ابراهیم بن سعد بن ابراهیم

از ویکی شیعه
ابراهیم بن سعد بن ابراهیم
اطلاعات فردی
نام کاملابراهیم بن سعد بن ابراهیم القرشی الزهری
کنیهابواسحاق المدنی
لقبشیخ الشافعی
محل زندگیمدینه، بغداد
خویشاوندان
سرشناس
عبدالرحمن بن عوف
مذهبامامیه
اطلاعات حدیثی
راوی از معصومامام صادق(ع)
مشایخسعد بن ابراهیم، محمد بن اسحاق
راویان از اواحمد بن حنبل، ابوداود الطیالسی
اعتباراختلافی
موضوع روایاتاحکام و مغازی
تألیفاتنسخه ابراهیم


ابراهیم بن سعد بن ابراهیم از شاگردان امام صادق(ع) و از عالمان و محدثان شناخته‌شده مدینه و بغداد بود. وی از مدینه به بغداد مهاجرت کرد و مورد احترام هارون عباسی قرار گرفت. او علاوه بر گماشته شدن به منصب قضاوت، متولی بیت‌المال شهر نیز شد.

اهل‌سنت ابراهیم را دارای روایات فراوان دانسته‌اند؛ چرا که تعداد روایاتی که او در ذهن داشت، بیش از ۱۷ هزار حدیث ذکر شده است. روایات او در کتب صحاح سته نیز آمده است. او از شاگردان پدرش سعد و هشام بن عروه دانسته شده و از افرادی چون احمد بن حنبل و ابوداود الطیالسی به‌عنوان شاگردان او نام برده شده است.

در مورد مذهب او اختلاف‌نظر وجود دارد. برخی از رجالیان با توجه به ظاهر کلام شیخ طوسی، او را امامی‌مذهب قلمداد کرده و دیگران سکوت عالمان اهل‌سنت درباره او را دلیلی بر سنی بودن او دانسته‌اند. نبود اطلاعات درباره زندگی او سبب شده است که عده‌ای از عالمان علم رجال شیعه، او را شخصی مجهول دانسته و یا درباره وثاقت او اظهارنظر نکنند؛ این در حالی است که عالمان اهل‌سنت او را ثقه و مورد اعتماد قلمداد کرده‌اند.

معرفی اجمالی

ابراهیم بن سعد بن ابراهیم القرشی که به او ابراهیم بن سعد الزهری نیز گفته شده[۱] از اصحاب امام صادق(ع)[۲] و یکی از فقیهان[۳] و از محدثان مشهور شهر مدینه بوده[۴] که عالمان بزرگ سه شهر کوفه، بصره و بغداد پیرو او خوانده شده‌اند.[۵]

نسب او به عبدالرحمن بن عوف از صحابه بزرگ پیامبر(ص) می‌رسد؛[۶] به همین دلیل به او لقب عوفی نیز داده‌اند[۷] و از آن جهت که جد او عبدالرحمن بن عوف از طایفه بنی‌زهره بود، به زُهَری نیز شهرت دارد.[۸] کنیه ابراهیم، ابواسحاق[۹] المدنی[۱۰] یا المدینی[۱۱] است. به او شیخ الشافعی[۱۲] نیز گفته شده است. در مشخصات ظاهری او گفته شده است که فردی سیاه‌روی بود.[۱۳]

ابراهیم در سال ۱۰۸ق[۱۴] یا ۱۱۰ق زاده شد.[۱۵] او را از تابعینِ تابعین[۱۶] و از عالمان، متکلمان و حافظان قرآن[۱۷] ساکن بغداد دانسته‌اند.[۱۸] وی مسند قضاوت و ذکر حدیث را همچون پدرش[۱۹] در مدینه به عهده داشت،[۲۰] اما پس از مدتی به بغداد رفت و مورد احترام هارون عباسی خلیفه عباسی قرار گرفته[۲۱] و به منصب قضاوت رسید،[۲۲] متولی بیت‌المال شهر شد[۲۳] و تا آخر عمر در آن شهر ماند.[۲۴] ابن‌عساکر نویسنده کتاب تاریخ مدینة دمشق احتمال دیگری مبنی بر مطابقت این نام با فرد دیگری به‌نام ابومخنف، لوط بن یحیی، را مورد بررسی قرار داده است.[۲۵]

