امر بین الامرین: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
بنابر نظریه جبر، اراده انسان در افعال او دخالت ندارد و کارهای او محتوم و بیرون از اختیار اوست و بنابر نظریه [[تفویض معتزلی]]، اراده انسان در افعالش از هر جهت مؤثر است و قدرت [[خداوند]] هیچ تأثیری در آنها ندارد، بلکه خداوند فقط انسان و قدرت او را به وجود آورده است. «امر بین الأمرین» این دو نظریه را باطل میشمارد و در کارهای اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان را مؤثر میشمرد و این دو اراده را در طول هم میداند؛ این، همان حقیقت اختیار انسان در کارها است.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۶۱-۱۷۴، پاورقی.</ref> | بنابر نظریه جبر، اراده انسان در افعال او دخالت ندارد و کارهای او محتوم و بیرون از اختیار اوست و بنابر نظریه [[تفویض معتزلی]]، اراده انسان در افعالش از هر جهت مؤثر است و قدرت [[خداوند]] هیچ تأثیری در آنها ندارد، بلکه خداوند فقط انسان و قدرت او را به وجود آورده است. «امر بین الأمرین» این دو نظریه را باطل میشمارد و در کارهای اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان را مؤثر میشمرد و این دو اراده را در طول هم میداند؛ این، همان حقیقت اختیار انسان در کارها است.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۶۱-۱۷۴، پاورقی.</ref> | ||
===رهایی از مشکلات نظریه جبر و تفویض=== | |||
هر یک از نظریه [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]]، دچار مشکلاتیاند که با اعتقاد به امر بین الامرین میتوان از این مشکلات به دور بود. دو مشکل نظریه جبر: ۱. بیمعنا شدن مسئولیت اخلاقی و دینی انسان؛ ۲. خلق بدیها و آفرینش گناهان از سوی خدا. مشکل نظریه تفویض: محدود شدن قدرت خداوند و مخدوش شدن نظریه [[توحید افعالی]].<ref>''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج۱۷، ۴۹۹.</ref> | |||
[[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض میخواستند صحّت و درستى مکتب خود را با اثبات بی اعتبارى مکتب مخالف، ثابت کنند بدون آنکه بتوانند بخوبى از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج١، ص٤٩- ٥٠.</ref> مطهری به همین منظور به گفتوگوی غیلان دمشقی و ربیعة الرأی اشاره میکند. دمشقی که طرفدار اختیار بود به ربیعة الرأی که جبرگرا بود گفت تو همان کسی هستی که گمان می برد خدا دوست دارد مردم او را معصیت کنند! ربیعه نیز در پاسخ گفت تو هم گمان می کند بندگان با گناهانشان بر اراده خدا غلبه کردهاند. مطهری در همین زمینه گفتوگوی قاضی عبدالجبار معتزلی و ابو اسحاق اسفراینی را یادآور شده است که قاضی به ابواسحاق گفت: منزّه است ذات حق از اینکه کارهاى زشت به او نسبت داده شود» کنایه از اینکه تو همه چیز را و از آن جمله کارهاى زشت را از خدا می دانى. اسفراینى نیز فورا گفت: «منزّه است آنکه در سراسر مُلکش چیزی جز به مشیت او رخ نمیدهد» کنایه از اینکه تو با عقیده تفویض انسانها را در افعالشان مستقل و بینیاز از خداوند میدانى.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج١، ص٤٩- ٥٠.</ref> | |||
===تفسیر امر بین الامرین=== | ===تفسیر امر بین الامرین=== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۹: | ||
