شقیق بلخی
اصحاب امام صادق(ع) و امام باقر(ع) | |
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | شقیق بن ابراهیم بلخی |
کنیه | ابوعلی |
لقب | بلخی، زاهد، صوفی |
محل تولد | بلخ |
وفات | ۱۹۴ق |
محل دفن | ماوراء النهر |
مذهب | اختلافی |
اطلاعات حدیثی | |
راوی از معصوم | امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) |
مشایخ | ابراهیم بن ادهم، عباد بن کثیر، ابوحنیفه |
تألیفات | سراج المعرفه و منهاج الطریقه، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه |
شهرت | بزرگان صوفیه |
شَقیق بَلخی یا شقیق بن ابراهیم بلخی(م ۱۹۴ق) از عالمان و زاهدان مشهور خراسان در قرن دوم هجری قمری است. او عالم به علوم مختلف و متخصص علوم اسلامی قلمداد شده است.
طبق پارهای از گزارشها او امام باقر(ع) را درک کرد و از شاگردان امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بود و روایاتی را از ایشان نقل نمود. گفته شده است کتابی از احادیث امام صادق(ع) نیز نگاشت. گفتگوی او با امام صادق(ع) پیرامون فتوت و همچنین ملاقات با امام کاظم(ع) در سفر حج و نقل معجزاتی از امام در منابع بازتاب داشته است. ارتباط او با امام کاظم(ع) سبب شد تا برخی از سلسلههای عرفانی، خود را از طریق شقیق به امام کاظم(ع) رسانده و طریقت خود را به امام هفتم منتسب کنند.
شقیق از بزرگان تصوف دانسته شده و او را به علت زهد و ریاضت فراوان، امام زاهد خواندهاند. او اولین فردی بود که در خراسان به علم صوفیه پرداخت و سبب گسترش تصوف در آن منطقه شد. شقیق سخنان جدیدی پیرامون موضوع توکل مطرح کرد.
درباره علت گرایش او به تصوف گزارشهای گوناگونی وجود دارد. مهمترین آن، گفتگو با سرپرست بتخانهای در سفر تجاریاش به سرزمینهای ترک بود که مرد بتپرست پس از آنکه شقیق او را دعوت به خداوندی کرد که دارای صفات خالقیت و رازقیت است، شقیق را به لوازم عمل به گفتار و اعتقاداتش که همان ترک تجارت بود، توصیه کرد.
نویسنده کتاب روضات الجنات، تشیع او را با توجه به درجه معرفت و عرفانش، محتمل دانسته است؛ هر چند برخی او را سنی معتدل قلمداد کردهاند. تعدادی از عالمان اهلسنت علیرغم آنکه او را از راویان ضعیف ندانستهاند؛ اما به روایات او به خاطر وجود احادیث ناشناخته در زمینههای مختلفی چون زهد، اعتماد نکردهاند.
شقیق از شاگردان ابراهیم بن ادهم، ابوحنیفه و عباد بن کثیر بود و شاگردان بسیاری را تربیت کرد. او سفرهای فراوانی به سرزمینهای مختلف داشت و برخی منابع به تعدادی از ملاقاتهای او با هارون یا مأمون عباسی و موعظه آنها در سفرهای مختلف اشاره کردهاند. شقیق چندینبار در جنگهای مختلف علیه کفار در مرزهای اسلامی شرکت کرد؛ به گونهای که عدهای معتقدند در یکی از همین جنگها به شهادت رسید.
معرفی
شقیق بن ابراهیم بن علی بلخی یا شقیق بلخی[۱] یکی از زهاد مشرق زمین[۲] و از بزرگان مشهور خراسان[۳] در قرن دوم هجری قمری است.[۴] او را علاوه بر زهد در داشتن علم بسیار[۵] و رسیدن به کمال در تمامی علوم[۶] ستودهاند. گفته شده است که شقیق متخصص علوم اسلامی از جمله تفسیر قرآن بود.[۷] از وی نقل شده که بیست سال از عمر خود را در قرآن به پژوهش پرداخته است.[۸]
لقب مشهور او بلخی بود[۹] و با القاب دیگری چون ازدی،[۱۰] زاهد[۱۱] و صوفی[۱۲] نیز از وی یاد شده است. بیشتر مصادر کنیه شقیق را ابوعلی دانستهاند؛[۱۳] اما ابواسحاق[۱۴] و ابوموسی[۱۵] از جمله القاب دیگر او دانسته شده است.
