تَجَسُّم اَعمال یا تَجَسُّد اَعمال و یا تَمَثُّل اَعمال، اصطلاحی در کلام و فلسفه اسلامی به‌معنای مجسم‌شدن اعمال آدمیان در برابر آن‌ها در روز قیامت است.[۱] معنای تجسم اعمال این است که اعمال نیک دنیایی انسان در رستاخیز تغییر شکل داده، به‌صورت نعمت‌های بهشتی درخواهد آمد، چنان‎که اعمال ناشایست او به‌صورت آتش و زنجیر و انواع عذاب نمودار خواهند شد.

این آموزه از آن جهت که تبیین مناسبی از رابطه عمل و جزای آن به دست می‌دهد، اهمیت بسیاری در مباحث مربوط به معاد به‌ویژه بحث خلود و عذاب ابدی پیدا کرده است.

ریشه‌های اعتقاد به تجسم اعمال در آیات قرآن و احادیث یافت می‌شود؛ اما برخی دانشمندان آیات مذکور را به گونه دیگری تفسیر کرده‌اند.این آموزه معتقدان و مخالفان بسیاری دارد و عالمان دینی درباره آن متفق القول نیستند.

معنای تجسم اعمال

بنابر آموزه تجسم اعمال، ثواب و عقابِ اعمال خوب یا بد انسانها چیزی جز آن اعمال نیست و میان اعمال انسانها و عواقب آنها رابطه تکوینی برقرار است و عامل عذاب دهنده خارجی در کار نیست؛ مثلاً اگر در برابر گناهی آتش دوزخ وعده داده شده، آن آتش چیزی جدا از آن گناه نیست، بلکه حقیقت آن است که تمثل پیدا می‌کند و به شکل آتش نمایان می‌گردد.[نیازمند منبع]

هر کرداری که انسان انجام می‎‌دهد، خواه خوب باشد و خواه بد، یک صورت دنیوی دارد و یک صورت اُخروی که هم‎ اکنون در دل و نهاد عمل نهفته است، و روز رستاخیز پس از تحولات و تطوراتی که در آن رخ می‎‌دهد، شکل کنونی و دنیوی خود را از دست داده، با واقعیت اخروی خود جلوه می‎‌کند، و موجب لذت و شادمانی، و یا آزار و اندوه می‎‌گردد.[نیازمند منبع]

در کنار بحث تجسم اعمال، مسئله تجسم «نیت‌ها» یا «مَلَکات نفسانی» نیز مطرح است و مقصود این است که صورت حقیقی انسان بستگی به همان نیت‌ها، خصلت‌ها و ملکات نفسانی او دارد، و براین اساس، اگر چه انسان‌ها از نظر صورت ظاهری یکسانند، ولی از نظر صورت باطنی یعنی خصلت‌ها و ملکات، انواع یا اصناف گوناگونی دارد.[نیازمند منبع]

تجسم اعمال در قرآن و احادیث

مفهوم تجسم اعمال را می‌توان در آیات فراوانی در قرآن و نیز در احادیث یافت. در قرآن کریم آیاتی وجود دارد به این معنا که هرکس در قیامت، خودِ عملش را می‌بیند، مثل آیات ۶، ۷ و ۸ سوره زلزال که هدف رستاخیز را دیدن اعمال ریز و درشت انسان بیان کرده است و آیه ۳۰ سوره آل‌عمران که می‌گوید هرکسی هر عمل خیری که انجام داده را حاضر می‌بیند.[۲]

البته آیات دیگر نیز وجود دارند که بر اعتباری (و نه تکوینی) بودن عِقاب و وجود عاملِ عذاب‌کننده خارجی دلالت می‌کند، از قبیل «لِیجْزِیَ اللّهُ کُلَّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ اِنَّ اللّهَ سَریعُ الْحِسابِ» «تا خدا به هر كس هر چه به دست آورده است جزا دهد، یقیناً خدا حسابرسی سریع است.» [۳] و «إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُک وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّک أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ» «اگر عذابشان كنى، آنان بندگان تواند و اگر بر ايشان ببخشايى تو خود، توانا و حكيمى.»[۴]

