محمدتقی شیرازی

مقاله قابل قبول
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
استناد ناقص
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از محمد تقی شیرازی)
محمدتقی شیرازی
اطلاعات فردی
نام کاملمیرزا محمدتقی شیرازی
لقبمیرزای کوچک • میرزای دوم
نسبایل زنگنه
تاریخ تولد۱۲۵۶ق
محل زندگیشیرازکربلاسامراکاظمین
تاریخ وفات۱۳۳۸ق
محل دفنحرم امام حسین(ع)
شهر وفاتکربلا
خویشاوندان
سرشناس
قاآنی شیرازی (عمو) • شیخ محمدرضا شیرازی (فرزند)
اطلاعات علمی
استادانفاضل اردکانیمیرزا محمدحسن شیرازی
محل تحصیلکربلاسامرا
تألیفاتحاشیه بر مکاسب • رسالة الخلل • القصاید الفاخره • دیوان شعر
سایرمرجع تقلید • سرودن شعر
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیرهبری نهضت استقلال‌طلبی عراق
صدور فتوای جهاد علیه انگلیسی‌های حاکم بر عراق
اجتماعیزعامت حوزه علمیه سامرا و حوزه علمیه کربلا


محمدتقی شیرازی(۱۲۵۶-۱۳۳۸ق)، معروف به میرزای دوم یا میرزای کوچک، از مراجع تقلید و رهبر سیاسی نهضت استقلال‌طلبی عراق در برابر سلطه انگلستان بود. از معروف‌ترین اقدامات وی صدور فتوا با مضمون وجوب نبرد با انگلیسی‌ها است.

تولد و تبار

محمدتقی شیرازی در ۱۲۵۶ق در شیراز به دنیا آمد و از ۱۲۷۱ق در کربلا اقامت گزید.[نیازمند منبع] او فرزند میرزامحبعلی، نوه میرزا محمدعلی گلشن زنگنه و برادرزاده میرزا حبیب‌الله متخلص به قاآنی، شاعر معروف دوره قاجار است.[۱] تبار میرزا محمدتقی شیرازی از ایل زنگنه است که اجدادش در حکومت زندیان (۱۱۲۹–۱۱۷۴ش) در شیراز پایتخت حکومت ساکن شده[۲] و از جدش میرزا محمدعلی گلشن زنگنه به بعد به شیرازی مشهور شده‌اند.[۳]

شیخ محمدرضا شیرازی فرزند او بود که توسط انگلیسی‌ها در زمان جنگ جهانی اول و قیام قیام ۱۹۲۰م عراق به اعدام محکوم شد اما از مرگ رهید و بعدها به عنوان نماینده در مجلس شورای ملی در ایران انتخاب شد.[نیازمند منبع]

تحصیل و تدریس

میرزا محمدتقی شیرازی در کربلا نزد فاضل اردکانی شاگردی کرد و در سال ۱۲۹۱ق با هم‌مباحثه و برادر خانم خود سید محمد فشارکی اصفهانی، به همراه میرزای اول به سامرا رفت و در درس میرزا شرکت نمود. در همان زمان از جانب میرزا برای گروهی از شاگردان او درس می‌گفت.[۴] او قبل از هجرت به سامرا، در درس زین‌العابدین مازندرانی،[۵] و سید علی تقی طباطبایی نیز حاضر می‌شد.[نیازمند منبع]

پس از درگذشت میرزای بزرگ، در ۱۳۱۲ق، اداره حوزه علمیه سامرا را برعهده گرفت. در صفر ۱۳۳۶ق به کاظمین سپس به کربلا رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.[۶] مهاجرت او به کربلا، سبب هماهنگی عملی بین علمای کربلا و نجف و نیز تماس با عشایر و آمادگی برای مقاومت در برابر اشغالگران گردید.[۷]

