حکیم بن حزام

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از حکيم بن حزام بن خويلد)
حکیم بن حزام
مشخصات فردی
نام کاملحکیم بن حزام بن خویلد الاسدی القرشی
کنیهابوخالد
زادروز۱۳ سال پیش از عام الفیل (۵۶۰م)
محل زندگیمکه و مدینه
نسب/قبیلهقریش
خویشاوندانحضرت خدیجه(س)(عمه)، زبیر بن عوام(پسرعمو)، عبدالله بن حکیم(فرزند)
درگذشت۵۴ق در مدینه
مشخصات دینی
زمان اسلام آوردنپس از فتح مکه در ۸ق
نحوه اسلام آوردنبا وساطت عباس بن عبدالمطلب
حضور در جنگ‌هادر بدر، علیه مسلمانان
دیگر فعالیت‌هاحامی خلافت عثمان


حَکیم بن حِزام صحابه پیامبر اکرم(ص) و از چهره‌های سرشناس قریش بود. او برادرزاده حضرت خدیجه(س) و پسرعموی زبیر بن عوام بود. منابع اهل‌سنت از تولد او در کعبه سخن گفته‌اند که این ادعا علاوه بر ضعف سندی در راستای فضیلت‌تراشی زبیریان برای خویشاوندان و کمرنگ کردن فضیلت تولد امام علی(ع) در کعبه ارزیابی شده است.

حکیم فردی ثروتمند و نیکوکار بود. او در زمان جاهلیت، زید بن حارثه را برای حضرت خدیجه(س) خریداری کرد و در زمان محاصره اقتصادی مسلمانان در شعب ابی‌طالب برای حضرت خدیجه(س) آذوقه می‌برد. حکیم از شرکت‌کنندگان در دارالندوه برای مقابله با پیامبر اسلام(ص) بود و در تصمیم‌گیری برای قتل پیامبر(ص) توسط جوانان قبیله‌های مختلف حضور داشت. وی در غزوه بدر علیه مسلمانان نیز شرکت کرد و از حامیان مالی لشکریان قریش بود. حکیم در این جنگ در آستانه مرگ قرار گرفت؛ اما جان سالم به در برد.

او در جریان فتح مکه به همراه فرزندانش اسلام را پذیرفت و پس از مدتی به مدینه مهاجرت کرد. حکیم از افرادی بود که برای تألیف قلوب، غنیمت بیشتری در جنگ حنین دریافت کرد. وی از طرفداران سرسخت عثمان بن عفان خلیفه سوم بود و در تدفین او مشارکت کرد و بر جنازه او نماز خواند.

حکیم پس از عثمان با امام علی(ع)، بیعت نمود؛ اما امام را در جنگ‌ها یاری نکرد. پسرش عبدالله از پرچمداران سپاه عایشه در جنگ جمل بود که در این جنگ کشته شد. از حکیم روایات و گزارش‌های مختلفی در زمینه‌های مختلف تاریخی و فقهی نقل شده است. شوشتری از عالمان علم رجال او را عثمانی مذهب دانسته و معتقد است بدون رضایت قلبی با امام علی(ع) بیعت کرد.

معرفی اجمالی

حکیم بن حزام بن خویلد الاسدی القرشی[۱] المکی[۲] با کنیه ابوخالد[۳] از نوادگان قصی بن کلاب[۴] و از قبیله بنی‌اسد بود.[۵] حکیم از چهره‌های سرشناس و اشراف قریش[۶] در زمان جاهلیت و اسلام دانسته شده است.[۷] او صحابه پیامبر اکرم(ص)[۸] و حتی ادعا شده رفیق پیامبر(ص) قبل از بعثت و بعد از آن بود[۹] و از محبت زیاد او به پیامبر(ص) سخن به میان آمده است.[۱۰]

