خُلود یا جاودانگی، در ادبیات اسلامی، همان حیات ابدی در جهان آخرت است که آموزه‌ای مشترک بین ادیان الهی است. آیات متعددی از قرآن و تعدادی از احادیث اسلامی بر خلود تصریح دارند.

بر اساس این آموزه، همه بهشتیان برای همیشه در بهشت خواهند ماند؛ ولی فقط گروهی از کسانی که وارد جهنم می‌شوند در آن ماندگار خواهند بود.

درباره خلود کافران در جهنم میان عالمان مسلمان اتفاق‌نظر وجود دارد. معتزله بر این باورند که فاسقان نیز تا ابد در جهنم خواهند ماند. اما شیعیان معتقدند عذاب ابدی مخصوص کافران معاند است.

برخی از فیلسوفان و عارفان مسلمان گفته‌اند خلود در جهنم با رحمت و عدالت الهی ناسازگار است و معتقد شده‌اند که یا خلود به معنای زمان خیلی طولانی است یا اینکه ساکنان جهنم، پس از مدتی، دیگر رنج نخواهند کشید.

در مقابل، دیگر عالمان و فیلسوفان مسلمان، با تکیه بر تجرد نفس و وابستگی پاداش و عذاب به حقیقت نفس انسانی، آموزه خلود را تبیین کرده‌اند.

جایگاه و اهمیت بحث خلود

خلود به معنای جاودانه‌شدن، همیشه‌ماندن و بقای طولانی است.[۱] جاودانگیِ زندگی آدمی بعد از مرگ، جزو آموزه‌های دین اسلام و بسیاری از ادیان دیگر از جمله یهودیت و مسیحیت است.[۲]

به گزارش جوادی آملی متأله و مفسر شیعی، علمای اسلام اعم از شیعه و سنی همه خلود را قبول دارند و برخی حتی آن را ضروری دین می‌دانند.[۳] هم‌او می‌گوید دلایل چهارگانه دینی یعنی قرآن، حدیث، عقل و اجماع بر خلود دلالت دارد.[۴] اقلیتی مثل جَهْم بن صَفْوان و برخی از پیروان وی چون قائل به فنای جهنم و بهشت بوده‌اند، به خلود اعتقاد نداشته‌اند.[۵]

جایگاه خلود در متون دینی

کلماتی که با خلود ترادف لفظی و معنایی دارند، ۸۵ بار در قرآن استعمال شده‌اند[۶] که از مجموع کاربردهای خلود در قرآن به جز چند مورد، از جمله «شَجَرةُ الخُلد»[۷] و «اَخلَدَ اِلی الْاَرض...»،[۸] بقیه درباره خلود در بهشت و جهنم است.[۹]

مضمون اصلی برخی احادیث نیز خلود اهل بهشت و جهنم است. از جمله در حدیثی از پیامبر آمده است که وقتی اهل بهشت وارد بهشت شدند و اهل جهنم وارد آتش، مؤذنی در میان آن دو گروه برمی‌خیزد و ندا سرمی‌دهد که ای بهشتیان و ای دوزخیان، دیگر مرگی نیست و در هرجا که هستید جاودانه‌اید.[۱۰]

خلود و دوام آسمان و زمین

یکی از مسائل مورداختلاف مفسران، تفسیر آیه ۱۰۷ و ۱۰۸ سوره هود درباره دوزخیان و بهشتیان است که در آنها بعد از «خالدین فیها؛ در آن جاودانه‌اند»، این عبارت آمده است: «مادامت السموات و الارض الا ماشاء ربک؛ تا زمانی که آسمان‌ها و زمین باقی است؛ مگر آنکه خدای تو بخواهد.» ظاهر این دو آیه بقای اهل بهشت و جهنم را مشروط به بقای آسمان و زمین و مشیت خداوند کرده است.[۱۱]

کسانی همچون اِبن‌قَیِّم جوزی[۱۲] و محمد رشید رضا چنین فهمیده‌اند که خلود اهل آتش به مشیت الهی بستگی دارد؛ یعنی اگر خدا بخواهد، آنان از آتش نجات می‌یابند.[۱۳] برخی دیگر نیز آیه را بر اساس بهشت و جهنم برزخی تفسیر کرده‌اند.[۱۴]

