خلود: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز ←منابع |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
* آشتیانی، سید جلالالدین، شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، دفتر تبلیغات اسلامی، قم ۱۳۷۸ش. | * آشتیانی، سید جلالالدین، شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، دفتر تبلیغات اسلامی، قم ۱۳۷۸ش. | ||
* ابن سینا، حسین، الاشارات و التنبیهات، تحقیق: مجتبی زارعی،دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۸۱ش. | * ابن سینا، حسین، الاشارات و التنبیهات، تحقیق: مجتبی زارعی،دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۸۱ش. | ||
* ابن سینا، حسین، النجاة، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۹ش. | |||
* ابن عربی، محمد بن علی، فصوص الحکم، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران، ۱۳۶۶ش، | * ابن عربی، محمد بن علی، فصوص الحکم، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران، ۱۳۶۶ش، | ||
* ابن عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت،دار صادر، [بی تا]. | * ابن عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت،دار صادر، [بی تا]. |
نسخهٔ ۱۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۰
مرگ | |
---|---|
احتضار • عزرائیل • غسل میت • کفن • نماز میت • تدفین • شهادت | |
برزخ | |
شب اول قبر • سؤال قبر • نکیر و منکر • حیات برزخی • بدن برزخی | |
قیامت | |
اسرافیل • معاد جسمانی • نفخ صور • نامه اعمال • صراط • صحرای محشر • اصحاب یمین • اصحاب شمال | |
بهشت | |
درهای بهشت • حور العین • غلمان • رضوان • نعمتهای بهشت | |
جهنم | |
درهای جهنم • درکات جهنم • زقوم • اسفل سافلین • هاویه • جحیم • غساق | |
مفاهیم وابسته | |
شفاعت • تجسم اعمال • رقیب و عتید • تناسخ • رجعت • روح • باقیات صالحات | |
خُلود یا جاودانگی در ادبیات اسامی همان حیات ابدی در جهان آخرت است که آموزهای مشترک بین ادیان الهی است. آیات متعددی از قرآن و تعدادی از احادیث اسلامی بر خلود تصریح دارند. بر اساس این آموزه، همه بهشتیان برای همیشه در بهشت خواهند ماند ولی فقط گروهی از کسانی که وارد جهنم میشوند در آن ماندگار خواهند بود. درباره خلود کافران در جهنم اتفاق نظر وجود دارد ولی درباره ماندگاری گنهکاران مرتکب کبیره در فرقههای اسلامی نظر واحدی رایج نیست. شیعیان معتقتند عذاب ابدی مخصوص کافران معاند است.
برخی از عالمان دینی گفتهاند خلود در جهنم با رحمت و عدالت الهی ناسازگار است و معتقد شدهاند که یا خلود به معنای زمان خیلی طولانی است یا این که ساکنان جهنم پس از مدتی دیگر رنج نخواهند کشید. در نقطه مقابل فیلسوفان مسلمان با تکیه بر تجرد نفس و وابستگی پاداش و عذاب به حقیقت نفس انسانی آموزه خلود را تبیین کردهاند.
