مفقودالاثر

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از ارث مفقودالاثر)

مفقودالاثر یا مفقودالخبر به شخصی گفته می‌شود که مدت زیادی از محل سکونتش دور و ناپدید شده باشد و هیچ‌گونه خبری از وی در دست نباشد. ازنظر مشهور فقها، درصورتی‌که مرگ غایب مشخص شده باشد و یا زمانی گذشته باشد که زنده بودنش محتمل نباشد، اموالش بین وارثان تقسیم می‌شود.

زن پس از مفقود شدن شوهر، مخیّر است که صبر کند یا به‌ حاکم شرع رجوع و تقاضای طلاق نماید که در این صورت بنابر نظر مشهور فقها حاکم شرع از زن چهار سال مهلت می‌گیرد تا به‌ جستجوی شوهرش بپردازند اما امام خمینی معتقد است که زن به‌ اقتضای واقع شدن در سختی و مشقّت حتی قبل از چهار سال نیز می‌تواند تقاضای طلاق نماید.

نظر مشهور فقها لازم بودن اجرای صیغه طلاق توسط ولیّ شوهر (پدر و پدربزرگ پدری) است و اگر شوهر ولیّ نداشت و یا ولیّ داشت اما از طلاق دادن خودداری کرد در این صورت حاکم شرع زن را طلاق می‌دهد. طلاق در این صورت رجعی است و عده از نظر ماهیت و از نظر عددی به اندازه عده وفات است.

امام موسی صدر (زاده: ۱۳۰۷ش) و احمد متوسلیان از شخصیت‌هایی هستند که تا به امروز از مرده یا زنده بودنشان خبری نشده است.

مفهوم‌شناسی و جایگاه

مفقودالاثر یا مفقودالخبر (گم‌شده) کسی است که خبری از او در دسترس نیست و زنده بودن یا مرگش برای کسی معلوم نیست.[۱] اصطلاح فقهی فرد ناپدید شده «غیبت مُنْقَطِعه» (شخصی که خبر از زنده بودن یا مرگش برای ما قطع شده.) است[۲] و احکام مربوط به آن در بخش‌های ارث[۳] و طلاق[۴] بررسی می‌شود. حكم فرد ناپدید شده در فقه شامل کسی است که در داخل شهر، سفر، جنگ و يا در دريا ناپدید می‌شود،[۵] اما صاحب حدائق (درگذشت: ۱۱۸۶ق) حكم آن را فقط در سفر می‌داند[۶] و حکم محمدجعفر اصفهانی به‌ طلاق برخی از زنانی که در جنگ افغان‌ها با شاه سلطان حسین در نزدیکی شهر کرمان شوهرشان ناپدید شده بودند را به عنوان شاهد مثال ذکر می‌کند.[۷]

از شخصیت‌هایی که سرنوشت آنان تاکنون نامعلوم مانده می‌توان به امام موسی صدر[۸] رهبر شیعیان لبنان که در شهریور ۱۳۵۷ش در لیبی ربوده شد و احمد متوسلیان فرمانده تیپ محمدرسول الله و سه تن از همراهانش که در تیر ۱۳۶۱ش در لبنان ربوده شدند،[۹] اشاره کرد.

اصطلاح مفقودالاثر در ادبیات جمهوری اسلامی ایران

در جنگ عراق بر علیه ایران از لفظ مفقودالاثر برای رزمنده‌هایی استفاده می‌شد که خبر قطعی و یقینی از شهادتشان داده می‌شد اما هویت جسدشان در مناطق عملیاتی و معرکه جنگ مفقود می‌ماند (مفقودالجسد).[۱۰] حکم این دسته از افراد شامل حکم فقهی مفقودالاثر نمی‌شود.

