سید محمود علایی طالقانی (۱۲۸۹- ۱۳۵۸ش) از مبارزان و شخصیتهای انقلاب اسلامی ایران، مفسر قرآن و نهج البلاغه و از علمای تهران بود.
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | سید محمود علایی طالقانی |
تاریخ تولد | ۱۳۲۶ق (اسفند ۱۲۸۹ش) |
محل زندگی | قم • نجف • تهران |
تاریخ وفات | ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ش |
محل دفن | بهشت زهرا |
شهر وفات | تهران |
خویشاوندان سرشناس | جلال آل احمد(پسر عمو) |
اطلاعات علمی | |
استادان | ادیب تهرانی • سید محمد حجت • سید ابوالحسن اصفهانی • محمدحسین غروی • آقاضیاء عراقی • شیخ عبدالکریم حائری |
اجازه روایت از | سید شهابالدین مرعشی نجفی |
اجازه اجتهاد از | سید ابوالحسن اصفهانی • شیخ عبدالکریم حائری |
تألیفات | اسلام و مالکیت • شرح تنبیه الامه |
سایر | مفسر قرآن و نهج البلاغه |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | اولین امام جمعه تهران • عضو مجلس خبرگان قانون اساسی • رییس شورای انقلاب • همراهی با نهضت آزادی پیش از انقلاب • از مدافعان فدائیان اسلام پس از کودتای ۲۸ مرداد • حمایت از نهضت ملی ایران • |
اجتماعی | تأسیس کانون اسلام • تلاش برای وحدت حوزه و دانشگاه • سخنرانی در انجمنها و کنفراسهای مختلف |
وی پیش از انقلاب با جبهه ملی و نهضت آزادی همراهی داشت و پس از کودتای ۲۸ مرداد، از مدافعان فدائیان اسلام بود. وی در جریان انقلاب سفید و مخالفت با آن به زندان افتاد. در آستانه انقلاب، ریاست شورای انقلاب را بر عهده گرفت و پس از انقلاب اولین امام جمعه شهر تهران و نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی شد.
تولد و درگذشت
سید محمود علایی طالقانی در سال ۱۳۲۶ق (اسفند ۱۲۸۹ش) در روستای گلیرد طالقان متولد شد.[۱] او در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ش[۲]/ ۱۸ شوال سال ۱۳۹۹ق بر اثر سکته قلبی درگذشت. [۳]جنازه وی، طبق وصیتش، در میدانگاهی وسط قطعات ۱۷ و ۲۱ بهشت زهرا، که مدفن تعدادی از شهیدان انقلاب اسلامی بود، به خاک سپرده شد.
تحصیلات
طالقانی از پنج سالگی، تحصیلات خود را در مکتبخانه آغاز و نزد ملا سید تقی اورازانی، قرآن و کتب رایج آن دوره را فرا گرفت.[۴] سپس مقدمات علوم حوزوی را نزد پدرش شروع کرده و در ده سالگی راهی قم و مدارس رضویه و فیضیه شد،[۵] پس از آن راهی نجف اشرف شده و از دروس بزرگان آن زمان بهره برد. اساتید مهم او در قم و نجف، از این قرار بودند:
وی از سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ عبدالکریم حائری اجازه اجتهاد و از شهابالدین مرعشی و قمی اجازه روایت دریافت کرد.[۶] وی در خلال سالهای ۱۳۱۸-۱۳۱۷ش به تهران بازگشت و در درس میرزا خلیل کمرهای، فلسفه و حکمت آموخت.[۷]
فعالیتهای فرهنگی
سید محمود دلیل بازگشت خود به تهران را تثبیت عقاید ایمانی جوانان ذکر کرده است و فعالیتهای فرهنگی خود را با نوشتن مقاله و سخنرانی، شروع میکند. وی چارۀ درد اجتماع را در بازگشت به قرآن و نهجالبلاغه میدانست از همینرو برای جوانان جلسات تفسیر قرآن برپا کرد. خود در این باره میگوید:
