آیه ۲۵۹ سوره بقره: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
بر اساس نظریه مشهور و طبق برخی روایتها فرد یادشده در آیه، [[عزیر (پیامبر)|عُزَیْر]] از [[پیامبران|پیامبران بنیاسرائیل]] بوده است. با این حال در روایتهای دیگری آن فرد، [[ارمیا (پیامبر)|حضرت ارمیا]] یا [[حضرت خضر]] معرفی شده است. اگر چه نام این فرد در آیه ذکر نشده، اما از این آیه استفاده میشود که آن شخص در قدرت نامحدود خدا شک نداشت و خدا با او سخن میگفت؛ ازاینرو به نظر علامه طباطبایی این فرد قطعا پیامبر بوده است. | بر اساس نظریه مشهور و طبق برخی روایتها فرد یادشده در آیه، [[عزیر (پیامبر)|عُزَیْر]] از [[پیامبران|پیامبران بنیاسرائیل]] بوده است. با این حال در روایتهای دیگری آن فرد، [[ارمیا (پیامبر)|حضرت ارمیا]] یا [[حضرت خضر]] معرفی شده است. اگر چه نام این فرد در آیه ذکر نشده، اما از این آیه استفاده میشود که آن شخص در قدرت نامحدود خدا شک نداشت و خدا با او سخن میگفت؛ ازاینرو به نظر علامه طباطبایی این فرد قطعا پیامبر بوده است. | ||
==اهمیت آیه در مباحث اعتقادی== | ==اهمیت آیه در مباحث اعتقادی== | ||
آیه ۲۵۹ سوره بقره ماجرای مردی را نقل میکند که در حال عبور از دهکدهای ویران شده از خود پرسید خداوند چطور این مردگان را زنده خواهد کرد، خداوند در پی این ذهنیت او و حیوان سواریاش را میراند و پس از صد سال هر دو را زنده کرد در حالی که غذا و نوشیدنی همراه او همچنان سالم بود. در واقع [[خدا|خداوند]] با یادآوری سرگذشت این شخص شاهدی بر [[معاد]] ذکر کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۹۴.</ref> | آیه ۲۵۹ سوره بقره ماجرای مردی را نقل میکند که در حال عبور از دهکدهای ویران شده از خود پرسید خداوند چطور این مردگان را زنده خواهد کرد، خداوند در پی این ذهنیت او و حیوان سواریاش را میراند و پس از صد سال هر دو را زنده کرد در حالی که غذا و نوشیدنی همراه او همچنان سالم بود. در واقع [[خدا|خداوند]] با یادآوری سرگذشت این شخص شاهدی بر [[معاد]] ذکر کرده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۹۴.</ref> | ||
===متن و ترجمه آیه=== | |||
{{عربی|اندازه=100%| «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»}}؛ یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده میکند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چهقدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچگونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانهای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ی مرکب سواری خود) نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند میدهیم، و گوشت بر آن میپوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «میدانم خدا بر هر کاری توانا است».<ref>مکارم شیرازی، ترجمه قرآن.</ref> | |||
[[عبدالله جوادی آملی]] از مفسران شیعه معتقد است واقعهای که آیه به آن اشاره دارد، نمونهای از [[حشر اکبر]] است؛ زیرا خداوند در این واقعه، هم به جماد (غذا و نوشیدنی)، هم به حیوان (الاغ) و هم به انسان حیاتی دوباره بخشید.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۲، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref> همچنین این آیه را یکی از آیات مربوط به بحث [[معاد جسمانی]] دانستهاند.<ref>عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۵۲۶.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] مؤلف [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] معتقد است این آیه به زنده شدن مردگان در همین دنیا اشاره دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۰.