موسی (پیامبر)
سومین پیامبر اولوالعزم | |
نام | موسی |
---|---|
نام در قرآن | موسی |
تکرار نام در قرآن | ۱۳۶ مرتبه در ۱۳۱ آیه از ۳۶ سوره |
نام در کتب مقدس | Moses |
لقب | کلیمالله |
ولادت | حدود ۲۵۰ سال پس از حضرت ابراهیم در مصر |
درگذشت | حدود هفده قرن پیش از میلاد مسیح در دوران آوارگی بنیاسرائیل در بیابان |
طول عمر | ۱۲۰ سال |
محل زندگی | مصر، مدین |
والدین | عمران • یُوکابَد |
قوم | بنیاسرائیل |
محل بعثت | طور سیناء |
پس از | حضرت ابراهیم |
پیش از | حضرت عیسی |
جانشین | هارون |
کتاب | ده فرمان • الواح موسی • تورات (عهد قدیم) |
دین | یهودیت |
پیامبر هم عصر | هارون • شعیب |
معجزات | تبدیل عصا به مار بزرگ • شکافتن دریا • ید بیضا |
داستان قرآنی | سوره بنیاسرائیل • کشتن قبطی • عبور بنیاسرائیل از دریا • گوسالهپرستی بنیاسرائیل • داستان خضر و موسی • بقعه مبارکه • سخنگفتن خدا با موسی |
پیروان | آسیه همسر فرعون • مؤمن آل فرعون • یهودیان |
مخالفان | فرعون • سامری |
پیامبران | |
نوح • ابراهیم • موسی • عیسی • محمد سایر پیامبران |
موسی(ع) از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت و رهبر بنیاسرائیل. داستانها و معجزات حضرت موسی در قرآن بیش از هر پیامبر دیگری ذکر شده است. یکی از القاب اصلی موسی، کلیمالله است که علت ملقبشدن او به آن را این دانستهاند که خداوند با وی مستقیم و بدون واسطه سخن میگفت.
پارهای از داستانهای قرآن درباره موسی عبارتاند از همراهی او با یکی از اولیای الهی، که بنابر روایات شیعه خضر بوده است و داستان انداختن موسی به رود. طبق داستان اخیر، مادر موسی از ترس کشتهشدن فرزندش توسط سربازان فرعون، او را در صندوقچهای گذاشت و به رود انداخت. موسی به قصر فرعون رسید و در آنجا رشد یافت. ماجرای درگیری موسی با فرد قبطی از دیگر داستانهای قرآنی است که براساس آن، فرد قبطی کشته شد و موسی(ع) وادار شد از مصر فرار کند و به مدین برود.
حضرت موسی(ع) در مدین با دختر شعیب پیامبر ازدواج کرد و ده سال به چوپانی پرداخت. او در چهلسالگی، در سرزمین طور، وحی الهی را دریافت کرد و به پیامبری رسید و آموزهها و دستورهایی از جمله توحید، لزوم عبادت خداوند، ادای نماز و مسئله معاد را دریافت نمود. وی همراه با برادرش هارون نزد فرعون رفت تا رهایی بنیاسرائیل را از او بخواهد؛ اما فرعون با وجود آنکه معجزاتی از موسی مشاهده کرد، حقانیت او را نپذیرفت و به آزار بنیاسرائیل ادامه داد. موسی بهدستور خداوند، بههمراه بنیاسرائیل و با کمک معجزه شکافتهشدن دریا از مصر خارج شد. معجزات دیگری نیز در قرآن و روایات معصومان، برای حضرت موسی نقل شده است؛ از جمله تبدیل عصا به مار و ید بیضا.
شیعیان برآناند که همه پیامبران و از جمله حضرت موسی، از ابتدای تولد تا پایان عمر، از گناه معصوماند؛ اما برخی از مفسران اهلسنت با اتکا به برخی رویدادهای زندگی موسی که در قرآن ذکر شده، از جمله کشتن قِبطی و انداختن الواح با عصبانیت، عصمت وی را زیر سؤال بردهاند. مفسران شیعه با بیان شواهدی توضیح دادهاند که این موارد بهمعنای ردّ عصمت حضرت موسی نیست.
آثار هنری و تألیفی بسیاری درباره حضرت موسی، زندگی و نبوت او تولید و انتشار یافته که از آن جمله است، تابلوی مینیاتور محمود فرشچیان از تبدیلشدن عصای موسی به مار. شاعرانی مانند سعدی شیرازی، مولوی، اقبال لاهوری و پروین اعتصامی هم اشعاری درباره موسی سرودهاند. فیلمهایی نیز درباره حضرت موسی تولید شده که فیلم سینمایی ده فرمان از جمله آنهاست.
موسی بزرگترین پیامبر بنیاسرائیل
موسی بن عمران[۱] بزرگترین پیامبر بنیاسرائیل و رهبر آن قوم بود[۲] که آنان را از اسارت مصریها آزاد کرد و بهسمت سرزمین موعود حرکت داد.[۳]
حضرت موسی(ع) یکی از پنج پیامبر اولوالعزم،[۴] یعنی دارای شریعت،[۵] بود. نام موسی(ع) ۱۳۶ بار در قرآن آمده[۶] و معجزات بسیاری از او در قرآن نقل شده است.[۷] قرآن داستانهای زندگی موسی را بیش از دیگر پیامبران یاد کرده است.[۸] او داماد حضرت شعیب بود.[۹] حضرت یوشَع، وصی و جانشین موسی(ع) بود.[۱۰]
«وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ مُوسَی إِنَّهُ کانَ مُخْلَصًا وَکانَ رَسُولًا نَّبِیا...وَقَرَّبْنَاهُ نَجِیا؛ و در این کتاب، (سرگذشت) موسی را یاد کن، بیتردید او انسانی خالصشده و فرستادهای [بهعنوان] پیامبر بود... و او را در حالی که با وی راز گفتیم مقرب خود قرار دادیم.»[۱۱]
قرآن موسی(ع) را رسول و نبی معرفی کرده[۱۲] و او را بهجهت رسالتش و گفتوگو با خداوند بر قومش برتری داده است.[۱۳] الواح[۱۴] و تورات بر حضرت موسی نازل شد.[۱۵] او صاحب کتاب آسمانی و شریعت بود[۱۶] و شریعت او، در میان ادیان الهی، نزدیکترین شریعت به اسلام دانسته شده است.[۱۷]
بهگفته محمدحسین فضلالله از عالمان شیعه، رسالت حضرت موسی به گروه یا مکان معینی محدود نبود؛ بلکه جهانی و همگانی بود؛[۱۸] اما برخی محققان، براساس آیات قرآن و تورات معتقدند که مخاطب دین یهود و کتاب تورات، صرفاً قوم بنیاسرائیل (فرزندان یعقوب) بوده و خطابی به سایر امتها ندارد.[۱۹]
سخن گفتن با خداوند
صفت «کلیمالله» (بهمعنای کسی که خدا با او سخن گفت) مختص حضرت موسی(ع) دانسته شده است؛[۲۰] البته برخی معتقدند خداوند، در معراج، با پیامبر اسلام نیز بیواسطه سخن گفته است.[۲۱]
خداوند با حضرت موسی(ع)، بهطور مستقیم سخن گفت.[۲۲] ناصر مکارم شیرازی بر آن است که خداوند امواج صوتی و کلمات را در فضا یا اجسام میآفرید و سخن گفتن او اینچنین بود.[۲۳] در مقابل، سید محمدحسین طباطبایی معتقد است خداوند چگونگی سخنگفتن را ذکر نکرده و ما نیز نمیتوانیم چگونگی این گفتوگو را از تعابیر قرآن به دست آوریم.[۲۴] بهگفته وی، سخنگفتن خدا با موسی، با واسطه[۲۵] و امری حقیقی بوده که گرچه آثاری عادی داشته، بینیاز از اعضا و جوارح مادی مثل دهان بوده است.[۲۶]
زندگینامه