جایگاه و اهمیت بحث خلود
خلود به معنای جاودانه شدن، همیشه ماندن و بقای طولانی است.[۱] و همچنین خلود به معنای فاسد نشدن و باقی ماندن در حالتی است که دارد.[۲] جاودانگی زندگی آدمی بعد از مرگ، جزو آموزههای دین اسلام و بسیاری از ادیان دیگر از جمله یهودیت و مسیحیت است.[۳]
به گزارش جوادی آملی متأله و مفسر شیعی، علمای اسلام اعم از شیعه و سنی همه خلود را قبول دارند و برخی حتی آن را ضروری دین میدانند.[۴] هماو میگوید دلایل چهارگانه دینی یعنی قرآن، حدیث، عقل و اجماع بر خلود دلالت دارد.[۵] اقلیتی مثل جهم بن صفوان و برخی از پیروان وی چون قائل به فنای جهنم و بهشت بودهاند، به خلود اعتقاد نداشتهاند.[۶]
جایگاه خلود در متون دینی
کلماتی که با خلود ترادف لفظی و معنایی دارند، ۸۵ بار در قرآن استعمال شدهاند[۷] که از مجموع کاربردهای خلود در قرآن به جز چند مورد، از جمله «شجرة الخلد»[۸] و «اخلد الی الارض..»،[۹] بقیه درباره خلود در بهشت و جهنم است.[۱۰]
مضمون اصلی برخی احادیث نیز خلود اهل بهشت و جهنم است. از جمله در حدیثی از پیامبر آمده است که وقتی اهل بهشت وارد بهشت شدند و اهل جهنم وارد آتش، مؤذنی در میان آن دو گروه برمیخیزد و ندا سر میدهد کهای بهشتیان و ای دوزخیان، دیگر مرگی نیست و در هر جا که هستید جاودانهاید.[۱۱] و در حدیث مشابه دیگری از پیامبر روایت شده که به اهل بهشت و جهنم گفته میشود «خلود لا موت»[۱۲] در حدیث دیگری نقل شده است که وقتی اهل بهشت به بهشت و اهل جهنم به آتش وارد شدند، مرگ را میان بهشت و جهنم قرار میدهند، و آن را نابود میکنند. پس از آن، منادی ندا در میدهد کهای اهل بهشت و ای اهل جهنم، دیگر مرگی نیست و شما جاودانهاید. بدینسان، بر شادی و خوشی اهل بهشت و بر غم و اندوه اهل جهنم افزوده میشود.[۱۳] علاوه بر اینها، احادیثی نیز صرفاً دربارهٔ خلود اهل بهشت وجود دارد.[۱۴]
خلود و دوام آسمان و زمین
یکی از مسائل مورد اختلاف مفسران، تفسیر آیه ۱۰۷ و ۱۰۸ سوره هود درباره دوزخیان و بهشتیان است و بعد از «خالدین فیها» عبارت «مادامت السموات و الارض الا ماشاء ربک» آمده است. در واقع ظاهر این دو آیه بقای اهل بهشت و جهنم را مشروط به بقای آسمان و زمین و مشیت خداوند کرده است.[۱۵]
کسانی همچون ابنقیم جوزی[۱۶] و محمد رشیدرضا در تفسیر المنار چنین فهمیدهاند که وعید خلود اهل آتش به مشیت الهی بستگی دارد، یعنی اگر خدا بخواهد آنان از آتش نجات مییابند.[۱۷] برخی دیگر نیز آیه را بر اساس بهشت و جهنم برزخی تفسیر کردهاند.[۱۸]
طباطبائی در تفسیر المیزان با استفاده از آیات دیگر قرآن، میگوید که آسمانها و زمینِ قیامت غیر از آسمانها و زمینِ دنیاست و آسمان و زمین آخرت فنانشدنی است، پس ناسازگاری پیش نمیآید و خلود به جای خود باقی است.[۱۹]
جاودانگی در بهشت
در باب خلود اهل بهشت، هیچ کس در خلود و ابدیت بهشت و بهشتیان اختلاف نکرده است،[۲۰] به جز جهم بن صفوان و برخی پیروان وی، مخالف دیگری وجود ندارد.[۲۱] که سخن او نیز ناشی از باور به پایانپذیری بهشت و جهنم است.[۲۲] برای ابدی بودن بهشت و نعمتهای بهشتی به آیات متعددی مثل آیه ۱۱۹ مائده، ۳۳ واقعه، ۱۰۸ هود و مانند آن تمسک شده است.[۲۳]
تفاوت بهشتیان و جهنمیان از این جهت است که هر بهشتی در بهشت جاودان است. ولی هر جهنمی در دوزخ ماندگار نیست و برخی از اهل دوزخ از آن خارج خواهند شد.[۲۴] زیرا خداوند به بهشتیان وعده ابدیت داده است و خلف وعده از خداوند محال است.[۲۵]
