جامع الاسرار و منبع الانوار (کتاب)
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | سیدحیدر آملی |
تاریخ نگارش | ۷۵۲ق |
موضوع | عرفان |
زبان | عربی |
مجموعه | یک جلد |
اطلاعات نشر | |
ناشر | مرکز انتشارات علمی و فرهنگی |
تاریخ نشر | ۱۳۶۷ش |
جامِعُ الْاَسْرار وَ مَنْبَعُ الْاَنْوار، کتابی در عرفان به عربی، تألیف سید رکن الدین حیدربن علی بن حیدر حسینی آملی، عارف و مفسر شیعی قرن هشتم. جامع الاسرار در سه اصل تدوین شده است و دربارهٔ توحید، اسرار توحید و اسرار شریعت است. سید حیدر آملی در این اثر تلاش کرده سازگاریهای شیعه و صوفیه را اثبات کند. این اثر را جامع الانوار، مجمع الاسرار و منبع الانوار، نیز نامیدهاند و به زبان فارسی هم ترجمه شده است.[۱]
درباره مؤلف
سید حیدر آملی، عارف شیعی قرن ۸ق است. بر اساس نوشتههای خود او میتوان تاریخ تولدش را ۷۱۹ یا ۷۲۰ق دانست.[۲] وی ابتدا در آمل، خراسان، استرآباد و اصفهان به تحصیل علوم عقلی و نقلی پرداخت و به زادگاه خود بازگشت. در بازگشت، حاکم طبرستان وی را وزیر خود ساخت. پس از چندی، از مقام وزارت و همۀ بهرهمندیهای دنیوی کناره جست و پس از زیارت مکه مدینه به عراق رفته، در آنجا مقیم شد.[۳] او در آنجا کتب عرفانی را در نجف نزد عارفى گمنام به نام عبدالرحمن بن احمد مقدسى خواند[۴] و خود کتابها و رسالههای متعددی با موضوعات عرفانی تالیف نمود که کتاب جامع الاسرار و شرح فصوص الحکم نوشته ابنعربی با عنوان نص النصوص از آنهاست.[۵]
سال نگارش
سیدحیدرِ آملی در دوران کهولت و در نجف تألیف آن را تمام کرد؛[۶] بنابراین، به نظر میرسد که احتمال نگارش آن در ۷۵۲ق،[۷] در ۳۲ سالگی مؤلف، اشتباه باشد. سید حیدر جامع الاسرار را پس از رسائلی همچون منتخب التأویل، الارکان، الامانة، و التنزیه نگاشته است.[۸]
انگیزه نگارش
مؤلف در مقدمهٔ جامع الاسرار [۹] انگیزهٔ تألیف کتاب را درخواست جماعتی از برادران صالح و سالک ذکر کرده است مبنی بر اینکه وی کتاب جامعی مشتمل بر اسرار انبیا و اولیا و به ویژه اسرار توحید و اقسام و توابع و لوازم آن بنویسد و از حقایق، دقایق، نکتهها و رموز توحید پرده بردارد و بر اساس قاعدهٔ موحدان و محققانِ اهل الله و صوفیان و موافق با اصول و قواعد مذهب شیعۀ دوازده امامی، اصول و فروع و شعب و شبهات و شکوک و مغالطههای آن اسرار را بررسی کند، به نحوی که تنازع صوفیه و شیعه از میان برخیزد و در رفع اختلاف آنان، به کتاب دیگری احتیاج نباشد.وی همچنین تصریح کرده که افشای این اسرار جز برای اهلش مجاز نیست (لا اذن لاحد في كشفها و إظهارها الا عند أهلها، و لا اجازة) و تصریح کرده که افشای آنها ضرر دنیوی و اخروی را در پی خواهد داشت.[۱۰]
به گفتۀ وی،[۱۱] جامع الاسرار تکرار لفظی و معنایی ندارد و جامعِ اسرار انبیا و اولیا به حسب ظاهر و باطن و متصف به مقام محمدی است و هدف اصلی آن تبیین توحید است و بهره برداری از آن منوط به توجه تام و صفای ذهن و خلوصِ اعتقاد و تسلیم کامل و یا با مدد گرفتن از عارف کامل محقق است.