برای شقیق دو کتاب با عناوین «سراج المعرفه و منهاج الطریقه» و «مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه»[۱۶] برشمرده شده است؛ هرچند برخی وی را داری تألیفات متعدد[۱۷] در همه فنون دانسته[۱۸] و آثارش را مفید قلمداد کردهاند.[۱۹]
در منابع تاریخی اشارهای به تاریخ تولد شقیق نشده است؛ اما او را متولد شهر بلخ[۲۰] و از اهالی همین شهر[۲۱] دانستهاند. منابع متعددی سال وفات وی را در سال ۱۹۴ق ثبت کردهاند؛[۲۲] اما از سالهای ۱۵۳،[۲۳] ۱۷۴،[۲۴] ۱۸۴[۲۵] و ۱۹۰ق[۲۶] نیز سخن به میان آمده است. مکان وفات او را در سرزمینهای ماوراء النهر،[۲۷] جیلان،[۲۸] و یا واشجرد[۲۹] عنوان کردهاند.
شقیق بلخی را با وجود زهد از مجاهدان بزرگ شمردهاند.[۳۰] او چندین بار در جنگ با کفار شرکت کرده بود.[۳۱] گفته شده است او در جنگ کوملان[۳۲] و یا کولان[۳۳] از بلاد ترک[۳۴] که امروزه با نام تارتی شناخته میشود[۳۵] به شهادت رسید. آرامش بسیار او در جنگها در منابع پرشماری آمده است[۳۶] عدهای گفتهاند که او در ولایت ختلان کشته شده[۳۷] و در همانجا مدفون شد.[۳۸] بر اساس بعضی منابع، تا سالها بعد، مردم به زره و شمشیر او تبرک میجستند.[۳۹]
راوی حدیث و ارتباط با امامان معصوم(ع)
شقیق بلخی در سلسله اسناد روایاتی از پیامبر اکرم(ص)[۴۰] و امام علی(ع)[۴۱] قرار گرفته و روایاتی را به شکل مرسل از حضرت محمد(ص)،[۴۲] امام سجاد(ع)،[۴۳] امام باقر(ع)[۴۴] و همچنین تعدادی صحابه پیامبر،[۴۵] نقل کرد.
گفته شده است که شقیق امام باقر(ع) را درک کرد.[۴۶] بعضی منابع نیز از مصاحبت او با امام صادق(ع)[۴۷] و شاگردیاش از امام خبر دادهاند.[۴۸] تا جایی که گفته شده او کتابی از احادیث امام صادق(ع) نگاشته[۴۹] و امام را در کتابش «مفترض الطاعه» خوانده است.[۵۰] شقیق علاوه بر نقل روایات با واسطه از امام صادق(ع)،[۵۱] گفتگویی نیز پیرامون معنای فتوت با امام داشت.[۵۲] [یادداشت ۱]
طبق پارهای از گزارشها شقیق موفق به زیارت[۵۳] و شاگردی امام کاظم(ع)[۵۴] نیز شده و روایاتی را از امام نقل کرده است.[۵۵] در منابع ملاقات شقیق با امام کاظم(ع)، هنگام سفر حج در سال ۱۴۹ق و نقل معجزاتی از ایشان گزارش شده است[۵۶] و حتی برخی این داستان را به نظم درآوردهاند.[۵۷] ابن تیمیه این ملاقات را به سبب عدم مسافرت امام کاظم(ع) تا زمان حیات شقیق به عراق انکار کرده که عدهای به این اشکال پاسخ دادهاند.[۵۸]
برخی از آثار عرفانی مدعی هستند که تعدادی از سلسلههای عرفان اسلامی، خود را از طریق شقیق به امام کاظم(ع) رساندهاند[۵۹] و در همین زمینه عدهای معتقدند که شقیق علوم باطنی و تصوف را از امام کاظم(ع) فرا گرفته و مریدان شقیق، خرقه و طریقت خود را به امام هفتم منتسب کردهاند.[۶۰]
رویکرد صوفیانه
شقیق از بزرگان صوفیه[۶۱] و یکی از قدیمیترین چهرههای شناخته شده بلخ[۶۲] در زمینه تصوف قلمداد شده است.[۶۳] وی از طبقه اول صوفیان به حساب آمده است.[۶۴] شهرت او به تصوف[۶۵] آن هم در میان تمام فرقهها[۶۶] سبب شده است که آثار عرفانی با القابی چون عابد،[۶۷] استاد،[۶۸] شیخ زمان[۶۹] و یگانه دوران[۷۰] از او یاد کنند.
