اولوا العزم: تفاوت میان نسخهها
imported>Saeedzamani تصحیح آدرس |
اصلاح شناسه |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اعتقادات شیعه}} | {{اعتقادات شیعه}} | ||
'''اُولُو العَزْم''' به معنی صاحبان عزم | '''اُولُو العَزْم''' به معنی صاحبان عزم که به پنج تن از [[پیامبران]] صاحب شریعت ([[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[محمد]]) گفته میشود. تعبیر اولو العزم یک بار در [[قرآن]] در [[سوره احقاف]] به کار رفته است. در اینکه اولو العزم آیا دارای [[رسالت]] جهانی هستند یا رسالت ایشان محدود بوده، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. | ||
== مقصود از اولو العزم== | == مقصود از اولو العزم== |
نسخهٔ ۱۰ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۹
خداشناسی | |
---|---|
توحید | اثبات خدا • توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات • صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه• اصالت قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور• رجعت • امامت تنصیصی |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه • ایمان مرتکب کبیره |
اُولُو العَزْم به معنی صاحبان عزم که به پنج تن از پیامبران صاحب شریعت (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد) گفته میشود. تعبیر اولو العزم یک بار در قرآن در سوره احقاف به کار رفته است. در اینکه اولو العزم آیا دارای رسالت جهانی هستند یا رسالت ایشان محدود بوده، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است.
مقصود از اولو العزم
«اولو» به معنای صاحبان و «عزم» در لغت به معنای ارادۀ محکم و استوار است. راغب در مفردات میگوید: عزم به معنای تصمیم گرفتن بر انجام کاری است.[۱]
درباره اینکه مقصود از اولو العزم چیست و انبیای اولو العزم چه کسانی هستند سه نظریه مطرح شده است:
صاحبان صبر
برخی عزم را به معنای صبر دانستهاند و پیامبران اولو العزم را به پیامبران دارای صبر و تحمل در مقابل سختیها و مشکلات تبلیغ احکام الهی تفسیر نمودهاند، چرا که در آیۀ اولو العزم از میان صفات، صفت صبر به عنوان یک صفت برجسته برای پیامبران اولو العزم مطرح شده است.[۲]
صاحبان عهد
بعضی از مفسرین با استناد به برخی از آیات و روایات، عزم در کلمه اولو العزم را به معنای عهد دانسته و این معنا را از بعضی آیات قرآن همچون آیه ۷ سوره احزاب برداشت کردهاند؛ در این آیه آمده است «وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا» در این آیه به مسئلۀ گرفتن عهد و میثاق از انبیا بزرگی چون نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و محمد علیهم السلام اشاره شده است. برخی از مفسرین معتقدند که منظور از میثاق در این آیه میثاقی خاص پیامبران است که به مساله نبوت آنها ارتباط مستقیم دارد و دلیل ذکر نام این ۵ پیامبر شأن و مقام رفیع آنها به واسطه اولو العزم و صاحب شریعت بودنشان میباشد[۳]
بنابراین که عزم به معنای عهد و میثاق باشد[۴] منظور از اولو العزم پیامبرانی هستند که خداوند از آنها بر عبودیت و اطاعت تامه خویش[۵] یا بر ولایت پیامبر خاتم و اهل بیت ایشان[۶] پیمان گرفته است.
صاحبان شریعت
عده دیگری از مفسرین با توجه به برخی از آیات و روایات انبیای اولو العزم را به انبیا دارای کتاب و شریعت تفسیر کردهاند[۷]