- این کتاب هدایت که چون نیمقرن اول اسلام باید بر همه شئون نفسانی و اخلاقی و قضاوت و حکومت حاکم باشد، یکسره از زندگی برکنار شده و در هیچ شأنی دخالت ندارد. دنیای اسلام، که با رهبری این کتاب روزی پیشرو و رهبر بود، امروز دنبالهرو شده. کتابی که سند دین و حاکم بر همه امور بوده مانند آثار عتیقه و کتاب وِرد تنها جنبه تقدس و تبرک یافته و از سرحد زندگی و حیات عمومی برکنار شده و در سر حد عالم اموات و تشریفات آمرزش قرار گرفته و آهنگ آن اعلام مرگ است.[۸]
تأسیس کانون اسلام
پس از سقوط رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ش، وی کانون اسلام را برای نشر معارف قرآن و سنت تأسیس کرد و در همان زمان مجلهای به نام دانشآموز از طرف همان کانون انتشار رساند. این کانون محل آمدوشد اقشار مختلف جامعه اعم از افسران ارشد ارتش، مهندسان، و صاحبان منصب عالی در برخی وزارتخانهها همچون پست و تلگراف، دانشیاران، آموزگاران، دانشجویان، دانشآموزان و حتی کسبه بود.[۹]
واقعه آذربایجان و زنجان
پس از واقعه آذربایجان در سال ۱۳۲۵ش، طالقانی از طرف انجمن تبلیغات اسلامی، اتحادیه مسلمین و جامعه روحانیت آن زمان، جهت بررسی حوادث آذربایجان، راهی آن دیار گردید. وی حدود ده شبانهروز در زنجان و آذربایجان به تحقیق و تفحص درباره مسئله دموکراتها و حمله ارتش به آن مناطق میپردازد و پس از آن گزارشی مفصل از حوادث و وقایع ارائه میدهد.[۱۰]
در بحبوحه غائله آذربایجان، تهدیدات در زنجان هم شروع شد و بیشترین فشار بر آیت الله سید محمود حسینی زنجانی (پدر سید عزالدین حسینی زنجانی) بود که در مقابل کمونیستها و جدایی طلبها ایستاده بود. با مساعدت طالقانی و برای حفظ جان استادش، آیت الله زنجانی به تهران منتقل شد و طالقانی به سفارش استاد، عازم زنجان شد و در همین سفر برای سربازان ارتش، سخنرانی کرد. خود وی نقل میکند:
- وقتی به راه آهن... عدهای از جوانان و مخبرین مطبوعات با تعجب به من نگاه میکردند که این سید اینجا چه کار میکند و به این کارها چه کار دارد.[۱۱]
سید محمود طالقانی در سالهای ۴۳ تا ۴۶ش. که در زندان قصر بود نیز نماز جمعه را برپا میکرد. در سال ۱۳۴۷ش اولین نماز جمعه تهران مستقل از دولت، توسط سید محمود طالقانی در مسجد جامع نارمک اقامه شد.[۱۲]
حضور مؤثر در انجمنها
طالقانی سلسه سخنرانیهایی در انجمنهای مختلف آن دوره داشت از جمله انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه تهران، انجمن اسلامی مهندسین، و تشکل فدائیان اسلام. وی بیشترین فعالیت را در خلال سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ش، در انجمن ماهانه دینی داشت که غالباً پیرامون مسائل روز و کاربردی جامعه به سخنرانی میپرداخت. شهید مطهری و محمد ابراهیم آیتی نیز از ارکان این انجمن بودند.[۱۳]
حوزه و دانشگاه
فاصله میان حوزویان و دانشگاهیان، یکی از مهمترین دغدغههای طالقانی بود و همواره از این دیوار بزرگ میان این دو قشر، رنج میبرد. وی تلاش بسیاری کرد تا میان این دو نهاد تاثیرگذار در جامعه ارتباط و وحدت ایجاد کند که بیشترین این فعالیت ها در مسجد هدایت بوده است.[۱۴] کاتوزیان در این باره میگوید:
فعالیتهای سیاسی
نهضت ملی
با تشکیل نهضت ملی ایران، از دو طیف و گروه عمده سیاسی ملیگراها و مذهبی ها، طالقانی هم به حمایت از این نهضت پرداخت. عملکرد عمده طالقانی،حمایت از نهضتهای مبارز و انقلابی بود. وی علاوه بر حمایت از نهضت ملی، تلاش جهت ایجاد تفاهم و همدلی میان جناحهای مختلف نهضت بود؛ اعضای نهضت در آغاز، برای مبارزه با استبداد و استعمار وحدت رویه داشتند؛ ولی، در نهایت، گرفتار اختلاف و تفرقه گردیدند.[۱۶]
