سید محمد طباطبائی فشارکی (۱۲۵۳–۱۳۱۸ق) از مجتهدان و مدرسان فقه و اصول در حوزه علمیه نجف و حوزه علمیه سامراء در قرن چهاردم هجری قمری است. پس از رحلت میرزا محمدحسن شیرازی، علمای حوزه از وی خواستند مرجعیت تقلید شیعه را بر عهده بگیرد اما او امتناع کرد و به تدریس پرداخت. او را مردی پرهیزگار و بی‌اعتنا به دنیا معرفی کرده‌اند. عالمانی چون میرزا محمدتقی شیرازی، عبدالکریم حائری، محمدرضا مسجدشاهی و آقا ضیاء عراقی در کلاس‌های درس او حاضر می‌شدند. وی از نزدیکان و شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی بود و گفته‌شده نقش مهمی در صدور فتوای تنباکو از سوی میرزا داشته است.

سید محمد فشارکی
اطلاعات فردی
نام کاملسید محمد طباطبائی فشارکی
لقباستاد کبیر
تاریخ تولد۱۲۵۳ق
محل زندگینجف
تاریخ وفات۱۳ ذی‌القعده ۱۳۱۸ق
محل دفنحرم امام علی(ع)
شهر وفاتنجف
اطلاعات علمی
استادانفاضل اردکانیمیرزا محمدتقی شیرازی
شاگردانمحمدحسین غروی نائینیشیخ عبدالکریم حائریآقا ضیاء عراقیمحمدرضا مسجدشاهی
محل تحصیلنجفسامرااصفهان
تألیفاتالاغسال • رسالة فی الإجارة
سایراستاد در حوزه علمیه

جایگاه و شخصیت

سید محمد فشارکی از فقیهان شیعه در قرن چهارده قمری است. او را استاد کبیر،[۱] علامه[۲] و نابغه زمان خوانده‌اند.[۳] وی از مدرسان فقه و اصول در نجف و سامرا[۴]

سید محمد فشارکی ارتباط بسیار نزدیکی با میرزا محمدحسن شیرازی معروف به میرزای مجدد داشت. او را محرم اسرار میرزا می‌دانستند. میرزا او را بسیار گرامی می‌داشت و در مسائل مهم با وی مشورت می‌کرد و مدیریت حوزه علمیه سامرا را بدو سپرده بود.[۵] وی حتی جایگاه تدریس خود را به سید محمد واگذار کرد.[۶] فشارکی که معتقد بود تحریم تنباکو اهمیت زیادی در حفظ عزت مسلمانان دارد، نقش مهمی در ترغیب میرزا در صدور فتوای تحریم تنباکو ایفا کرد.[۷]

زندگی و درگذشت

سید محمد طباطبائی فشارکی در سال ۱۲۵۳ق روستای فشارک اصفهان متولد شد.[۸] وی از سادات زواره اصفهان است.[۹] او در شش سالگی پدرش، میرزا ابوالقاسم را از دست داد[۱۰] و در یازده‌سالگی همراه مادرش برای تحصیل علوم دینی به عراق رفت و در شهر کربلا سکونت نمود و تحت تکفل برادر بزرگترش سید ابراهیم کبیر قرار گرفت.[۱۱]

سید محمد فشارکی در ۱۳ ذی‌القعده ۱۳۱۸ق (۱۹۰۰م) در نجف درگذشت.[۱۲] پیکر او را در یکی از حجرات حرم امام علی(ع) دفن کردند.[۱۳] البته در وقایة الاذهان درگذشت او در ذی‌القعده سال ۱۳۱۶ق ذکر شده است.[۱۴]

فشارکی چهار فرزند دارد که تحصیلات حوزوی دارند. سید محمدباقر بزرگترین پسر اوست که داماد محمدتقی شیرازی بود[۱۵] و در سال ۱۳۳۸ق درگذشت.[۱۶] دیگری سید علی‌اکبر بود که به تهران رفت و از علمای آن شهر گردید. سید ابوطالب و سید عباس دو فرزند دیگر فشارکی بود.[۱۷]

زندگی‌نامه علمی

فشارکی در یازده‌سالگی برای تحصیل علوم دینی به عراق رفت و در شهر کربلا سکونت نمود و تحت تکفل برادر بزرگترش سید ابراهیم کبیر قرار گرفت و ادبیات و منطق را از او آموخت.[۱۸] او به مدت ۲۲ سال در کربلا بود و در زمنیه فقه و اصول از محضر اساتیدی استفاده کرد که برخی از آنها:

فشارکی در سال ۱۲۸۶ق به نجف رفت تا از محفل درس سید محمدحسن شیرازی استفاده کند.[۲۳] او درس‌ها را با یار دیرین و برادر خانمش، میرزا محمدتقی شیرازی مباحثه می‌کرد.[۲۴]

در سال ۱۲۹۱ق به دنبال مهاجرت میرزای شیرازی به سامرا، سید محمد فشارکی نیز به سامرا رفت. به گفته آیت‌الله اراکی حضور او در درس میرزای شیرازی برای طلاب مفید بود زیرا که درس را دوباره برای آنها تقریر می‌کرد.[۲۵] بیشتر اوقات طرف بحث میرزای شیرازی بود و بحث آنها گاه ساعت‌ها به طول می‌انجامید.[۲۶]

