امامت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
==فلسفه امامت== | ==فلسفه امامت== | ||
درباره فلسفه امامت و هدف از آن، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. معتزله، فلسفه امامت و هدف از آن را تحقق بخشیدن به امور شرعی مانند اقامه حدود الهی، اجرای احکام و نظایر آن دانستهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۲م، ج۱، ص۳۹؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۲۲ق، ص۵۰۹.</ref> [[ماتریدیه]] و اشاعره علاوه بر این موارد، اموری همچون: فرماندهی و تدبیر سپاه، پاسداری از مرزها، تجهیز نیرویهای نظامی، مبارزه با آشوبگران، حمایت مظلومان و سرکوبی ستمگران، فصل خصومتها و منازعهها، تقسیم غنائم و اموری از این قبیل که بهعهده آحاد جامعه نیست را از جمله اهداف و فلسفه امامت دانستهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ۱۴۰۷ق، ص۹۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۰۷ق، ص۴۷۷-۴۷۸.</ref> | درباره فلسفه امامت و هدف از آن، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۲م، ج۱، ص۳۹؛ تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ۱۴۰۷ق، ص۹۷؛ علامه حلی، الفین، ۱۴۰۵ق، ص۲۶-۲۹.</ref> معتزله، فلسفه امامت و هدف از آن را تحقق بخشیدن به امور شرعی مانند اقامه حدود الهی، اجرای احکام و نظایر آن دانستهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۲م، ج۱، ص۳۹؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۲۲ق، ص۵۰۹.</ref> [[ماتریدیه]] و اشاعره علاوه بر این موارد، اموری همچون: فرماندهی و تدبیر سپاه، پاسداری از مرزها، تجهیز نیرویهای نظامی، مبارزه با آشوبگران، حمایت مظلومان و سرکوبی ستمگران، فصل خصومتها و منازعهها، تقسیم غنائم و اموری از این قبیل که بهعهده آحاد جامعه نیست را از جمله اهداف و فلسفه امامت دانستهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ۱۴۰۷ق، ص۹۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۰۷ق، ص۴۷۷-۴۷۸.</ref> | ||
امامیه نهتنها اموری همچون: اقامه حدود الهی، حفظ نظام اجتماعی مسلمانان، امر به معروف و نهی از منکر و برقراری عدالت اجتماعی و بهطور کلی رهبری جامعه را از اهداف مهم امامت به شمار آوردهاند،<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، الفین، ۱۴۰۵ق، ص۲۶-۲۹.</ref> برخلاف سایر فرقههای مسلمان، تبیین شریعت و مرجعیت دینی پس از پیامبر(ص)، را از دیگر اهداف مهم و حساس امامت بر شمردهاند.<ref>بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۸؛ مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۹۰ش، ص۲۹-۳۲.</ref> [[کاشف الغطاء]] برای اثبات لزوم تبیین شریعت بهواسطه امام و مرجعیت دینی آنان چنین استدلال کرده است: همانگونه که وجود مُؤسِس و آورنده احکام برای علم به احکام الهی عقلاً لازم است، وجود مُبَیِّن (بیانکننده) این احکام نیز لازم است و در صورت فقدان هریک، جهل به احکام الهی لازم میآید.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶۴.</ref> همچنین تعداد زیادی از آیات و روایات نبویِ مُجمل و [[محکم و متشابه|متشابه]] وجود دارد که برای تبیین، نیاز به فردی دارد که عالم به تفاصیل و متشابهات قرآن و سنت نبوی بوده و از سوی پیامبر(ص) تعیین شده و آن فرد امام و جانشین پیامبر(ص) است.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶۴.</ref> | امامیه نهتنها اموری همچون: اقامه حدود الهی، حفظ نظام اجتماعی مسلمانان، امر به معروف و نهی از منکر و برقراری عدالت اجتماعی و بهطور کلی رهبری جامعه را از اهداف مهم امامت به شمار آوردهاند،<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، الفین، ۱۴۰۵ق، ص۲۶-۲۹.</ref> برخلاف سایر فرقههای مسلمان، تبیین شریعت و مرجعیت دینی پس از پیامبر(ص)، را از دیگر اهداف مهم و حساس امامت بر شمردهاند.<ref>بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۸؛ مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۹۰ش، ص۲۹-۳۲.</ref> [[کاشف الغطاء]] برای اثبات لزوم تبیین شریعت بهواسطه امام و مرجعیت دینی آنان چنین استدلال کرده است: همانگونه که وجود مُؤسِس و آورنده احکام برای علم به احکام الهی عقلاً لازم است، وجود مُبَیِّن (بیانکننده) این احکام نیز لازم است و در صورت فقدان هریک، جهل به احکام الهی لازم میآید.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶۴.</ref> همچنین تعداد زیادی از آیات و روایات نبویِ مُجمل و [[محکم و متشابه|متشابه]] وجود دارد که برای تبیین، نیاز به فردی دارد که عالم به تفاصیل و متشابهات قرآن و سنت نبوی بوده و از سوی پیامبر(ص) تعیین شده و آن فرد امام و جانشین پیامبر(ص) است.<ref>کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶۴.</ref> |
نسخهٔ ۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۸
امامت رهبری جامعه اسلامی و جانشینی پیامبر(ص) در امور دینی و دنیوی است. این آموزه، از اصول اعتقادی مذهب شیعه و از اختلافات بنیادین اعتقادی میان شیعه و اهل سنت است. اهمیت مسئله امامت نزد شیعیان باعث شده که آنان امامیه لقب گیرند.
