تفویض معتزلی

از ویکی شیعه
مقالهٔ تفویض معتزلی با مقالات ارتباط دارد.
عدل الهی
تعریف عدل الهی
حسن و قبح
مسئله شر
جبر و اختیار
امر بین الامرین
قضا و قدر
نظام احسن
مستضعف فکری
تکلیف مالایطاق
استطاعت
قبح عقاب بلابیان
عذاب ابدی
خلقت اجباری
عدالت تشریعی

تَفْویض معتزلی به معنی واگذاری رفتارهای انسان به خودش، نظریه‌ای است که گروهی از متکلمان مُعتَزِلی برای تبیین اختیار انسان و توضیح رابطه افعال انسان با قدرت خداوند ارائه کرده‌اند. نظریه تفویض، دخالت خداوند در صدور افعال از انسان را انکار می‌کند و فرد را در کارهای خود مستقل می‌انگارد. نظریه تفویض در کنار نظریه کسب اشعری و نظریه امرٌ بین الامرَین شیعیان، یکی از سه تبیین چگونگی اختیار انسان به شمار می‌رود.

نظریه تفویض

نظریه تفویض در کنار نظریه کسب و نظریه امر بین الامرین از نظریاتی است که برای تبیین اختیار انسان مطرح شده است.[۱] بر اساس نظریه تفویض، فعل اختیاری انسان فقط توسط او پدید می‌آید و مخلوق خداوند نیست. انتساب فعل انسان به خداوند انتساب حقیقی نیست، بلکه بدین جهت است که خداوند انسان را آفریده و به او قدرت انجام فعل را عطا کرده است، ولی در انجام یا ترک فعل او دخالتی ندارد، یعنی فعل انسان از نظر تکوینی به خود او واگذار شده است.[۲]

زمینه‌های فکری نظریه تفویض

نظریه تفویض تلاشی است برای تبیین اختیار انسان و حل مشکل رابطه افعال انسان با قدرت و اراده خداوند. فرقه‌هایی مثل اهل حدیث و اشاعره معتقد بودند که افعال انسان مخلوق خدا هستند. از نظر معتزله لازمه چنین باوری آن است که افعال قبیح هم مستند به خدا باشد.[۳] از سوی دیگر این که خداوند بخواهد انسان‌ها را به خاطر همین رفتارهای قبیح مجازات کند، ظلم و قبیح است.[۴] متکلمان عدل‌گرای مسلمان با این پرسش روبه‌رو بودند که اگر بر اساس توحید افعالی بپذیرند که خداوند خالق همه چیز است، بنابر این خالق رفتارهای انسان‌ها نیز خواهد بود. از سوی دیگر اگر خداوند خالق رفتارهای انسان‌ها باشد اختیار بی‌معنا شده و باید جبرگرایی در رفتار انسان را بپذیرند، در حالی که جبرگرایی خلاف عدل الهی است.[۵] از این جهت گروهی از متکلمان معتزلی نظریه تفویض را ارائه کردند.[۶]

دلایل معتزله بر تفویض

قاضی عبدالجبار معتزلی برای تثبیت نظریه تفویض دلایلی اقامه کرده است ولی جعفر سبحانی، متکلم و فقیه شیعی، معتقد است دلایل او برای رد جبر کافی است ولی از این استدلال‌ها نمی‌توان تفویض را استفاده کرد.[۷]

به گفته قاضی عبدالجبار فعل انسان تابع قصد و اراده او است، آنچه که اراده کند، انجام می‎‌دهد، و آنچه که اراده نکند انجام نمی‎‌دهد، بنابراین انسان، خودْ پدید آورنده فعل خویش است، و خداوند آن را در انسان نیافریده است.[۸] و از سوی دیگر نمی‌توان خداوند را خالق افعال بشر دانست، زیرا در افعال بشر ظلم و ستم وجود دارد، و خداوند از ظلم و ستم منزه است.[۹]

