آیه ۹۷ سوره نحل دستیابی به حیات طیبه و پاداش اخروی را منوط به انجام اعمال صالح همراه با ایمان معرفی کرده است. طبق این آیه ایمان شرط قبولی عمل صالح و کسب ثواب دانسته شده است. اعتقاد به توحید و اعمال مطابق با کتاب و سنت از جمله نظرات مفسران در مورد ایمان است. گفته شده عمل صالح مفهوم وسیع و گسترده‌ای داشته و شامل هر نوع فعالیت مفید و سازنده خواهد شد.

آیه ۹۷ سوره نحل
مشخصات آیه
واقع در سورهسوره نحل
شماره آیه۹۷
جزء۱۴
اطلاعات محتوایی
شأن نزولتفاخر گروهی از یهودیان، مسیحیان و بت‌پرستان نسبت به یکدیگر
مکان نزولمدینه
موضوعاخلاقی
دربارهایمان و عمل صالح زمینه‌ساز حیات طیبه


در تفسیر حیات طیبه نظرات گوناگونی مطرح شده که تعدادی از آنها چون روزی حلال، قناعت و توفیق بر اطاعت فرمان خدا، ناظر به بهره‌مندی دنیوی است؛ اما از محقق شدن حیات طیبه در قبر، آخرت و بهشت نیز سخن به میان آمده است.

مفسران از این آیه برابری مرد و زن در اسلام را برداشت کرده و معتقدند که تنها تفاوت مرد و زن در ایمان و عمل صالح خواهد بود. تفاخر گروهی از یهودیان، مسیحیان و بت‌پرستان نسبت به یکدیگر یکی از شأن‌نزول‌های آیه ذکر شده است.

معرفی اجمالی

آیه ۹۷ سوره نحل، عمل صالح هر مرد و زن مؤمن را زمینه‌ساز دستیابی به حیات طیبه و در نهایت پاداش معرفی کرده است.[۱] به باور برخی مفسران این آیه یکی از وعده‌های الهی است[۲] که به صورت یک قانون[۳] و قاعده کلی[۴] مطرح شده است. گفته شده این آیه تلاش می‌کند همه مؤمنان را به هر کار خیری[۵] از جمله انجام طاعات و واجبات دینی ترغیب کند.[۶]

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُون”


هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد.[۷]


مکارم شیرازی در کتاب تفسیر نمونه پس از اشاره به فناپذیری طبیعت زندگی، عمل صالح را یکی از مواردی دانسته که انسان را به ذات خداوند پیوند داده و او را جاودانه خواهد کرد. وی معتقد است که این آیه از انسان‌ها می‌خواهد تا سرمایه‌های وجودی خود را از فناپذیری نجات دهند.[۸] کتب تفسیری با رویکرد روایی به تعدادی از احادیث در این زمینه اشاره کرده‌اند.[۹]

ایمان شرط قبولی عمل صالح

آیه ۹۷ سوره نحل ایمان و عمل صالح را دو رکن اساسی در سعادت[۱۰] و تنها معیار سنجش انسان دانسته است؛ بنابراین نژاد، جنسیت، جایگاه اجتماعی و سن و سال، تأثیری در سعادت انسان نخواهند داشت.[۱۱] گفته شده طبق این آیه، ایمان شرطی برای قبول عمل صالح[۱۲] و کلیه عبادات است[۱۳] و ایمان و عمل صالح در کنار هم سبب دستیابی به ثواب بوده و هر کدام به تنهایی مستحق ثواب نخواهند بود[۱۴] از همین‌رو اعمال خوب کافران مورد قبول واقع نخواهد شد.[۱۵]

مفسران در مورد چگونگی ایمان مورد اشاره آیه، نظرات گوناگونی را مطرح کرده‌اند. مؤمن به توحید خداوند،[۱۶] اقرار به راستگویی انبیا،[۱۷] اعمال مطابق با کتاب و سنت،[۱۸] اعتقاد به ثواب اهل طاعت و عقاب اهل معصیت[۱۹] و اعتقاد به جمیع عقاید حقه و همه آنچه از جانب پیامبر(ص) آمده[۲۰] از جمله نظرات مفسران در مورد ایمان است. در پاره‌ای تفاسیر در مورد ارتباط ایمان با ولایت نیز سخن به میان آمده است.[۲۱]

