تفسیر ابیالجارود (کتاب)
![]() | |
| اطلاعات کتاب | |
|---|---|
| نویسنده | زیاد بن منذر، مشهور به ابوالجارود با املای امام باقر(ع) |
| موضوع | تفسیر قرآن |
| سبک | تفسیر روایی |
| زبان | عربی |
| اطلاعات نشر | |
| ناشر | مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث |
| تاریخ نشر | ۱۴۳۴ق |
تفسیر ابیالجارود کتاب منتسب به امام باقر(ع) که از طریق زیاد بن منذر، مشهور به ابوالجارود نقل شده است. این تفسیر به کتاب الباقر(ع) یا تفسیر الباقر(ع) نیز شهرت دارد و اولین کتاب تفسیری منتسب به امامان شیعه شناخته میشود؛ بهطوری که ابنندیم، فهرستنگار سده چهارم هجری، این تفسیر را اولین کتاب مستقل در زمینه تفسیر قرآن معرفی کرده است. گفته شده که این کتاب توسط امام باقر(ع) به ابوالجارود املا شده و او نوشته است.
مطالب این کتاب بهطور گسترده در کتب دیگر مفسران از جمله در کتاب تفسیری علی بن ابراهیم قمی استفاده شده است. درباره اصل وجود این کتاب اختلافی نیست؛ چنانکه شیخ طوسی و نجاشی از وجود چنین تفسیری خبر داده و برای آن سندی ذکر کردهاند. با این حال در انتساب آن به امام باقر(ع) تشکیک شده است.
برخی معتقدند ابوالجارود زیدیمذهب و مؤسس فرقه جارودیه بود و معصوم او را لعن کرده بود؛ اما با این حال، شیخ مفید ابوالجارود را ثقه و قابلاعتماد در نقل حدیث دانسته است. همچنین گفته شده که او تفسیرش را قبل از گرایش به زیدیه نوشته، و به همین جهت خللی در اعتبار کتاب وارد نمیشود.
نویسنده
زیاد بن منذر همدانی خارقی[۱] (درگذشتهٔ ۱۵۰ تا ۱۶۰ق) اعمی[۲] [یادداشت ۱]ثقفی کوفی،[۴] تابعی زیدیمذهب[۵] از اصحاب امام باقر(ع) شمرده شده و از امام صادق(ع) روایت نقل کرده است؛[۶] هرچند برخی او را از اصحاب سه امام دانستهاند.[۷]
ابوالجارود به زیدیه گرایش پیدا کرد و حتی گفته شده که در قیام زید بن علی حضور فعال داشت.[۸] برخی معتقدند او از غلات زیدیه بوده[۹] و از مسیر و مکتب امامان شیعه فاصله گرفت و مورد طعن و نفرین ائمه قرار گرفته است؛[۱۰][۱۱] بهگونهای که نام او در حدیثی از امام صادق(ع) در کنار دو شخصیت دیگر بهعنوان کافر و دروغپرداز مطرح شده؛[۱۲] همانطور که او را طبق روایتی از امام، ملقب به سُرحوب[۱۳] [یادداشت ۲]معرفی نمودهاند و حتی برخی معتقدند که پیش از مرگ به خوردن مُسکرات دست زد و ولایت کافران را پذیرفت؛[۱۴] هرچند سید ابوالقاسم خویی در کتاب معجم رجال الحدیث خود، برخی از این روایات در مورد ابوالجارود را از حیث سندی و تاریخی مورد تردید قرار میدهد.[۱۵]
برخی از فرقهنگاران و رجال شناسان، فرقه جارودیه از شاخههای زیدیه را منتسب به او میدانند.[۱۶] او از بسیاری از تابعان همچون عطیه کوفی، اصبغ بن نباته، حسن بصری و... روایت نقل کرده است.[۱۷]
| تفسیرهای مهم | |
|---|---|
| شیعی | تفسیر ابو الجارود • تفسیر قمی • کتاب التفسیر (عیاشی) • تفسیر التبیان • تفسیر مجمع البیان • تفسیر الصافی • تفسیر المیزان |
| سنی | تفسیر جامع البيان (طبری) • المحرر الوجیز (ابن عطیه) • تفسیر الجامع لأحكام القرآن (قرطبی) • تفسير القرآن العظيم (ابن كثير) • تفسیر جلالین (سیوطی) |
| گرایشهای تفسیری | |
| تفسیر تطبیقی • تفسیر علمی • تفسیر عصری • تفسیر تاریخی • تفسیر فلسفی • تفسیر کلامی • تفسیر عرفانی • تفسیر ادبی • تفسیر فقهی | |
| روشهای تفسیری | |
| تفسیر قرآن به قرآن • تفسیر روایی • تفسیر اجتهادی | |
| شیوههای نگارش تفسیر | |
| تفسیر ترتیبی • تفسیر موضوعی | |
| اصطلاحات علم تفسیر | |
