زید بن موسی بن جعفر(ع)، معروف به زید النّار، فرزند امام کاظم(ع) و برادر امام رضا(ع) بود. زید در قیام علویان به رهبری ابنطباطبا و ابوالسرایا در عراق (در سالهای ۱۹۹ و ۲۰۰ق) که منجر به تصرف بصره گردید، شرکت داشت.
رفتار خشن او با طرفداران بنیعباس در بصره، نارضایتی امام رضا(ع) را بدنبال داشت و سوگند یاد نمود که هرگز با زید سخن نگوید. پس از مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره توسط عباسیان، زید به اسارت در آمد و در حکومت مستعین در سامرا درگذشت.
نام | زید بن موسی |
---|---|
نقش | حضور در شورش ابن طباطبا و ابو السرایا |
درگذشت | حدود ۲۵۰ق |
لقب(ها) | زیدالنّار |
پدر | امام کاظم (ع) |
امامزادگان مشهور | |
عباس بن علی • زینب کبری • فاطمه معصومه • سید محمد • شاهچراغ • سیده نفیسه سایر امامزادگان |
زندگی
اطلاعات دقیق و کامل درباره زمان و مکان تولد و فوت زید و دیگر اجزای زندگی شخصی او در دست نیست. زید بن موسی، برادر امام رضا(ع) بود و در حدود ۲۵۰ق همزمان با خلافت مستعین، در سامراء درگذشت.[۱]
ناخشنودی امام رضا(ع)
سخنان توبیخ آمیز امام رضا(ع)
خطاب به زید:
«ای زید! آیا تو را سخن مردم نادان اهل کوفه مغرور نموده است که روایت کنند «فاطمه عفّت خود را نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذریهاش حرام ساخت»؟ این سخن، فقط مخصوص حسن و حسین است. اگر گمان میبری که تو با معصیت خداوند عزّ و جلّ به بهشت روی و پدرت موسی بن جعفر(ع) اطاعت خدا کند و او نیز به بهشت داخل شود، در این صورت تو در نزد خداوند گرامیتر از او خواهی بود! به خدا سوگند هیچکس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسید، و تو میپنداری با معصیت بدان میرسی، پس گمان تو گمان بدی است»
زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.
حضرت در پاسخش فرمود: «تو هنگامی برادر منی که خداوند عزّ و جلّ را اطاعت کنی. خداوند پسر نوح را هم چون معصیت کرد از خاندان او بیرون راند.»
عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص۲۳۴
چند روایت از امام رضا(ع) در شماتت زید و دعوت وی به رعایت تقوا و پرهیز از معاصی آمده است.[۲] پس از خشونت او در بصره در جریان قیام ابنطباطبا و ابوالسرایا، بنابر برخی روایات، امام رضا(ع) در مواجهه با زید، از نحوه رفتارش، انزجارآمیز سخن گفت و سوگند یاد نمود که هرگز با زید سخن نگوید.[۳]
شرکت در شورش ابن طباطبا و ابوالسرایا
منابعی که از زید سخن گفتهاند، فقط به نقش وی در شورش ابن طباطبا و ابوالسرایا در عراق (در سالهای ۱۹۹ و ۲۰۰ق) اشاره کردهاند. علت و چگونگی پیوستن او به این شورش روشن نیست. گفته شد که بعد از مرگ ابن طباطبا، هنگامی که ابوالسرایا و یارانش با جوانی علوی به نام محمد بن محمد بن زید بیعت کردند، او، زید بن موسی را به ولایت اهواز منصوب کرد.[۴]
زید در راه اهواز، به کمک عباس بن محمد جعفری، والی منتخب ابوالسرایا، به بصره شتافت و با غلبه بر حسن بن علی معروف به مأمونی، عامل عباسیان در بصره، آن شهر را تصرف کرد.[۵] زید بن موسی اندکی بعد، عباس بن محمد را نیز بیرون نمود و بصره را ضمیمه قلمرو خود کرد.[۶]
لقب زید النار
زید پس از غارت اموال مردم، دستور داد خانههای بنی عباس و طرفدارانشان را آتش زدند و هرگاه یکی از آنان را نزد وی میبردند، دستور میداد که او را در آتش بسوزانند، ازاینرو به زیدالنّار ملقب شد.[۷][یادداشت ۱]
اسارت
با مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره به دست سپاه عباسی، زید به اسارت درآمد.[۹] نحوه اسارت وی را متفاوت نقل کردهاند. طبری بر آن است که وی، امان خواست و علی بن ابی سعید، فرمانده سپاه عباسی، به او امان داد.[۱۰] بنا به روایتی دیگر، او را به بغداد نزد حسن بن سهل فرستادند، حسن بن سهل درصدد قتل او بود اما چون هیچ دستوری از مأمون برای این کار دریافت نکرده بود و یکی از درباریان نیز او را از عواقب این کار بیم داد، از کشتن وی صرف نظر کرد.