حکیم ۱۳ سال قبل از عام الفیل[۱۱] در مکه به دنیا آمد.[۱۲] وی ۱۲۰ سال عمر کرد.[۱۳] گفته شده ۶۰ سال در جاهلیت و ۶۰ سال در اسلام زندگی کرد.[۱۴] حکیم در سال ۵۰ق یا ۵۴[۱۵] یا ۶۰ق[۱۶] و در زمان حکومت معاویة بن ابی‌سفیان در مدینه از دنیا رفت.[۱۷] او در اواخر عمر نابینا شده بود.[۱۸] و دائما از این موضوع شکایت می‌کرد.[۱۹]

حکیم بن حزام در جاهلیت از شرکت‌کنندگان در جنگ فجار بود و پدرش را در این جنگ از دست داد.[۲۰] او دانا، نیکوکار، پارسا و ثروتمند دانسته شده است.[۲۱] گفته شده وی از عالمان علم انساب[۲۲] به خصوص نسب قریش و اخبار آنها بود.[۲۳] یکی از درهای مسجدالحرام با نام باب حکیم بن حزام شناخته می‌شود.[۲۴]

ادعای تولد حکیم در کعبه

طبق پاره‌ای از نقل‌ها مادر حکیم بن حزام با نام حکیمه[۲۵] یا صفیه (فاخته) دختر زهیر بن الحارث[۲۶] وی را در کعبه به دنیا آورد.[۲۷] مسلم نیشابوری در صحیحش، مدعی شده است که حکیم بن حزام در درون کعبه به دنیا آمده است؛[۲۸] اما برای این ادعا هیچ مستندی ذکر نکرده است. نووی از عالمان اهل‌سنت در قرن ۷ق به نقل از دیگران آورده است که حکیم در درون کعبه به دنیا آمده و کسی جز او در کعبه به دنیا نیامده است و سپس مدعی شده که علما، اخبار مربوط به تولد امام علی(ع) در کعبه را ضعیف قلمداد کرده‌اند.[۲۹] اما تعدادی منابع شیعه[۳۰] و اهل‌سنت[۳۱] سند آن را ضعیف دانسته و این ادعا را رد کرده‌اند. گفته شده که راویان این روایت نیز بر اساس قواعد رجالی اهل‌سنت ضعیف هستند.[۳۲] و نیز گفته شده این فضیلت‌تراشی برای کمرنگ کردن فضیلت تولد امام علی(ع) در کعبه بوده است.[۳۳]

سید جعفر مرتضی عاملی معتقد است علاقه زبیریان به حکیم و خویشاوندی آنها با وی در منقبت‌تراشی برای او تأثیرگذار بوده و زمینه را برای جعل و اختصاص روایت تولد در کعبه به او را فراهم کرد. این در حالی است که اخبار متواتر فراوانی وجود دارد که امام علی(ع) را تنها شخصی دانسته که در کعبه به دنیا آمد و این منقبت تنها اختصاص به آن امام دارد.[۳۴] هرچند گفته شده در صورت صحت گزارش و ورود مادر حکیم به کعبه، فضیلتی برای حکیم محسوب نمی‌شود؛ زیرا طبق گزارش‌ها درِ کعبه به خاطر مناسبتی باز بود و مادر حکیم به همراه زنان قریش وارد آن شد؛ این درحالی است که کعبه در زمان تولد امام علی(ع) بسته بود که به امر خداوند دیوار آن شکافته و مادر امام وارد کعبه شد و به مدت سه روز در آن ماند.[۳۵]

مقابله با اسلام و پیامبر اکرم(ص)

حکیم بن حزام از شرکت‌کنندگان در دارالندوه محل تشکیل جلسات مهم اعراب بود. وی در تصمیم‌گیری‌های دارالندوه علیه پیامبر اکرم(ص) شرکت می‌کرد. از جمله اجتماعی که نتیجه آن تصمیم برای قتل پیامبر(ص) توسط جوانان قبیله‌های مختلف بود.[۳۶] گفته شده فقط افراد بالای ۶۰ سال حق شرکت در جلسات دارالندوه را داشتند؛ اما حکیم تنها کسی بود که از سن ۱۵ سالگی در این جلسات شرکت می‌کرد.[۳۷]