| اسباب نزول • ناسخ و منسوخ • محکم و متشابه • اعجاز قرآن • جری و انطباق • مکی و مدنی | |
در مورد وثاقت وی، نزد علما اختلاف زیادی دیده میشود و عبارات زیادی در جرح و تعدیل او در کتب رجالی دیده میشود که برخی او را کذاب و غیر ثقه و برخی دیگر همچون شیخ طوسی در او توقف کردند و برخی دیگر چون شیخ مفید او را ثقه دانستهاند.[۱۸] برخی دیگر با اشاره به اقوال فراوان، وی را ثقة در نقل روایات، مقبول الروایة و معتمدا فی الحدیث دانستهاند؛[۱۹] همانطور که آیتالله خویی با توجه به قرار گرفتن نام او در سلسله اسناد کتاب کامل الزیارات [یادداشت ۳] و اشاره به شهادت علی بن ابراهیم قمی به وثاقت تمام افراد واقع در کتاب تفسیرش، او را ثقه دانسته و روایات و کتاب او را معتبر دانسته است.[۲۰]
کتابشناسی
تفسیر ابیالجارود بهعنوان اولین کتاب تفسیری منتسب به امامان شیعه مطرح است.[۲۱] نام این کتاب، به کتاب الباقر(ع) و یا تفسیر الباقر(ع) نیز شهرت دارد.[۲۲] ابنندیم این کتاب را اولین کتاب مستقل، در زمینه تفسیر قرآن دانسته است.[۲۳] ابوالجارود روایات تفسیری از امام باقر(ع) را در این کتاب جمع آوری کرده است.[۲۴]برخی معتقدند که تفسیر ابیالجارود، توسط امام باقر(ع) به وی املا شده؛ یعنی امام باقر(ع) از او خواسته تا روایات را به رشته تحریر در آورد.[۲۵]
در اینکه تفسیری به نام تفسیر ابوالجارود وجود داشته و حاوی روایات منتسب به امام باقر(ع) در تفسیر قرآن بوده، کسی تردید نکرده است؛[۲۶] اما صدور آن از امام باقر(ع) از سوی برخی، به علل گوناگون همچون ضعف سندی روایات و عدم توثیق خاص ابوالجارود، مورد تردید و عدم احراز قرار گرفته است.[۲۷] برخی از مفسران از روایات کتاب او در کتب خود استفاده کردهاند که از این میان میتوان به تفسیر علی بن ابراهیم قمی اشاره کرد[۲۸] که از ابتدای سوره آل عمران تا پایان قرآن از این منبع استفاده کرده است.[۲۹] لذا برخی کتاب تفسیر قمی را آمیختهای از تفسیر علی بن ابراهیم و تفسیر ابیالجارود دانستهاند.[۳۰] و همچنین این تفسیر مورد استفاده افرادی دیگر چون عیاشی و کوفی نیز قرار گرفته است.[۳۱]
در بررسی اسناد تفسیر ابیالجارود، طرق مختلفی روایت شده است که از این میان میتوان به طرق شیخ صدوق، شیخ طوسی، نجاشی و علی بن ابراهیم قمی اشاره کرد.[۳۲]
اهل سنت این تفسیر را مطرود و سخت با آن به مخالفت پرداختهاند؛ هرچند برخی چون طبری در تفسیر خود و حاکم حسکانی در شواهد التنزیل از تفسیر ابوالجارود استفاده کردهاند.[۳۳]
مطالب این کتاب توسط مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث در قم، به تحقیق علی شاهعلیزاده جمع آوری و به چاپ رسیده است. [۳۴]
اهمیت و اعتبار
در ارتباط با اعتبار کتاب تفسیر ابیالجارود نقل قولهای گوناگونی گزارش شده است. برخی این کتاب را به خاطر انحراف نویسنده از راه ائمه(ع)، فاقد اعتبار و ضعیف دانستهاند؛[۳۵] همانطور که برخی ارزش سندی کتاب علی بن ابراهیم قمی را به علت استفاده از این کتاب مورد تشکیک قرار داده[۳۶] و تفسیر قمی را در لیست کتب فاقد اعتبار معرفی نمودهاند.[۳۷]
برخی معتقدند که ابوالجارود تفسیرش را قبل از گرایش به مذهب زیدیه نوشته و در زمان امام باقر(ع) عقیده صحیح داشته است.[۳۸] وی پس از خروج زید، که بعد از شهادت امام باقر(ع) بود، از مکتب اهلبیت(ع) فاصله گرفت؛[۳۹] لذا خللی به اعتبار آن وارد نیست؛[۴۰] به طوری که برخی چون نجاشی[۴۱] و شیخ طوسی از وجود چنین تفسیری برای ابوالجارود که آن را از امام باقر(ع) روایت کرده است، خبر داده و سندی را هم برای آن ذکر کردهاند.[۴۲] شیخ مفید در کتاب الرسالة العددیه خود، وی را از اعلام و بزرگان معرفی کرده است که برخی روایات حلال و حرام از او گرفته شده است.[۴۳]