جاودانگی در جهنم
بیش از چهل آیه قرآن درباره خلود انسانهایی در جهنم است. در برخی آیات مانند آیه ۱۶۹ سوره نساء، ۶۵ احزاب و ۲۳ سوره جن که دربارهٔ کافران و ظالمان و عاصیان در برابر خدا و پیامبر است، بعد از «خالدین فیها» عبارت «ابداً» آمده است.[۲۶] به طور کلی، این افراد یا گروهها در قرآن به خلود در آتش وعید داده شدهاند: کافران،[۲۷] مشرکان،[۲۸] و منافقان.[۲۹]
در باب خلود در جهنم روایات فراوانی ذکر شده است. به تعبیر علامه طباطبایی تعداد روایات رسیده از اهلبیت درباره اصل خلود عذاب، به حد استفاضه رسیده است.[۳۰] مجلسی در بحار الانوار در کتاب العدل و المعاد، یک باب با ۴۱ حدیث را به روایاتی اختصاص داده است که مضمون آن عذاب ابدی و نجاتیافتگان از آن است.[۳۱] او از مجموع احادیث ذکر شده دربارهٔ خلود به این نتیجه رسیده که کافران و منکران اصول دین اسلام و دشمنان اهل بیت در آتش ابدی خواهند بود جز کسانی که در عقلشان کاستی هست یا حجت بر آنان تمام نشده است.[۳۲]
جاودانگی کافران و اهل کبائر
اکثر متکلمان معتقد به خلود کافران در جهنم بودهاند.[۳۳] با این حال جاحظ و عبدالله بن حسن عنبری معتقد بودهاند خلود در عذاب برای کافر معاند صادق است، اما اگر کسی کوشش کند و دلایل حق برایش آشکار نشود و اسلام نیاورد، معذور است و عذابش در جهنم قطع میشود.[۳۴]
خوارج و به ویژه دو شاخهٔ وعیدیه و ازارقه معتقد بودند که مرتکب کبیره نیز کافر و مخلد در آتش است.[۳۵] معتزله نیز بر آن بودند که هر چند فاسق نه کافر است و نه مؤمن، و جایگاهش منزلة بین المنزلتین است. ولی در آتش جهنم مخلد خواهد بود.[۳۶] زیرا آیات ۱۴ سوره نساء و ۲۳ سوره جن از خلود عاصیان، و در آیه ۷۴ سوره زخرف از خلود مجرمان خبر داده است و که هر دو شامل فاسق هم میشوند.[۳۷]
جاودانگی گناهکاران در جهنم
درباره خلود مؤمن مرتکب گناه کبیره که توبه ناکرده از دنیا رفته، بیشترین اختلاف آرای کلامی وجود دارد.[۳۸] تفتازانی این نکته را اعتقادِ قطعی اشاعره و ناشی از نوید رحمت خداوند دانسته است.[۳۹] جرجانی نیز استدلال کرده که طبق آیه ۷ سوره زلزال مرتکب گناه کبیره باید ثواب ایمانش را بچشد؛ و از نظر عقلی مطلوب آن است نخست جزای گناهانش را بچشد و سپس پاداش ایمانش را بگیرد و عدم خلود یعنی همین.[۴۰]
متکلمان شیعه نیز بر این اعتقاد هستند که خلود در آتش به کافران اختصاص دارد[۴۱] و فاسقان در آتش ماندگار نیستند. و کلمه خلود در آیاتی مانند آیه ۱۴ نساء را یا به معنای مکث طولانی میگیرند، یا آن را مختص به کافران میدانند.[۴۲]
این متکلمان معتقدند مؤمن مرتکب کبیره به سبب ایمانش مستحق ثواب دائم است. و ثواب ایمان ثوابی است جاویدان است. از سوی دیگر اگر عذاب مؤمن مرتکب کبیره همیشگی باشد، لازم میآید مؤمن با کسی که عمری شرک ورزیده یکسان باشند، حال آنکه همه عقلا چنین حکمی را قبیح میدانند. چنانکه در آیات متعددی مثل ۱۲۸ سوره انعام برخی از عذاب استثنا شدهاند. و منظور این آیات فاسق مرتکب کبیره است که با خواست و مشیت خداوند عذابش قطع میشود.[۴۳]
مخالفت با عذاب بینهایت
در بین عالمان مسلمان گروهی از اندیشمندان که بیشتر گرایش عرفانی و فلسفی داشتهاند با اصل خلود در عذاب مخالفت کردهاند.[۴۴] و دلایل نقلی اعم از آیات و روایات را به گونه دیگری تبیین و توجیه میکنند.