فیلسوفان همچنین با تحلیل نفس انسانی و افعال آن امر بین الامرین را تبیین کردهاند: افعالی که از اعضا و قوای مختلف انسان سر میزند، در عین این که انتساب حقیقی و تکوینی با آن عضو و قوه دارد و حقیقتاً فعل آن به شمار میرود، فعل نفس نیز میباشد. مثلاً «دیدن و شنیدن» بدون شک فعلِ قوه باصره و سامعه، و در عین حال فعلِ نَفْس است. هویت و وحدت نفس، پرتوی از هویت و وحدت خداست، و نحوه انتساب و استناد همه هویتهای امکانی و افعال و آثار آنها به آفریدگارِ یکتا، از سنخِ انتساب و استنادِ افعال و آثار اعضا و قوای انسان به نفس او است.<ref>ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۷-۳۷۹؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ۱۴۲۱ق، ص۸۲؛ جبر و اختیار ص۲۸۸ رجوع شود</ref> | فیلسوفان همچنین با تحلیل نفس انسانی و افعال آن امر بین الامرین را تبیین کردهاند: افعالی که از اعضا و قوای مختلف انسان سر میزند، در عین این که انتساب حقیقی و تکوینی با آن عضو و قوه دارد و حقیقتاً فعل آن به شمار میرود، فعل نفس نیز میباشد. مثلاً «دیدن و شنیدن» بدون شک فعلِ قوه باصره و سامعه، و در عین حال فعلِ نَفْس است. هویت و وحدت نفس، پرتوی از هویت و وحدت خداست، و نحوه انتساب و استناد همه هویتهای امکانی و افعال و آثار آنها به آفریدگارِ یکتا، از سنخِ انتساب و استنادِ افعال و آثار اعضا و قوای انسان به نفس او است.<ref>ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۷-۳۷۹؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ۱۴۲۱ق، ص۸۲؛ جبر و اختیار ص۲۸۸ رجوع شود</ref> | ||
[[سید محمدحسین حسینی تهرانی|سید محمد حسین حسینی تهرانی]] در کتاب توحید علمی و عینی بر این باور است که در امربین الامرین نه جبر است و نه تفویض. بنده مییابد که صاحب اراده و اختیار است؛ و این اختیار برای او حاصل نمیشود مگر به اختیار خداوند، در نتیجه اختيار بنده در تحت اختیار خدا و مشیّت قاهرۀ اوست یعنی انسان اختيار دارد، و اختيار او عين اختيار خداست. از طرفی اصل اختیار او نفی و انكار نشده است، تا جبر لازم گردد؛ و از طرفی دیگر در اختيار خود استقلال ندارد كه تفويض شکل بگیرد. وی در جمع بندی مسأله تأکید کرده که حلّ معنای بین الامرین، فقط منوط به مذهب اهل [[توحید]] و عرفان(عرفاء) است | |||
كه: نسبتِ موجودات با اصل وجود حقِّ متعال را فقط نسبت رَبْط و اتّصال می دانند؛ و موجودات معانی حرفيّه و غیر مستقلی هستند كه شائبه استقلال و خودنمائی ندارند و وجود انسان و بقیّه موجودات، همان وجودِ مطلق و عامّ و فراگیرِ خداست. (البته با اسقاط حدود وجودی آنها. یعنی تمام کمالات وجودی موجودات بدون هیچ قید و حد وجودی در خدا هست.)<ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۶۷-۲۷۶.</ref> | |||
[[سید محمدحسین حسینی تهرانی|سید محمد حسین حسینی تهرانی]] در توحید علمی و عینی بر این باور است که در امربین الامرین نه جبر است و نه | |||
كه: نسبتِ موجودات با اصل وجود حقِّ متعال را فقط نسبت رَبْط و اتّصال می دانند؛ و موجودات معانی حرفيّه و غیر مستقلی هستند كه شائبه استقلال و خودنمائی ندارند و وجود انسان و بقیّه موجودات، همان وجودِ مطلق و عامّ و فراگیرِ خداست. (البته با اسقاط حدود وجودی آنها. یعنی تمام کمالات وجودی موجودات بدون هیچ قید و حد وجودی در خدا هست.) <ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۶۷-۲۷۶.</ref> | |||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |
نسخهٔ ۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۲۸
عدل الهی | |
تعریف عدل الهی | |
حسن و قبح | |
مسئله شر | |
جبر و اختیار | |
امر بین الامرین | |
قضا و قدر | |
نظام احسن | |
مستضعف فکری | |
تکلیف مالایطاق | |
استطاعت | |
قبح عقاب بلابیان | |
عذاب ابدی | |
خلقت اجباری | |
عدالت تشریعی |
أمرٌ بین الاَمرَین، اصطلاحی کلامی و از عقاید خاص امامیه در مسئله جبر و اختیار انسان. این آموزه در مقابل دو نظریه جبر و تفویض است و اشاره دارد که در افعال اختیاری انسان، هم اراده خدا و هم اراده انسان دخالت دارد. بنابر برخی روایات، تعبیر الامر بین الامرین را نخستین بار امیرالمؤمنین علی(ع) مطرح کرده است.