امور مالی

فقها درباره حق شفعه مفقودالاثر معتقدند که این حق برای وی ثابت است و پس از حضورش می‌تواند آن را اعمال کند.[۱۱] اما درباره اموالی[یادداشت ۱] که از خود باقی گذاشته است و یا اموالی از طریق ارث یا وصیت به وی برسد و یا در زمان حضورش اسباب تملک مالی را ایجاد کرده است و بعداز غایب شدن، آن دارایی حاصل شود برای تقسیم اموالش باید مدتی را صبر نمود که فقها در مدت زمان صبر اختلاف کرده‌اند:

حکم تقسیم اموال

مشهور فقها بر این باورند که اموال مفقودالاثر تقسیم نمی‌شود تا این‌که یا فوت او معلوم شود یا مدتی بگذرد که امثال او عادتا زنده نمی‌مانند.[۱۲] دلیل بر این نظر اصل بر زنده بودن فرد غایب ذکر شده است.[۱۳] در مقابل نظریه مشهور برخی از فقها نظیر شیخ مفید در المقنعة[۱۴] حکم به تقسیم اموال پس از گذشت ده سال کرده‌اند و شهید ثانی در کتاب مسالک الافهام از قول ابن‌جنید نیز همین مدت را ذکر کرده است.[۱۵] نظریه سومی نیز از سوی سید مرتضی[۱۶] ابن‌زهره[۱۷] ابوالصلاح حلبی[۱۸] و شهید ثانی[۱۹] مطرح شده است که معتقدند پس از گذشت چهار سال از جستجو حکم به تقسیم اموال داده می‌شود. نظریه چهارمی هم از فقها معاصر نظیر سید محمدسعید حکیم،[۲۰] خویی،[۲۱] و سیستانی (زاده: ۱۳۰۹ش)[۲۲] ذکر شده است که حکم به تقسیم اموال پس‌ از گذشت چهارسال همراه با جستجو کرده‌اند، اما اگر بدون جستجو باشد باید ده سال از گم‌شدن فرد گذشته باشد.

حکم تقسیم سهم الارث

اگر شخصی بمیرد و فرزندی داشته باشد که مفقودالاثر بوده به‌ وارثین موجود سهمشان داده می‌شود و سهم فرد ناپدید شده نگهداری می‌شود تا خبری از او برسد.[۲۳] اما اگر مدت زمان انتظار طولانی شود و یا ده سال از گم‌شدن گذشته باشد اموالش بین بقیه ورثه تقسیم می‌شود و اگر بعدا خبری از مفقودالاثر برسد همگی ضامن مال تقسیم شده خواهند بود و در صورت بازگشت غایب باید حقش به وی داده شود.[۲۴]

امور مربوط به خانواده

فقها درباره احکام زوجیت و نفقه زن شخص ناپدید شده نظریه‌های مختلفی بیان کرده‌اند:

