند: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ بِسْمِ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ»<ref>ابنا بسطام، طب الأئمه، ۱۴۱۱ق، ص۳۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۲۴.</ref> | ||
*[[ | *[[اصبغ بن نباته|أصبَغ بن نُباته]] از امیرالمومنین(ع) نقل میکند که حضرت این دستور العمل را برای من جهت دفع سحر یاد دادند و فرمودند که با انجام این کار ضرری از جانب سحر به تو نمیرسد ان شاء الله. بدین صورت که هفت مرتبه بین [[نماز عشاء]] و [[نماز صبح]] بگویم: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ».<ref>ابنا بسطام، طب الأئمه، ۱۴۱۱ق، ص۳۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۲۵.</ref> | ||
*در روایتی پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند که هر کسی از سحر یا شیطان ترس دارد آیه ۵۴ سوره اعراف{{یاد|1=«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ۗ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ؛ پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت؛ با (پرده تاریک) شب، روز را می پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) ست! پر برکت (و زوالناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است!»}} را بخواند.<ref>سید ابنطاووس، الأمان، ۱۴۰۹ق، ص۱۳۰؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۳۲.</ref> | *در روایتی پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند که هر کسی از سحر یا شیطان ترس دارد آیه ۵۴ سوره اعراف{{یاد|1=«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ۗ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ؛ پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت؛ با (پرده تاریک) شب، روز را می پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) ست! پر برکت (و زوالناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است!»}} را بخواند.<ref>سید ابنطاووس، الأمان، ۱۴۰۹ق، ص۱۳۰؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۳۲.</ref> | ||
نسخهٔ ۲۰ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۷
بخشی از احکام عملی و فقهی |
---|
سِحر یا جادو، کار خارقالعادهای است که آثاری را در دیگران ایجاد میکند. در قرآن دو دسته آیه وجود دارد که نشان میدهد برخی سحرها تخیلی بوده و تاثیر واقعی ندارند، امّا سحرهایی وجود دارند که آثار واقعی مثل ایجاد جدایی بین زن و مرد ایجاد میکنند.
سحر از زمانهای بسیار دور میان انسانها وجود داشته است. بر اساس یک روایت، از زمان حضرت نوح(ع) سحر کثرت پیدا کرده است. ماجرای هاروت و ماروت نیز که آیه ۱۰۲ سوره بقره به آن اشاره میکند، اشاره به دو فرشته دارد که در زمان حضرت سلیمان(ع) راههایی برای دفع سحر را به مردم آموختند.
در روایات نقل شده از امامان(ع) سحر معادل کفر دانسته شده و از انجام آن نهی شده است. همچنین دعاها و اذکاری در روایات برای دفع سحر نقل شده است که از جمله آنها میتوان به خواندن آیه ۵۴ سوره اعراف اشاره کرد.
تعریف یکسانی برای سحر در میان فقها وجود ندارد. آنها ویژگیهایی مانند خارقالعاده بودن، استفاده از عوامل غیرمأنوس، زیان رساندن به دیگران را برای سحر بیان کردهاند. همچنین برخی سحر را خیالی دانستهاند و برخی دیگر تأثیرات آنرا حقیقی میدانند.
حرمت سحر، یادگرفتن، یاد دادن و اجرت گرفتن در قبال آن در میان فقهای شیعه اجماعی است. با این حال برخی یادگرفتن سحر را برای دفع سحر یا رسوا کردن مدّعی دروغین نبوّت جایز یا حتی واجب کفایی دانستهاند. همچنین در این مورد که باطل کردن سحر را تنها از راه دعا و قرآن و ... جایز است یا با سحر نیز میتوان سحر را باطل کرد اختلاف نظر وجود دارد.
ساحر اگر کافر باشد تعزیر میشود و اگر مسلمان باشد حدّ آن قتل است. برخی از فقها حد سحر را تنها در صورتی ثابت میدانند که ساحر مسلمان سحر را حلال بداند. همچنین اگر در اثر سحر کسی کشته شود، برخی از فقها قصاص را در صورت اقرار به قصد قتل برای ساحر ثابت میدانند. بر اساس نظر مقابل، دلیلی برای اثبات قصاص و دیه برای ساحر وجود ندارد.
