تفسیر القرآن الکریم (ملاصدرا)
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | ملا صدرا (متوفای ۱۰۵۰ق) |
موضوع | تفسیر قرآن |
سبک | فلسفی |
زبان | عربی |
مجموعه | ۷ جلد |
اطلاعات نشر | |
ناشر | گوناگون |
تفسیر القرآن الکریم یا تفسیر ملاصدرا، مجموعهای است از تفسیر برخی سورههای قرآن به زبان عربی از ملاصدرا (متوفی ۱۰۵۰ق). وی این تفسیرها را به صورت رسالههای پراکنده و در مدتی حدود بیست سال نوشت.
ملاصدرا قصد داشت تفسیری کامل و جامع بنویسد، ولی موفق نشد. وی در حدود ۱۰۴۰، کتاب مفاتیح الغیب لفتح خزائن العلوم المُبْرَأَة عن الشک و الریب را نوشت تا مقدمهای بر تفسیر جامع او باشد.[۱]
تفاسیر ملاصدرا به ترتیب سورههای قرآن تنظیم و در یک جلد، به کوشش شیخ احمد شیرازی به نام تفسیر ملاصدرا چاپ سنگی شد.[۲] سه بار نیز این رسالهها در هفت مجلد به نامهای التفسیرالکبیر و تفسیر القرآن الکریم به چاپ رسیده است.[۳]
رسالههای تفسیری تشکیل دهنده تفسیر ملاصدرا
رسالههای تفسیری ملاصدرا، عبارتند از:
- تفسیر آیة الکرسی (تاریخ اتمام آن: ۱۰۳۰، در قم).
- تفسیر سوره نور (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰). نسخه خطی این اثر به خط خود او موجود است.[۴]
- تفسیر سوره طارق (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰). نسخه خطی این اثر در کاشان در کتابخانه یکی از نوادگان دختری ملاصدرا موجود است. این تفسیر به طور جداگانه در تهران چاپ سنگی شده است.
- تفسیر سوره اعلی، شامل «هفت تسبیح» (هفت بخش)، که ملاصدرا در آن از تفسیر فخر رازی مطالب بسیاری نقل کرده است. این اثر در ۱۳۰۵ در پایان کتاب کشف الفوائد علامه حلّی چاپ سنگی شد.
- تفسیر سوره زلزال، که در آن به حرکت جوهری زمین اشاره کرده است.[۵]
- تفسیر سوره یس (تاریخ نگارش: ۱۰۳۰).
- تفسیر سوره واقعه، که در آن از حشر و معاد و معرفت بندگان در آخرت و مراتب آنان در سعادت و شقاوت سخن گفته است. این اثر در ۱۳۲۲ چاپ سنگی شد.[۶]
- تفسیر سوره حدید، که در بخشهای متعددی از آن با عنوان «مکاشفه »، نکاتی حِکْمی و عرفانی درباره آیات قرآن آمده است.
- تفسیر سوره جمعه، که همچون تفسیر سوره واقعة مطالب عرفانی و ذوقی بیشتری، نسبت به دیگر آثار او دارد. نسخه خطی این اثر به خط مؤلف در کاشان در کتابخانه یکی از نوادگان دختری ملاصدرا موجود است.[۷]
- تفسیر سوره سجده.
- تفسیر سوره فاتحه.