آیات قرآن نیز بیانگر این است که خداوند آفریدگار فعل انسان نیست، زیرا مطابق این آیات آنچه را خداوند می‎‎‌آفریند نیکو است «الّذی أحسَنَ کلَّ شیءٍ خَلَقَهُ»، و دارای اتقان است «الّذی أتقَنَ کلَّ شیء»، در حالی که میان افعال بشر کارهای ناپسند و غیرمُتقَن یافت می‎‌شود، پس خداوند فاعل و خالق این افعال نیست. چنان که در آیه ۲۹ سوره کهف ایمان و کفر به خواست انسان واگذار شده است[۱۰] و آیات دیگری که به گونه‎‌های مختلف، بیانگر این مطلب می‌‌‎باشند.[۱۱]

مخالفان نظریه تفویض

علاوه بر جبرگرایان و اشاعره که قائل به نظریه کسب هستند، شیعیان و نیز بسیاری از عالمان معتزله مخالف نظریه تفویض هستند.[۱۲] شیخ صدوق، محدث امامی قرن چهارم قمری، در کتاب التوحید یک باب را به احادیث نفی جبر و تفویض اختصاص داده و ۱۲ حدیث در آن نقل کرده است.[۱۳] مطهری، متکلم و الاهی‌دان، شیعه معتقد است کفربودن تفویض از کفربودن جبر بالاتر است.[۱۴] زیرا این عقیده مستلزم استقلال در فاعلیت انسان است و استقلال در فاعلیت با استقلال در ذات همراه است، از این رو تفویض هم با توحید افعالی ناسازگار است هم با توحید ذاتی.[۱۵] او هم‌چنین نظریه تفویض را هم نزدیک به فلسفه مادی‌گرایی و ماتریالیسم می‌داند،[۱۶] هم نزدیک به اگزیستانسیالیسم که طرفدار وانهادگی است.[۱۷]

سبحانی نیز معتقد است اندیشه تفویض اندیشه‌ای دوگانه‌گرا و ثنوی است و هیچ مسلمانی نمی‌تواند به آن باور داشته باشد.[۱۸] چنان که ملاصدرا فیلسوف نامدار شیعه نیز تفویض را نوعی دوگانه‌گرایی توصیف کرده است که با اصل توحید در خالقیت و تدبیر منافات دارد.[۱۹]

از سوی دیگر ادله تفویض فقط می‌تواند اثبات کند که فعل انسان حقیقتاً به خود او مستند است، و او فاعل حقیقی فعل خویش است، و از روی اختیار و اراده آن را انجام می‎‌دهد، اما این که فعل او مخلوق خداوند نیست، از دلایل ارائه شده به دست نمی‎‌آید.[۲۰]

پانویس

  1. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ۳۵۷.
  2. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل،۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲.
  3. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل،۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۱.
  4. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل،۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۱.
  5. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ۳۶۶-۳۶۷.
  6. سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ۳۶۶.
  7. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل،۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۴.
  8. قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۲۶.
  9. قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۱.
  10. قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۹-۲۴۳.
  11. قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۴۳-۲۴۴.
  12. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۱۴۱۲، ج۳، ص۳۰۶.
  13. صدوق، التوحید، ۱۴۱۶ق. ص۳۵۹-۳۶۴.
  14. مطهری، آشنایی با قرآن، ۱۳۹۰ش، ج۷، ص۱۹۰.
  15. مطهری، جهان‌بینی توحیدی، ۱۳۸۹ش، ص۴۰.
  16. مطهری، پاورقی‌ اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۸۹.
  17. مطهری، انسان کامل،‌ ۱۳۹۰ش، ص۲۹۳.
  18. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل،۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۵.
  19. ملاصدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۰.
  20. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل،۱۴۱۲ق، ج۳، ص۳۰۴.

منابع

  • سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل جلد سوم، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۴۱۲ق.
  • سبحانی، جعفر، جبر و اختیار، نگارش: علی ربانی گلپایگانی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۳۸۱ش.
  • صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • قاضی، عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • مطهری،‌ مرتضی، آشنایی با قرآن جلد ۷، تهران،‌ انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
  • مطهری، مرتضی، انسان کامل، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
  • مطهری، مرتضی، پاورقی‌ اصول فلسفه و روش رئالیسم، در اصول فلسفه و روش رئالیسم نوشته سید محمدحسین طباطبائی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
  • مطهری، مرتضی، جهان‌بینی توحیدی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۹ش.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسفار (الحکمة المتعالیة)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.