confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۹۴
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) (←شهادت) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| شهر وفات/شهادت =[[کربلا]] | | شهر وفات/شهادت =[[کربلا]] | ||
| نحوه وفات/شهادت = شهادت | | نحوه وفات/شهادت = شهادت | ||
| مدفن =[[حرم امام حسین]] | | مدفن =[[حرم امام حسین(ع)]] | ||
| از یاران =[[امام علی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] | | از یاران =[[امام علی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] | ||
| فعالیتهای اجتماعی = | | فعالیتهای اجتماعی = | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== نام و نسب == | == نام و نسب == | ||
در بعضی از منابع تاریخی و [[مقتل|مقاتل]]، نام نافع بن هلال با نام [[هلال بن نافع]] اشتباه ثبت شده است.<ref>ابصارالعین، ص۵۰-۱۵۰؛ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۳۱.</ref> در حالیکه هلال بن نافع نیز در [[واقعه کربلا]] حضور داشته ولی جزو سپاهیان [[عمر بن سعد]] و از گزارشگران آن واقعه است.<ref>الملهوف، ص۱۷۷.</ref>{{یاد|گزارش شهادت امام حسین(ع) توسط شمر را | در بعضی از منابع تاریخی و [[مقتل|مقاتل]]، نام نافع بن هلال با نام [[هلال بن نافع]] اشتباه ثبت شده است.<ref>ابصارالعین، ص۵۰-۱۵۰؛ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۳۱.</ref> در حالیکه هلال بن نافع نیز در [[واقعه کربلا]] حضور داشته ولی جزو سپاهیان [[عمر بن سعد]] و از گزارشگران آن واقعه است.<ref>الملهوف، ص۱۷۷.</ref>{{یاد|گزارش شهادت امام حسین(ع) توسط [[شمر بن ذیالجوشن|شمر]] را [[سید ابن طاووس]] از او نقل کرده است: وروى هلال بن نافع قال : إني لواقف مع أصحاب عمر بن سعد إذ صرخ صارخ : أبشر أيها الأمير ، فهذا شمر قد قتل الحسين... السيد بن طاووس، الملهوف على قتلىالطّفوف، ج۱، ص۱۷۷.}} | ||
نافع بن هلال از تیرۀ جمل، یکی از شاخههای [[قبیله مذحج|قبیلۀ مَذحِج]] بوده و تبار [[یمن|یَمَنی]] داشته است. در منابع تاریخی با نسبت جَمَلی، بَجَلی، مُرادی، و بَجَلی مرادی از او یاد شده است.<ref>خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۸، ص۶.</ref> | نافع بن هلال از تیرۀ جمل، یکی از شاخههای [[قبیله مذحج|قبیلۀ مَذحِج]] بوده و تبار [[یمن|یَمَنی]] داشته است. در منابع تاریخی با نسبت جَمَلی، بَجَلی، مُرادی، و بَجَلی مرادی از او یاد شده است.<ref>خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۸، ص۶.</ref> | ||
==حکومت حضرت علی == | ==حکومت حضرت علی(ع) == | ||
نافع از | نافع از [[فهرست اصحاب امام علی(ع)|یاران علی بن ابیطالب(ع)]] بود<ref>الامالی للشجری، ج۱، ص۱۷۲</ref> و در جنگهای [[جنگ جمل|جمل]]، [[جنگ صفین|صفین]] و [[جنگ نهروان|نهروان]] شرکت جست.<ref>السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص۱۴۷.</ref> | ||
گفته شده که نافع فردی شجاع و تیرانداز بوده است. از [[ابومخنف|ابومِخنَف]] نقل شده که امیرمؤمنان علی (ع) او را آیین رزم آموخته بود.<ref>وقار شیرازی، عشره کامله، ص۴۰۲.</ref> | گفته شده که نافع فردی [[شجاعت|شجاع]] و تیرانداز بوده است. از [[ابومخنف|ابومِخنَف]] نقل شده که امیرمؤمنان علی (ع) او را آیین رزم آموخته بود.<ref>وقار شیرازی، عشره کامله، ص۴۰۲.</ref> | ||
