پرش به محتوا

اسراف: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ مارس ۲۰۲۳
اصلاح پانویس
(اصلاح پانویس)
خط ۵: خط ۵:


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمی‌گیرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم و السبع المثانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۶، ص‌۱۷۴؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> ازاین‌رو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیاده‌روی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» به‌کار برده‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمی‌شود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» <ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که به معنای تضییق و [[بخل|بُخل]] است دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص۱۲؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۲، ص۸۵۴؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹.</ref>
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمی‌گیرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم و السبع المثانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۶، ص‌۱۷۴؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> ازاین‌رو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیاده‌روی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» به‌کار برده‌اند.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق. ج‌۴، ص‌۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمی‌شود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» <ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که به معنای تضییق و [[بخل|بُخل]] است دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص۱۲؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۲، ص۸۵۴؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹.</ref>


==حدّ وسط در اسراف==
==حدّ وسط در اسراف==
خط ۵۲: خط ۵۲:
مفهوم اسراف در قرآن مصاديق متعددى دارد كه در معناى همه، نوعى تجاوز از حدّ اعتدال وجود دارد:
مفهوم اسراف در قرآن مصاديق متعددى دارد كه در معناى همه، نوعى تجاوز از حدّ اعتدال وجود دارد:
===عقیدتی===
===عقیدتی===
در آیاتى،<ref>سوره طه، آیات ۱۲۴‌ـ‌۱۲۷؛ سوره غافر، آیات ۳۴‌ـ‌۳۵.</ref> انکار خداوند و پیامبران، [[شرک]] به خدا و [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و [[ایمان]] نیاوردن به آیات الهى اسراف معرفى شده، آن را موجب بروز دشواری‌هاى فراوان در زندگى دنیا و عامل نابینایى انسان در [[آخرت]] و گرفتارى در عذاب دردناک و ماندگار مى‌شمارد.<ref>طبری، جامع البیان، دار المعرفه، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۸۷؛ مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۶۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۶۰ش، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۲۹۰؛ ج‌۹، ص‌۶۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> آیات آغازین [[سوره انبیاء]] نیز مسرفان را مخالفان انبیا در طول تاریخ و ستمگر وصف‌ مى‌کند و به سرانجام هلاکت‌بارشان اشاره‌دارد.
در آیاتى،<ref>سوره طه، آیات ۱۲۴‌ـ‌۱۲۷؛ سوره غافر، آیات ۳۴‌ـ‌۳۵.</ref> انکار خداوند و پیامبران، [[شرک]] به خدا و [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و [[ایمان]] نیاوردن به آیات الهى اسراف معرفى شده، آن را موجب بروز دشواری‌هاى فراوان در زندگى دنیا و عامل نابینایى انسان در [[آخرت]] و گرفتارى در عذاب دردناک و ماندگار مى‌شمارد.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۲۴، ص‌۸۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۶۰ش، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۲۹۰؛ ج‌۹، ص‌۶۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> آیات آغازین [[سوره انبیاء]] نیز مسرفان را مخالفان انبیا در طول تاریخ و ستمگر وصف‌ مى‌کند و به سرانجام هلاکت‌بارشان اشاره‌دارد.
===اخلاقی و رفتاری===
===اخلاقی و رفتاری===
ارتکاب [[گناه|گناهان]] و گرایش به مادّیات و قطع علاقه از خداوند، موجب خروج انسان از راه حق شده، او را در یکى از منازل تاریک اسراف قرار مى‌دهد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف». الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> برخى، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل دنیایى در مقابل امور آخرتى و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعى اسراف شمرده‌اند؛ مانند کسى که سرمایه‌اى گران را در برابر امرى ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۵۲‌ـ‌۵۳.</ref> از دیگر مصادیق اسراف در زمینه امور اخلاقى، انحراف جنسى است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۸۴‌ـ‌۶۸۵.</ref> قوم لوط، نخستین کسانى بودند که از زنان روى‌گردانده، به همجنس‌بازى گراییدند. حضرت لوط(ع) در آیات ۸۰‌ـ‌۸۱ [[سوره اعراف]] آنان را از اسرافکاران شمرده و از ارتکاب این عمل زشت، پرهیز داده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۲۱۸.</ref> همچنین هرگونه رفتار نادرست و خارج از حدّ اعتدال نيز در فرهنگ قرآن، اسراف شمرده شده است.<ref>تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.</ref>