طباطبایی در تفسیر المیزان با استفاده از آیات دیگر قرآن می‌گوید که آسمان‌ها و زمینِ قیامت غیر از آسمان‌ها و زمینِ دنیاست و آسمان و زمین آخرت فنانشدنی است. پس ناسازگاری پیش نمی‌آید و خلود به جای خود باقی است.[۱۵]

جاودانگی در بهشت

در باب خلود اهل بهشت، هیچ‌کس تردید نکرده است.[۱۶] به‌جز جَهْم بن صَفْوان و برخی پیروان وی، مخالف دیگری در این زمینه وجود ندارد.[۱۷] سخن او نیز ناشی از باورش به پایان‌پذیری بهشت و جهنم است.[۱۸] برای ابدی‌بودن بهشت و نعمت‌های بهشتی، به آیات متعددی مثل آیه ۱۱۹ مائده، ۳۳ واقعه، ۱۰۸ هود و مانند آن تمسک شده است.[۱۹]

به گفته جوادی آملی، مفسر قرآن، تفاوت بهشتیان و جهنمیان از این جهت است که هر اهل‌بهشتی در بهشت، جاودان است؛ ولی هر اهل‌جهنمی در دوزخ ماندگار نیست و برخی از اهل دوزخ از آن خارج خواهند شد؛[۲۰] زیرا خداوند به بهشتیان وعده ابدیت داده و خُلف‌وعده از جانب خداوند محال است.[۲۱]

جاودانگی در جهنم

بیش از چهل آیه قرآن درباره خلود انسان‌هایی در جهنم است. در برخی آیات مانند آیه ۱۶۹ سوره نساء، ۶۵ احزاب و ۲۳ سوره جن که دربارهٔ کافران و ظالمان و عاصیان در برابر خدا و پیامبر است، بعد از «خالدین فیها» عبارت «ابداً» آمده است.[۲۲] به طور کلی، این افراد یا گروه‌ها در قرآن به خلود در آتش تهدید شده‌اند: کافران،[۲۳] مشرکان،[۲۴] و منافقان.[۲۵]

در باب خلود در جهنم روایات فراوانی ذکر شده است. به تعبیر علامه طباطبایی، تعداد روایات رسیده از اهل‌بیت درباره اصل خلود عذاب، به حد استفاضه رسیده است.[۲۶]

اکثر متکلمان مسلمان معتقد به خلود کافران در جهنم هستند.[۲۷] کسانی چون جاحظ و عبدالله بن حسن عنبری معتقد بودند خلود در عذاب مخصوص کافرِ معاند است؛ ولی اگر کسی کوشش کند و دلایل حق برایش آشکار نشود و اسلام نیاورد، معذور است و عذابش در جهنم قطع می‌شود.[۲۸]

معتزله بر آن بودند که هرچند فاسق نه کافر است و نه مؤمن، و جایگاهش منزلةٌ بینَ الْمنزلتَین است، در آتش جهنم، مُخَلَّد خواهد بود.[۲۹] در مقابل، متکلمان شیعه بر این اعتقادند که خلود در آتش به کافران اختصاص دارد[۳۰] و فاسقان در آتش ماندگار نیستند و کلمه خلود در آیاتی مانند آیه ۱۴ سوره نساء را یا به معنای مکث طولانی می‌گیرند یا آن را مختص کافران می‌دانند.[۳۱] به گفته تفتازانی، اشاعره نیز همین باور را داشتند.[۳۲]

مخالفت با عذاب بی‌نهایت

در بین عالمان مسلمان، گروهی از اندیشمندان که بیشتر گرایش عرفانی و فلسفی داشته‌اند با اصل خلود در عذاب مخالف‌اند[۳۳] از جملهٔ اینها محیی الدین ابن‌عربی[۳۴] عبدالرزاق کاشی،[۳۵] داوود قیصری،[۳۶] و ملاصدرا[۳۷] در برخی آثار فلسفی خود است. ملاصدرا نوشته است قائلان به عذاب ابدی ندانسته‌اند که رحمت عام و گسترده خداوند به همه‌چیز می‌رسد.[۳۸]

