عقیل بن ابیطالب: تفاوت میان نسخهها
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| زمان اسلام آوردن = بعد از [[جنگ بدر]] | | زمان اسلام آوردن = بعد از [[جنگ بدر]] | ||
| نحوه اسلام آوردن = | | نحوه اسلام آوردن = | ||
| حضور در جنگها =[[جنگ موته | | حضور در جنگها =[[جنگ موته]] | ||
| هجرت به = مدینه | | هجرت به = مدینه | ||
| دلیل شهرت = برادر [[امام علی(ع)]] و پدر [[مسلم بن عقیل|مسلم]] | | دلیل شهرت = برادر [[امام علی(ع)]] و پدر [[مسلم بن عقیل|مسلم]] |
نسخهٔ ۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۱
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۷ شهریور ۱۴۰۳ توسط کاربر:Shamsoddin برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | عقیل بن ابیطالب |
کنیه | ابویزید |
زادروز | ده سال بعد از عام الفیل |
زادگاه | مکه |
محل زندگی | مکه، مدینه |
مهاجر/انصار | مهاجر |
نسب/قبیله | قریش |
خویشاوندان | ابوطالب، امام علی(ع) |
درگذشت | دوران حکومت معاویه، مدینه |
مدفن | بقیع |
مشخصات دینی | |
زمان اسلام آوردن | بعد از جنگ بدر |
حضور در جنگها | جنگ موته |
هجرت به | مدینه |
دلیل شهرت | برادر امام علی(ع) و پدر مسلم |
نقشهای برجسته | نسبشناس قریش |
عقیل بن ابیطالب از صحابه پیامبر(ص)، برادر امام علی(ع) و از نسبشناسان قریش بود. مسلم بن عقیل فرستاده امام حسین(ع) به سوی مردم کوفه فرزند اوست.
زندگینامه
عقیل پسر ابوطالب پسر عبدالمطلب، کنیهاش ابویزید بود. بنا بر برخی برخی گزارشها، وی از برادرش حضرت علی(ع) بیست سال بزرگتر بوده[۱]بنابراین ده سال بعد از عام الفیل متولد شده است. مادر او نیز فاطمه بنت اسد است.[۲]
عقیل از قبیله قریش، نسبشناس و آگاه به تاریخ عرب بوده است.[۳] گفتهاند نزد برخی از قریشیان محبوبیت نداشته است زیرا نسب آنها را میدانست و بدیهایشان را بازگو میکرد.[۴] همچنین او فردی حاضرجواب بوده است.[۵] درگذشت عقیل را برخی در دوره معاویه[۶] و برخی در ابتدای خلافت یزید (قبل از واقعه حَرّه)[۷] دانستهاند.
اسلام آوردن و شرکت در غزوات
عقیل پس از جنگ بدر اسلام آورد. به گزارش ابنسعد در الطبقات الکبریٰ، عقیل به اجبار در جنگ بدر در سپاه مشرکان بود. او در این جنگ توسط مسلمانان اسیر شد؛ چون پولی نداشت عمویش عباس با پرداخت فِدیهاش او را آزاد کرد.[۸] به گفتۀ ابنقُتیبه، عقیل بلافاصله پس از آزادی از اسارت، مسلمان شد.[۹] البته برخی احتمال دادهاند او در مکه، اسلام آورده بود، اما ایمان خود را مخفی میکرد و پس از جنگ بدر، آن را علنی کرد.[۱۰] پیامبر(ص) نیز پیش از شروع جنگ بدر از مسلمانان خواسته بود: در صورت دیدن عباس، عقیل، نوفل بن حارث و بَخْتَری آنان را نکشند. چرا که به ستم بیرون آورده شدهاند.[۱۱] با این حال، برخی از صحابهنگاران از مسلمانشدن عقیل پس از صلح حُدَیبیه (سال ششم قمری) سخن گفتهاند[۱۲] ابنحجر عسقلانی بر این باور است که عقیل در فتح مکه (سال هشتم قمری) مسلمان شد و در ابتدای سال هشتم هجری به مدینه هجرت کرد.[۱۳] البته، در منابع از حضور عقیل در ولیمه ازدواج علی(ع) که چند ماه پس از جنگ بدر در مدینه، سخن به میان آمده است.[۱۴]
من تو را دو جور دوست دارم؛ دوستداشتنی به خاطر خویشاوندبودن و دوستداشتنی به خاطر محبتی که عمویم ابوطالب به تو داشت.