حضرت موسی(ع)، فرزند عِمران، از نسل لاوی بن یعقوب دانسته شده است.[۲۷] نام پدرش در تورات، عمرام است که در لهجه عرب، بهصورت عِمران درآمده و مسلمانان نیز او را عِمران خواندند.[۲۸] ولادت حضرت موسی(ع) حدود ۲۵۰ سال پس از وفات حضرت ابراهیم بود.[۲۹] مسعودی در اثباتالوصیة، فاصله میان موسی و ابراهیم(ع) را ۴۶۸ سال گفته است.[۳۰]
موسی(ع) در دورهای متولد شد که فرعون دستور داده بود فرزندان پسر بنیاسرائیل را بکشند و دختران آنان را به اسارت بگیرند.[۳۱] براساس تورات، فرعون از ترس قدرتیافتن بنیاسرائیل و اتحاد آنان با دشمنان، دستور کشتار فرزندان پسر بنیاسرائیل را صادر کرد.[۳۲] ناصر مکارم شیرازی، از مفسران شیعه معتقد است براساس آیات قرآن، فرعون برای تضعیف بنیاسرائیل دستور داد فرزندان پسر بنیاسرائیل را بکشند.[۳۳] برخی علت این دستور را خواب فرعون دانستهاند. فرعون در خواب دیده بود آتشی بهسوی مصر آمده، مصریان را میکشد، بدون اینکه آسیبی به بنیاسرائیل بزند.[۳۴] بنابر نقل دیگر، فرعون در خواب دیده بود که پسری از بنیاسرائیل به دنیا خواهد آمد که پادشاهی او را از بین میبرد.[۳۵]
تولد و کودکی تا فرار از مصر
براساس آیات قرآن، بعد از تولد حضرت موسی(ع)، خدا به مادر او ( یوکابَد[۳۶]) وحی کرد که فرزند خود را شیر بده و زمانی که ترس از جانش داشتی،[۳۷] او را در صندوقچهای بگذار[۳۸] و در رود رها کن و نگران نباش و نترس.[۳۹]
مادر موسی پس از شیردادن به فرزندش (بنابر تورات، در مدت سه ماه[۴۰]) از ترس خطرات احتمالی، موسی را در صندوقچهای گذاشت و در رود انداخت[۴۱] و دخترش را بهدنبال صندوقچه فرستاد.[۴۲] خداوند بهجهت نگرانی مادر موسی، به او قوتقلب داد[۴۳] و نوید داد که موسی را به تو برمیگردانیم و همچنین او را از پیامبران قرار خواهیم داد.[۴۴]
فردی از خانواده فرعون موسی را از آب گرفت.[۴۵] تورات این فرد را دختر فرعون معرفی میکند.[۴۶] برپایهٔ قرآن، همسر فرعون (آسیه[۴۷]) موسی را نور چشم خود و فرعون خواند و امید داشت که برای او نفعی داشته باشد یا حتی او را به فرزندی قبول کنند.[۴۸]
پس از نجات موسی(ع) از رود، او شیر هیچ زنی را قبول نکرد تا اینکه به پیشنهاد خواهر موسی، مادرش را آوردند و اینچنین موسی نزد مادرش بازگشت.[۴۹] ناصر مکارم شیرازی با استناد به آیات قرآن معتقد است که موسی در خانه و در کنار خانواده خود بزرگ شد و گاه نزد همسر فرعون برده میشد.[۵۰] مکارم شیرازی همچنین از گفتار فرعون خطاب به موسی، «آیا تو را در کودکی نزد خودمان پرورش ندادیم؟»[۵۱] برداشت کرده که موسی حداقل دورهای در کاخ فرعون زندگی کرده است.[۵۰] براساس تورات نیز موسی در کودکی نزد مادرش بود و زمانی که بزرگ شد، به کاخ فرعون رفت.[۵۲]
گفته شده موسی را به این جهت موسی نامیدهاند که او را از میان آب و درخت گرفتند. «مو»، در زبان قبطی، بهمعنای آب و «سا» بهمعنای درخت آمده است.[۵۳]
موسی در بزرگسالی در ماجرای درگیری فردی از بنیاسرائیل و یک مصری (قِبطی)، با زدن یک مشت، فرد مصری را کشت.[۵۴] پس از این ماجرا، مأموران فرعون تصمیم به قتل او گرفت[۵۵] و او برای فرار، از مصر خارج شد.[۵۶]
زندگی در مدین، پیامبری و بازگشت به مصر
موسی پس از درگیری با مرد قبطی و کشتن وی، برای در امان ماندن از مأموران حکومتی، به مدین فرار کرد.[۵۷] در آنجا به دو دختر چوپان (به نامهای صفراء و لیا[۵۸])، کمک کرد که به حیواناتشان آب دهند.[۵۹] پدر این دختران، که در روایات و تاریخ، حضرت شعیب دانسته شده،[۶۰] پس از اطلاع از داستان موسی او را فراخواند[۶۱] و به او پیشنهاد کار و ازدواج با دخترش را داد.[۶۲]
موسی در مدین ماند و با دختر شعیب ازدواج کرد و چوپانی گوسفندان او را برعهده گرفت.[۶۳] بنابر آنچه در قرآن و تفاسیر شیعه آمده، موسی ده سال در مدین، در کنار شعیب زندگی کرد و به چوپانی پرداخت.[۶۴] پس از آن، او در مسیر بازگشت از مدین به مصر، شبهنگام که همراه خانواده راه را گم کرده بود،[۶۵] آتشی از سوی طور دید و رفت تا خبری یا بخشی از آتش را بیاورد.[۶۶] موسی نزدیک آتش رفت. از سمت راست آنجا و از میان درختی ندا آمد: «ای موسی، منم خداوند، پروردگار جهانیان.»[۶۷] «تنها من را بپرست و نماز را برای یاد من به پا دار.»[۶۸]
موسی در طور سینا، به پیامبری برگزیده شد[۶۹] و خداوند به او دستور داد عصایش را بیندازد[۷۰] و او عصا را انداخت؛.ناگهان به مار تبدیل شد.[۷۱] به او دستور داده شد نترسد و آن را بردارد، که عصا به حالت اولیه خود باز خواهد گشت؛[۷۲] همچنین دستور داده شد که دستش را در گریبانش فرو بَرَد، که دستش سفید و نورانی شد.[۷۳] انجام این معجزات توسط موسی در کوه طور، برای آمادگی موسی جهت انجام آنها نزد فرعون دانسته شده است.[۷۴]
آغاز دعوت تا خروج بنیاسرائیل از مصر
بنابر آیات قرآن، موسی از سوی خدا بهسوی فرعونیان فرستاده شد.[۷۵] موسی به خداوند گفت که میترسد او را تکذیب کنند[۷۶] و او تحمل تکذیب آنان را ندارد.[۷۷] زبانش گویا نیست[۷۸] و فرعونیان گمان میکنند موسی بهجهت قتل قبطی گناهکار است.[۷۹] او از خداوند خواست که هارون را نیز رسول خود قرار دهد.[۸۰] موسی، همراه برادرش هارون، نزد فرعون رفت[۸۱] و خواستار رهایی بنیاسرائیل شدند.[۸۲]
موسی معجزه مارشدن عصا و همچنین ید بیضا را برای فرعون و اطرافیانش آورد تا حرف او را قبول کنند؛[۸۳] اما فرعونیان او را به ساحربودن متهم کردند.[۸۴] در نهایت مجلسی برای هماوردی موسی با ساحران ترتیب داده شد. موسی(ع) سحر ساحران را از بین برد و ساحران ایمان آوردند.[۸۵] بااینحال، فرعون تسلیم خواسته موسی(ع) نشد و بلاهایی بر مصریان نازل شد.[۸۶] خداوند به موسی دستور داد همراه بنیاسرائیل، شبانه مصر را ترک کنند.[۸۷] پس از خروج بنیاسرائیل، فرعون با نیروهایش بهدنبال بنیاسرائیل رفتند.[۸۸] بنیاسرائیل از یک طرف بهوسیله دریا و از طرف دیگر توسط سپاه فرعون محاصره شدند.[۸۹] حضرت موسی(ع)، بهدستور خداوند، عصای خود را بر دریا زد و راهی میان آب باز شد.[۹۰] بنیاسرائیل نجات یافتند؛[۹۱] اما فرعونیان در آب غرق شدند.[۹۲]