علمای علم اخلاق سحر را از گناهان کبیره میدانند. مقدمات تحصیل سحر که ابزار نزدیکی به شیطان است یکی از نشانههای پلیدی این عمل دانسته شده است.
مفهومشناسی و جایگاه
سحر را به معنای نوعی اعمال خارقالعاده که آثاری از خود در وجود انسانها به جا میگذارد معنا کردهاند.[۱] این عمل گاهی به شکل چشمبندی و تردستی است و گاه جنبه روانی و خیالی دارد.[۲]
بر اساس تعریفی که راغب اصفهانی در کتاب مفردات ارائه میکند، سحر سه معنی دارد:
- خدعه و خیالاتی که حقیقتی ندارند همچون شعبده
- جلب همکاری شیطان با نزدیک شدن به او
- کاری که میتواند صورتها و طبیعتها را تغییر دهد مثلا انسان را به حیوانی تبدیل کند. این نوع سحر از نظر راغب حقیقت ندارد.[۳]
در تفسیر نمونه با بررسی حدود ۵۱ مورد از استعمالات کلمه «سحر» در قرآن کریم، آن را به دو بخش کلی تقسیم کرده است:
- در مواردی مقصود از سحر فریفتن و تردستی و چشم بندی است و حقیقتی ندارد. مانند آیه ۶۶ سوره طه[یادداشت ۱] و آیه ۱۱۶ سوره اعراف[یادداشت ۲]
- در مواردی از آیات قرآن استفاده میشود که سحر دارای حقیقتی است که به راستی اثر میگذارد. مانند آیه ۱۰۲ سوره بقره که به تاثیر سحر در جدایی بین زن و مرد اشاره دارد.[۴]
به عقیده مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، در اینکه سحر از چه زمانی آغاز شده است و رواج پیدا کرده است نمیتوان سخن قطعی بیان کرد و تنها میتوان گفت سحر از زمانهای خیلی قدیم در بین مردم رایج بوده است.[۵] در روایتی از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است که سحر و جادو از زمان حضرت نوح(ع) کثرت پیدا کرده است.[۶]
هاروت و ماروت، فرشتگان مبارز با سحر
مفسران ذیل تفسیر آیه ۱۰۲ سوره بقره، جریان دو فرشته به نام هاروت و ماروت را نقل میکنند که در زمان حضرت سلیمان(ع) به شکل دو انسان میان قوم بنیاسرائیل آمدند و به دلیل رواج سحر در میان آنها و ایجاد فتنههای مختلف، راههای دفع سحر را به مردم آموختند. بر اساس این آیه آنها به مردم گفتند که از این روشها تنها در راه درست و بطلان سحر استفاده کنند و این آزمایشی برای آنهاست، ولی آنها از این راهکارها استفاده کرده و دست به برخی کارهای نادرست زدند.[۷]
برخورد امامان(ع) با سحر و جادو
سكونى از امام صادق از پدرش عليهما السّلام روايت كرده كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به بانوئى كه از وى سؤال كرده بود كه شوهرم تندخوست و من براى اينكه او را به خود جذب كنم عملى انجام داده و او را سحر كردم فرمود: افّ بر تو باد آب درياها را تيره ساختى و گل را سياه نمودى و فرشتگان آسمان و زمين تو را لعنت كردند...
شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۳۶۷ش، ج۵، ص۹۵.