- تفسیر سوره بقره تا آیه ۶۶. نسخه خطی این اثر به خط مؤلف در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است. این اثر همراه با آیة الکرسی و سوره فاتحه در ۱۳۰۲ چاپ سنگی شد.[۸]
برخی از سورههای مجموعه تفسیری ملاصدرا به فارسی ترجمه شده است، از جمله تفسیر سورههای واقعة و جمعة و «طارق، اعلی و زلزال» و نور را محمد خواجوی در چهار مجلد چاپ کرده است.[۹] به ملاصدرا چند رساله در تفسیر سورههای ضُحی، طلاق و کافرون نسبت دادهاند.[۱۰]
تفسیرهای مهم | |
---|---|
شیعی | تفسیر ابو الجارود • تفسیر قمی • کتاب التفسیر (عیاشی) • تفسیر التبیان • تفسیر مجمع البیان • تفسیر الصافی • تفسیر المیزان |
سنی | تفسیر جامع البيان (طبری) • المحرر الوجیز (ابن عطیه) • تفسیر الجامع لأحكام القرآن (قرطبی) • تفسير القرآن العظيم (ابن كثير) • تفسیر جلالین (سیوطی) |
گرایشهای تفسیری | |
تفسیر تطبیقی • تفسیر علمی • تفسیر عصری • تفسیر تاریخی • تفسیر فلسفی • تفسیر کلامی • تفسیر عرفانی • تفسیر ادبی • تفسیر فقهی | |
روشهای تفسیری | |
تفسیر قرآن به قرآن • تفسیر روایی • تفسیر عقلی • تفسیر اجتهادی | |
شیوههای نگارش تفسیر | |
تفسیر ترتیبی • تفسیر موضوعی | |
اصطلاحات علم تفسیر | |
اسباب نزول • ناسخ و منسوخ • محکم و متشابه • اعجاز قرآن • جری و انطباق • مکی و مدنی |
آثار دیگر نویسنده در تفسیر
دیگر آثار صدرا در تفسیر بترتیب عبارتاند از:
- مفاتیح الغیب، که پس از رسالههای تفسیری، سیزدهمین اثر ملاصدرا در تفسیر قرآن است. وی در این کتاب به شرح اصول و مبانی تفسیر خود پرداخته و کوشیده است که از تفسیر قرآن به منزله کلیدی برای پاسخگویی به مسائل هستی بهره گیرد.[۱۱] وی در این اثر مباحث فلسفی و عرفانی را همراه با برخی آرا و تعبیرات بزرگانی چون غزالی و فخررازی و ابن عربی آورده است[۱۲]. نسخه خطی این کتاب، به قلم علم الهدی، فرزند فیض و نواده دختری ملاصدرا، که از روی متن دستنویس ملاصدرا کتابت شده، در قم و نجف موجود است.[۱۳] این کتاب در ۱۳۶۳ش، به تصحیح محمد خواجوی و همراه با تعلیقات ملاعلی نوری، در تهران چاپ شد. ترجمه این کتاب در همان سال، با مقدمه مفصّل علی عابدی شاهرودی، به چاپ رسید.[۱۴]
- متشابه القرآن، که رسالهای کوچک در شش فصل درباره معنای متشابه است.[۱۵] نسخه خطی این رساله در تهران در مجموعه سید محمد مشکاة و در کتابخانه سید نصراللّه تقوی اخوی موجود است[۱۶]. این اثر در مجموعهای با عنوان رسائل فلسفی، به تصحیح سید جلال الدین آشتیانی، انتشار یافته است.[۱۷]
- اسرارالآیات و انوارالبینات، که منتخبی از آیات قرآن است و سه «طرف» (فصل)، درباره علم ربوبی و افعال خدای تعالی و معاد، دارد که در ضمن آنها لطایف حکمی و عرفانی را با قرآن تطبیق داده و حدود ۱۲۰۰ بار به آیات قرآن استشهاد کرده است.[۱۸] نسخه خطی این کتاب به قلم مؤلف در کتابخانه عبدالحسین تهرانی در کربلا موجود است.[۱۹] این اثر بارها چاپ شده است، از جمله در ۱۳۱۹ در تهران با تعلیقات آخوند ملاعلی نوری[۲۰]. محمد خواجوی این کتاب را ترجمه و چاپ کرده است.[۲۱]