زید تا زمان بیعت مردم بغداد با ابراهیم بن مهدی، در زندان بود. در این هنگام، طرفداران مأمون او را از زندان بیرون آوردند و نزد مأمون فرستادند.[۱۱] بلعمی بر آن است که زید از زندان علی بن ابی سعید گریخت و به عبدالله، برادر ابوالسرایا، پیوست و درصدد فتح بصره برآمد اما اسیر شد و او را به بغداد فرستادند.[۱۲] در بغداد، در زندان بود تا هنگامی که شورشیان او را فراری دادند و پنهان شد.[۱۳] در ادامۀ این روایت، بلعمی از تصمیم بغدادیان برای به خلافت نشاندن زیدالنّار سخن گفته است.
روایت گردیزی نیز حاکی از آن است که حسن بن سهل، پس از قتل ابوالسرایا، زید را نزد مأمون فرستاد.[۱۴] گفته شده که مأمون به احترام امام رضا(ع) او را به نزدش فرستاد و امام هم به شدت او را توبیخ و نکوهش کرد.[۱۵]
فرزندان
بنابر برخی نقلها، وی ۱۰ پسر داشت،[۱۶] اما ابنعِنَبه او را دارای ۴ پسر به نامهای حسن، حسینالمحدّث، جعفر و موسی اصّم دانسته و برآن است که نسل وی در مغرب، عراق (بنوصعب، بنومکارم) و ایران پراکندهاند.[۱۷]
پانویس
- ↑ زرکلی، اعلام، ۱۹۸۰م، ج۳، ص۶۱.
- ↑ ابنبابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۷، ۴۴۹-۴۵۰؛ ابنخلّکان، وفیات الاعیان، الناشر دارصادر بیروت، ج ۳، ص۲۷۱
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، عیون اخبار الرضا، ۱۴۰۴ق، ص۴۴۸؛ ابنخلّکان، وفیات الاعیان،الناشر: دار صادر - بيروت، ج ۳، ص۲۷۱.
- ↑ نک: بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص۵۴۸؛ ازدی، تاریخ الموصل، ص۳۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۴-۳۵۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۵؛ یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص۴۴۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص۳۲۲.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص۵۴۹؛ ابناثیر، ج ۶، ص۳۰۵
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۸۵ق،ص۳۵۴-۳۵۵؛ گردیزی، تاریخ گردیزی، ص۱۷۳-۱۷۴؛ ابنمسکویه، تجارب الامم، ۱۴۲۱ق، ج ۴، ص۱۱۸؛ ابناثیر، ج ۶، ص۳۱۰
- ↑ ابن مسکویه، تجارب الامم، ۱۴۲۱ق، ج۴۷ ص۱۱۸
- ↑ طبری، تاریخ، منشورات موسسة الاعلمي للمطبوعات بيروت - لبنان، ج۷، ص۱۲۳
- ↑ طبری، تاریخ، ج ۸، ص۵۳۵
- ↑ ابنبابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸-۴۴۹؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج ۴، ص۱۱۸.
- ↑ ابن مسکویه، تجارب الامم وتعاقب الهمم،۱۴۲۱ ق، ج۴، ص۱۱۸.
- ↑ بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۲، ص۱۲۳۸-۱۲۳۹
- ↑ گردیزی، تاریخ گردیزی، ص۱۷۳
- ↑ ابنبابویه، عیون اخبار الرضا، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۹
- ↑ ابنحزم، جمهره انساب العرب، دار الکتب العلميه، الناشر منشورات محمد علي بيضون، ص۶۴.
- ↑ ابن عنبه، الفصول الفخریه، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص۱۴۰.
یادداشت
منابع
- ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، قم، ۱۳۸۴ق/۱۴۲۶م.
- ابن حزم، جمهرة انسابالعرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان،المحقق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر - بيروت، ۱۹۹۰تا ۱۹۹۴م.
- ابنعنبه، الفصولالفتحریه، چاپ محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ق.
- ابن مسکویه، تجارت الامم، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم المظفر، نجف ۱۳۸۵ش/۱۹۶۵م.
- احمد بن یحیی بلاذری، انسابالاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۶م.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقيق: سهيل زكار و رياض الزركلي، الناشر: دار الفكر - بيروت، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ۱۹۹۶م.
- بلعمی، تاریخ نامه طبری، چاپ محمدروشن، تهران، ۱۳۶۶ش.
- زرکلی، خیرالدین، الأعلام: قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۸۰م.
- صدوق، محمد، عیون اخبارالرضا، تصحیح و مقدمه و تعلیقه: حسین اعلمی، منشورات مؤسسة الاعلمي للمطبوعات بيروت،
۱۴۰۴ق، ۱۹۸۴م.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، منشورات موسسة الاعلمي للمطبوعات بيروت، بی تا.
- عبدالحی گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحی مجیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
- یزید بن محمد ازدی، تاریخالموصل، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.