</ref> چنانکه [[محسن قرائتی]] نیز این آیه را از جمله آیات مربوط به [[رجعت]] دانسته است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۲۵.</ref> ایمان داشتن به قدرت نامحدود خدا از دیگر نکات ذکر شده برای این آیه است.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۴۴۹.</ref> به گفته [[محمدجواد مغنیه]]، از مفسران [[لبنان|اهل لبنان]]، از این آیه استفاده میشود نباید هر آنچه را که عقل از درک آن عاجز است، انکار کرد، چنانکه برخی واقعیتها بر خلاف قانون طبیعت است.<ref>مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref> | [[عبدالله جوادی آملی]] از مفسران شیعه معتقد است واقعهای که آیه به آن اشاره دارد، نمونهای از [[حشر اکبر]] است؛ زیرا خداوند در این واقعه، هم به جماد (غذا و نوشیدنی)، هم به حیوان (الاغ) و هم به انسان حیاتی دوباره بخشید.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۲، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref> همچنین این آیه را یکی از آیات مربوط به بحث [[معاد جسمانی]] دانستهاند.<ref>عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۵۲۶.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] مؤلف [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] معتقد است این آیه به زنده شدن مردگان در همین دنیا اشاره دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۰.</ref> چنانکه [[محسن قرائتی]] نیز این آیه را از جمله آیات مربوط به [[رجعت]] دانسته است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۲۵.</ref> ایمان داشتن به قدرت نامحدود خدا از دیگر نکات ذکر شده برای این آیه است.<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۴۴۹.</ref> به گفته [[محمدجواد مغنیه]]، از مفسران [[لبنان|اهل لبنان]]، از این آیه استفاده میشود نباید هر آنچه را که عقل از درک آن عاجز است، انکار کرد، چنانکه برخی واقعیتها بر خلاف قانون طبیعت است.<ref>مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref> |
نسخهٔ ۲۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۴
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | سوره بقره |
شماره آیه | ۲۵۹ |
جزء | ۳ |
اطلاعات محتوایی | |
موضوع | مرگ و زنده شدن پس از صد سال |
درباره | جسمانی بودن معاد و زنده شدن در قیامت |
سایر | رجعت |
آیه ۲۵۹ سوره بقره درباره زنده شدن مردگان در این دنیا است. این آیه به سرگذشت مردی اشاره دارد که در جوانی درگذشت و خداوند پس از صد سال دوباره او را زنده کرد تا با مردم درباره مرگ و زندگی دوباره پس از آن اتمام حجت شود. برخی مفسران معتقدند این آیه علاوه بر معاد، بر امکان رجعت (از باورهای شیعه امامیه) نیز دلالت دارد.
این آیه را از مصادیق هدایت ذکر شده در آیه ۲۵۷ سوره بقره دانستهاند؛ زیرا خداوند با زنده کردن آن فرد، مؤمنان را از ظلمت به نور هدایت کرده است. همچنین بعضی مفسران معتقدند با این آیه میتوان از اشکال افرادی که عمر طولانی حضرت مهدی(عج) را انکار کردهاند، جواب داد؛ زیرا همان خدایی که قدرت دارد غذا و نوشیدنی را به مدت صد سال نگهداری کند، میتواند به انسان، عمر طولانی دهد.
بر اساس نظریه مشهور و طبق برخی روایتها فرد یادشده در آیه، عُزَیْر از پیامبران بنیاسرائیل بوده است. با این حال در روایتهای دیگری آن فرد، حضرت ارمیا یا حضرت خضر معرفی شده است. اگر چه نام این فرد در آیه ذکر نشده، اما از این آیه استفاده میشود که آن شخص در قدرت نامحدود خدا شک نداشت و خدا با او سخن میگفت؛ ازاینرو به نظر علامه طباطبایی این فرد قطعا پیامبر بوده است.