شرکت در غزوه بدر علیه مسلمانان

حکیم علیه مسلمانان در غزوه بدر شرکت کرد و از تأمین‌کنندگان خوراک برای لشکریان قریش بود.[۳۸] هرچند گفته شده او با جنگ مخالف بود و از قریش خواسته بود تا از جنگ منصرف شوند.[۳۹] رسول خدا(ص) پس از فهمیدن حضور اشراف قریش چون حکیم در این جنگ فرمود که مکه جگرگوشه‌های خود را به این جنگ فرستاده است.[۴۰] حکیم در جنگ بدر در آستانه کشته شدن قرار گرفت؛ اما در نهایت نجات یافت.[۴۱] او بعد از مسلمان شدنش زمانی‌که می‌خواست سوگند مهمی به زبان آورد، می‌گفت: سوگند به خدایی که مرا در جنگ بدر نجات داد.[۴۲] او کسی است که خبر مشاهده شدن ملائکه و کمک آنها به مسلمانان در این جنگ را گزارش کرده است.[۴۳]

مسلمان‌شدن در فتح مکه

حکیم بن حزام در سال ۸ق و در جریان فتح مکه به همراه فرزندان خود مسلمان شد.[۴۴] هنگامی‌که رسول خدا(ص) با لشکریانش برای فتح مکه در نزدیکی مکه مستقر شد، حکیم و ابوسفیان برای کسب اطلاعات از مکه خارج شدند و پس از ملاقات با عباس بن عبدالمطلب نزد پیامبر(ص) رفته و پس از گفتگوهایی با ایشان،[۴۵] صبح روز بعد اسلام را پذیرفت.[۴۶] پیامبر هنگام ورود به مکه خانه حکیم را خانه امن معرفی کرد.[۴۷] در روایتی آمده که پیامبر(ص) یک روز قبل از فتح مکه به چهار نفر که یکی از آنها حکیم بود اشاره کرد و فرمود که دوست ندارد آنها در کفر باقی بمانند.[۴۸]

در گزارشی آمده که حکیم از پذیرفتن دیرهنگام اسلام و عدم هجرت به مدینه و همچنین تبعیت از مشرکان قریش و تقلید از پدران و بزرگان خود ابراز پشیمانی کرد.[۴۹] او تا زمانی که در مکه بود، ملک و مسئولیت دارالندوه را به عهده داشت؛ اما سرانجام آن را به معاویة بن ابوسفیان فروخت[۵۰] و مبلغ آن را در راه خدا خرج کرد.[۵۱] حکیم بعد از مدتی به مدینه مهاجرت کرد و در آن شهر ساکن شد.[۵۲]

شرکت در غزوه حنین

حکیم از طلقاء[۵۳] و افراد مؤلفة قلوبهم[۵۴] و از شرکت‌کنندگان در غزوه حنین بود[۵۵] و حضرت محمد(ص) از غنیمت‌های به دست آمده در این جنگ به او بخشید.[۵۶] داستان نصیحت رسول خدا(ص) به او پس از درخواست چندباره برای دریافت غنیمتِ بیشتر به صورت پرتکرار در منابع بازتاب داشته است.[۵۷] گفته شده او بعد از شنیدن نصیحت پیامبر(ص) تا آخر عمر چیزی را از کسی دریافت نکرد.[۵۸]

حمایت از عثمان

حکیم بن حزام از طرفداران سرسخت عثمان بن عفان، خلیفه سوم قلمداد شده[۵۹] و از کسانی بود که در تدفین عثمان مشارکت کرد[۶۰] پس از کشته‌شدن عثمان، جنازه او سه روز روی زمین ماند و اجازه دفن پیدا نکرد.[۶۱] حکیم بن حزام به همراه جبیر بن مطعم نزد امام علی(ع) رفته و از او تقاضای دفن عثمان نمودند و امام نیز موافقت کرد.[۶۲] اقدام آنان برای دفن عثمان در بقیع با مخالفت معترضان روبه رو شد.[۶۳] معترضان از آنها خواستند تا عثمان در قبرستان یهودیان دفن شود. حکیم قسم یاد کرد تا زمانی که او به‌عنوان یکی از فرزندان قصی زنده است، نمی‌گذارد با جنازه عثمان چنین برخورد شود.[۶۴] او در نهایت با وجود مخالفت‌های شدید[۶۵] بر جنازه عثمان نماز خواند[۶۶] و او را در منطقه خارج از بقیع به نام حش کوکب به خاک سپرد. که بعدا در زمان معاویة بن ابی‌سفیان به بقیع ملحق شد.[۶۷]