نامزدی برای مجلس
از جمله فعالیتهای سیاسی طالقانی در زمان نهضت و دولت ملی مصدق، نامزدی وی در دوره هفدهم مجلس شورای ملی در استان مازندران بود. طالقانی تلاش کرد با نامزدی خود، از یک طرف مانع گسترش حزب توده در آن منطقه شود و از طرف دیگر مایل بود که نیروهایی که آرمانهای دینی و ملی دارند و خواستار مبارزه با استبداد هستند به مجلس راه یابند؛ ولی به علت درگیری بین طرفداران حزب توده و فئودالهای منطقه، که مورد حمایت دربار بودند، دولت ملی مصدق انتخابات این مناطق را لغو میکند؛ در نتیجه، وی از راهیابی به مجلس بازمیماند.[۱۷]
پس از کودتا
طالقانی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش، مسجد هدایت را به یکی از کانونهای مقاومت و مبارزه تبدیل کرد. در کنار فعالیتهای فرهنگی و نشر فرهنگ و اصول راستین اسلامی، فعالیت و مبارزات خود را سامان داد و همراه با سید رضا موسوی زنجانی به نهضت مقاومت ملی پیوست. وی نحوه شکلگیری نهضت مقاومت ملی پس از کودتا را چنین شرح میدهد:
- پس از شکست دولت مصدق، نهضت مقاومت ملی تشکیل شد. برای آنکه چراغ مبارزه خاموش نشود عدهای از فرزانگان، شخصیتهای ملی و دینی رهبری را بر عهده گرفتند. این نهضت ادامه پیدا کرد.
همراهی با فدائیان
وی پس از کودتای ۲۸ مرداد، فدائیان اسلام را پناه داد. او، علاوه بر پناه دادن آنان در تهران، آنها را به طالقان و دیگر شهرهای ایران میفرستاد تا از گزند جوخۀ اعدام رژیم در امان باشند. وی به سبب پناه دادن فدائیان اسلام دستگیر و به طور موقت روانه بازداشتگاه شد.
تأسیس نهضت آزادی
پس از آنکه نهضت ملی دچار اختلافات شده و از نگاه طالقانی، دیگر توان یک مبارزه اصولی را با شاه را نداشت، طالقانی و همفکرانش درصدد برآمدند تا راهی دیگر را برای مبارزه مدنی و سیاسی خود برگزنند. طالقانی به همراه مهدی بازرگان و یدالله سحابی در اردیبهشت ۱۳۴۰ش نهضت آزادی ایران را تأسیس کردند.[۱۸]
انقلاب سفید
پیام امام خمینی به مناسبت دستگیری و محکومیت آیت الله طالقانی
بسم الله الرحمن الرحیم
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
من خوف داشتم اگر در موضوع بیدادگری نسبت به آقای طالقانی و جناب آقای مهندس بازرگان و سایر دوستان کلمهای بنویسم، موجب تشدید امر آنها شود و ده سال به پانزده سال تبدیل گردد. اینک که حکم جائرانه دادگاه تجدیدنظر صادر شد، ناچارم از اظهار تاسف از اوضاع ایران عموما و اوضاع دادگاه خصوصاً به قدری خلاف قوانین و مقررات در دادگاهها جریان دارد که موجب تأسف و تعجب است... اینجانب و اشخاص باوجدان و با دیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی محکوم به حبسهای طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان برای اطفای شهوت دیگران بسر برند. رأی دهندگان باید منتظر فرجام سختی باشند...
صحیفه نور، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۲۶۱.
در جریان انقلاب سفید شاه، یکی از کسانی که به مخالفت با این رفراندوم پرداخت، طالقانی بود. وی در بیانیهای در ۲ بهمن ۱۳۴۱ش ضمن بیان دیدگاهش در مخالفت با فئودالیسم و اینکه به داشتن گرایشهای سوسیالیستی مشهور است و با اصلاحات واقعی مخالف نیست، اعلام داشت که تا آزادی قلم و مطبوعات نباشد و قانون اساسی زیر پا گذاشته میشود، خیمه شب بازی رفراندوم، فایدهای ندارد.
