شِرک از گناهان کبیره به معنای شریک قائل شدن برای خدا است. شرک در برابر توحید قرار میگیرد و عالمان مسلمان آنرا همچون توحید به شرک در ذات، صفات و افعال و نیز شرک در عبادت تقسیم کردهاند. شرک بر دو قسم جلی و خفی است. از شرک جلی در اعتقادات و از شرک خفی در اخلاق بحث میشود.
هواپرستی، حسگرایی، شک و تردید و جهالت از عوامل شرک دانسته شده و در قرآن، حبط اعمال، محرومیت از آمرزش الهی، محرومیت از داخل شدن در بهشت و ورود به جهنم، از پیامدهای شرک به خدا معرفی شده است.
ابن تیمیه و به پیروی از او وهابیان به مسلمانانی که به بزرگان دینی متوسل میشوند و از آنان طلب شفاعت میکنند، نسبت شرک میدهند؛ در حالیکه مسلمانان و به ویژه شیعیان توسل به بزرگان دینی را نوعی تعظیم شعائر دینی دانسته و معتقدند توسل به اموات در صورتی شرک است که همراه با قصد پرستش و اعتقاد به الوهیت آنان باشد. همچنین با استناد به آیات قرآن، شفاعت بزرگان دینی به اذن خداوند ممکن است.
خداشناسی | |
---|---|
توحید | اثبات خدا • توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات • صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه• اصالت قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور• رجعت • امامت تنصیصی |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه • ایمان مرتکب کبیره |
مفهومشناسی
شرک به معنای شریک قائل شدن برای خداوند در امور مختص به او مانند وجوب وجود، الوهیت، پرستش و تدبیر شئون آفریدگان است.[۱] شرک در برابر توحید(یگانگی خدا) قرار دارد.[۲] البته آیتالله جوادی آملی شرک را در برابر ایمان قرار داده و بر این باور است که شرک همیشه موجب خروج از توحید و حلقه مؤمنان نمیگردد بلکه در قرآن عنوان مشرک بر بتپرست،[۳] اهل کتاب[۴] و در مواردی بر مؤمنان[۵] نیز اطلاق شده است.[۶]
مشرک کسی است که برای خدا شریک قائل باشد یا معتقد باشد که غیرخدا، صفات او را دارد و یا اینکه قسمتی از امر خلق به غیر او واگذار شده و یا اینکه غیر از او کسی را شایسته امر و نهی[۷] و یا عبادت[۸] بداند.
مراتب
شرک همچون توحید دارای مراتبی است، از جمله:
- شرک در ذات خدا؛ این قسم از شرک به دو معنا آمده است؛ یکی اعتقاد به اینکه ذات خدا مرکب از دو یا چند جزء است.[۹] و دیگر اعتقاد به چند خدای مستقل.[۱۰]
- شرک در صفات خدا؛ اعتقاد به اینکه صفات خدا با ذاتش مغایرند و صفات او وجودی مستقل از ذاتش دارند.[۱۱]
- شرک در افعال خدا؛ در مقابل توحید افعالی قرار دارد و همانند آن به شاخههای مختلفی مانند شرک در خالقیت و شرک در ربوبیت تقسیم میگردد.
- شرک در خالقیت؛ اعتقاد به وجود دو یا چند خالق مستقل به گونهای که هیچ یک از آنان تحت سیطره دیگری نباشد. اعتقاد به دو خالق خیر و شر از نمونههای آن است که بر اساس آن خدا تنها امور نیک را میآفریند و خالق شر به آفرینش موجودات بد و شر دست میزند.[۱۲]
- شرک در ربوبیت بر دو نوع است:
- شرک در ربوبیت تکوینی، اعتقاد به اینکه خدا جهان را آفریده اما تدبیر و اداره آن را به ارباب جداگانه واگذار کرده است.