وی با رحلت میرزای شیرازی در سال ۱۳۱۲ق به کربلا برگشت و در مدرسه حسن‌خان به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت.[۲۷] بعد از آن در سال ۱۳۱۴ق به نجف رفت و مورد حمایت آخوند خراسانی قرار گرفت به این صورت که شاگردانش را به حضور در درس فشارکی تشویق می‌کرد و مبالغی برای او می‌فرستاد تا بین شاگردانش تقسیم کند.[۲۸]

تالیفات

فشارکی دارای آثاری در زمینه فقه و اصول است که برخی از آنها با عنوان «الرسائل الفشارکیة» توسط مؤسسه جامعه مدرسین قم چاپ شده است.[۲۹] سایر آثار او عبارتند از:

  1. الاغسال؛[۳۰]
  2. أصالة البرائة؛[۳۱]
  3. البرائة؛ تقریر دروس سید محمدتقی شیرازی.[۳۲]
  4. الخلل فی الصلاة؛[۳۳]
  5. الدماء الثلاثة؛[۳۴]
  6. رسالة فی الإجارة؛[۳۵]
  7. شرح رسالة البرائة شیخ انصاری؛[۳۶]
  8. الفروع المحمدیة فی الفقه؛[۳۷]
  9. الخیارات؛[۳۸]

شاگردان

شاگردان محفل درسی سید محمد فشارکی را تا سیصد نفر نوشته‌اند.[۳۹] گفته‌اند چون از سامرا به نجف برگشت، بسیاری از شاگردان فقهای دیگر در کلاس او حاضر گشتند. غالب کلاس‌های او در مقبره سید محمدحسن شیرازی و مسجد جامع هندی برگزار می‌شد.[۴۰]
عبدالکریم حائری یزدی (درگذشت۱۳۵۵ق) مؤسس حوزه علمیه قم مهم‌ترین شاگرد فشارکی محسوب می‌شود. حائری همراه فشارکی از نجف به سامرا رفت تا هم‌چنان از کلاس‌های او کسب علم کند.[۴۱] برخی دیگر از شاگردان فشارکی بدین قرار هستند:

ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی

فشارکی را مردی باهیبت و به مقامات دنیوی بسیار بی‌اعتنا توصیف کرده‌اند.[۵۷] بسیار متواضع و فروتن بود. در حیاط خانه‌اش روی زمین می‌نشست و به سوالات ابتدایی طلابی که تازه به حوزه آمده بودند، جواب می‌گفت.[۵۸] از لحاظ معیشتی بسیار تنگدست بود، اما در امور خیر مخصوصاً برپا نمودن عزای امام حسین پیشقدم بود.[۵۹] چون درگذشت چیزی به ارث نگذاشت.[۶۰]
سید حسن صدر که چندین سال با او معاشرت نزدیکی داشت، می‌نویسد وی در مسئله طهارت و نجاست بسیار حساس بود آن چنان‌که نام خدا و اسماء امامان شیعه را بر روی کاغذ نمی‌نوشت. مردی بسیار پرهیزگار بود و هیچ‌گاه از او خطایی ندیدم.[۶۱]

نپذیرفتن مرجعیت دینی

پس از رحلت سید محمدحسن شیرازی بزرگان حوزه علمیه از سید محمد فشارکی خواستند تا مرجعیت دینی شیعیان را برعهده بگیرد. اما او چون معتقد بود ریاست دینی غیر از علم به فقه و اصول توانایی و دانش سیاسی می‌طلبد،[۶۲] نپذیرفت و پیشنهاد داد این امر مهم را به محمدتقی شیرازی بسپارند.[۶۳] خود نیز به نجف برگشت و به تدریس فقه و اصول پرداخت.[۶۴]

توصیه به قرائت زیارت عاشورا در همه‌گیری وبا

عبدالکریم حائری یزدی نقل کرده‌است زمانی در شهر سامرا بیماری وبا شیوع پیدا کرد. سید محمد فشارکی به علما و مردم توصیه کرد تا ده روز زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را به مادر امام زمان(عج) اهدا کنند و او را واسطه قرار دهند تا خداوند این بیماری را از شیعیان دور کند. با عمل کردن مردم به این توصیه دیگر کسی از شیعیان در اثر ابتلا به وبا از دنیا نرفت. وقتی اهل سنت شهر این واقعه را دیدند آنان نیز به خواندن زیارت روی آوردند تا از آن بیماری مصون گردند.[۶۵][یادداشت ۱]

