ارتباط با ارواح
مرگ | |
---|---|
احتضار • عزرائیل • غسل میت • کفن • نماز میت • تدفین • شهادت | |
برزخ | |
شب اول قبر • سؤال قبر • نکیر و منکر • حیات برزخی • بدن برزخی | |
قیامت | |
اسرافیل • معاد جسمانی • نفخ صور • نامه اعمال • صراط • صحرای محشر • اصحاب یمین • اصحاب شمال | |
بهشت | |
درهای بهشت • حور العین • غلمان • رضوان • نعمتهای بهشت | |
جهنم | |
درهای جهنم • درکات جهنم • زقوم • اسفل سافلین • هاویه • جحیم • غساق | |
مفاهیم وابسته | |
شفاعت • تجسم اعمال • رقیب و عتید • تناسخ • رجعت • روح • باقیات صالحات | |
ارتباط با ارواح به معنای امکان گفتوگو و کسب اطلاعات از روح درگذشتگان، از موضوعاتی است که در امکان یا عدم امکان آن اختلافنظر وجود دارد. این موضوع به مباحث اعتقادی مثل توسل به امامان و زیارت اهل قبور ارتباط دارد. قائلان به امکان ارتباط با ارواح به آیاتی از قرآن استناد کردهاند که به زنده بودن شهدا و ارتباط با ارواح پیامبران اشاره دارد. آنان همچنین به روایات و تجربه کسانی که با ارواح ارتباط برقرار کردهاند، استناد میکنند. در مقابل، باورمندان به عدم امکان احضار ارواح نیز به آیاتی تمسک کردهاند که مردگان را موجوداتی غیرشنوا معرفی کرده که توان پاسخگویی به هیچ سخنی را ندارند. از نظر فقیهان در شرایطی احضار روح جایز و در شرایط خاص دیگری جایز نیست.
جایگاه و اهمیت
امکان ارتباط با ارواح و آگاهی روح مردگان از زندگان با چند مسئله دینی پیوستگی دارد. جعفر سبحانی از فقهای معاصر شیعه، مسأله ارتباط با روح را از مسائل پیچیده و رایج روز دانسته و هدف از طرح این بحث را، نه صحه گذاشتن بر تمام ادعاهای مدعیان ارتباط با ارواح، بلکه اثبات اصل ارتباط با ارواح گذشتگان میداند. وی در پرتو این بحث به دنبال پاسخ به شبهاتی است که برخی در مورد زیارت قبور و توسل شیعیان به پیشوایان اسلام مطرح کردهاند.[۱] از سوی دیگر کسانی مدعیاند که میتوانند ارواح گذشتگان را احضار کرده و با آنها ارتباط برقرار کنند و پاسخ برخی پرسشها را بیابند. به گفته جعفر سبحانی در مورد امکان ارتباط با روح یا عدم آن، دو دیدگاه وجود دارد.[۲]
نظریه مخالفان امکان ارتباط با روح
برخی احضار روح را امری ناممکن دانسته و برای اثبات مدعای خود به آیاتی استناد کردهاند؛[۳]
بنا بر نقل جعفر سبحانی، برخی با استناد به عبارت «أَمْواتٌ غَيرُ أَحياء» در آیات ۲۰ و ۲۱ سوره نحل بر این باورند که مردگان، موجوداتی هستند که توان شنیدن سخن طرف مقابل را ندارند و نمیتوانند به درخواست کسی پاسخ بدهند.[۴] همچنین گفتهاند در سوره فاطر [۵] تصریح شده است اگر آنها را بخوانيد سخن شما را نمىشنوند.[۶] و نیز به آیات ۱۹۴ و ۱۹۵ سوره اعراف استناد کردهاند و نتیجه گرفتهاند که در این دو آیه به صراحت هرگونه قدرت مردگان سلب شده و همه نابینا و ناشنوا معرفی شدهاند.[۷]
نظریه امکان ارتباط با ارواح
طرفداران امکان ارتباط، برای اثبات مدعای خود به دلائل قرآنی، روایی و سیرهای استناد کرده[۸] و بر این باورند که هیچ دلیلی برای انکار آن وجود ندارد، اما این کار نیازمند شرایط و آمادگیهای فراوان است و بدون داشتن تخصص امکان ندارد.[۹]از منظر سبحانی، نظريه انكار امكان ارتباط با ارواح، نه تنها با آيات قرآن مجيد مخالف است، بلكه با سنت مسلّم اسلامى كه از پيامبر گرامى و پيشوايان معصوم(ع) به دست ما رسيده و همچنین با احاديثى متواتر كه در اين باره نقل شده نيز مخالف است.[۱۰]
استناد به قرآن
برای اثبات امکان ارتباط با روح به چند دسته از آیات قرآن میتوان استناد کرد.[۱۱]
- دسته اول، آیاتی که گواه بر زنده بودن شهداست؛ از جمله آیه ۱۶۹ سوره آلعمران مبنی بر زنده بودن مجاهدان و شهيدان است. برخی از اندیشمندان بر این باورند: عبارت «أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ» در این آیه گواه بر امکان ارتباط با ارواح شهداست.[۱۲] همچنین در آیه ۱۷۰ سوره آل عمران از شاد شدن ارواح شهیدان و نیز بشارت دادن این روحها به دیگران یاد شده است.[۱۳] و این دو نکته نیز زنده بودن و امکان ارتباط با روح را نشان میدهد.[۱۴]