مهاجرت به سرزمین موعود
مدتی پس از نجات از مصر، حضرت موسی به میقات رفت.[۹۳] بنیاسرائیل، در نبود موسی(ع)، گوسالهای از طلا ساختند و آن را پرستیدند.[۹۴] موسی(ع)، پس از دیدن گوسالهپرستی بنیاسرائیل، دو لوحی که در طور سینا بر او نازل شده بود را از عصبانیت بر زمین زد و شکست.[۹۵] خداوند نیز بنیاسرائیل را مواخذه کرد.[۹۶] حضرت موسی(ع) به همراه هفتاد نفر برگزیده از بنیاسرائیل به میقات رفت.[۹۷][یادداشت ۱] برخی از این افراد، ایمان به موسی را مشروط به دیدن خدا کردند.[۹۸]
برای آشکارشدن ناتوانی آنها از دیدن خدا، صاعقهای فرود آمد و بر کوه خورد و همه آنها از برق خیرهکننده و صدای وحشتناک آن مردند.[۹۹] برخی آن صاعقه را عذاب دانستهاند.[۱۰۰] موسی(ع) خطاب به خداوند گفت: «آیا ما را بهخاطر آنچه نابخردان ما انجام دادند، هلاک میسازی؟»[۱۰۱] و از خداوند تقاضا کرد آنها را زنده کند. خداوند نیز درخواست موسی را پذیرفت و آنها را دوباره زنده کرد.[۱۰۲]
آوارگی در بیابان
بنیاسرائیل، پس از هلاکت فرعون و در راهِ رسیدن به سرزمین مقدس (بهگفته برخی شام)[۱۰۳] که به آنها وعده داده شده بود، به انسانهای قدرتمندی رسیدند که باید به جنگ آنها میرفتند.[۱۰۴] بنیاسرائیل از جنگ سرباز زدند و خطاب به موسی(ع) گفتند تو و خدایت به جنگ آنها بروید، ما همینجا میمانیم.[۱۰۵] خداوند ورود به سرزمین موعود را برای چهل سال بر آنان حرام کرد.[۱۰۶] و آنان به چهل سال آوارگی محکوم شدند.[۱۰۷] در دوران آوارگی، مشکلاتی برای بنیاسرائیل پدید آمد که خداوند آنها را حل کرد.[۱۰۸] خداوند ابر را سایبان آنها قرار داد[۱۰۹] و برای رفع گرسنگی آنها، «مَنّ و سَلوی» فرستاد.[۱۱۰]
براساس آیات قرآن، موسی(ع) از خداوند برای بنیاسرائیل آب طلب کرد و خداوند به او دستور داد عصایش را بر سنگی بزند. با این کار، دوازده چشمه به تعداد قبایل بنیاسرائیل، از آن سنگ جاری شد و هریک از آن قبایل، چشمهای مخصوص خود داشت.[۱۱۱]
برخی این داستان و معجزه موسی(ع) را در زمان آوراگی در بیابان[۱۱۲] و برخی مربوط به پیش از آن دوران دانستهاند.[۱۱۳] گفته شده ماجراهای درخواست رؤیت خدا، فرورفتن قارون در زمین، گوساله سامری، گاو بنیاسرائیل، نزول الواح و شکافتهشدن کوه، در زمان آوارگی موسی و پیروانش رخ داده است.[۱۱۴]
وفات
حضرت موسی(ع) در دوران آوارگی در بیابان[۱۱۵] و در ۱۲۰[۱۱۶] یا ۱۲۶ سالگی[۱۱۷] وفات یافت. براساس روایتی از پیامبر(ص)، ۱۲۶ سال زندگی کرد.[۱۱۸] درگذشت موسی(ع) را حدود هفده قرن پیش از میلاد مسیح دانستهاند.[۱۱۹] براساس برخی روایات، قبر او پنهان بوده است.[۱۲۰]
نبوت
حضرت موسی(ع) در چهلسالگی،[۱۲۱] در طور سینا[۱۲۲] و از میان درختی موردخطاب وحی قرار گرفت[۱۲۳] و در آنجا به پیامبری برگزیده شد.[۱۲۴] او از پیامبران اولوالعزم بود.[۱۲۵] برخی مفسران براساس تعبیر قرآن «وَ أَنَا اخْتَرتُک؛ من تو را برای رسالت انتخاب کردم»[۱۲۶] معتقدند موسی در همانجا و با همین تعبیر به پیامبری مبعوث شد.[۱۲۷] خداوند پس از اعلام رسالت، به او دستورهایی داد:
ده فرمان:
- من خداوند، خدای تو هستم.
- تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.
- از نام من که خدای تو هستم، سوءاستفاده نکن.
- روز سبت (شنبه) را به یاد داشته باش و آن را مقدس بدار.
- پدر و مادرت را احترام کن.
- قتل مکن.
- زنا مکن.
- دزدی مکن.
- دروغ مگو.
- چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش.
- ابتدا از توحید آغاز کرد[۱۲۸]: «ای موسی، منم خداوند، پروردگار جهانیان.»[۱۲۹]
- سپس به عبادت خداوند دستور داد.[۱۳۰]
- امر کرد که نماز را برای یاد خداوند بپا دارد.[۱۳۱]
- سپس به مسئله معاد پرداخت.[۱۳۲]
ده فرمان و تورات
دهفرمان دستورهایی بود که بر روی الواح نوشته شده بود و بر حضرت موسی(ع) نازل گردید.[۱۳۳] منظور از تورات کتابهای پنجگانه موسی(ع) است. یهودیان این کتابها را نازلشده بر حضرت موسی(ع) میدانند.[۱۳۴] این اسفار (کتابها) عبارتاند از سِفر تکوین(پیدایش)، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه.[۱۳۵] البته گاه تورات به کل کتاب مقدس یهودیان نیز اطلاق میشود.[۱۳۶] مسلمانان معتقدند تورات تحریف شده است.[۱۳۷]
شریعت
مفسران، با توجه به برخی آیات قرآن، موسی(ع) را از پیامبرانی دانستهاند که صاحب کتاب و شریعت بوده است.[۱۳۸] شریعت در معنای خاص بهمعنای آداب و مقرراتی است که خداوند برای بندگانش تشریع کرده و شامل احکام فقهی و اخلاقی میشود.[۱۳۹]
شریعت موسی در قرآن
مفسران درباره شریعت حضرت موسی(ع) به سه دسته از آیات قرآن استناد کردهاند:[۱۴۰]
- دستهای دیگر بر این دلالت دارند که فرستادن موسی(ع) بهسوی بنی اسرائیل همراه کتاب بوده است.[۱۴۳] برخی مفسران منظور از «کتاب» در این آیات را تورات دانستهاند[۱۴۴] که در آن علاوهبر توحید،[۱۴۵] اوامر و نواهی و شریعت حضرت موسی(ع) برای قوم بنیاسرائیل آمده است.[۱۴۶]
- برخی دیگر بر عمومیت دعوت موسی(ع)[۱۴۷] و معتبربودن شریعت او، نهتنها برای بنیاسرائیل، که برای همه انسانها دلالت میکنند.[۱۴۸]
شریعت موسی در تورات
بنابه گفته برخی پژوهشگران، شریعت موسی مشتمل بر ۶۱۳ حکم شرعی است.[۱۴۹] از این تعداد، ۲۴۸ حکم درباره واجبات و ۳۶۵ حکم مربوط به محرمات شرعی است.[۱۵۰] یکی از منابع عمدهای که یهود آداب و احکام شرعی خود را از آن اخذ میکند، احکام موسی(ع) است که در تورات، بهویژه در سه کتاب لاویان، اعداد و تثنیه از اسفار پنجگانه تورات مندرج است:[۱۵۱]
- سِفر لاویان (سِفر سوم از پنج سفر تورات) مشتمل بر قوانین و احکام کاهنان و قربانیان و هدایای آنان است.[۱۵۲] همچنین قوانین و احکام مربوط به حیوانات حلالگوشت و حرامگوشت،[۱۵۳] طهارت و نجاست،[۱۵۴] کفاره گناهان،[۱۵۵] جرایم جنسی مانند زنا و مجازات گناهان،[۱۵۶] مقررات اعیاد مقدس،[۱۵۷] و احکام موقوفات[۱۵۸] در آن بیان شده است.