عدم همراهی امام علی(ع)

حکیم پس از به خلافت رسیدن امام علی(ع) با وی بیعت کرد؛ اما از همراهی امام در جنگ‌ها خودداری نمود و بر ضد او نیز وارد جنگ نشد.[۶۸] هرچند گفته شده که حکیم از خونخواهان عثمان حمايت اخلاقى كرد.[۶۹] امام علی(ع) بعد از جنگ جمل هنگامی‌که بالای سر جنازه عبدالله فرزند حکیم که در سپاه عایشه قرار داشت، رسید، فرمود که او با پدر خود مخالفت کرد. پدرش هرچند ما را یاری نکرد؛ اما از بیعت با ما خارج نشد.[۷۰]

راوی حدیث

حکیم بن حزام از روایان پیامبر اسلام(ص) دانسته شده است.[۷۱] از وی حدود چهل روایت[۷۲] در صحاح سته[۷۳] نقل شده است.

از حکیم گزارش‌هایی در زمینه‌های مختلف تاریخی چون حلف الفضول،[۷۴] ازدواج پیامبر(ص) با حضرت خدیجه[۷۵] و جنگ بدر نقل شده است.[۷۶] چنان‌که گزارش او در مورد جنگ بدر به مروان بن حکم در منابع بازتاب داشته است.[۷۷] در منابع به روایاتی از او در زمینه‌های فقهی نیز اشاره شده است.[۷۸]

شیخ طوسی در کتاب رجال[۷۹] و همچنین برخی منابع رجالی شیعه[۸۰] از نام حکیم به‌عنوان یکی از صحابه و راویان پیامبر(ص) یاد کرده اما در مدح یا ذم او مطلبی نیاورده‌اند. محمد تقی شوشتری در قاموس الرجال با اشاره به نیکو دانسته شدن اسلام وی نزد اهل‌سنت، او را عثمانی سرسخت قلمداد کرده و معتقد بود که به اکراه با امام علی(ع) بیعت نمود.[۸۱]

بستگان سرشناس

حکیم بن حزام برادرزاده حضرت خدیجه(س)[۸۲] و پسرعموی زبیر بن عوام بود.[۸۳] برادرش خالد بن حزام از مهاجران به حبشه بود که در بین راه با نیش مار از دنیا رفت.[۸۴] گفته شده آیه ۱۰۰ سوره نساء، در شأن او نازل شد.[۸۵]

حکیم بن حزام سه پسر به نام‌های عبدالله، خالد و هشام داشت.[۸۶] برخی به فرزند چهارمی به نام یحیی نیز اشاره کرده‌اند[۸۷] که همگی صحابه پیامبر بودند.[۸۸] پسرش عبدالله در سپاه عایشه در جنگ جمل پرچمدار لشکر بود.[۸۹] وی در این جنگ به دست مالک‌ اشتر کشته شد.[۹۰] پدر عبدالله مخالف حضور او در جنگ علیه امام علی(ع) بود.[۹۱] فرزند دیگرش هشام قبل از پدر از دنیا رفت؛[۹۲] هرچند از کشته شدنش در جنگ اجنادین نیز سخن به میان آمده است.[۹۳] عبدالله نوه عبدالله بن حکیم همسر سکینه دختر امام حسین(ع) دانسته شده است.[۹۴] عمرو بن خالد صیداوی از شهدای کربلا[۹۵] نوه حکیم بن حزام بود.[۹۶]

