علوم اسلامی
دانشهای اسلامی | |
علوم اسلامی به دانشهایی گفته میشود که به گونهای با شناخت آموزههای اسلامی ارتباط دارند و ایجاد یا گسترش آنها در سرزمینهای اسلامی و به دست مسلمانان بوده است. علوم اسلامی در معنای محدودتر خود فقط شامل دانشهایی میشود که یا از متون اصلی دین اسلام یعنی قرآن و حدیث ناشی شده باشند یا برای شناخت بهتر و عمیقتر آموزههای اسلامی به کار میروند.
دانشهایی مثل فقه، کلام، مجموعه دانشهای حدیثی، تفسیر و علوم قرآن مهمترین شاخههای دانش دینی هستند. علوم اسلامی را به عقلی و نقلی، عملی و نظری، شرعی و غیرشرعی تقسیم کردهاند. دانشهایی مثل منطق و ادبیات عرب و شاخههای آن پیشنیازهای علوم اصیل اسلامی محسوب میشوند. برخی از نویسندگان فلسفه و عرفان را به دلیل وارداتیبودن یا به دلیل روش خاص این علوم جزو دانشهای اصیل اسلامی نمیدانند.
اصطلاح علوم اسلامی را یک اصطلاح قراردادی دانستهاند که میتواند با تغییر ملاک و معیار دینی بودن بر دانشهای مختلفی تطبیق یابد. برخی ملاکها دایره علوم اسلامی را گسترش داده و علوم پایه و تجربی را نیز وارد مجموعه دانشهای دینی میکنند و در مقابل برخی ملاکها، دایره علوم اسلامی را به علوم اسلامی اصیل محدود میکنند. در بسیاری از متون علمی بین علوم اسلامی اصیل و علوم دیگری که پرورده و گسترشیافته تمدن اسلامی هستند تفاوت گذاشته و آنها را علوم مسلمانان میخوانند. پژوهشگران آثار متعددی درباره تاریخ علوم اسلامی و نقش شیعیان در پیدایش و گسترش این علوم منتشر کردهاند.
جایگاه و اهمیت
اصطلاح علوم اسلامی به دانشهایی اشاره میکند که به نوعی با شناخت آموزههای اسلامی ارتباط دارند و یا توسط مسلمانان ایجاد شده یا توسعه یافتهاند.[۱]
تمدن اسلامی با علوم اسلامی شناخته میشود و علوم اسلامی مبنای فکری تمدن اسلامی به شمار میروند.[۲] اصولا شناخت معارف دینی از طریق دانشهایی حاصل میشود که علوم اسلامی خوانده میشوند[۳] در طول تاریخ مسلمانان مراکز علمی متعدد و فراوانی برای آموزش علوم اسلامی بنا شده و حتی مساجد همواره محل آموزش علوم اسلامی بودهاند.[۴] حوزههای علمیه در سراسر جهان اسلام برای آموزش، پژوهش و توسعه و تبلیغ علوم اسلامی پا گرفتهاند.[۵] و بخش زیادی از میراث مکتوب مسلمانان به علوم دینی اختصاص دارد،[۶] چنانکه دانشمندان علوم اسلامی جزو مشهورترین شخصیتهای علمی جهان اسلام به شمار میروند.[۷]
معرفی علوم اصیل اسلامی

سید حسن صدر در کتاب خود تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام که درباره نقش شیعه در بنیانگذاری علوم اسلامی است، ۱۴ علم را اسلامی دانسته و معرفی کرده است.[۸] در بخش اول کتاب شش علم را در ذیل علوم ادبی اسلامی قرار داده است که شامل نحو، صرف، لغت و... است. سه دانش تاریخ و سیره، مغازی النبی، علم رجال، و فرقهشناسی را به عنوان علوم تاریخی معرفی کرده و سپس علوم درایه، فقه، و اصول فقه را گزارش کرده است. او همچنین دانشهای مرتبط با قرآن را شامل علم قرائت، معانی القرآن، غریب القرآن، مجاز القرآن، احکام القرآن و تفسیر القرآن دانسته و در دو فصل پایانی نیز دو علم کلام و اخلاق را به عنوان علوم اسلامی معرفی کرده است.[۹] محرمی نویسنده کتاب امامان شیعه و علوم اسلامی دو علم فلسفه و عرفان نظری را نیز به دانشهای فوق افزوده است.[۱۰] چنانکه ولایتی در کتاب فرهنگ و تمدن اسلام هفت علم را جزو علوم اسلامی دستهبندی کرده و علم تصوف، عرفان و فتوت را نیز جزو علوم اسلامی ذکر کرده است.[۱۱]