پس از این مخالفت، وی در ۳ بهمن ۱۳۴۱ش، به همراه مهدی بازرگان و یدالله سحابی دستگیر و زندانی شدند. گفته شده هدف از دستگیری این عدّه و نیز اعضای جبهه ملی و عدهای از روحانیون این بود که در هنگام رفراندوم، مخالفان در صحنه نباشند. [۱۹]
این دستگیری، چهار ماه و هشت روز طول کشید و او در ۱ محرم ۱۳۴۲ش از زندان آزاد شد. وی پس از آزادی، دوباره مسجد هدایت و منابر سخنرانی را مرکز مبارزه با رژیم استبداد قرار میدهد. پس از دستگیری امام خمینی در شب ۱۵ خرداد (شب ۱۱ محرم)، طالقانی به اتفاق دیگر دوستان اعضای نهضت آزادی ایران، اعلامیهای با عنوان «دیکتاتور خون میریزد» منتشر میکند که در آن به بازداشت غیرقانونی امام خمینی و حبس دیگر علما اعتراض مینماید با تأکید این نکته که هر کس در این وضعیت دست از مقاومت بردارد، به اسلام، قرآن و آزادی خیانت کرده است.
اعلامیههای دیگر طالقانی در انتقاد از سیاستهای شاه، باعث شد که پس از کش و قوسهای فراوان مجدداً دستگیر و به ده سال زندان محکوم شد. وی در زندان به تدوین اولین جزء تفسیر پرتوی از قرآن میپردازد. وی در ۹ آبان ۱۳۴۶ش از زندان آزاد شد و به فعالیت خود در مسجد هدایت ادامه داد.
کنفرانسهای اسلامی
حوزه تفکر طالقانی محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نبود. وی در کنفرانسهای متعددی با حضور اندیشمندان اسلامی شرکت کرد و با اندیشمندان و مبارزان مسلمان به گفتگو نشست. او از سال ۱۳۲۷ش برای شناساندن صهیونیستها به مردم مسلمان ایران، شناساندن حق مردم مسلمان فلسطین به همگان و نشان دادن علت این بدبختی ها، که همان تفرقه در میان امت اسلام است، به نوشتن و گفتن و اعلامیه دادن و تبلیغ و مسافرت کردن اقدام کرد. از جمله فعالیتهای او شرکت در کنفرانسهای اسلامی بود:[۲۰]
آثار
آثار متعددی از آیتالله طالقانی منتشر شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
- پرتوی از قرآن
پرتوی از قرآن، تفسیری ناتمام است که ۶ جلد از آن منتشر شده است که شامل تفسیر سورههای حمد، بقره، آلعمران و جزء سی است. گفته شده است که این تفسیر در طول نزدیک به ۴۰ سال نگارش شده که بخشی از آن را آیتالله طالقانی در زندان نوشته و مخفیانه به بیرون از زندان ارسال کرده است. جلد اول این تفسیر در سال ۱۳۴۲ش. منتشر شد. آیتالله طالقانی در مقدمه کتاب نوشته است: «من خود را مفسر نمیدانم و پرتوی از قرآن که به ذهن من تابیده است را به کاغذ منتقل میکنم.»
- اسلام و مالکیت: طالقانی با هدف معرفی مکتب اقتصادی اسلام، کتاب «اسلام و مالکیت» را در سال ۱۳۳۲ش نگاشت. وی در این کتاب، دیدگاههای اقتصادی مارکسیسم و سرمایهداری را نیز نقد کرده است.
- تنبیه الامه: در زمینه سیاست و مبارزه با استبداد و حکومت مطلقه کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله نائینی را با عنوان حکومت از نظر اسلام با مقدمه و پاورقیهای توضیحی منتشر کرد. نقل شده است که ترغیب آیت الله زنجانی بر تجدید چاپ این کتاب، آن هم در شرایط سخت پس از کودتای ۲۸ مرداد، بر آیت الله طالقانی بسیار تأثیر گذاشت.[۲۱]
- به سوی خدا میرویم: این کتاب که سفرنامه حج طالقانی است و در سال ۱۳۳۲ش نوشته شده است.