شاگردان

از جمله شاگردان

مرجعیت

پس از درگذشت میرزا محمدحسن شیرازی در سال ۱۳۱۲ق، برخی از مقلدان او از محمدتقی شیرازی تقلید می‌کردند و با درگذشت آخوند خراسانی در ۱۳۲۹ق و شیخ عبدالله مازندرانی در ۱۳۳۰ق مرجعیت در چند نفر از جمله سید کاظم یزدی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ مهدی خالصی و میرزا محمدتقی شیرازی تقسیم شد و پس از درگذشت سید کاظم یزدی در ۱۳۳۷ق مرجعیت تام شیعیان به میرزای شیرازی رسید.[نیازمند منبع] او در زمینه فقهی بسیار محتاط بود و احتیاطاتش را به فقیهانی همچون شیخ محمدحسن آل کبه بغدادی و سید احمد کربلایی ارجاع می‌داد.[نیازمند منبع] البته بنابر نقل سید محمدحسین حسینی تهرانی، سید احمد از این ارجاع ناراضی بود.[۱۰]

قبر محمدتقی شیرازی در حرم امام حسین(ع)

فتاوای جهاد

محمدتقی شیرازی در سال ۱۳۲۹ق پس از حمله نیروهای روس به شمال ایران و کشتار آزادی‌خواهان، فتوایی در لزوم مقابله با آنان صادر کرد.[۱۱]

فتوای میرزای دوم
«چون در این ایام عفت فرجام هجوم کفار بر ممالک اسلامیه عیناً مشهود و بر احدی مستور نیست، پس بر کافه مسلمین لازم و واجب است که کمر حمایت از اسلام را محکم بسته، در مقصد اتحاد و دفاع از استیلا کفار و اعادی دین مالاً و روحاً و نفساً ساعی و جاهد باشند تا این که بیضه اسلام و ممالک اسلامیه از غلبه کفار، محروس و مشاهد مشرفه و اذان و اقامه و نحو آن‌ها که از شعایر اسلام است مبدل به کنایس و نواقیس و نحو آنها که از علایم عَبَده اوثان است نگردد.»

تاریخ بایگانی

همچنین در آغاز جنگ جهانی اول در ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م که متفقین به دولت عثمانی اعلام جنگ دادند، وی نیز بر ضد تجاوزات متفقین به سرزمین‌های عثمانی، اعلام جهاد کرد.[نیازمند منبع] پس از اشغال فاو توسط نیروهای انگلیسی که مقدمه اشغال عراق بود، میرزامحمدتقی در سامرا سه فتوای جهاد صادر کرد و عشایر و مسلمانان را بر ضد انگلیسی‌ها دعوت نمود و فرزندش محمدرضا را جهت پیوستن به مبارزان و همراهی آنها در جبهه‌های جنگ، به کاظمین فرستاد.[۱۲]

حمایت از تأسیس سازمان جمعیت اسلامی

فتوای میرزای کوچک:

«هیچ مسلمانی حق ندارد، غیرمسلمان را به فرمانروایی و حاکمیت بر مسلمین انتخاب کند.»

تاریخ بایگانی، تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۱.

پس از پایان جنگ جهانی اول و اشغال عراق از سوی انگلیس (۱۳۳۶ق) قرار شد زیرنظر انگلستان، انتخاباتی صورت گیرد تا حاکمی برای عراق انتخاب شود. این امر با مخالفت مراجع و علمای شیعه عراق مواجه شد. در کربلا محمدرضا، فرزند میرزا محمدتقی، در همین راستا سازمان «جمعیت اسلامی» را ایجاد کرد و روحانیونی چون سید هبة‌الدین شهرستانی، عبدالکریم عواد و حسین قزوینی در آن شرکت داشتند. میرزای شیرازی در راستای حمایت از این حرکت، در ۲۰ ربیع‌الاول ۱۳۳۷ق فتوایی صادر کرد.[۱۳]مدتی پس از آغاز فعالیت این جمعیت، انگلیسی‌ها در ذی‌قعده ۱۳۳۷ق شش تن از سران آن را بازداشت کردند و به بغداد فرستادند تا به هندوستان تبعید شوند. میرزای شیرازی نامه‌ای به حاکم انگلیسی عراق نوشت و ضمن اعتراض به این مسأله، آزادی بازداشت‌شدگان را درخواست نمود وقتی با پاسخ منفی حاکم انگلیسی مواجه شد اعلام کرد به ایران مهاجرت می‌کند تا از آنجا فتوای جهاد بر ضد انگلستان صادر نماید. در پی انتشار این خبر نامه‌های بسیاری مبنی بر همراهی با میرزا برای مهاجرت به ایران از نجف، کاظمین و دیگر شهرهای عراق ارسال گردید. این اقدامات باعث شد که تبعیدشدگان در کمتر از چهار ماه به وطن خویش بازگردانده شوند.[۱۴]