در روایتی امام صادق(ع) در پاسخ کسی که عمری از راه سحر کسب درآمد کرده است و تقاضای راهکار جبران اشتباه گذشته طلب میکرده است بیان میکنند که از این علم برای گشودن و دفع سحر استفاده کند.[۸] علامه مجلسی از این تعبیر استفاده کرده است که ظاهرا یادگیری سحر برای دفع آن جایز است.[۹] در روایت دیگری امام علی(ع) یادگیری سحر را کفر معرفی میکنند که اگر توبه صورت نگیرد حدّ آن کشته شدن است.[۱۰]
ابنادریس حلّی روایتی از امام صادق(ع) نقل میکند که فردی نزد ایشان رفته و از حکم رفتن نزد فردی که از مکان اشیاء به سرقت رفته و ... خبر میدهد، سوال میکند. حضرت در پاسخ او روایتی را از رسول خدا(ص) نقل میکنند که هر کس نزد کاهن یا ساحری برود و سخن او را تصدیق کند به آنچه از جانب خداوند نازل شده کافر است.[۱۱]
راههای دفع سحر
علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار روایاتی را ذیل عنوان «الدعاء لدفع السحر و العين» (دعا برای دفع سحر و چشم زخم) جمعآوری کرده است.[۱۲] همچنین در کتاب طب الائمه نیز روایاتی تحت عنوان «عوذة لإبطال السحر»(ذکر و دعا برای باطل کردن سحر) وجود دارد.[۱۳] به مواردی از آنها اشاره میشود:
- امیر المومنین(ع) در پاسخ به بعضی از اصحابشان که نزد حضرت از سحر شکایت کرده بودند، دستور دادند که این دعا را در پوست آهو بنویسند و همراه خود نگه دارند: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ بِسْمِ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِينَ»[۱۴]
- أصبَغ بن نُباته از امیرالمومنین(ع) نقل میکند که حضرت این دستور العمل را برای من جهت دفع سحر یاد دادند و فرمودند که با انجام این کار ضرری از جانب سحر به تو نمیرسد ان شاء الله. بدین صورت که هفت مرتبه بین نماز عشاء و نماز صبح بگویم: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ».[۱۵]
- در روایتی پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند که هر کسی از سحر یا شیطان ترس دارد آیه ۵۴ سوره اعراف[یادداشت ۳] را بخواند.[۱۶]
ماهیت و مسائل سحر در فقه امامیّه
ملا احمد نراقی معتقد است نمیتوان در بیان فقها به تعریف جامع و مانعی که همه ابعاد آن را شامل شود دست یافت.[۱۷] به چند مورد از این تعاریف اشاره میشود ː
- علامه حلی سحر را نوشته، کلام، یا عملی میداند که به صورت غیر مستقیم در بدن، قلب یا عقل مسحور اثر کند.[۱۸] دراثر این سحر میتواند قتل، بیماری، جدایی زن و شوهر و محبت یا کینه فردی در انسان ایجاد شود.[۱۹] امام خمینی نیز همین تعریف را از سحر دارد.[۲۰]
- شهید اول در تعریف سحر مواردی را افزوده است. همچون استخدام اجنّه، شیاطین و فرشتگان را برای کشف چیزی که پیدا نیست و یا درمان بیماری، احضار روح و سخن گفتن با آن روح در بدنی دیگر مثل کودک یا زن، ظاهر کردن خواصّ ناشناخته مواد با مخلوط کردن مواد عنصری دارای مزاجهای گوناگون و طلسم که ممزوج کردن نیروهای برتر با نیروهای پایینتر برای ایجاد کار خارق العاده است.[۲۱]
- فخر المحقّقین سحر را انجام کارهای خارق العاده با قدرت درونی و نفسانی، یا با کمک فلکیات (اجرام آسمانی)، یا با آمیختن نیروهای آسمانی با نیروهای زمینی و یا با کمک گرفتن از ارواح بسیط میداند.[۲۲]
- ملّا احمد نراقی بعد از بیان تعاریف مطرح شده برای سحر، مرجع برای درک مفهوم آن را عرف میداند. از نگاه او در عرف هرکاری که سبب آن مخفی باشد و به صورت متداول و معمول رخ ندهد سحر محسوب میشود. البته به این معنا نیست که هرکاری اینگونه باشد سحر است بلکه سحر همواره این ویژگی را دارد.[۲۳]
- آیت الله خوئی سحر را تصرف در حواس و خیال مسحور دانستهاند که واقعیتی ندارد. بر این اساس انجام امور خارق العاده در اثر تصفیه نفس یا ریاضت سحر محسوب نمیگردد.[۲۴]
- آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی معتقد است که سحر هر کاری است که آثار نامانوسی و غیرعادی داشته باشد و شبیه کرامات و معجزات باشد. چه این کار در بدن مسحور اثری بگذارد یا نگذارد. چه مسحور حیوان باشد یا انسان یا جماد باشد. مثل تکان دادن درخت یا لرزه انداختن در سقف و دیوار یا متوقف کردن آب بدون استناد به عوامل محسوس یا امور شرعی مثل آیات و دعاهایی که از معصومین(ع) نقل شده است.[۲۵]