فتحالهی در کتاب متدولوژی علوم قرآنی مطالعات دینی را به دو بخش اصلی مطالعات عام دینپژوهی و اسلامشناسی تقسیم کرده است. دانشهای فلسفه دین، جامعهشناسی دین، روانشناسی دین، زبانشناسی دین و تاریخ ادیان جزو مطالعات عام هستند. او سپس اسلامشناسی را نیز به سه شاخه علوم اصیل اسلامی، علوم ابزاری و علوم دخیله بخشبندی کرده است. از نظر او تفسیر قرآن، علم فقه، کلام اسلامی، اخلاق اسلامی، علوم حدیثی، و عرفان اسلامی دانشهای اصیل اسلامی هستند ولی علوم قرآن، اصول فقه، علم درایه و علم رجال جزو علوم ابزاری قرار گرفتهاند و فلسفه اسلامی نیز دانش دخیله است که از فرهنگهای دیگر وارد عالم اسلام شده است.[۱۲]
ملاک و معیار دینیبودن علوم
تفکیک بین علوم دینی و غیر دینی را یک امر قراردادی[۱۳] و اصطلاحی دانستهاند.[۱۴] چنانکه گفتهاند ممکن است یک دانش به خاطر استفاده از منابع دینی، یا به خاطر استفاده از مبانی دینی، یا به این دلیل که در راستای اهداف اسلامی است و یا به این علت که مبتنی بر روشهای عقلی و شهودی اسلامی خوانده شود.[۱۵]
احمدحسین شریفی پژوهشگر فلسفه اسلامی در کتاب مبانی علوم انسانی اسلامی یازده نظریه را گردآوری کرده است که عبارتند از: دانشهای مورد تأکید اسلام، دانشهایی که کتاب و سنت را شرح میدهند، علوم سودمند برای جامعه اسلامی، علوم عالمان مسلمان، علوم ناظر به موضوعات و مسائل اسلامی، علوم مستند به متون اسلامی، علوم مستند به منابع اسلامی، علوم ناظر به تفسیر اراده الاهی، علوم مستند به مبانی اسلامی، علوم حاصل از متون دینی به روش اجتهادی، علوم مبتنی بر روش اسلامی تحقیق.[۱۶]
معیارهای فراگیر
از معیارهایی که برای دینیبودن دانش ارائه شده، برخی معیارهای فراگیری هستند که همه یا اکثر علوم بشری را وارد حوزه علوم اسلامی میکنند؛ دانشهای مورد تأکید اسلام، علوم سودمند برای جامعه اسلامی، علوم عالمان مسلمان، علوم مستند به منابع اسلامی، علوم ناظر به تفسیر اراده الاهی، علوم مستند به مبانی اسلامی و علوم مبتنی بر روش اسلامی تحقیق جزو این گروه از معیارها قرار میگیرند. این نگاهها شامل علوم طبیعی و علوم پایه هم میشود[۱۷] و میتوان گفت از این جهت، تفاوتی بین دین اسلامی و مسیحی و یهودی و یا سکولار و مادی وجود ندارد[۱۸] و بلکه میتوان گفته همه علوم صحیح، دینی هست و اصولا ترکیب علم دینی ترکیبی توضیحی خواهد بود.[۱۹] نویسنده کتاب متدولوژی، درباره این معیار با تعبیر «اسلامیبودن از بیرون» را بهکار برده است، زیرا در این معیار به محتوای دانش مثل موضوعات و مسائل و دلایل توجهی نمیشود و هر گونه نسبت ایجابی با اسلام، برای توصیف علم به اسلامیبودن کافی است.[۲۰]
معیارهای محدودکننده