نامه‌های سیاسی

میرزامحمدتقی استقلال عراق و مقاومت در برابر اشغال آن توسط انگلیس را در عرصه عربی و بین‌المللی نیز مطرح می‌کرد از جمله:[۱۵]

  • نامه‌ای به شریف‌حسین، حاکم حجاز نوشت و از او خواست تا از جنبش استقلال‌طلبی مردم عراق حمایت کند.[۱۶]
  • نامه‌ای به امیر فیصل در دمشق نوشت و از او درخواست کرد تا از طریق رسانه‌های آزاد در سراسر جهان و گفتگو با دولتمردان اروپا و امریکا، خبر اشغال عراق را منتشر کند.[۱۷]
  • در نامه‌ای که به همراه شیخ الشریعه اصفهانی به رئیس‌جمهور وقت امریکا نوشت، تمایل مردم عراق به انتخاب دولت جدید و مستقل عربی اسلامی و انتخاب پادشاهی مسلمان، مقید به مجلس شورای ملی را به اطلاع او رساند.[۱۸]

فتوای تحریم استخدام در اداره قیومیت انگلیس

میرزای شیرازی طی فتوایی در ۹ جمادی‌الثانی ۱۳۳۸ق اول مارس ۱۹۲۰ استخدام در اداره قیومت انگلیس را برای مسلمانان تحریم کرد و به دنبال آن تعداد زیادی از کارکنان آنجا استعفا دادند.[۱۹]

اندکی پیش از آن به درخواست میرزا در اواخر جمادی‌الاخر ۱۳۳۸ق نشستی محرمانه با حضور شماری از علما، سران عشایر و رهبران فرات میانه در نجف تشکیل شد که طی آن قرار شد، حمله‌ای سراسری توسط نیروهای مردمی علیه انگلیسی‌ها آغاز شود.[۲۰] همچنین در ۱۵ شعبان ۱۳۳۸ق برابر با ۳ مه ۱۹۲۰م اجتماع محرمانه‌ای دیگری در منزل او شکل گرفت و حاضران در مورد فراهم بودن شرایط انقلاب فراگیر علیه انگلیس سخن گفتند و تعهد دادند که از رهنمودهای رهبرشان اطلاعت می‌کنند.[۲۱] [۲۲]

به دنبال پاره‌ای تحرکات انقلابیون مسلمان در بغداد، حاکم انگلیسی آن چند تن از رهبران مهم این جنبش را احضار کرد و مورد توبیخ و تهدید قرار داد. جعفر ابوالتمن، از رهبران مزبور نامه‌ای به میرزای شیرازی نوشت و از او یاری طلبید.[نیازمند منبع]

پیام برای مردم عراق

میراز شیرازی پس از توسعه دامنه مبارزه در بغداد و به دنبال کشته شدن یکی از تظاهرکنندگان به دست نیروهای انگلیس، در ۱۰ رمضان ۱۳۳۸ق/۲۹ مه ۱۹۲۰م ضمن پیامی برای مردم عراق از آنان خواست که از هر ناحیه‌ای گروهی را برای مطالبه حق خویش به بغداد اعزام کنند.[۲۳] حزب «حرس الاستقلال» پس از دستیابی به نامه عمومی آن را در تیراژ وسیعی به چاپ رساند و در بغداد، کاظمین و دیگر نقاط عراق توزیع کرد. در ۱۰ رمضان ۱۳۳۸ق پانزده تن از بزرگان بغداد به نمایندگی اهالی آنجا برای مذاکره با ویلسون حاکم انگلیسی عراق درباره حقوق مشروع خویش نزد وی رفتند. در پی آن، شخصیت‌های معروف کربلا و نجف نیز به چنین اقدامی دست زدند. میرزای شیرازی نیز نامه‌هایی به این نمایندگان نوشت و به آنها توصیه کرد که در مطالبه حقوق مردم عراق، واهمه‌ای به خود راه ندهند.[نیازمند منبع]