محیی الدین ابن عربی در الفتوحات المکیة معتقد است اهل آتش پس از اینکه به قدر اعمالشان عذاب چشیدند، در جهنم مشمول فضل و رحمت حق میگردند، به گونهای که دیگر آتش را احساس نمیکنند.[۴۵] وی در این زمینه به رحمت گسترده خداوند استناد کرده است.[۴۶] او در فصوص الحکم نیز گفته بعد از پایان یافتن مدت عقاب، عذاب جهنم شیرین و گوارا خواهد شد، چرا که عذاب از «عَذب» (گوارا و دلپذیر) مشتق شده است.[۴۷]
عبدالرزاق کاشی،[۴۸] داوود قیصری،[۴۹] و ملاصدرا در برخی آثار فلسفی خود[۵۰] با نظریه قطع عذاب همراه هستند. خوانساری صاحب روضات الجنات، فیض کاشانی را نیز جزو مخالفان خلود کفار در عذاب آتش دانسته است.[۵۱] ملاصدرا بر این باور است که آخرین کسی که از گناهکاران شفاعت میکند، خداوند ارحم الراحمین است.[۵۲] او در المبدأ و المعاد نیز میگوید قائلان به عذاب ابدی ندانستهاند که رحمت عام و گسترده خداوند به همه چیز میرسد.[۵۳]
نقد دیدگاه مخالفان خلود در آتش
در نقد ابن عربی و برخی از پیروان وی گفته شده است که این نظر با سیاق آیات قرآن در باب عذاب و خلود در جهنم سازگار نیست و مخالف اجماع اهل اسلام است.[۵۴] علاوه بر آن، به گفته علامه طباطبائی رحمت خدا به معنای رقت قلب، دلسوزی و تأثر باطنی نیست زیرا حالات مذکور از لوازم وجود انسانی در عالم مادی است و به انسانها تعلق دارد، بلکه رحمت به معنای اعطا و افاضه آن چیزی است که مناسب استعداد قابل است.[۵۵]
جاودانگی و نفسشناسی
جاودانگی و ماندگاری نفس یا روح انسانی ارتباط کاملی با بحث خلود و حیات پس از مرگ دارد.[۵۶] جوادی آملی تصریح میکند آنچه میتواند همه پرسشهای ناظر به بحث خلود را حل کند، تکیه بر تجرد، ثبات، و مرگناپذیری روح است.[۵۷]
فیلسوفان و نیز عالمان دینی برای تبیین جاودانگی از چند طریق راه پیمودهاند؛ گروهی از آنجا که انسان را همان بدن میدانستند جاودانگی را از طریق اعاده معدوم و امکان بازیابی شخص از بینرفته پیگیری میکردند.[۵۸] گروهی دیگر جاودانگی را در قالب بدن مثالی یا بدن لطیف توضیح دادهاند.[۵۹] این بدن با بدن مادی شباهتها و تفاوتهایی دارد و همین تفاوتها باعث ماندگاری آن پس از مرگ بدن مادی خواهد بود.[۶۰] باور به تناسخ نیز از مسیرهایی است که برخی از ادیان و برخی اندیشمندان مسلمان برای توضیح جاودانگی به آن پناه بردهاند.[۶۱] ولی اکثریت الاهیدانان مسلمان و شیعه ماندگاری ابدی انسان را از طریق بازگشت روح به بدن تبیین کردهاند.[۶۲]
دیدگاه ابن سینا
ابنسینا در النجاة تأکید میکند که رنج و عذاب شدید بر اثر خُلقیاتی است که در دنیا بر اثر اعمال برای نفس حاصلشده است.[۶۳] وی در اشارات در آنجا که از عذاب نفس به علت نقصان و نرسیدن به کمال سخن میگوید، مینویسد چنین عذابی فقط برای منکران، اهمالکنندگان و اعراضکنندگان از حق است و ساده دلان (بُلْه) از چنین عذابی دورند.[۶۴]
دیدگاه سهروردی