- آیت الله محمد تقی بهجت سحر را عمل خارق العادهای میداند که از راههای غیر شرعی و برای زیان رساندن به کسی انجام داده میشود.[۲۶]
سحر، واقعیت یا خیال
در مورد این که سحر امری واقعی است و اثر حقیقی دارد یا این که صرفا در خیال فرد سحر شده اثر میگذارد چند نظر وجود دارد:
- برخی آن را خیالی میدانند که شهید اوّل این نظر را مربوط به اکثر علماء دانسته است.[۲۹]
- به نظر محقق کرکی، نمیتوان در مورد خیالی بودن یا واقعی بودن سحر اظهار نظر قطعی کرد.[۳۰]
حکم سحر
حرمت سحر کردن، یاد گرفتن و یاد دادن سحر و اجرت گرفتن بابت آن در میان فقهای شیعه امری اجماعی دانسته شده است.[۳۱] با این حال در شرایطی به نظر برخی فقها حکم مسئله متفاوت است:
- بنا بر نظر صاحب جواهر، یادگیری سحر به جهت اینکه ممکن است در موارد اضطراری لازم باشد به خودی خود مشکلی ندارد.[۳۲]
- بنا بر نظر شهید اول و شهید ثانی، یادگرفتن سحر اگر از این جهت باشد که فرد دروغگو را رسوا کند یا مدّعی نبوت را که با سحر میخواهد خود را دارای معجزه معرفی کند رسوا سازد، واجب کفایی است.[۳۳]
ابطال سحر با سحر
در این که میتوان با قرآن و دعا و ذکر سحر را باطل کرد تردیدی نیست.[۳۴] امّا این که میتوان با سحر، سحری دیگر را باطل کرد دو نظر وجود دارد:
- نمیتوان با سحر، سحر را باطل کرد.[۳۵]
- استفاده از سحر را برای نگهداری خود از آثار سحر دیگران جایز است.[۳۶]
مجازات ساحر
فقهای شیعه در مورد حکم ساحر مسائلی را بیان کرده اند:
- اگر ساحر کافر باشد تعزیر میشود.[۳۷]
- اگر ساحر مسلمان باشد و سحر را حلال بداند در آن صورت کافر شده و مرتدّ است و احکام ارتداد در مورد آن جاری میگردد.[۳۸]
- امّا اگر سحر را حلال نداند به نظر برخی حدّ سحر که همان قتل است در مورد آن اجرایی میگردد.[۳۹]
- بنا بر نظر دیگر در صورتی که ساحر مسلمان سحر را حلال نداند کشته نمیشود.[۴۰]
در لایحه اولیه قانون مجازات اسلامی سحر و جادو جرم انگاری شده بود ولی در قانون نهایی مصوّب ۱۳۹۲ش حذف شد.[۴۱]
قتل با سحر
اگر کسی به واسطه سحر به قتل برسد در آن صورت در مورد حکم آن نظرات متفاوتی وجود دارد:
- به نظر شیخ طوسی قصاص و دیه ندارد.[۴۲]
- محقق حلّی احتمال واقعی بودن سحر و در نتیجه دیه و قصاص داشتن آن را تقویت کرده است.[۴۳]
- علّامه حلّی قصاص کردن را موردی که ساحر اقرار نکرده است درست نمیداند ولی وجوب دیه را نزدیک به صحت دانسته است. امّا اگر ساحر اقرار کند که به قصد قتل سحر کرده است، در آن صورت قصاص ثابت میشود[۴۴] شهید ثانی نیز در صورت اقرار ساحر قصاص را ثابت میداند.[۴۵]
- به نظر امام خمینی اگر تاثیر سحر در قتل ثابت گردد؛ در آن صورت اگر با قصد کشتن سحر رخ داده باشد قتل عمد است و اگر بدون قصد کشتن باشد قتل شبه عمد خواهد بود. همچنین اگر سحر به حالتی است که نوعا کشنده است در آن صورت نیز قتل عمد است.[۴۶]
سحر از گناهان کبیره
علمای علم اخلاق، سحر را از جمله گناهان کبیره محسوب کردهاند.[۴۷] به عقیده عبدالحسین دستغیب، دلیل کبیره بودن این گناه تصریح در روایات است. وی در این رابطه به روایتی از امام صادق(ع) استناد میکند که سحر را در زمره گناهان کبیره شمرده است.[۴۸]
وی در مورد زشت بودن و پلیدی عمل سحر به این نکته اشاره میکنند که اموری به عنوان مقدمه یادگیری سحر مطرح هستند. از جمله آنها میتوان به انجام انواع جرم و جنایتها، ترک همه کارهای خیر، زنای محصنه، قتل نفس، خوردن خون انسان و ... اشاره کرد.[۴۹]
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۸-۳۷۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ۱۳۷۸ق، ج۱، ۲۶۷.
- ↑ طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۳۶-۳۴۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۶؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۷۹-۸۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۷۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۱۱۵.