- شرک در ربوبیت تشریعی، پذیرش قوانین و مقررات غیرالهی در زندگی و لازمالاجرا دانستن دستورات او.[۱۳]
- شرک در عبادت؛ پرستش، خضوع و خشوع در مقابل کسی یا چیزی غیر از خداوند.[۱۴]
البته شرک را به نظری و عملی نیز تقسیم کردهاند که در مقابل توحید نظری و عملی قرار دارد. شرکی را که مربوط به حوزه اعتقادات است مانند شرک در ذات و صفات خدا، شرک در ربوبیت و خالقیت، شرک نظری؛ و شرک در عبادت را که بیشتر جنبه عملی دارد، شرک عملی میدانند.[۱۵]
اهمیت و جایگاه
آیات متعددی از قرآن به شرک و نهی از آن اختصاص دارد. در برخی از آیات قرآن آمده است، مشرکان برای ادعای شرک خود دلیل و برهانی ندارند؛[یادداشت ۱][۱۶] بلکه به حدس و گمان و یا هوای نفس تکیه میکنند.[۱۷] [یادداشت ۲]
بر اساس آیه «إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ»(مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمىبخشاید و غیر از آن را براى هر که بخواهد مىبخشاید.)[۱۸] به جز شرک به خدا، تمام گناهان قابل بخشش هستند. برخی از مفسران در تفسیر آیه گفتهاند که منظور این است که شرک بزرگترین گناهان نزد خداوند است و اگر آن بخشیده شود سایر گناهان نیز بخشیده خواهد شد.[۱۹] و اگر مشرکی توبه نکند و با حال شرک از دنیا برود هرگز بخشیده نمیشود و معتقدند توبه از این آیه استثنا شده و در نتیجه اگر مشرکی توبه کند قابل بخشش خواهد بود.[۲۰]. در برخی روایات نیز شریک قائل شدن برای خداوند از بزرگترین گناهان دانسته شده است. در روایتی از عبدالله بن مسعود از پیامبر(ص) بزرگترین گناه مثل و مانند برای خداوند قرار دادن، معرفی شده است.[۲۱]
امام علی(ع) شرک را از نظر قرآن بر چهار قسم زبانی، عملی، شرک زنا و شرک ریا دانسته است و برای اثبات هر کدام به آیاتی از قرآن استناد کرده است. برای شرک زبانی به آیه «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِینَ قَآلُواْ إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ؛ آنان كه گفتند: خدا، همان مسیح بن مریم است بطور مسلّم كافر شدند.»[۲۲] استناد کرده است و برای اثبات شرک عملی به آیات «وَمَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّـهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ؛ و بيشترشان به خدا ايمان نمىآورند جز اينكه [با او چيزى را] شريك مىگيرند.» [۲۳] و «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّـهِ؛ آنان دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند» [۲۴] و برای اثبات شرک زنا به آیه «وَ شارِكْهُمْ فِی الأَمْوالِ وَالأَوْلادِ؛ و در ثروت و فرزندانشان شركت جوی»[۲۵] برای اثبات شرک ریا به آیه «فَمَن کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لایشْرِکْ بِعِبادةِ رَبِّهِ أَحَدا؛ «پس هر كه به لقای پروردگارش امید دارد، باید كاری شایسته انجام دهد، و هیچ كس را در عبادت پروردگارش شریک نكند.» [۲۶] استناد کرده است.[۲۷]براساس روایات، آمیزش حرام و لقمه حرام و به یاد خدا نبودن در هنگام آمیزش با همسر و برخی دیگر از کارها سبب مشارکت شیطان در انعقاد نطفه میشود و هر جا که شیطان هست(به میزانی که حضور دارد) بی شک توحید خالص یافت نمیشود در نتیجه میتوان این نوع مشارکت های شیطانی را به تعبیر روایت مصداق شرک زنا دانست.
انواع
شرک از جهت پنهان و آشکار بودن، به دو قسم جَلی(آشکار) و خَفی(پنهان) تقسیم میشود. شرک جلی به معنای انجام مناسک عبادی و اعمال خاصی مانند رکوع، سجود و قربانی برای معبودی غیر از خداوند،[۲۸] همراه با اعتقاد به مقام خدایی آن معبود میباشد. شرک خفی هرگونه دنیاپرستی، هواپرستی، ریا و... را دربرمیگیرد.[۲۹]امام صادق(ع) در تفسیر آیه ۱۰۶ سوره یوسف [یادداشت ۳] عباراتی همچون اگر فلانی نبود من هلاک میشدم و اگر فلانی نبود به فلان گرفتاری دچار میشدم را شرک در قلمرو حکومت خدا دانسته است.[۳۰] پیامبر اسلام(ص) شرک را از راه رفتن مورچه بر سنگ صاف در شب تاریک مخفیتر دانسته است.[۳۱] از شرک خفی بیشتر در علم اخلاق بحث میشود.