روش تفسیری صدرالمتالهین
ملاصدرا، رسایل تفسیری خود را در فواصل زمانی گوناگون نوشته است؛ ازاین رو، در شیوه کار او اختلافاتی وجود دارد. برخی از آنها مختصرترند و او در آنها از شیوه مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسیر سوره بقره، به تبعیت از مجمع البیان، بخش ادبی را از بقیه مطالب، که آنها را «معنی» نامیده، جدا کرده است. برخی دیگر از تفاسیر او مفصّل و به شیوه تفاسیر ذوقی عرفانیاند، بخصوص رساله هایی که در اواخر عمرش نوشته است.[۲۲]
ملاصدرا عالم را سه گونه (دنیا، آخرت و عالم الاهیت) میدانسته و عقیده داشته است الفاظ قرآن نیز گاهی بر پدیدارهای آشکار و محسوس (دنیا)، گاهی بر سرّ (حقیقت و باطن آخرت) و گاهی بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن یا عالم الاهیت) دلالت دارند.[۲۳] به همین علت، او از کسانی که تفسیر قرآن را فقط محدود به بحثهای لغوی و ادبی و قرائت و نقلِ روایت میدانند، انتقاد کرده و آنان را «اهل القول و العبارة» یا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است.[۲۴]
ملاصدرا در تفسیر ابتدا به سراغ تفاسیر و عقاید پیروان هریک از فرقهها، حتی آنهایی که با مذاق او سازگار نبودهاند، رفته و به این ترتیب، به شیوه اغلب مفسران به بحثهای صرفی و نحوی و بلاغی و روایی و اختلاف قرائت و اقوال صحابه و تابعین پرداخته وگاه آنها را نقد کرده است. وی در این موارد، از تفاسیر مشهور، مانند تفسیر نیشابوری، بیضاوی، ثعالبی، علی بن ابراهیم قمی و خصوصاً کشاف زمخشری و مجمع البیان بهره گرفته است.[۲۵]
ملاصدرا در موارد بسیار، برای تفسیر آیات، از دیگر آیات استفاده کرده؛ مثلاً، در تفسیر سوره حمد، که مجموعاً هفت آیه دارد، بیش از صد بار به آیات دیگر استناد کرده است.[۲۶]
در مرحله دوم تفسیر قرآن، ملاصدرا مطالبی از خود یا کسانی که آنها را «اهل الکشف و الاشاره» یا «اهل الله» نامیده، آورده است. این مطالب مشتمل بر لطایف عرفانی و حکمیاند. در این مرحله، او از سخنان خواجه عبدالله انصاری، بایزید بسطامی، جُنَید بغدادی، سهل تُستَری و خصوصاً از غزالی، ابن عربی و شارحان آثار ابن عربی، مانند صدرالدین قونیوی و قیصری، استفاده کرده و آرای آنان را با لحنی ستایش آمیز نقل کرده[۲۷] و از اشعار عرفانی مولوی، عطار و سنایی، که آنها را از حکیمان شمرده، نیز بهره گرفته است[۲۸]. ملاصدرا برخی اشعار فارسی خود را نیز در ضمن تفاسیرش آورده است.[۲۹]
فیلسوفان پیشین و آیههای قرآن
ملاصدرا به آرا و آثار فیلسوفان اسلام و پیش از اسلام توجه کرده و آنان را ستوده است. وی از رساله نیروزیه ابن سینا ـ که او را استاد فیلسوفان مسلمان خوانده ـ مطالب فراوانی در تفسیر حروف مقطعه نقل کرده[۳۰] و از کتاب اثولوجیا ـ منسوب به ارسطو ـ مطالبی درباره نشئههای سهگاه انسان نقل نموده و آن را با قرآن تطبیق داده است.[۳۱] ملاصدرا ارسطو را نیز ستوده چندانکه از پیامبر(ص) نقل کرده که در حق او فرمودهاند که او پیامبری از پیامبران بود و قوم وی قدرش را نشناختند.