پیشه و ثروت حکیم

حکیم بن حزام در زمان جاهلیت به کار تجارت مشغول بود و سفرهای تجاری به یمن و شام داشت.[۹۷] به همین جهت او را از ثروتمندترین مردم دانسته‌اند.[۹۸] شوشتری نویسنده قاموس الرجال در گزارشی از خرید آذوقه شهر و احتکار آن توسط حکیم و مذمت پیامبر(ص) از اقدام او سخن به میان آورده است.[۹۹] گفته شده حکیم فردی مهمان‌نواز[۱۰۰] و سخاوتمند بود.[۱۰۱] او مدعی بود بخشی از سود معاملات خود را بین فقیران قبیله تقسیم می‌کرد.[۱۰۲]

حکیم در یکی از مراسم حج صد شتر قربانی و صد برده آزاد کرد.[۱۰۳] و حتی از اهدای صد[۱۰۴] یا هزار گوسفند[۱۰۵] نیز سخن به میان آمده است. برخی این سخاوتمندی او را مختص به زمان اسلام ندانسته و به همین مقدار بخشندگی در زمان جاهلیت اشاره کرده‌اند.[۱۰۶] و حتی گفته شده او در زمان جاهلیت هیچ کار خیری انجام نداده؛ مگر آن‌که در اسلام نیز همان کار را انجام داده است.[۱۰۷] حکیم زمانی که مشرک بود، لباس گران‌بهایی را به پیامبر(ص) اهدا کرد. رسول خدا(ص) از قبول هدیه به علت مشرک بودن حکیم اجتناب کرد؛ اما آن را از او خرید و به اسامة بن زید اهدا کرد.[۱۰۸]

گفته شده حکیم از هیچ‌یک از خلفا مبلغی دریافت نکرد.[۱۰۹] ابوبکر بن ابی‌قحافه و عمر بن خطاب در زمان خلافتشان قصد داشتند تا برای او هدایا و مقرری‌هایی در نظر بگیرند؛ اما او با درخواست آنها مخالفت کرد.[۱۱۰] در پاره‌ای گزارش‌ها از نصیحت حکیم به عمر بن خطاب در نبخشیدن مال به قریش سخن به میان آمده است. او معتقد بود که این کار قریشیان را از تجارت باز می‌دارد و در آینده بعد از خلیفه معلوم نیست که این بخشندگی ادامه داشته باشد.[۱۱۱]

پشتیبانی از حضرت خدیجه(س)

حکیم بن حزام، زید بن حارثه را برای حضرت خدیجه(س) خریداری کرد. خدیجه پس از ازدواج با پیامبر(ص)، زید را به رسول خدا(ص) بخشید و ایشان نیز او را آزاد کرد.[۱۱۲]

به ادعای برخی منابع تاریخی، حکیم در زمان محاصره اقتصادی مسلمانان در شعب ابی‌طالب برای حضرت خدیجه(س) آذوقه می‌برد و در جریان کمک به مسلمانان با ابوجهل درگیر شد.[۱۱۳] سید جعفر مرتضی عاملی در این موضوع تشکیک کرده و معتقد است که چگونه ممکن است کسی که برای قتل پیامبر(ص) نقشه کشیده و آذوقه مکه را احتکار کرده است، دست به چنین کاری بزند؟[۱۱۴]

