اسرائیلیات
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳ توسط کاربر:Alikhani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
اِسرائیلیات اصطلاحی در معارف اسلامی، به ویژه در زمینه تفسیر و علوم حدیث، ناظر به روایات، قصص و مفاهیمی که نه در قرآن و احادیث نبوی، بلکه در تعالیم امتهای پیشین به ویژه بنیاسرائیل ریشه دارند و حاصل جریانی است از داستانسرایی، اسطورهپردازی و وجوهی دیگر از تعالیم غیر اصیل که به ویژه در سدههای نخست هجری قمری توسط گروهی -بیشتر از یهودیان اسلام آورده- ساخته شده و به حاشیه آموزشهای مسلمانان راه یافته است.
نویسندگان مسلمان به هنگام نقل از منابع پیشینیان، گاه با استفاده از تعابیر صریحی چون «برخی از کتب پیشینیان» یا «کتب پیامبران» به بیان مطلب میپرداختهاند. البته در مواردی نیز بدون ذکر سرچشمه، سخن را به صورت گفتار صحابه و تابعین، یا به عبارت دیگر به صورت احادیث موقوف نقل کردهاند.
واژهشناسی
واژه اسرائیلیات جمع اسرائیلیه و آن منسوب به اسرائیل است که نامی دیگر برای یعقوب پیامبر(ع) بوده است.[۱][۲][۳] از نخستین و قدیمیترین نمونههای احتمالیِ کاربرد اصطلاح اسرائیلیات، تألیفی با همین عنوان از وهب بن منبه (درگذشت۱۱۴ق) است و تردید از آن روست که در برخی از منابع کتابشناختی، از این اثر با عناوینی دیگر یاد شده است.[۴][۵][۶][۷]
فراگیر شدن اصطلاح
از نمونههای صریح کاربرد تاریخی اصطلاح، نخست باید به مسعودی اشاره کرد که در سده ۴ق، این واژه را به مفهوم اصطلاحی آن و در حدی وسیع که روایات مسیحی را نیز دربرگیرد، به کار برده است؛ او این دسته از روایات را اخباری به روایت اصحاب حدیث دانسته است که نه میتوان آنها را قبول، و نه رد کرد. مسعودی در ادامه سخن از اسرائیلیات، به ذکر نمونههایی از این دست اخبار پرداخته است.[۸]
در اوایل سده ۷ق یاقوت حموی این واژه را با بیانی آشکار به مفهوم «کتب قدیمه» و آثار اُمَمِ سالفه (اقوام پیشین و امتهای نخستین) به کار گرفته است.[۹] نیز برای کاربردی مشابه،[۱۰] با گذشت حدود یک سده، کسانی چون ابن تیمیه، و با تعریفی روشنتر ابن کثیر با ارائه مفهومی از این اصطلاح، هماهنگ با مفهوم امروزی آن، به تبیین اقسام روایات اسرائیلیات پرداخته، و به نقد محتوایی آنها دست یازیدهاند.[۱۱][۱۲]
زمینه تاریخی
اجمال قصههای قرآن
در اوایل ظهور اسلام با نزول تدریجی آیات قرآن، گروندگان به اسلام با انبوهی از مفاهیم و قصص در قرآن کریم مواجه شدند که بخشی از آنها از تعالیم مشترک ادیان آسمانی بود و پیشتر به نوعی در کتب عهدین و دیگر کتب دینی مطرح شده بود و یهودیان و مسیحیان بیش و کم با آنها آشنا بودهاند. این مفاهیم و قصص که گاهدر کتب یهودیان با تفصیل بدانها پرداخته شده بود، در قرآن کریم پردازشی اجمالی و گذرا داشت.
ایجاز و گزیدهگویی قرآن کریم از یک سو و کنجکاوی مسلمانان اهل کاوش از سوی دیگر انگیزهای بود تا آنان در پی یافتن جزئیات مسائل و نیز پی بردن به نکات ریز برخی مفاهیم قرآنی همچون آفرینش، رستاخیز و نظایر آن، در صدد جستوجو در منابع پیشینیان برآیند.
رجوع عرب قبل از اسلام به دیگر ادیان
ابن خلدون در مقام تحلیل این پدیده، بر آن است که عرب پیش از اسلام با برخورداری از دانشی محدود، برای فراگیری و فهم برخی پرسشهای اساسی دینی، به همسایگان یهودی و مسیحی خود روی میآورد و پاسخگویان نیز بر پایه دریافتهای خویش از آثار دینی، پرسشها را جواب میگفتند.[۱۳]
رویکرد مسیحیمآبانه
درباره مسیحیان گفتنی است که آنان به جز برخی مفاهیم اساسی دینی، تنها در موضوعاتی چون داستان حضرت مریم و حضرت عیسی(ع) و نیز داستان اصحاب کهف، مطالبی جذاب برای مسلمانان داشتهاند و طبیعی است که محافل و تعالیم آنان در بسیاری از مسائل، برای پرسشگران کششی نداشته است. از آنجا که یهودیان برپایه کتب عهد عتیق و دیگر منابع دینی خود، درباره بسیاری از قصص مطرح شده در قرآن کریم و حدیث نبوی، سابقه ذهنی و آشنایی تفصیلی داشتهاند و افزون بر آن، ارتباط یهودیان ساکن در شبه جزیره با اعراب مسلمان شده از گذشته ارتباطی نزدیک بوده است، این تأثیرپذیری، درباره یهود بیشتر مصداق داشته است.