برخی از ملاکهای اسلامیبودن علوم، ناشی به محتوای درونی دانش است و دانشهایی را که اجزای آن به گونهای از اسلام و معارف اسلامی تأثیر پذیرفته باشند، میتوان اسلامی خواند.[۲۱] این معیارها محدوده علوم اسلامی را کوچک میکنند؛
- دانشهایی که کتاب و سنت را شرح میدهند.[۲۲] بر این اساس فقط دانشهای تفسیر قرآن، شرح حدیث، سیره پیامبر(ص)، کلام اسلامی، اخلاق اسلامی، فقه و بخشی از اصول فقه علوم اسلامی محسوب میشوند. مصطفی ملکیان چنین نظری دارد.[۲۳]
- علوم ناظر به موضوعات و مسائل اسلامی،[۲۴] بنابر این اگر اقتصاد به مسائلی مانند خمس و زکات بپردازد و روانشناسی نیز مباحثی مثل هوای نفس و اخلاص و تقوا را بررسی کند، دانش اسلامی خواهند بود.[۲۵]
- علوم مستند به متون اسلامی،[۲۶] بر اساس این نظریه، طب و علوم طبیعی نیز اگر از متون دینی استفاده کنند، جزو علوم اسلامی خواهند بود؛ چنانکه جوادی آملی در کتاب شریعت در آینه معرفت بر این نکته تصریح کرده است.[۲۷]
- علوم حاصل از متون دینی به روش اجتهادی،[۲۸] بر اساس تحلیلی که علی عابدی شاهرودی ارائه میدهد، علمِ دینی دانشی است که از متون دینی و با سازوکار اجتهاد کشف شده باشد.[۲۹] بر اساس نگاه او، علم غیردینی فقط بهدنبال حل مشکلات و رسیدن به اهداف خود است. اما علم دینی علاوه بر این، به بهبود جایگاه انسان در جهان کمک میکند و او را به سمت مراتب بالاتر رشد هدایت میکند.[۳۰]
تقسیم بر اساس قلمرو دین
سلیمان خاکبان در مقاله خود معتقد است تعیین گستره علوم اسلامی وابسته به تعیین گستره و قلمرو دین است. کسانی که گستره دین را حداقلی و فقط ناظر به امور معنوی و اخروی میدانند علوم اسلامی را بسیار محدودتر از کسانی تعریف میکنند که درباره گستره دین نظریهای میانه یا حداکثری دارند و دین را ناظر به امور دنیوی نیز میدانند.[۳۱] بهگفته او، با نگاه حداقلی، دانشهایی مثل طب اسلامی، اقتصاد اسلامی، جامعهشناسی اسلامی و حتی بخشهایی از فقه و حقوق اسلامی نیز خارج از دایره علوم اسلامی قرار میگیرند.[۳۲]
دستهبندی علوم اسلامی
علوم اسلامی یا علوم شرعی با ملاکهای مختلف دستهبندی شدهاند.
دانشهای اصلی و پیشنیازها
بنابر دو تعریف که مرتضی مطهری اسلامشناس شیعه ارائه کرده است، تعدادی از علوم اسلامی درباره اصول یا فروع اسلام بحث میکند و یا اصول و فروع اسلام با تکیه بر آنها اثبات میشود، مانند علم قرائت، تفسیر، علم حدیث، کلام نقلی، فقه و اخلاق نقلی.[۳۳] و دسته دیگر از دانشها که مقدمه و پیشنیاز دو گروه نخست هستند. مثل ادبیات عرب، کلام عقلی، اخلاق عقلی، حکمت الهی، منطق، اصول فقه، رجال و درایه.[۳۴]
سلیمان خاکبان پژوهشگر فلسفه نیز بخشی از دانشهای مرتبط با دین را چنین تقسیمبندی کرده است که برخی از این دانشها، علومِ بروندینی پیشینی و ناظر به پیشنیازهای اعتقاد به دین هستند مثل فلسفه و زبان[۳۵] و برخی دیگر علوم مبتنی بر کتاب و سنت به صورت خالص و ناباند و در پاسخ به پرسشهایی شکل گرفتهاند که پاسخ و دلیل آنها بهطور کامل در متن آموزههای وحیانی وجود دارد؛ مثل قیامتشناسی، مبدأشناسی و روحشناسی.[۳۶]
دانشهای نظری و عملی
در یک طبقهبندی، علوم را به علوم نظری و عملی تقسیم کردهاند؛ علوم یا حکمت نظری شامل علم الاهی یا فلسفه، علم حساب و علم طبیعی است و حکمت عملی نیز به علم اخلاق، علم تدبیر منزل و علم سیاست تقسیم شده است.[۳۷]