در ضرورت و وجوب امامت، میان فرقههای مسلمان، اختلافی نیست، اما در نوع آن اختلاف نظر وجود دارد. برخی اشاعره بر این باورند که امامت واجب شرعی است و برخی معتزله گفتهاند واجب عقلی است و بر عهده مردم است که خودشان امام تعیین کنند. امامیه معتقدند که امامت، وجوب عقلی دارد و بر خدا واجب است که امام تعیین کند؛ بدین معنا که عقلاً خوب است که خداوند به مقتضای حکمتش، امام تعیین کند و ترک آن قبیح است.
از نظر امامیه، امامت پیمان الهی است و خداوند این مقام را به بندگان برگزیدهاش اعطا کرده است. آنان، امامت را عامل اکمال دین و تداوم هدایت بشر پس از پیامبر(ص) دانستهاند.
امامیه و برخی فرقههای مسلمان برای امام، ویژگیهایی همچون عصمت و افضلیت در همه فضایل انسانی در نظر گرفتهاند. امامیه بر این باورند که امام باید بر اساس نص صریح و روشن از سوی خدا، پیامبر یا امامی که بهواسطه نص تعیین شده، انتخاب شود. آنان معتقدند که امام علی(ع) و پس از وی سایر امامان(ع)، معصوم بوده و برترین افراد از جهت فضایل انسانی در عصر خودشان بودهاند و لذا امامان امت به شمار میروند.
رهبری سیاسی جامعه اسلامی، اقامه و اجرای حدود الهی، پاسداری و حراست از دین و اموری از این قبیل را از اهداف و فلسفه امامت بر شمردهاند. امامیه علاوه بر این امور، مرجعیت دینی را نیز از اهداف امامت دانستهاند.
جایگاه و اهمیت
مسئله امامت از جمله مسائل بسیار مهم، اختلافی و بحثبرانگیز در جامعه اسلامی است.[۱] امامت از نظر امامیه امتداد نبوت پیامبر اسلام و عامل بقاء و استمرار آن است و امام به همان وظایفی که بر عهده پیامبر بوده قیام میکند و آنها را انجام میدهد.[۲] اعتقاد به امامت همچنین از نظر امامیه، از اصول دین است و لذا یک مسئله کلامی به شمار میرود؛[۳] حال آن که برخی از اشاعره و معتزله[۴] و برخی از دیگر مذاهب اهلسنت، آن را از فروع دین و یک مسئله فقهی تلقی کردهاند.[۵]
محمدحسین کاشفالغطاء در کتاب اصل الشیعة و اصولها، باور به امامت را از اصولی دانسته است که شیعه را از دیگر فرق اسلامی متمایز میکند.[۶] از همین رو قائلان به امامتِ امامان دوازدهگانه به امامیه مشهورند[۷] و کسی که آن را قبول نداشته باشد از دایره تشیع خارج میگردد.[۸]
علامه حلی در مقدمه کتاب منهاج الكرامة فی معرفة الإمامة، مسئله امامت را از شریفترین مسائل و از ارکان ایمان بر شمرده است که به سبب درک آن، جاودانگی در بهشت و رهایی از غضب خدای رحمان به دست میآید.[۹]
شیخ کلینی در کتاب الکافی روایتی از امام رضا(ع) در بیان اهمیت امامت نقل کرده است.[۱۰] در این روایت، امامت با ویژگیهایی مانند مقام پیامبران، میراث اوصیاء، خلافت الهی، جانشینی پیامبر، زمام دین و نظام مسلمین، اصلاح دنیا و عزتمندی مؤمنان، ریشه بالنده اسلام و شاخه برافراشته آن، معرفی شده است.[۱۱]
امامت عهد الهی
مطابق آیه ۱۲۴ سوره بقره، پس از آن که حضرت ابراهیم به مقام امامت رسید، این مقام را برای ذریهاش درخواست نمود که خداوند در جواب وی گفت: «لاینالُ عَهدی الظّالِمینَ؛ عهد من به ظالمین نمیرسد.»[۱۲] بسیاری از مفسران گفتهاند منظور از «عهد» در این آیه، امامت است.[۱۳] از همین رو امامیه بر این باورند که امامت، منصبی است که از سوی خداوند به برخی بندگان برگزیدهاش اعطا میشود.[۱۴]
امامت عامل اکمال دین