رویکرد یهودی مآبانه
با انتقال مقر مسلمانان به مدینه -شهری که یهودیان بسیاری در آن و همسایگی آن میزیستند- ارتباط مسلمانان با یهودیان اسلام آورده و نیاورده افزونتر گشت.[۱۴] بر پایه برخی روایات، نسخههایی از تورات و کتب پیشینیان که در دسترس مسلمانان قرار گرفته بود، خود یکی از راههای ورود اسرائیلیات به محافل آنان بود؛ چنانکه ابو سلمه از ابوهریره نقل میکند که اهل کتاب، تورات را خود به عبری میخواندند و سپس برای مستمعان عرب زبان به عربی ترجمه میکردند.[۱۵]
همچنین روایت شده که عمر، صحیفهای را که ترجمهای از تورات بوده، در اختیار داشته و پیامبر اکرم(ص) از این امر ابراز ناخرسندی کرده است.[۱۶]مطهری در شمارش طبقات و گروههای پنجگانه کذّابین و وضّاعین، خصوص قوم یهود ( که کژی و ناراستی و خیانت و دروغ و جعل و تحریف از عناصر وجودی آنان است )را نام میبرد و اسرائیلیات فراوان موجود در اسلام را منسوب به آنان میداند.[۱۷]
نهی پیامبر(ص) از رجوع به اسرائیلیات
در احادیث منقول از پیامبر اکرم(ص) مضامینی در نهی از مراجعه به منابع اهل کتاب دیده میشود؛ در حدیثی چنین آمده است که از اهل کتاب پرسش نکنید، چه آنها شما را هدایت نمیکنند و به باطل رهنمون میشوند[۱۸]، و در حدیثی دیگر چنین گفته شده که آنچه اهل کتاب میگویند، نه قبول و نه رد کنید[۱۹][۲۰] و چه بسا که اینگونه احادیث موجب آن شد تا در دوره صحابه این روایات و قصص از آن ارج و منزلتی که بعدها در دوره تابعین یافت، برخوردار نباشد و کمتر مورد توجه قرار گیرد.[۲۱][۲۲]
با توجه به آنچه اکنون از جریانهای دوره صحابه در دست است، باید در نظر داشت که اگرچه در پارهای از روایات از زبان ابن مسعود و ابن عباس، از رجوع به اهل کتاب نهی شده است.[۲۳] ولی از سوی دیگر روایاتی در دست است که ابن عباس و برخی دیگر از مفسرین متقدم، درباره تفسیر برخی از آیات، اشکالی در پرسش از یهودیان اسلام آورده نمیدیدهاند[۲۴][۲۵] به هر حال، از منابع چنین برمیآید که در دوره صحابه، مسلمانان با برخی از سنن یهود کمابیش آشنا بودهاند.[۲۶] نمونهای بارز از این دست تأثیرپذیریها در روایات صحابه، حکایتی از تورات با این مضمون است : «برکت غذا با وضو ساختن پیش از صرف آن افزون میگردد»[۲۷] که ریشه آن در منابع یهودی آشکارا دیده میشود.[۲۸]
شخصیتهای مؤثر در شکلگیری اسرائیلیات
توجه به تفصیلات امتهای پیشین درباره آنچه در قرآن کریم و حدیث نبوی وارد شده بود، در دوره تابعان با اهمیتی ویژه تلقی میشد و به هنگام بررسی تاریخی، نام چند تن از مشاهیر تابعان که برخی از آنان دارای اصلی یهودی بوده، و برخی تنها از منابع یهودی بهره گرفته بودهاند، به طور شاخص به چشم میخورد؛ شخصیتهایی که در جوانب گوناگون شکلگیری اسرائیلیات، خواه وارد ساختن روایات از منابع بیگانه و خواه پردازش آنها نقش مؤثری را ایفا کردهاند.