دانشهای شرعی و غیرشرعی
دانشهای مسلمانان را به شرعی و غیرشرعی نیز تقسیم کردهاند و علوم شرعی علومی هستند که از پیامبر(ص) و امامان رسیده باشند.[۳۸] میهلی پژوهشگر تاریخ علوم، علوم اسلامی خاص را فقط علومی میداند که از قرآن و حدیث برآمده و ناظر به حقوق و حکمت الهی اسلامی و مانند باشد.[۳۹]
علوم عقلی و علوم نقلی
تقسیم به علوم عقلی و نقلی نیز یک روش طبقهبندی در علوم است؛ علوم عقلی دانشهایی مثل حکمت، کلام و فلسفه را در برمیگیرد[۴۰] و علوم نقلی نیز شامل دانشهای شرعی[۴۱] و برخی دانشهای دیگر مثل ادبیات و تاریخ میشود.[۴۲] مشهورترین دانشهای نقلی مسلمانان عبارتند از ادبیات عربی و شاخههای آن مثل علم نَحوْ، صَرف، معانی، بیان، بدیع و لغت، علم قرائت، تفسیر، حدیث، رجال، درایه، اصول فقه، فقه، تاریخ، اَنساب و عَروض. به گفتهٔ علامه طباطبائی، مفسر و فیلسوف شیعی، به جز سه علمِ تاریخ، انساب و عروض عامل اصلی پیدایش سایر دانشهای نقلی قرآن است.[۴۳]
تفاوت علوم اسلامی با علوم مسلمانان
مرتضی مطهری در یکی از چهار تعریف خود از علوم اسلامی، به دانشهایی اشاره میکند که در فرهنگ و جامعه اسلامی رشد کردهاند، هرچند که ممکن است از نظر شرعی واجب نباشند یا حتی حرام باشند. مطهری برای این گونه دانشها، به نجوم احکامی و نجوم ریاضی مثال میزند.[۴۴] او دانشهایی مثل پزشکی، سیاست، علوم و فنون مختلف و بسیاری از علوم طبیعی و ریاضی را نیز داخل علوم اسلامی قرار داده است و توضیح داده که چون دانستن اینها برای حفظ و ارتقاء جامعه اسلامی واجب است پس میتوان آنها را جزو علوم اسلامی دانست.[۴۵] آلدو میلهلی پژوهشگر تاریخ علم، این بخش از علوم را علوم عربی میخواند.[۴۶]
عثمان بکّار پژوهشگر تاریخ علم، در کتاب تاریخ و فلسفه علوم اسلامی، علوم اسلامی را دانشهایی میداند که پس از قرن سوم هجری (قرن نهم میلادی) در فرهنگ و تمدن اسلامی شکوفایی داشتهاند: مثل علوم ریاضی، طبیعی و علم النفس.[۴۷] به نظر او، اسلامیخواندن این علوم به این جهت است که همه آنها با آموزههای اساسی اسلام مثل توحید پیوند دارند.[۴۸]
علیاصغر حقدار نویسنده مقالات فلسفه علوم اسلامی معتقد است دانشهای عقلی مثل فلسفه و منطق و اخلاق عقلی و نیز دانشهای نقلی مثل ادبیات عرب را نمیتوان علوم اسلامی دانست، بلکه این دانشها، در حوزه فرهنگ اسلامی قرار دارند.[۴۹] به گفته او علوم جدیدی مثل جامعهشناسی و روانشناسی را که بر حسب نیاز جامعه مورد استفاده مسلمانان هستند، باید جزو واجبات اسلامی دانست. هرچند از این جهت که این دانشها در بین مسلمانان به رنگ دینی درآمده و با اصطلاحات دینی بیان شده و در خدمت مسلمانان هستند، میتوان با مسامحه آنها را علوم اسلامی دانست.[۵۰]
اسلامیبودن فلسفه و عرفان