اهمیت آیه در مباحث اعتقادی
آیه ۲۵۹ سوره بقره ماجرای مردی را نقل میکند که در حال عبور از دهکدهای ویران شده از خود پرسید خداوند چطور این مردگان را زنده خواهد کرد، خداوند در پی این ذهنیت او و حیوان سواریاش را میراند و پس از صد سال هر دو را زنده کرد در حالی که غذا و نوشیدنی همراه او همچنان سالم بود. در واقع خداوند با یادآوری سرگذشت این شخص شاهدی بر معاد ذکر کرده است.[۱]
متن و ترجمه آیه
«أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»؛ یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده میکند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چهقدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچگونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانهای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ی مرکب سواری خود) نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند میدهیم، و گوشت بر آن میپوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «میدانم خدا بر هر کاری توانا است».[۲]
عبدالله جوادی آملی از مفسران شیعه معتقد است واقعهای که آیه به آن اشاره دارد، نمونهای از حشر اکبر است؛ زیرا خداوند در این واقعه، هم به جماد (غذا و نوشیدنی)، هم به حیوان (الاغ) و هم به انسان حیاتی دوباره بخشید.[۳] همچنین این آیه را یکی از آیات مربوط به بحث معاد جسمانی دانستهاند.[۴] علامه طباطبایی مؤلف تفسیر المیزان معتقد است این آیه به زنده شدن مردگان در همین دنیا اشاره دارد.[۵] چنانکه محسن قرائتی نیز این آیه را از جمله آیات مربوط به رجعت دانسته است.[۶] ایمان داشتن به قدرت نامحدود خدا از دیگر نکات ذکر شده برای این آیه است.[۷] به گفته محمدجواد مغنیه، از مفسران اهل لبنان، از این آیه استفاده میشود نباید هر آنچه را که عقل از درک آن عاجز است، انکار کرد، چنانکه برخی واقعیتها بر خلاف قانون طبیعت است.[۸]
نکات تفسیری
بر اساس این آیه خداوند قادر است زندهکردن را به هر صورتی انجام دهد: زنده کردن به صورت بازگرداندن روح (بازگرداندن روح شخص بدون آنکه بدنش پوسیده شده باشد)، زنده کردن به صورت حفظ و نگهداری از خراب شدن (چنانکه غذا و نوشیدنی را نگهداری کرد) و زنده کردن به صورت بازگرداندنِ جسم متلاشی شده (چنانکه جسم پوسیده الاغ را بازگرداند).[۹] رشیدرضا نویسنده تفسیر المنار این آیه را نه بر مردن و زنده شدن دوباره، بلکه بر بیهوش شدن تطبیق کرده است،[۱۰] اما ادعای او بدون دلیل و بر خلاف معنای ظاهری آیه دانسته شده است.[۱۱] جوادی آملی چنین تفسیری را متأثر از عقاید وهابیت میداند؛ چرا که آنها همواره تلاش میکنند معجزههای پیامبران را انکار کنند.[۱۲]
فرد ذکر شده در آیه، از روی شک و شبهه سؤال نکرده است، بلکه دوست داشت خداوند چگونگی زنده کردن مردگان را به او نشان دهد.[۱۳] به گفته علامه طباطبایی سخن این رهگذر از روی انکار نبوده بلکه در بیان عظمت و مشکل دانستن چنین امری بوده است.[۱۴] اگرچه برخی مفسران بر این باورند که شخص مورد اشاره در آیه، به زنده شدن مردگان اعتقاد نداشته و کافر بوده است،[۱۵] اما به گفته جوادی آملی با توجه به ذیل آیه این نکته به دست میآید که این فرد در قدرت نامحدود خدا شک و شبههای نداشت و او در پی دستیافتن به عین الیقین بود تا مطلوب خود را با علم شهودی دریابد.[۱۶] از طرفی بنا بر روایات این شخص از پیامبران بوده است.[۱۷] مطابق این آیه خداوند با فرد مورد اشاره، سخن گفته و آن فرد با وحی مأنوس بوده است؛ ازاینرو علامه طباطبایی چنین برداشت کرده، که آن فرد قطعا پیامبر بوده است.[۱۸] اما سید محمدحسین فضلالله نویسنده تفسیر من وحی القرآن این دلیل علامه را ناکافی دانسته است.[۱۹]
گفته شده نوشیدنی او شیر یا آبمیوه و غذای او انگور یا انجیر بوده است در حالی که این سه از هر چیز دیگری زودتر فاسد میشوند، اما با این حال خدا آنها به مدت صد سال تازه نگه داشت؛[۲۰] به همین دلیل این واقعه معجزهای عجیب دانسته شده است؛ زیرا حیوانی که عمر طولانی دارد، در آنجا متلاشی شده، اما غذا و نوشیدنی که زودتر فاسد میشوند، در همان محیط سالم مانده بودند.[۲۱] محمد صادقی تهرانی، معتقد است با این آیه میتوان افرادی را که عمر طولانی حضرت مهدی(عج) را انکار کردهاند، جواب داد؛ زیرا همان خدایی که قدرت دارد غذا و نوشیدنی را به مدت صد سال نگهداری کند، میتواند به انسان، عمر طولانی دهد.[۲۲] از این آیه چنین استفاده میشود که هدف اصلی از میراندن و زنده کردن شخص، تنها نشان دادن این امر به آن فرد نبوده، بلکه خدا میخواست مسئله زنده شدن مردگان را به دیگر مردمان بفهماند.[۲۳]