کعب الاحبار
ابو اسحاق کعب بن ماتع حمیری، ملقب به کعب الاحبار (درگذشت۳۲ق) شخصیتی بسیار حائز اهمیت است؛ وی از بزرگان یهود یمن بود که در زمان خلفاء به دین اسلام گروید. رجالشناسان او را در طبقه نخست تابعان نام بردهاند و صحابیان و تابعانی چون ابن عباس، ابوهریره، مالک بن ابی عامر و عطاء بن ابی رباح از او نقل روایت کردهاند.[۲۹]
کعب که در محافل یهودیان حِمیر، از موقعیتی ویژه برخوردار، و از محتوای کتب یهود آگاه بود، پس از اسلام آوردن، در برخی محافل مسلمانان نیز پاسخگوی پرسشهای کنجکاوان بود. در این میان، تعلق خاطر عمر و معاویه به داستانهای کعب تأثیر شایانی بر هموار کردن راه، برای تداول روایات او در میان مسلمانان داشت، تا آنجا که گاهبه تفسیر آیاتی از قرآن کریم نیز میپرداخت.[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳]
آزادی کعب در پردازش داستانهای گوناگون و نقل روایات، بدانجا انجامید که برخی صحابه چون ابن عباس را به ستوه آورد؛ از جمله باید به حکایتی اشاره کرد مبنی بر اینکه کعب روایتی غریب درباره خورشید و ماه بازگو کرده بود و آنگاه که ابن عباس از مضمون گفته او آگاه شد، وی را تکذیب، و از بابت وارد ساختن آراء یهودی در تعالیم اسلامی سرزنش کرد و با تمسک به آیهای از قرآن کریم و حدیثی از رسول اکرم(ص)، به شرح درباره موضوع پرداخت. پس از آن چون عِکرَمه شاگرد ابن عباس، قصه خشم او را برای کعب بازگو کرد، وی زیرکانه گفته خود را به کتابی منسوخ نسبت داد و سخن ابن عباس را تأیید کرد و به استغفار پرداخت.[۳۴]
عبدالله بن سلام
منابع روایی به شخصیت دیگری به نام عبدالله بن سلام در عهد صحابه اشاره دارند[۳۵] که مطابق روایات از یهودیانی بوده است که در زمان حضرت رسول(ص) اسلام آورده بوده است. بر پایۀ منابع رجالشناختی کسانی چون ابوهریره، انس بن مالک، عطاء بن یسار و دیگران از او روایت کردهاند.[۳۶] مطابق روایات، اسلام آوردن وی در پی مجموعهای از پرسش و پاسخها از پیامبر(ص) بوده است. متن این پرسش و پاسخ در اثری با عنوان مسائل عبدالله بن سلام به گونهای گاه افسانهوار بازتاب یافته است[۳۷][۳۸] در متن یاد شده، در قالب پاسخهای منتسب به حضرت رسول(ص)، مضامینی مطرح شده است که گاه میتوان آنها را متأثر از اندیشههای یهود دانست. در این پاسخها حتی آیهای از قرآن کریم، به عنوان نقلی از تورات توسط حضرت رسول(ص) انگاشته شده است.[۳۹]
عبید بن شریه جُرهُمی
پس از اینان باید از عبید بن شریه جُرهُمی (د ۸۶ق) یاد کرد که بر اخبار پیشینیان آگاهی گستردهای داشت و همین امر سبب گردید تا معاویه او را نزد خود فرا خواند و داستانسرای خویش سازد[۴۰] آگاهی عبید از تاریخ قدیم عرب، به ویژه مردمان یمن، به حدی وسیع بود که مسعودی در بخش اخبار یمن و عرب عاربه، غالباً بر گزارشهای عبید تکیه داشته است[۴۱][۴۲] گستردگی وقوف ابن شریه بر اخبار یمن، این اندیشه را تقویت میکند که او بخشی از این روایات و قصص را از یهودیان یمن برگرفته است.[۴۳]
وهب بن منبه
به عنوان نقطۀ عطفی در رواج اسرائیلیات باید از وهب بن منبه (د ح ۱۱۰ق) یاد کرد که اصل خاندان او از خراسان و از ابناء فارس، و خود زادۀ یمن بود[۴۴][۴۵] او که به عقیدۀ برخی از پژوهشگران با زبانهای عِبری و سریانی آشنا بود.[۴۶] بسیاری از مضامین کتب پیشینیان را در محیط یمن رواج داد[۴۷] او خود بارها به استفاده از کتب پیشینیان، تصریح داشته است[۴۸][۴۹] روایات وهب در دورههای بعد در سطحی گسترده در سرزمینهای دیگر رواج یافت. این داستانهای منقول و پرداخته، سرانجام، وسیلهای شد تا برخی از قصهگویان کم دانش در محافل و مساجد کسانی را گرد خود فراهم آورده، به داستان سرایی پردازند.[۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴] گرایش به اخبار پیشینیان که از دورۀ صحابه آغاز گردیده بود، با وجود کسانی چون عکرمه و مجاهد در اواخر سدۀ نخست هجری تا حدودی گستردهتر شد.[۵۵]
اسرائیلیات در جریان تدوین
در سدۀ ۲ق با روی آوردن عالمان اسلامی به تدوین، و پدید آمدن نخستین آثار مدون در تفسیر، حدیث و دیگر زمینه ها، به طور طبیعی برخی از اینگونه روایات نیز در آثار مدون جای گشود. گفتنی است که به موازات گسترش جریان تدوین، در محافل راویان و محدثان سدۀ ۳ق، نیاز به ذکر اسانید به عنوان عاملی بازدارنده از رواج بر ساختهها بیشتر احساس میگردید.[۵۶][۵۷]
در همان روزگار، برخی از نقادان متکلم نیز همچون ابراهیم نظام از معتزله و فضل بن شاذان از امامیه، در آثار خود اسناد بسیاری از اخبار و احادیث متداول، از جمله روایات ناظر بر اسرائیلیات را به نقد گرفتند[۵۸][۵۹] با این حال، گاهدر مقام استشهادهای ذوقی[۶۰] یا مناسبتهایی خاص[۶۱] اینگونه اخبار نقل میشدهاند.