زرکلی نویسنده کتاب الاعلام معتقد است که ابراهیم موسیقی‌دان نیز بوده است؛[۲۶] در مورد اطلاع او از غنا و موسیقی گزارش‌هایی ذکر شده است.[۲۷] گفته شده که ابراهیم، سماع را حلال می‌دانسته و به همراه نواختن ساز عود خوانندگی می‌کرد.[۲۸]

وفات او را در سال ۱۸۳ق[۲۹] یا ۱۸۴ق[۳۰] یا ۱۸۵ق[۳۱] و در شهر مدینه[۳۲] یا بغداد[۳۳] و در ۷۵ سالگی[۳۴] دانسته‌اند. خطیب بغدادی معتقد است که در سال ۱۸۴ق به بغداد رفت و در همان سال از دنیا رفت.[۳۵]

اثری از ابرهیم بن سعد در بیست صفحه باقی مانده است که به نسخه ابراهیم شهرت دارد[۳۶] و توسط چندین ناشر به چاپ رسیده است.[۳۷]

راوی حدیث

اهل‌سنت ابراهیم بن سعد را دارای احادیث فراوان دانسته‌اند.[۳۸] نام او در سلسله اسناد روایات کتب صحاح سته، صحیح بخاری،[۳۹] صحیح مسلم،[۴۰] سنن ابن‌ماجه،[۴۱] سنن ترمذی[۴۲] و نسائی[۴۳] ذکر شده است. گفته شده است که او بیش از ۱۷ هزار حدیث[۴۴] در زمینه احکام در ذهن داشته است.[۴۵] عده‌ای گفته‌اند که محفوظات او بیشتر از همه مردم اهل مدینه بود[۴۶] و این موارد غیر از روایاتی است که در زمینه تاریخ جنگ‌ها (مَغازی) به خاطر داشت؛[۴۷] به‌گونه‌ای که او را کثیرالحفظ در قصص و مغازی نیز دانسته‌اند.[۴۸] او روایات مغازی را از محمد بن اسحاق واقدی نقل می‌کرد.[۴۹]

اساتید و شاگردان

ابراهیم از پدرش سعد، هشام بن عروه،[۵۰] محمد بن اسحاق[۵۱] و همچنین صالح بن کیسان، الزهری و دیگران روایت کرده[۵۲] و اشخاصی چون ابوداود الطیالسی، احمد بن حنبل[۵۳] یزید بن الهاد، محمد بن الصباح، الولید بن کثیر و دیگران از او روایت نقل کرده‌اند.[۵۴]

مذهب و وثاقت

عبدالله مامقانی از عالمان رجال شیعه با توجه به ظاهر کلام شیخ طوسی، ابراهیم بن سعد را امامی‌مذهب دانسته است[۵۵] و حتی برخی او را از امامیان ستایش‌شده معرفی کرده‌اند.[۵۶] نویسنده قاموس الرجال او را سنی‌مذهب دانسته است؛ زیرا به باور او، رجال مذکور در کتاب شیخ طوسی عام بوده و شامل همه اصحاب امامان از مذاهب مختلف می‌شود.[۵۷] به‌گفته وی، سکوت عالمان اهل‌سنت درباره او و متهم نکردنش به تشیع دلیلی بر سنی بودن وی است.[۵۸]

سید محسن امین بر آن است که شیعه بودن وی قطعی نیست[۵۹] و ذکر نام او در کتابش اعیان الشیعه به‌خاطر آن است که علمای شیعه احتمال شیعه بودنش را زیاد دانسته‌اند.[۶۰] نراقی نویسنده کتاب شعب المقال با اشاره به قول ابن‌حجر مبنی بر وثاقت ابراهیم، معتقد است که شهادت ابن‌حجر برای شیعیان اعتباری ندارد.[۶۱]