امامیه با توجه به آیه اکمال و آیه تبلیغ و روایاتی از امامان معصوم(ع) که ذیل این آیات نقل شده است،[۱۵] امامت را عامل اکمال دین دانستهاند.[۱۶] از نظر آنان آیه اکمال دین، در روز عید غدیر، پس از آن که پیامبر(ص)، امام علی(ع) را به امامت و جانشینی خود برگزید، نازل گردید و خبر از اکمال دین، با این عمل، داده شد.[۱۷]
همچنین با استناد به آیه تبلیغ، امامت از چنان جایگاهی برخوردار است که اگر پیامبر(ص) آن را ابلاغ نمیکرد، گویی رسالت الهی خویش را ابلاغ نکرده است و زحماتشان از بین میرفت.[۱۸]
امامت، تداوم هدایت
امامیه با استناد به آیه هادی و روایاتی که ذیل آن، نقل شده،[۱۹] امامت را تداوم هدایت بشر پس از پیامبر(ص) دانستهاند.[۲۰] محمد بن جریر طبری (متوفای ۳۱۰ق)، از مفسران اهل سنت، در کتاب تفسیرش روایتی را با چند واسطه از ابنعباس نقل کرده که وقتی آیه هادی نازل شد، پیامبر دستش را بر سینه خود گذاشت و گفت: «من انذاردهنده و هشداردهندهام» و با دستش به شانه امام علی اشاره کرد و گفت: «ای علی! تو هدایتکنندهای (هادی) و پس از من، هدایتشوندگان به دست تو هدایت میشوند.»[۲۱]
مفهومشناسی
امامت، بنا به یک تعریف که بهگفته محقق لاهیجی، مورد اتفاق متکلمان مسلمان است،[۲۲] پیشوایی عامه مردم در امور دین و دنیا، به نیابت و جانشینی از پیامبر اسلام(ص) است.[۲۳]
تعاریف دیگری نیز برای امامت ارائه شده است، به عنوان نمونه سیفالدین آمدی (۵۷۵-۶۲۲ق)، از متکلمان اهل سنت، در تعریف امامت گفته است: جانشینی شخصی از اشخاص از رسول خدا(ص)، در اجرای قوانین شریعت و حفظ جامعه است، بهگونهای که تبعیت از او بر تمام امت واجب است.[۲۴] میر سیدشریف جرجانی (۷۴۰-۸۱۶ق)، متکلم اشعری، در کتاب شرح المواقف و تفتازانی (۷۲۲-۷۹۲ق)، متکلم و فقیه اشعری، در شرح المقاصد همین تعریف را پذیرفته و ارائه کردهاند.[۲۵] همچنین گفتهاند امامت، جانشینی پیامبر برای حراست از دین و رهبری سیاسی جامعه است.[۲۶]
بهگفته ناصر مکارم شیرازی این تعاریف با یک مسئولیت ظاهری در حد ریاست حکومت، از سنخ دینی آن، سازگار است و عنوان جانشینی پیامبر را به خود گرفته و چنین امامی میتواند از سوی مردم برگزیده شود؛ حال آن که از نظر امامیه، مقام امامت امری الهی است و تعیین امام از سوی خداوند است و به تعیین و نصب مردم نیست[۲۷] و لذا برخی همچون قاضی نورالله تستری در تعریف امامت گفتهاند: منصبی الهی و خدادادی است که تمام مراتب والا و فضایل، غیر از نبوت و آنچه لازمه آن است، را دارد.[۲۸]
وجوب امامت
در ضرورت و وجوب امامت، بین شیعه و سایر فِرَق اسلامی، اختلافی نیست؛[۲۹] اما درباره نوع این وجوب و نحوه تعیین امام، اختلاف نظر است.[۳۰] البته گفتهاند که برخی متکلمان معتزله و گروهی از خوارج، بر این نظرند که امامت، اساساً واجب نیست،[۳۱] سایر فرقههایی که میگویند واجب است، در وجوب عقلی یا شرعی بودن آن اختلاف نظر دارند.[۳۲] جبائیان (پیروان ابوعلی جبائی از معتزلیان بصره)، اصحاب حدیث و اشاعره براین باورند که امامت واجب شرعی است و نه عقلی.[۳۳] در مقابل، گروهی از معتزله، ماتریدیه و اباضیه، امامت را واجب عقلی دانستهاند؛ اما بر این باورند که نصب و تعیین امام به عهده مردم است.[۳۴]