سدۀ سوم و رونق اسرائیلیات
نگرشی مقایسهای بر مقالۀ سوم از الفهرست ابن ندیم دربارۀ آثار اخباریان نسبشناس، نشان میدهد که چگونه روند پرداخت نویسندگان مسلمان، حتی اخباریان به اسرائیلیات، در سدۀ ۳ق نسبت به عصر پیشین رونق خود را از دست داده است. به عنوان نمونهای ویژه و قابل تأمل در اواخر سدۀ ۳ق، باید از کار محمد بن جریر طبری (د ۳۱۰ق) یاد کرد که با هدف گردآوری مجموعهای گسترده مشتمل بر روایات گوناگون مرتبط با تفسیر آیات قرآنی، پارهای از روایات برگرفته از امتهای گذشته را به مناسبتهای موضوعی در تفسیر روایی خود جای داده است. در توضیح باید افزود که وادارندۀ طبری بر درج اینگونه روایات در کتاب تفسیر خود، وجود آنها در متون تفسیری متقدم بود که از اسرائیلیات به دور نبودهاند. بر خلاف اینکه وی در کتاب دیگرش، تاریخ، به تصریح خود،[۶۲] بدون آنکه بر احراز درستی گفتار مصرّ باشد، در بخش مربوط به تاریخ یهود، بر نقلیات آگاهان از اخبار امم سالفه بسیار پرداخته است،[۶۳] در کتاب تفسیر که در بر دارندۀ تعالیم دینی است، از چنین روشی در استفاده از منابع غیر اسلامی پیروی نکرده است.
نگرش واعظانۀ سدۀ چهار و پنج ق.
با گسترش فرهنگ واعظانه در مشرق زمین از سدۀ ۴ق، زمینهای مساعد پیدا شد تا در آثار تألیف شده - که تقیدی نیز به ذکر اسانید روایی نبوده است - برخی از نمونههای اسرائیلیات اعم از قصص و مفاهیم، مطرح گردند؛ در این میان از سدۀ ۴ق به ویژه باید از آثار ابولیث سمرقندی، چون «بستان العارفین»[۶۴] یاد کرد. در سدۀ ۵ق و پس از آن در نوشتههایی چون قصص الانبیاء کسایی، آثاری با همین نام از ثعلبی و ربغوزی، و قصص قرآن مجید نوشتۀ ابوبکر عتیق نیشابوری نمونههایی بارز از این گرایش به چشم میخورد.
در مغرب اسلامی نیز نسخههای کهن آثار راویان اسرائیلیات چون وهب رواج داشته، و نمونۀ آن در فهرست ابن خیر اشبیلی[۶۵] به ثبت آمده است.
گفتنی است که از سدۀ ۴ق، عالمان مسلمان به شکلی مستند و مستقیم، در پی شناخت آثار دینی و تاریخی یهود برآمده، گاهاز متن آنها به زبان اصلی و گاهاز ترجمههای عربی آنها بهره جستهاند؛ بدیهی است که اینگونه استفادههای علمی از منابع یهود را نمیتوان به معنی وارد ساختن اسرائیلیات تلقی کرد. از جمله در همان سده به فرمان خلیفه مستنصربالله، ترجمهای از کتاب «تاریخ» اروسیوس صورت گرفت که در آن بخشی مفصل به تاریخ کهن یهود اختصاص داشت[۶۶][۶۷] با کنار هم گذاردن اسناد موجود از سدۀ ۴ق، تصویر روشنی از آشنایی علمی مسلمانان با افکار و تعالیم یهودی پیش روی قرار میگیرد. در جستوجو از میان منابع برجای مانده از سدۀ ۴ق، از عالمانی خبر داریم که بر نوشتههای دینی سلف، شناخت و آگاهی نسبتاً دقیقی داشتهاند. برای نمونه باید از حمزه اصفهانی یاد کرد که در ۳۰۸ق، در پی آشنایی با یکی از علمای یهود، بخش مهمی از اسفار دینی - تاریخی عهد عتیق را فراگرفته، و فهرستی از آنها را به دست داده است. ملاقات مسعودی با یک یهودی اهل شوشتر در بغداد و مناظراتی با وی، شاهدی دیگر میتواند بود.[۶۸]
بررسی تطبیقی
در میانه سدۀ ۴ق، مطهر بن طاهر مقدسی (د ۳۵۵ق) با آگاهی گسترده نسبت به اخبار و اندیشههای یهود و آشنایی به زبان عبری، به بررسی موارد اختلاف میان مسلمانان و یهودیان میپردازد[۶۹] و درباره موضوعاتی چون اعتقادات مربوط به روح، آراء یهود را از منابع ایشان نقل میکند[۷۰] در اواخر همان سده، ابن ندیم در مقدمه اثر پرارزش خود الفهرست،[۷۱] به تقسیم بندی و یادکرد بسیار دقیقی از آثار دینی یهود پرداخته است؛ او به جزاسفار عهد عتیق، از مجموعه مشنا مشتمل بر قوانین و روایات شفاهی یهود، و همچنین تفاسیر برخی از اسفار عهد عتیق، یاد کرده است.