اطلاعات کم درباره زندگی او سبب شده است که برخی عالمان علم رجال شیعه او را شخصی مجهول دانسته[۶۲] و یا در مورد وثاقت او اظهارنظر نکنند و تنها به ذکر شاگردیش از امام صادق(ع) بسنده کنند.[۶۳]

اهل‌سنت ابراهیم بن سعد را ثقه دانسته‌اند؛[۶۴] به‌گونه‌ای که در پاره‌ای از گزارش‌ها او را از علمای ثقه و مورد اطمینان دانسته[۶۵] و در نقل حدیث به او اعتماد کامل داشته‌اند.[۶۶]

پانویس

  1. ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۲۸۵.
  2. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۵۶.
  3. ابن‌العماد الحنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۸۰.
  4. سزگین، تاریخ التراث العربی، ۱۴۱۲ق، قسم۱، ج۱، ص۱۷۶.
  5. ابن‌العماد الحنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۸۰.
  6. بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ۱۴۲۲ق، ص۱۷۹.
  7. شبستری، الفائق، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۱.
  8. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۸۷.
  9. نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۷۷؛ بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ۱۴۲۲ق، ص۱۷۹.
  10. حسینی، التذکرة بمعرفة رجال الکتب العشرة، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۹؛ تفرشی، نقد الرجال، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۲.
  11. ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۲۸۵.
  12. نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۷۷.
  13. صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵۲.
  14. بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ۱۴۲۲ق، ص۱۷۹؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۹.
  15. ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۲۸۵.
  16. نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۷۷-۷۸.
  17. شبستری، الفائق، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۱.
  18. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۹؛ نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۷۷.
  19. صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵۲.
  20. ابن‌العماد الحنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۸۰؛ شبستری، الفائق، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۱.
  21. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد؛ ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۸۲.؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵۲.
  22. شبستری، الفائق، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۱.
  23. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۲۳۴؛ نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۷۸؛ شبستری، الفائق، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۱.
  24. قمی، الکنی و الألقاب، ۱۴۲۹ق، ص۲۹۵.
  25. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۳۹۹.
  26. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۴۰.
  27. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۸۲؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵۲.
  28. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۴۰.
  29. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۴۷۵، ج۷، ص۲۳۴؛ بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ۱۴۲۲ق، ص۱۷۹؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵۳.
  30. ذهبی، الإعلام بوفیات الأعلام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۱۷؛ نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۷۸؛ ابن‌العماد الحنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۸۰.
  31. قمی، الکنی و الألقاب، مکتبة الصدر، ج۲، ص۳۰۲؛ استرآبادی، منهج المقال، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۷۹.
  32. ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۲۸۵.
  33. بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ۱۴۲۲ق، ص۱۷۹.
  34. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۴۷۵؛ ابن‌العماد الحنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۸۰؛ نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۷۸.
  35. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۸۲.
  36. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۴۰.
  37. خلف، استدراکات علی تاریخ التراث العربی لفؤاد سزکین فی علم الحدیث، ۱۴۲۱ق، ص۸۵.
  38. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۲۳۴؛ نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۷۸.
  39. بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۷؛ ج۷، ص۶۱.
  40. مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۳۴۳.
  41. ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۵۰.
  42. ترمذی، سنن ترمذی، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۵۴۱.
  43. نسائی، سنن نسائی، عمان، ج۱، ص۱۰۰، ح۲۵۴؛ ج۴، ص۷۳، ح۲۱۷.
  44. بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ۱۴۲۲ق، ص۱۷۹.
  45. ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۵۲؛ حسینی، التذکرة بمعرفة رجال الکتب العشرة، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۹.
  46. حسینی، التذکرة بمعرفة رجال الکتب العشرة، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۹.
  47. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۸۸، به نقل از میزان ذهبی.
  48. بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ۱۴۲۲ق، ص۱۷۹.
  49. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۴۷۵.
  50. بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ۱۴۲۲ق، ص۱۷۹.
  51. نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۷۸.
  52. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۴۷۵؛ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۲۸۵.
  53. ابن‌العماد الحنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۸۰؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۹.
  54. ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۲۸۵.
  55. مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۴، ص۱۹.
  56. شبستری، الفائق، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۴۱.
  57. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۸۷.
  58. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸.
  59. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۹.
  60. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۹.
  61. نراقی، شعب المقال، ۱۴۲۲ق، ص۱۵۸.
  62. زبده المقال من معجم الرجال، ج۱، ص۶۸.
  63. خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۵؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۲۵، ص۱۲۰؛ نراقی، شعب المقال، ۱۴۲۲ق، ص۱۵۷؛ تفرشی، نقد الرجال، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۲؛ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۴۹.
  64. حسینی، التذکرة بمعرفة رجال الکتب العشرة، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۹؛ ابن‌العماد الحنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۸۰.
  65. صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵۲.
  66. ابن‌العماد الحنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۸۰.