تبعید فرزند

مأموران انگلیسی، شیخ محمدرضا فرزند میرزای شیرازی و یازده تن از فعالان انقلاب را که از سران حرکت‌های ضد انگلیسی به شمار می‌رفتند دستگیر و به جزیره «هنگام» تبعید کردند. «میجر بولی» فرماندار انگلیسی حله، در نامه‌ای به میرزا، هدف از این کار را حفظ امنیت و دستگیری اشراری که قصد فساد، غارت اموال و ایجاد رعب و وحشت دارند، ذکر نمود. میرزا پس از دریافت نامه، نامه‌ای به خط شیخ مهدی خالصی در پاسخ حاکم انگلیسی حله نوشت و او را تهدید کرد اگر از مذاکره سر باز زند توصیه به آرامش را ملغی اعلام می‌کند.[۲۴]

میرزای شیرازی در پاسخ به نامه میجر بولی
«به حاکم سیاسی حله میجر بولی که خداوند هدایتش کند. نامه شما را خواندیم و از مضمون آن دچار شگفتی زیادی شدیم. زیرا فراخوانی نیروهای نظامی برای مقابله با افرادی که حقوق حیاتی و مشروع خویش را مطالبه می‌کنند،‌ غیرمعقول است و به هیچ وجه با اصول عدل و منطق همخوانی ندارد… هم اکنون می‌خواهم تا این پیام را به شما برسانم که توسل به نیروهای نظامی برای سرکوب خواسته‌های مردم، مخالف عدل و اداره کشور است و چنانچه این بار نیز از گفتگو با ما سرباز زنید، توصیه من به مردم مبنی بر رعایت آرامش از ریشه ملغی می‌شود و من، مردم و تصمیماتی را که می‌گیرند به حال خود رها می‌کنم. در این صورت مسئولیت همه پیامدهای سوء بر عهده تو و یارانت خواهد بود.»

تاریخ بایگانی، تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۲۹۲

فتوای تاریخی

به گفته خالصی‌زاده، نامه‌های متعددی از رؤسای قبایل برای کسب تکلیف به دست میرزا می‌رسید مبنی بر اینکه انگلیسی‌ها افرادی را برای دستگیری آنها فرستاده‌اند و چاره‌ای جز مقاومت و یا تسلیم ندارند، میرزا در پاسخ آنان تسلیم شدن را حرام و دفاع از خود را واجب اعلام کرد و پس از انتشار پاسخ میرزا، میان عشایر و انگلیسی‌ها جنگ سختی درگرفت.

پاسخ میرزا در کسب تکلیف رؤسای قبایل
«من برای استقلال عراق، فرزند و کلیه کسانی را که در نزدم عزیز و گرامی بودند، فدا کردم. اینک آماده‌ام که جان خود را که همه دارایی من است فدا کنم. اما شما! چنانچه انگلستان بر غصب حقوقتان اصرار دارد و به جنگ و مقابله با شما برخاسته است، واجب است با تمام قدرت از خود دفاع کنید و تن در دادن و تسلیم شدن در مقابل آنان حرام است».

تاریخ بایگانی، [نیازمند منبع]

همچنین میرزا وقتی شرایط را برای آغاز رویارویی سراسری انقلاب علیه اشغالگران آماده یافت، در پاسخ استفتاهایی مبنی بر استفاده از اسلحه در قبال اشغالگران فتوای دفاعیه‌ای صادر نمود.[۲۵]

فتوای تاریخی میرزای دوم
«مطالبه حقوق بر عراقیان واجب است و بر آنان واجب است در ضمن درخواست‌های خویش رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورتی که انگلستان از پذیرش درخواست‌هایشان خودداری ورزد، جایز است به قوه دفاعی متوسل شوند».

تاریخ بایگانی، آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.