برخی از نویسندگان، دانش فلسفه اسلامی را بهدلیل این که از یونان وارد عالم اسلام شده و مسلمانان در همان مباحث، فلسفهورزی کرده[۵۱] و نوآوری خاصی نداشتهاند،[۵۲] و نیز بهایندلیل که روش آن، عقلیِ محض است و از منابع دینی، مثل قرآن و حدیث استفاده نمیکند، جزو علوم اسلامی نمیدانند.[۵۳] جعفر سیدان از متکلمان پیروان مکتب تفکیک میگوید فلسفه و عرفان گاه به نتایجی رسیدهاند که خلاف آموزههای اسلامی است، بنابر این نمیتوان از تعبیر فلسفه و عرفان اسلامی استفاده کرد؛[۵۴] چنانکه مصطفی ملکیان معتقد است فلسفه از اساس نمیتواند دینی باشد.[۵۵]
محمدتقی مصباح یزدی (درگذشت: ۱۳۹۹ش)، در پاسخ به این اشکال گفته است که وجودِ کمترین ارتباط میان فلسفه و اسلام، برای درستی عنوان فلسفه اسلامی کفایت میکند؛ چنانکه برخی از مسائل فلسفه اسلامی، از آموزههای اسلامی نشأت گرفته و برخی از آنها در خدمت اثبات آموزههای اسلامی است.[۵۶] برخی نیز برای رفع ناسازگاری ترکیب فلسفه اسلامی، گفتهاند اسلام در زمینههایی چون جهتدهی به مسائل، طرح مسئله، اِبداع استدلال و رفع اشتباه، در فلسفه اسلامی تأثیرگذار بوده است، بیآنکه لطمهای به عقلیبودن فلسفه وارد کند.[۵۷]
پژوهشها و پژوهشگران تاریخ علوم اسلامی

درباره علوم اسلامی، طبقهبندی و تاریخ آن، پژوهشهای متعددی انجام شده است.[۵۸] یکی از کهنترین مطالعات درباره طبقهبندی علوم اسلامی در کتاب احصاء العلوم ابونصر فارابی فیلسوف شیعه گزارش شده است.[۵۹] سید حسن صدر(درگذشته ۱۳۵۴ق)، با نوشتن کتاب تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام از مهمترین پژوهشگران تاریخ علم اسلامی شمرده میشود.[۶۰] غلامحسن محرمی، پژوهشگر تاریخ تشیع نیز در کتاب امامان شیعه و علوم اسلامی به موضوع دانشهای اسلامی و تاریخچه آن پرداخته است.[۶۱] کنگره بینالمللی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی در اردیبهشت ۱۳۹۷ش زیرنظر ناصر مکارم شیرازی مرجع تقلید شیعیان برگزار شد. این کنگره مجموعه مقالات خود را در قالب ۱۷ جلد کتاب و یک لوح رایانهای منتشر کرده است.[۶۲]
علیاکبر ولایتی پژوهشگر تاریخ و تمدن اسلامی در کتاب دو جلدی نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، تلاش کرده است تاریخ علوم اسلامی و نقش شیعه در پیدایش و گسترش آن را گردآوری کند.[۶۳] موضوع کتاب علم و تمدن در اسلام نوشته سید حسین نصر فیلسوف شیعه ایرانی نیز علوم مسلمانان است که احمد آرام آن را به فارسی ترجمه کرده است.[۶۴] زینالعابدین قربانی نیز در کتاب تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی به موضوع علوم اسلامی پرداخته است.[۶۵]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ علامه طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۹۸.
- ↑ مهدینژاد، «جایگاه و نقش حوزه علمیه در تمدنسازی اسلامی در دوره معاصر»، ص۳۱.
- ↑ حقدار، «فلسفه علوم اسلامی»، ص۱۰۱.
- ↑ ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۳۳.
- ↑ مهدینژاد، «جایگاه و نقش حوزه علمیه در تمدنسازی اسلامی در دوره معاصر»، ص۳۲.
- ↑ نیلساز، «مقدمه دکتر نصرت نیلساز»، ص۱۴-۱۵.
- ↑ رجوع کنید به: قمی، مشاهیر دانشمندان اسلام، ۱۳۵۰ش، همه کتاب.
- ↑ محرمی، امامان شیعه و علوم اسلامی، ۱۳۹۷ش، ص۴۹.
- ↑ الصدر، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ۱۳۷۵ش، ص۴۲۱-۴۲۴.
- ↑ محرمی، امامان شیعه و علوم اسلامی، ۱۳۹۷ش، ص۸-۹.