با توجه به اینکه این کتاب منسوب به امام باقر(ع) است و در صورت صحیح بودن طریق و وثوق آن، نکات ارزشمند تفسیری از معصوم به دست میرسد از اهمیت بسیاری نزد شیعیان برخوردار است؛ اما برخی به علت عدم دسترسی و عدم اطمینان از وجود کتاب و همچنین عدم توثیق خاص نسبت به نویسنده آن و با توجه آنکه بخش اعظم این کتاب که در تفسیر قمی نقل شده، سند آن نیز ضعیف است، معتقدند که نمیتوان صدور آن را از امام محرز دانست و به عنوان کلام معصوم به آن اعتماد کرد.[۴۴]
پانویس
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰.
- ↑ برقی، رجال برقی، ۱۳۴۲ش، ص۱۳.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۴،ص۲۵۱.
- ↑ خفاجی، الامام الباقر(ع) و اثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۵.
- ↑ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳.
- ↑ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۵۱؛ بحرانی، عوالم العلوم، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۸؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶.
- ↑ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳؛ خفاجی، الامام الباقر(ع) واثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۵.
- ↑ معرفت، تاریخ قرآن، ۱۳۸۲ش، ص۱۷۵.
- ↑ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۳۸۶ش، ص۸۹.
- ↑ امام صادق(ع): لعنه الله فانه أعمی القلب، أعمی البصر خداوند لعنتش کند که کور دل و کور چشم(بی بصیرت) است.(ابنندیم، فهرست ابنندیم، بیروت، دارالمعرفه، ص۲۶۷.)
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۴.
- ↑ کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۲۹.
- ↑ ابنندیم، فهرست ابن ندیم، بیروت، دارالمعرفه، ص۲۶۷.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۲-۳۳۴.
- ↑ اشعری، مقالات الإسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۶۶؛ شهرستانی،، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۸۳؛ طوسی، رجال طوسی، ۱۳۷۳ش، ص۱۳۵؛ ابن داود، رجال ابن داود، ۱۳۴۲ش، ص۴۵۵؛ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳؛
- ↑ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: خفاجی، الامام الباقر علیهالسلام و اثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۵-۱۵۸.
- ↑ خفاجی، الامام الباقر علیهالسلام و اثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۶، به نقل از شیخ عباس قمی
- ↑ خویی، معجم جال حدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۲.
- ↑ شبر، الجوهر الثمین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ص۳۷.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ص۳۷.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ص۳۷؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۳؛ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۵۶.
- ↑ خفاجی، الامام الباقر(ع) و اثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۴۲۴؛ شبر، الجوهر الثمین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰؛ بحرانی، عوالم العلوم، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۸.
- ↑ بابایی، مکاتب تفسیری، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۱.