جایگاه امر بین الامرین در تبیین اختیار
خداشناسی | |
---|---|
توحید | اثبات خدا • توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات • صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه• اصالت قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور• رجعت • امامت تنصیصی |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه • ایمان مرتکب کبیره |
امرٌ بین الامرین یکی از نظریاتی است که متکلمان مسلمان بهویژه عالمان شیعه در کنار نظریه کسب و نظریه تفویض برای تبیین پدیده اختیار انسانی ارائه کردهاند. این عبارت برگرفته از چند حدیث از امامان شیعه است که در بحث جبر و اختیار، رابطه فعل انسان با قدرت و اراده الهی را تبیین میکند. عبارت رسیده از امامان به شکل «لا جبرَ و لا تفویضَ، بَلْ امرٌ بَینَ الأمرَین» نقل شده است. به این معنا که نه جبر صحیح است نه تفویض بلکه راهی بین این دو وجود دارد.
بنابر نظریه جبر، اراده انسان در افعال او دخالت ندارد و کارهای او محتوم و بیرون از اختیار اوست و بنابر نظریه تفویض معتزلی، اراده انسان در افعالش از هر جهت مؤثر است و قدرت خداوند هیچ تأثیری در آنها ندارد، بلکه خداوند فقط انسان و قدرت او را به وجود آورده است. «امر بین الأمرین» این دو نظریه را باطل میشمارد و در کارهای اختیاری انسان، هم اراده خدا و هم اراده انسان را مؤثر میشمرد و این دو اراده را در طول هم میداند؛ این، همان حقیقت اختیار انسان در کارها است.[۱]
رهایی از مشکلات نظریه جبر و تفویض
هر یک از نظریه جبر و تفویض، دچار مشکلاتیاند که با اعتقاد به امر بین الامرین میتوان از این مشکلات به دور بود. دو مشکل نظریه جبر: ۱. بیمعنا شدن مسئولیت اخلاقی و دینی انسان؛ ۲. خلق بدیها و آفرینش گناهان از سوی خدا. مشکل نظریه تفویض: محدود شدن قدرت خداوند و مخدوش شدن نظریه توحید افعالی.[۲]
مرتضی مطهری بر آن است که طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض میخواستند صحّت و درستى مکتب خود را با اثبات بی اعتبارى مکتب مخالف، ثابت کنند بدون آنکه بتوانند بخوبى از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند.[۳] مطهری به همین منظور به گفتوگوی غیلان دمشقی و ربیعة الرأی اشاره میکند. دمشقی که طرفدار اختیار بود به ربیعة الرأی که جبرگرا بود گفت تو همان کسی هستی که گمان می برد خدا دوست دارد مردم او را معصیت کنند! ربیعه نیز در پاسخ گفت تو هم گمان می کند بندگان با گناهانشان بر اراده خدا غلبه کردهاند. مطهری در همین زمینه گفتوگوی قاضی عبدالجبار معتزلی و ابو اسحاق اسفراینی را یادآور شده است که قاضی به ابواسحاق گفت: منزّه است ذات حق از اینکه کارهاى زشت به او نسبت داده شود» کنایه از اینکه تو همه چیز را و از آن جمله کارهاى زشت را از خدا می دانى. اسفراینى نیز فورا گفت: «منزّه است آنکه در سراسر مُلکش چیزی جز به مشیت او رخ نمیدهد» کنایه از اینکه تو با عقیده تفویض انسانها را در افعالشان مستقل و بینیاز از خداوند میدانى.[۴]
تفسیر امر بین الامرین
علامه جعفری بر این باور است که تقریر آیت الله خوئی برای امربین الامرین بهترین تفسیر است به این بیان که فرض کنیم فردی مبتلا به فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما میتوانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و آن شخص فلج با نیروئی که ما در اختیارش گذاردهایم اختیاراً کارهایی را انجام دهد. در اینجا آنچه از این کار به ما مستند است نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کردهایم و در هر لحظه قدرت سلبِ آن را داریم. از طرف دیگر بهرهبرداری از این قدرت به اختیار اوست. همچنین است مَثل انسانها، در هر لحظه. چرا که ریزش آن نیرو از فیّاضِ مطلق انجام میگیرد و در هر لحظهای هم میتواند آن را قطع کند، ولی اختیار بهرهبرداری از آن نیرو کاملاً به دست ماست. [۵]
در روایات نقل شده از امامان(ع)، گاهی برای اشاره به این نظریه، از اصطلاح (منزلة بین المنزلتین) استفاده شده است که غیر از آن
تعبیری است که معتزله برای تعیین جایگاه فاسق، از این اصطلاح در نظر داشتند.[۶][یادداشت ۱]
موافقان این نظریه
فیلسوفان و متکلمان امامیه، طرفداران «امر بین الامرین» بودهاند[۷]. در میان دیگر مذاهب کلامی، ماتریدیه اگرچه درباره افعال اختیاری انسان نظریه کسب را مطرح کردهاند، ولی تفسیر آنها از «کسب» ارائه با نظریه امر بین الامرین هماهنگ است.[۸] چنانکه دیدگاه طحاویه پیروان ابوجعفر مصری طحاوی (۲۲۹ـ۳۲۱ق) نیز با امامیه همراه است[۹].
برخی از متکلمان اشعری نیز بی آنکه اصطلاح امر بین الامرین را به کار گیرند، آن را پذیرفتهاند؛ مانند شمسالدین محمود اصفهانی[۱۰]، عبدالوهاب شعرانی[۱۱]، عبدالعظیم زرقانی[۱۲]، شیخ محمد عبده[۱۳] و شیخ محمود شلتوت[۱۴].
پیشینه نظریه
امر بین الامرین در روایات امامان
الامر بین الامرین نخستین بار از امام علی(ع) و در پاسخ فردی نقل شده است که درباره معنای قَدَر پرسید، و ایشان با نفی جبر و تفویض از عبارت امر بین الامرین استفاده کرده است.[۱۵] از دیگر ائمه بهویژه امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نیز احادیث فراوانی در دست است. از امام هادی(ع) رسالهای(نامه) مفصل در پاسخ به پرسش مردم اهواز درباره جبر و تفویض نقل شده است که در آن نامه امام هادی با ذکر آیات و روایات و تمثیلاتی جبر و تفویض را ابطال، و امر بینالامرین را اثبات کرده است.[۱۶]
در کتابهای حدیثی مختلف در بابهای خاصی مانند «باب الجبر و القدر و الأمر بین الأمرین»[۱۷] و «باب المشیة و الارادة»[۱۸] و «باب الإستطاعة»[۱۹] روایتهایی درباره این موضوع آمده است که در مجموع میتوان آنها را به پنج دسته تقسیم کرد:
- روایاتی که جبر را منافی تکلیف، وعد و وعید، ثواب و عقاب و در نتیجه منافی با ملاک و حکمت خداوند معرفی میکند.[۲۰]
- روایاتی که جبر و قدر را منافی عمومیت قدرت خداوند معرفی کرده و در نهایت نظریه جبر را با توحید در خالقیت و تدبیر ناسازگار میداند.[۲۱]
- روایاتی که عقیده حق را منزلی میان جبر و تفویض مطرح میکند.[۲۲]
- روایاتی که کشف حقیقت «امر بین الامرین» را مشکل و متوقف بر داشتن قدمِ استوار میداند و برای مؤمن اعتقاد به باطلبودن جبر و تفویض را کافی شمرده است.[۲۳]
- روایاتی که برای هدایت ذهنهای مردم عادی، حقیقت امر بین الامرین را در قالب مثالهایی بیان کرده است.[۲۴]
دلایل اثبات نظریه
به گفته متکلمان شیعه، آیات قرآن و احادیث معصومان و برهانهای عقلی، درستی این نظریه را اثبات میکنند.
استناد به آیات قرآن
طباطبائی فیلسوف و مفسر شیعه برای امر بین الامرین به آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ استناد کرده است. زیرا آیه عبادتکردن را به انسان نسبت داده است که با اعتقاد به جبر سازگار نیست؛ و سوی دیگر با عبارت نستعین دخالت خدا در افعال را نشان داده است که با عقیده به تفویض همخوانی ندارد.[۲۵] امام صادق(ع) در پاسخ به سوالی درباره این مسئله، به آیه مذکور استدلال کرده است[۲۶].
زنوزی فیلسوف شیعه به آیه ۱۷ سوره انفال هم استناد کرده است که در آن فعل «کُشتن» و «تیراندازی» را ابتدا با عبارت «تقتلوهم» و «رمیت» برای مؤمنان و پیامبر(ص) اثبات و سپس از آنان نفی کرده و به خداوند نسبت داده است. به گفته زنوزی این آیه ضمن پذیرش دخالت پیامبر و مؤمنان در تیراندازی و قتل، مستقلبودن ایشان در افعالشان را نفی کرده است. این همان چیزی است که امر بین الامرین خوانده شده است[۲۷].
دلایل عقلی
فیاض لاهیجی استدلال کرده است که در مسئله رابطه اراده انسان با اراده الهی در تحقق یک فعل، یا فقط اراده خدا دخالت دارد که به جبر منتهی میشود، یا فقط اراده انسان که نتیجه آن تفویض است و یا هر دو اراده مؤثرند، که نتیجه آن امر بین الامرین است.[۲۸]
بنابر استدلال ملاصدرا در اسفار خداوند متعال بر هر چیزی توانا است؛ اما اشیا در قبول وجود (موجودشدن) متفاوتاند؛ خداوند بعضی را بدون واسطه میآفریند و برخی را با واسطه. لزوم واسطه نیز ناشی از کاستی و نقص در قابل(همان مخلوق) است و گرنه قدرت خدا مطلق است. افعال اختیاری انسان نیز به دلیل کاستی، بدون واسطه از خداوند صادر نمیشوند و اراده انسان از جمله واسطههاست؛ پس جبرگرایی باطل میشود و از آنجا که تمام واسطهها مخلوق و ناشی از اراده خداوند هستند، تفویض مردود است.[۲۹]
علامه طباطبائی در تبیین امربین الامرین و نادرستی جبر و تفویض در قالب یک تمثیل میگوید: اگر شخصی بخشی از اموال خود را به یکی از غلامان خود ببخشد، اگر این بخشش هیچ تأثیری در ملکیت غلام نداشته باشد و او همچنان مالک نباشد این قول جبریون است. و اگر از این به بعد، غلام یگانه مالک این اموال باشد و ملکیت مولی باطل باشد و غلام بتواند مستقلاً در این اموال هرگونه تصرفی بکند؛ این قول اهل تفویض است. ولی اگر هر دو همزمان ملکیت داشته باشند ولی ملکیت غلام غیرمستقل، و در طول ملکیت مولی باشد، این همان گفتاری است که ائمه(ع) گفتهاند و مسأله جبر و تفویض را حل کردهاند.[۳۰]
مرتضی مطهری:
در مکتب کلامی و فلسفی شیعه و بر اساس امربین الامرین، اصالت عدل، و حرمت عقل، و شخصیت آزاد و مختار انسان و نظام حکیمانه جهان، اثبات شد بدون آنکه خدشهای بر توحید ذاتی یا افعالی وارد شود؛ اختیار انسان تأیید شد بدون آنکه انسان به صورت شریکی در «مُلک الهی» چهره بنماید و اراده الهی، مقهور و مغلوب اراده انسانی تلقی شود؛ قضا و قدر الهی در سراسر هستی اثبات شد بدون آنکه نتیجهاش مجبور بودن انسان در برابر قضا و قدر الهی باشد.
تفسیر فلسفی أمر بین الأمرین
تفسیر فلسفی أمر بین الأمرین بر پایه دو اصل فلسفی استوار است:
به مقتضای اصالت وجود و وحدت وجود، هستی در همه مصادیق و مراتب خود آثار ویژهای دارد و در نتیجه استناد افعال و آثار به موجودات اعم از مجرد و مادی، جاندار و بیجان استناد حقیقی است زیرا همه آنها بهرهای از وجود دارند.
از سوی دیگر هستیهایِ امکانی، هویتهایی وابسته و نیازمند هستند، و این وابستگی و فقر، عین ذات و هویت اوست نه زائد و عارض بر آن. بنابر این هستیهای امکانی، همانگونه که در وجود خود استقلال ندارند، در ایجاد و فعل نیز مستقل نخواهند بود.
پس افعال انسان، با قدرت و اراده او ارتباط تکوینی و حقیقی دارد و او حقیقتاً فاعل کارهای خود است و بنابراین، نظریه جبر باطل است. و از سوی دیگر آنجا که هستی او، آفریده خداوند و مخلوق اوست، فعل او مستند به خدا نیز هست. پس نظریه تفویض نیز باطل است. و چون این دو استناد در طول یکدیگرند نه در عرض، هیچ گونه تعارضی رخ نخواهد داد.[۳۱] این تفسیر از نوآوریهای صدر المتألهین است، و پس از وی مورد قبول پیروان حکمت متعالیه صدرائی قرار گرفته است. چنانکه امام خمینی نیز امر بین الأمرین را همین گونه تفسیر کرده است.[۳۲]
فیلسوفان همچنین با تحلیل نفس انسانی و افعال آن امر بین الامرین را تبیین کردهاند: افعالی که از اعضا و قوای مختلف انسان سر میزند، در عین این که انتساب حقیقی و تکوینی با آن عضو و قوه دارد و حقیقتاً فعل آن به شمار میرود، فعل نفس نیز میباشد. مثلاً «دیدن و شنیدن» بدون شک فعلِ قوه باصره و سامعه، و در عین حال فعلِ نَفْس است. هویت و وحدت نفس، پرتوی از هویت و وحدت خداست، و نحوه انتساب و استناد همه هویتهای امکانی و افعال و آثار آنها به آفریدگارِ یکتا، از سنخِ انتساب و استنادِ افعال و آثار اعضا و قوای انسان به نفس او است.[۳۳]
سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب توحید علمی و عینی بر این باور است که در امربین الامرین نه جبر است و نه تفویض. بنده مییابد که صاحب اراده و اختیار است؛ و این اختیار برای او حاصل نمیشود مگر به اختیار خداوند، در نتیجه اختيار بنده در تحت اختیار خدا و مشیّت قاهرۀ اوست یعنی انسان اختيار دارد، و اختيار او عين اختيار خداست. از طرفی اصل اختیار او نفی و انكار نشده است، تا جبر لازم گردد؛ و از طرفی دیگر در اختيار خود استقلال ندارد كه تفويض شکل بگیرد. وی در جمع بندی مسأله تأکید کرده که حلّ معنای بین الامرین، فقط منوط به مذهب اهل توحید و عرفان(عرفاء) است كه: نسبتِ موجودات با اصل وجود حقِّ متعال را فقط نسبت رَبْط و اتّصال می دانند؛ و موجودات معانی حرفيّه و غیر مستقلی هستند كه شائبه استقلال و خودنمائی ندارند و وجود انسان و بقیّه موجودات، همان وجودِ مطلق و عامّ و فراگیرِ خداست. (البته با اسقاط حدود وجودی آنها. یعنی تمام کمالات وجودی موجودات بدون هیچ قید و حد وجودی در خدا هست.)[۳۴]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۶۱-۱۷۴، پاورقی.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۷، ۴۹۹.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ج١، ص٤٩- ٥٠.
- ↑ مجموعه آثار شهید مطهری، ج١، ص٤٩- ٥٠.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، صص۲۱۴-۲۱۵.
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۴.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج ۶، ص ۳۷۱؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۲۷؛ طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.