[۳۲] وی آیه ۱۲۲ سوره انعام را با نظریه فُرفوریوس ـ که او را پیشوای مشائیان و بزرگترین شاگرد ارسطو معرفی کرده ـ تطبیق داده است.[۳۳] به نظر ملاصدرا، حکیمان یونانی پیش از افلاطون مصداق آیه «... رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیه...» [۳۴] بودند و با روانهای پاک و دلهای طاهر به معراج رفتند. او حکیمان را اهل بیت حکمت دانسته ـ همانگونه که امامان، اهل بیت نبوت و ولایتاند ـ و بر ایشان درود فرستاده است.[۳۵]
نظریههای ملاصدرا و آیههای قرآن
بسیاری از عقاید فلسفی و عرفانی که ملاصدرا ضمن تفسیرهایش مطرح کرده و با استناد به آیات قرآن بر صحت آنها استدلال نموده عبارتاند از:
- وجود مراتب در شناخت حقیقت مطلق؛ یعنی هر موجودی متناسب با مرتبه وجودی خود بخشی از حقیقت را میشناسد و حتی بت پرستان نیز گوشه هایی از حقیقت را دریافتهاند و بنابراین از یک نظر خداپرستند، زیرا بتها را به عنوان خدا میپرستند.[۳۶]
- اصالت وجود و وحدت وجود؛ بدین معنا که در هستی هیچ چیز جز ذات حق و افعال او، که صورت نامها و مظاهر صفات او هستند، وجود ندارد.[۳۷]
- توحید خاصی؛ بدین معنا که خداوند «بسیط الحقیقه» است و هر وجود و هر کمال وجودی برای او حاصل است و از طریق او به ماسوی فیضان مییابد و او باید تمام وجود باشد و تمام او وجود باشد.[۳۸]
- حرکت جوهری؛ بدین معنا که همه جوهرهای مادّی، اعم از آسمانی و زمینی، ذاتاً در سیلانند و قابلیت دگرگونی در ذات آنهاست و همواره نو میشوند.[۳۹]
- قوس صعود و نزول مقام انسان؛ غایت و مقصود اصلی از خلقتِ همه آفریدگان، انسان حقیقی است و مبدأ و معاد یا آغاز و انجام انسان خداست. توجه و عنایت حق نیز از اول امر تا پایان جهان، به او بوده است.[۴۰]
- تطابق عالم صورت و معنی؛ خدا در عالم صورت هر چه آفریده در عالم معنی نیز همان را آفریده است و در عالم معنی نیز هر چه هست در عالم حق (غیب الغیوب) وجود دارد بنابراین هر چه در این جهان هست مثال و قالبی است برای آنچه در جهان آخرت وجود دارد و آنچه در عالم آخرت وجود دارد، مثالی است برای حقایق و اعیان ثابته که مظاهر اسمای خداوندند.[۴۱]
- نفس، «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» است؛ پدیدآمدن نفس به سبب استعداد بدن برای تحول به مرتبه روحانی و بقای نفس به سبب ملکات نفسانی راسخ در آن است.[۴۲]
- همه انسانها با بدن محشور نمیشوند؛ کسانی که در دانش به کمال رسیدهاند، هنگام برانگیخته شدن در محضر حق موجوداتی کاملاً غیرجسمانی و جدا از مادّه و در سلک فرشتگاناند.[۴۳]
- دائمی نبودن عذاب دوزخ؛ ملاصدرا دلایل معتقدان به دائمی نبودن دوزخ، مانند ابن عربی و صدرالدین قونوی و دیگر شارحان فصوص، را به تفصیل و به گونهای تأییدکننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قیصری بر فصوص مطالب بسیاری آورده و حدیثی از رسول اکرم(ص) و سخنی از ابن مسعود در تأیید آن ذکر کرده، ولی پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در ]چند سطر نقل کرده.[۴۴] البته ملاصدرا در پارهای از آثار خود عقیدهای بر خلاف این نظریه اظهار داشته است[۴۵].