عقیل در جنگ موته شرکت کرد.[۱۶] ابنسعد گفته است او پس از غزوه موته بیمار شد و گزارشی از حضورش در فتح مکه، غزوه طایف، جنگ خیبر و جنگ حنین نیافته است.[۱۷] با این حال طبق روایتی که زبیر بن بکار نقل کرده او در جنگ حُنین از کسانی بود که هنگام فرار برخی از لشکریان، ثابتقدم ماند.[۱۸]
او از پیامبر(ص) احادیث متعددی نقل کرده است. و عدهای نیز از او نقل روایت کردهاند.[۱۹]
عقیل، در زمان عمر بن خطاب برای همکاری در تقسیم بیتالمال فراخوانده شد.[۲۰]
همراهی عقیل با امام علی(ع)
عقیل به هنگام غسل پیامبر(ص) و دفن آن حضرت توسط علی(ع) حضور داشت.[۲۱] او همچنین در تشییع و تدفین حضرت فاطمه(س) حضور داشته است.[۲۲]
زمانی که عثمان، ابوذر را به رَبذه، تبعید کرد و مردم را از مشایعت او منع نمود، او به همراه امام علی(ع)، حسن(ع)، حسین(ع) و عمار، ابوذر را بدرقه کردند.[۲۳]
اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی است بدبخت. و چون از این امور [حمله ضحاک و بیوفایی کوفیان] مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کردهاند. ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو میزیایم تا تو میزیای، و با تو میمیریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظهای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّواجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشایند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.
نهج السعادة، محمودی، ج۵، ص۲۰۹- ۳۰۰.
عقیل پس از انتقال پایتخت به کوفه، در مدینه ماند و در هیچ یک از جنگهای امام علی(ع) حاضر نبود.[۲۴] پس از ماجرای حکمیت، معاویه لشکری به فرماندهی ضحّاک بنقیس به عراق فرستاد.[۲۵] حضرت علی(ع) سپاهی را به فرماندهی حجر بن عدی تجهیز کرد و حجر لشکر ضحاک را شکست داد.[۲۶] این اخبار به عقیل رسید او نامهای به امام نوشت و از او درخواست کسب تکلیف کرد.[۲۷] امام با نوشتن نامهای به عقیل خبر داد که فتنه ضحاک دفع شده است و وی را از نگرانی رهانید.[۲۸]
عقیل در نامهای که در اواخر خلافت امام علی(ع)، ارادت خود به علی(ع) را بازگو کرده و پیوستن گروه عبدالله بن ابیسرح به معاویه را دشمنی با خدا و رسول او و نیز خاموشکردن نور الهی معرفی میکند. امام علی(ع) نیز در پاسخ عقیل بر ادامه جهاد علیه معاویه و دشمنان دین تأکید کرده و او و فرزندانش را از حضور در جبهههای نبرد علیه دشمنان دین معاف کرده است.[۲۹]
درخواست پرداخت قرض از بیتالمال
هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت، عقیل از او درخواست کرد که بدهیاش را ادا کند. علی(ع) زمانی که از مقدار قرض که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم قرض تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک میکنم...»
عقیل گفت از بیتالمال بده، ولی حضرت از این امر امتناع کرد[۳۰] او آهنی گداخته را به دست عقیل که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده و اعتراض کرد، امام علی(ع) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.[۳۱] گزارشی از این ماجرا در نهج البلاغه از زبان امام علی(ع) آمده است و در تاریخ به داستان الحدیدة المحماة (آهن گداخته) مشهور شده است.[۳۲] معاویه نیز در دیداری که عقیل با او داشت از عقیل درخواست کرد که داستان حدیده محماة را برایش نقل کند.[۳۳]
ملاقات عقیل با معاویه
«با آنکه معاویه در حق او (عقیل) بذل و بخشش بسیار کرد عقیل هرگز نه پیش او از علی شکایت کرد نه با او در مخالفت با علی همداستان شد.»[۳۴]
بنا بر گزارش منابع، عقیل دیداری با معاویه داشته است این دیدار دستاویزی برای مخالفان امام علی شده است. برخی این دیدار را مربوط به زمان حیات امام علی(ع) دانستهاند. دلیل این گروه روایتی است که در منابع صحابهنگاری نقل شده است. در این گزارش آمده است که معاویه گفت: اگر عقیل نمیدانست که من برای او از برادرش بهترم نزد ما نمیآمد و او را رها نمیکرد. عقیل پاسخ داد: برادرم برایم در دینم بهتر است و تو در دنیایم برایم بهتری؛ و من دنیایم را ترجیح دادم؛ و از خدا عاقبت بهخیری را میخواهم.[۳۵]
«گوئی پیامبر بود و صحابهاش مگر این که پیامبر در بینشان نبود و تو همچون ابوسفیان هستی و یارانش مگر این که ابوسفیان در جمعتان نیست.»[۳۶]
این گزارش دستاویزی شده است برای مخالفان امام علی(ع). به گفته ابنابیالحدید نظر همه راویان ثقه بر این است که رفتن عقیل به شام پس از شهادت امام علی(ع) بوده است.[۳۷] همچنین عبدالله مامقانی در کتاب تنقیح المقال مینویسد: ما از جهت گرامیداشتن عقیل «چون برادرش علی علیهالسلام و پسرعمویش رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله و فرزندش حضرت مسلم است» درباره او سخن نمیگوئیم، ولی به خبر او اعتماد و اطمینان نداریم.[۳۸] همچنین به گفته محمدصادق نجمی از سؤالاتی که معاویه در این ملاقات درباره افرادی که موقعیت خاصی داشتند همچون امام حسن(ع)، ابنزبیر، مروان از عقیل پرسید معلوم میشود که عقیل پس از شهادت امام علی(ع) نزد معاویه رفته است.[۳۹]