گفته شده عمل صالح مفهوم وسیع و گسترده‌ای داشته و شامل همه فعالیت‌های مفید و سازنده در زمینه‌های علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی و مانند آن می‌شود.[۲۲] طیب نویسنده کتاب تفسیری اطیب البیان، عمل صالح را دارای مراتب زیادی عنوان کرده و معتقد است که هرچه رعایت انسان در آداب و سنن بیشتر باشد، عمل صالحش از درجه بالاتری برخوردار خواهد بود.[۲۳] عده‌ای دلیل مقید شدن عمل صالح به ایمان را برای جلوگیری از آلودگی عمل به آفاتی چون ریا، تظاهر، خودبینی و منت‌گذاری و امثال آن ذکر کرده‌اند.[۲۴]

مصادیق حیات طیبه

مفسران در معنای حیات طیبه نظرات مختلفی را مطرح کرده‌اند.[۲۵] عده‌ای بهره‌مندی از حیات طیبه را در دنیا دانسته[۲۶] و به تعدادی از مصادیق آن اشاره کرده‌اند.[۲۷] از جمله:

تعدادی از مفسران محقق شدن حیات طیبه را در قبر[۳۸] و آخرت[۳۹] و به عبارتی در بهشت[۴۰] عنوان کرده‌اند. گفته شده تنها در بهشت زندگی خوش و پاکیزه که همان حیات بدون مرگ، ثروت بدون فقر و صحت بدون مریضی و سعادت بدون شقاوت است، امکان‌پذیر می‌باشد.[۴۱] طیب تفسیر حیات طیبه در دنیا را خلاف ظاهر آیه عنوان کرده است و منظور از احیا را احیای بعد از مرگ که حیات ابدی است، دانسته که می‌تواند در عالم برزخ و یا در قیامت باشد.[۴۲] با این حال عده‌ای مفهوم حیات طیبه را وسیع و گسترده دانسته و معتقدند شامل همه موارد دنیوی و اخروی می‌شود.[۴۳]

برخی معتقدند با توجه به اینکه در انتهای آیه، سخن از جزای الهی به نحو احسن به میان آمده چنین برداشت می‌شود که حیات طیبه مربوط به دنیا و جزای احسن مربوط به آخرت است.[۴۴]

شأن‌نزول

برای این آیه دو شأن‌نزول ذکر شده است. مردی از حضرموت نزد پیامبر(ص) آمد و از امرؤالقیس به علت تصرف بخشی از زمین‌هایش شکایت کرد. امرؤالقیس ادعای آن مرد را رد نمود. رسول خدا(ص) از او خواست تا قسم یاد کند. هنگامی که امرؤالقیس برای قسم برخواست، آیه ۹۵ و ۹۶ سوره نحل «وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلًا... ما عِنْدَکمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ‌.» نازل شد. امرؤالقیس نیز با تأیید فانی شدن آنچه در دستش بود، این آیه را تصدیق کرد و به تصرف بخشی از زمین آن مرد اقرار نمود و زمین را به صاحبش برگرداند. به دنبال این واقعه آیه فوق نازل شد.[۴۵]

گفته شده تعدادی از یهودیان، مسیحیان و بت‌پرستان گرد هم آمده بودند و خود و هم‌کیشانشان را بهتر و فاضل‌تر از دیگران معرفی می‌کردند. پس از این واقعه آیه ۹۷ سوره نحل نازل شد.[۴۶]

برابری مرد و زن

به باور برخی مفسران این آیه منطق اسلام را در یکی از مسائل مهم اجتماعی چون برابری زن و مرد بیان می‌کند؛ گفته شده هرچند از نظر جسمی و روحی تفاوت‌هایی در زن و مرد وجود دارد؛ اما هیچ‌یک از اینها دلیل بر تفاوت شخصیت انسانی آنها و یا تفاوت مقامشان نزد خداوند نیست[۴۷] و تنها تفاوت در ایمان و عمل صالح است که مرد و زن در دستیابی به آن یکسان هستند.[۴۸]

حسینی همدانی نویسنده کتاب تفسیری انوار درخشان معتقد است این آیه سلب حریت زن و سقوط او از مقام انسانیت را که در جوامع بشری شایع است، رد کرده و به اشتراک مردان و زنان در استقلال فکر و اراده و استقلال در همه شئون حیاتی و زندگی فردی و اجتماعی تأکید می‌کند.[۴۹] بنابراین آیه ۹۷ سوره نحل اختصاص داشتن بهره‌مندی از حیات طیبه به گروهی خاص از انسان‌ها را رد می‌کند.[۵۰]