  • اگر شوهر زنی ناپدید شود زن در رجوع کردن به‌ حاکم شرع برای درخواست طلاق و یا صبر کردن بر وضعیت موجود برای روشن شدن زنده یا مرده بودن شوهرش مخیر است.[۲۵]
  • بنابر نظر مشهور فقها زنی که شوهرش ناپدید شده باشد اگر از شوهر مالی باقی باشد که برای مخارج زن خرج شود، و یا سرپرستی دارد که عهده‌دار مخارج همسرش شود، یا کسی باشد که به‌طور مجانی مخارج او را عهده‌دار گردد، بر زن واجب است که صبر کند تا یقین کند که همسرش فوت کرده یا طلاقش داده است.[۲۶]
  • اگر زن به هر دلیلی نخواهد صبر کند و بخواهد ازدواج کند محل اختلاف فقها واقع شده است:
  1. بنابر نظر مشهور فقها، باید به‌ حاکم شرع رجوع کند و حاکم از تاریخ رجوع زن مدت چهار ساله‌ای را تعیین می‌کند و در این مدت به‌ جستجوی شخص گم‌شده می‌پردازد[۲۷]
  2. در مقابل قول مشهور برخی از فقها نظیر ملامحسن فیض کاشانی در مفاتيح الشرايع، [۲۸] صاحب حدائق،[۲۹] خویی[۳۰] و صاحب عروه[۳۱] معتقدند آغاز چهار سال از زمان گم‌شدن زوج است. دلیل بر این قول علاوه بر روایات؛ سختی کشیدن و به‌ گناه افتادن زن بیان شده است.[۳۲]
  3. صاحب عروه[۳۳] و امام خمینی[۳۴] قائل به‌ جایز بودن طلاق زن قبل از تمام شدن مدت چهار سال به‌دلیل واقع شدن زن در سختی و مشقّت شده‌اند. همچنین امام خمینی قائل به‌ جدایی زن به‌دلیل ناامیدی از پیدا شدن شوهر حتی قبل از رجوع زن به حاکم نیز شده است.[۳۵]
  • اگر پس از جستجو زنده بودن فرد ناپدید شده معلوم شود زن باید صبر کند و حقی برای درخواست جدایی ندارد.[۳۶] و اگر کسی نفقه‌اش را نپردازد از بیت المال داده می‌شود.[۳۷]
  • اگر مرگ فرد ناپدید شده معلوم گردد بنابر قول مشهور از تاریخ اطلاع از خبر فوت نه از تاریخ فوت، زن باید عده وفات نگه دارد.[۳۸]
  • اگر خبری از غایب در مدت تعیین شده نشد اگر ولیّ شوهر نفقه زن را پرداخت کند زن باید برای همیشه صبر کند[۳۹] در غیر این صورت (اگر نفقه‌اش پرداخت شود، اما نخواهد صبر کند) زن از شوهر جدا می‌شود،[۴۰] اما بنظر سیستانی زن لازم نیست صبر کند بلکه حقّ دارد از حاکم شرع تقاضای طلاق نماید.[۴۱]

مجری صیغه طلاق

برای تحقق جدایی زن از شوهر آیا اجرای صیغه طلاق لازم است و یا حکم حاکم به‌ جدایی کافی است و یا اصلا نیازی به طلاق دادن نیست بین فقها اختلاف است:

  1. نظر مشهور فقها لازم بودن اجرای صیغه طلاق توسط ولیّ شوهر است و اگر شوهر ولیّ نداشت یا ولیّ داشت اما وی از طلاق دادن زن خودداری کرد در این صورت حاکم شرع زن را طلاق می‌دهد و طلاق، رجعی است.[۴۲]
  2. شهید اول[۴۳] و فاضل هندی[۴۴] معتقدند از همان ابتدا حاکم باید زن را طلاق دهد.
  3. برخی از فقها نظیر شیخ طوسی در کتاب الخلاف[۴۵] و المبسوط، [۴۶] و ابن‌ادریس حلی در السرائر،[۴۷] معتقدند نیازی به اجرای صیغه طلاق نیست و حکم حاکم شرط جدایی است.
  4. شیخ مفید در المقنعة[۴۸] ابن‌سعید در الجامع للشرايع [۴۹] شیخ طوسی در النهایة[۵۰] علامه حلی در ارشاد الاذهان[۵۱] معتقدند نیازی به امر حاکم و یا طلاق ولیّ نیست و نگه داشتن عده بعداز گذشت چهار سال کافی است.

ماهیت عده

بنابر نظر مشهور فقها، زن اگر قبل از تمام شدن عده آگاهی یابد که شوهر او در زمان عده فوت کرده است باید عده سابق را قطع کند و عده وفات نگه دارد.[۵۲] اما دیدگاه فقها درباره ماهیت طلاق و عده زن اختلافی است:

  1. مشهور فقها معتقدند این عده از نظر ماهیت و از نظر عددی به اندازه عده وفات است.[۵۳]
  2. شهید ثانی،[۵۴] فیض کاشانی[۵۵] و خوانساری[۵۶] معتقدند این عده از نظر ماهیت و مقدار عددی، عده طلاق است.
  3. شیخ صدوق،[۵۷] طباطبایی یزدی،[۵۸] سید ابوالحسن اصفهانی[۵۹] و امام خمینی[۶۰] معتقدند از نظر ماهیت عده طلاق ولی از نظر مقدار عددی عده وفات حساب می‌شود.
  4. ابن‌حمزه،[۶۱] صاحب جواهر،[۶۲] فاضل هندی[۶۳] و خویی[۶۴] عده را پس از اجرای صیغه طلاق، عده وفات دانسته‌اند.
  5. علامه حلی در کتاب مختلف الشیعه از قول ابن‌جنید نقل می‌کند در صورتی که ولیّ شوهر زن را طلاق دهد، عده‌اش عده طلاق است و اگر حاکم حکم به جدایی کند عده‌اش عده وفات است.[۶۵]