به گفته ابنعاشور از مفسران اهلتسنن، این واقعه تقریبا در سال ۵۶۰ پیش از میلاد رخ داده است.[۲۴] در این آیه اگرچه کلمه «اهل قریه» ذکر نشده، اما از آنجا که سؤال از زنده شدن مردگان بوده، روشن میشود که از زنده شدن اهل قریه سؤال شده است.[۲۵] با توجه به اینکه در آیه از چگونگی زنده شدن مرگان سؤال شده، روشن میشود که آن شخص در آن قریه استخوانهای پوسیده اهل قریه را دیده که چنین سؤالی پرسیده است.[۲۶] از آنجا که شخص مقدار خواب خود را یک روز یا بخشی از آن دانسته، روشن میشود که مردن و زنده شدن او در دو بخش متفاوت از روز انجام شده است.[۲۷]
ارتباط با آیات پسین و پیشین
علامه طباطبایی معتقد است در آیه ۲۵۷ سوره بقره سخن از هدایت الهی بود (یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ:آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد) و در آیات بعدی راههای هدایت الهی بیان میشود؛ ازاینرو در آیه ۲۵۸ استدلال عقلی به عنوان یکی از راههای هدایت معرفی میشود و در آیه ۲۵۹ هدایت به صورت حسی و قابل مشاهده، با نشان دادن میراندن و زنده کردن آنچه در آیه ذکر شده، صورت میپذیرد.[۲۸] محمدجواد مغنیه نیز این آیه را مثال برای مؤمنی دانسته است که خدا او را از ظلمات به نور هدایت میکند که در آیه ۲۵۷ ذکر شد.[۲۹] ولی جوادی آملی در تفسیر تسنیم دیدگاه علامه طباطبایی را رد کرده است؛ زیرا به باور او، اگرچه با زیاد شدن علم شهودی (در برابر علم حصولی) درجات شخص افزایش مییابد، ولی زیاد شدن علم مصداقی برای بیرون شدن از ظلمات نیست.[۳۰] جوادی آملی در تبیین ارتباط این آیات، معتقد است در آیه ۲۵۷ ولایت خدا بر مؤمنان مطرح شده است و در آیات ۲۵۸، ۲۵۹ و ۲۶۰ سوره بقره نمونههایی از ولایت خدا ذکر میشود.[۳۱]
فرد مورد اشاره و محل وقوع در آیه
طبق نظریه مشهور، واقعه ذکر شده در آیه، برای حضرت عُزَیر رخ داده است.[۳۲] به گفته محمد صادقی تهرانی از مفسران شیعه در قرن چهاردهم، در منابع اسلامی گزارشهای متعددی وجود دارد که این آیه را بر حضرت عزیر تطبیق کردهاند.[۳۳] بر اساس برخی احادیث حضرت عزیر در آن هنگام جوانی سی ساله[۳۴] یا مردی پنجاه ساله بود.[۳۵] با این حال در روایت دیگری فرد مورد نظر در آیه، حضرت ارمیا[۳۶] و در برخی دیگر حضرت خضر معرفی شده است.[۳۷] به گفته علامه طباطبایی، ذکر نشدن نام فرد در آیه به این دلیل بوده که خداوند زنده کردن مردگان را کاری ساده نشان دهد؛ زیرا مردم زندهشدن مردگان را کاری شگفتانگیز و ناشدنی میپندارند، اما خداوند با ذکر نکردن جزئیات واقعه، آن را کاری بیاهمیت نشان میدهد.[۳۸]
عزیر را پس از گذشت صد سال کسی نمیشناخت؛ او برای آنکه هویت خود را برای بنیاسرائیل ثابت کند به درخواستهای بنیاسرائیل برای اثبات ادعای زنده شدنش عمل کرد؛ برای مثال او به دنبال درخواست زنی نابینا که از وی طلب سلامتی کرده بود، برای او دعا کرد و چشمانش بینا شد.[۳۹] همچنین عزیر برای جلب اعتماد فرزندان سالخوردهاش، به درخواست آنان نشانهای را که روی کتفش بود به آنان نشان داد.[۴۰] بنیاسرائیل که هنوز باور نمیکردند این فرد همان عزیر صدسال پیش است از وی خواستند تورات را که پس از سوزاندن بختنصر به فراموشی سپرده شده بود برای قوم بنیاسرائیل بخواند.[۴۱] عزیر نیز تورات را از حفظ برای آنان قرائت کرد.[۴۲] زمخشری در کشاف میگوید پیش از عزیر هیچ کس تورات را تلاوت نکرده بود برای همین او آیه و نشانهای برای مردمان شد (وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ: تو را برای مردم نشانه قرار دادیم).[۴۳]