در چندین حدیث نیز با صراحت بر تجسم اعمال در قیامت تأکید شده است، به عنوان مثال، پیامبر اکرم خطاب به یکی از صحابه فرمود:

«لَا بُدَّ لَک مِنْ قَرِینٍ یدْفَنُ مَعَک وَ هُوَ حَی وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَیتٌ فَإِنْ کانَ کرِیماً أَکرَمَک وَ إِنْ کانَ لَئِیماً أَسْلَمَک- لَا یحْشَرُ إِلَّا مَعَک وَ لَا تُحْشَرُ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا تُسْأَلُ إِلَّا عَنْهُ وَ لَا تُبْعَثُ إِلَّا مَعَهُ فَلَا تَجْعَلْهُ إِلَّا صَالِحاً فَإِنَّهُ إِنْ کانَ صَالِحاً لَمْ تَأْنَسْ إِلَّا بِهِ وَ إِنْ کانَ فَاحِشاً لَا تَسْتَوْحِشْ إِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ عَمَلُک»[۵]

«بی گمان، برای تو همراهی است که با تو در قبر دفن می‌شود. اگر این همراه بزرگوار باشد، تو را اکرام می‌کند و اگر پست باشد، تو را [به دوزخ] تسلیم می‌کند، جز با تو محشور نمی‌شود و تو محشور نمی‌شوی جز با او و بازخواست نمی‌شوی جز از او، پس او را شایسته قرار ده؛ زیرا اگر صالح و شایسته باشد با آن انس می‌گیری و اگر ناصالح و فاسد باشد، تنها از او هراسان می‌شوی و او عمل توست».

همچنین امام صادق علیه‌السلام فرمود:

«إِذَا بَعَثَ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ مِنْ قَبْرِهِ خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ یقْدُمُ أَمَامَهُ... فَیقُولُ مَنْ أَنْتَ فَیقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِی کنْتَ أَدْخَلْتَ عَلَی أَخِیک الْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیا خَلَقَنِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ لِأُبَشِّرَک».[۶]

زمانی که خداوند، مؤمن را از قبر برمی‌انگیزد، به همراه او تمثالی خارج می‌شود که پیش روی او راه می‌رود. مؤمن به وی می‌گوید: تو کیستی؟ او می‌گوید: من همان شادی و سُروری هستم که تو برادرت را با آن مسرور کردی. خدای عزَّوجَلّ مرا آفرید تا تو را [به بهشت] مژده دهم.

در این دو روایت، صریحاً بر تبدل و تمثل عمل (سرور) به صورت مثالی تأکید شده است.

مرتضی مطهری:
مسئله‌ تجسم اعمال یکی از اصول معارف اسلامی در باب معاد است و آن این است که هر عملی که از انسان در این دنیا سر می‌زند، دو وجهه و دو چهره دارد. یک چهره دنیایی و به اصطلاح چهره مُلکی، و یک چهره آخرتی یا چهره ملکوتی. نه تنها اعمال انسان این چنین است، هر چه در این عالم هست این چنین است. هر چه در دنیا وجود دارد دو چهره‌ای است: چهره‌ای دنیایی و چهره‌ای غیبی و آخرتی. چهره دنیایی امری است فانی، زایل، از بین‏‌رونده، و چهره آخرتی یا چهره ملکوتی امری است باقی و زایل‌‏نشدنی، خواه عمل، عمل صالح باشد و خواه گناه باشد؛ عمل در مجموع جهان از بین نمی‌رود؛ در مجموع جهان هیچ چیزی معدوم نمی‌شود.