- توحید از نظر اسلام: این کتاب مختصری است که در ۵۲ صفحه در که در سال ۱۳۵۸ش. منتشر شده است.
همچنین مجموعه آثار طالقانی در سال ۱۳۸۹ شمسی از سوی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ايران و شهرداری تهران به کوشش سید هادی خسروشاهی در دو جلد چاپ شده است.
مجاهدین خلق ایران
این سازمان، یک گروه سیاسی ـ نظامی بود که در ۱۳۴۴ش توسط تعدادی جوان مسلمان پایهگذاری شد و آنان از همراهان دائمی طالقانی در سخنرانیهای او درباره اسلام، قرآن، و مبارزه با استبداد بودند. ایشان، طالقانی را به عنوان مهمترین روحانی حامی خود میدانستند.
با نفوذ ساواک به درون سازمان مجاهدین، طالقانی هم مورد مراقبت قرار گرفت. بعد از رمضان ۱۳۵۰ش، حکومت وقت، طالقانی را به مدت ده سال به زابل تبعید کرد که اعتراضات زیادی را در پی داشت. البته بعدها با فشار بزرگانی چون آیتالله میرزا احمد آشتیانی یکی از مراجع تهران، رژیم رأی صادره را پس از شش ماه تقلیل داده و محل اقامت اجباری وی را از زابل به بافتِ کرمان تغییر داد. وی پس از یکسال اقامت در بافت، به تهران بازگشت.[۲۲]
دستگیری مجدد
در سال ۱۳۵۴ش تحولاتی در سازمان مجاهدین خلق پدید میآید؛ وحید افراخته و محسن خاموشی دستگیر میشوند. پس از اعترافات وحید افراخته، که در رادیو و تلویزیون پخش میشود، طالقانی دستگیر میشود. طالقانی پس از اوجگیری انقلاب اسلامی در آبان سال ۱۳۵۷ شمسی از زندان آزاد شد.
آزادی و مبارزه مجدد
هنگامی که بختیار دولت تشکیل داد، طالقانی آن را به رسمیت نشناخت و اعلام داشت که این دولت مغایر با قوانین اسلامی و خواست ملت است. طالقانی پس از آزاد شدن از آخرین زندان (آبان ۱۳۵۷) تصمیم داشت به علت کهولت سن و ضعف قوای جسمی و روحی مدتی به استراحت بپردازد؛ اما با دریافت پیام امام خمینی از پاریس و توصیه امام مبنی بر حمایت و هدایت انقلابیون، و نیز انتظارات عامه مردم، به ویژه روحانیون، روشنفکران، دانشجویان و سازمانها و گروههای مبارز سرّی، که عموماً او را میشناختند و به انتظارش بودند، این تصمیم خود را تغییر داد و برای اینکه رژیم در حال زوال، این غیبت ایشان را در صحنه انقلاب دستاویزی قرار ندهد با همان حال به جمع مردم انقلابی پیوست و فرمود:
- من فکر کردم که چرا رژیم ما را آزاد کرد و حال آنکه آزادی ما مبارزه را تشدید خواهد کرد و با بررسی اوضاع و احوال انقلاب، به این نتیجه رسیدم که عوامل دربار و ساواک میخواهند من را در برابر رهبری امام علم نموده و به قطبی در برابر ایشان تبدیل کنند.[۲۳]
شورای انقلاب
شورای انقلاب یکی از مهمترین ارکانی بود که در رهبری انقلاب، در دوران قبل و پس از پیروزی آن عملکردی مهم و تأثیرگذار و در حقیقت نقش قوای سه گانه را بر عهده داشت. ظاهراً در ابتدا دو شورا تشکیل شده بود. امام شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از آن اعلام شد که شورای انقلابی هم از طرف طالقانی تشکیل شده است. نقل شده که این موازی کاری، به سبب عدم اطلاع طالقانی از تشکیل شورای انقلاب به دستور امام، بوده است. پس از این جریان، امام پیام داد تا آیت الله طالقانی رییس شورای انقلاب شود.[۲۴]
رابطه طالقانی و امام خمینی تنها یک رابطۀ روحانی و حوزوی نبود؛ ریشه در خط فکری و حرکتی و اهداف اساسی آن دو داشت. به همین جهت، وی سعی در انسجام مردم و وحدت رهبری مینمود و چنانکه خود به یاران نزدیکش گفته بود:
- بعد از ورود امام کنارهگیری خواهد کرد تا امام بتوانند با تمرکز، خود جنبش را به پیش برند.[۲۵]