ارتکاب [[گناه|گناهان]] و گرایش به مادّیات و قطع علاقه از خداوند، موجب خروج انسان از راه حق شده، او را در یکى از منازل تاریک اسراف قرار مى‌دهد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف». الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> برخى، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل دنیایى در مقابل امور آخرتى و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعى اسراف شمرده‌اند؛ مانند کسى که سرمایه‌اى گران را در برابر امرى ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۵۲‌ـ‌۵۳.</ref> از دیگر مصادیق اسراف در زمینه امور اخلاقى، انحراف جنسى است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۸۴‌ـ‌۶۸۵.</ref> قوم لوط، نخستین کسانى بودند که از زنان روى‌گردانده، به همجنس‌بازى گراییدند. حضرت لوط(ع) در آیات ۸۰‌ـ‌۸۱ [[سوره اعراف]] آنان را از اسرافکاران شمرده و از ارتکاب این عمل زشت، پرهیز داده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۲۱۸.</ref> همچنین هرگونه رفتار نادرست و خارج از حدّ اعتدال نيز در فرهنگ قرآن، اسراف شمرده شده است.<ref>تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.</ref>
خط ۶۴: خط ۶۴:
* کشتن‌شخصى غیر از قاتل،<ref>الکافى، ج۷، ص۳۷۱. تفسیرماوردى، ج۳، ص۲۴۱.</ref>
* کشتن‌شخصى غیر از قاتل،<ref>الکافى، ج۷، ص۳۷۱. تفسیرماوردى، ج۳، ص۲۴۱.</ref>
* کشتن بیش از یک نفر در برابر هر قتل،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۲۰۳. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۲۹۱.</ref>
* کشتن بیش از یک نفر در برابر هر قتل،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۲۰۳. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۲۹۱.</ref>
* مُثله کردن و قطعِ اعضاى بدن قاتل پس از قصاص،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۱۰۵‌ـ‌۱۰۶. الکافى، ج‌۷، ص‌۳۷۱.</ref>
* مُثله کردن و قطعِ اعضاى بدن قاتل پس از قصاص،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۱۰۵و۱۰۶ الکافى، ج‌۷، ص‌۳۷۱.</ref>
* کشتن قاتل پیش از صدور حکم قاضى،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۴.</ref>
* کشتن قاتل پیش از صدور حکم قاضى،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۴.</ref>
* کشتن قاتل به شیوه‌اى دردناک‌تر از کشتن مقتول،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۳.</ref>
* کشتن قاتل به شیوه‌اى دردناک‌تر از کشتن مقتول،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۳.</ref>
خط ۹۱: خط ۹۱:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
* حقوق عمومی
* حقوق عمومی
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۶۳۳; المیزان، ۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۶۳۳; المیزان، ۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان،  ۱۳۶۰ش، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان،  ۱۳۶۰ش، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
* حقوق خصوصی
* حقوق خصوصی
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
# انفاق در راه معصیت و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۱۱۷; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۵; الوجوه‌والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref>
# انفاق در راه معصیت و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۱۱۷; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۵; الوجوه‌والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref>
# انفاق از روی ریا و فخرفروشی،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# انفاق از روی ریا و فخرفروشی،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# انفاق بیش از حدّ،<ref>جامع‌البیان، مج۱۱، ج‌۱۹، ص‌۴۸; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۶; طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب ناتوانی انسان از انجام دادن دیگر کارهای واجب خود شود.
# انفاق بیش از حدّ،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۹، ص‌۴۸; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۶; طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب ناتوانی انسان از انجام دادن دیگر کارهای واجب خود شود.
میان نهی از اسراف در امور خیر، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست، زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که انسان بر اثر زیاده‌روی در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، [[پیامبر(ص)]] می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق‌کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند بخل ورزیده است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> بنابرین پیامبر(ص) افراط در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ واجب آن، ناپسند دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۱۷۸.</ref>
میان نهی از اسراف در امور خیر، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست، زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که انسان بر اثر زیاده‌روی در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، [[پیامبر(ص)]] می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق‌کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند بخل ورزیده است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> بنابرین پیامبر(ص) افراط در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ واجب آن، ناپسند دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۱۷۸.</ref>


confirmed، protected، templateeditor
۱۲٬۸۲۸

ویرایش