==واقعه کربلا == | ==واقعه کربلا == | ||
نافع بن هلال قبل از شهادت [[مسلم بن عقیل]] از [[کوفه]] خارج شد<ref>السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۴۷.</ref> او یکی از چهار نفری بود که در [[عذیب الهجانات]]، به امام حسین (ع) پیوستند. حضرت از آنان احوال مردم کوفه را پرسید و آنان در پاسخ گفتند: اشراف و بزرگان کوفه به جهت رشوههایی که گرفتهاند علیه شما هستند و بقیه مردم، دلشان با شما ولی شمشیرشان علیه شما است.<ref>ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۳۱.</ref> در برخی منابع به جای نافع بن هلال از [[جابر بن حارث سلمانی]] یاد شده است.<ref>ابومخنف، وقعه الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۳۸.</ref> | نافع بن هلال قبل از شهادت [[مسلم بن عقیل]] از [[کوفه]] خارج شد<ref>السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص۱۴۷.</ref> او یکی از چهار نفری بود که در [[عذیب الهجانات]]، به امام حسین (ع) پیوستند. حضرت از آنان احوال مردم [[کوفه]] را پرسید و آنان در پاسخ گفتند: اشراف و بزرگان کوفه به جهت رشوههایی که گرفتهاند علیه شما هستند و بقیه مردم، دلشان با شما ولی شمشیرشان علیه شما است.<ref>ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۳۱.</ref> در برخی منابع به جای نافع بن هلال از [[جابر بن حارث سلمانی]] یاد شده است.<ref>ابومخنف، وقعه الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۳۸.</ref> | ||
=== تجدید بیعت با امام(ع) === | === تجدید بیعت با امام(ع) === | ||
[[۲ محرم|دوم محرم]]، امام حسین(ع) وارد [[کربلا]] شد. حضرت اهل بیت و یارانش را جمع کرد و خطاب به آنان سپس سخنانی ایراد کرد. پس از سخنان امام(ع) اصحاب در حمایت از آن حضرت(ع)، یکی پس از دیگری برخاستند و بر بیعت مجدد خود با ایشان پای فشردند. نافع، پس از [[زهیر بن قین|زُهِیر بن قِین]] سخنانی در حمایت از امام ایراد کرد.<ref>ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج ۵، ص۸۳ ؛ الملهوف، ص۱۳۸.</ref><ref group="یادداشت">شما میدانید جدتان [[رسول خدا(ص)]] نتوانست محبتش را به مردم بنوشاند، یا آنها را آن گونه که خود دوست داشت تحت فرمان خود در آورد. این در حالی بود که بعضی از یارانش از منافقان بودند، به آن حضرت(ص) وعده یاری میدادند، و در نهان بر او نیرنگ میبستند، او را هنگام برخورد از عسل شیرینتر ملاقات میکردند، ولی پشت سر از حنظل تلختر بودند، تا این که خداوند متعال جان مبارکش را ستاند؛ وضعیت پدرتان [[علی(ع)]] نیز همین گونه بود. قومی برای یاری رساندن به او، گردش را گرفتند؛ [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] به جنگ علیه او برخاستند و قومی با او مخالفت ورزیدند تا این که اجلش فرا رسید و به سوی رحمت و رضوان الهی پر کشید. امروز شما نزد ما همان گونهاید. کسانی عهد خود شکستهاند و از تحت [[بیعت]] بیرون شدهاند، پس این بیعت شکنی به کسی جز خودشان ضرر نمیرساند و خداوند بینیاز از آنان است. پس ما را در حالیکه رشد یافته و در سلامت هستید به هر جا که دوست دارید در مشرق یا مغرب عالم حرکت دهید، که به خدا قسم ما از تقدیر الاهی باکی نداریم و از ملاقات پروردگارمان هیچ کراهتی نداریم. ما بر مبنای نیات و بینشهای خود رفتار میکنیم. هر که شما را دوست بدارد ما به او مهر میورزیم و هر که با شما دشمنی کند، ما نیز دشمنش میداریم.» ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج ۵، ص۸۳ ؛ الملهوف، ص۱۳۸.</ref> | |||