- ↑ علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۹، ص۷۳.
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۱۵۲.
- ↑ ابنادریس حلّی، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۹۳.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۲۴.
- ↑ ابنا بسطام، طب الأئمه، ۱۴۱۱ق، ص۳۵.
- ↑ ابنا بسطام، طب الأئمه، ۱۴۱۱ق، ص۳۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۲۴.
- ↑ ابنا بسطام، طب الأئمه، ۱۴۱۱ق، ص۳۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۲۵.
- ↑ سید ابنطاووس، الأمان، ۱۴۰۹ق، ص۱۳۰؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۳۲.
- ↑ نراقی، مستند الشیعة، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۱۴.
- ↑ علامه حلّی، تذکرة الفقهاء، ۱۴۲۲ق، ج۱۲، ص۱۴۴.
- ↑ علامه حلّی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۹۶.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۵۲۹.
- ↑ شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴.
- ↑ فخر المحقّقین حلَی، إيضاح الفوائد، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ نراقی، مستند الشیعة، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۱۴.
- ↑ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۳.
- ↑ گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ بهجت، وسیلة النجاة، ۱۴۲۳ق، ص۴۱۷.
- ↑ شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۷.
- ↑ شهید ثانی، الروضة البهیّة، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۱۵.
- ↑ شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴.
- ↑ محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۰.
- ↑ حسینی عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۲۶.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۸.
- ↑ شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴؛ شهید ثانی، الروضة البهیّة، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۱۵.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۷.
- ↑ علامه حلّی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۶۱؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۳۶۳ش، ج۱۸، ص۱۷۵.
- ↑ شهید اول، الدروس، موسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۱۶۴؛ آل عصفور، سداد العباد، ۱۳۷۹ش، ص۴۳۰.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ خوانساری، جامع المدارك في شرح المختصر النافع، ۱۴۰۵ق، ج۷، ص۱۱۳؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۹؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ حسینی عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۲۲۶؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۹؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ خوئی، مصباح الفقاهة، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ پوربافرانی، «بایدها و نبایدهای جرم انگاری در حقوق کیفری ایران»، ص۴۱.
- ↑ شیخ طوسی، الخلاف، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۲۹؛ محقق حلّی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۹۷۳.
- ↑ محقق حلّی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۹۷۳.
- ↑ علامه حلّی، تحریر الاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۴۲۵.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۷۷.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسلیه، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۵۴۶.
- ↑ گلستانه، منهج الیقین، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۶؛ شبّر، الأخلاق، مطبعة النعمان، ص۲۱۶؛ دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۷۷.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۷۷.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۸۸.