سهروردی نیز خلود را بر اساس میزان تعلقات دنیوی نفس دانسته است. او درباره افراد میانهحال و متوسط اما سعادتمند بر این عقیده است که نفس آنان بعد از مفارقت از بدن، به عالَم مُثُل روحانی معلق عروج میکند و در آنجا از پارهای صورتهای محسوس بهرهمند میگردد و به سبب تعلق به آن برزخها ، که خود تباهیناپذیرند جاودانه میشود.[۶۵] البته شهرزوری در تفسیر سخن سهروردی نوشته است که این نفوس بعد از مدتی مکث، از آنجا به عالم مُثُل نورانی انتقال مییابند و در آنجا از مرتبهای به مرتبهای صعود میکنند تا به فلک اعلای عالم مثال نائل شوند، و از آنجا نیز به عالم انوار محض منتقل گردند و بدون تغیر و تبدل جاویدان بمانند.[۶۶]
دیدگاه ملاصدرا
ملاصدرا که در کتاب عرشیه[۶۷] عذاب جهنم را دائمی خوانده است،[۶۸] در تفسیر «هم فیها خالدون» در آیه ۲۵۷ سوره بقره مینویسد: پیروی از شهوات موجب پدید آمدن خُلقهای مذموم، و مجاهدت با نفس باعث تزکیه آن و اخلاق پسندیده میگردد، بنابر این روحی که تابع نفس اماره بوده با روحی که از الهامات حق تبعیت کرده، یکسان نخواهد بود، چنانکه آیه ۲۲ سوره ملک بر این معنا دلالت دارد. و همانطور که در آیه ۸۱ سوره بقره آمده است، کسانی که بر اثر تکرار گناهان قلبشان زنگار گرفته، در آتش جاویداناند. [۶۹]
گفتنی است که ملاصدرا با تأکید بر اینکه منشأ خلود در آتش فقط کفر است، تصریح میکند که خلود کفار در آتش صرفاً به سبب فساد اعتقادشان است، چون فساد اعتقاد موجب فساد ذات روح و در نهایت باعث هلاکت آن میگردد، بر خلاف فساد در عمل که احتمال رفع شدنش وجود دارد. پس فقط رذیلت قوه ناطقه نفسانی است که باعث خلود عقاب میگردد نه رذیلت قوه شهوی و غضبی.[۷۰]
دیدگاه علامه طباطبائی
علامه طباطبائی خلود را بر مبنای اصول فلسفی حکمت متعالیه از جمله حرکت جوهری، چنین شرح داده است: متناسب با اخلاق و احوال و ملکاتی که نفس هر انسانی در زندگی کسب میکند، صورتهایی زشت یا زیبا در نفس ایجاد میشود. این صورتهای خوب و بد تا وقتی در نفس رسوخ نکرده باشند امکان از بینرفتن دارند. ولی اگر این صورتها در نفس رسوخ کنند، در این حالت نوع جدیدی از انسان به وجود آمده است. بنابراین اگر صورتهای زشت با نفس انسان یکی نشده باشند، نفس بعد از عذابی محدود رها میشود؛ ولی اگر گناهان جزو ذات نفس او شده باشند، و نفس انسانی بدون فشار به معصیت تن در دهد و با گناه سِنخیَّت پیدا کند، در عذاب جاودان خواهد ماند. پس عذاب دائمی نتیجه شقاوت ذاتی برخی از نَفْسهاست و چیزی از بیرون آنها تحمیل نشده است.[۷۱]
پانویس
- ↑ بیهقی، تاج المصادر، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۳؛ زبیدی، تاج العروس،۱۴۱۴ق، ج۸، ص۶۱.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات، بیتا، ذیل «خلده».
- ↑ بلانیان و دهقانی محمودآبادی، «خلود در عذاب»، ص۱۷۷.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۶.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۹.
- ↑ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷۴.