همچنین طی فتوایی که برای تمام مسلمانان فرستاد، آنها را به مقاومت در برابر انگلیسی‌ها و بیرون راندشان از سرزمین‌های اسلامی دعوت کرد.[۲۶]

نظارت بر اداره کربلا

پس از آزادی کربلا به دست انقلابیون در ۲۹ شوال ۱۳۳۸ق، مقرر شد شهر توسط دو مجلس علمی و ملی اداره شود: مجلس علمی متشکل از عده‌ای از علما همچون سید هبةالدین شهرستانی، سید ابوالقاسم کاشانی، میرزا احمد خراسانی، سید حسین قزوینی و میرزا عبدالحسین شیرازی (فرزند میرزای شیرازی) بود و رسیدگی به امور دینی و حکمیت در منازعات داخلی شهر و عشایر را برعهده داشت. مأموریت مجلس ملی، گرفتن مالیات، تعیین مسئولان نظامی و اداری و برقراری امنیت بود، میرزا نیز نظارت بر هر دو مجلس را بر عهده داشت.[۲۷]

درگذشت

میرزای شیرازی در ۱۳ ذی‌الحجه ۱۳۳۸ق درگذشت.[۲۸] بر اساس برخی از منابع وی در اثر مسمومیت به دست انگلیسی‌ها به شهادت رسید.[۲۹] شیخ الشریعه اصفهانی بر جنازه او نماز خواند.[۳۰] و در حرم امام حسین(ع) (یکی از حجرات صحن مقدس حسینی)دفن شد.[۳۱] در کتاب ریحانة الادب درگذشت او در نجف و در ۶۸ سالگی ذکر شده است.[۳۲] به مناسبت درگذشت او مجالس ختمی در بیشتر شهرهای شیعه‌نشین برگزار و تعطیل عمومی اعلام شد.[۳۳][۳۴]شعرا و ادبا نیز در مرگ او قصاید متعددی سرودند.[۳۵]

آثار

به گفته آقابزرگ تهرانی میرزای شیرازی آثار بسیاری تألیف کرد برخی از آثار او عبارت‌اند از:

  • حاشیه بر مکاسب شیخ مرتضی انصاری
  • شرح الارجوزة الرضاعیة، سید صدرالدین عاملی
  • رسالة الخلل
  • رسالة صلاة الجمعه
  • حاشیه بر منتخب متاجر میرزای شیرازی اثر شیخ حسن علی طهرانی. [۳۶]
  • دیوان شعر فارسی که بیشتر اشعار آن در ستایش و مرثیه اهل‌بیت است و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است[۳۷] تخلص او «گلشن حائری شیرازی» بوده است.[۳۸]
  • القصاید الفاخره فی مدح العترة الطاهره.[۳۹]

نمونه‌هایی از اشعار میرزای شیرازی

  • سروده ای در باره ماجرای مباهله و مقام امیرالمؤمنین(ع):
«قل تعالوا» گر تجلی کرد در میدان فخر انبیا را دست و لب از شرم بر دندان شود
رتبۀ حیدر اگر از آیه انفس فزودلیک حیدر گر نباشد مصطفی بیجان شود
مصطفی رخ ار نماید مرتضی گردد عیان مرتضی را گر رسد غم مصطفی گریان شود
بنگرد گر بر نصارا یک دم از روی غضب حلقۀ زنّارشان مار شرر افشان شود
دارد آهنگ مصافِ آنکه گر فرمان دهدتار موی هر مسیحی ناوک پیکان شود

[۴۰]

و نیز ابیاتی از شیرازی درباره واقعه غدیر خم:

به رغمِ انفِ حاسدین به جای ختم مرسلین علی امیر مؤمنین به امر کردگار شد
به روز عید محترم چو در غدیر خم عَلَم به دست سید امم علیِّ ذوالفخار شد
بگفت این چنین نبی که هر که را منم ولیّ به جای من بر او علی، امیر و شهریار شد
بدار دوست ای خدا هر آنکه داردش ولانمای لعن هر که را به او ستمگسار شد
تمامِ شرع مرسلین کمالِ دینِ مؤمنین به نصّ مصحف مبین از این خجسته کار شد
شدند خیل دوستان به عیش و وجد توأمان به قلب و جان دشمنان ز نار غم شرار شد

[۴۱]

مطالعه بیشتر

  • میرزا محمدتقی شیرازی سروش استقلال، محمد اصغری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳ش.