ثبات قدم شقیق در زهد[۷۱] و کوششی که او در راه تحمل انواع ریاضتها[۷۲] از جمله ریاضتهای سخت بدنی به کار بست،[۷۳] سبب شد که او را زاهدی حقیقی[۷۴] و از بزرگترین زاهدان[۷۵] دانسته و حتی به او لقب امام زاهد بدهند.[۷۶]
وی اولین فردی دانسته شده که در خطه خراسان به علم احوال[۷۷] یعنی علم صوفیه[۷۸] پرداخت و اصول تصوف را در آن نواحی نشر داد.[۷۹] شقیق بلخی مجالسی را برای وعظ و نصیحت برگزار کرد[۸۰] و با سلوک خود[۸۱] سبب گرایش مردم خراسان به زهد و تصوف شد.[۸۲]
علت گرایش به تصوف
شقیق قبل از ورود به عرصه تصوف دارای وضعیت مالی بسیار خوبی بود؛[۸۳] تا آنجا که او را صاحب سیصد آبادی[۸۴] در محدوده بلخ[۸۵] دانستهاند. عدهای با اتکا به سخنان شقیق، ثروتش را قبل از زهد، سیصد هزار درهم عنوان کردهاند.[۸۶] شقیق با چنین وضعیت مالی مناسبی[۸۷] که با سفرهای تجاری[۸۸] و یا در اثر رباخواری[۸۹] به دست آورده بود با اتفاقی خاص در زندگیاش، کاملا متحول گردید.
بیشتر منابع این اتفاق را مربوط به یک سفر تجاری به سرزمینهای ترک دانستهاند.[۹۰] وی در این سفر از بتخانهای بازدید کرد و سرپرست بتخانه را به جهت بتپرستی نکوهش نمود و خدای یگانه را خالق همه چیز و قادر بر همه امور و رازق همگان دانست. سرپرست بتخانه در جواب به شقیق یادآور شد که خود شقیق به گفتههایش باور ندارد؛ از آنجا که با وجود چنین توصیفاتی نباید اینگونه خود را به زحمت انداخته و رنج چنین سفر تجاری را تحمل نماید. همین مسئله سبب تحول شقیق گردید.[۹۱] در برخی منابع گفتگوهای وی با یک مجوسی نیز به انتهای این داستان اضافه شده است؛ آنجا که مجوسی به او گفت که سفر او یا برای رزقی است که برایش مقدر شده و حتما بدان خواهد رسید و یا مالی است که در تقدیر او نبوده و در هیچ صورتی بدان نخواهد رسید.[۹۲] رخدادهای دیگری نیز در علت تغییر رفتار شقیق ذکر شده است.[۹۳]
نظریه توکل
شقیق سخنان جدیدی پیرامون توکل عرضه کرد[۹۴] و شهرت این نظریات[۹۵] سبب ستایش او در منابع شده[۹۶] و او را مشهورترین چهره خراسان در اعتقاد به توکل به شمار آوردهاند.[۹۷]
توکل زیاد او[۹۸] و حرکت در مسیر توکل[۹۹] سبب شده که وی را فردی بدانند که کل عمر خود را در همین راه صرف کرده است.[۱۰۰] برخی چون سفیان ثوری او را به تشویق مردم برای رها کردن کسب و کار و صرفاً توکل بر خداوند متهم کردند؛[۱۰۱] اما شقیق این اتهام را رد کرد و معتقد بود که با ایمان به کفالت خداوند، توجه بیشتر به امور اخروی ضروری است.[۱۰۲]
اساتید، اصحاب و شاگردان
گفته شده است شقیق بلخی از اساتید بسیاری بهره برد[۱۰۳] که تعداد آنها بنا به گفته خودش، هزار و هفتصد تن بودند.[۱۰۴] طبق پارهای از گزارشها شقیق از دوستان و همنشینان ابراهیم بن ادهم، عباد بن کثیر، ابوحنیفه[۱۰۵] و ابویوسف قاضی[۱۰۶] بود.