ویژگیهای آیت الله طالقانی در سخنان آیتالله خامنهای:
* صفا؛ صداقت؛ راستی و درستی؛
*اعتماد به نفس؛ صریح ؛ تحت تأثیر قدرتها و ظواهر قرار نگرفتن؛
* مؤمن واقعی؛ تواضع در برابر امام خمینی
* اهل فکر نو بر محور دین با تمرکز بر قرآن و نهج البلاغه
تثبیت جمهوری اسلامی
طالقانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سعی میکرد نیروهای مختلف سیاسی را در جهت اتحاد و هماهنگی ملت گرد هم آورد و تحت رهبری امام خمینی متحد سازد. از اینرو، به همه نیروها توصیه میکند که به ملاقات امام بروند و همبستگی خود را با رهبری ایشان اعلام دارند.
درگیریهای سنندج
با شروع درگیریهای مسلحانه بین کمیتههای شیعه و سنی سنندج در اواخر اسفند ۱۳۵۷ش، طالقانی به این شهر میرود و سخنان تأثیرگذار وی منجر به ختم این غائله میشود و کار با انتخاب شورای شهر ختم به خیر میشود.[۲۶]
شورا
پیام امام خمینی به مناسبت درگذشت آیت الله طالقانی
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن ینتَظِرُ
عمر طولانی این عیب را دارد که [انسان] هر روز عزیزی را از دست میدهد و به سوگ شخصیتی مینشیند. و در غم برادری فرو میرود. مجاهد عظیمالشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلاء با اجداد گرامش محشور شد. برای آن بزرگوار سعادت و راحت و برای ما و امت ما تأسف و تأثر و اندوه.
آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پرارج خودم را، یکی پس از دیگری، از دست بدهم. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود، زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر برّنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت.
رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود و روان خودش که بازوی توانای اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او این ضایعه بزرگ را تسلیت میدهم. رحمت بر او و بر همۀ مجاهدان راه حق. و السلام علی عباد الله الصالحین.
صحیفه نور، ۱۳۷۸ش، ج۹، ص۴۸۶.
طالقانی معتقد بود که برای جلوگیری از انحراف انقلاب، باید سرنوشت سیاسی مردم به دست خود آنان تعیین شود و راهکار اجرایی این امر را شوراها میدانست او طرح اصلی شوراها را در سخنرانی خود در مدرسه فیضیه در سال ۱۳۵۸ به طور واضح مطرح کرد.[۲۷] و به دنبال این بود که طرحش در ضمن اصول قانون اساسی بیاید اما آنچه مدنظر وی بود تصویب نشد. این امر باعث شد که طالقانی در خطبههای نماز جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ش که آخرین خطبه وی بود، با لحنی انتقادی و گلهآمیز از تصویب نشدن اصول شوراها در قانون اساسی و مزایای شوراها و تأثیر آن بر مردم سخن بگوید. وی مصراً از نمایندگان مجلس خواست که با تصویب مواد قانونی شوراها کار مردم را به خودشان بسپارند تا مردم باور کنند که انقلاب شده و خودشان میتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند و بیاموزند که چگونه مردمسالاری را عملاً به اجرا گذارند. به علت آنکه آخرین نماز جمعه بر سر قطعه شهدا برپا شد و تأکید ایشان بر شورا بود، مردم در تشییع جنازه وی فریاد میزدند: «پیام طالقانی، شهادت است و شورا».[۲۸]
امامت جمعه
اولین نماز جمعه تهران پس از انقلاب اسلامی، به امامت طالقانی در ۵ مرداد سال ۱۳۵۸ش در اولین جمعه رمضان در بهشت زهرا برگزار شد.[۲۹] آخرین نماز جمعه به امامت وی در ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ در بهشت زهرا بر سر قطعه شهدای ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ ش برگزار گردید.