پانوشت

  1. محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۲۵؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱۲، ص۲۷۱.
  2. برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامية، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۷۸.
  3. شیخ طوسی، الخلاف، مؤسسة النشر الإسلامی، ج۴، ص۱۱۹؛ ابن‌ادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۹۸
  4. ابن‌ادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۳۶.؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۳۴۰.
  5. شهيد ثانى، مسالك الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۲۸۶؛ نجفى، جواهر الكلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۲، ص۲۹۳.
  6. بحرانی، الحدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۲۵، ص۴۸۸.
  7. بحرانی، الحدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۲۵، ص۴۸۹.
  8. «نهم شهریورماه سالروز ربوده شدن امام موسی صدر»، وبگاه خبرگزاری صدا و سیما.
  9. بابایی، در هاله ای از غبار، ۱۳۹۷ش، ص۲۰۰.
  10. شاخص‌ترین شهدای مفقودالاثر ایران، وبگاه خبری تابناک.
  11. برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، تبصرة المتعلمين، ۱۴۱۱ق، ص ۱۰۴؛ محقق حلی، شرائع الإسلام، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۷۷۸؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۲۸۶؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۵۳۱.
  12. برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، الخلاف، مؤسسة النشر الإسلامی، ج۴، ص۱۱۹؛ ابن‌ادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۹۸؛ علامه حلی، مختلف الشیعه، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۱۱۰؛ علامه حلی، تبصرة المتعلمين، ۱۴۱۱ق، ص۱۷۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۹، ص۶۳؛ مکارم شیرازی، الفتاوی الجديدة، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۲.
  13. شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳، ج۱۳، ص۵۷.
  14. شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۳ق، ص۷۰۶.
  15. شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۵۸.
  16. سید مرتضی، الانتصار، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۵.
  17. ابن‌زهره، غنية النزوع، مؤسسة الامام الصادق(ع)، ص۳۳۲.
  18. ابوالصلاح حلبی، الكافی فی الفقه، ۱۴۰۳ق، ص۳۷۸.
  19. شهید ثانی، الروضة البهية، ج۸، ص۵۰.
  20. حکیم، منهاج الصالحین، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۲۱۲.
  21. خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۳۷۹.
  22. کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)، وبگاه رسمی دفتر آیت‌الله سیستانی.
  23. علامه حلی، مختلف الشیعه، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۱۱۰.
  24. علامه حلی، مختلف الشیعه، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۱۱۰.
  25. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۳۴۰.
  26. ابن‌ادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۳۶.؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۳۴۰.
  27. برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامية، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۷۸؛ علامه حلی، قواعد الأحكام، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۱۴۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۲، ص۲۹۳؛ شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۲۸۴.
  28. فیض کاشانی، مفاتيح الشرائع، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۳۵۱.
  29. بحرانی، الحدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۲۵، ص۴۸۷.
  30. خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۳۰۰.
  31. طباطبایی یزدی، تكملة العروة الوثقى، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۷۱.
  32. فیض کاشانی، مفاتيح الشرائع، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۳۵۱.