برخی منابع، استاد شقیق در طریقت را ابراهیم بن ادهم دانسته[۱۰۷] و معتقدند که از او روایت نقل میکرد[۱۰۸] و حتی شقیق را جانشین ابراهیم ادهم قلمداد کردهاند.[۱۰۹] گفته شده است که او در زمینه زهد و فتوت از ابراهیم ادهم پیشی گرفت.[۱۱۰]
شقیق به همراه ابو یوسف قاضی به درس ابوحنیفه میرفت[۱۱۱] و از او روایت نقل میکرد؛[۱۱۲] بنابراین گفته شده که شقیق فقه خود را از ابوحنیفه گرفت.[۱۱۳] ذهبی در کتاب تاریخ الاسلام، استاد او در فقه را زُفَر بن هذیل کوفی دانسته است؛ چنانکه استاد او در عبادت را عباد بن کثیر و در خشوع، اسرائیل بن یونس قلمداد کرده است.[۱۱۴]
منابع به شاگردان زیادی از شقیق اشاره کردهاند.[۱۱۵] در پارهای منابع از حاتم بن عنوان اصم به عنوان اولین فرد از شاگردان و راویان وی یاد شده است.[۱۱۶] گفته شده است که فرزندش محمد بن شقیق نیز از پدرش روایت نقل میکرد؛[۱۱۷] هرچند عدهای گفتهاند اختلافاتی با یکدیگر داشتند.[۱۱۸]
مذهب و وثاقت
نمازی شاهرودی از عالمان علم رجال شیعه معتقد است که از شقیق بن ابراهیم بلخی در منابع رجالی شیعه یاد نشده است.[۱۱۹] نویسنده کتاب روضات الجنات، تشیع او را با توجه به معرفت و عرفان فوقالعادهاش محتمل دانسته و علت یاد نکردن ابنخلکان از او را به همین مسئله ارتباط داده است؛[۱۲۰] این در حالی است که ابنخلکان در وفیات الاعیان به معرفی شقیق پرداخته است.[۱۲۱] گزارشهایی نیز وجود دارد که اتهام رافضی بودن را سبب شهادت شقیق عنوان کردهاند.[۱۲۲]
نام شقیق بلخی در سند تعدادی از روایات اثناعشر قرار گرفته است،[۱۲۳] [یادداشت ۲] در مقابل نیز گزارشهایی وجود دارد که در دیدار با هارون[۱۲۴] و یا مأمون[۱۲۵] به مدح خلفای سهگانه پرداخته است. عبدالله مامقانی در تنقیح المقال معتقد است که شقیق شیعه نبوده؛ اما سنی معتدلی به شمار میرفت.[۱۲۶] مصادر عرفانی نیز او را سنی پاکیزهای دانستهاند که در ابتدا از اصحاب رأی بود؛ اما به مسلک اهل حدیث روی آورد.[۱۲۷] برخی از محققان او را دارای مذهب حنفی دانستهاند.[۱۲۸]
خطیب بغدادی در کتاب تاریخ بغداد به رغم آنکه شقیق را از جاعلان حدیث نمیداند؛[۱۲۹] اما در عین حال روایات او را غیر قابل اعتماد میشمارد و بر این باور است که او احادیث ناشناختهای در زمینه زهد و دیگر موضوعات دارد.[۱۳۰] ذهبی در میزان الاعتدال نیز شقیق را ضعیف ندانسته؛ اما روایاتش را به سبب اشخاصی که از آنها نقل روایت کرده، ناشناخته قلمداد نموده است.[۱۳۱]
مسافرتها و ملاقاتها
برای شقیق بلخی مسافرتهای متعددی از جمله سفر به بغداد،[۱۳۲] بصره،[۱۳۳] قزوین[۱۳۴] ری،[۱۳۵] و سمرقند[۱۳۶] ذکر شده تا آنجا که از او با واژه مسافر یاد کردهاند.[۱۳۷] تعدادی از این سفرها را با همراهی سیصد زاهد دیگر دانستهاند.[۱۳۸]
شقیق در یکی از مسافرتها به مکه با هارون[۱۳۹] یا مأمون[۱۴۰] از خلفای عباسی دیدار کرد و به موعظه پرداخت.[۱۴۱] برخی از منابع به ملاقاتهای او با افرادی چون سفیان ثوری،[۱۴۲] و دیگران[۱۴۳] در سفرهای مختلف اشاره کردهاند. او در یکی از سفرها با عبدالعزیز بن ابی داود ملاقات کرد و به گفته خودش، این ملاقات سبب شد تا روش ۲۰ ساله گذشته خود را عوض کند.[۱۴۴]
پانویس
- ↑ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۴۳۴.
- ↑ ابونعیم، حلیه الأولیاء، قاهره، ج۸، ص۵۸.
- ↑ ابن خلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۲، ص۴۷۵؛ ابن خمیس، مناقب الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۸۲؛ سلمی، طبقات الصوفیه، ۱۴۲۴ق، ص۶۳.
- ↑ بامطرف، الجامع، بغداد، ج۲، ص۵۸۱.
- ↑ حسینی، نخستین زنان صوفی، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۰.
- ↑ عطار، تذکره الأولیاء، ۱۴۳۰ق، ص۲۵۱.
- ↑ حسینی، نخستین زنان صوفی، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۰.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶؛ ابن خمیس، مناقب الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۸۳؛ شعرانی، الطبقات الکبری لواقح الأنوار القدسیه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۴۰.