خبرگان قانون اساسی
طالقانی در ۱۸ تیر ۱۳۵۸ش از حوزه انتخابیه تهران با اکثریت قاطع آراء به عنوان نماینده اول تهران در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد.[۳۰]
دولت موقت
هرچند که رابطه خوب میان طالقانی و بازرگان این شائبه را پدید آورده بود که طالقانی در این انتصاب نقش داشته است اما نقل شده طالقانی، در جلسه مدرسه رفاه، تمایلی به تعیین بازرگان به عنوان نخست وزیر نداشته است و بازرگان را برای پیشبرد اهداف انقلاب، قاطع و مدبر نمیدانسته است.[۳۱]
تبیین نظرات اسلام و انقلاب
مسئله حجاب
اولین نارضایتی عمومی که جامعه ناآرام و متحول بعد از پیروزی انقلاب را تکان داد، مسئله حجاب اسلامی بود. امام خمینی تأکید کرد که «زنان میتوانند در ادارات و مؤسسات کار کنند؛ ولی با حجاب اسلامی». این دستور در آن جو متشنج و حالت بینظمی و هیجان عمومی، حکومت نوپای اسلامی را دچار گرفتاریها و درگیریهای تازهای کرد.
از طرفی گروههای ناراضی با تبلیغ و تحریک به اینکه اگر جمهوری اسلامی ایران پا بگیرد به زنان حق آزادی و شغل اداری نخواهد داد، سعی در رو در رو قرار دادن دولت با زنان (به ویژه اقلیتهای مذهبی) و برانگیختن این نیروی عظیم را داشتند. از طرف دیگر، تندروی برخی افراد متعصب یا مغرض و خودسری برخی کمیتهها و نهادها چنان مزاحمتهایی برای زنان و دخترانی که هنوز حال و هوای رژیم گذشته را داشتند پیش آورده بود که میرفت بهانهای به دست گروههای ضد انقلاب و حامیان خارجی آنها بدهد.[۳۲]
طالقانی، با آگاهی که از تاریخ صدر اسلام، شناخت قرآن و روایات، وضع حجاب زنان در کشورهای شرقی (مانند هند) و همچنین زنان روستاهای ایران داشت، در مصاحبهای رادیو-تلویزیونی درباره این موضوع به تفصیل سخن گفت. وی با اشاره به آیاتی از قرآن و اینکه: هیچکس زنان را به داشتن حجاب مجبور نمیکند تأکید کرد که:
از سخنان طالقانی درباره مقام و منزلت زن در اسلام:
از نظر اسلام، حقوق و حدود مرد و زن و تقسیم وظایف و مسئولیتها که بر طبق صفات غالب جسمی و روحی و ذوقها و استعدادهای «فیزیولوژیک» ترسیم و تنظیم شده است، چنان دقیق و رسا و محیط و به فراخور استعدادها و کششهای جسمی و روحی میباشد که نشانه احاطه کامل تشریع کننده و دلیل بر وحی و نبوت میباشد که برای هر خودی و بیگانه صاحبنظر و بیغرض مشهود است.
- پوشش زنان یک اصل قرآنی و اسلامی است. اگر بخواهیم مسئله حجاب را از جهت اسلامی و از نظر ملی بحث کنیم یک مسئله سنتی و تاریخی است که در عمق تاریخ ما و تاریخ شرق مطرح بوده است. همیشه زنهای ما دارای یک فرم حجاب بودهاند؛ حجاب به معنای عامش نه مخصوص به چادر و وضع خاص یعنی حفظ عفاف، حفظ وقار و شخصیت زن که همیشه در ایران و کشورهای شرقی اسلامی و غیراسلامی بود... این نص صریح قران است آن قدری که قرآن بیان کرده نه ما میتوانیم از آن حدود خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانی هستند.[۳۳]
طالقانی در برخورد با حجاب، ضمن آنکه مخالف اعمال بیحجابی در گذشته است، اما با یک زبان خاص نشان میدهد معتقد است که زن باید در اجتماع حضور پیدا کند و با مسئولیتپذیری حقوقش را به دست آورد.