حل مشکل علمی از طریق غیرعادی

سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید، در کتاب جرعه‌ای از دریا با دو واسطه نقل کرده است که زمانی سید محمد فشارکی در یک مسئله علمی مشکلی پیش می‌آید. برای خلوت کردن به کنار رودخانه فرات می‌رود. در همان حال تفکر و تنهایی، مردی در لباس عرب از مشکل علمی‌اش می‌پرسد، اما سید بی‌اعتنایی می‌کند. آن مرد خودش مسئله علمی را بازگو می‌کند و محل اشکال و نیز اشتباهات فشارکی را بیان می‌کند. فشارکی تعجب کرده بلند می‌شود تا آن فرد را ببیند، اما هرچه می‌گردد دیگر پیدایش نمی‌کند.[۶۶]

پانویس

  1. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۴، ص۳۴۲.
  2. قمی، الکنی و الألقاب، ۱۴۲۹ق، ص۶۸۹.
  3. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  4. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  5. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۴.
  6. جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، اصفهان، ۱۳۸۵، ص۴۱۷.
  7. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، ۱۳۸۴ش، ج۴، ص۳۱۲.
  8. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  9. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۳.
  10. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۴، ص۱۴۳۶
  11. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ص۱۴۳.
  12. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  13. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۳؛ حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  14. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۵.
  15. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۵، ص۱۵۳۶
  16. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  17. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۵.
  18. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ص۱۴۳؛ انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۶۹.
  19. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۴، ص۱۴۳۶
  20. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  21. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  22. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۶۹.
  23. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۶.
  24. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۷۱.
  25. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۷۱.
  26. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۷۱.
  27. انصاری قمی، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۷۵.
  28. انصاری قمی، اختران فقاهت،۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۷۵.
  29. انصاری قمی، اختران فقاهت، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۶۹.
  30. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  31. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  32. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  33. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  34. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  35. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  36. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  37. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  38. آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۸۰.
  39. شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۲۸۳.
  40. مسجدشاهی، وقایة الاذهان، ص۱۴۴.
  41. گروه علمی، موسوعه طبقات الفقهاء، ج۱۴(قسم اول)، ۱۴۱۸، ص۳۶۵.
  42. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  43. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، پژوهشکده باقرالعلوم، ج۴، ص۳۱۱.
  44. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  45. معلم حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۶، ص۲۲۱۵
  46. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  47. غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۷۵.
  48. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۸.
  49. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، پژوهشکده باقرالعلوم، ج۴، ص۳۰۷.
  50. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، پژوهشکده باقرالعلوم، ج۴، ص۳۱۰.
  51. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، پژوهشکده باقرالعلوم، ج۴، ص۳۱۱.
  52. درگذشتگان، مجله آیینه پژوهش، ش۳۳، ص۱۶.
  53. مهدوی، اعلام اصفهان، ۱۳۸۶ش، ص۵۲۱.
  54. جواهر کلام، تربت پاکان قم، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۵۵۹.
  55. جواهر کلام، تربت پاکان قم، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۲۰۹۰.
  56. جواهر کلام، تربت پاکان قم، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۲۱۲۲.
  57. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ۱۲۵.
  58. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۴، ج۴، ص۱۴۳۶
  59. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  60. جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، اصفهان، ۱۳۸۵، ص۴۱۷.
  61. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۳.
  62. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۸۲.
  63. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج۹، ص۴۷.
  64. غروی، مع علماء النجف الأشرف، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۳۵۶.
  65. شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۳، ص۳۳۰.
  66. شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۳، ص۳۲۸.

یادداشت

  1. این قضیه به میرزای دوم نیز نسبت داده شده است. رک: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه، گلشن ابرار، ۱۳۸۴ش، ج۴، ص۳۱۴.

منابع

  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۳۰ق.
  • شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، قم، مؤسسه کتاب‌شناسی، ۱۳۸۹ش.
  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، چ۳، ۱۴۰۳ق.
  • امین، محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، چ۱، ۱۴۰۳ق.
  • جناب، علی، رجال و مشاهیر اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چ۱، ۱۳۸۵ش.
  • جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان قم، قم، انصاریان، چ۱، ۱۴۲۴ق.
  • حکیم، حسن عیسی، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، قم، مکتبة الحیدریه، چ۱، ۱۴۲۷ق.
  • صدر، حسن، تکملة أمل الآمل، بیروت، دار المؤرخ العربی، چ۱، ۱۴۲۹ق.
  • غروی، محمد، مع علماء النجف الأشرف، بیروت، دارالثقلین، چ۱، ۱۴۰۱ق.
  • قمی، عباس، الکنی و الألقاب، قم، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ۱، ۱۴۲۹ق.
  • گروه علمی مؤسسه امام صادق (ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسة الإمام الصادق (علیه‌السلام)، چ۱، ۱۴۱۴۸ق.
  • لجنه العلمیه، معجم طبقات المتکلمین، قم، مؤسسة الإمام الصادق (علیه‌السلام)، چ۱، ۱۴۲۴ق.
  • مسجدشاهی، محمدرضا، وقایة الاذهان، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، چ۱، ۱۴۱۳ق.
  • معلم حبیب آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار، اصفهان، نفائس مخطوطات اصفهان، چ۱، ۱۳۶۴ش.
  • مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چ۱، ۱۳۸۶ش.
  • مهدوی، سید مصلح الدین، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، قم، نشر الهدایه، ۱۳۶۷ش.