البته او در کتاب عرشیه[۳۹] عذاب جهنم را دائمی خوانده[۴۰] و در اَسفار تصریح کرده که خلود کفار در آتش صرفاً به سبب فساد اعتقادشان است؛ چون فساد اعتقاد موجب فساد ذات روح و در نهایت باعث هلاکت آن می‌گردد؛ برخلاف فساد در عمل که احتمال رفع‌شدنش وجود دارد.[۴۱]

در نقد ابن‌عربی و برخی از پیروان وی گفته شده است که این نظر با سیاق آیات قرآن در باب عذاب و خلود در جهنم سازگار نیست و مخالف اجماع اهل اسلام است.[۴۲]

جاودانگی و نفس‌شناسی

جاودانگی و ماندگاری نفس یا روح انسانی ارتباط کاملی با بحث خلود و حیات پس از مرگ دارد.[۴۳] جوادی آملی تصریح می‌کند آنچه می‌تواند همه پرسش‌های ناظر به بحث خلود را حل کند، تکیه بر تَجَرُّد، ثبات و مرگ‌ناپذیری روح است.[۴۴]

فیلسوفان و نیز عالمان دینی برای تبیین جاودانگی از چند طریق راه پیموده‌اند:

اکثریت الاهی‌دانان مسلمان و شیعه ماندگاری ابدی انسان را از طریق بازگشت روح به بدن تبیین کرده‌اند.[۴۵] گروهی از آنجا که انسان را همان بدن می‌دانستند، جاودانگی را از طریق اعادهٔ معدوم، یعنی امکان بازیابی شخص از بین‌رفته پیگیری می‌کردند.[۴۶]

گروهی دیگر جاودانگی را در قالب بدن مثالی یا بدن لطیف توضیح داده‌اند.[۴۷] این بدن با بدن مادی شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارد و همین تفاوت‌ها باعث ماندگاری آن پس از مرگ بدن مادی خواهد بود.[۴۸] باور به تناسخ نیز از مسیر‌هایی است که برخی از ادیان و برخی اندیشمندان مسلمان برای توضیح جاودانگی به آن پناه برده‌اند.[۴۹]

