عین الیقین: تفاوت میان نسخهها
←مراتب یقین
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
در [[عرفان اسلامی]] و بر اساس آیات قرآن کریم، [[یقین]] دارای سه درجه و مرتبه است که عبارتند از؛ [[علم الیقین]]، عین الیقین و [[حق الیقین]]. اولین و پایینترین مرتبه، [[علم الیقین]] و دومین مرتبه عین الیقین است.<ref>انصاریان، عرفان اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۸۵.</ref> [[ابنعربی|ابن عربی]] معتقد است شناخت انسان از [[خدا|خداوند]]، اگر از راه عقل و دلیل باشد، «علم الیقین» و اگر از راه دل به دست آید «عین الیقین» و اگر با کشف و شهود به دست آید «حق الیقین» نام دارد.<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۱، ص۳۱ به نقل از رضایی، «هویت شناسی یقین»، ۱۳۸۳ش، ص۴۱.</ref> وی میگوید از راه عقل و با علم الیقین، تنها میتوان خداوند را اثبات کرد، ولی با دو مرحله بالاتر یقین، میتوان به خداوند رسید.<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۱، ص۳۱ به نقل از رضایی، «هویتشناسی یقین»، ۱۳۸۳ش، ص۴۱.</ref>علامه طباطبایی مراحل سه گانه یقین و دستیافتن به آن را در قرآن از راه های سهگانه هدایت به حق از راه استدلال و برهان، نشان دادن حقیقت و نشان دادن حقیقت واسباب آن میداند. وی احتجاج ابراهیم (ع) با [[نمرود]] را مصداق راه نخست و درخواست [[عزیر (پیامبر)|عزیر پیامبر]] برای زنده شدن مردگان و مرگ صد ساله او را نمونهای برای راه دوم ودرخواست ابراهیم(ع) برای مشاهده زنده شدن مردگان و ماجرای[[چهار مرغ ابراهیم| پرندگان چهارگانه]] را مصداقی برای راه سوم دانسته است. [[سید محمدحسین طباطبائی|محمدحسین طباطبایی]] این سه راه را از باب تمثیل به انسانی تشبیه کرده که پنیر را ندیده و به وجودش یقین ندارد که میتوان برای رفع شبههاش هم کسی را به او معرفی کرد که پنیر را دیده و خورده است و یا پنیر به او داده که بخورد و یا این که لوازم درست کردن پنیر را در اختیارش قرار داد که خودش درست کند و از آن بخورد و این راه موثرترین راه از بین بردن شبهه نسبت به وجود چیزی است. [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] به اذن الهی راه سوم را تجربه کرد که همان [[حق الیقین]] است.<ref>طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۲، ص۳۵۲. | در [[عرفان اسلامی]] و بر اساس آیات قرآن کریم، [[یقین]] دارای سه درجه و مرتبه است که عبارتند از؛ [[علم الیقین]]، عین الیقین و [[حق الیقین]]. اولین و پایینترین مرتبه، [[علم الیقین]] و دومین مرتبه عین الیقین است.<ref>انصاریان، عرفان اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۸۵.</ref> [[ابنعربی|ابن عربی]] معتقد است شناخت انسان از [[خدا|خداوند]]، اگر از راه عقل و دلیل باشد، «علم الیقین» و اگر از راه دل به دست آید «عین الیقین» و اگر با کشف و شهود به دست آید «حق الیقین» نام دارد.<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۱، ص۳۱ به نقل از رضایی، «هویت شناسی یقین»، ۱۳۸۳ش، ص۴۱.</ref> وی میگوید از راه عقل و با علم الیقین، تنها میتوان خداوند را اثبات کرد، ولی با دو مرحله بالاتر یقین، میتوان به خداوند رسید.<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۱، ص۳۱ به نقل از رضایی، «هویتشناسی یقین»، ۱۳۸۳ش، ص۴۱.