امامیه به وجوب عقلی امامت قائلند و معتقدند که نصب و تعیین امام، عقلاً بر خداوند واجب است.[۳۵] منظور از وجوب در این بحث، وجوب کلامی است (نه وجوب فقهی) که مترتب بر بحث حسن و قبح عقلی است و براساس آن، خداوند بهمقتضای حکمتش، خوب است که امام تعیین کند و ترک آن، خلاف مقتضای حکمت وی بوده و قبیح است.[۳۶]
امامت لطف است
امامیه برای اثبات وجوب نصب و تعیین امام از سوی خداوند، به قاعده لطف استدلال کردهاند.[۳۷] مطابق این قاعده، امام، لطف است؛ یعنی بندگان را بدون انقیاد و اجبار آنان، به طاعت و انجام واجبات الهی نزدیک و از انجام بدیها و اموری که مورد نهی خداوند است، دور میکند.[۳۸] هر لطفی با این ویژگی بر خداوند واجب است، بنابراین نصب و تعیین امام بر خداوند واجب است.[۳۹]
ویژگیهای امام
امام، یعنی فردی که دارای مقام امامت است،[۴۰] باید ویژگیهای زیر را دارا باشد:
عصمت
امامیه و اسماعیلیه بر این باورند که امام باید معصوم باشد[۴۱] و برای اثبات آن به ادلهای همچون: برهان امتناع تسلسل، برهان حفظ و تبیین شریعت توسط امام، برهان وجوب اطاعت از امام، برهان نقض غرض، برهان انحطاط و سقوط امام در صورت ارتکاب گناه، استدلال کردهاند.[۴۲]
همچنین گفتهاند امام باید از جمیع عیبهای ظاهری مانند بیماریهای پوستی، نقصهای مربوط به اصل و نسب و اشتغال به فنون و شغلهای بیارزش و امور منزجرکنندهای که موجب دوری مردم از وی میشوند و به نوعی با لطف بودن وی (نزدیککنندگی بندگان به طاعت خداوند و دورکنندگی آنان از گناه)، منافات دارد، مبرا باشد.[۴۳]
افضلیت
از نظر امامیه و گروهی از مرجئه، معتزله و زیدیه، امام باید در علم، دین، کرامت، شجاعت و در همه فضایل نفسانی و بدنی، برتر از همه مردمان عصر خود باشد؛[۴۴] چرا که اولاً: اگر امام در فضیلت، مساوی دیگران باشد، انتخاب او به عنوان امام، ترجیح بلا مُرَجِّح است (برگزیدن یکی از دو امر مساوی، بدون وجود دلیل رجحانآور) که عقل آن را قبیح میداند و اگر پایینتر از دیگران باشد، ترجیح شخص پایینتر بر شخص برتر (تقدیم مفضول بر فاضل) پیش میآید که عقلاً درست نیست.[۴۵] ثانیاً: آیاتی مانند آیه ۳۵ سوره یونس و آیه ۹ سوره زمر، نیز بر لزوم تبعیت از فاضل و ترجیح او بر مفضول دلالت دارند.[۴۶]
تعیین براساس نص
امامیه بر این باورند که امام باید بهواسطه نص روشن و صریح (نص جلی) از سوی خدا یا پیامبرش یا امامی که امامتش بهوسیله نص ثابت شده، تعیین شود[۴۷] و برای این باور به ادله زیر استناد کردهاند:
- از ویژگیهای امام این است که معصوم باشد و عصمت یک امر درونی است که برای غیر خدا و کسی که خدا او را آگاه کرده، قابل درک نیست، بنابراین باید بهوسیله نص، وی را به مردم بشناسانند.[۴۸]
- پیامبر(ص) که امت خود را در کوچکترین احکام رهبری میکرد و هرگاه یک یا دو روز از مدینه خارج میشد، کسی را بهجای خود برای رسیدگی به امور مسلمانان جایگزین مینمود، چگونه ممکن است که مهمترین امر مانند خلافت و جانشینی پس خودش را مُهمَل گذارد و کسی را بهجای خود تعیین نکرده باشد؟ بنابراین از سیره و روش وی چنین بدست میآید که امام پس از خود را تعیین کرده و بهوسیله نص، به مردم شناسانده است.[۴۹]
- روایاتی از امامان معصوم وجود دارد که بر وجوب تعیین امام بهوسیله نص، دلالت دارند.[۵۰]