پانویس

  1. بیهقی، تاج المصادر، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۳؛ زبیدی، تاج العروس،۱۴۱۴ق، ج۸، ص۶۱.
  2. بلانیان و دهقانی محمودآبادی، «خلود در عذاب»، ص۱۷۷.
  3. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۶.
  4. جوادی آملی، تسنیم،‌ ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۹.
  5. اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷۴.
  6. رضایی هفتادر، «ارزیابی نظریه انقطاع عذاب جهنم»، ص۳۴.
  7. سوره طه، آیه ۱۲۰.
  8. سوره اعراف، آیه ۱۷۶.
  9. عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم
  10. بخاری، الصحیح، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۹۹
  11. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۳۹، ص۳۸۷.
  12. ابن قیم الجوزیه، حادی الارواح، ۱۳۹۲ق، ص۴۰۴.
  13. رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۳۷۱ق، ج۸، ص۶۹.
  14. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۳۹، ص۴۱۵.
  15. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۱۰۷-۱۰۸.
  16. جوادی آملی، تسنیم،‌ ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۸.
  17. اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷۴.
  18. اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷۴.
  19. جوادی آملی، تسنیم‌، ۱۳۹۵ش، ج۳۹، ص۴۰۸.
  20. جوادی آملی، تسنیم،‌ ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۵-۳۸۶.
  21. جوادی آملی، تسنیم،‌ ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۴.
  22. عبدالباقی، المعجم المفهرس، ذیل ریشه «خلد».
  23. سوره آل‌عمران، آیه ۱۱۶؛ سوره بینه، آیه ۶، سوره احزاب،آیه ۶۴-۶۵.
  24. سوره بینه، آیه ۶؛ سوره فرقان، آیه ۶۸-۶۹.
  25. سوره توبه، آیه۶۸، سوره مجادله، آیه ۱۴-۱۷.
  26. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۱۲.
  27. برای نمونه: علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۳۴، جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۷۰ش، ج۸، ص۳۰۷؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۱.
  28. فخر رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۵۶۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۳۱؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۷۰ش، ج۸، ص۳۰۸-۳۰۹.
  29. اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷۴؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۱۱۵، ۱۱۸-۱۱۹؛ نیز: قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۰۸ق، ص۶۵۰.
  30. برای نمونه: مفید، اوائل المقالات، ۱۳۳۰ش، ص۱۴؛ مفید رساله شرح عقاد الصدوق، ۱۳۳۰ش، ص۵۵؛ طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۴، علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۱- ۴۴۳
  31. برای نمونه: طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۴؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱-۵۶۳؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۳-۴۴۵
  32. تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۳۷۱ش، ج۵، ۱۳۵
  33. ساطع و رفیعا، «مقایسه دیدگاه امام خمینی در باب خلود با سایر آرا مخالف و موافق»، ص۷۹.
  34. ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۱۱۴، ۳۰۳.
  35. کاشی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۳.
  36. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۷۲۶.
  37. ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۳۴۷-۳۴۹؛ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۱۳۸۶ش، ص۳۸۵.
  38. ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۱۳۵۴ش، ص ۴۶۰
  39. ملاصدرا، العرشیه، ۱۴۲۰ق، ص۹۵.
  40. آشتیانی، شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۵-۲۵۶
  41. ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۴، ص۳۰۷-۳۱۰
  42. ثقفی تهرانی، روان جاوید، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۶.
  43. پورحسن، «بررسی انتقادی براهین علیه جاودانگی و بقای نفس»، ص۸-۹.
  44. جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۹۲.
  45. کریم‌زده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۱.
  46. کریم‌زده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۶۹.
  47. کریم‌زده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۰.
  48. کریم‌زده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۰.
  49. کریم‌زده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۱.

منابع

  • آشتیانی، سید جلال‌الدین، شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، دفتر تبلیغات اسلامی، قم ۱۳۷۸ش.
  • ابن عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت،‌دار صادر، [بی تا].
  • ابن قیم جوزیه، حادی الارواح الی بلاد الافراح، چاپ سید جمیلی، بیروت شاکر، قاهره ۱۳۹۲/۱۹۷۲، ج۲۲، چاپ احمد محمد شاکر و احمد عمر هاشم، قاهره ۱۹۸۹.
  • اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، الصحیح، [چاپ محمد ذهنی افندی]، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  • بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، چااپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره.
  • بیهقی، احمد بن علی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶-۱۳۷۵ ش.
  • تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش.
  • ثقفی تهرانی، محمد، روان جاوید: در تفسیر قرآن مجید، تهران ۱۳۷۶ش.
  • جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، انتشارات اسراء، قم. سال‌های مختلف.
  • رشیدرضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، [تقریرات درس] شیخ محمد عبده، ج۸، قاهره ۱۳۷۱/۱۹۵۲.
  • زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
  • طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، دفتر نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۷ق.
  • طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد، تجرید الاعتقاد، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۴۰۷.
  • عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق: حسن حسن‌زاده آملی، دفتر نشر اسلامی، قم، ۱۴۲۷ق.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۷ش.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، کتاب المحصل، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۱۱.
  • قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
  • قرطبی، محمد بن احمد، التذکرة فی احوال الموتی و امور الآخرة، چاپ سید الجمیلی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  • قیصری، داوود بن محمود، شرح فصوص الحکم، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
  • کاشی، عبدالرزاق، شرح فصوص الحکم، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۸۳ش.
  • مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات و یلی‌ها رسالة شرح عقائد الصدوق او تصحیح الاعتقاد، چاپ عباسقلی(ص) وجدی (واعظ چرندابی) تبریز ۱۳۳۰ش.
  • ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۶ش.
  • ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، العرشیه، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۰ق.
  • ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، المبدأ و المعاد، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۴ش.
  • ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، اسفار (الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة)، بیروت ۱۹۸۱.