طبق نظریه مشهور، محلی که این واقعه در آن رخ داده، بیتالمقدس بوده است.[۴۴] اما ناصر مکارم شیرازی مؤلف تفسیر نمونه، این نظریه را بعید میداند.[۴۵] اینکه شخص با الاغ خود به آن محل رفته و با خود غذا و نوشیدنی همراه داشته، نشان از آن دارد که آن قریه در فاصله دوری از محل زندگی شخص بوده است.[۴۶] به گفته دَرْوَزه بسیاری از تفصیلاتی که ذیل این آیه نقل شده، از اسرائیلیات است.[۴۷]
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۹۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ترجمه قرآن.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۲، ص۲۷۷-۲۷۸.
- ↑ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۱، ص۵۲۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۰.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۵۲۵.
- ↑ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۴۴۹.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۰۹.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۵۱۰.
- ↑ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۳، ص۴۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۲.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۲، ص۲۶۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ۶۴۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۶؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۵۶.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۲، ص۲۶۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۹۴-۲۹۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۳.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۷۲.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۲.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۰۸؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۰۱.
- ↑ صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۵ش، ج۴، ص۲۴۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۵.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۵۰۹.
- ↑ بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵۹.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۴۰۶.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۲، ص۲۶۳.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۲، ص۲۶۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۵ش، ج۴، ص۲۳۹.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.
- ↑ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۸۶.
- ↑ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۰.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۳۲.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۳۲.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۷.
- ↑ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۷.
- ↑ مکارم شیرازی، نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۳.
- ↑ دروزه، التفسیر الحدیث، ۱۳۸۳ق، ج۶، ص۴۷۵.
منابع
قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، تهران، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، ۱۳۸۰ش.
- آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- ابنعاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسة التاریخ، ۱۴۲۰ق.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، ۱۴۲۰ق.
- بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأول، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۸۹ش.
- دروزه، محمد عزت، التفسیر الحدیث، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۸۳ق.
- رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
- زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ش.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- عاملی، ابراهیم، تفسیر عاملی، تهران، انتشارات صدوق، ۱۳۶۰ش.
- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، انتشارات رضی، ۱۳۷۵ش.
- فضلالله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک، ۱۴۱۹ق.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۳ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.