بنیعباس و طرفدارانشان گفتهاند امام بهوسیله نص معتبر و میراث یا انتساب به پیامبر(ص) نیز ثابت میشود.[۵۱] زیدیه بر این باورند که اگر فردی از نسل حضرت فاطمه(س) دعوت به خویش کند و با شمشیر برای امر به معروف و اجرای احکام اسلام قیام کند، امامتش صحیح است و سایر فرقههای مسلمان بر این نظرند که امام بهوسیله نص یا تعیین اهل حل و عقد (عالمان، رؤسا و افراد متنفذ جامعه)، ثابت میشود.[۵۲]
فلسفه امامت
درباره فلسفه امامت و هدف از آن، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است.[۵۳] معتزله، فلسفه امامت و هدف از آن را تحقق بخشیدن به امور شرعی مانند اقامه حدود الهی، اجرای احکام و نظایر آن دانستهاند.[۵۴] ماتریدیه و اشاعره علاوه بر این موارد، اموری همچون: فرماندهی و تدبیر سپاه، پاسداری از مرزها، تجهیز نیرویهای نظامی، مبارزه با آشوبگران، حمایت مظلومان و سرکوبی ستمگران، فصل خصومتها و منازعهها، تقسیم غنائم و اموری از این قبیل که بهعهده آحاد جامعه نیست را از جمله اهداف و فلسفه امامت دانستهاند.[۵۵]
امامیه نهتنها اموری همچون: اقامه حدود الهی، حفظ نظام اجتماعی مسلمانان، امر به معروف و نهی از منکر و برقراری عدالت اجتماعی و بهطور کلی رهبری جامعه را از اهداف مهم امامت به شمار آوردهاند،[۵۶] برخلاف سایر فرقههای مسلمان، تبیین شریعت و مرجعیت دینی پس از پیامبر(ص)، را از دیگر اهداف مهم و حساس امامت بر شمردهاند.[۵۷] کاشف الغطاء برای اثبات لزوم تبیین شریعت بهواسطه امام و مرجعیت دینی آنان چنین استدلال کرده است: همانگونه که وجود مُؤسِس و آورنده احکام برای علم به احکام الهی عقلاً لازم است، وجود مُبَیِّن (بیانکننده) این احکام نیز لازم است و در صورت فقدان هریک، جهل به احکام الهی لازم میآید.[۵۸] همچنین تعداد زیادی از آیات و روایات نبویِ مُجمل و متشابه وجود دارد که برای تبیین، نیاز به فردی دارد که عالم به تفاصیل و متشابهات قرآن و سنت نبوی بوده و از سوی پیامبر(ص) تعیین شده و آن فرد امام و جانشین پیامبر(ص) است.[۵۹]
از دیگر اموری که وجود امام را ضروری میکند و از فلسفههای امامت بهشمار میرود، حفظ شریعت است.[۶۰] بر این اساس، وجود امام باعث میشود تا دین از تغییر و تحریف محفوظ بماند؛ چراکه گذشت زمان، وجود دشمنان، فهم نادرست متون و عوامل دیگر میتواند در انحراف مردم از تعلیمات اصیل اثرگذار باشد و همچنین از آنجا که دستکم، فهم دیگران از قرآن، احتمال خطا و اشتباه بودن را دارد، به افرادی نیاز است که فهم آنان از قرآن، مصون از خطا و خیانت باشد و وجود آنان بهعنوان ملاک و معیاری برای تشخیص خطای فهم دیگران قرار گیرد و این فرد همان امام و جانشین پیامبر است که باید معصوم باشد.[۶۱]
امامت امام علی(ع)
بنا به دیدگاه شیعه، امام علی(ع) جانشین بلافصل پیامبر(ص) و امام پس از وی است[۶۲] و برای اثبات آن به آیاتی از قرآن مانند آیه تبلیغ، آیه ولایت، آیه مودت، آیه اولی الامر، آیه اکمال دین، آیه تطهیر، آیه صادقین و...استدلال کردهاند.[۶۳] علامه حلی در کتاب نهج الحق و کشف الصدق به ۸۴ آیه در اثبات امامت امام علی(ع) و جانشینی وی پس از پیامبر اشاره کرده است.[۶۴] آنان معتقدند که از سوی پیامبر نص صریح و روشن (نص جلی) بر امامت و جانشینی بلافصل امام علی وجود دارد و به روایات متواتری که در منابع رواییشان و منابع روایی اهل سنت وارد شده مانند حدیث غدیر، حدیث منزلت و حدیث ثقلین تمسک کردهاند.[۶۵]