- ↑ بابایی، مکاتب تفسیری، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲.
- ↑ عسکری، القرآن الکریم و روایات المدرستین، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۶۳.
- ↑ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۶۰
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۳۰۳، معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۸۴.
- ↑ بهرامیان، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۲۹۱.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: حسینزاده، بررسی تفسیر ابو الجارود، ۱۳۷۵ش.
- ↑ بهرامیان، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۲۹۱.
- ↑ برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به سایت انتشارات دارالحدیث
- ↑ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۵۶.
- ↑ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۱۸۴.
- ↑ معرفت، تاریخ قرآن، ۱۳۸۲ش، ص۱۷۵.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸ش، ج۴، ص۲۵۱.
- ↑ حلی، خلاصة الاقوال، ۱۴۱۱ق، ص۲۲۳؛ خفاجی، الامام الباقر(ع) و اثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۵؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۳۳۴.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۸ش، ج۴، ص۲۵۱.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۰.
- ↑ طوسی، فهرست الطوسی، ۱۴۲۰ق، ص۲۰۳.
- ↑ خفاجی، الامام الباقر(ع) و اثره فی التفسیر، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۶.
- ↑ بابایی، مکاتب تفسیری، ۱۳۸۱ش، ص۱۰۱-۱۰۲.
یادداشت
- ↑ آقابزرگ تهرانی در الذریعه او را از آغاز ولادت نابینا معرفی کرده است (كان أعمى من حين ولادته).[۳]
- ↑ سرحوب نام شغال است؛ و گفته شده سرحوب شیطانی کور است که در دریا سکنی گزیده است. سُرحوبیه منسوب به وی هستند (کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۲۹).
- ↑ جعفر بن محمد بن قولویه تمام روایان کتاب کامل الزیارات را توثیق میکند لذا به عنوان یکی از توثیقات عامه در بین رجال شناسان مطرح شده است. (ایروانی، دروس تمهیدیه فی القواعد الرجالیه، ۱۴۳۱ق، ص۳۳-۳۸.
منابع
- ابنداود، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ق.
- ابنندیم، محمدبن اسحاق، الفهرست، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- اشعری، ابوالحسن، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، ویسبادن، فرانس شتاینر، ۱۴۰۰ق.
- ایروانی، محمدباقر، دروس تمهیدیه فی القواعد الرجالیه، قم، انتشارات مدین، ۱۴۳۱ق.
- بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۱ش.
- بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، تحقیق محمد باقر موحد، قم، موسسه امام مهدی(عج)، ۱۴۱۳ق.
- بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، موسسه البعثه، ۱۴۱۵ق.
- برقی، احمد بن محمد، رجال برقی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش.
- بهرامیان، علی، ابوالجارود، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائره المعارف اسلامی، ۱۳۸۰ش.
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.
- حسینزاده، علی، تفسیر ابو الجارود، مجله پژوهشهای قرآنی، شماره ۵و۶، ۱۳۷۵ش.
- حلی، حسن بن یوسف، رجال علامه حلی، تحقیق محمد صادق بحرالعلوم، نجف،دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
- خفاجی، حکمت عبید، الامام الباقر(ع) و اثره فی التفسیر، بیروت، مؤسسة البلاغ، ۱۴۲۶ق.
- خویی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، مرکز نشر الثقافة الإسلامیة، چاپ پنجم، ۱۳۷۲ش.
- شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، کویت، شرکة مکتبة الالفین، ۱۴۰۷ق.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمد بدران، قم، شریف رضی، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
- طوسی، محمد بن الحسن، رجال طوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۷۳ش.
- طوسی، محمد بن الحسن، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، تحقیق عبدالعزیز طباطبائی، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی، ۱۴۲۰ق.
- عسکری، مرتضی، القرآن الکریم و روایات المدرستین، قم، کلیه اصول دین، ۱۳۷۴ش.
- کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی، تحقیق حسن مصطفوی، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ق.
- معرفت، محمدهادی، تاریخ قرآن، تهران، سمت، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش.
- معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۹ش.
- معرفت، محمدهادی، صیانة القرآن من التحریف، قم، التمهید، ۱۳۸۶ش.
- نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ش.