- ↑ برای نمونه: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶؛ نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ۱۴۲۰ق، ص۲۳۷؛ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۳۵، ص۱۰۵.
- ↑ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳؛ سلمی، طبقات الصوفیه، ۱۴۲۴ق، ص۶۳؛ حسینی، نخستین زنان صوفی، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۰.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۲۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۱؛ رافعی قزوینی، التدوین فی أخبار قزوین، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۱.
- ↑ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳.
- ↑ برای نمونه: ابن خلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۲، ص۴۷۵؛ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۱۳۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۱؛ رافعی قزوینی، التدوین فی أخبار قزوین، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۱؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳.
- ↑ ابن خمیس، مناقب الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۸۷.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال ترجمه مدرس گیلانی، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۱۴.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۵.
- ↑ هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۷۵ش، ص۱۳۸.
- ↑ عطار، تذکره الأولیاء، ۱۴۳۰ق، ص۲۵۱.
- ↑ شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۱.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۴؛ انصاری، طبقات الصوفیه، بیتا، ص۱۸.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کنید به: ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۲۳۷؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳، ۱۷۴؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۵، ۱۰۶؛ ابن ابی الوفا، الجواهر المضیئه، مؤسسة الرسالة، ج۲، ص۲۵۵.
- ↑ ابن خلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۲، ص۴۷۶؛ ابن ملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۴۴؛ مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز چاپ تاکنون، ۱۳۴۰ش، ج۳، ص۴۳۵.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶؛ جامی، نفحات الأنس، کلکته، ص۵۵.
- ↑ نسفی، راز ربانی، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۴.
- ↑ شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۰۶؛ صدر، تکمله أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۶۱؛ مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز چاپ تاکنون، ۱۳۴۰ش، ج۳، ص۴۳۵.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶؛ جامی، نفحات الأنس، کلکته، ص۵۵.
- ↑ نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ۱۴۲۰ق، ص۲۳۸؛ ابن اثیر، المختار من مناقب الأخیار، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۰۸.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۲۹؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۲۷۹.
- ↑ شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۴؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۶؛ ابن ملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۴۴.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۰۷؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۳۲ ؛ بامطرف، الجامع، بغداد، ج۲، ص۵۸۱.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۶، ص۲۳۷.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۲.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه کنید به: ابن خمیس، مناقب الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۸۶؛ ابن جوزی، صفة الصفوه، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۱۴۰؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۴؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۶.
- ↑ شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ جامی، نفحات الأنس، کلکته، ص۵۵؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۰۶؛ صدر، تکمله أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۶۱.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۲۸؛ نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ۱۴۲۰ق، ص۲۳۸؛ ابن جوزی، صفة الصفوه، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۱۳۹.
- ↑ سلمی، طبقات الصوفیه، ۱۴۲۴ق، ص۶۳–۶۴؛ رافعی قزوینی، التدوین فی أخبار قزوین، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۱؛ ابن ابی الوفا، الجواهر المضیئه، مؤسسة الرسالة، ج۲، ص۲۵۴–۲۵۵.
- ↑ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۶۴۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۱، ص۱۶۳–۱۶۴.
- ↑ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۶۴۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۶، ص۲۸۸؛ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۶۴۱؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۶، ص۶۹؛ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۶۴۱؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۶، ص۳۰۳–۳۰۴.
- ↑ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۶۴۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۰۵.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۲۲۹.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۰۸.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۵.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۵.
- ↑ صفی علیشاه، عرفان الحق، ۱۳۷۱ش، ص۱۲۱.
- ↑ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۱۹.
- ↑ ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۱۷؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۰۸؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ترجمه سلگی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۱؛ مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز چاپ تاکنون، ۱۳۴۰ش، ج۳، ص۴۳۵؛ مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۲۲۹.
- ↑ صدر، تکمله أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۶۱؛ شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۲؛ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۱.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۰۶؛ صدر، تکمله أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۶۱؛ مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۲۲۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: طبری آملی صغیر، دلائل الإمامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۱۷-۳۱۹؛ نوادر المعجزات، ۱۴۲۷ق، ص۳۱۷–۳۲۱؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۴؛ شامی، الدر النظیم، ۱۴۲۰ق،ص۶۶۳–۶۶۴.
- ↑ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۰۲–۳۰۳.
- ↑ صدر، تکمله أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۶۱.
- ↑ سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۴.
- ↑ ابن ابی جمهور احسائی، المجلی، ۱۳۲۹ق، ص۳۷۶.
- ↑ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۵؛ مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز چاپ تاکنون، ۱۳۴۰ش، ج۳، ص۴۳۵.