پانویس

  1. ابن‌حبان، تاریخ الصحابة، ۱۴۰۸ق، ص۶۸.
  2. نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۱۲۱.
  3. مقدمی بصری، التاریخ و أسماء المحدثین و کناهم، ۱۴۲۸ق، ص۱۵۹.
  4. سمعانی، الأنساب، ۱۳۸۲ق، ج‌۱، ص۲۱۴.
  5. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۹، ص۲۸۸.
  6. ابن‌عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۹۹م، ص۲۳۱.
  7. ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج‌۱، ص۳۶۲.
  8. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص۹۳.
  9. ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج‌۲، ص۹۸؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج‌۲، ص۲۶۹.
  10. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۸، ص۶۸.
  11. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۸۷.
  12. ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۷۲.
  13. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۱۱، ص۵۱۶.
  14. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۶۹.
  15. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۱۱، ص۵۱۵.
  16. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ۱۴۲۷ق، ص۳۸؛ ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج‌۲، ص۹۸.
  17. ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج‌۱، ص۳۶۲؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص۹۴.
  18. ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۵.
  19. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۸۷.
  20. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۱۱، ص۵۱۵؛ ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج‌۲، ص۹۸.
  21. ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج‌۱، ص۳۶۲.
  22. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص۹۷؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج‌۱۳، ص۱۳۱.
  23. ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج‌۲، ص۹۸.
  24. دیار البکری، تاریخ الخمیس، بیروت، ج‌۱، ص۱۲۴.
  25. ابن‌حبان، تاریخ الصحابة، ۱۴۰۸ق، ص۶۸.
  26. ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۵.
  27. ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۷۲؛ ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۶۶؛ ابن‌حبان، تاریخ الصحابة، ۱۴۰۸ق، ص۶۸؛ ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۶.
  28. نیشابوری، صحيح مسلم، دار إحياء التراث العربی، ج۳، ص۱۱۶۴.
  29. نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۱۲۱.
  30. شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج‌۳۳، ص۲۳۱؛ مرتضی عاملی، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ۱۴۲۶ق، ج‌۲، ص۱۶۱.
  31. ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۰.
  32. گروه پاسخ به شبهات، «آيا روايت معتبري مبني بر ولادت امير مؤمنان (ع) در كعبه وجود دارد؟» سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج
  33. «تولد اعجاز آمیز در کعبه فضیلت منحصر به فرد امام علی(ع)»، آیین رحمت.
  34. مرتضی عاملی، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ۱۴۲۶ق، ج‌۲، ص۱۶۲.
  35. «تولد اعجاز آمیز در کعبه فضیلت منحصر به فرد امام علی(ع)»، آیین رحمت.
  36. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۷۰؛ ابن‌هشام، السیره النبویه، بیروت، ج۱، ص۴۸۱.
  37. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۶۷؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۸، ص۶۹.
  38. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۸۴؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج‌۱، ص۱۶۸.
  39. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‌۱، ص۱۰۲؛ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج‌۳، ص۶۵.
  40. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۲، ص۴۳۷.
  41. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۲، ص۴۳۷؛ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۱، ص۶۱؛ تمیمی، السیرة النبویة و أخبار الخلفاء، ۱۴۱۷ق، ج‌۱، ص۱۶۸.
  42. ابن‌عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۹۹م، ص۲۳۱؛ ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۵.
  43. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‌۱، ص۱۰۸.
  44. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۸، ص۶۸.
  45. المغازی، الواقدی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص۸۱۴-۸۱۵؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۸، ص۶۸.
  46. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۳، ص۵۵؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۸، ص۶۸.
  47. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۳، ص۵۵.
  48. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۷۴.
  49. ابن‌جوزی، صفة الصفوة، ۱۴۲۳ق، ج‌۱، ص۳۶۸-۳۶۹.
  50. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۶۷.
  51. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۸، ص۶۹.
  52. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۱۱، ص۵۱۶.
  53. مالکی، الصحبة و الصحابة، ۱۴۲۲ق، ص۱۹۲-۱۹۳.
  54. ابن‌حبیب، المحبر، بیروت، ص۴۷۳.
  55. ابن‌عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۹۹م، ص۲۳۱.
  56. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۲، ص۱۱۶.
  57. برای نمونه نگاه کنیده به: ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۷۷؛ ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۷.