- دسته دوم، آیاتی که مربوط به ارتباط با ارواح انبیاء است، از جمله آیه ۴۵ سوره زخرف که بر اساس ظاهر آن پیامبر اسلام(ص) از همین دنیا میتوانست با پیامبرانی که در عالم دیگر بودند ارتباط برقرار کند.[۱۵]
- دسته سوم، آیاتی که در مورد کفار است مانند آیه ۹۳ سوره اعراف که با توجه به فراز «فَتَولّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَومِ...» میتوان برداشت کرد هدف از این آیه توبيخ عذابديدگانِ مرده است، نه تفهيم ديگران و حاضران یا نجات يافتگان.[۱۶]
- دسته چهارم، آیاتی که به پیامبران سلام داده شده است، از جمله سلام به نوح،[۱۷] ابراهیم،[۱۸] یا موسی و هارون.[۱۹] براین اساس که سلامهای قرآن بر پیامبران، درودی واقعی است نه تحیات خشک و تعارفهای بیمعنی.[۲۰] در ادامه این آیات برخی به سلام در نماز هم استناد کردهاند، با این توضیح که اگر ارتباط و پيوند ما با پيامبر(ص)، مقطوع و بريده باشد، سلام دادن به صورت خطاب بیمعنا خواهد بود.[۲۱]
استناد به روایات
در میان احادیث و منابع تاریخی، گزارههای زیاد و مورد اتفاق میان دانشمندان شیعه و اهل سنت وجود دارد که گویای ارتباط و مکالمه با مردگان است.[۲۲]
سخن گفتن پیامبر(ص) با کشته شدگان بدر
پس از جنگ بدر پیامبر(ص) دستور داد جنازههای هفتاد کشته مشرکان را در چاهی بریزند و بعد از آن پیامبر تکتک آنها را با نام صدا زد و فرمود: آيا آنچه را كه پروردگار شما وعده داده بود، حق و پابرجا يافتيد، من آنچه را كه پروردگارم وعده كرده بود حق و حقيقت يافتم. در اين موقع گروهى از مسلمانان به پيامبر گفتند: آيا كسانى را كه مردهاند صدا مىزنيد؟ پيامبر فرمود: شماها از آنان شنواتر نيستيد، آنان قدرت بر جواب ندارند.[۲۳]
سخن گفتن پیامبر(ص) با خفتگان در قبرستان بقیع
بر اساس منابع تاریخی پیامبر اسلام در آخر شب به قبرستان رفته و اینگونه به آنها سلام میداد: «سَّلام عَليكُم دارَ قوم مؤمنين، أنتم لنا فُرَط و انّا بكم لاحقون»[۲۴] «و انّا ان شاء الله بکم لاحقون»[۲۵] به گفته باورمندان به امکان ارتباط با ارواح، سخن گفتن با ارواح اختصاص به حضور در قبرستان ندارد، ولى علت اين كه پيامبر(ص) به قبرستان رفت آن است كه آمادگى بيشترى براى برقرارى ارتباط و مكالمه با ارواح داشته باشد.[۲۶]
سخن گفتن پیامبر(ص) با مادر امام علی(ع)
نقل شده است که پیامبر هنگام دفن فاطمه بنت اسد او را با دست خود درون قبر نهاد و با وی سخنانی گفت. صحابه پرسیدند: امروز کاری را انجام دادی که برای هیچ کسی تا کنون انجام ندادهای؟ پیامبر(ص) فرمود: زمانی از اوصاف روز قیامت سخن میگفتم که مردم لخت مادرزاد محشور میشوند. در این هنگام فاطمه از رسوایی آن روز وحشت کرد. پس پیامبر(ص) به او فرمود: «من از خدا میخواهم تو را پوشیده برانگیزد».[۲۷]
ارتباط سلمان فارسی با یک روح در قبرستان
در کتابهای روایی ماجرای گفتگوی سلمان فارسی با یک روح نقل شده است. بر اساس این نقل سلمان به اصبغ بن نباته گفته است که رسول خدا(ص) به سلمان خبر داده است که قبل از مرگ سلمان، شخص مردهای با او سخن خواهد گفت. به دستور سلمان، او را به قبرستان بردند. و سلمان با صدای بلند بر اهل قبرستان سلامهایی فرستاد و آنها را به خدا و پیامبر قسم داد تا جواب او را بدهند، در این هنگام روح شخصی جواب سلام سلمان را داد و میان آن روح و سلمان سخنانی ردوبدل شد؛ سلمان بعد از این ارتباط با روح، یقین به مرگ خود کرد.[۲۸]
احضار روح
احضار روح از موضوعات وابسته به امکان ارتباط با روح است. برخی با ادعای امکان ارتباط با روح درگذشتگان تلاش میکنند به اسراری دست پیدا کنند. این که چنین چیزی ممکن است یا نه و آیا مدعیان صداقت دارند یا نه و نیز این که حقیقت احضار روح چیست محل گفتگوی اندیشمندان است.