- ↑ جامی، نفحات الأنس، کلکته، ص۵۴.
- ↑ برقعی، راهنمای دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۴۵۳.
- ↑ جامی، نفحات الأنس، کلکته، ص۵۴؛ صفی علیشاه، عرفان الحق، ۱۳۷۱ش، ص۱۲۱.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۱.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۰۶.
- ↑ تمیمی، الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۷۴.
- ↑ عطار، تذکره الأولیاء، ۱۴۳۰ق، ص۲۵۱.
- ↑ شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۲؛ عطار، تذکره الأولیاء، ۱۴۳۰ق، ص۲۵۱.
- ↑ عطار، تذکره الأولیاء، ۱۴۳۰ق، ص۲۵۱.
- ↑ شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۱؛ مناوی، طبقات الصوفیه، ۱۹۹۹م، ج۱، القسم الأول، ص۳۲۰.
- ↑ ابونعیم، حلیه الأولیاء، قاهره، ج۸، ص۵۸.
- ↑ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۲۷۹.
- ↑ تمیمی، الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۷۴.
- ↑ ابن خمیس، مناقب الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۸۲؛ شعرانی، الطبقات الکبری لواقح الأنوار القدسیه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۹؛تمیمی، الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۷۴.
- ↑ بامطرف، الجامع، بغداد، ج۲، ص۵۸۱.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۲۲۹.
- ↑ ابن اثیر، المختار من مناقب الأخیار، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۱۴.
- ↑ سلمی، طبقات الصوفیه، ۱۴۲۴ق، ص۶۳؛ رافعی قزوینی، التدوین فی أخبار قزوین، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۱.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۴؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۴؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۵–۱۰۶.
- ↑ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۱۳۳؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۰۷؛ قشیری، الرساله القشیریه، ۱۳۷۴ش، ص۵۳.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۲۸؛ ابن جوزی، صفة الصفوه، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۱۳۹؛ تمیمی، الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۷۵.
- ↑ نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ۱۴۲۰ق، ص۲۳۸.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۲۸؛ ابن جوزی، صفة الصفوه، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۱۳۹؛ ابن خمیس، مناقب الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۸۶.
- ↑ تمیمی، الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۷۴.
- ↑ حسینی، نخستین زنان صوفی، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۰.؛ نسفی، راز ربانی، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۴.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۲۸؛ ابن جوزی، صفة الصفوه، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۱۴۰؛ ابن اثیر، المختار من مناقب الأخیار، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۰۹.
- ↑ ابن جوزی، صفة الصفوه، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۱۳۹.
- ↑ ابن خلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۲، ص۴۷۶؛ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۱۳۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۴–۱۳۵.
- ↑ عطار، تذکره الأولیاء، ۱۴۳۰ق، ص۲۵۰–۲۵۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۱۳۳–۱۳۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۴–۱۳۵؛ ابن ملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۴۴–۴۵؛ قشیری، الرساله القشیریه، ۱۳۷۴ش، ص۵۳–۵۴.
- ↑ سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۱۳۳؛ ابن خلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۲، ص۴۷۵؛ شعرانی، الطبقات الکبری لواقح الأنوار القدسیه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۹.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۱؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۵.
- ↑ سلمی، طبقات الصوفیه، ۱۴۲۴ق، ص۶۳؛ ابن خمیس، مناقب الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۱۸۲؛ رافعی قزوینی، التدوین فی أخبار قزوین، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۱.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۴؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۴؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۵.
- ↑ سلمی، طبقات الصوفیه، ۱۴۲۴ق، ص۶۳.
- ↑ رافعی قزوینی، التدوین فی أخبار قزوین، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۱؛ جامی، نفحات الأنس، کلکته، ص۵۴؛ انصاری، طبقات الصوفیه، بیتا، ص۱۸.
- ↑ عطار، تذکره الأولیاء، ۱۴۳۰ق، ص۲۵۱.
- ↑ ابن اثیر، المختار من مناقب الأخیار، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۱۱.
- ↑ مناوی، طبقات الصوفیه، ۱۹۹۹م، ج۱، القسم الأول، ص۳۲۰.
- ↑ هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۷۵ش، ص۱۳۸.
- ↑ عطار، تذکره الأولیاء، ۱۴۳۰ق، ص۲۵۱.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶.
- ↑ ابن ابی الوفا، الجواهر المضیئه، مؤسسة الرسالة، ج۲، ص۲۵۴.
- ↑ ابن خلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۲، ص۴۷۵؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳؛ سلمی، طبقات الصوفیه، ۱۴۲۴ق، ص۶۳.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۱، ۱۳۳؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۵؛ نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ۱۴۲۰ق، ص۲۳۷.