منابع

  • ابومخرمه، عبدالله طیب بن عبدالله، قلادة النحر فی وفیات أعیان الدهر، بیروت، دارالمنهاج، ۱۴۲۸ق.
  • ابن‌العماد الحنبلی، ابوالفلاح عبدالحی بن احمد العکری، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق الأرناؤوط، بیروت،‌ دار ابن‌کثیر، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌ماجه، محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن‌ماجه، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۸ق.
  • استرآبادی، محمد بن علی، منهج المقال فی تحقیق أحوال الرجال، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۲۲ق.
  • امین، محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، قاهره، وزارة الاوقاف، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • بندنیجی قادری، عیسی صفاءالدین، جامع الأنوار فی مناقب الأخیار، بیروت، الدار العربیة للموسوعات، ۱۴۲۲ق.
  • ترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، قاهره، دارالحدیث، ۱۴۱۹ق.
  • تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۳۷۷ش.
  • حسینی، محمد بن علی، التذکرة بمعرفة رجال الکتب العشرة، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۴۱۸ق.
  • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
  • خلف، نجم عبدالرحمن، استدراکات علی تاریخ التراث العربی لفؤاد سزکین فی علم الحدیث، بیروت، دار البشائر الإسلامیة، ۱۴۲۱ق.
  • خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، بی‌نا، بی‌جا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ق.
  • ذهبی، محمد بن احمد، الإعلام بوفیات الأعلام، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیة، ۱۴۱۳ق.
  • ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • زرکلی، خیرالدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
  • سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، چاپ دوم، ۱۴۱۲ق.
  • شبستری، عبدالحسین، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق(ع)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۸ق.
  • شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، بیروت، دارالنشر، چاپ دوم، ۱۴۰۱ق.
  • قمی، عباس، الکنی و الألقاب، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۲۹ق.
  • مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۳۱ق.
  • مرتضی، بسام، زبدة المقال من معجم الرجال، بیروت، دارالمحجة البیضا، ۱۴۲۶ق.
  • مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، قاهره، دارالحدیث، ۱۴۱۲ق.
  • نراقی، ابوالقاسم بن محمد، شعب المقال فی درجات الرجال، قم، کنگره بزرگداشت محققان ملا مهدی و ملا احمد نراقی، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
  • نسائی، احمد بن علی، المجتبی من السنن (المشهور بسنن النسائی)، عمان، بیت الأفکار الدولیة، بی‌تا.
  • نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، فرزند مؤلف، ۱۴۱۴ق.
  • نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۰۸ق.
  • نووی، یحیی بن شرف، تهذیب الأسماء و اللغات، دمشق، دارالرسالة العالمیة، ۱۴۳۰ق.