مخالفان تجسم اعمال

این آیات و احادیث سبب شده که آرای مختلفی درباره جزای اعمال در آخرت مطرح شود. گروهی آیات مغایر با تجسم اعمال را مبنا قرار داده و آیات ناظر بر تجسم را طوری تفسیر کرده‌اند که با آیات مغایر با آن تعارضی نداشته باشد؛ مثلاً در آیه ۶ از سوره زلزال غالب مفسران، خصوصاً متقدمان، عبارت «لِیرَوْا اعمالَهُم» را به معنای دیدن جزا یا نامه اعمال دانسته‌اند و نه خود عمل.[۷]. بیشتر مفسران پیشین موافق این رأی بوده‌اند. گروهی از این مفسران، از جمله فخر رازی[۸] و طَبْرِسی،[۹] در دفاع از این تفسیر گفته‌اند که اعمال، اَعراض‌اند و عرض هم باقی نمی‌ماند و اعاده آن امکان پذیر نیست، لذا اینکه بگوییم خود اعمال در قیامت مجسم می‌شوند، نادرست است.

محمدباقر مجلسی نیز معتقد است تجسم اعمال با عقیده به معاد جسمانی تعارض دارد. او با تخطئه نظر شیخ بهایی، قول به این نظر را مستلزم انکار دین و خروج از اسلام دانسته است.[۱۰] این اظهار نظر واکنش شدید طرفداران این نظریه را برانگیخته است.[۱۱]

موافقان تجسم اعمال

در برابر، بیشتر مفسران و متکلمان متاخر، آیات ناظر به تجسم اعمال را بدون تأویل و به همان صورت ظاهر پذیرفته‌اند، از جمله شیخ بهایی که در تفسیر آیه ۶ سوره زلزال، در تقدیرگرفتن جزا برای اعمال را درست نمی‌داند و معتقد است که دیدن به خود اعمال برمی‌گردد.[۱۲] او که از طرفداران جدی نظریه تجسم اعمال است، در این زمینه به آیات مذکور و احادیث مختلفی که به قول او موافق و مخالف نقل کرده‌اند استناد می‌کند. وی می‌گوید مارها و عقربهایی که در دوزخ وعده داده شده، خود اعمال و عقاید و اخلاق مذموم و ناپسند است که به این صورت ظاهر می‌شود، چنانکه حور و ریحان و مانند آنها، اخلاق و اعمال و اعتقادات درست و صالح است. این تفاوت صورت‌ها به سبب اختلاف مراتب است.[۱۳]

قبل از شیخ بهایی نیز این عقیده در میان اهل عرفان طرفدارانی داشته است.[۱۴] از جمله می‌توان به نظر مولوی اشاره کرد که به این موضوع اشاره می‌کند:

ای دریده پوستینِ یوسُفان
گرگ برخیزی از این خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهای تو
می‌درانند از غضب، اعضای تو
آن سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دُمت[۱۵]


تبیین ملاصدرا از تجسم اعمال

صدر المتالهین با مبانی خاص خود در حکمت متعالیه توانست تبیین‌های بهتری از تجسم اعمال به دست دهد، به طوری که پس از او این عقیده از پذیرش اکثریت برخوردار شد. او با طرح مباحثی مانند حرکت جوهری، معاد جسمانی و اتحاد عاقل و معقول، و ارائه نظام فکری ویژه، تلاش نمود تا تبیینی عقلانی از تجسم اعمال به دست دهد.[۱۶]

به نظر ملاصدرا، همانطور که امور عینی بر ذهن اثر می‌گذارند، امور ذهنی هم بر عین اثر می‌گذارند. تأثیر امر عینی بر دیگر امور عینی و ذهنی یکسان نیست، مثلاً رطوبت در برخورد با جسم غیرمرطوب، آن را مرطوب می‌کند، اما در تأثیر بر حس و خیال، آنها را مرطوب نمی‌کند، بلکه صورت محسوسه و متخیله در آنها به وجود می‌آورد و در تأثیر بر عقل سبب تشکیل صورت کلی عقلی می‌شود. پس ماهیت واحد می‌تواند در جاهای مختلف آثار مختلف بگذارد. از سوی دیگر، حالتی مثل خشم که امری درونی است، می‌تواند به شکلی بیرونی و عینی ظهور پیدا کند، مثلاً به شکل سرخی گونه یا تندی ضربان قلب. پس بعید نیست که همین خشم در جایی دیگر بتواند به صورت آتش نمایان شود.