امامیه همچنین با استناد به برخی نصوص روایی و تاریخی بر این باورند که برترین مردم، پس از پیامبر در علم، شجاعت، عدالت و سایر فضایل انسانی، امام علی بود و لذا از میان صحابه تنها او استحقاق و شأنیت جانشینی پیامبر را داشت.[۶۶]
امامت سایر امامان(ع)
به باور امامیه، منصب امامت پس از امام علی(ع) به امام حسن(ع) و سپس امام حسین(ع) و پس از وی به نُه نفر از اولاد او، یعنی امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع)، امام هادی(ع)، امام حسن عسکری(ع) و حضرت مهدی(ع) رسیده است.[۶۷]
متکلمان امامیه برای اثبات امامت سایر امامان(ع) به حدیث دوازده خلیفه[۶۸] و همچنین نصوص متواتری که در آن به امامت هریک از امامان(ع) بهطور معین و جداگانه تصریح شده، تمسک جستهاند.[۶۹] همچنین از نظر امامیه عصمت و افضلیت از شرایط و ویژگیهای امام به شمار میروند و با توجه به برخی نصوص، سایر امامان پس از امام علی، هم معصوم بودهاند و هم در علم و سایر فضایل انسانی، برترین مردم عصر خودشان بودهاند.[۷۰]
کتابشناسی
برخی از آثاری که در موضوع امامت به رشته تحریر درآمده به شرح زیر است:
- الافصاح فی الامامة: تألیف شیخ مفید. نویسنده در این کتاب مسائلی همچون تعریف امامت و ضرورت شناخت امام، اثبات امامت امام علی و افضلیت وی نزد خدا و پیامبر(ص)، ابطال ادعای امامت ابوبکر و ردَ افضلیت وی، عدم اجماع امت بر امامت ابوبکر و مسائلی از همین قبیل، را بحث کرده است.[۷۱]
- الشافی فی الامامة: تألیف سید مرتضی. نویسنده این کتاب را ناظر به کتاب «المغنی من الحجاج فی الامامة» اثر قاضی عبدالجبار معتزلی و در پاسخ به شبهات وی دربارۀ امامت، نوشته است.[۷۲] این کتاب در همان زمان نگارش و در قرنهای بعد مورد توجه عالمان شیعه و سنی قرار گرفت و آثاری در تلخیص یا نقد آن نوشتهاند که از آن میان تلخیصالشافی، نوشته شیخ طوسی است.[۷۳]
- منهاج الکرامة فی معرفة الامامة: تألیف علامه حلی در موضوع امامت. علامه حلی در این کتاب ابتدا مسائل عمومی درباره امامت مانند تعریف و بحث درباره ضرورت آن را بیان کرد و سپس به اثبات امامت و جانشینی بلافصل امام علی(ع) و امامت سایر ائمه(ع) پرداخت.[۷۴] گفته میشود ابنتیمیه کتاب منهاج السنة النبویة را در ردّ این کتاب نوشت.[۷۵] سیدعلی حسینی میلانی، کلامپژوه و مدرس حوزه علمیه قم، بر کتاب منهاج الکرامة شرحی نوشت و در آن نظرات ابنتیمیه را ردّ کرد. این کتاب با عنوان «شرح منهاج الکرامة»، در پنج جلد به چاپ رسید.[۷۶]
- امامت و رهبری: اثری از مرتضی مطهری. این مجموعه، دربردارنده شش سخنرانی از مطهری درباره امامت است که در ۱۳۴۹ش در انجمن اسلامی پزشکان ایراد شده است.[۷۷]
- الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة: نوشته عبدالله دمیجی از عالمان اهل سنت. نویسنده در این کتاب پس از تعریف امامت و بحث از وجوب و ضرورت آن، به بیان دیدگاه اهل سنت درباره امامت پرداخته است.[۷۸]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۴؛ میلانی، «مقدمه»، در کتاب دلائل الصدق، تألیف محمدحسن مظفر، ۱۴۲۲ق، ص۲۶.
- ↑ سبحانی، خدا و امامت، ۱۳۶۲ش، ص۹؛ طاهرزاده، مبانی نظری نبوت و امامت، ۱۳۹۲ش، ص۷۵.
- ↑ میلانی، الإمامة فی أهم الكتب الكلامیة وعقیدة الشیعة الإمامیة، ۱۴۱۳ق، ص۲۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۲؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۴.