- ↑ رضایی هفتادر، «ارزیابی نظریه انقطاع عذاب جهنم»، ص۳۴.
- ↑ سوره طه، آیه ۱۲۰.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۷۶.
- ↑ عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم
- ↑ بخاری، الصحیح، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۹۹
- ↑ بخاری، الصحیح، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۲۰۰.
- ↑ بخاری، الصحیح، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۲۰۰؛ برای آگاهی بیشتر از احادیث: قرطبی، التذکره فی احوال الموتی، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۵۱۰-۵۱۳.
- ↑ برای نمونه: مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۸، ص۱۳۹-۱۴۰، ۱۶۶-۱۶۹، ۱۷۹-۱۸۱.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۳۹، ص۳۸۷.
- ↑ ابن قیم الجوزیه، حادی الارواح، ۱۳۹۲ق، ص۴۰۴.
- ↑ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۳۷۱ق، ج۸، ص۶۹.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۳۹، ص۴۱۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۱۰۷-۱۰۸.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۸.
- ↑ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷۴.
- ↑ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷۴.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۳۹، ص۴۰۸.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۵-۳۸۶.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۸۴.
- ↑ عبدالباقی، المعجم المفهرس، ذیل ریشه «خلد».
- ↑ سوره آلعمران، آیه ۱۱۶؛ سوره بینه، آیه ۶، سوره احزاب،آیه ۶۴-۶۵.
- ↑ سوره بینه، آیه ۶؛ سوره فرقان، آیه ۶۸-۶۹.
- ↑ سوره توبه، آیه۶۸، سوره مجادله، آیه ۱۴-۱۷.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۱۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۳۵۱-۳۷۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۳۶۳.
- ↑ برای نمونه: علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۳۴، جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۷۰ش، ج۸، ص۳۰۷؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۱.
- ↑ فخر رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۵۶۶؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۱۳۱؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۷۰ش، ج۸، ص۳۰۸-۳۰۹.
- ↑ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷۴؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۷۰، ۱۸۶.
- ↑ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷۴؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۱۱۵، ۱۱۸-۱۱۹؛ نیز: قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۰۸ق، ص۶۵۰.
- ↑ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۴۰۸ق، ص۶۵۷-۶۴۸، ۶۶۰.
- ↑ عبدالباری، یوم القیامه، ۲۰۰۴م، ص۳۰۶.
- ↑ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۳۷۱ش، ج۵، ۱۳۵
- ↑ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۷۰ش، ج۸، ص۳۰۹
- ↑ برای نمونه: مفید، اوائل المقالات، ۱۳۳۰ش، ص۱۴؛ مفید رساله شرح عقاد الصدوق، ۱۳۳۰ش، ص۵۵؛ طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۴، علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۱- ۴۴۳
- ↑ برای نمونه: طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۴؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱-۵۶۳؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۳-۴۴۵
- ↑ برای نمونه: طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۴؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱-۵۶۳؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۳-۴۴۵
- ↑ ساطع و رفیعا، «مقایسه دیدگاه امام خمینی در باب خلود با سایر آرا مخالف و موافق»، ص۷۹.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۱۱۴، ۳۰۳.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات المکیه، بیتا، ج۳، ص۲۵.
- ↑ ابن عربی، فصوص الحکم، ۱۳۶۶ش، ج۱۷ ص۱۶۹
- ↑ کاشی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۳.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۷۲۶.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۳۴۷-۳۴۹؛ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۱۳۸۶ش، ص۳۸۵.
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۶، ص۸۱.
- ↑ برای نمونه: ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۳۴۹-۳۵۳؛ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۱۳۸۶، ص۳۸۶-۳۹۰.
- ↑ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۱۳۵۴ش، ص ۴۶۰
- ↑ ثقفی تهرانی، روان جاوید، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۶.
- ↑ طباطبائي، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۱۴.
- ↑ پورحسن، «بررسی انتقادی براهین علیه جاودانگی و بقای نفس»، ص۸-۹.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۹۲.
- ↑ کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۶۹.
- ↑ کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۰.
- ↑ کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۰.
- ↑ کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۱.