- خروج از تکلیف؛ به نوشته ملاصدرا کسانی که مغلوب احوال عرفانی میشوند (مجذوبان) تکلیفی ندارند و به مقتضای حال خود عمل میکنند.[۴۶]
- دعوت به استقلال فکری و پیروی از دلیل؛ ملاصدرا عظمت افراد را ملاک درستی آرای ایشان ندانسته و کسانی را که به عنوان پیشوایان دین، معتقدات خود را بر پایه تقلید از دیگران نهادهاند و کسانی را که عقاید دینی را با استناد به معجزه و سخنان دیگران ثابت میکنند، نکوهش کرده است[۴۷]. به عقیده وی، کمال و عبودیت در آزادگی فکری است.[۴۸]
نگاهی به محتوا
نخستین مطلب در تفسیر صدرا اطلاعاتی اجمالی درباره سوره فاتحة الکتاب است که آن را اُمّ الکتاب هم نامیدهاند چون دربردارنده معانی جامعی است که در قرآن وجود دارد . نامهای دیگرش کنز، وافیه، حمد و شافیه است. به این سوره مثانی هم می گویند زیرا در هر نمازی دو بار تکرار میشود ویا بدان جهت مثانی است که گفته شده دو مرتبه نازل شده هم در مکه و هم در مدینه. [۴۹] وی همچنین این سوره را در عین مختصر بودنش در بردارنده ایات جامع قرآن و اسرار مبدء و معاد و احوال خلائق در پیشگاه خداوند رحمان در قیامت دانسته است. [۵۰] ملاصدرا برای وارد شدن به بحث استعاذه این گونه مقدمه چینی کرده که: ۱- انسان( که اشرف موجودات است) هر چند در آغاز خلقتش در مقایسه با دیگر موجودات رتبهاش پایین و پستتر است اما در ذاتش استعداد ترقی وکمال را داراست. ۲- هر موجودی کمال مخصوص به خودش را دارد. ۳- کمال انسان در ادراک مقامات الهی و دریافت معارف کلی عقلی در پرتو تجرد از محسوسات مادی و بی رغبتی و زهد نسبت به تعلقات پست دنیا و رهایی از اسارت های نفس و زنجیرهای شهوت و غضب است. ۳- دست یازیدن به این اهداف با هدایت و تعلیم و تهذیب در مکتب انبیاء ممکن است. ۴- انسانِ خواهان کمال و سالکِ راه حق و یقین پس از پاک سازی جانش از رذائل اخلاقی باید که از مصاحبت با گمراهان و بدعتگران گمراه کننده اجتناب کند؛ چرا که آنان همان اولیاء شیطان و فرزندان ظلمات و اهل طاغوت هستند. ۵- پیش از ورود به معانی قرآن کریم باید از اینان به خدا وند پناه برد همان گونه که از شیطان رانده شده از درگاه رحمت حق به خداوند پناه میبریم.[۵۱] پایان بخش تفسیر ملاصدرا تفسیر سوره زلزال است وی در پایان تفسیر این سوره تصریح کرده که ملکاتی که باعث صدور کارهای خیر و شر از سوی انسان میشوند جاودانه و باقیاند و به همین سبب بهشتیان ودوزخیان همواره و جاودانه در بهشت و دوزخ میمانند. وبه عبارتی دیگر منشاء صورتهای عذابها و نعمتها در جهان آخرت همان چیزهایی است که انسان با اعمال و اعتقادات و نیاتش در دنیا کسب کرده و ملکاتش شدهاند. در روایت است که: بهشت هم چون صحرا و کشتزاری خالی از کشت و زراعت است وسبحان الله درختان آن است.( این کنایه از ساخته شدن بهشت و نعمتهایش توسط حقیقت و باطن اعمال انسانها در دنیاست) اما تا انسان در دنیاست وپردهها و حجابها مانع ادراکش هستند؛ متوجه نخواهد شد و چون از ماده و طبیعت به تجرد رسید و پردهها برایش کنار رفت در این هنگام آن چه برایش غیب شمرده میشده قابل ادراک و شهود و دیدن میشود و آنچه برایش در حد خبر و تصور بود عینیت مییابد. [۵۲]