اعمال آدمیان می‌تواند تبدیل به اخلاق و ملکات نفسانی شود، یعنی از صورت جسمانی خارج شود، در آخرت هم همین اخلاق و ملکات نفسانی می‌تواند دوباره به اجسام آن جهانی تبدیل شود.

پس از ملاصدرا، این نظریه طرفداران فراوان یافت که از آن جمله‌اند فیض کاشانی[۱۷] و ملاهادی سبزواری.[۱۸] در میان معاصران نیز مخالفان[۱۹] و موافقانی[۲۰] در این زمینه اظهار نظر کرده‌اند.

اما به عقیده گروهی از متفکران معاصر، پذیرش نظریه تجسم اعمال منافاتی با این مساله ندارد که در عین حال قائل به وجود عذاب و پاداش غیر تکوینی واعتباری نیز باشیم. به این دلیل که برخی آیات قرآن(که نمونه‌هایی از آنها ذکر شد) چنین ظهوری دارند و جمع هر دو نیز مانعی ندارد.[۲۱]

تک نگاری

کتاب تجسم عمل یا تبدل نیرو به ماده نوشته محمد امین رضوی. این کتاب شامل مباحثی است مانند: انحصار عمل به زندگانی دنیا، رابطه خدا با کار های بندگان،نظريات دانشمندان اسلامی در بقا و تجسم عمل؛ نظريات دانشمندان علوم تجربي درباره ماده و نيرو؛ آيات و احاديث در بقا و تجسم و تطوّرات اعمال و...دانشگاه آزاد اسلامي. واحد نقده،۱۳۹۵ش.

پانویس

  1. الکافی، ج۳، ص۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۸، ص۱۸۰، ۲۰۵.
  2. (آل عمران : ۳۰؛ نیز رجوع کنید به بقره: ۱۷۴؛ نباء:۴۰؛ یس: ۵۴)
  3. ابراهیم : ۵۱
  4. مائده: ۱۱۸؛ نیز رجوع کنید به دهر: ۴؛ فتح: ۶؛ مائده: ۱۱۸
  5. بحار الانوار، ج۳ ص۲۵۹
  6. مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج ۹، ص۹۵.
  7. طبری؛ زمخشری؛ طبرسی؛ فخررازی؛ بیضاوی، ذیل آیه
  8. ذیل زلزال: ۶
  9. ذیل آل عمران: ۳۰
  10. مجلسی، ۱۳۶۳ ش، ج ۹، ص۹۵
  11. برای نمونه رجوع کنید به امام خمینی، ص۴۳۹
  12. ص ۴۰۲
  13. همان، ص۴۹۳-۴۹۵
  14. آشتیانی، ص۸۷
  15. مثنوی معنوی، ص۷۲۰، دفتر ۴، ۳۶۶۷ و ۳۶۶۸
  16. آشتیانی، همان‌جا
  17. ج ۲، ص۱۰۶۴
  18. صدرالدین شیرازی، ۱۳۳۷ ش، سفر چهارم، ج ۲، ص۲۹۵، تعلیقة سبزواری ؛ نیز رجوع کنید به سبزواری، ص۲۱۴، ۲۶۸، ۳۱۱
  19. برای نمونه رجوع کنید به فیاض، ج ۲، ص۱۱۶، که تجسم اعمال به معنای نفی وجود معذب و معاقب خارجی را نفی می‌کند
  20. برای نمونه رجوع کنید به اصفهانی، ج ۱، ص۲۹۷-۲۹۸؛ امام خمینی، ص۴۳۷-۴۳۹؛ طباطبائی، ج ۶، ص۳۷۶؛ مطهری، ص۲۰۶-۲۱۳
  21. برای نمونه رجوع کنید به جوادی آملی، ص۳۲۱؛ مصباح، ص۵۰۴-۵۱۲