- ↑ ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۸۹.
- ↑ فتحالهی، متدولوژی علوم اسلامی، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۶.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۲۱۳.
- ↑ مطهری، ده گفتار، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۱.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۱۷۹.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۸.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۲۱۸.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۲۱۸.
- ↑ جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ۱۳۹۸ش، ص۱۴۰-۱۴۴؛ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۱۷۶، ۱۸۳، ۱۸۸، ۱۹۷، ۲۰۵، ۲۱۲.
- ↑ فتحالهی، متدولوژی علوم قرآنی، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۴.
- ↑ فتحالهی، متدولوژی علوم قرآنی، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۱۷۸.
- ↑ ملکیان، راهی به رهایی، ۱۳۸۱ش، ص۵۸.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۱۸۹.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۱۸۹.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۱۹۰.
- ↑ جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ۱۳۷۲ش، ۷۹-۸۲.
- ↑ شریفی، مبانی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۲۰۹.
- ↑ عابدی شاهرودی، سنجش و اکتشاف، ۱۳۹۴ش، ص۳۳۳.
- ↑ عابدی شاهرودی، سنجش و اکتشاف، ۱۳۹۴ش، ص۳۳۳-۳۳۴؛ خسروپناه، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ خاکبان، «درآمدی بر چیستی، چرایی و چگونگی توسعه علوم اسلامی»، ص۱۷-۱۸.
- ↑ خاکبان، «درآمدی بر چیستی، چرایی و چگونگی توسعه علوم اسلامی»، ص۱۸.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۴۰۲ش، ج۱، ص۱۳.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۴۰۲ش، ج۱، ص۱۴.
- ↑ خاکبان، «درآمدی بر چیستی، چرایی و چگونگی توسعه علوم اسلامی»، ص۲۰-۲۱.
- ↑ خاکبان، «درآمدی بر چیستی، چرایی و چگونگی توسعه علوم اسلامی»، ص۲۱.
- ↑ ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۳۷.
- ↑ ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۳۸.
- ↑ میهلی، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان، ۱۳۷۱ش، ص۱۷۱،
- ↑ ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۳۸.
- ↑ ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ۱۳۸۶ش، ص۳۸.
- ↑ خسروپناه، روششناسی علوم اجتماعی، ۱۳۹۴ش، ص۴۴.
- ↑ علامه طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۹۸.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۴۰۲ش، ج۱، ص۱۶.
- ↑ مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۴۰۲ش، ج۱، ص۱۶.
- ↑ میهلی، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان، ۱۳۷۱ش، ص۱۶۹،
- ↑ بکار، تاریخ و فلسفه علوم اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۹.
- ↑ بکار، تاریخ و فلسفه علوم اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۹.
- ↑ حقدار، «فلسفه علوم اسلامی»، ص۱۱۱-۱۱۲.
- ↑ حقدار، «فلسفه علوم اسلامی»، ص۱۱۱-۱۱۲.
- ↑ ملکیان، «فلسفه اسلامی: هستی و چیستی»، ص۱۳۷-۱۳۸.
- ↑ ابوریان، «چون و چراهای فلسفه اسلامی»، ص۱۹۱.
- ↑ عبودیت، «آیا فلسفه اسلامی داریم؟»، ۱۳۸۲ش، ص۳۰، ۳۱.
- ↑ سیدان، «فلسفه اسلامی:هستی و چیستی»، ص۳۵.
- ↑ ملکیان، «فلسفه اسلامی: هستی و چیستی»، ص۱۱۸.
- ↑ مصباح یزدی، «فلسفه اسلامی؛ میزگرد فلسفهشناسی۳»، ۱۳۸۳ش، ص۱۳.
- ↑ عبودیت، «آیا فلسفه اسلامی داریم؟»، ۱۳۸۲ش، ص۳۲، ۳۳.
- ↑ بکار، طبقهبندی علوم اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۱۵.
- ↑ نصر، علم و تمدن در اسلام، ۱۳۵۰ش، ص۴۶.
- ↑ محرمی، امامان شیعه و علوم اسلامی، ۱۳۹۷ش، ص۴۹.
- ↑ امامان شیعه و علوم اسلامی تارنمای خانه کتاب و ادبیات ایران.