  58. ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۵؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۸، ص۶۹.
  59. مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۸.
  60. صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج‌۱۳، ص۱۳۱.
  61. خزاعی، تخریج الدلالات، ۱۴۱۹ق، ص۲۰۴.
  62. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۹، ص۲۸۸
  63. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۹، ص۲۸۹؛ خزاعی، تخریج الدلالات، ۱۴۱۹ق، ص۲۰۴.
  64. ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج‌۲، ص۴۳۶.
  65. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۹، ص۲۸۸-۲۸۹.
  66. ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج‌۲، ص۴۳۶.
  67. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۹، ص۲۸۹.
  68. مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۷.
  69. مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۲.
  70. مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج‌۱، ص۲۵۵.
  71. صفدی، الوافی بالوفیات، ۱۴۰۱ق، ج‌۱۳، ص۱۳۰.
  72. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹ق، ج‌۲، ص۲۶۹.
  73. ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج‌۲، ص۹۷.
  74. ابن‌حبیب بغدادی، المنمق، ۱۴۰۵ق، ص۱۸۶؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۱، ص۱۰۳.
  75. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۸، ص۱۲-۱۳.
  76. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‌۱، ص۱۰۸.
  77. برای نمونه نگاه کنیدبه: ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۷۱؛ ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۴، ص۳۸۶.
  78. برای نمونه نگاه کنید به: بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۶۴.
  79. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ۱۴۲۷ق، ص۳۸.
  80. برای نمونه نگاه کنید به: استرآبادی، منهج المقال، ۱۴۲۲ق، ج‌۴، ص۳۵۴؛ تفرشی، نقد الرجال، ۱۳۷۷ش، ج‌۵، ص۴۹.
  81. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج‌۳، ص۶۲۹.
  82. ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج‌۱، ص۳۶۲.
  83. ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۱، ص۵۲۲.
  84. ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۱، ص۵۶۹.
  85. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج‌۲، ص۲۰۸؛ ابن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج‌۳، ص۱۰۵۰.
  86. ابن‌حبان، تاریخ الصحابة، ۱۴۰۸ق، ص۶۸.
  87. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۱۱، ص۵۱۵.
  88. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۱۱، ص۵۱۵؛ ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج‌۱، ص۳۶۲.
  89. شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۳۲۴؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج‌۳، ص۴۸۵.
  90. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج‌۴، ص۵۲۵،
  91. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج‌۳، ص۶۳۰.
  92. ابن‌عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۹۹م، ص۲۳۱.
  93. ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۴، ص۶۲۳.
  94. ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۷، ص۲۱۹؛ ابن‌کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۷۲؛ ابن‌عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۹۹م، ص۵۹.
  95. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۴۶.
  96. سماوی، ابصارالعین، ۱۴۱۹ق، ص۱۱۷.
  97. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۷۸-۳۷۹.
  98. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۸، ص۶۹.
  99. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج‌۳، ص۶۳۰.
  100. ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۵؛ ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۸۴.
  101. ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۱، ص۵۲۲؛ نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ۱۴۳۰ق، ص۱۲۲.
  102. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۷۸.
  103. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۸۳.
  104. ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۶.
  105. ابن‌جوزی، صفة الصفوة، ۱۴۲۳ق، ج‌۱، ص۳۶۸.
  106. ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۵؛ ابن‌عماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج‌۱، ص۲۵۴.
  107. ابونعیم، معرفة الصحابة، ۱۴۲۲ق، ج‌۲، ص۳۵؛ ابن‌اثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج‌۱، ص۵۲۲.
  108. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۴، ص۴۸؛ ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۷۳، ۳۷۹.
  109. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص۹۷.
  110. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۸، ص۶۹؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص۱۰۸.
  111. ابن‌بکار، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ۱۴۱۹ق، ج‌۱، ص۳۸۴.
  112. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج‌۱، ص۳۸۶؛ ابن‌قانع بغدادی، معجم الصحابة، ۱۴۲۴ق، ج‌۵، ص۱۷۰۳.
  113. ابن‌اسحاق، سیرة ابن‌اسحاق، ۱۴۱۰ق، ص۱۶۱؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۸، ص۱۱۶.
  114. مرتضی عاملی، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ۱۴۲۶ق، ج‌۳، ص۲۰۰.