  33. طباطبایی یزدی، تكملة العروة الوثقى، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۷۱.
  34. امام خمینی، استفتائات امام خمينى، ۱۳۹۲ش، ج۹، ص۴۷۴.
  35. امام خمینی، استفتائات امام خمينى، ۱۳۹۲ش، ج۹، ص۴۷۴.
  36. شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامية، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۷۸.
  37. محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۰۲؛ علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۱۴۴. شهید اول، اللمعة الدمشقيّة، ۱۴۱۰ق، ص۱۸۲؛ شهید ثانی، الروضة البهية، جامعة النجف الدينية، ج۶، ص۵۶؛ فاضل هندی، كشف اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۱۲۴.
  38. برای نمونه نگاه کنید به ابن‌حمزه، الوسیلة، ۱۴۰۸ق، ص۳۲۴؛ ابن‌سعید، الجامع للشرایع، ۱۴۰۵ق، ص۴۷۳.
  39. شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامية، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۷۸؛ ابن‌براج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۳۸؛ ابن‌زهره، غنية النزوع، مؤسسة الامام الصادق(ع)، ص۳۸۴.
  40. برای نمونه نگاه کنید به بحرانی، الحدائق الناظرة، ۱۴۰۵ق، ج۲۵، ص۴۷۹.
  41. «کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)» وبگاه رسمی دفتر آیت‌الله سیستانی.
  42. برای نمونه نگاه کنید به شیخ ابن‌حمزه، الوسیله، ۱۴۰۸ق، ص۳۲۴؛ صدوق، المقنع، ۱۴۱۵ق، ص۳۵۳؛ شهید ثانی، الروضة البهية فی شرح اللمعة الدمشقية، جامعة النجف الدينية، ج۶، ص۶۶؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۲، ص۲۹۳؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۳۴۳؛ «کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)» وبگاه رسمی دفتر آیت‌الله سیستانی.
  43. شهید اول، اللمعة الدمشقيّة، ۱۴۱۰ق، ص۱۹۶.
  44. فاضل هندی، كشف اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۱۲۵.
  45. شیخ طوسی، الخلاف، مؤسسة النشر الإسلامی، ج۵، ص۷۷.
  46. شیخ طوسی، المبسوط، ج۵، ۱۳۸۷ق، ص۲۷۸.
  47. ابن‌ادریس، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۷۳۶.
  48. شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۳ق، ص۵۳۷.
  49. ابن‌سعید، الجامع للشرایع، ۱۴۰۵ق، ص۴۷۳.
  50. شیخ طوسی، النهایة، ۱۴۰۰ق، ص۵۳۸.
  51. علامه حلی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۴۸.
  52. برای نمونه نگاه کنید به شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۲۹۳؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۳۳۹.
  53. برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۳ق، ص۵۳۷؛ سلار دیلمی، المراسم، ۱۴۰۴ق، ص۱۶۵؛ ابن‌سعید، الجامع للشرایع، ۱۴۰۵ق، ص۴۷۳؛ ابن‌براج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۳۸؛ ابن‌زهره، غنية النزوع، مؤسسة الامام الصادق(ع)، ص۳۸۴؛ محقق حلی، المختصر النافع، ۱۴۱۸، ج۱، ص۲۱۰.
  54. شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۲۸۶.
  55. فیض کاشانی، مفاتیح الشرایع، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۳۵۲.
  56. خوانساری، جامع المدارک، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۵۶۶.
  57. صدوق، المقنع، ۱۴۱۵ق، ص۳۵۳.
  58. طباطبایی یزدی، تكملة العروة الوثقى، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۷۱.
  59. اصفهانی، وسيلة النجاة، ۱۳۸۰ش، ص۷۸۹.
  60. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۳۴۳.
  61. ابن‌حمزه، الوسیله، ۱۴۰۸ق، ص۳۲۴.
  62. نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۲، ص۲۹۳.
  63. فاضل هندی، كشف اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۱۲۵.
  64. خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۳۰۰.
  65. علامه حلی، مختلف الشیعة، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۳۸۲.

یادداشت

  1. منظور از اموال اعم از اموال مادی و مطالبات و حقوق مالی نظیر حق شفعه، حق فسخ و حقوق اعتباری نظیر سرقفلی، حقوق نویسنده‌ها، مصنف‌ها است. (جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ۱۳۸۷ش، ص۵۹۵.)