- ↑ کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۱.
- ↑ ابن سینا، النجاة، ۱۳۷۹ش، ص۶۹۵.
- ↑ ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۳۸۱ش، ص ۳۴۸؛ ابن سینا، النجاة، ۱۳۷۹ش، ص۶۹۵.
- ↑ سهروردی، مجموعه مصنفات، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۲۹-۲۳۰.
- ↑ شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، ۱۳۷۲ش، ص۵۵۰
- ↑ ملاصدرا، العرشیه، ۱۴۲۰ق، ص۹۵.
- ↑ آشتیانی، شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۵-۲۵۶
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۴، ص۳۰۵-۳۰۶
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۴، ص۳۰۷-۳۱۰
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۱۲-۴۱۴
منابع
- آشتیانی، سید جلالالدین، شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، دفتر تبلیغات اسلامی، قم ۱۳۷۸ش.
- ابن سینا، حسین، الاشارات و التنبیهات، تحقیق: مجتبی زارعی،دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۸۱ش.
- ابن سینا، حسین، النجاة، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۹ش.
- ابن عربی، محمد بن علی، فصوص الحکم، و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران، ۱۳۶۶ش،
- ابن عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیه، بیروت،دار صادر، [بی تا].
- ابن قیم جوزیه، حادی الارواح الی بلاد الافراح، چاپ سید جمیلی، بیروت شاکر، قاهره ۱۳۹۲/۱۹۷۲، ج۲۲، چاپ احمد محمد شاکر و احمد عمر هاشم، قاهره ۱۹۸۹.
- اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، الصحیح، [چاپ محمد ذهنی افندی]، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، چااپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره.
- بیهقی، احمد بن علی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶-۱۳۷۵ ش.
- تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش.
- ثقفی تهرانی، محمد، روان جاوید: در تفسیر قرآن مجید، تهران ۱۳۷۶ش.
- جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ش.
- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، انتشارات اسراء، قم. سالهای مختلف.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، بیروت [بی تا].
- رشیدرضا، محمد، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، [تقریرات درس] شیخ محمد عبده، ج۸، قاهره ۱۳۷۱/۱۹۵۲.
- زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
- سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، چاپ هنری کوربن، تهران ۱۳۵۵ش.
- شهرزوری، محمد بن محمود، شرح حکمة الاشراق، چاپ جسین ضیای تربتی، تهران ۱۳۷۲ش.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷-۱۳۶۸/۱۹۴۸-۱۹۴۹، چاپ افست بیروت [بی تا].
- طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، دفتر نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۷ق.
- طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد، تجرید الاعتقاد، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۴۰۷.
- عبدالباری، فرج الله، یوم القیامه بین الاسلام و المسیحیة و الیهودیة، قاهره ۲۰۰۴.
- عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق: حسن حسنزاده آملی، دفتر نشر اسلامی، قم، ۱۴۲۷ق.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۷ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، کتاب المحصل، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۱۱.
- قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
- قرطبی، محمد بن احمد، التذکرة فی احوال الموتی و امور الآخرة، چاپ سید الجمیلی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
- قیصری، داوود بن محمود، شرح فصوص الحکم، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ش.
- کاشی، عبدالرزاق، شرح فصوص الحکم، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۸۳ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات و یلیها رسالة شرح عقائد الصدوق او تصحیح الاعتقاد، چاپ عباسقلی(ص) وجدی (واعظ چرندابی) تبریز ۱۳۳۰ش.
- ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة، با حواشی ملاهادی سبزواری، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۶ش.
- ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، العرشیه، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، ۱۴۲۰ق.
- ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، المبدأ و المعاد، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۴ش.
- ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، اسفار (الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة)، بیروت ۱۹۸۱.
- ملاصدرا شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، تفسیر القران الکریم، چاپ محمد خواجوی، ج۴، قم ۱۳۶۱ش.
پیوند به بیرون
- منبع اصلی مقاله با تلخیص و افزایش: دانشنامه جهان اسلام
- دائره المعارف بزرگ اسلامی