- در کتاب اعداد (سفر چهارم از پنج سفر تورات) برخی احکام مربوط به زنانی که مورد سوءظن شوهرانشان قرار میگیرند،[۱۵۹] احکام مربوط به حرمت قتل و مجازاتهای آن،[۱۶۰] مقررات نذر،[۱۶۱] قوانین قربانی،[۱۶۲] وظایف کاهنان و لاویان،[۱۶۳] و تقسیم غنایم[۱۶۴] آمده است.
- در کتاب تثنیه (آخرین سفر از اسفار پنجگانه) این احکام بیان شده است: دهفرمان،[۱۶۵] تعیین قضات برای حلوفصل دعاوی،[۱۶۶] شهادت در دادگاه،[۱۶۷] قوانین و احکام جنگ،[۱۶۸] و احکام ازدواج.[۱۶۹]
معجزات
براساس آیه ۱۰۱ سوره اسراء و آیه ۱۲ سوره نمل، حضرت موسی(ع) نُه نشانه و معجزه داشت. مفسران مسلمان درباره اینکه این نُه معجزه چه بودهاند اختلافنظر دارند.[۱۷۰] از نظر علامه طباطبایی و مکارم شیرازی این معجزات عبارتاند از: تبدیل عصا به مار عظیم، ید بیضا (درخشندگی دست)، فرستادهشدن طوفان، ملخ، قورباغه، شپش، ابتلا به خون، قطحی و کمبود میوهها.[۱۷۱] این نُه معجزه، معجزاتی هستند که موسی(ع) در برابر فرعون و دعوت او آورده است؛ و گرنه معجزات او بیش از نُه معجزه بوده است.[۱۷۲]
در قرآن به شانزده معجزه از معجزات حضرت موسی(ع) اشاره شده و برخی از معجزات در آیات متعددی ذکر شده است: شکافتن دریا در هفده آیه،[۱۷۳] تبدیل عصا به مار عظیم در هشت آیه،[۱۷۴] درخشندگی دست در پنج آیه،[۱۷۵] افراشتن کوه بر فراز سر بنیاسرائیل در چهار آیه،[۱۷۶] نزول صاعقه بر بنیاسرائیل در سه آیه،[۱۷۷] و نیز نزول منّ و سلویٰ (خوراک) برای بنیاسرائیل در سه آیه از قرآن.[۱۷۸] معجزات دیگر عبارتاند از: استفاده از ابرها بهمنظور سایبان،[۱۷۹] ابتلای مردم به خوندماغشدن یا خونرنگشدن و غیرقابل شرب شدن رود نیل،[۱۸۰] خشکسالی،[۱۸۱] فرستادهشدن طوفان،[۱۸۲] ملخ،[۱۸۳] شپش[۱۸۴] و غوک،[۱۸۵] و نیز زندهشدن مقتول بنیاسرائیل.[۱۸۶]
تبدیل عصا به مار
معجزه تبدیل عصای حضرت موسی به مار، در پنج سوره قرآن و هشت آیه ذکر شده است.[۱۸۷] بنابر آیات قرآن، عصای موسی در سه ماجرا به مار تبدیل شده است:
- تبدیل عصا به مار در کوه طور: بنابر آنچه در سه سوره قِصَص، نمل و طه آمده است،[۱۸۸] عصای حضرت موسی پس از آنکه بر زمین افتاد،[۱۸۹] تبدیل به «جانّ»[۱۹۰] یا «حیه»[۱۹۱] شد که بهمعنای مار است.[۱۹۲]
- تبدیل عصا به مار عظیم در حضور فرعون: بنابر آیات قرآن، وقتی موسی نزد فرعون رفت تا او را به راه حق دعوت کند، فرعون از او شاهدی برای اثبات راستگوییاش خواست و حضرت موسی با انداختن عصا به زمین، آن را تبدیل به «ثُعبان» کرد[۱۹۳] که بهمعنای مار عظیم است.[۱۹۴]
- تبدیل عصا به مار در برابر ساحران: بنابر آنچه در سورههای شعراء، اَعراف و طه آمده، موسی پس از آنکه عصای خود را در حضور فرعون به ماری عظیم تبدیل کرد[۱۹۵] و خواسته فرعون را برای رقابت با ساحران اجابت کرد، عصای خود را بر زمین انداخت و عصا تبدیل به ماری شد که همه طنابهای ساحران را که مار به نظر میرسیدند بلعید.[۱۹۶] این رویداد منتهی به ایمانآوردن ساحران[۱۹۷] و در عینحال انکار فرعون از جانب آنها شد.[۱۹۸]
ید بیضا (دست درخشنده)
معجزه ید بیضا که مفسرانی از جمله سید عبدالله شبر[۱۹۹] و فضل بن حسن طبرسی[۲۰۰] آن را بهمعنای دست نورانی و درخشان میدانند و مفسرانی از جمله شیخ طوسی[۲۰۱] و محمدجواد مغنیه[۲۰۲] آن را دست سفید خواندهاند، یکی از معجزات نُهگانه حضرت موسی(ع) در قرآن ذکر شده است.[۲۰۳] از این معجزه، در سورههای اعراف، طه، شعراء، نمل و قصص یاد شده است.[۲۰۴]
بنابر آیات قرآن، این معجزه یک بار، پیش از رفتن موسی به ملاقات فرعون و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد[۲۰۵] و بار دیگر، نزد فرعون واقع شد.[۲۰۶]
شکافتهشدن دریا
بنابر آنچه در آیه ۵۰ سوره بقره آمده است، خداوند دریا را برای بنیاسرائیل شکافت و آنها را نجات داد و در مقابل، پیروان فرعون را غرق کرد.[۲۰۷] در این آیه، شیوه شکافتن دریا بیان نشده است؛ اما در آیه ۶۳ سوره شعراء آمده که خداوند به موسی وحی کرد تا عصای خود را به دریا بزند و آنگاه که موسی این کار را انجام داد، دریا شکافته شد و آبها بر روی هم قرار گرفتند.[۲۰۸] همچنین در آیهای دیگر، به غرقشدن فرعون اشاره شده است.[۲۰۹]
داستان موسی و خضر
داستان خضر و موسی داستانی قرآنی درباره ملاقات و همراهی موسی(ع) با خضر است.[۲۱۰] در این داستان موسی(ع) پس از یافتن فردی که قرآن از او با تعبیر «بندهای از بندگان که به او رحمت و علم داده شده» یاد میکند، خواستار همراهی با او و آموختن از او میشود.[۲۱۱] در روایات شیعه، این شخص حضرت خضر(ع) معرفی شده است.[۲۱۲]
این همراهی بهدرخواست و اصرار حضرت موسی(ع) بود.[۲۱۳] خضر با وجود مخالفت اولیه، با این شرط که موسی(ع) هیچ سؤالی از او نپرسد، همراهی را قبول میکند.[۲۱۴] در این همراهی، خضر سه کار انجام داد: سوراخکردن یک کشتی،[۲۱۵] کشتن یک نوجوان[۲۱۶] و تجدیدبنای یک دیوار.[۲۱۷] موسی(ع) در هر سه مورد اعتراض کرد[۲۱۸] و همین، سبب جدایی ایندو شد.[۲۱۹] خضر در پایان، علت کارهایی را که انجام داد گفت.[۲۲۰] این داستان یک بار در قرآن نقل شده و میان مفسران، متکلمان و عرفا گفتوگوهای بسیاری در خصوص آن وجود داشته و دارد.[۲۲۱]
عصمت موسی
بنابه گفته سید مرتضی، برخلاف اهلسنت، شیعه همه پیامبران را از ابتدای تولد تا پایان عمر، از همه گناهان معصوم میداند.[۲۲۲]
کشتن قبطی
کشتهشدن قبطی، در جریان درگیری فردی قبطی با مردی از بنیاسرائیل، بهدست موسی(ع) اتفاق افتاد.[۲۲۳] این داستان در آیه ۱۵ سوره قصص بیان شده است.[۲۲۴] برخی معتقدند که کشتن قبطی با معصومبودن موسی(ع) ناسازگار است[۲۲۵] و بهصورت زیر استدلال کردهاند:
- اگر مرد قبطی مستحق قتل بوده، چرا طبق آیه ۱۵ سوره قصص، موسی(ع) پس از انجام این فعل گفته است: «این از عمل شیطان است»[۲۲۶] و در آیه بعدی گفته: «خدایا به خودم ستم کردم و آمرزشت را نصیب من فرما»؛[۲۲۷] همچنین در آیه ۲۰ سوره شعراء گفته: «من آن کار را انجام دادم، درحالیکه از بیخبران بودم»؟[۲۲۸]