فرزندان
- مسلم
- عبدالله اصغر
- عبیدالله
- ام عبدالله
- محمد
- رمله
- عبدالرحمان
- حمزه
- علی
- جعفر اصغر
- عثمان
- زینب
- فاطمه
- اسماء
- ام هانئ
- یزید
- سعید
- ابو سعید
- جعفر اکبر
- عبدالله اکبر
جعفر اکبر، مسلم، عبدالله اکبر، عبدالرحمان و محمد از یاران امام حسین(ع) بودند، برخی گفتهاند شش تن از فرزندان او در واقعه کربلا به شهادت رسیدند.[۴۰] شیخ مفید، از دختری به نام اُمّ لُقمان نیز نامبرده که به همراه دیگر خواهرانش (ام هانیء، اسماء، رَمْله، و زینب) هنگام شنیدن خبر شهادت امام حسین(ع) از خانه برون میآید و به گریه و زاری میپردازد.[۴۱]
پانویس
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۴، ص۴۲.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۴، ص۴۴؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.
- ↑ ابنحجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۹.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۴، ص۴۳.
- ↑ ابنقتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۵۶.
- ↑ نجمی، عقیل بن ابیطالب در میزان تاریخ صحیح، ۱۳۷۵ش، ص۴۹.
- ↑ بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۲۸
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.
- ↑ ابنحجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۳۵۴
- ↑ ابنعبدالبر، الاستیعاب ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸
- ↑ ابنحجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.
- ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۴۳.
- ↑ ابنحجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۵۴۲.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۰.
- ↑ الهلالی، کتاب سلیم، ۱۴۰۵ق، ص۶۶۵.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۱۸۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۸، ص۲۰.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۵۰.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۵-۵۶.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۵۰؛ مدنی شیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۰۹.
- ↑ ابنأبیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۴۵؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۶.
- ↑ قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۱۲۵.
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۱۷.
- ↑ زرینکوب، بامداد اسلام، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۵.
- ↑ ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۱.
- ↑ ابناثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۶۰-۵۶۲.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۲۵۰.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال به نقل: فیض الاسلام، نهج البلاغه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۹۴۸.
- ↑ نجمی، عقیل بن ابیطالب در میزان تاریخ صحیح، ۱۳۷۵ش، ص۵۱.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹-۷۰.
- ↑ المفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۴.
منابع
- ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغة لابنأبیالحدید، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق.
- ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، بیروت، دار صادر، بیتا.
- ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، الطبعة الاولی، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴ق-۱۹۷۴م.
- دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- زرینکوب، عبدالحسین، بامداد اسلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
- کلینی، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۶۵ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار االإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدتقی، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
- محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، بیروت، مؤسسة التضامن الفکری، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۸م.
- مدنی شیرازی، سید علی خان، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، تحقیق سید محمدصادق بحرالعلوم، قم، منشورات مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۷ق.
- مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین(ع)، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش.
- نجمی، محمدصادق، عقیل بن ابیطالب در میزان تاریخ صحیح، در مجله میقات حج، بهار ۱۳۷۵ش، شمار۱۵.
- یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
پیوند به بیرون