عوامل و ریشهها
برای شرک عوامل و زمینههایی بیان شده است:
- پیروی از شک و تردید: خداوند در سوره یونس، خطاب به مشرکان میفرماید: «شما از آن جا که همواره از ظن و پندار پیروی میکنید، گرفتار شرک شدهاید».[۳۲]
- حسگرایی: ریشه معلومات برخی از انسانها به علت انس با عالم طبیعت، به محسوسات خلاصه میشود و از محدوده آنها فراتر نمیرود، از اینرو مسایل خداشناسی را در حد محسوسات تنزل میدهد.[۳۳]
- جهالت: قرآن فرزند قرار دادن برای خدا و شرک را ناشی از جهل و نادانی میداند.[۳۴]
قرآن محبت دنیا، هواپرستی، فراموشی خدا، غلو درباره شخصیتهای دینی، تعصب و حکومتهای فاسد را نیز از عوامل گرایش به شرک ذکر کرده است.[۳۵]
پیامدها
بر اساس آیات قرآن، شرک پیامدهایی را به دنبال دارد از جمله:
- محرومیت از بهشت؛ بر اساس آیه ۷۲ سوره مائده، بهشت بر مشرک حرام شده است.[۳۶][یادداشت ۴]
- محرومیت از غفران الهی؛ بر اساس آیات ۴۸ و ۱۱۶ سوره نساء، مشرک از آمرزش الهی محروم است و غیر از شرک دیگر گناهان قابل عفو هستند. [۳۷][یادداشت ۵].[۳۸]
- داخل شدن به جهنم؛ بر اساس آیه ۷۲ سوره مائده جایگاه مشرک جهنم است.[۳۹]
- حبط اعمال؛ شرک موجب میشود که اعمال نیک انسان نیز از بین برود.[۴۰] [یادداشت ۶][۴۱]
حکم فقهی
از نظر دین اسلام شرک، حرام و از گناهان کبیره به شمار میآید.[۴۲] فقیهان با استناد به آیهٔ «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ»[۴۳] حکم به نجاست مشرک داده و گفتهاند نباید وارد مسجد الحرام شوند.[۴۴]
شیخ طوسی در النهایه ازدواج مردان مسلمان با زنان مشرک را جایز ندانسته اما ازدواج موقت با زنان یهودی و مسیحی را جایز دانسته است.[۴۵]
اتهام وهابیان به شیعیان
وهابیان اعتقاد مسلمانان به توسل به اموات، استغاثه به پیامبران و اولیای الهی، تبرک جستن به قبور و شفاعتخواهی از آنان در عالم برزخ را از مصادیق شرک در عبادت میدانند. ابن تیمیه بر این باور است که توسل به دعای پیامبر(ص) و صالحان، در زمان حیات آنان شرک نیست بلکه توسل به آنان پس از مرگشان شرک است.[۴۶] به باور ابن تیمیه، هر کس کنار قبر پیامبر یا یکی از افراد صالح برود و از آنان حاجت بخواهد، مشرک است و لازم است وادار به توبه شود و اگر توبه نکرد، باید کشته شود.[۴۷] عبدالعزیز بنباز، مفتی وهابی هم در آثار خود، دعا و استغاثه نزد قبور، طلب شفا و پیروزی بر دشمنان را از مظاهر شرک اکبر دانسته است.[۴۸] آنان این اعمال مسلمانان را با اعمال مشرکان صدر اسلام در پرستش بتها مقایسه میکنند.[۴۹]
عالمان مسلمان در پاسخ به آنان گفتهاند: اعمال مشرکان با اعتقاد به ربوبیت و مالکیت بتها انجام میشد؛ اما کارهای مسلمانان در مورد اولیای الهی با چنین اعتقادی همراه نیست؛ بلکه بنای بر قبور اولیای الهی و طلب شفاعت از آنان، تعظیم شعائر الهی به شمار میآید.[۵۰] همچنین مسلمانانی که این اعمال را انجام میدهند، هرگز قصد پرستش پیامبران و اولیای الهی را ندارند و برای آنان، مقام الوهیت قائل نیستند؛ بلکه قصدشان تنها تکریم پیامبران و اولیای الهی، و تقرب جستن به خداوند از طریق آنان است.[۵۱]