- اگر قبطی مستحق قتل نبوده، حضرت موسی(ع) شخص بیگناهی را کشته و معصیت کرده است و این با معصوم بودن او ناسازگار است.[۲۲۹]
در مقابل، مفسران معتقدند مرد قبطی مستحق قتل بود و کشتن او گناه محسوب نمیشد؛ البته بهتر بود که موسی(ع) کشتن او را به تأخیر میانداخت؛ زیرا این کار موجب بهزحمتافتادن وی و خروجش از مصر شد. اینها این کارِ موسی(ع) را ترکاولیٰ میدانند و میگویند استغفار او نیز برای همین ترکاولی بوده است.[۲۳۰]
برخی مفسران اهل سنت معتقدند کشتن قبطی، قتل خطایی بوده و قتل خطایی از گناهان صغیره است و موسی(ع) بهسبب ارتکاب این صغیره استغفار کرده است.[۲۳۱]
انداختن الواح با عصبانیت
یکی از اموری که براساس آن به عصمت حضرت موسی(ع) از خطا و اشتباه خدشه کردهاند، رفتارهای او در واکنش به گوسالهپرستی قومش، پس از برگشت از کوه طور است.[۲۳۲] در آیه ۱۵۰ سوره اعراف آمده، وقتی موسی از کوه طور بهسوی قومش برگشت و گوسالهپرستی آنان را دید، الواحی که در دست داشت را به زمین افکند و از روی خشم و با عصبانیت سرِ برادرش را گرفت و بهسوی خود کشید.[۲۳۳] این واقعه در تورات به این صورت نقل شده است: «چون موسی به اردوگاه رسید و گوساله و رقصکنندگان را دید، خشمش برافروخت و الواح را از دست خود افکند و آنها را شکست.»[۲۳۴]
پاسخهایی به این مطلب داده شده است که برخی بدین شرح است:
- فضل بن حسن طبرسی نویسنده تفسیر مجمعالبیان بر این نظر است که موسی(ع) میخواست با این رفتارش نشان دهد که از کردار آنها سخت غضبناک است و به این روش، زشتی عملشان را به آنها بفهماند تا دیگر چنین کارهایی را مرتکب نشوند و این با عصمت او منافات ندارد.[۲۳۵]
- علامه طباطبایی اختلاف بین موسی و هارون را با عصمت این دو پیامبر ناسازگار ندانسته است. او استدلال کرده که این اندازه از اختلاف، ناچیز است و ناشی از اختلاف در سلیقه و مَشْی است و عصمت، تنها، به احکام و دستورهای الهی اختصاص دارد.[۲۳۶]
- بنابه گفته زَمَخْشَری مفسر اهلسنت، خشم و عصبانیت موسی(ع) در اینجا بهخاطر خدا و از روی غیرت دینی بوده است.[۲۳۷]
برخی از محققان بر این نظرند که در تورات فعلی، نهتنها سخنی از عصمت موسی(ع) به میان نیامده، که معاصی و نسبتهای ناروایی به برخی انبیا و بهویژه حضرت موسی(ع)[۲۳۸] نسبت داده شده که با عصمت عملی آنان ناسازگار است.[۲۳۹] برخی نیز کاربرد عدالت در فقراتی از تورات مانند «[ای نوح] تو و اهل خانهات به کشتی درآیید؛ زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم»[۲۴۰] را بهمعنای عصمت گرفته و اعتقاد به عصمت انبیا را از آن استنباط کردهاند.[۲۴۱]
آثار هنری
در قرنهای مختلف، آثار هنری بسیاری برای حضرت موسی(ع) ساخته شده است؛[۲۴۲] از جمله چند فیلم سینمایی تولید شد که مشهورترینِ آنها فیلم دهفرمان در سال ۱۹۵۶م است که آن را از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما دانستهاند.[۲۴۳] فیلم سینمایی «خروج: خدایان و پادشاهان» دیگر فیلم مشهور درباره حضرت موسی(ع) است که در سال ۲۰۰۷ ساخته شد.[۲۴۴] انیمیشینهایی نیز در این زمینه تولید شده است؛ از جمله انیمیشن موزیکال «شاهزاده مصر» که در سال ۱۹۸۸م ساخته شد.[۲۴۵]
تابلوفرشهای متعددی نیز در ایران با موضوع موسی(ع) و وقایع زندگی او بافته شده است.[۲۴۶] مجسمه موسی از دیگر آثار هنری مشهور درباره موسی(ع) است که توسط میکل آنژ در قرن شانزدهم ساخته شد و امروزه در شهر رمِ ایتالیا قرار دارد.[۲۴۷] نقاشیهای بسیاری نیز از حضرت موسی کشیده شده است.[۲۴۸]
موسی(ع) در شعر فارسی
سعدی شیرازی به داستان درخواست دیدن خداوند توسط حضرت موسی و پاسخ «لَنْ تَرانی؛ هرگز مرا نخواهی دید»ِ خداوند،[۲۴۹] اینگونه اشاره کرده است:
مولوی در اشعارش، کشتن فرزندان بنیاسرائیل و بزرگشدن موسی(ع) در خانه فرعون را چنین بیان کرده است:
اقبال لاهوری نیز به بخش دیگری از زندگی موسی(ع) پرداخته است:
پروین اعتصامی شعری با نام «لطف حق» در خصوص مادر موسی دارد و در آن، به موسی(ع) نیز پرداخته است.[۲۵۳] شاعران دیگری از جمله حافظ[۲۵۴] و شهریار[۲۵۵] هم در اشعار خود از موسی(ع) یاد کردهاند.
موسی و شبان
مولوی داستان مناجات شبان (چوپان) با خداوند را نقل میکند که با زبان و حال خود، با خداوند صحبت میکند:
موسی با شنیدنِ سخن چوپان برآشفت:
شبان پشیمان شد و «گفت ای موسی دهانم دوختی، وز پشیمانی تو جانم سوختی» و از ناراحتی «جامه را بدرید و آهی کرد تفت، سر نهاد اندر بیابانی و رفت»؛[۲۵۸] اما خداوند موسی را مواخذه کرد که «بندهٔ ما را ز ما کردی جدا»[۲۵۹] و به او یادآوری کرد که «تو برای وصلکردن آمدی.»[۲۶۰] سپس، مولوی دیدگاه خود را چنین بیان میکند:
در نهایت هم با تعبیر «این خطا را صد صواب اولیٰترست»،[۲۶۲] از شبان دفاع میکند؛ البته برخی قرآنپژوهان معتقدند این داستان خاستگاه دینی و قرآنی ندارد و حتی در مقابل آموزههای قرآنی است.[۲۶۳]
تکنگاریها
کتابهای فراوانی درباره حضرت موسی، داستانهای زندگی و معجزات او به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی انتشار یافته است. بخشی از این آثار برای مخاطبان کودک و نوجوان است. برخی آثار درباره موسی بدین شرح است:
- تاریخ پیامبران: حضرت موسی، نوشته محمدباقر مجلسی: این کتاب، جلد چهارم از مجموعهای دهجلدی درباره پیامبران است؛
- رسالت حضرت موسی(ع) در تورات و قرآن، نوشته مرتضی زاهدزاده، در ۱۶۴ صفحه به زبان فارسی؛
- قِصَص موسی(ع): تفسیری عرفانی برپایه آیات قرآن مجید، نوشته معینالدین بن محمد فراهی، که با عنوان «اعجاز موسوی» در هند چاپ شده است؛[۲۶۴]
- العبور: قصَّةُ سیدِنا موسی، نوشته کمال السید، در ۱۱۲ صفحه، به زبان عربی؛
- عصایی که مار شد: قصه موسی، نوشته بهروز رضایی کهریز، کار گرافیکیِ کاظم طلایی و تصویرگری نیلوفر برومند و غلامعلی مکتبی، در ۱۶ صفحه به زبان فارسی، برای کودکان.