ویژگیهای کتاب
از ویژگیهای جامع الاسرار تنوع در روش است، چنانکه مؤلف در آن از دلایل نقلی (آیات و روایات)، دلایل عقلی، و مواهب شهودی و مکاشفات خود و سایر مشایخ استفاده کرده و گاهی نیز در اثبات مسائلی چون عصمت امامان، از مباحث کلامی بهره گرفته است.[۱۲]
محتویات
جامع الاسرار شامل سه اصل و هر اصل آن شامل چهار قاعده است. بزرگترین اصل آن، یعنی اصل اول، در باب توحید و اقسام آن است و چهار قاعدۀ آن عبارتاند از: در بیان فضیلت توحید، در تعریف توحید، در تقسیم توحید، و در بیان چگونگی توحید.
سیدحیدر در اصل دوم، با تکیه بر آیات قرآنی و احادیث نبوی و روایات وَلَوی(روایات امام علی ) و سخنان مشایخ، به تحلیل حقیقت توحید پرداخته و در قاعدهٔ اول این اصل به کلام الله، در قاعدۀ دوم به کلام انبیا، در قاعدۀ سوم به کلام اولیاءالله و در قاعدۀ چهارم به گفتار مشایخ عرفان استشهاد کرده است. گفتنی است که در قاعدۀ دوم به گفتار پیامبر اکرم(ص)، در قاعدهٔ سوم به کلام حضرت علی(ع) و در قاعدۀ چهارم به سخنان خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین اکتفا کرده است.[۱۳]
اصل سوم در باب توابع و لواحق اسرار شریعتهای الاهی است که همۀ قواعد این اصل بر سه مفهوم بنیادین عرفان شیعی بنا شده است: قاعدۀ اول به بیان شریعت، طریقت و حقیقت اختصاص دارد. قاعدۀ دوم در باب اسرار نبوت، رسالت و ولایت، و مشتمل بر دو بحث است: تعیین خاتم اولیای مطلق و تعیین خاتم اولیای مقید. در قاعدۀ سوم، علاوه بر بحث از وحی و الهام و کشف، از تفاوت علوم کسبی و علوم ارثی و کیفیت تحصیل علوم رسمی و علوم حقیقی سخن گفته و قاعدهٔ چهارم را به بیان اسلام و ایمان و ایقان اختصاص داده است.
مؤلف در موارد متعددی از این اثر، آرای دیگران را، بدون تصرف، نقل کرده و سپس به بررسی و نقد و تصحیح آنها پرداخته و در صورت لزوم، مطالب تکمیلی بر آنها افزوده است.[۱۴]
منابع مورد استفاده
سیدحیدر در تألیف جامع الاسرار از این آثار استفاده کرده است:
- احیاء علوم الدین غزالی،
- منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری،
- شرح منازل السائرین تِلِمْسانی و عبدالرزاق کاشانی،
- الفتوحات المکیه و فصوص الحکم و شروح آن و رسائل ابن عربی،
- اوصاف الاشراف و رسالة علم خواجه نصیرالدین طوسی،
- تأویلات عبدالرزاق کاشانی،
- تفصیل النشأتین و تحصیل السعادتین راغب اصفهانی،
- شرح نهج البلاغه و منهاج العارفین هر دو از ابن میثم بحرانی در شرح کلام حضرت امیر،
- رساله وجود مطلق صدرالدین ترکه
- رسائل و دیگر نوشتههای خودش.[۱۵]
مباحث کتاب
شیعیان واقعی
اساسیترین بحث جامع الاسرار این است که شیعیان حقیقی، صوفیاناند و صوفیان حقیقی شیعیاناند. در این کتاب بیبهره بودن صوفیه از اسرار الاهی و انحصار این اسرار به امامان معصوم(ع) رد شده است. از طرف دیگر، مؤلف نفی فضائل عرفانی را از امامان توسط صوفیه نپذیرفته و آن را از جهل صوفیه دانسته است و نیز بیان کرده که تنها فرقهٔ حقهٔ صوفیه، فرقهای است که از اسرار الاهی بهرهمند است و به امامان معصوم ایمان ظاهری و باطنی دارد. به عقیدهٔ وی، امامان منبع علوم و معدن اسرارند و صوفیه نیز سرّ ولایت را از امامان دریافت کردهاند و تنها فرقۀ حقۀ شیعه، شیعۀ دوازده امامی است.[۱۶]
ولایت
سیدحیدر در بحث تعیین خاتم ولایت، برخی از آموزههای اصلی ابن عربی و شارحان او، به ویژه قیصری، را دگرگون ساخته و بر خلاف ابن عربی و برخی مریدانش ــ که حضرت عیسی(ع) را خاتم اولیای مطلق و ابن عربی را خاتم اولیای مقید معرفی میکنند ــ خاتم اولیای مطلق را حضرت علی(ع) و خاتم اولیای مقید را حضرت مهدی(ع) معرفی کرده و سبب اشتباه ابن عربی و قیصری را در این مسئله پیروی آنان از مذهب تسنن و تعصب داشتن به آن دانسته است.[۱۷] به نظر هانری کربن[۱۸] با این تغییر یا اصلاح، آموزههای ابن عربی تا به امروز در حکمت شیعی ادغام شده است.