بنا بر آیات قرآن کریم، شفاعت در صورتی شرک و مردود است که به صورت مستقل و بدون نیاز به اذن خداوند درخواست شود؛[۵۲] چرا که در این صورت شرک در ربوبیت و تدبیر الهی است.[۵۳] همچنین عالمان مسلمان در پاسخ استناد وهابیان به آیاتی از قرآن کریم که در آنها شفاعتخواستن از بتها نفی شده، به تفاوت اساسی شفاعت خواستن از پیامبر با شفاعت خواستن بتپرستان از بتها اشاره کرده و معتقدند مسلمانان برخلاف بتپرستان، هرگز پیامبر را اله، رَبّ و یا زمامدار هستی نمیدانند.[۵۴]مطهری الاهی دان شیعی بر این باور است که بر اساس دیدگاه قرآن در آیه ۸۶ سوره زخرف «وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ» شفاعت فقط در اختیار کسانی است که اعتراف به حق (توحید) بکنند و یا این که افزون برشهادت زبانی از روی دانایی وآگاهی اعتراف میکنند زیرا «شَهِدَ» فقط لفظ نیست بلکه منظور کسانیاند که حق را و توحید را شهوداً درک میکنند، و آگاه به کار خودشان هستند و میدانند که درباره چه کسی شفاعت کنند و درباره چه کسی شفاعت نکنند، به اعتقاد مطهری شفاعت شأن توحید و اهل توحید است و بت اصلًا شعور و درکی ندارد که [شفیع] باشد[۵۵]سید محمدحسین طباطبایی مفسر شیعی نیز خداوند را مبدء فیض برای تمامِ هستی میداند و هر گونه حیات و مرگ و رزق و نعمت و مانند آن را در نظام اسباب و مسببات مرتبط به خداوند میداند[ که هریک از این امور براساس رابطهای خاص و معین مرتبط با خداست] و شفاعت را نیز جزئی از نظام اسباب و مسببات حاکم بر هستی میداند که به هیچ وجه به معنای نقض قوانین الهی و سنتهای جاری و حاکم بر جهان و انحراف از صراط مستقیم الهی نیست. [۵۶]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۰۵ش، ج۱، ص۲۲۳-۲۲۷.
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۴۹.
- ↑ سوره توبه، آیه ۵؛ سوره توبه، آیه ۲.
- ↑ سوره توبه، آیات ۳۰-۳۱.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۱۰۶.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۱.
- ↑ حسینی شیرازی، تقریب القرآن الی الاذهان، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۹۰.
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۵۰.
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۴۹.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۸.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۸.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۹-۵۸۰.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۸۰-۵۸۳.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۸۱-۵۸۲.
- ↑ رجوع کنید به: جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۵۸۱-۵۹۵.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۲۰۹-۲۱۰.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۲۱۱-۲۱۵؛ برای نمونه سوره نجم، آیه ۲۳ و سوره انبیاء، آیه ۲۴.
- ↑ سوره نساء، آیه ۴۸.
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۶۵
- ↑ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۴، ص۳۳۲.
- ↑ سوره مائده، آیه ۱۷.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۱۰۶.
- ↑ سوره توبه، آیه ۳۱.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۶۴.
- ↑ سوره کهف، آیه ۱۱۰.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۹، ص۱۰۲؛ ج۹۰، ص۶۱-۶۲.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۸۹-۱۹۰.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ص۵۹۱-۵۹۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۴۸.
- ↑ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۷.
- ↑ سوره یونس، آیه ۶۶.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۶۴۴.
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۰۰.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۶۳۵-۶۸۰.
- ↑ سوره مائده، آیه ۷۲.
- ↑ سوره نساء، آیه۱۱۶.