=== آوردن آب === | === آوردن آب === | ||
پس از این که به دستور [[عمر بن سعد]]، آب را بر اردوگاه [[امام حسین(ع)]] بستند، امام حسین(ع) [[حضرت ابوالفضل]] را شبانه با سی سوار و بیست پیاده از جمله نافع بن هلال، به سوی [[فرات]] برای آوردن آب فرستاد. نافع در جلوی آنان در حرکت بود تا به شریعه فرات رسیدند. آنان مقداری آب به خیمهها رساندند.<ref>البلاذری، انساب الاشراف، ج ۳، ص۱۸۱؛ الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۵، صص ۴۱۲ - ۴۱۳؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۷.مقتل الحسین، خوارزمی ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷.</ref> | پس از این که به دستور [[عمر بن سعد]]، [[آب]] را بر اردوگاه [[امام حسین(ع)]] بستند، امام حسین(ع) [[حضرت ابوالفضل]] را شبانه با سی سوار و بیست پیاده از جمله نافع بن هلال، به سوی [[فرات]] برای آوردن آب فرستاد. نافع در جلوی آنان در حرکت بود تا به شریعه فرات رسیدند. آنان مقداری آب به خیمهها رساندند.<ref>البلاذری، انساب الاشراف، ج ۳، ص۱۸۱؛ الطبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۵، صص ۴۱۲ - ۴۱۳؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۷.مقتل الحسین، خوارزمی ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷.</ref> | ||
{{گفت و گو | {{گفت و گو | ||
|عرض= ۱۰۰ | |عرض= ۱۰۰ | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
=== روز عاشورا === | === روز عاشورا === | ||
برخی نقل کردهاند که نافع بن هلال تازه ازدواج کرده بود و چون [[روز عاشورا]] اراده میدان نبرد کرد، همسرش او را از رفتن منع نمود؛ ولی او بر یاری امام(ع) اصرار ورزید، و چون امام(ع) از قضیه آگاه شد، هلال را فرمود: همسرت نگران است و من دوست ندارم در جوانی به فراق یکدیگر مبتلا شوید؛ اگر میخواهی عیالت را بردار و از این بیابان برو. | برخی نقل کردهاند که نافع بن هلال تازه [[ازدواج]] کرده بود و چون [[روز عاشورا]] اراده میدان نبرد کرد، همسرش او را از رفتن منع نمود؛ ولی او بر یاری امام(ع) اصرار ورزید، و چون امام(ع) از قضیه آگاه شد، هلال را فرمود: همسرت نگران است و من دوست ندارم در جوانی به فراق یکدیگر مبتلا شوید؛ اگر میخواهی عیالت را بردار و از این بیابان برو. | ||
هلال گفت:ای پسر [[رسول خدا(ص)]] اگر در سختی تو را رها کنم و سراغ عیش و نوش خود روم، فردای [[قیامت]] پاسخ جدّت رسول خدا(ص) را چه گویم.<ref>روضة الشهداء، ص۲۹۸. ناسخ التواریخ ج۲، ص۲۷۷.</ref> | هلال گفت:ای پسر [[رسول خدا(ص)]] اگر در سختی تو را رها کنم و سراغ عیش و نوش خود روم، فردای [[قیامت]] پاسخ جدّت رسول خدا(ص) را چه گویم.<ref>روضة الشهداء، ص۲۹۸. ناسخ التواریخ ج۲، ص۲۷۷.</ref> |