پانویس
- ↑ حجازی، التفسیر الواضح، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۷۴۶.
- ↑ شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۸۷ش، ص۹۳۷.
- ↑ خرمشاهی، «موسی(ع)»، ج۲، ص۲۱۸۰.
- ↑ زحیلی، تفسیر الوسیط، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۱۸۱.
- ↑ شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۸۷ش، ص۹۳۷.
- ↑ رهبریان، «موسی»، ص۱۱۲۳.
- ↑ رهبریان، «موسی»، ص۱۱۲۳.
- ↑ رهبریان، «موسی»، ص۱۱۲۳.
- ↑ اعلمی، تراجم أعلام النساء، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۴۵.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۸۲.
- ↑ سوره مریم، آیه ۵۱-۵۲.
- ↑ سوره مریم، آیه ۵۱.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۴۴.
- ↑ ابنعطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج۲۱، ص۲۱۶.
- ↑ رهبریان، «موسی»، ص۱۱۲۳.
- ↑ حجازی، التفسیر الواضح، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۷۴۶.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۴، ص۲۸.
- ↑ احمدی، «نظریهای درباره محدود بودن شریعت حضرت موسی و حضرت عیسی به بنیاسرائیل»، پرتال جامع علوم انسانی.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲۰، ص۲۰۲.
- ↑ بروجردی، تفسیر جامع، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۴۶۲
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۹۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۶۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۶،ص۳۲.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۵.
- ↑ ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۳۹۴.
- ↑ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۲۱۸۰.
- ↑ مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۰ق، ج۱۱، ص۲۰۶.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، نشر انصاریان، ج۱ ص۶۴.
- ↑ بروجردی، تفسیر جامع، ۱۳۶۶ش، ج۵، ص۱۴۷.
- ↑ خروج، فصل اول، آیه۹ -۱۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۱۲-۱۳.
- ↑ جرجانی، جلاء الأذهان، ۱۳۷۷ش، ج۷، ص۱۵۳.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۳.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۵۱.
- ↑ سوره قصص، آیه۷.
- ↑ سوره طه، آیه۳۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۶، ص۱۰.
- ↑ کتاب خروج، فصل دو، آیه ۳.
- ↑ طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۱۰، ص۲۰۷.
- ↑ سوره قصص، آیه۱۱.
- ↑ سوره قصص، آیه۱۰.
- ↑ سوره قصص، آیه۷.
- ↑ سوره قصص، آیه ۸.
- ↑ خروج، فصل۲، آیه۹.
- ↑ ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۶، ص۲۳۹؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۴.
- ↑ سوره قصص، آیه۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۱۳.
- ↑ ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۳۶.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۱۸.
- ↑ خروج، فصل دوم، آیات۹-۱۰.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۴.
- ↑ سوره قصص، آیه ۱۵.
- ↑ سوره قصص، آیه ۲۰.
- ↑ سوره قصص، آیه ۲۱.
- ↑ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۸۸.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.
- ↑ سوره قصص، آیه ۲۴.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۳۸؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۵.
- ↑ سوره قصص، آیه۲۵.
- ↑ سوره قصص، آیه۲۷.
- ↑ سوره قصص، آیات۲۷-۲۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۷۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج ۱۶، ص۳۱.
- ↑ سوره نمل، آیه۷.
- ↑ سوره قصص، آیه۳۰.
- ↑ سوره طه، آیه۱۴.
- ↑ سوره طه، آیه۱۳.
- ↑ سوره طه، آیه۱۹.
- ↑ سوره طه، آیه۲۰.
- ↑ سوره طه، آیه۲۱.
- ↑ سوره طه، آیه۲۲.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۳۳۳.
- ↑ سوره شعراء، آیه۱۰-۱۱.
- ↑ سوره شعراء، آیه۱۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۹۲.
- ↑ سوره شعراء، آیه۱۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۹۷.
- ↑ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۱۵۲.
- ↑ سوره شعراء، آیه۱۵.
- ↑ سوره شعراء، آیه۱۷.
- ↑ سوره شعراء، آیات۳۰-۳۳.
- ↑ سوره شعراء، آیه۳۴.
- ↑ سوره شعراء، آیات ۳۸- ۴۸.
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۳۳.
- ↑ طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۳۰.
- ↑ طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۳۰.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۲۴۳.
- ↑ سوره شعراء، آیه۶۳.
- ↑ سوره شعراء، آیه۳۵.
- ↑ سوره بقره، آیه۵۰.
- ↑ حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۱۷۰.
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۴۸.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۸۸.
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۵۲.
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۵۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۵۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۵۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۷.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۳۳۳.
- ↑ سوره مائده، آیه۲۴.
- ↑ سوره مائده، آیه۲۶.
- ↑ سوره مائده، آیه۲۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ سوره بقره، آیه۵۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۷؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱۱.
- ↑ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۸.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۸۷؛ ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۷۷.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، نشر انصاریان، ص۶۴.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۲۴.
- ↑ مصطفوی، التحقیق، ۱۳۶۰ش، ج۱۴، ص۲۷۶.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۳۸۴ش، ص۶۳.
- ↑ شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۲ق، ص۳۰۸.
- ↑ سوره نمل، آیه۷.
- ↑ سوره قصص، آیه۳۰.
- ↑ سوره طه، آیه۱۳.
- ↑ شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۸۷ش، ص۹۳۷.
- ↑ سوره طه، آیه۱۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۱۳۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۰.
- ↑ سوره طه، آیه۱۳.
- ↑ سوره طه، آیه۱۴.
- ↑ سوره طه، آیه۱۴.
- ↑ سوره طه، آیه۱۵.
- ↑ موسوی سبزواری، مواهب الرحمان، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۱۰۹.
- ↑ بستانی، دائرةالمعارف، دارالمعرفة، ج ۷، ص۲۶۴.
- ↑ بستانی، دائرةالمعارف، دارالمعرفة، ج ۷، ص۲۶۴.
- ↑ موسیپور، «تورات»، ج۸، ص۴۴۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۱۰.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۲۸۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۷، ص۵۸۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۱۴۱.
- ↑ ازهری، تهذیباللغة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ کریمی، «بررسی مسئله جهانی بودن رسالت موسی و عیسی(ع) از نگاه قرآن و عهدین»، ص۱۲۰.
- ↑ سوره یونس، آیه ۷۵؛ سوره غافر، آیات ۲۳ و ۲۴؛ سوره زخرف، آیه ۴۶؛ سوره شعراء، آیات ۱۶ و ۱۷.
- ↑ سبحانی، مفاهیم القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۷۹-۸۰.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۲؛ سوره سجده، آیه ۲۳؛ سوره غافر، آیه ۵۳.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۲۹۷؛ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۵.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۲۹۷.
- ↑ مکارم شیرازی، فقه مقارن، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۵۸۷؛ شلبی، مقارنة الادیان الیهودیة، ۱۹۹۲م، ص۲۳۸.
- ↑ سوره انعام، آیه ۹۱؛ سوره انبیاء، آیه ۴۸.
- ↑ سبحانی، مفاهیم القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۸۶.
- ↑ سلیمانی، «احکام ۶۱۳گانه تورات»، ص۱۵۳.
- ↑ سلیمانی، «جرایم در حقوق کیفری یهود»، ص۱۴۲.
- ↑ لوی، احکام و مقررات حضرت موسی، ۱۳۷۵ش، ص۲۲.
- ↑ هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۱۳۹۴ش، ص۷۶۰.
- ↑ تورات، سفر لاویان، باب ۱۱، فقرات ۱-۴۷.
- ↑ تورات، سفر لاویان، باب ۱۲، فقرات ۱-۷ و باب ۱۵، فقرات ۱-۳۳.
- ↑ تورات، سفر لاویان، باب ۱۶، فقرات ۵-۲۷.
- ↑ تورات، سفر لاویان، باب ۱۸، فقرات ۶-۳۰ و باب ۲۰، فقرات ۱۰-۲۱؛ همچنین نگاه کنید به سفر تثنیه، باب ۲۲، فقرات ۱۴-۲۰.