ابتکارات مؤلف
برخی از ابتکارات سیدحیدر در جامع الاسرار اینهاست:
- ارجاع حضرات خمس به حضرات ثلاث
- ارائهٔ وحدت وجود در قالب توحید وجودی
- طرح مسائل عرفانی در فضا و چارچوبی کاملاً شیعی، و به عبارتی تأکید بر ارائهٔ وجه عرفانی شیعه[۱۹]
وی در جامع الاسرار بر تثلیث عالم (اعم از تثلیث، فردیت تثلیثی اعتباری، فردیت تثلیثی خارجی) تأکید کرده و سعی در ارائهٔ تثلیثی مطالبِ عرفانی داشته است. بر این اساس، حضرات خمس را به حضرات سه گانه ارجاع داده[۲۰] و اصل سوم را بر مبنای سه مفهوم بنیادین عرفان شیعی مطرح کرده و ضمن پذیرش تثلیث محمدی (عطر، نماز و زن) و تثلیث الاهی (علم، اراده و امر)، تثلیث عیسوی (پدر، پسر، روح القدس) را رد کرده است.[۲۱]
رد آراء گروههای دیگر
در جامع الاسرار،[۲۲] شریعت و طریقت و حقیقت، به عنوان حقیقت واحدی که دارای اعتبارات گوناگوناند، معرفی میشود. همچنین مؤلف، الحاد اسماعیلیه را در نفهمیدن چگونگی برتری ولایت بر نبوت، و الحاد نُصَیرِیه (فرقهای از غالیان در نواحی شام) را در نفهمیدن حقیقت ولایت و خواص آن بیان میکند.[۲۳]
سیدحیدر از آرای فلاسفه در باب قاعده الواحد (نفی صدور کثیر از واحد) و نفی علم حق به جزئیات، و آرای معتزله و اشاعره در باب وجود و ذات حق و عینیت یا زیادت صفات حق انتقاد کرده و معتقد است که با تحصیل علوم رسمی و کسبی (= علم کلام و فلسفه) نه تنها معرفت الله حاصل نمیشود بلکه شکوک و شبهههای انسان افزایش مییابد.[۲۴]
در نگاه بزرگان
حکما و عرفای بزرگی چون شیخ بهائی و قطب الدین نیریزی با جامع الاسرار آشنا بوده و مؤلفش را سید جلیل القدر و عارف معتقد به وحدت وجود خواندهاند.[۲۵]
نسخهها
از جامع الاسرار نسخههای خطی متعددی از زمانهای گوناگون به جا مانده که حاکی از شناخته شده بودن آن نزد اندیشمندان و محققان است.[۲۶] این کتاب به تصحیح عثمان اسماعیل یحیی و هانری کربن و با مقدمهای از هر یک از آنها، به انضمام کتابشناسی آثار سیدحیدر آملی که عثمان یحیی تنظیم کرده بود، در ۱۳۴۷ش چاپ و در ۱۳۶۸ش تجدید چاپ شد.
ترجمه
کتاب با عنوان «جلوه دلدار» توسط یوسف ابراهیمیان آملی به زبان فارسی برگردانده شد.
پانویس
- ↑ رجوع کنید به آملی، ۱۳۵۳ش، ج ۱، ص۹؛ کحّاله، ج ۴، ص۹۱؛ آقابزرگ طهرانی، ج ۵، ص۳۹، ۴۳.