یکی از مهمترین آیات در این زمینه آیه 13 سوره شوری است که خداوند در این آیه نام این پیامبران را به عنوان پیامبران صاحب شریعت آورده است «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ».علامه طباطبایی در تفسیر این ایه که نام این پیامبران آورده شده معتقد است که «شرایع الهی و آن ادیانی که مستند به وحی هستند تنها همین شرایع مذکور در آیهاند، یعنی شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (صلوات اللّه علیهم)، چون اگر شریعت دیگری میبود باید در این مقام که مقام بیان جامعیت شریعت اسلام است نام برده میشد»[۸] این مفهوم همچنین در روایات نیز تایید شده است به عنوان نمونه در روایتی از امام رضا علیهالسلام سؤال شد که چرا بعضی انبیا اولو العزم شدند حضرت فرمود: زیرا نوح همراه با کتاب و شریعت مبعوث شد و هر کس بعد از ایشان آمد طبق کتاب و شریعت و روش او عمل کرد تا این که ابراهیم با کتاب و صُحُف جدید آمد و هر پیامبری بعد از ایشان آمد طبق شریعت حضرت ابراهیم عمل کرد، سپس جناب موسی آمد و تورات را که کتاب جدیدی بود آورد و بعد از آن هم مسیح با انجیل که شریعت جدیدی بود آمد و تا زمان پیامبر اسلام همه طبق شریعت حضرت عیسی عمل میکردند، پیامبر اسلام با قرآن و شریعت جدیدی آمد که حرام و حلال آن تا روز قیامت به همان صورت باقی خواهد ماند.[۹] برخی انبیای الهی اگر چه دارای کتاب آسمانی بودند ولی کتابشان کتاب احکام و شریعت مستقل و جدیدی نبود، چنان که حضرت آدم، شیث، ادریس و داود(ع) هم دارای کتاب بودند ولی اولو العزم نبودند.[۱۰]
تعداد انبیای اولو العزم
در مورد تعداد و مصادیق پیامبران اولو العزم بین مفسرین اختلافاتی وجود دارد:
همه رسولان الهی
گروهی از مفسران اعتقاد دارند که واژۀ «مِن» در آیه «اولو العزمِ مِنَ الرُّسل» بیانی است (یعنی مقصود از عبارت قبل از خود را واضح میکند) و صبر و پایداری و مورد آزمایش الهی قرار گرفتن، ویژگی تمامی رسولان الهی است.[۱۱]
بعضی از رسولان الهی
بیشتر مفسران برآنند که واژۀ «مِن» در آیۀ بالا برای تبعیض است و بدین ترتیب تنها گروه ویژهای از رسولان اولو العزم به شمار میآیند.[۱۲]
برخی اولو العزم را هجده رسولی دانستهاند که نامشان در آیات ۸۲ تا ۹۰ سوره انعام آمده است، خداوند بعد از نام این انبیا فرموده است: «فَبِهُداهُمُ اقتَدِه»: پس به هدایت آنان اقتدا کن. و برخی بر اساس بعضی روایات، انبیای اولو العزم را ۹ نفر دانسته و برخی دیگر آنها را ۶ یا ۷ نفر معرفی کردهاند.[۱۳]
علامه طباطبایی و بعضی دیگر از مفسران اولو العزم را پنج پیامبر صاحب شریعت، یعنی نوح، ابراهیم، موسی، عیسی ومحمد دانستهاند[۱۴] و معتقدند روایات دال بر این مطلب در حد مستفیض است.[۱۵] اما در مقابل، بعضی دیگر معتقدند به دلیل آن که این روایات به حد تواتر نمیرسد یقین آور نیست و از آیات قرآن دلالتی قطعی بر انحصار پیامبران صاحب شریعت در پنج نفر در دست نیست.[۱۶][۱۷]
پیامبران اولو العزم و رسالت جهانی
بنابراین که مقصود از انبیای اولو العزم انبیای دارای شریعت باشد این مسأله مطرح شده است که آیا رسالت ایشان جهانی بوده یا آن که هر کدام به سوی قوم خاصی مبعوث شدهاند؟ البته در مورد جهانی بودن رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) تردید و اختلافی وجود ندارد اما در مورد دیگر انبیای اولو العزم سه نظریه مطرح شده است:
رسالت جهانی همگی
برخی مانند علامه طباطبایی معتقدند رسالت انبیای اولو العزم جهانی بوده است. ایشان برای اثبات مدعای فوق شواهدی از آیات ارائه کرده[۱۸] و توضیح دادهاند که انبیای اولو العزم و صاحب کتاب دوگونه دعوت داشتهاند یکی دعوت به خداپرستی، توحید و نفی شرک، و دیگری دعوت به احکام و شرایع خاص. دعوت نخست جهانی بوده است بر خلاف دعوت دوم که به قوم خاصی اختصاص داشته است و آن قوم مکلف میشدند به آن احکام عمل کنند.
رسالت جهانی بعضی
رسالت انبیای اولو العزم رسالت جهانی نبوده است. برای مثال موسی(ع) و عیسی(ع) به سوی بنیاسرائیل برانگیخته شدند و دعوت آنان به این قوم اختصاص داشت. ظاهر برخی آیات نیز مؤید این مدعاست مثل: (ورسولاً إلی بنی إسرائیل) (آل عمران:۴۹) و نیز مفاد ظاهر آیات دیگری همچون: صف: ۶ ; اسرا:۱۰۱ ; طه:۴۷ ; شعرا: ۱۷ ; غافر:۵۳. بنابراین، بین این که پیامبری صاحب شریعت (اولو العزم) باشد و رسالتش رسالتی جهانی باشد تلازمی نیست.