منابع

  • ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم، الکافی فی الفقه، اصفهان، مكتبة الإمام أمير المؤمنين(ع)، ۱۴۰۳ق.
  • ابن‌ادریس، محمد بن احمد، السرائر الحاوی لتحرير الفتاوی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌براج، عبدالعزیز بن نحریر، المهذب، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌حمزه، محمد بن علی، الوسيلة الی نيل الفضيلة، تحقیق: محمد حسون، قم، منشورات مكتبة آية الله العظمى المرعشي النجفی، ۱۴۰۸ق.
  • ابن‌زهره، حمزه بن علی، غنية النزوع إلی علمی الأصول و الفروع، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، بی‌تا.
  • ابن‌سعید، یحیی بن احمد، الجامع للشرایع، قم، مؤسسه سيد‌ ‎الشهداء(ع)، ۱۴۰۵ق.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیلة، قم، دار العلم، ۱۴۲۱ق.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، استفتائات امام خمينى، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ۱۳۹۲ش.
  • بابایی، گل‌علی، در هاله ای از غبار، تهران، نشر بیست و هفت، ۱۳۹۷ش.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی‌تا.
  • جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، تهران، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چاپ نوزدهم، سال ۱۳۸۷ش.
  • حکیم، سید محمدسعید، منهاج الصالحین، بیروت، دار الصفوة، ۱۴۱۶ق.
  • خوانساری، سید احمد، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۴۰۵ق.
  • خویی، ابوالقاسم، منهاج الصالحین، قم، مدينة العلم، ۱۴۱۰ق.
  • سلار دیلمی، حمزة بن عبدالعزیز، المراسم فی الفقه الإمامی، تحقیق: محمود بستانی، قم، منشورات الحرمین، ۱۴۰۴ق.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، الانتصار فی انفرادات الإمامية، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۵ق.
  • شاخص‌ترین شهدای مفقودالاثر ایران، وبگاه خبری تابناک، تاریخ درج مطلب: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ش، تاریخ بازدید: ۹ مهر ۱۴۰۲ش.
  • شهید اول، محمد بن مکی، اللمعة الدمشقيّة فی فقه الإمامیة، تحقیق: علی‌اصغر مروارید، بیروت، دار التراث، ۱۴۱۰ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، قم، کنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۳ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، نجف، جامعة النجف الدينية، بی‌تا.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، المقنع، قم، مؤسسة الإمام الهادی(ع)، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، کتاب الخلاف، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، بی‌تا.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الإمامية، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، ۱۳۸۷ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، قم، كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، تكملة العروة الوثقى، تصحیح: سید محمدحسین طباطبایی، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۴ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، تحقیق: محمدهادی یوسفی غروی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. سازمان چاپ و انتشارات، ۱۴۱۱ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الأحكام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۹ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشيعة فی أحكام الشريعة‌، قم، دفتر انتشارات اسلامى، ۱۴۱۳ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، إرشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان، تحقیق: فارس تبریزیان، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • فیض کاشانی، محمدمحسن، مفاتیح الشرائع، تحقیق: مهدی رجائی، قم، مجمع الذخائر الاسلامية، ۱۴۰۱ق.
  • کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (4)، وبگاه رسمی دفتر آیت‌الله سیستانی، تاریخ بازدید: ۸ مهر ۱۴۰۲ش.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، قم، مؤسسه اسماعیلیان، ۱۴۰۹ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، المختصر النافع فی فقه الإمامیة، قم، مطبوعات دینی، ۱۴۱۸ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، الفتاوی الجديدة، قم، مدرسه الامام على بن ابى‌طالب(ع)، ۱۳۸۵ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، بیروت،دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۶۲ش.
  • «نهم شهریورماه سالروز ربوده شدن امام موسی صدر»، وبگاه خبرگزاری صدا و سیما، تاریخ درج مطلب: ۹ شهریور ۱۴۰۲ش، تاریخ بازدید: ۷ مهر ۱۴۰۲ش.