در سدۀ ۵ق، بیرونی عالم بزرگ مشرق، در مصاحبت با عالمی یهودی از اهل گرگان، به نام یعقوب بن موسی تفرشی، از وی اطلاعاتی درباره آراء و تواریخ ایشان - به ویژه درباره حضرت موسی(ع) - کسب کرده، و بخشی از آن اطلاعات را در آثار خود ضبط کرده است[۷۲] و در مغرب زمین، ابن حزم در یکی از رسالههای خود، به ذکر ریز عقاید یهود، بر اساس آراء وارد شده در تلمود پرداخته است.[۷۳]
موضوعات اسرائیلیات
در بررسی موضوعات روایاتی که نمونههای اسرائیلیات تلقی میشوند، باید اشاره کرد که در مقام توضیح و تفسیر برخی آیات و اشارات قرآنی، یا شرح برخی احادیث، معمولترین شیوه، پرداختن به داستانی از «امم سالفه» بوده است. در این موارد نام شخصیتهای داستان گاهبا تعریب نامهای عبری و گاه با جایگزین کردن نامهای اصلی با نامهای مأنوستر، تغییر مییافته است. از نظر پرداخت محتوایی داستان، تغییراتی در جزئیات و دستیابی به بافتی هماهنگتر با فرهنگ اسلامی امری معمول بوده است؛ در همین راستا بسیاری از داستانهای پرداخت یافته در محیط جدید، برخی عناصر و بخشهای مطابق با تعالیم اسلامی و ناموافق با تعالیم یهود را نیز در برداشته، و گاه داستانی از امم پیشین، با داستانی قرآنی به همین شیوه پیوند داده شده است.
در بررسی نمونهها، نخست باید به داستان شعیب نبی(ع) اشاره کرد. در قرآن کریم جز پیامبری شعیب در میان قوم مدین، سخنی دیگر دیده نمیشود[۷۴] و برخی مفسران در پی گسترش دادن این داستان، به تطبیق شعیب با شخصیتی مشابه در عهد عتیق، یعنی یترون پدر زن حضرت موسی(ع)[۷۵] روی آوردهاند. یکی دانستن آزر یاد شده در قرآن کریم[۷۶] با تارح پدر حضرت ابراهیم(ع) در روایت عهد عتیق[۷۷] نزد برخی از مفسران و تطبیق ادریس قرآنی با اخنوخ عهد عتیق را میتوان به عنوان نمونههای دیگر یاد کرد. گاهآمیختگی داستانها از همان نمونه روایت مسعودی درباره سرگذشت ادریس نبی است که برای بسط رخدادهای میان او و جبار معاصرش بیوراسب، ماجرا را در قالب داستان شناخته شده آحاب و الیاس جای داده است.[۷۸]
زمینهها
زمینه محدودتر دیگری از اسرائیلیات، پرداختن به تفسیر مفاهیم اسلامی با بهرهگیری از مفاهیم همانند در فرهنگ امم سالفه و بسط و تفصیل مطلب بر آن پایه است. از موارد شایان ذکر از این دست، میتوان به مفاهیمی مربوط به عالم غیب، مانند فرشتگانی چون عزازیل، کروبیل، رفائیل و دومه، فرشتۀ موکل بر ارواح کفار، یاد کرد که در پارهای منابع اسلامی از آنها سخن رفته است،[۷۹][۸۰][۸۱][۸۲] اما نامی از آنها در متون اصیل اسلامی به میان نیامده، و با فرشتگان یاد شده در متون آپوکریف و کتب تلمودی قابل تطبیق و مقایسهاند[۸۳] موضوعاتی فرعی درباره فرشتگان مقرب را نیز باید به این زمینه علاوه کرد و از نمونههای شایان ذکر آن، حضور جبرئیل به عنوان فرشته نجاتدهنده پیامبران و مؤمنان در آزمایش آتش است که طرح آن در برخی منابع اسلامی[۸۴] با نظایر آن در منابع تلمودی جای مقایسه دارد.[۸۵]
مفاهیمی با زمینههای گوناگون چون کیهانشناسی و معادشناسی، همچون محاط بودن آسمانهای هفتگانه در آب[۸۶][۸۷][۸۸][۸۹][۹۰][۹۱]و طبقات هفتگانه جهنم،[۹۲][۹۳] نیز از نظر امکان اقتباس از امم سالفه درخور تأملند.
در پایان باید به بسیاری از دعاها ومناجاتها، صحیفه ها، اندرزها و انواع گفتارهای منتسب به پیامبران بنی اسرائیل اشاره کرد که بحث درباره منابع آنها، مستلزم بررسیهای تطبیقی و یافتن نظایر احتمالی آنها در فرهنگ امم سالفه است.[۹۴][۹۵][۹۶][۹۷]
تکنگاری
اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهاى انبیا در تفاسیر قرآن: این کتاب رساله دکتری حمید محمدقاسمی بوده است. نویسنده در این کتاب به جمعآورى، نقد و تحلیل اسرائیلیاتى پرداخته كه در داستانهاى پیامبران وارد شده است. اشاره به تأثیرات سوء اسرائیلیات بر فرهنگ اسلامى از دیگر مطالب کتاب است.[۹۸]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ نک: ابن بابویه، تعلیقات بر السواد الاعظم، ج۱، ص۴۴.