پانویس
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۲۷۸ـ۲۷۹؛ صدرالدین شیرازی، اسرارالا´یات، ص۳۶۷، پانویس ۱
- ↑ تهران ۱۳۲۲؛ آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۲۷۸
- ↑ چاپ اول: قم ۱۳۶۱ـ ۱۳۶۴ ش، چاپ دوم: قم ۱۴۱۱/ ۱۳۶۶ش، چاپ سوم: قم ۱۳۷۹ـ ۱۳۸۰ش
- ↑ صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم، ج۴، ص۴۲۷، مقدمه خواجوی، ص۷؛ همو، تفسیر سوره جمعه، مقدمه خواجوی، ص۶؛ آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۳۳۱، ۳۳۴
- ↑ صدرالدین شیرازی، تفسیر سورههای طارق...، مقدمه خواجوی، ص۳ـ ۵؛ همو، تفسیر سوره جمعه، همانجا؛ همو؛ تفسیرالقرآن الکریم، ج۷، ص۳۵۹، ۳۶۱ـ۴۰۷، ج۴، مقدمه خواجوی، ص۷؛ آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۳۳۶
- ↑ صدرالدین شیرازی، تفسیر سوره واقعه، مقدمه خواجوی، ص۳؛ همو، تفسیر سوره جمعه، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۳۳۴؛ نیز رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم، ج۷، مقدمه، ص۹ـ۱۰
- ↑ صدرالدین شیرازی، تفسیر سوره جمعه، همانجا؛ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۴، مقدمه خواجوی، ص۷، نیز رجوع کنید به ج۶، ص۱۴۰ـ۳۲۷، ج۷، ص۱۳۵ـ ۳۰۵
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج، ص۳۳۱، ۳۳۷، ۳۴۰؛ صدرالدین شیرازی، تفسیر سوره جمعه، همانجا؛ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، مقدمه بیدارفر، ص۹۴
- ↑ تهران ۱۳۶۳ ش
- ↑ صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، مقدمه بیدارفر، ص۱۱۸؛ آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۳۳۶ـ ۳۳۸
- ↑ صدرالدین شیرازی، مفاتیح الغیب، مقدمه خواجوی، صنح، س
- ↑ همان مقدمه، صس
- ↑ همان، صف، فا؛ آقابزرگ طهرانی، ج۲۱، ص۳۰۵
- ↑ صدرالدین شیرازی، مفاتیح الغیب، مقدمه خواجوی، صفا، فب
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج۱۹، ص۶۲
- ↑ همانجا
- ↑ صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، مقدمه بیدارفر، ص۱۰۲-۱۰۳
- ↑ همو، تفسیر سوره جمعه، همانجا؛ همو، اسرارالآیات، مقدمه خواجوی، صشانزده
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج۲، ص۳۹
- ↑ همانجا؛ صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم، ج۱، مقدمه بیدارفر، ص۹۲، ۱۰۹
- ↑ تهران ۱۳۶۳ ش
- ↑ صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم، ج۳، ص۴۵۰ـ۴۶۶
- ↑ رجوع کنید به همو، مفاتیح الغیب، ص۵۸
- ↑ رجوع کنید به همان، ص۳۰؛ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۷، ص۱۸۴