تفصیل
نظریه سوم آن است که ا گر معنای جهانی بودن آن باشد که پیامبر موظف است رسالت خویش را نه تنها به قوم خویش که به همه اقوام و ملل عمده جهان برساند، رسالت بسیاری از پیامبران حتی موسی (علیهالسلام) و عیسی (علیهالسلام) جهانی نبوده است. اما اگر جهانی بودن را به معنای لزوم ابلاغ رسالت در صورت مواجهه با دیگر اقوام و لزوم پیروی همه کسانی که با دین جدید آشنا میشدند بگیریم، رسالت همه پیامبران جهانی بوده است. بنابراین به یک معنا از جهانی بودن، دعوت بسیاری از انبیا جهانی نبوده و به معنای دیگر رسالت همه انبیا جهانی است.[۱۹]
موضوع انبیای اولو العزم و پیوند آن با ولایت ائمه معصومین(ع) در روایات متعددی مورد بحث واقع شده است،[۲۰] از جمله روایتی که امامان(ع) را وارثان علم و معجزات و فضیلت پیامبران اولو العزم معرفی میکند.[۲۱]
مطالعه بیشتر
- راه و راهنماشناسی، مصباح یزدی، محمدتقی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
پانویس
منابع
- بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، تهران، المکتبة الاسلامیه.
- البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، سید هاشم، قم، دارالکتب العلمیه، ۱۳۳۹ق.
- التحریر والتنویر، ابن عاشور، محمد بن طاهر، بینا.
- تفسیر آیات الاحکام، سایس، محمدعلی، بینا.
- تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ملامحسن، انتشارات صدر، تهران، ۱۴۱۵ق.
- تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، اسماعیل، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
- تفسیر المبین، مغنیه، محمدجواد، بنیاد بعثت، قم.
- تفسیر عاملی، عاملی، ابراهیم، تهران، انتشارات صدوق، ۱۳۶۰ش.
- تفسیر قمی، قمی، علی بن ابراهیم، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ق.
- تفسیر مراغی، مراغی، احمد بن مصطفی، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
- تفیسر القرآن الکریم، ابن قیم جوزی، محمد بن ابوبکر، بیروت، دارمکتبة الهلال.
- جوامع الجامع، طبرسی، فضل بن حسن، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷ش.
- راه و راهنماشناسی، مصباح، محمدتقی، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۷۶ش.
- روح البیان، حقی بروسوی، اسماعیل، دارالفکر، بیروت، بیتا.
- روح المعانی، آلوسی، سید محمود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- عیون اخبار الرضا، صدوق، محمد بن علی، تهران، انتشارات جهان.
- فرهنگ املایی خط فارسی، صادقی، علی اشرف، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش.
- کنزالدقائق، قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، وزارت ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۶۸ش.
- المیزان، طباطبایی، محمدحسین، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۳۹۳ق.
- تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه کلام اسلامی
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی
- ↑ مفردات راغب، واژه عزم.
- ↑ تفسیر عاملی، ج۷، ص۵۳۳ ; تفسیر آیات الاحکام، ص۶۸۰ ; تفسیر مراغی، ج ۲۱، ص۱۳۲ ; التحریر والتنور، ج۲۶، ص۵۷).
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۴۱۵-۴۱۶، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۲۱۱
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۴۲ و کنزالدقائق، ج۸، ص۳۶۰
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۵ و تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص۳۴۲
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۵ ; المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۴۲، تفسیر قمی، ج۲، ص۶۶ و کنزالدقائق، ج۸، ص۳۶۰
- ↑ المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; جوامع الجامع، ج۶، ص۲۷ و ۲۹ ; روح البیان، ج۸، ص۴۹۵ ; کنزالدقائق، ج۱۲، ص۲۰۳ و تفسیر المبین، ص۵۵۰
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۲۹
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۵۱ ; الصافی، ج۵، ص۱۹ ; کنزالدقائق، ج۱۲، ص۲۰۶ ; تفسیر البرهان، ج۴، ص۸۰ و عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۷۸).
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۱۴۲؛ ترجمه المیزان، ج ۲، ص۲۱۳.
- ↑ تنویر...، ۴۲۶؛ شیخ طوسی، ج۹،ص۲۸۷؛ زمخشری، ج۴،ص۳۱۳؛ فخرالدین، ج۲۷،ص۳۵
- ↑ تنویر...، ۴۲۶؛ شیخ طوسی، ج۹،ص۲۸۷؛ زمخشری، ج۴،ص۳۱۳؛ فخرالدین، ج۲۷،ص۳۵
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۳۳۳ ; روح المعانی، ج۲۶، ص۳۴و ۳۵
- ↑ المیزان، ج۲، ص۲۱۳ ; البرهان، ج۳، ص۷۷۶ ; تفسیر مراغی، ج۲۱، ص۱۳۲ و ج۲۶، ص۲۹
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۴۵ و ۱۴۶ و ج۱۸ ص۲۲۰
- ↑ روح المعانی، ج۱۸، ص۳۳۳
- ↑ راه و راهنماشناسی، ج۵، ص۳۲۹
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۴۱ و ۱۴۲
- ↑ راه و راهنماشناسی، ج۵، ص۴۶
- ↑ صفار، ۶۱؛ کلینی، ج۱،ص۴۱۶؛ مجلسی، ج۲۶،ص۳۸۲، ج۴۴،ص۲۲۶
- ↑ بحارالانوار ج۲،ص۲۰۵