- ↑ تورات، سفر لاویان، باب ۲۳، فقرات ۵-۴۴.
- ↑ تورات، سفر لاویان، باب ۲۷، فقرات ۱۴-۳۱.
- ↑ تورات، سفر اعداد، باب ۵، فقرات ۱۲-۳۱.
- ↑ تورات، سفر اعداد، باب ۳۵، فقرات ۱۶-۳۲.
- ↑ تورات، سفر اعداد، باب ۶، فقرات ۱-۲۱.
- ↑ تورات، سفر اعداد، باب ۱۵، فقرات ۱-۳۱.
- ↑ تورات، سفر اعداد، باب ۱۸.
- ↑ تورات، سفر اعداد، باب ۳۱، فقرات ۲۶-۵۴.
- ↑ تورات، سفر تثنیه، باب ۴، فقرات ۴-۲۱.
- ↑ تورات، سفر تثنیه، باب ۱، فقرات ۱۵-۱۸ و باب ۱۶، فقرات ۱۸-۲۱ و باب ۱۷، فقرات ۶-۱۲.
- ↑ تورات، سفر تثنیه، باب ۱۹، فقرات ۱۵-۲۱.
- ↑ تورات، سفر تثنیه، ابواب ۲۰، فقرات ۱-۲۰.
- ↑ تورات، سفر تثنیه، باب ۲۴، فقرات ۱-۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۶۸۴-۶۸۵.
- ↑ طباطبایی،المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۱۱ و ۳۱۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۳، ص۲۱۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۱۱.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ بقره، ۵۰؛ اعراف، ۱۳۶-۱۳۸؛ یونس، ۹۰؛ اسراء، ۱۰۳؛ طه، ۷۷و۷۸؛ شعراء، ۶۳و۶۶؛ قصص، ۴۰؛ زخرف، ۵۵؛ دخان، ۲۳-۲۴؛ ذاریات، ۴۰؛ قمر، ۴۲؛ نازعات، ۲۵.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۰۷و۱۱۷؛ طه، ۲۰و۶۹؛ شعراء، ۳۲و۴۵؛ نمل، ۱۰؛ قصص، ۳۱.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۰۸؛ طه، ۲۲؛ شعراء، ۳۳؛ نمل، ۱۲؛ قصص، ۳۲.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۷۰؛ بقره، ۶۳و۹۳؛ نساء، ۱۵۴؛ اعراف، ۱۷۱.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ بقره، ۵۵و۵۶؛ نساء، ۱۵۳.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۷۰؛ بقره، ۵۷؛ اعراف، ۱۶۰؛ طه، ۸۰.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۷۰؛ بقره، ۵۷؛ اعراف، ۱۶۰.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۰.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ اعراف، ۱۳۳.
- ↑ نیکمنش، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی...، ۱۳۸۷ش، ص۶۹؛ بقره، ۶۷-۷۴.
- ↑ رهنما و پارچهباف، «تأملی در تعریف کلامی معجزه...»، ص۵.
- ↑ رهنما و پارچهباف، «تأملی در تعریف کلامی معجزه...»، ص۸-۹.
- ↑ سوره طه، آیه ۱۹.
- ↑ سوره قصص، آیه ۳۱؛ سوره نمل، آیه ۱۰.
- ↑ سوره طه، آیه ۲۰.
- ↑ گروه فرهنگ و ادب بنیاد پژوهشهای اسلامی، فرهنگنامه قرآنی، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۶۰۲.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۳۲.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۷-۱۸.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۳۲.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۱۷.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۲۰، ۱۲۱؛ سوره طه، آیه ۷۰؛ سوره شعراء، آیه ۴۶-۴۸.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۲۳؛ سوره طه، آیه ۷۱؛ سوره شعراء، آیه ۴۹.
- ↑ شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان،۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۰۵.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، ج۴، ص۴۹۲.
- ↑ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۷۵.
- ↑ سوره نمل، آیه ۱۲.
- ↑ سوره اعراف: آیه ۱۰۸؛ سوره طه، آیه ۲۲؛ سوره شعراء، آیه ۳۳؛ سوره نمل، آیه ۱۲؛ سوره قصص، آیه ۳۲.
- ↑ سوره طه، آیه ۲۲-۲۴.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۳۳-۳۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۵۰.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۶۳.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۱۰۳.
- ↑ سوره کهف، آیات ۶۰-۸۲.
- ↑ سوره کهف، آیه۶۵.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۲۵۰.
- ↑ سوره کهف، آیه ۶۶.
- ↑ سوره کهف، آیات ۶۷-۶۹.
- ↑ سوره کهف، آیه ۶۹.
- ↑ سورره کهف، آیه ۷۴.
- ↑ سوره کهف، آیه ۷۷.
- ↑ سوره کهف، آیات۷۱، ۷۴ و ۷۷.
- ↑ سوره کهف، آیه ۷۸.
- ↑ سوره کهف، آیه ۷۸.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به: گنابادی، قرآن مجید و سه داستان اسرار آمیز عرفانی، ۱۳۶۰ش، ص۵۱.
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، الشریف الرضی، ص۲.
- ↑ راوندی، قصص الانبیا، ۱۳۶۸ش، ص۱۵۴-۱۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۵۳ش، ج۱۶، ص۵۴.
- ↑ سوره قصص، آیه ۱۵.
- ↑ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۵۸۵.
- ↑ فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۹.
- ↑ سوره قصص، آیه۱۶.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۲۰..
- ↑ فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۹.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۱۳۷؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۹.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۹۸؛ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۲۶۴.
- ↑ فخر رازی، عصمة الانبیاء، ۱۴۰۹ق، ص۹۲.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۵۰.
- ↑ تورات، سفر خروج، باب ۳۲، فقره ۱۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۴۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۸، ص۲۵۱.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به:سفر پیدایش، باب ۱۹، فقره ۲۱ و فقرات ۳۰-۳۸؛ سفر خروج، باب ۴، فقرات ۸-۱۴.
- ↑ کاوه، «عصمت فعلی انبیای الهی در کتب ادیان بزرگ»، ص۳۷-۳۸.
- ↑ پیدایش، باب ۷، فقره۱.
- ↑ اشرفی و رضایی، «عصمت پیامبران در قرآن و عهدین»، ص۲۹.
- ↑ میرعبدالله لواسانی، «تصویر حضرت موسی(ع) درآثار هنری جهان»، انجمن کلیمیان تهران.
- ↑ «ده فرمان چگونه ساخته شد؟»، سینما سنتر.
- ↑ «نقد و بررسی فیلم هجرت: خدایان و پادشاهان»، سایت موی مگ.
- ↑ «روایت تاریخی_فرهنگی انیمیشن شاهزاده مصر»، خبرگزاری ایمنا.
- ↑ میرعبدالله لواسانی، «نگرشی بر تصویر حضرت موسی(ع) در فرش ایران»، انجمن کلیمیان تهران..
- ↑ رمضان ماهی، «تحلیل مجسمه موسی ساخته میکل آنژ»، سایت تبیان.
- ↑ میرعبدالله لواسانی، «تصویر حضرت موسی(ع) درآثار هنری جهان»، انجمن کلیمیان تهران.
- ↑ سوره اعراف، آیه۱۴۳.
- ↑ سعدی، غزلیات، غزل۳۸۹. سایت گنجور.
- ↑ مولانا، مثنوی معنوی، دفتر سوم، «بخش ۳۶ - وحی آمدن به مادر موسی کی موسی را در آب افکن»، سایت گنجور.
- ↑ اقبال لاهوری، جاویدنامه، تمهید زمینی - آشکارا میشود روح حضرت رومی و شرح میدهد اسرار معراج را.، سایت گنجور.
- ↑ اعتصامی، «دیوان اشعار، لطف حق»، سایت گنجور.
- ↑ حافظ، «غزلیات، غزل شمارهٔ ۳۷۳»، سایت گنجور.
- ↑ شهریار، «غزل شمارهٔ ۷»: طور تجلی»، سایت گنجور.
- ↑ مولوی، «مثنوی معنوی، دفتر دوم، انکار کردن موسی علیهالسلام بر مناجات شبان».، سایت گنجور.
- ↑ مولوی، «مثنوی معنوی، دفتر دوم،انکار کردن موسی علیهالسلام بر مناجات شبان»، سایت گنجور.