- ↑ معرفی مجموعه ۱۷ جلدی نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی.
- ↑ نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، تارنمای خانه کتاب و ادبیات ایران.
- ↑ علم و تمدن در اسلام تارنمای خانه کتاب و ادبیات ایران.
- ↑ تاریخ فرهنگ و تمدنی اسلامی در تارنمای خانه کتاب و ادبیات ایران.
منابع
- ابوریان، محمدعلی، «چون و چراهای فلسفه اسلامی»، فصلنامه نقد و نظر، شماره ۴۱-۴۲، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش.
- باقری، خسرو، «هویت علم دینی»، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره ۳، تابستان ۱۳۷۴ش.
- بکار، عثمان، تاریخ و فلسفه علوم اسلامی، ترجمه: محمدرضا مصباحی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۷ش.
- بکار، عثمان، طبقهبندی علوم اسلامی از نظر حکمای مسلمان، ترجمه: جواد قاسمی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۱ش.
- جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۷۲ش.
- جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم، اسراء، ۱۳۹۸ش.
- حقدار، علیاصغر، «فلسفه علوم اسلامی»، دوماهنامه کیهان اندیشه، شماره ۵۵، مرداد و شهریور ۱۳۷۳ش.
- خاکبان، سلیمان، «درآمدی بر چستی، چرایی و چگونگی توسعه علوم اسلامی»، فصلنامه پژوهش و حوزه، شماره ۳۸، پاییز و زمستان ۱۳۹۶ش.
- خسروپناه، عبدالحسین، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۳ش.
- خسروپناه، عبدالحسین، روششناسی علوم اجتماعی، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۹۴ش.
- سیدان، سید جعفر، «فلسفه اسلامی، هستی و چیستی»، فصلنامه نقد و نظر، شماره ۴۱-۴۲، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش.
- شریفی، احمدحسین، مبانی علوم انسانی اسلامی، تهران، آفتاب توسعه، ۱۳۹۳ش.
- الصدر، سید حسن، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، بیجا، اعلمی، ۱۳۷۵ش.
- عابدی شاهرودی، علی، سنجش و اکتشاف، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۹۴ش.
- عبودیت، عبدالرسول، «آیا فلسفه اسلامی داریم؟»، معرفت فلسفی، شماره ۱، ۱۳۸۲ش.
- علامه طباطبائی، سید محمدحسین، شیعه در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- فتحالهی، ابراهیم، متدولوژی علوم قرآنی، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، ۱۳۸۸ش.
- قمی، عباس، مشاهیر دانشمندان اسلام، ترجمه: محمدجواد نجفی از کتاب الکنی و الالقاب، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۰ش.
- محرمی، غلامحسن، امامان شیعه و علوم اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۷ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی و دیگران، «فلسفه اسلامی؛ میزگرد فلسفهشناسی۳»، معرفت فلسفی، ش۳، ۱۳۸۳ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، رابطه علم و دین، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۲ش.
- مطهری، مرتضی، کلیات علوم اسلامی، جلد ۱، (منطق، فلسفه)، تهران، صدرا، ۱۴۰۲ش.
- مطهری، مرتضی، ده گفتار، تهران، صدرا، ۱۳۸۰ش.
- ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۸۱ش.
- ملکیان، مصطفی، «فلسفه اسلامی، هستی و چیستی»، فصلنامه نقد و نظر، شماره ۴۱-۴۲، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش.
- مهدینژاد، سید رضا، «جایگاه و نقش حوزه علمیه در تمدنسازی اسلامی در دوره معاصر»، پژوهشنامه علوم انسانی اسلامی، شماره ۱۷، بهار و تابستان ۱۴۰۱ش.
- میهلی، آلدو، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان، ترجمه: محمدرضا شجاعنوری و اسدالله علوی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۱ش.
- نصر، سید حسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، نشر اندیشه، ۱۳۵۰ش.
- نیلساز، نصرت، «مقدمه دکتر نصرت نیلساز»، در میراث مکتوب شیعه در پنج قرن نخست، نوشته ابوالفضل رجاییفرد، تهران، نشر نگاه معاصر، ۱۳۹۹ش.
- ولایتی، علیاکبر، فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران، نشر معارف، ۱۳۸۶ش.