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱، ص۲۹۵-۲۹۶.
- ↑ کاشفالغطاء، اصل الشیعة و اصولها، مؤسسة الامام علی(ع)، ص۲۲۱.
- ↑ کاشفالغطاء، اصل الشیعة و اصولها، مؤسسة الامام علی(ع)، ص۲۱۲.
- ↑ کاشفالغطاء، اصل الشیعة و اصولها، مؤسسة الامام علی(ع)، ص۲۱۲.
- ↑ علامه حلی، منهاج الكرامة فی معرفة الإمامة، ۱۳۷۹ش، ص۲۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۴۹۱-۴۹۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۴۹۱-۴۹۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به تفسیر طبری، طبری، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۱۱؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۴۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۸۹ و ج۱۵، ص۸۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۷۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۷۴؛ مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۹۰ش، ص۱۲۱-۱۲۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۷۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۷۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۸۲؛ علامه حلی، منهاج الكرامة فی معرفة الإمامة، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۷؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۱۴-۳۱۶.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۴۷۱-۴۷۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۸ق، ج۱۱، ص۳۰۵ و ص۳۲۷-۳۲۸.
- ↑ طبری، تفسیر طبری، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۵۷.
- ↑ محقق لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۴۶۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به بحرانی، القواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۴؛ فاضل مقداد، شرح الباب الحادی عشر، ۱۴۲۷ق، ص۴۰؛ علامه مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ج۱، ص۳۶.
- ↑ آمدی، أبكار الأفكار فی أصول الدين، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۱۲۱.
- ↑ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۲.
- ↑ دمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، دار طیبة، ص۲۸.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۲۰.
- ↑ تستری، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۰۰.
- ↑ دمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، دار طیبة، ص۴۵-۴۶؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر شیعهشناسی، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۰؛ علامه مجلسی، کشف الیقین، انتشارات اسلامیه، ج۱، ص۳۶.
- ↑ دمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، دار طیبة، ص۴۵-۴۶؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۰.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۰؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۵.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۰.
- ↑ طوسی، قواعدالعقائد، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۰؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۵؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ص۴۹۰؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۵؛ علامه مجلسی، کشف الیقین، انتشارات اسلامیه، ج۱، ص۳۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۳۱۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۲۶؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۵؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۵۳.
- ↑ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۲۶.
- ↑ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۲۶؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۵.
- ↑ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۴.
- ↑ شیخ مفید، اوائل المقالات، انتشارات دانشگاه تهران، ص۳۹؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۲-۴۹۴؛ شعرانی، شرح تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۰-۵۱۱.
- ↑ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۰.
- ↑ شیخ مفید، اوائل المقالات، انتشارات دانشگاه تهران، ص۳۹-۴۰؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۶.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۶؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۳۴.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۱؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۳۴.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۶؛ شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۶؛ شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۳، ص۶۸-۶۹؛ حائری، الإمامة وقیادة المجتمع، ۱۴۱۶ق، ص۶۴-۶۵.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵؛ شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۴۹۵-۴۹۶؛ شعرانی، شرح فارسی تجرید الاعتقاد، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳-۵۱۴.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۲م، ج۱، ص۳۹؛ تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ۱۴۰۷ق، ص۹۷؛ علامه حلی، الفین، ۱۴۰۵ق، ص۲۶-۲۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۲م، ج۱، ص۳۹؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۲۲ق، ص۵۰۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ۱۴۰۷ق، ص۹۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۰۷ق، ص۴۷۷-۴۷۸.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، الفین، ۱۴۰۵ق، ص۲۶-۲۹.
- ↑ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۷۸؛ مطهری، امامت و رهبری، ۱۳۹۰ش، ص۲۹-۳۲.
- ↑ کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶۴.
- ↑ کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶۴.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، اوائل المقالات، انتشارات دانشگاه تهران، ص۳۹-۴۰؛ سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۳۱۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۱۷۲-۱۷۵؛ فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۴۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۱۷۲-۲۱۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۵۲-۱۸۴ و ج۳، ص۲۰۰-۲۰۱ و ج۷، ص۱۲۵ و ج۱۰، ص۲۵۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۳-۱۸۶؛ فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۵۲-۳۷۴.
- ↑ شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۹۳؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۳۹۷؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۹ش، ص۱۹۸-۱۹۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۸۰؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۹۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۵۳؛ علامه حلی، کشف المراد، ص۵۳۹؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ۱۴۰۶ق، ص۱۹۰؛ فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۷۵.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۳۷ق، ص۵۳۹-۵۴۰؛ فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۷۴-۳۷۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، الافصاح فی المامة، ۱۴۱۳ق، ص۷۹ و ص۹۰ و ص۱۳۱ و ص۱۳۹ و ص۲۲۹ و ص۲۳۱.