- ↑ مولوی، «مثنوی معنوی، دفتر دوم، انکار کردن موسی علیهالسلام بر مناجات شبان»، سایت گنجور.
- ↑ مولوی، «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»، سایت گنجور.
- ↑ مولوی، «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»، سایت گنجور.
- ↑ مولوی، «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»، سایت گنجور.
- ↑ مولوی، «مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیهالسلام از بهر آن شبان»، سایت گنجور.
- ↑ قرائتی، «مثنوی موسی و شبان مولوی کاملا ضد قرآنی است»، سایت خبر آنلاین.
- ↑ فراهی هروی، قصص موسی(ع)، ۱۳۹۳ش، مقدمه مصحح، صفحه سیزده.
یادداشت
- ↑ برخی این میقات را همان میقات چهلروزه دانستهاند (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۴۲-۳۴۳) و برخی معتقدند میقاتِ دیگری بوده است (ملاحویش، بیانالمعانی، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۴۳۱-۴۳۲).
منابع
- آلوسی، محمود بن عبد الله، روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دارالکتب العلمية، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- ابنعطیه، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق: عبدالسلام عبدالشافی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- ازهری، محمد بن احمد، تهذیب االلغة، بیروت، دارإحياء التراث العربی، ۱۴۲۱ق.
- اشرفی، عباس و ام البنین رضایی، «عصمت پیامبران در قرآن و عهدین»، پژوهشنامه معارف قرآنی، شماره ۱۲، بهار ۱۳۹۲ش.
- اعتصامی، پروین، «دیوان اشعار، لطف حق»، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۳آذر ۱۴۰۰ش.
- اعلمى، محمدحسين، تراجم أعلام النساء، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۴۰۷ق.
- اقبال لاهوری، محمد، «جاویدنامه، تمهید زمینی - آشکارا می شود روح حضرت رومی و شرح میدهد اسرار معراج را»، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۳آذر ۱۴۰۰ش.
- امین، مهدی، کلیات تاریخ ادیان از دیدگاه قرآن و حدیث، قم، بیان جوان، ۱۳۸۹ش.
- بروجردی، سید محمدابراهیم، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش
- بستانی، بطرس، دائرهالمعارف، بیروت، دار المعرفه، بیتا.
- ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- جرجانی، حسین بن حسن، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- حجازی، محمد محمود، التفسیر الواضح، بیروت، دارالجیل الجدید، چاپ دهم، ۱۴۱۳ق.
- حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، بیروت، دار العلوم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
- خرمشاهی، قوامالدین، «موسی(ع)»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان، ۱۳۷۷ش.
- «در کوه طور»، آرتیبیشن، تاریخ بازدید: ۱۴ خرداد ۱۴۰۱ش.
- «ده فرمان چگونه ساخته شد؟»، سینما سنتر، تاریخ بازدید: ۳آذر ۱۴۰۰ش.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات في غريب القرآن، دمشق، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- راوندی، قطب الدین، قصص الانبیا، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸ش.
- رمضان ماهی، سمیه، «تحلیل مجسمه موسی ساخته میکلانژ»، سایت تبیان، تاریخ بازدید:۳آذر ۱۴۰۰ش.
- «روایت تاریخی_فرهنگی انیمیشن شاهزاده مصر»، خبرگزاری ایمنا، تاریخ بازدید:۳آذر ۱۴۰۰ش.
- رهبریان، محمدرضا، «موسی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرویراستار: سید سلمان صفوی، قم، آکادمی مطالعات ایرانی لندن، ۲۰۱۸م.
- زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دمشق، دارالفکر المعاصر، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
- زحیلی، وهبة بن مصطفی، تفسیر الوسیط، دمشق، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- زمخشری، محمود بن عبدالله، الکشاف، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۱۸ق.
- ساقی، ابوالفضل، ترجمه فارسی تورات، تهران، پژوهشهای حقوق و ادیان، ۱۳۹۸ش.
- سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، قم، مؤسسة الامام الصادق عليه السلام، چاپ سوم، ۱۴۲۱ق.
- سعدی شیرازی، مصلح بن عبدالله، «غزلیات، غزل ۳۸۹»، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۳آذر ۱۴۰۰ش.
- سلیمانی، حسین، «احکام ۶۱۳گانه تورات»، هفت آسمان، شماره ۱۸، تابستان ۱۳۸۲ش.
- سلیمانی، حسین، «جرایم در حقوق کیفری یهود»، هفت آسمان، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۱ش.
- سید مرتضی، علم الهدی، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، بیتا.
- شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- شبستری، عبدالحسین، اعلام القرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۷ش.
- شلبی، احمد، مقارنة الادیان الیهودیة، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، چاپ دهم، ۱۹۹۲م.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار رضا(ع)، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، بیتا.
- طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، تهران، سهامی انتشار، ۱۳۶۲ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۳۷۵ش.
- طیب، عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش.
- فاضل مقداد، عبد الله بن مقداد، لوامع اللهیة فی المباحث الکلامیة، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۰ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، عصمة الانبیاء، بیروت، دار الكتب العلمیة، ۱۴۰۹ق.
- فراهی هروی، معینالدین، قصص موسی(ع): تفسیری عرفانی بر پایه آیات قرآن مجید، به اهتمام و تصحیح محسن کیانی و احمد بهشتی شیرازی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۳ش.
- فضل الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
- قرائتی، «مثنوی موسی و شبان مولوی کاملا ضد قرآنی است»، سایت خبرآنلاین. تاریخ بازدید:۳آذر ۱۴۰۰ش.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۳ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ش..
- کاوه، محمد، «عصمت فعلی انبیای الهی در کتب ادیان بزرگ»، اندیشه نوین دینی، شماره ۲۰، بهار ۱۳۸۹ش.
- کریمی، حمید، «بررسی مسئله جهانی بودن رسالت موسی و عیسی(ع) از نگاه قرآن و عهدین»، اندیشه نوین دینی، شماره ۲۲، پاییز ۱۳۸۹ش.
- گروه فرهنگ و ادب بنیاد پژوهشهای اسلامی (آستان قدس رضوی)، فرهنگنامه قرآنی، با نظارت محمدجعفر یاحقی، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲ش.
- «لقب حضرت موسی به فارسی چه می باشد و نبوت ایشان چگونه بود؟»، انجمن کلیمیان تهران، تاریخ بازدید: ۱۸ آبان ۱۴۰۰ش.
- لوی، حبیب، احکام و مقررات حضرت موسی، تهران، بینا، ۱۳۷۵ش.
- مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للامام على بن ابیطالب(ع)، نشر انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ / ۱۴۲۶ق.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش
- مکارم شیرازی، ناصر، موسوعة الفقه الاسلامی المقارن، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب، ۱۴۲۷ق.
- ملاحُوَیش، آل غازی عبدالقادر، بیان المعانی، دمشق، مطبعة الترقی، ۱۳۸۲ش.
- موسوی سبزواری، سید عبدالاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اهلبیت(ع)، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- موسیپور، ابراهیم، «تورات»، دانشنامه جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دایره المعارف اسلامی، ۱۳۸۳ش.
- مولوی، جلالالدین، «مثنوی معنوی»، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۳آذر ۱۴۰۰ش.
- میرعبدالله لواسانی، افشین، «تصویر حضرت موسی(ع) در آثار هنری جهان»، انجمن کلیمیان تهران، تاریخ بازدید:۳ آذر ۱۴۰۰ش.
- میرعبدالله لواسانی، افشین،«نگرشی بر تصویر حضرت موسی(ع) در فرش ایران»، انجمن کلیمیان تهران، تاریخ بازدید: ۳آذر ۱۴۰۰ش.
- «نقد و بررسی فیلم هجرت: خدایان و پادشاهان»، سایت موی مگ، تاریخ بازدید:۳آذر۱۴۰۰ش.
- نیکمنش، لیلا، بررسی معجزات نهگانه حضرت موسی(ع) در قرآن و تطبیق آن با عهد عتیق، رشته علوم قرآن و حدیث، تهران، دانشگاه تربیت معلم، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۸۷ش.
- هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، ۱۳۹۴ش
- طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.