پانویس

  1. شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج‌۶، ص۴۲۴؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج‌۸، ص۱۸۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۸۹.
  2. شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج‌۶، ص۴۲۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج‌۶، ص۵۹۳.
  3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۸۹.
  4. حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ش، ج‌۹، ص۵۳۹.
  5. ‌آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۷، ص۴۶۴.
  6. زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۴، ص۲۲۹.
  7. سوره نحل آیه ۹۷، ترجمه مکارم شیرازی.
  8. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۹۰.
  9. حویزی، نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۸۴؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج‌۴، ص۱۳۰.
  10. جعفری، کوثر، ۱۳۷۶ش، ج‌۶، ص۲۱۱.
  11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۸۹.
  12. زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۴، ص۲۲۹؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج‌۴، ص۵۷۸؛ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج‌۵، ص۳۶۸.
  13. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج‌۸، ص۱۸۵.
  14. فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۰، ص۲۶۷؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج‌۴، ص۵۵۱.
  15. میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج‌۵، ص۴۴۵؛ زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۴، ص۲۲۷.
  16. ابن‌سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج‌۲، ص۴۸۶.
  17. شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج‌۶، ص۴۲۴.
  18. زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۴، ص۲۲۸.
  19. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۴، ص۱۱۴.
  20. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج‌۸، ص۱۸۵.
  21. سلطان علیشاه، بیان السعادة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۴۲۵.
  22. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۹۲.
  23. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج‌۸، ص۱۸۵.
  24. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۹۳.
  25. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۴، ص۱۱۴.
  26. ابن‌سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج‌۲، ص۴۸۶؛ بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج‌۳، ص۲۳۹؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج‌۲، ص۶۳۳؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج‌۳، ص۱۵۴.
  27. ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج‌۶، ص۴۰؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج‌۱۰، ص۱۷۴؛ میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج‌۵، ص۴۴۵؛ ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج‌۷، ص۲۳۰۱.
  28. فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۰، ص۲۶۷.
  29. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج‌۶، ص۵۹۳ به نقل از دیگران
  30. فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۰، ص۲۶۷ به نقل از دیگران.
  31. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج‌۱، ص۳۹۰.
  32. سیدرضی، نهج البلاغه، ج۱، ص۵۰۸-۵۰۹.
  33. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ق، ج‌۱۰، ص۱۷۴.
  34. آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۷، ص۴۶۳ به نقل از دیگران
  35. سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۲۸۳.
  36. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۸۹-۳۹۰.
  37. سلطان علیشاه، بیان السعادة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۴۲۵.
  38. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج‌۶، ص۵۹۳؛ ابن‌جوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۵۸۲ به نقل از دیگران
  39. فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۰، ص۲۶۷.
  40. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج‌۴، ص۵۵۱.
  41. فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۰، ص۲۶۸؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۷، ص۴۶۴.
  42. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج‌۸، ص۱۸۵.
  43. زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۴، ص۲۲۸-۲۲۹.
  44. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۹۴؛ زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۴، ص۲۲۸.
  45. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج‌۶، ص۵۹۲؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج‌۷، ص۲۶۸.
  46. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ق، ج‌۱۰، ص۱۷۴؛ ابن‌جوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۵۸۲؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج‌۱۲، ص۸۹.
  47. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۹۱-۳۹۲.
  48. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج‌۴، ص۵۵۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۱۱، ص۳۹۱-۳۹۲؛ فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج‌۱۳، ص۲۹۷.
  49. حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ش، ج‌۹، ص۵۳۹.
  50. بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج‌۳، ص۲۳۹؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج‌۷، ص۲۶۹؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۷،ص۴۶۴.

منابع

  • نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، بی‌تا.
  • ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۳ق.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۹ق.
  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
  • ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف و البیان، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، قم، موسسه انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش.
  • حسینی همدانی، سید محمد، انوار درخشان، تحقیق محمدباقر بهبودی، تهران، کتابفروشی لطفی، ۱۴۰۴ق.
  • حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
  • زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۸ق.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • سبزواری نجفی، محمد، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
  • سلطان علیشاه، محمد بن حیدر، بیان السعادة فی مقامات العبادة، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه عمومی آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، ۱۴۰۴ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • عاملی، ابراهیم، تفسیر عاملی، تهران، کتاب‌فروشی صدوق، ۱۳۶۰ش.
  • فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)،‌ بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • فضل‌الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، ۱۴۱۹ق.
  • فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، تهران، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
  • قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش.
  • قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الإسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.