- ↑ برای به کارگیری واژه «اسرائیلیه»، به مفهوم «یعقوبیه»، شاخهای از مسیحیت، نک: ابوالقاسم حکیم، السواد الاعظم، ص۱۶۳.
- ↑ نیز نک: حبیبی، تعلیقات بر السواد الاعظم، ص۱۶۳.
- ↑ ونشریسی، المعیار المعرب، ۱۴۰۱ق، ج۱۳، ص۳۸۲.
- ↑ نیز نک: دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عند العرب، ۱۹۸۳م، ص۱۰۷.
- ↑ دیتریش، ص۲۰۲.
- ↑ GAL,S, I/101
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۳۸۵ش، ج۲، صص۲۱۶ به بعد.
- ↑ نک: حموی، ادبا، ج۱۹، ص۲۵۹.
- ↑ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۴، ص۳۵۲.
- ↑ نک: ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ۱۳۹۲ق، ص۱۰۰.
- ↑ ابن اثیر، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۱، ص۶.
- ↑ نک: ابن خلدون، مقدمه، صص۵۵۴ - ۵۵۵.
- ↑ نک: قطان، مباحث فی علوم القرآن، صص۳۵۴- ۳۵۵.
- ↑ ابن حجر، فتح الباری، ج۸، ص۱۳۸، ج۱۳، ص۴۴۲.
- ↑ ابن شاذان، الایضاح، ص۱۶۸.
- ↑ https://lms.motahari.ir/book-page/129/یادداشتها،%20ج%206?page=475
- ↑ ابن شاذان، الایضاح، ص۱۶۸.
- ↑ نک: احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۱۳۶.
- ↑ برای نمونههای دیگر، نک: صنعانی، المصنف، ج۱۱، صص۱۱۰-۱۱۱.
- ↑ نک: ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ص۵۸.
- ↑ نیز ابوزهره، المعجزة الکبری القرآن، ص۵۹۲.
- ↑ مثلاً نک: ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ج۲، صص۵۰ -۵۳.
- ↑ نک: ابولیث، بستان العارفین، ص۴۸.
- ↑ نیز نک: ابن قیم، الروح، ص۱۴۴.
- ↑ مثلاً نک: صنعانی، المصنف، ج۱۱، ص۳۶۹.
- ↑ نک: ابولیث، همان، ۷۷.
- ↑ نک: «براکوت»۴۶a.
- ↑ نک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۸، صص۴۳۸- ۴۳۹)
- ↑ نک: ابن قتیبه، المعارف، ص۲۵.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۱، ج۱، ص۴۲۶.
- ↑ ابولیث، تنبیه الغافلین، صص۱۹-۲۰، ۱۴۱.
- ↑ ثعلبی، قصص الانبیاء، ص۱۴۴ به بعد.
- ↑ ثعلبی، قصص الانبیاء، ۱۸-۲۴.
- ↑ مثلاً نک: ابن اثیر، اسدالغابة، ج۳، صص۱۷۶- ۱۷۷.
- ↑ برای شرح حال او، نک: ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ص۹۲.
- ↑ برای متن اثر، نک: الاختصاص، ۴۲ به بعد.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۴۱ به بعد.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۵۱.
- ↑ نک: ابن ندیم، الفهرست، ص۱۰۲.
- ↑ نک: مسعودی، مروج الذهب، ج۲، صص۶۰-۶۲،-۱۱۴-۱۱۳.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۸۲.
- ↑ برای اسرائیلیات در روایات او، نک: احمد بن حنبل، اخبار عبید، صص۳۱۳-۳۱۴، ۳۱۵، ۳۲۲، ۴۱۴ به بعد.
- ↑ نک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۵۴۴ به بعد.
- ↑ نیز هورویتس، ص۵۵۳.
- ↑ نک: دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عند العرب، ص۱۰۶.
- ↑ نک: یاقوت، ادبا، ج۱۹، ص۲۵۹؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۴، ص۳۵۲.
- ↑ نک: ابن بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۱۱۰.
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، صص۳۰، ۵۵، جم.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر، مثلاً نک: جاحظ، البیان، ج۱، صص۲۸۴- ۲۸۵.
- ↑ ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۲، صص۳۰۹، ۳۱۳، جم.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۶۳.
- ↑ نیز گلدسیهر، صص۴۷۹ -۴۷۸.
- ↑ جعفریان، نقش قصهپردازان در تاریخ اسلام، صص۱۳۹ به بعد.
- ↑ نک: بلاشر، صص۲۲۶ به بعد؛ برای نقد برخی از این روایات، نک: ابن جوزی، الموضوعات، ج۱، صص۱۹۰-۲۰۳.