</ref>علامه طباطبایی مراحل سه گانه یقین و دستیافتن به آن را در قرآن از راه های سهگانه هدایت به حق از راه استدلال و برهان، نشان دادن حقیقت و نشان دادن حقیقت واسباب آن میداند. وی احتجاج ابراهیم (ع) با [[نمرود]] را مصداق راه نخست و درخواست [[عزیر (پیامبر)|عزیر پیامبر]] برای زنده شدن مردگان و مرگ صد ساله او را نمونهای برای راه دوم ودرخواست ابراهیم(ع) برای مشاهده زنده شدن مردگان و ماجرای[[چهار مرغ ابراهیم| پرندگان چهارگانه]] را مصداقی برای راه سوم دانسته است. [[سید محمدحسین طباطبائی|محمدحسین طباطبایی]] این سه راه را از باب تمثیل به انسانی تشبیه کرده که پنیر را ندیده و به وجودش یقین ندارد که میتوان برای رفع شبههاش هم کسی را به او معرفی کرد که پنیر را دیده و خورده است و یا پنیر به او داده که بخورد و یا این که لوازم درست کردن پنیر را در اختیارش قرار داد که خودش درست کند و از آن بخورد و این راه موثرترین راه از بین بردن شبهه نسبت به وجود چیزی است. [[ابراهیم (پیامبر)|حضرت ابراهیم(ع)]] به اذن الهی راه سوم را تجربه کرد که همان [[حق الیقین]] است.<ref>طباطبایی، المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۲، ص۳۵۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
بر پایه روایتی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] با دیدن [[حارثة بن مالک انصاری]] به او فرمود:ای حارثة! در چه حالی هستی؟ گفت: مؤمن حقیقیام که به [[یقین]] رسیدهام. پیامبر(ص) فرمود: هر چیزی را حقیقتی است، حقیقت گفتار تو چیست؟ گفت:ای رسول خدا! به دنیا بیرغبت شدهام، شب را (برای عبادت) بیدارم و روزهای گرم را (در اثر روزه) تشنگی میکشم و گویا [[عرش]] پروردگارم را مینگرم که برای حساب گسترده شده، گویا اهل [[بهشت]] را میبینم که در میان بهشت یکدیگر را ملاقات میکنند، گویا ناله اهل [[جهنم|دوزخ]] را در میان دوزخ میشنوم و گویا اکنون آهنگ زبانه کشیدن آتش دوزخ در گوشم طنینانداز است. رسول خدا(ص) فرمود: حارثه، بندهای است که خدا دلش را نورانی کرده است. سپس به حارثه فرمود: بصیرت یافتی، ثابت باش.<ref> کلینی، | بر پایه روایتی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] با دیدن [[حارثة بن مالک انصاری]] به او فرمود:ای حارثة! در چه حالی هستی؟ گفت: مؤمن حقیقیام که به [[یقین]] رسیدهام. پیامبر(ص) فرمود: هر چیزی را حقیقتی است، حقیقت گفتار تو چیست؟ گفت:ای رسول خدا! به دنیا بیرغبت شدهام، شب را (برای عبادت) بیدارم و روزهای گرم را (در اثر روزه) تشنگی میکشم و گویا [[عرش]] پروردگارم را مینگرم که برای حساب گسترده شده، گویا اهل [[بهشت]] را میبینم که در میان بهشت یکدیگر را ملاقات میکنند، گویا ناله اهل [[جهنم|دوزخ]] را در میان دوزخ میشنوم و گویا اکنون آهنگ زبانه کشیدن آتش دوزخ در گوشم طنینانداز است. رسول خدا(ص) فرمود: حارثه، بندهای است که خدا دلش را نورانی کرده است. سپس به حارثه فرمود: بصیرت یافتی، ثابت باش.<ref> کلینی، کافی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۳۸</ref>{{یاد| تعبیر حارثه در پاسخ به پیامبر(ص) این است: «فقال يا رسول الله مؤمن حقا» ( ای رسول خدا من مؤمن حقیقی هستم) [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در شرح این جمله گفته که منظور مؤمنی است که حقیقت ایمان را دارد. «أني مؤمن حق الإيمان» مجلسی اشارهای به یقین نکرده است. <ref>مجلسی، مرآة العقول، الناشر دار الكتب الإسلاميّة، ج۷، ص۳۳۵</ref>}} | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |