پرش به محتوا

عدل الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


قدیمی‌ترین اختلاف‌ها در حوزه عدل الهی را درباره نسبت دادن افعال قبیح انسانی به خدا دانسته‌اند. <ref>الزنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۳</ref> نزاع بعدی در این باره بود که افعال انسان‌ مخلوق خودِ اوست یا مخلوق خدا؟<ref>الزنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۴</ref> در همین دوران بود که جریان قکری قَدَریه با هدف دفاع از عدل الهی شکل گرفت.<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ص۱۷</ref> بحث بعدی که فراگیر شد بحث [[استطاعت (کلام)|استطاعت]] بود که پیوستگی روشنی به بحث عدل الهی دارد.<ref>الزنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵</ref> و همین‌‌طور شاخه‌های مرتبط با عدل الهی مورد بحث و نزاع قرار گرفت تا این که بحث از عدل گسترده‌ترین باب علم کلام شد. <ref>الزنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵</ref>
قدیمی‌ترین اختلاف‌ها در حوزه عدل الهی را درباره نسبت دادن افعال قبیح انسانی به خدا دانسته‌اند. <ref>الزنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۳</ref> نزاع بعدی در این باره بود که افعال انسان‌ مخلوق خودِ اوست یا مخلوق خدا؟<ref>الزنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۴</ref> در همین دوران بود که جریان قکری قَدَریه با هدف دفاع از عدل الهی شکل گرفت.<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ص۱۷</ref> بحث بعدی که فراگیر شد بحث [[استطاعت (کلام)|استطاعت]] بود که پیوستگی روشنی به بحث عدل الهی دارد.<ref>الزنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵</ref> و همین‌‌طور شاخه‌های مرتبط با عدل الهی مورد بحث و نزاع قرار گرفت تا این که بحث از عدل گسترده‌ترین باب علم کلام شد. <ref>الزنجانی، تاریخ علم الکلام فی الاسلام، ص۱۲۵</ref>
=== عدل از نگاه مذاهب مختلف ===
نزاع‌ها و اختلاف‌ها بر سر مسئله عدل الهی باعث شد که در قرون نخستین اسلامی فرقه‌های مسلمان به دو جریان بزرگ عدلیه و غیر عدلیه تقسیم شوند. [[امامیه]] و [[معتزله]] به «عدلیه» معروف هستند.<ref>علامه حلی، استقصاء النظر فی القضاء و القدر، ۱۹۳۵م، ص۳۴.</ref> چون عدل را از [[اصول دین]] خود حساب کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۶۸.</ref>
جریان عدلیه حسن و قبح اشیاء را عقلی می‌دانند و معتقدند این‌که خداوند عادل است به این معنا است که او براساس خوب بودن اشیاء عمل می‌کند، و ظلم را به جهت قبیح بودن آن انجام نمی‌دهد.<ref>سبحانی، رسائل و مقالات، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۳۲.</ref> بنابر این عدل خداوند به این معنا فرع اثبات [[حسن و قبح عقلی]] است.<ref>سبحانی، رسالة فی التحسین و التقبیح العقلیین، ۱۴۲۰ق، ص۸۷.</ref> ظهور مسئله عدل و طرح عنوان آن در کتاب‌های کلامی به نام معتزله ثبت شده است.<ref>نوروزی، «تاریخچه بحث عدل»، ص۱۳.</ref>
در مقابل، غیر عدلیه که شاخص‌ترین نماینده ایشان [[اشاعره]] هستند، معتقدند ملاک عادلانه بودن یک رفتار عمل خداوند است و هر چه خدا انجام دهد نیکو و عدل است حتی اگر با نگاه انسان‌ها [[ظلم]] باشد. بنابر این دلیل بر عدل خداوند [[ادله شرعی]] است.<ref>سبحانی، رسائل و مقالات، ۱۴۲۵ق، ج۵، ص۱۲۷.</ref> در واقع بنابر نظریه غیر عدلیه عقل انسان‌ها ملاکی برای تشخیص عدل از غیر عدل ندارد. و نمی‌توان با ملاک‌های پیشینی و بدون تکیه بر دستورات الهی افعال را عادلانه یا ضالمانه دانست.


این نزاع‌ها و اختلاف‌ها بر سر مسئله عدل الهی باعث شد که در قرون نخستین اسلامی فرقه‌های مسلمان به دو جریان بزرگ عدلیه و غیر عدلیه تقسیم شوند. [[امامیه]] و [[معتزله]] به «عدلیه» معروف هستند.<ref>علامه حلی، استقصاء النظر فی القضاء و القدر، ۱۹۳۵م، ص۳۴.</ref> چون عدل را از [[اصول دین]] خود حساب کرده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۶۸.</ref> که به عقیده برخی، مذهب عدلیه در مقابل [[جبر|مذهب جبریه]] است.<ref>ابن‌عطیه، أبهى المداد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref>
به عقیده برخی، مذهب عدلیه در مقابل [[جبر|مذهب جبریه]] است.<ref>ابن‌عطیه، أبهى المداد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref>
=== عدل از نگاه مذاهب مختلف ===
نسبت به صفت عدل الهی دو جریان کلی در بین مسلمانان وجود داشته است. عدلیه و غیر عدلیه. غیر عدلیه که شاخص‌ترین نماینده ایشان [[اشاعره]] هستند، معتقدند ملاک عادلانه بودن یک رفتار عمل خداوند است و هر چه خدا انجام دهد نیکو و عدل است حتی اگر با نگاه انسان‌ها [[ظلم]] باشد. بنابر این دلیل بر عدل خداوند [[ادله شرعی]] است.<ref>سبحانی، رسائل و مقالات، ۱۴۲۵ق، ج۵، ص۱۲۷.</ref> در واقع بنابر نظریه غیر عدلیه عقل انسان‌ها ملاکی برای تشخیص عدل از غیر عدل ندارد. و نمی‌توان با ملاک‌های پیشینی و بدون تکیه بر دستورات الهی افعال را عادلانه یا ضالمانه دانست.


در مقابل گروه‌های دیگری وجود دارند که حسن و قبح اشیاء را عقلی می‌دانند و معتقدند این‌که خداوند عادل است به این معنا است که او براساس خوب بودن اشیاء عمل می‌کند، و ظلم را به جهت قبیح بودن آن انجام نمی‌دهد.<ref>سبحانی، رسائل و مقالات، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۳۲.</ref> بنابر این عدل خداوند به این معنا فرع اثبات [[حسن و قبح عقلی]] است.<ref>سبحانی، رسالة فی التحسین و التقبیح العقلیین، ۱۴۲۰ق، ص۸۷.</ref> ظهور مسئله عدل و طرح عنوان آن در کتاب‌های کلامی به نام معتزله ثبت شده است.<ref>نوروزی، «تاریخچه بحث عدل»، ص۱۳.</ref>
== مفهوم‌شناسی عدل==
== مفهوم‌شناسی عدل==
تعریف عدل در آثار عالمان مسلمان یک‌گونه نیست و به دلیل تعدد معنای لغوی و نیز اختلاف در ملاک حقیقت عدالت، چند تعریف کلی درباره عدل ارائه شده است.<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹</ref> بنابر گزارش [[محمدحسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]] پژوهشگر علم کلام، این تعریف‌ها عبارتند از: توازن و استقامت <ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹</ref>، تساوی و نفی تبعیض <ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۰</ref>، اعطا و رعایت حق مستحق <ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۱</ref>، و افاضه بر حسب استعداد و قابلیت <ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۷</ref>. این نظریات با عبارات دیگری مثل «قرار دادن هر چیزی در جای خود»،<ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۶۹.</ref> «حق هر شخصی را به او دادن»<ref>خرازی، بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref> و «مراعات حقوق دیگران» <ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۷۰.</ref> نیز مطرح شده‌اند.
تعریف عدل در آثار عالمان مسلمان یک‌گونه نیست و به دلیل تعدد معنای لغوی و نیز اختلاف در ملاک حقیقت عدالت، چند تعریف کلی درباره عدل ارائه شده است.<ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹</ref> بنابر گزارش [[محمدحسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]] پژوهشگر علم کلام، این تعریف‌ها عبارتند از: توازن و استقامت <ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۲۹</ref>، تساوی و نفی تبعیض <ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۰</ref>، اعطا و رعایت حق مستحق <ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۱</ref>، و افاضه بر حسب استعداد و قابلیت <ref>قدردان، عدل الهی، چاپ اول، ص۳۷</ref>. این نظریات با عبارات دیگری مثل «قرار دادن هر چیزی در جای خود»،<ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۶۹.</ref> «حق هر شخصی را به او دادن»<ref>خرازی، بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref> و «مراعات حقوق دیگران» <ref>مکارم شیرازی، دروس فی العقائد الإسلامیة، ۱۳۸۵ش، ص۷۰.</ref> نیز مطرح شده‌اند.
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰

ویرایش