- ↑ سیدمرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۳.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۸.
- ↑ حسین مبارک، «مقدمه»، در کتاب منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، تألیف علامه حلی، ص۲۴-۲۵.
- ↑ حسینی میلانی، شرح منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۳.
- ↑ حسینی میلانی، شرح منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۱۳.
- ↑ انتشارات صدرا، «مقدمه»، در کتاب امامت و رهبری، تألیف مرتضی مطهری، ص۷.
- ↑ دمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، دار طیبة، ص۱۳-۱۴.
منابع
- آمدی، سیف الدین، أبکار الأفکار فی أصول الدین، قاهره، دار کتاب، ۱۴۲۳ق.
- امینی، عبدالحسین، الغدیر، قم، مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ق.
- باقلانی، محمد بن طیب، تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، لبنان، مؤسسة الكتب الثقافیة، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- بحرانی، علی، منار الهدی فی النص علی امامة الائمة الإثنی عشر(ع)، تحقیق عبد الزهراء خطیب، بیروت، دار المنتظر، ۱۴۰۵ق.
- بحرانی، ابنمیثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، مكتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
- تستری، قاضی نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، قم، مكتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، الشریف الرضی، ۱۴۰۹ق.
- تفتازانی، سعد الدین، شرح العقاید النسفیه، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریة، ۱۴۰۷ق.
- جرجانی، میر سیدشریف، شرح المواقف، قم، الشریف الرضی، ۱۳۲۵ق.
- حائری، سیدکاظم، الإمامة وقیادة المجتمع، قم، مکتب آیتالله سیدکاظم حائری، ۱۴۱۶ق.
- حسینی میلانی، سیدعلی، شرح منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، تهران، مرکز پژوهشی ميراث مکتوب، ۱۴۲۸ق.
- دمیجی، عبدالله، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، ریاض، دار طیبة، بیتا.
- ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی به شیعهشناسی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۵ش.
- سبحانی، جعفر، خدا و امامت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۲ش.
- سید مرتضی، علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق: عبدالزهرا حسینی خطیب، تهران، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۱۰ق.
- شعرانی، ابوالحسن، شرح تجرید الاعتقاد، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۷۶ش.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قم، الشریف الرضی، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات، قم، كنگره شیخ مفید، ۱۴۱۴ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الافصاح فی الامامة، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، تحقیق: مهدی محقق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، بیتا.
- صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۵ق.
- طاهرزاده، اصغر، مبانی نظری نبوت و امامت، اصفهان، لب المیزان، ۱۳۹۲ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۳ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، شیعه در اسلام، قم، انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۷۹ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
- طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۵ق.
- طوسی، نصیرالدین، تلخیص المحصل، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۵ق، چاپ دوم.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، الألفیین، قم، مؤسسه اسلامیه، ۱۴۲۳ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الاهیات، تعلیقه جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، الفین، کویت، مکتبة الفین، ۱۴۰۵ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ شانزدهم، ۱۴۳۷ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، تحقیق: عبدالرحیم مبارک، مشهد، مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا، ۱۳۷۹ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، چاپ اول، ۱۹۸۲م.
- علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- علامه مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، تهران، انتشارات اسلامیه، بیتا.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، شرح الباب الحادی عشر، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۲۷ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- فیاض لاهیجی، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۳ش.
- قاضی عبدالجبار، المغنی فی أبواب التوحید والعدل، الإمامة، قاهره، الدار المصریه، ۱۹۶۲م.
- قاضی عبدالجبار، عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، تعلیه احمد بن حسین ابیهاشم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- کاشف الغطاء، شیخ جعفر، كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۲۰ق.
- کاشفالغطاء، محمدحسین، اصل الشیعة و اصولها، قم، مؤسسة الامام علی(ع)، بیتا.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۷ش.
- محقق حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیة، تحقیق رضا استادی، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- مظفر، محمدحسین، دلائل الصدق لنهج الحق، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش.
- میلانی، سیدعلی، «مقدمه»، در کتاب دلائل الصدق لنهج الحق، تألیف محمدحسن مظفر، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- میلانی، سیدعلی، الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة وعقیدة الشیعة الإمامیة، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۳ق.
- نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد، تلخیص المحصل، بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
- نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد، قواعدالعقائد، تحقیق: علیحسن خازم، دار الغربة، بیروت، ۱۴۱۳ق.