چند مورد نقلشده برای احضار روح
آقابزرگ طهرانی ذیل شرح کتاب «شرح رباعیات الخیام»، داستانی از عباس کیوان، نویسنده این کتاب را اینگونه بیان میکند: عباس برای صحت انتساب دو رساله و رباعیات به خیام، روح وی را احضار کرد و خیام تایید کرد این دو رساله و رباعیات بجز چهار رباعی برای اوست و به او اجازه طبع را داد.[۲۹] طهرانی نویسنده کتاب معادشناسی نیز ماجرای احضار روح ارسطو، افلاطون، ملاصدرا و پدر علامه طباطبائی توسط فردی در تبریز را نقل کرده است. بر اساس این داستان پدر طباطبائی از این که در ثواب نوشتن کتاب تفسیر المیزان توسط فرزندش شریک نشده گلایه داشته است. [۳۰] حسنزاده آملی نیز داستان احضار روح قاضی طباطبائی توسط محمدحسن الهی را نقل کرده است. [۳۱]
احضار ارواح از طریق مدیوم
یکی از راههای احضار اروح بوسیله میز گرد است که افراد اطراف میز گردی که در آن میخ بکار نرفته و صفحه آن مدور است، نشسته و یک یا چند نفر کف دستها را روی صفحه مدور میگذارند و بهتر است سوره حمد و سورهای از قرآن را بخوانند، سپس افکار خود را متمرکز کرده و بدون نیاز به مقدمه دیگر با روح ارتباط برقرار میکنند.[۳۲] به واسطه ارتباط با ارواح، مدیوم گفته میشود.[۳۳] بیشتر اداره کنندگان این جلسات، به مدوّر بودن و میخ نداشتن میز اعتقادی ندارند.[۳۴] از منظر ناصر مکارم شیرازی، امروزه کار میز گرد به ابتذال کشیده و تا سرحد یک وسیله خطرناک برای تصفیه حسابهای شخصی یا اثبات عقاید خصوصی و مسلکی پیش رفته است.[۳۵] بنابر تحقیق تجربی که مکارم شیرازی انجام داده، در نهایت به این نتیجه رسیده است که مساله ارتباط با ارواح از طریق میز گرد، اساس و پایهای ندارد.[۳۶]
احضار روح یا ارتباط با روح؟
طباطبائی، فیلسوف شیعه، حضور روح در مکانی خاص را باطل میداند و توضیح میدهد که روح وقتی احضار میشود اینگونه نیست که واقعا در خارج از ذهن چیزی تحقق یافته باشد، بلکه روح شخص مورد نظر در مَشاعر احضار کننده حاضر شده و آن شخص، روح را از راه تلقین پیش روی خود احساس کرده و سخنانی از او میشنود، نه آنکه روح از جایی به جایی حرکت کند. او تأکید میکند که قائلان به احضار ارواح هیچ دلیلی برای حضور روح ندارند، مگر آنکه روح در خیال احضار کننده حاضر شود، زیرا روح مجرد است و انتساب آن به زمان یا مکان معنا ندارد. از منظر طباطبائی احضار روح عملی خارقالعاده و تابع علم و ایمان قلبی است و هر چه ایمان آدمی به تأثیر اراده بیشتر باشد، اراده هم مؤثرتر است. [۳۷]
حکم فقهی احضار روح
آیت الله خوئی، از مراجع تقلید احضار ارواح، برای حل برخی مشکلات مؤمنان، به شرط آنکه ارواح مومنین اذیت نشوند را جایز میداند.[۳۸] آیت الله سیستانی از مراجع تقلید شیعه، ضمن پذیرش امکان احضار ارواح، ممارست بر این عمل، در صورتی که ضرر به دنبال داشته باشد را جایز نمیداند.[۳۹] آیت الله مکارم شیرازی از مراجع شیعه، حضور در جلسات احضار ارواح را برای افراد عادی صحیح نمیداند، اما برای کسانی که موظف به تحقیق و یا پاسخگویی به دیگران هستند، واجب کفایی و در برخی موارد ضرورت پیدا میکند.[۴۰]
تکنگاری و فیلمها
- ارتباط با ارواح، نویسنده ناصر مکارم شیرازی، قم، نسل جوان، ۱۳۸۰ش.