- ↑ کربن، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ص۱۸-۱۹
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ ق، ج۱، ص۵۳۰ -۵۳۱
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ ق، ج۱، ص۵۳۱
- ↑ استادی، «کتابشناسى سید حیدر آملى(ره)»، ص۱۲۲
- ↑ رجوع کنید به آملی، ۱۳۶۸ش، ص۵؛ همو، ۱۳۵۳ش، ج ۱، ص۵۳۶.
- ↑ رجوع کنید به آملی، ۱۳۶۸ش، مقدمة کوربن، سی و هفت.
- ↑ آملی، ۱۳۶۸ش، مقدمة کوربن، ص۳.
- ↑ آملی، ۱۳۶۸ش، مقدمة کوربن، ص۳.
- ↑ آملی، جامع الأسرار و منبع الأنوار، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۹.
- ↑ آملی، ۱۳۶۸ش، ص۶۱۰، ۶۱۲، ۶۱۶.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به آملی، ص۲۴۴ـ۲۵۳، ۴۰۰ـ۴۱۳، ۴۳۶ـ۴۴۶.
- ↑ رجوع کنید به آملی، ص۲۸۱ـ۳۲۶.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به آملی، ص۳۹۰ـ۴۵۳.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به آملی، ص۵۰، ۷۸ـ۸۰، ۱۱۸، ۱۴۳، ۱۵۰، ۲۳۸، ۳۲۶، ۳۷۲، ۳۹۸، ۴۳۵، ۴۶۸، ۴۹۷ـ ۴۹۸، ۶۱۴.
- ↑ آملی، ص۹، ۳۶، ۴۱، ۲۲۴ـ ۲۲۵، ۶۱۵.
- ↑ رجوع کنید به آملی، ص۳۹۵ـ ۴۴۸؛ نیز رجوع کنید به جهانگیری، ص۵۳۴ ـ ۵۳۵.
- ↑ آملی، ۱۳۶۸ش، مقدمه، ص چهارده.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به آملی، ۱۳۶۸ش، ص۷۶ـ۷۷، ۱۰۰، ۵۵۹.
- ↑ آملی، ص۳۵۱ـ۳۵۲، ۵۵۹.
- ↑ آملی، ص۳۵۱ـ۳۵۲.
- ↑ آملی، جامع الاسرار، ص ۳۴۴، ۳۴۶ـ۳۴۷.
- ↑ آملی، ص۳۸۷ـ ۳۸۸.
- ↑ آملی، ص۴۷۴ـ ۴۷۸، ۴۸۱ـ ۴۸۸.
- ↑ (افندی اصفهانی، ج ۲، ص۲۲۱؛ آملی، ۱۳۶۲، مقدمة خواجوی، صبیست و نه، پانویس ۱.
- ↑ رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج ۵، ص۳۸ـ ۳۹؛ حسینی اشکوری، ج ۱۳، ص۳۷۷؛ دانش پژوه، ج ۸، ص۱۵۰ـ ۱۵۱، ۶۲۹، ج ۹، ص۹۲۵.
منابع
- آقابزرگ طهرانی، الذریعه
- آملی، سید حیدر، اسرارالشریعة و اطوار الطریقة و انوارالحقیقة، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۲ش.
- آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الاعظم، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، ۱۴۲۲ق.
- آملی، سید حیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
- آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابن العربی، ج ۱، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۵۳ش.
- استادی، رضا، «کتابشناسى سید حیدر آملى(ره)»،آیینه پژوهش، ۱۳۸۲، شماره ۸۳، ص۱۱۴-۱۲۷.
- افندی اصفهانی، عبداللّه بن عیسی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
- جهانگیری، محسن، محیی الدین ابن عربی : چهرة برجستة عرفان اسلامی، تهران ۱۳۷۵ش.
- حسینی اشکوری، احمد، فهرست نسخههای خطی کتابخانة عمومی حضرت آیة اللّه العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ش.
- دانش پژوه، محمدتقی، فهرست کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، تهران، ج ۸، ۱۳۳۹ش، ج ۹، ۱۳۴۰ش .
- کحّاله، عمررضا، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت [بیتا].
- کربن، هانری، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ترجمه: نوذر آقاخانی، تهران، انتشارات حقیقت، ۱۳۸۸ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامۀ جهان اسلام