تبریک سال نو
هنوز جنجال تفرقهانگیز حقوق اقلیتهای مذهبی و سیاسی و مسئله حجاب اسلامی فروکش نکرده بود که برخی به تصور اینکه با زوال رژیم شاهنشاهی همه سنتهای اصیل ملی را هم باید کنار گذاشت، خواستار حذف عید نوروز بودند و به آن دامن میزدند و این امر موجب نگرانی مردم و اقلیتهای قومی و مذهبی به ویژه زرتشتیان شده بود. به همین جهت، شبی که ساعت تحویل سال فرا میرسد، دقایقی قبل از آغاز سال نو ۱۳۵۸ش، طالقانی در برنامهای تلویزیونی، عید نوروز را یک سنت اصیل ملی و مذهبی خواند و با قرائت دعای تحویل سال آغاز سال نو را «بهار آزادی» نامید و به رهبر و ملت ایران تبریک گفت.
پانویس
- ↑ افراسیابی، طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، ص۲۵.
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۴۲۱و
- ↑ https://www.yjc.news/fa/news/6031065/
- ↑ افراسیابی، طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، ص۲۵.
- ↑ افراسیابی. طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، صص۲۸-۲۹.
- ↑ افراسیابی. طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، ص۳۱.
- ↑ شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۷۹.
- ↑ اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۳۲۶.
- ↑ اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، صص۵۳-۵۴.
- ↑ شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۷۹.
- ↑ یادآوران، مصاحبه با آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی، ص۲۴.
- ↑ «اولین نماز جمعه تهران چگونه و توسط چه کسی اقامه شد؟»، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۶۲.
- ↑ مجله یادآور، مصاحبه با آیت الله امامی کاشانی، ص۲۹؛ اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۶۳.
- ↑ اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۶۷.
- ↑ شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۹۵.
- ↑ شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۹۵.
- ↑ افراسیابی، طالقانی و تاریخ، ۱۳۶۰ش، صص ۱۸۵-۱۸۶.
- ↑ اسفندیاری، پیک آفتاب، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۶.
- ↑ یادآور، مصاحبه با آیت الله یحیی نوری، صص۵۰-۵۲؛ همان، دکتر غلامعلی حداد عادل، صص۵۶-۵۷.
- ↑ یادآوران، مصاحبه با آیت الله سید عزالدین حسین زنجانی، ص۲۵.
- ↑ شیرخانی،، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۶.
- ↑ میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۲۱.
- ↑ میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۷۵.
- ↑ میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۹۰.
- ↑ شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۰.
- ↑ شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۴.
- ↑ ماهنامه الکترونیکی بهارستان، شماره ۸۲، ص۴، به یاد آیتالله سید محمود علایی طالقانی
- ↑ شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، صص ۱۲۵-۱۲۶.
- ↑ شیرخانی، شورا و آزادی، ۱۳۸۱ش، صص ۱۲۵-۱۲۶.
- ↑ میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، صص۹۴-۹۵.
- ↑ میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۲۹.
- ↑ مصاحبه با بتول علائی فرد، ص۶۴؛ میرابوالقاسمی، طالقانی فریادی در سکوت، ۱۳۸۲ش، ص۱۶۸.
منابع
- اسفندیاری، محمد، پیک آفتاب (پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیتالله سید محمود طالقانی)، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۳ش.
- افراسیابی، بهرام، طالقانی و تاریخ، تهران، نیلوفر، ۱۳۶۰ش.
- امام خمینی، سید روحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش.
- شیرخانی، علی، شورا و آزادی (بحثی در اندیشه سیاسی آیتالله طالقانی). قم، آفتاب سباء، ۱۳۸۱ش.
- میرابوالقاسمی، محمدحسین، طالقانی فریادی در سکوت، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۲ش.
- یادآور، کتاب ماه فرهنگی تاریخی، شناخت نامه آیت الله سید محمود طالقانی، سال پنجم، شماره نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم، تابستان ۱۳۹۱ش.
- https://www.khabaronline.ir/news/1283976/خطبه-آیت-الله-طالقانی-در-اولین-نماز-جمعه-تهران-اگر-اخلالگران
پیوند به بیرون