- ↑ برقعی، راهنمای دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۴۵۳.
- ↑ جامی، نفحات الانفس، کلکته، ص۵۴.
- ↑ جامی، نفحات الأنس، کلکته، ص۵۵.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۱؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳؛ ابن ملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۴۴.
- ↑ مناوی، طبقات الصوفیه، ۱۹۹۹م، ج۱، القسم الأول، ص۳۲۲.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۳۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۱؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۲۷۹؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳–۱۷۴؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۵؛ مناوی، طبقات الصوفیه، ۱۹۹۹م، ج۱، القسم الأول، ص۳۲۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۱۳۱؛ نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ۱۴۲۰ق، ص۲۳۷.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۳؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۵.
- ↑ انصاری، طبقات الصوفیه، بیتا، ص۱۹.
- ↑ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۱۷.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۱۰۷.
- ↑ ابن خلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۲، ص۴۷۵-۴۷۶.
- ↑ صدر، تکمله أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۶۱.
- ↑ خزاز رازی، کفایه الأثر، ۱۳۰۱ق، ص۲۹؛ شیخ حر عاملی، إثبات الهداه، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۱۵۲.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۴.
- ↑ مناوی، طبقات الصوفیه، ۱۹۹۹م، ج۱، القسم الأول، ص۳۲۲.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۳۵، ص۱۰۶.
- ↑ جامی، نفحات الأنس، کلکته، ص۵۴؛ انصاری، طبقات الصوفیه، بیتا، ص۱۹.
- ↑ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۱.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶.
- ↑ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۲۷۹.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۲۱، ص۹۶.
- ↑ ابن اثیر، المختار من مناقب الأخیار، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۱۶.
- ↑ رافعی قزوینی، التدوین فی أخبار قزوین، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۱.
- ↑ ابن اثیر، المختار من مناقب الأخیار، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۱۱–۱۱۲.
- ↑ نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ۱۴۲۰ق، ص۲۳۷.
- ↑ انصاری، طبقات الصوفیه، بیتا، ص۱۹.
- ↑ مناوی، طبقات الصوفیه، ۱۹۹۹م، ج۱، القسم الأول، ص۳۲۲؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۳۱.
- ↑ نسفی، راز ربانی، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۴؛ مناوی، طبقات الصوفیه، ۱۹۹۹م، ج۱، القسم الأول، ج۱، القسمالأول، ص۳۲۲.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۳۱؛ مناوی، طبقات الصوفیه، ۱۹۹۹م، ج۱، القسم الأول، ص۳۲۲)
- ↑ شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۲؛ رحمانی ولوی، تاریخ علمای بلخ، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۴۲.
- ↑ ابن اثیر، المختار من مناقب الأخیار، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۱۱.
- ↑ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۱۶، ص۱۷۴؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت، ج۲، ص۱۰۶؛ ابن ملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۴۶–۴۷.
- ↑ ابن جوزی، صفة الصفوه، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۱۴۰؛ تمیمی، الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۷۵؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۲۲۸.
یادداشت
- ↑ برخی این گفتگو را با ابراهیم ادهم دانستهاند (جامی، نفحات الأنس، کلکته، ص۵۴–۵۵؛ انصاری، طبقات الصوفیه، بیتا، ص۱۹.)
- ↑ برخی از مصادر متاخر، عنوان شقیق بلخی را به شقیق بن احمد بلخی در روایات یادشده تغییر دادهاند. (بحرانی، الإنصاف فی النص علی الأئمه الإثنی عشر(ع) ترجمه رسولی محلاتی، عربی، ۱۴۷۸ق، ص۱۴۰؛ بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم و المعارف، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۶.)
منابع
- ابن ابی جمهور احسائی، حسن بن ابراهیم، المجلی (مسلک الافهام و النور المنجی من الظلام)، به کوشش و نشر احمد شیرازی، ۱۳۲۹ق.
- ابن ابی الوفا، عبد القادر بن محمد، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة، بیجا، مؤسسة الرسالة، چاپ ۲، بیتا.
- ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت،دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابن اثیر، مبارک بن محمد، المختار من مناقب الأخیار، العین امارات، مرکز زاید للتراث و التاریخ، ۱۴۲۴ق.
- ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، بیروت، دارالفکر، بیتا.
- ابن خمیس، حسین بن نصر، مناقب الأبرار و محاسن الأخیار، العین امارات، مرکز زاید للتراث و التاریخ، ۱۴۲۷ق.
- ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات و الذیل علیها، بیروت،دار صادر، بیتا.
- ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
- ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، صفة الصفوة، بیروت،دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، ۱۴۲۳ق.
- ابنملقن، عمر بن علی، طبقات الأولیاء، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.
- ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، قاهره،دار أم القری، بیتا.
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، تبریز، بنی هاشمی، ۱۳۸۱ق.
- آملی، سید حیدر، جامع الأسرار و منبع الأنوار، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
- بامطرف، محمد عبد القادر، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، بغداد، دارالرشید للنشر، بیتا.
- بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال -الإمام علی بن أبی طالب علیهالسلام، قم، مؤسسة الإمام المهدی(عج)، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، الإنصاف فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر من آل محمد الأشراف علیهم السلام، ترجمه رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ق.
- برقعی، علی اکبر، راهنمای دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۸۴ش.
- تمیمی، تقی الدین بن عبد القادر، الطبقات السنیة فی تراجم الحنفیة، ریاض، دارالرفاعی، ۱۴۰۳ق.
- جامی، عبد الرحمن بن احمد، نفحات الأنس، کلکته هند، مطبعة لیسی، بیتا.
- حسینی، مریم، نخستین زنان صوفی، تهران، نشر علم، ۱۳۸۵ش.
- خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، قم، بیدار، ۱۴۰۱ق.
- خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
- انصاری، خواجه عبد الله، طبقات الصوفیة، بینا، بیجا، بیتا.
- خوانساری، محمد باقر بن زین العابدین، روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات، قم، دهاقانی (اسماعیلیان)، ۱۳۹۰ق.
- دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب، ترجمه سلگی، قم، ناصر، ۱۳۷۶ش.
- ذهبی، شمس الدین، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، بیروت،دار المعرفة للطباعة والنشر، ۱۳۸۲ق.
- ذهبی، محمد بن محمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- رافعی قزوینی، عبد الکریم بن محمد، التدوین فی أخبار قزوین، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۰۸ق.
- رحمانی ولوی، مهدی، تاریخ علمای بلخ، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۶ش.
- سلمی، محمد بن الحسین، طبقات الصوفیة، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.
- سمعانی، عبد الکریم بن محمد، الأنساب، حیدرآباد هند، مطبعة مجلس، دائرة المعارف العثمانیة، ۱۳۸۲ق.
- شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۰ق.
- شعرانی، عبد الوهاب، الطبقات الکبری المسمی لواقح الأنوار القدسیة فی مناقب العلماء و الصوفیة، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیة، ۱۴۲۶ق.
- شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمی، ۱۴۲۵ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ترجمه مدرس گیلانی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، ۱۳۶۲ش.
- شیروانی، زین العابدین، ریاض السیاحة، تهران، انتشارات سعدی، ۱۳۶۱ش.
- صدر، حسن، تکملة أمل الآمل، بیروت،دار المؤرخ العربی، ۱۴۲۹ق.
- صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، بیروت، دارالنشر، چاپ دوم، ۱۴۰۱ق.
- صفی علیشاه، محمد حسن بن محمد باقر، عرفان الحق، تهران، صفی علیشاه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ش.
- طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق.
- طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، نوادر المعجزات فی مناقب الأئمة الهداة علیهم السلام، قم، دلیل ما، ۱۴۲۷ق.
- طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ق.
- قشیری، ابوالقاسم عبد الکریم، الرسالة القشیریة، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۴ش.
- عطار، محمد بن ابراهیم، تذکرة الأولیاء (معرب، الوسطانی)، دمشق، دارالمکتبی، ۱۴۳۰ق.
- گروهی از نویسندگان، جمع المقال فی اثبات کرامات الاولیاء فی الحیاة و بعد الانتقال، بربلی،دار الآثار الاسلامیه للطباعه و النشر، ۲۰۰۶ م.
- مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال(ط الحدیثة)، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۳۱ق.
- مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت،دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، تهران، خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش.
- مشار، خان بابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز چاپ تاکنون، بینا، بیجا، ۱۳۴۰ش.
- مناوی، محمد عبدالرؤوف بن تاجالعارفین، طبقات الصوفیة(الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة)، بیروت،دار صادر، ۱۹۹۹م.
- نسفی، عزیز الدین یا سید علی همدانی، راز ربانی(اسرار الوحی سبحانی)، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۸ش.
- نسفی، عمر بن محمد، القند فی ذکر علماء سمرقند، تهران، دفتر نشر میراث مکتوب، ۱۴۲۰ق.
- نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، فرزند مولف، ۱۴۱۴ق.
- هجویری، ابوالحسن علی، کشف المحجوب، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.