یادداشت
- ↑ «فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى؛ ريسمانها و عصاهاى جادوگران زمان موسى در اثر سحر، خيال مىشد كه حركت مىكنند»
- ↑ «فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ؛ هنگامى كه ريسمانها را انداختند چشمهاى مردم را سحر كردند و آنها را ارعاب نمودند»
- ↑ «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ۗ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ؛ پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت؛ با (پرده تاریک) شب، روز را می پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) ست! پر برکت (و زوالناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است!»
منابع
- آل عصفور، حسین بنمحمد، سداد العباد و رشاد العباد، قم، محلاتی، ۱۳۷۹ش.
- ابنا بسطام، عبدالله و حسین، طب الأئمه، تحقیق محمد مهدی خرسان، قم، دارالشریف الرضی، ۱۴۱۱ق.
- ابنادریس حلّی، محمد بناحمد، السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- امام خمینی، روحالله، تحریر الوسیلة، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ۱۳۹۲ش.
- بحرانی، یوسف بناحمد، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، ۱۳۶۳ش.
- بهجت، محمدتقی، وسیلة النجاة، قم، شفق، ۱۴۲۳ق.
- پوربافرانی، حسن، «بایدها و نبایدهای جرم انگاری در حقوق کیفری ایران»، مجله مجلس و راهبرد، شماره ۷۵، پاییز ۱۳۹۲ش.
- حسینی عاملی، سید جواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، ۱۴۱۹ق.
- حمیری، عبدالله بنجعفر، قرب الاسناد، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ۱۴۱۳ق.
- خوئی، سید ابوالقاسم، مصباح الفقاهة، قم، داوری، ۱۳۷۷ش.
- خوانساری، سید احمد، جامع المدارك في شرح المختصر النافع، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق.
- دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۸ش.
- راغب اصفهانی، حسين بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق.
- سید ابنطاووس، علی بنموسی، الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ۱۴۰۹ق.
- شبّر، عبدالله، الأخلاق، نجف، مطبعة النعمان، بیتا.
- شهید اول، محمد بنمکّی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، موسسة النشر الاسلامی، بیتا.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضة البهیة في شرح اللمعة الدمشقیة، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۳ق.
- شیخ صدوق، ابن بابویه محمد بنعلی، عيون أخبار الرضا عليه السلام، تهران، نشر جهان، ۱۳۷۸ق.
- شیخ صدوق، ابن بابویه محمد بنعلی، من لا یحضره الفقیه، ترجمه على اكبر غفارى، محمد جواد غفارى و صدر بلاغى، تهران، نشر صدوق، ۱۳۶۷ش.
- شیخ طوسی، محمد بنحسن، الخلاف، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، ۱۴۰۷ق.
- طبرسی، فضل بنحسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- علامه حلّی، حسن بنیوسف، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، قم، مؤسسة الإمام الصادق علیه السلام، ۱۴۲۰ق.
- علامه حلّی، حسن بنیوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ۱۴۲۲ق.
- علامه مجلسی، محمد باقر بنمحمد تقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۴۰۴ق.
- علامه مجلسی، محمد باقر بنمحمد تقی، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ۱۴۰۳ق.
- فخر المحقّقین حلَی، محمد بن الحسن بن يوسف، إيضاح الفوائد في شرح إشكالات القواعد، قم، المطبعة العلمية، ۱۳۸۷ق.
- کلینی،محمدبنیعقوب، الکافی، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۴۰۷ق.
- گلپایگانی، سید محمد رضا، هدایة العباد، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۳۷۱ش.
- گلستانه، علاء الدین محمد، منهج الیقین، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، ۱۳۸۸ش.
- محقق حلّی، جعفر بنحسن، شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
- محقق کرکی، علی بنحسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ۱۴۱۴ق.
- مکارم شیرازی،ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ۱۳۶۲ش
- نراقی، ملا احمد بنمحمد مهدی، مستند الشیعة في أحکام الشریعة، قم، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.