پانویس

  1. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
  2. نگاه کنید به دانشیار، مدخل «ایل زنگنه».
  3. «پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه» میرزا محمدتقی شیرازی.
  4. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۱.
  5. حرزالدین، معارف‌الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
  6. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۱.
  7. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۷۶.
  8. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۲.
  9. اصغری نژاد، گلشن ابرار، ج۱، ص۴۵۳
  10. حسینی تهرانی، توحید علمی و عینی، ۱۴۱۷ق، ص۳۲.
  11. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۲۶.
  12. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۴۲-۱۴۳.
  13. حسنی، العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب، ج۱، ص۷۴.
  14. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۶.
  15. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۴.
  16. وثائق الثورة العراقیة الکبری، ج۳، ص۷۲.
  17. وثائق الثورة العراقیة الکبری، ج۳، ص۶۸.
  18. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۵، ۲۸۴.
  19. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۹
  20. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۰.
  21. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
  22. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۰
  23. الحسنی، العراق فی دوری الاختلال و الانتداب، ج۱، ص۹۷-۹۸.
  24. الحسنی، العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب، ج۱، ص۱۰۲
  25. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
  26. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۹۹
  27. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۲۰۳-۲۰۴، پانویس۲۰۳.
  28. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
  29. البلدوی، تاريخ التشيع في سامراء، ص ۴۳.
  30. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۶۶.
  31. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۶، ص۶۶؛ آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
  32. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵.
  33. تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ص۱۸۳
  34. دانشنامه انقلاب اسلامی و تاریخ ایران
  35. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
  36. طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۹، ص۵۹.
  37. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۳.
  38. آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۶۱.
  39. ریحانة الادب، ج۶، ص۶۵
  40. https://talei.kateban.com/post/4900
  41. https://talei.kateban.com/post/4900

منابع

  • «پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه» میرزا محمدتقی شیرازی، انتشار ۱۸ مهر ۱۳۸۷ش، مشاهده ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
  • آقابزرگ، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، نقباء البشر فی القرن الرابع العشر، دارالمرتضی، مشهد، ۱۴۰۴ق.
  • طهرانی، آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ناشر: اسماعيليان قم و كتابخانه اسلاميه تهران‌، ۱۴۰۸ق.
  • دانشیار، مرتضی، «ایل زنگنه»، دانشنامه جهان اسلام (ج۲۱)، ۱۳۹۵ش.
  • البلدوی، أياد عيدان، تاريخ التشيع في سامراء، بغداد، مؤسسة البلداوي الثقافية، ۱۴۲۹ق.
  • الحسنی، عبدالرزاق، العراق فی دوری الاحتلال و الانتداب، صیدا، لبنان، ۱۹۳۵م.
  • جبوری، کامل سلمان، وثائق الثورة العراقیة الکبری و مقدماتها و نتایجها ۱۹۱۴-۱۹۲۳، دارالمورخ العربی، بیروت، ۱۴۳۰ق/۲۰۰۹م.
  • حرزالدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، تعلیق محمد حسین حرزالدین، منشورات مکتبة آیت الله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۵ق.
  • حسینی طهرانی، محمدحسین، توحید علمی و عینی در مکاتیب حکمی و عرفانی میان آیتین علمین: حاج سید احمد كربلایی و حاج شیخ محمدحسین اصفهانی (کمپانی)، علامه طباطبایی، مشهد، ۱۴۱۷ق.
  • رهیمی، عبدالحلیم، تاریخ جنبش اسلامی در عراق (تاریخ الحرکة الاسلامیة فی العراق) ۱۹۰۰-۱۹۲۴، مترجم: جعفر دلشاد، جهارباغ، اصفهان، ۱۳۸۰ش.
  • شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، قم، مؤسسه کتاب‌شناسی، ۱۳۸۹ش.
  • فهد نفیسی، عبدالله، نهضت شیعیان درانقلاب اسلامی در عراق، مترجم: کاظم چایچیان، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴ش.
  • مدرس، میرزا محمدعلی، ریحانة الادب، انتشارات خیام، ۱۳۶۹.
  • https://talei.kateban.com/post/4900