منابع

  • آشتیانی، جلال الدین، شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا، تهران ۱۳۶۰ش.
  • ابن عربی، الفتوحات المکیة، بیروت:‌دار صادر، بی‌تا.
  • عفیفی، رحیم، واژه‌نامه، تهران: توس، ۱۳۷۰ش.
  • اصفهانی، محمدحسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، قم ۱۴۱۴-۱۴۱۵.
  • بیضاوی، عبداللّه بن عمر، انوار التّنزیل و اسرار التّأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت، بی‌تا.
  • بیضایی، بهرام، تاریخ سرّی سلطان در آبسکون: فیلمنامه، تهران ۱۳۷۶ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، ده مقاله پیرامون مبداء و معاد، تهران ۱۳۶۳ش.
  • خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران ۱۳۷۳ش.
  • زمخشری، محمودبن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت ۱۳۶۶/ ۱۹۴۷.
  • سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، ج ۸.
  • سبحانی، جعفر، المعاد فی القرآن الکریم، قم ۱۴۲۰.
  • سبزواری، هادی بن مهدی، شرح الاسماء.
  • سبزواری، هادی بن مهدی، شرح دعاء الجوشن الکبیر، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۳۷۵ش.
  • سجادی، جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، تهران ۱۳۷۵ش.
  • شیخ بهائی، الاربعون حدیثاً، قم ۱۴۱۵ق.
  • صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، تفسیرالقرآن الکریم، چاپ محمد خواجوی، ج ۴ و ۵، قم ۱۳۶۱ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ش، چاپ افست قم بی‌تا.
  • صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، شرح اصول الکافی، چاپ محمد خواجوی، ج۱، تهران ۱۳۶۶ ش؛
  • صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، الشّواهد الرّبوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، چاپ افست تهران ۱۳۶۰ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، کتاب العرشیة، ترجمة غلامحسین آهنی، اصفهان ۱۳۴۱ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، چاپ حامد ناجی اصفهانی، ردّ الشبهات الابلیسیة، تهران ۱۳۷۵ش.
  • صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، المظاهر الالهیة، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۷۷ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن.
  • طبرسی، فضل‌بن حسن، مجمع‌ البیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
  • طبری، محمدبن‌جریر، جامع‌ البیان‌ عن‌ تأویل آی‌القرآن، مصر۱۳۷۳/۱۹۵۴.
  • غزالی، محمدبن محمد، کتاب الاربعین فی اصول الدّین، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
  • فخررازی، محمدبن عمر، التفسیر الکبیر، قاهره، بی‌تا. [چاپ افست تهران] بی‌تا.
  • فیاض، محمداسحاق، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات درس آیت اللّه خوئی، نجف ۱۹۷۴.
  • فیض کاشانی، محمدبن شاه مرتضی، علم الیقین فی اصول الدین، قم ۱۳۵۸ش.
  • قدردان قراملکی، محمدحسن، «کاوشی در تجسم اعمال»، کیهان اندیشه،ش ۶۸ (مهر و آبان ۱۳۷۵).
  • مجلسی، محمدباقربن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳.
  • مجلسی، محمدباقربن محمدتقی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۹، چاپ هاشم رسولی، تهران ۱۳۶۳ش.
  • محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة، قم ۱۳۶۲-۱۳۶۳ش.
  • مصباح، محمدتقی، معارف قرآن: خداشناسی، کیهان شناسی، انسان شناسی، قم ۱۳۷۳ش.
  • مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران ۱۳۷۰ش.
  • مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد ا. نیکلسون، تهران ۱۳۷۰ش.
  • آشنایی با قرآن، ج 8

پیوند به بیرون