در زمینه احضار ارواح فیلمها و انیمیشنهایی ساخته شده که از جمله میتوان به سریال ۲۷ قسمتی «احضار» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا افخمی، محصول سال ۱۴۰۰ش که زبان اصلی آن فارسی و برای ماه مبارک رمضان ساخته شد، اشاره کرد.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۹۵.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ۱۳۷- ۱۴۷.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۴۷ و ۱۴۸.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۴۷ و ۱۴۸.
- ↑ سوره فاطر، آیات ۱۳- ۱۵.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۷۰ و ۱۷۱.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ۱۳۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ارتباط با ارواح، ۱۳۸۰، ص۹۹.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۳۸ و ۱۳۹.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ص۹۵ -۱۲۷.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۹۶.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۷۱.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۹۶ و ۹۷.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۱۶ و ۱۱۹.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۱۵ و ۱۱۶.
- ↑ سوره صافات، آیه ۷۹.
- ↑ سوره صافات، آیه ۱۰۹.
- ↑ سوره صافات، آیه ۱۲۰.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۲.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۷.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۷.
- ↑ ابن حنبل، مسند احمد، دار صادر، ج۱، ص۲۶ و ۱۳۱ و ج۳، ص۱۰۴ و ۱۴۵؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۴۶۷.
- ↑ ابن حنبل، مسند احمد، دار صادر، ج۲، ص۳۷۵ و ج۶، ص۷۱.
- ↑ ابن حنبل، مسند احمد، دار صادر، ج۲، ص۳۰۰.
- ↑ سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۵۳.
- ↑ ابن شاذان، الفضائل، ۱۳۸۱ق، ص۸۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق،ج۲۲، ص۳۷۴. نوری، نفس الرحمن فی فضائل سلمان، ۱۴۱۱ق، ص۶۰۸.
- ↑ آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، دار الاضواء، ج۱۳، ص۲۸۰.
- ↑ طهرانی، معادشناسی، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۸.
- ↑ سایت شهدای ایران. مرور خبر ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ش.
- ↑ مکارم شیرازی، ارتباط با ارواح، ۱۳۸۰، ص۷۳ و ۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ارتباط با ارواح، ۱۳۸۰، ص۸۹.
- ↑ مکارم شیرازی، ارتباط با ارواح، ۱۳۸۰، ص۷۳ و ۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ارتباط با ارواح، ۱۳۸۰، ص۱۰۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ارتباط با ارواح، ۱۳۸۰، ص۱۱۵.
- ↑ طباطبائی، تفسیر المیزان، النشر الاسلامی، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ خوئی، صراط النجاة (تعلیق المیرزا التبریزی)، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۲۴.
- ↑ سیستانی، استفتائات، ص۳۴۹، سوال ۱۳۶۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ارتباط با ارواح، ۱۳۸۰، ص۷۲ و ۸۱.
منابع
- ابن حنبل، احمد، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی تا.
- ابن شاذان، شاذان بن جبرائیل، الفضائل، نجف اشرف، منشورات الحیدریة، ۱۳۸۱ق.
- ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، بیروت، دار الجیل، 1۳۸۳ق.
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، گردآوری احمد بن محمد حسینی، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
- خوئی، ابوالقاسم، صراط النجاة (تعلیق میرزا تبریزی)، بی جا، دفتر نشر برگزیده، ۱۴۱۷ق.
- سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، قم، توحید، ۱۳۹۳ش.
- سیستانی، سید علی، استفتائات، بیجا، بینا، ۲۰۰۰م.
- طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- طهرانی، سید محمدحسین، معادشناسی، مشهد، نور ملکوت، ۱۴۲۷ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، ارتباط با ارواح، قم، نسل جوان، ۱۳۸۰ش.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- مرکز المعجم الفقهی؛ المصطلحات، بی جا: بی نا، بی تا.
- نوری، حسین، نفس الرحمن فی فضائل سلمان، بی جا، موسسة الآفاق، ۱۴۱۱ق.