- ↑ نک: مسلم، صحیح، ج۱، ص۱۵.
- ↑ ترمذی، صحیح، ج۵، ص۷۴۰.
- ↑ نک: ابن شاذان، الایضاح، ص۱۳ به بعد.
- ↑ ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ص۲۹، جم.
- ↑ مثلاً نک: جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۲۳۲، جاحظ، البرصان و العرجان، صص۲۶۶-۲۶۷.
- ↑ مثلاً نک:ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۱، صص۲۸- ۲۹.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، صص- ۸.
- ↑ مثلاً نک: ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۴۵۷، جم.
- ↑ مثلاً نک: ابولیث سمرقندی، بستان العارفین، صص ۱۲۹، ۱۵۸.
- ↑ ابن خیر اشبیلی، فهرسۀ، ص۲۹۱.
- ↑ نک: اروسیوس، تاریخ العالم، ص۹۴ به بعد.
- ↑ نیز بدوی، مقدمه بر تاریخ العالم، ص۱۰.
- ↑ مسعودی، التنبیه، ص۱۱۴.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، ج۲، ص۱۱۶ به بعد.
- ↑ نک: مقدسی، البدء و التاریخ، ج۲، صص۱۱۶- ۱۱۸.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۲۵.
- ↑ نک: بیرونی، الآثار الباقیة، ص۲۷۶.
- ↑ بیرونی، الآثار الباقیة،ص ۶۴.
- ↑ مثلاً اعراف : ۷/۸۵
- ↑ نک: سفر خروج، ۳:۱.
- ↑ انعام :/۶/۷۴.
- ↑ پیدایش، ۱۱:۳۱-۳۲.
- ↑ نک: مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۷ به بعد.
- ↑ نک: ابن حبیب، التاریخ، ص۷۰.
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، ۱۴.
- ↑ عیاشی، التفسیر، ج۲، ص۳۴۳.
- ↑ سیوطی، الحبائک فی اخبار الملائک، ص۸۵.
- ↑ نک: «کتاب اخنوخ ۱»، ۱۰ ۹:۱, ,۱ :۸ ؛ «براکوت»، b.(18
- ↑ مثلاً راوندی، قصص الانبیاء، صص۱۰۴- ۱۰۵.
- ↑ مثلاً «پساحیم»، b -a118 ؛ «سوطا»، ۱۰b
- ↑ نک: اسد، الزهد، ص۷۶.
- ↑ «مسائل عبدالله بن سلام «صص۲۴۷- ۲۴۸.
- ↑ ابن خزیمه، التوحید، ص۱۰۲.
- ↑ ابولیث سمرقندی، بستان العارفین، ص۱۶۲.
- ↑ بیهقی، الاسماء و الصفات، ص۴۰۲.
- ↑ قس : عهد عتیق، سفر پیدایش، باب اول ؛ نیز «حگیگا».
- ↑ نک: ابن هشام، التیجان، ص۳۸ بر پایه روایات وهب ابن منبه.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۵۳۱.
- ↑ برای نمونه ها، نک: احمد بن حنبل، الزهد، صص۸۶ - ۸۷، جم.
- ↑ عیاشی، التفسیر، ج۲، صص۳۴۴- ۳۴۵.
- ↑ مفید، الامالی، صص۱۰۴ به بعد، جم.
- ↑ مرشد بالله، الامالی الخمیسیة، ج۲، ص۱۹۵.
- ↑ «اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهاى انبیا در تفاسیر قرآن»، حدیث نت.
منابع
- ابن اثیر، علی، اسدالغابة، قاهره، ۱۲۸۰-۱۲۸۶ق.
- ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، نجف، ۱۳۸۵ق /۱۹۶۶م.
- ابن تیمیه، احمد، مقدمة فی اصول التفسیر، به کوشش عدنان زرزور، کویت /بیروت، ۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م.
- ابن جوزی، عبدالرحمان، الموضوعات، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، دارالفکر.
- ابن حبیب، عبدالملک، التاریخ، به کوشش آگواده، مادرید، ۱۹۹۱م.
- ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق.
- ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، قاهره، ۱۳۴۸ق.
- ابن حزم، علی، «رسالة فی الرد علی ابن نغزیلة الیهودی»، رسائل ابن حزم الاندلسی، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۱م.
- ابن خزیمه، محمد، التوحید، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۳۸۸ق.
- ابن خلدون، مقدمة، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۰۱ق /۱۹۸۱م.
- ابن خیر اشبیلی، محمد، فهرسة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
- ابن سعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م.
- ابن شاذان، فضل، الایضاح، بیروت، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۲م
- ابن طاووس، علی، سعد السعود، نجف، ۱۳۶۹ق.
- ابن عبدالبر، یوسف، جامع بیان العلم و فضله، بیروت، دارالفکر.
- ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، عبدالله بن سالم به بعد، به کوشش مطاع طرابیشی، دمشق، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م.
- ابن قتیبه، عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، دار الجیل.
- ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م
- ابن قیم جوزیه، محمد، الروح، قاهره، مکتبة المتنبی.
- ابن کثیر، البدایة.