- ↑ سوره نساء، آیه ۴۸.
- ↑ سوره مائده، آیه ۷۲.
- ↑ سوره زمر، آیه۶۵.
- ↑ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۶۸۱-۶۹۱.
- ↑ سوره نساء، آیه ۴۸.
- ↑ سوره توبه، آیه ۲۸.
- ↑ فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعه، ۱۴۰۹ق، ص۲۰۶.
- ↑ شیخ طوسی، النهایه، ۱۴۰۰ق، ص۴۵۷.
- ↑ ابن تیمیه، مجموعةالفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ ابن تیمیه، زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور، ۱۴۱۲ق، ص۱۹.
- ↑ بن باز، «بعض الممارسات الشرکیة عند القبور».
- ↑ قفاری، اصول مذهب الشیعه، ج۱، ص۴۸۰.
- ↑ سبحانی، آیین وهابیت، ص۴۱.
- ↑ استادی، شیعه و پاسخ به چند پرسش، ۱۳۸۵ش، ص۸۴.
- ↑ سوره طه، آیه ۱۰۹.
- ↑ استادی، شیعه و پاسخ به چند پرسش، ۱۳۸۵ش، ص۸۴-۸۵.
- ↑ سبحانی تبریزی، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۹؛ جوادی آملی، توحید در قرآن، ۱۳۹۵ش، ص۶۰۰-۶۰۰۴.
- ↑ .https://lms.motahari.ir/advance-search?searchText=شفاعت%20&isSameWord=true&
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، صص۱۶۳-۱۶۴.
یادداشت
- ↑ مثلا: «وَ مَنْ یدْعُ مَعَ اللَّـهِ إِلهاً آخَرَ لابُرْهانَ لَهُ بِهِ؛ و هر كس معبود دیگری را با خدا بخواند، مسلّما هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت.»(سوره مؤمنون، آیه ۱۱۷)
- ↑ وَ ما یتَّبِعُ الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّـهِ شُرَكاءَ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یخْرُصُون؛ و آنها كه غیرخدا را همتای او میخوانند، از پندار بیاساس پیروی میكنند و آنان فقط دروغ میگویند.» (سوره یونس، آیه۶۶.)
- ↑ وَمَا یؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّـهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُون؛ و بیشتر آنها كه مدعی ایمان به خدا هستند، مشركند»» (سوره یوسف، آیه ۱۰۶.)
- ↑ «إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّـهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّـهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ»(سوره مائده، آیه ۷۲).
- ↑ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّـهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا(سوره نساء، آیه ۴۸).
- ↑ وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ(سوره زمر، آیه۶۵.)
منابع
- آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الأعظم والبحر الخصم فی تأویل کتاب الله العزیز المحکم، تحقیق محسن موسوی تبریزی، قم، مؤسسه فرهنگی و نشر نور علی نور، ۱۴۲۲ق/۱۳۸۰ش.
- ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور، دار الصحابة للتراث، طنطا (مصر)، ۱۴۱۲ق.
- ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموعة الفتاوی، تحقیق شیخ عبدالرحمن بن قاسم، المدینة النبویة، مجمع الملک فهد، لطباعة المصحف الشریف، ۱۴۱۶ق.
- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق/۱۳۶۳ش.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، ادب الحوزة، ۱۴۰۵ش.
- استادی، رضا، شیعه و پاسخ به چند پرسش، تهران، مشعر، ۱۳۸۵ش.
- جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۵ش.
- حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن الی الاذهان، بیروت، دار العلوم، ۱۴۲۴ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
- سبحانی تبریزی، جعفر، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ترجمه: مهدی عزیزان، تهران، مشعر، ۱۳۸۰ش.
- علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله- النجاسات و احکامها، قم، ۱۴۰۹ق.
- قفاری، ناصر بن عبدالله، اصول مذهب الشیعه الامامیه الاثنی عشریه عرض و نقد.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: سید طبیب موسوی جزایری، قم، دار الکتاب، ۱۳۶۷ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- محدث نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۸ق.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، مطبوعاتی هدف، ۱۳۷۴ش.
پیوند به بیرون