- ↑ رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، جاهای متعدد
- ↑ طاهری، ص۵۸
- ↑ رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۰، ۱۰۴ـ۱۱۰، ۱۵۷ـ ۱۵۸، ۳۲۷، ۳۷۲ـ ۳۷۵، ج۲، ص۲۸۵ـ۲۸۷، ۳۶۶ـ۳۶۷، ج۴، ص۳۱۴، ۳۱۸ـ۳۲۱؛ طاهری، ص۵۹
- ↑ رجوع کنید به صدرالدین شیرازی، تفسیرالقرآن الکریم، ج۳، ص۲۲۵، ۳۵۲، ج۴، ص۱۶، ۳۲، ۱۷۵، ۲۵۹، ۴۰۵، ج۶، ص۲۳ـ۲۴، ۳۳، ۸۹، ج۷، ص۲۸۵
- ↑ رجوع کنید به همان، ج۴، ص۴۰۸، ج۶، ص۹ـ۱۰، ۳۴
- ↑ رجوع کنید به همان، ج۱، ص۲۱۵ـ۲۲۱، ج۶، ص۱۵ـ۱۷
- ↑ رجوع کنید به همان، ج۳، ص۱۰۶ـ۱۰۷
- ↑ رجوع کنید به همان، ج۳، ص۱۰۵ـ۱۰۶
- ↑ رجوع کنید به همان، ج۷، ص۲۲۴ـ ۲۲۵
- ↑ احزاب: ۲۳
- ↑ همان، ج۷، ص۴۱۸
- ↑ همان، ج۲، ص۱۱۲، ۳۱۷
- ↑ همو، اسرارالا´یات، ص۲۴
- ↑ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۶۲
- ↑ همان، ج۱، ص۱۱۲، ج۲، ص۱۱، ۲۶۸؛ همو، مفاتیح الغیب، ص۳۶۴
- ↑ همو، تفسیرالقرآن الکریم، ج۱، ص۱۰۲
- ↑ همان، ج۴، ص۱۶۶
- ↑ همو، اسرارالآیات، ص۱۴۲ـ۱۴۳
- ↑ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۷۴
- ↑ همان، ج۱، ص۳۶۵ـ۳۷۷
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به همان، ج۹، ۳۵۳
- ↑ همو، مفاتیح الغیب، ص۴۸۶
- ↑ همو، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۶۲، ۲۹۵، ج۳، ص۳۷۶ـ ۳۷۸، ج۵، ص۱۳
- ↑ همان، ج۲، ص۱۲۴
- ↑ ملاصدرا، تفسیرالقرآنالکریم، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱.
- ↑ ملاصدرا، تفسیرالقرآنالکریم، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲.
- ↑ ملاصدرا، تفسیرالقرآنالکریم، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲-۴.
- ↑ ملاصدرا، تفسیرالقرآنالکریم، ۱۳۶۶ش، ج۷، ص۴۴۳-۴۴۴.
منابع
- قرآن کریم
- محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳ / ۱۹۸۳؛
- صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، اسرارالا´یات، ترجمه و تعلیق محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۳ش؛
- همو، تفسیر القرآن الکریم، چاپ محمد خواجوی، قم ۱۳۷۹ـ۱۳۸۰ش؛
- همو، تفسیر سورة جمعه، ترجمه و تصحیح و تعلیق محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۳ش؛
- همو، تفسیر سورة واقعه، ترجمه و تعلیق محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۳ش؛
- همو، تفسیر سورههای طارق و اعلی و زلزال، ترجمه و تعلیق محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۳ش؛
- همو، مفاتیح الغیب، با تعلیقات علی نوری، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۶۳ش؛
- طاهری، صدرالدین، «گزارشی از تفاسیر صدرالمتألهین بر قرآن کریم »، خردنامه صدرا، ش ۱ (اردیبهشت ۱۳۷۴).
پیوند به بیرون
- منبع مقاله : دانشنامه جهان اسلام
- دانشنامه اسلامی؛ تفسیر ملاصدرا
- تبیان؛ اصول و روش تفسیری ملاصدرا
- مهرنامه؛ تفسیر ملاصدرا، نگاهی به کتاب مبانی، اصول و روشهای تفسیری ملاصدرا