- ابن ندیم، الفهرست .
- ابن هشام، عبدالملک، التیجان، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۷ق.
- ابوزهره، محمد، المعجزة الکبری القرآن، قاهره، دارالفکر العربی.
- ابوالقاسم حکیم سمرقندی، اسحاق، السواد الاعظم، ترجمة کهن فارسی، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۸ش.
- ابولیث سمرقندی، نصر، تفسیر القرآن، به کوشش عبدالرحیم احمد زقر، بغداد، ۱۴۰۵-۱۴۰۶ق /۱۹۸۵- ۱۹۸۶م.
- ابولیث سمرقندی، نصر، «بستان العارفین»، در حاشیة تنبیه الغافلین همو (هم)؛
- ابولیث سمرقندی، نصر، تنبیه الغافلین، دهلی، کتابخانة اشاعة الاسلام.
- ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، قاهره، ۱۳۵۲ق /۱۹۲۳م.
- احمد بن حنبل، الزهد، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۲م.
- احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق ؛ «اخبار عبید»، منسوب به ابن شریه، همراه التیجان (نک: هم، ابن هشام).
- الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسین.
- اروسیوس، تاریخ العالم، ترجمة کهن عربی، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۸۲م.
- اسد بن موسی، الزهد، به کوشش خوری، ویسبادن، ۱۹۷۶م.
- بدوی، عبدالرحمان، مقدمه بر تاریخ العالم (نک: هم، اروسیوس).
- بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش ادوارد زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
- بیهقی، احمد، الاسماء و الصفات، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق /۱۹۳۸م.
- ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، دارالرائد العربی.
- جاحظ، عمرو، البرصان و العرجان، به کوشش محمد موسی خولی، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۷م.
- جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق /۱۹۳۲م.
- جعفریان، رسول، «نقش قصهپردازان در تاریخ اسلام»، کیهان اندیشه، تهران، ۱۳۶۹ش، شم ۳۰.
- حبیبی، عبدالحی، تعلیقات بر السواد الاعظم (نک: هم، ابوالقاسم حکیم).
- حمزة اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، برلین، ۱۳۴۰ق /۱۹۲۲م.
- دوری، عبدالعزیز، بحث فی نشأة علم التاریخ عند العرب، بیروت، ۱۹۸۳م.
- ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ق /۱۹۸۶م.
- ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۳۸۲ق /۱۹۶۳م.
- راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، ۱۴۰۹ق.
- سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م.
- سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۷م.
- سیوطی، الحبائک فی اخبار الملائک، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م.
- سیوطی، «العرف الوردی»، ضمن مجموعة الامام المهدی عند اهل السنة، اصفهان، ۱۴۰۲ق.
- صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
- طبری، تاریخ .
- عهد عتیق.
- عیاشی، محمد، التفسیر، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، ۱۳۸۰ق.
- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دارالندوة الجدیده.
- قرآن کریم.
- قطان، مناع، مباحث فی علوم القرآن، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
- کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- مرشدبالله، یحیی، الامالی الخمیسیة، قاهره، ۱۳۷۶ق.
- «مسائل عبدالله بن سلام»، ضمن ج ۵۷ بحارالانوار (نک: هم، مجلسی).
- مسعودی، علی، اثبات الوصیة، نجف، کتابخانة حیدریه.
- مسعودی، التنبیه و الاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۴م.
- مسعودی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق / ۱۹۶۶م.
- مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.
- مفید، محمد، الامالی، به کوشش غفاری و استادولی، قم، ۱۴۰۳ق.
- مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۸۹۹م.
- ونشریسی، احمد، المعیار المعرب، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۱ق.
- یاقوت، ادبا.
- یاقوت، بلدان.
منابع لاتین
- X Berakoth n , The Babylonian Talmud, London, 1990.
- Blach I re, R., Introduction au Coran, Paris, 1959.
- X Book of Enoch n , The Apocrypha and Pseudepigragha of the Old Testament, ed. R.H. Charles, London, 1973.
- Cohen, A., Everyman's Talmud, London, 19ff1ii.
- Dietrich, A., A review of X Studies in Arabic Literary Papyri n , Der Islam, 1959, vol. XXXIV.
- GAL,S; Goldziher, I., X K L mpfe um die Stellung des V ad / w im Islam n , ZDMG, 1907, vol. LXI.
- X Hagigah n , The Babylonian Talmad, London, 1990.
- Heller, B., X The Relation of the Aggada to Islam Legends n , Muslim World, 1934, vol. XXIV.
- Horovitz, J., X The Earliest Biographies of the Prophet and their Authors n , Islamic Culture, 1927, vol.I.
- Margoliouth, D.S., X The Use of the Apocrypha by Moslem Writers n , The Moslem World, New York, 1915, vol. V.
- X Pesa h im n , X So t ah n , The Babylonian Talmud, London, 1990.
- Sidersky, D., Les origines des l E gendes musulmanes..., Paris, 1933.
- Speyer,H., Die biblischen Erz L hlungen im Qoran, Darmstadt, 1961.
پیوند به بیرون