منابع

  • ابن ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم‌، ریاض، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
  • ابن‌اثیر، علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌اسحاق، محمد، سیرة ابن إسحاق(کتاب السیر و المغازی)، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی‌، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌اعثم کوفی، احمد، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۱ق.
  • ابن‌بکار، زبیر، جمهرة نسب قریش و أخبارها، ریاض، دارالیمامة، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
  • ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفة الصفوة، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ سوم، ۱۴۲۳ق.
  • ابن‌جوزی، سبط، تذکرة الخواص، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
  • ابن‌حبان، محمد بن حبان، تاریخ الصحابة الذین روی عنهم الأخبار، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۸ق.
  • ابن‌حبیب، محمد، کتاب المنمق فی اخبار قریش، تحقیق خورشید احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
  • ابن‌حبیب، محمد، المحبر، بیروت، دارالآفاق الجدیدة، بی‌تا.
  • ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
  • ابن‌عبدالله، مصعب، کتاب نسب قریش، قاهره، دارالمعارف، چاپ چهارم، ۱۹۹۹م.
  • ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، دمشق،‌ دار ابن‌کثیر، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌قانع بغدادی، عبدالباقی، معجم الصحابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۴ق.
  • ابن‌کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، بی‌جا، عالم الکتب، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌کثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌هشام حمیری معافری، السیره النبویه، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
  • ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الأغانی، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
  • ابونعیم، احمد بن عبدالله، معرفة الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ق.
  • استرآبادی، محمد بن علی، منهج المقال فی تحقیق أحوال الرجال، قم، موسسة آل‌البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۲۲ق.
  • امین، محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
  • امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‌، ۱۴۱۶ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری،‌ دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
  • بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق.
  • تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، قم، موسسة آل‌البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۳۷۷ش.
  • تمیمی، أبوحاتم، السیرة النبویة و أخبار الخلفاء، بیروت، الکتب الثقافیة، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق.
  • «تولد اعجاز آمیز در کعبه فضیلت منحصر به فرد امام علی(ع)»، آیین رحمت، تاریخ بازدید: ۳ آبان ۱۴۰۳ق.
  • خزاعی، علی بن محمد، تخریج الدلالات، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
  • دیار البکری، حسین، تاریخ الخمیس، بیروت، دارالصادر، بی‌تا.
  • ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • زرکلی، خیرالدین، الأعلام(قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین)، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
  • سماوی، محمد بن طاهر، ابصارالعین فی أنصارالحسین، قم، دانشگاه شهید محلاتی، ۱۴۱۹ق.
  • سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الأنساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، ۱۳۸۲ق.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه عمومی آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • شوشتری، قاضی نورالله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل‌، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‌، ۱۴۰۹ق.
  • شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۷ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، بیروت، دارالنشر فرانز شتاینر، چاپ دوم، ۱۴۰۱ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، آل‌البیت، ۱۴۱۷ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
  • گروه پاسخ به شبهات، «آيا روايت معتبري مبني بر ولادت امير مؤمنان (ع) در كعبه وجود دارد؟»، سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج، تاریخ درج مطلب: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ش، تاریخ بازدید: ۷ آبان ۱۴۰۳ش.
  • مادلونگ، ویلفرد، جانشینی محمد، ترجمه نمائی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷ش.
  • مالکی، حسن بن فرحان، الصحبة و الصحابة بین الاطلاق اللغوی و التخصیص الشرعی، عمان، مرکز الدراسات التاریخیه، ۱۴۲۲ق.
  • مرتضی عاملی، جعفر، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
  • مقدمی بصری، محمد بن احمد، التاریخ و أسماء المحدثین و کناهم، قم، کتابخانه عمومی آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۲۸ق.
  • مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق.
  • نووی، یحیی بن شرف، تهذیب الأسماء و اللغات، دمشق، دارالرسالة العالمیة، ۱۴۳۰ق.
  • نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحيح مسلم، به کوشش: محمد فؤاد عبد الباقی، بيروت، دار إحياء التراث العربی، بی‌تا.
  • واقدی، محمد بن عمر، المغازی، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.