- ↑ ر.ک: ماتریدی، کتاب التوحید، ص۲۲۵ـ۲۲۶؛ ربانی، الکلام المقارن ، ص ۲۱۷ـ۲۲۰.
- ↑ طحاوی، العقیدة الطحاویه، ص ۶۷؛ ربانی، الکلام المقار، ص ۲۲۰ـ۲۲۱.
- ↑ اصفهانی، تسدید القواعد فی شرح تجرید العقائد
- ↑ شعرانی، الیواقیت والجواهر، ج ۱، ص ۱۴۰.
- ↑ سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۱ـ۱۱۲، به نقل از: مناهل العرفان، ج ۱، ص ۵۰۶
- ↑ عبده، رسالة التوحید، ص ۱۱۹
- ↑ سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۲، به نقل از: تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰ـ۲۴۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۷.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۲، ص۲۵۱.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۵.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۰؛ صدوق، التوحید، ص۳۳۶.
- ↑ صدوق، التوحید، ص۳۴۴، باب۵۶
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۹۶، ح۱۹.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲۷.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۱.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۹۷.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۶.
- ↑ زنوزی، لمعات الهیه، ص ۲۰۷.
- ↑ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۲۷
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۶، ص۳۷۱ـ ۳۷۲.
- ↑ حسینی طهرانی، معاد شناسی، ج۱۰، صص۲۸۳-۲۸۹.
- ↑ ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۳-۳۷۸
- ↑ خمینی، الطلب و الارادة، ۱۴۲۱ق، ص۷۲-۷۳
- ↑ ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۷-۳۷۹؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ۱۴۲۱ق، ص۸۲؛ جبر و اختیار ص۲۸۸ رجوع شود
- ↑ حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۶۷-۲۷۶.
یادداشت
- ↑ أروي عن العالم أنه قال : منزلة بين منزلتين في المعاصي وسائر الاشياء ، فالله عزوجل الفاعل لها والقاضي والمقدر والمدبر.
منابع
- اصفهانی، محمود، تسدید القواعد فی شرح تجرید العقائد، کتابخانه آستان قدس رضوی، کتب حکمت خطی، ش۱۶۶.
- بغدادی، عبدالقاهر، اصول الدین، بیروت، دارالفکر.
- بیاضی حنفی، کمال الدین احمد، اشارات المرام من عبارات الامام، به تحقیق و تعلیق یوسف عبدالرزاق، مصر، شرکت المصطفی البانی، ۱۳۶۸ق.
- جعفری، محمدتقی، جبر و اختیار، تهران، مؤسسه تدوین ونشر آثار علاّمه جعفری، ۱۳۹۵ش.
- ربانی، علی، الکلام المقارن، انتشارات دفتر نماینده مقام معظم رهبری در امور اهل سنت بلوچستان.
- ربانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی.
- زنوزی، ملاعبداللّه، لمعات الهیه، با مقدمه و تصحیح سیدجلال الدین آشتیانی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۸ش.
- سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، انتشارات توحید.
- شعرانی، عبدالوهاب، الیواقیت والجواهر فی بیان عقائد الأکابر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی الیابوالحلبی و أولاده بمصر.
- صدوق، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، مؤسسة النشر الإسلامی.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
- طباطبائی، محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، حاشیه مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۴ش.
- طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، نجف اشرف، دارالنعمان للطباعة والنشر.
- طحاوی، احمد بن محمد، العقیدة الطحاویه، بیروت، المکتب الاسلامی.
- عبده، محمد، رسالة التوحید، بیروت، بعنایة بسّام عبدالوهاب الحابی، دار ابن حزم.
- فیاض لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- کلینی، محمد، الاصول من الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
- ماتریدی، ابوجعفر، کتاب التوحید، بیروت، دارالمشرق.
- ملاصدرا، محمد، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الأربعة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
- ملاصدرا، محمد، شرح اصول الکافی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۰.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- محمد بن عبدالرحمن، شرح الفقه الاکبر، امارات عربی، مکتبة الفرقان.
- مطهری، مرتضی، عدل الهی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران و قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش.
پیوند به بیرون