اشعریان، طایفه‌ای از عرب‌های یمنی ساکن کوفه که در میان آنها شماری از صحابه رسول خدا(ص) و گروهی از عالمان و محدثان شیعی قرن دوم هجری قمری و قرن سوم قمری دیده می‌شود. اسلام آوردن اشعریان پیش از فتح مکه، از افتخارات آنان است. اشعریون سابقه درخشانی در یاری اهل البیت(ع) داشته‌اند از جمله شرکت در جنگ صفین و قیام مختار.

خاندان اشعریون
اطلاعات کلی
وجه نام‌گذاریمنتسب به لقب سرسلسله این خاندان
نسبنبت بن ادد بن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن کهلان معروف به اشعر
نژادعرب قحطانی
خاستگاهیمن
مذهبتشیع و اهل‌سنت
زمان اسلام آوردنپیش از فتح مکه
مکان استقرارکوفه و قم
حوادثشرکت در فتوحات، حضور در سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین، حضور در قیام مختار، هجرت به قم به دلیل سخت‌گیری حجاج بن یوسف
شخصیت‌ها
صحابهمالک بن عامر اشعری، ابوموسی اشعری
راویانآدم بن اسحاق اشعری قمی، احمد بن اسحاق قمی، احمد بن محمد بن عیسی اشعری، زکریا بن آدم اشعری قمی، موسی بن خزرج
مشاهیرسائب بن مالک اشعری، سعد بن مالک بن عامر اشعری


این طایفه در پی سختگیری‌های حجاج بن یوسف به شیعیان، از کوفه به قم مهاجرت کردند و قم را محل سکونت خود و مرکز ترویج تشیع در ایران ساختند. علت انتخاب قم از سوی اشعریون، فتح این ناحیه به دست جدشان مالک بن عامر اشعری بوده است. قدرت و نفوذ آنها در قم به گونه‌ای بوده که قم را از تابعیت اصفهان خارج کرده و حتی از حاکمان اصفهان مالیات می‌گرفته‌اند. شخصیت‌های برجسته‌ای از این خاندان، در شمار شاگردان و نزدیکان اهل بیت(ع) هستند.

نسب

اشعریان اصالتاً یمنی و عرب قحطانی بودند،[۱] و نسب آنان به «نبت بن ادد بن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن کهلان» معروف به اشعر می‌رسید.[۲] بعضی علت این نامگذاری را چنان دانسته‌اند که جد آنان پر مو بوده است.[۳]

اشعر هفت پسر داشت که هر کدام سرسلسله قبیله‌ای شدند و همه را اشعری می‌گفتند. مراد از اشعریان در این مدخل نسل جماهر، یکی از فرزندان اشعر است.[۴]

قبل از اسلام

در منابع اسلامی، فضایل بسیاری به اشعریان پیش از اسلام نسبت داده شده و از جوانمردی و نیک‌خویی آن یاد شده است. به گفته این روایات اشعریان چنان بودند که گویی در اموال و املاک و منازل و دارایی خود با مردم سهیم بودند.[۵] هم‌چنین ادعا شده گروهی از اینان در حمله ابرهه به کعبه شرکت داشته‌اند.[۶]

اسلام اشعریان

نخستین اشعری مسلمان

به گفته نویسنده تاریخ قم مالک بن عامر اشعری اولین مسلمان از قبیله اشعریان یمن و جد اعلای اشعریان قم است.[۷] نخستین مهاجر این قوم به سوی پیامبر(ص)، جهت پذیرش اسلام بود. وی پس از اسلام آوردن به میان قوم خود باز گشت و چند سال بعد با هفتاد نفر از اقوام خویش دوباره، به نزد پیامبر(ص) آمد.[۸]

اسلام آوردن سایر اشعریان

پس از اسلام مالک بن عامر اشعری، گروهی دیگر از اشعریان در سال هفتم پس از غزوه خیبر به مدینه آمدند و مسلمان شدند.[۹] برخی مورخان به گونه‌ای دیگر، اسلام آنان را، بیست سال پس از مبعث پیامبر(ص) گزارش کرده‌اند.[۱۰] غالب منابع به هجرت و اسلام مالک در مکه، اشاره نکرده‌اند[۱۱] به هر حال اسلام اشعریان از سر رغبت بوده و این کار پیش از فتح مکه می‌تواند مایه افتخار آنان باشد.[۱۲]بر خلاف بعضی از قبایل عرب که بعدها و زمانی که پیروزی پیامبر(ص) را حتمی دیدند، گروه گروه مسلمان شدند،[۱۳]

از چهره‌های نامدار اشعری در بین صحابه پیامبر اسلام(ص) افزون بر ابوموسی اشعری می‌توان به ابو عامر اشعری که در جنگ حنین به شهادت رسید و فرزند او عامر بن ابی عامر و نیز حارث اشعری از جمله راویان حدیث پیامبر(ص) اشاره کرد.[۱۴]

هجرت به عراق

مالک بن عامر از نخستین کسانی بود که در سال ۱۶ هجری قمری برای فتح مدائن[۱۵] از رود دجله عبور کرد و مسلمانان دیگر نیز شجاع شدند و وارد مدائن شدند و آنجا را فتح کردند.[۱۶] وی را فاتح نواحی جبال از جمله ساوه دانسته‌اند،[۱۷]

پس از فتح عراق، اشعریان همانند بسیاری از یمنی‌ها در کوفه ساکن شدند، دو تن از فرزندان مالک یعنی سائب و سعد از بزرگان کوفه و سرشناسان عراق بودند. سعد بن مالک همان کسی است که در ایام خلافت عثمان بن عفان به شراب خواری ولید بن عقبه، امیرکوفه، شهادت داد.[۱۸]

گرایش به اهل بیت

در وقایع پس از قتل عثمان، سه گروه از اشعریان را می‌توان بازشناخت: گروهی از اشعریان در زمان فتوحات به شام رفته بودند و در نزاع معاویه با امام علی(ع) در سپاه معاویه و طرفدار او بودند. گروهی از اشعریان نیز در کوفه به رهبری ابو موسی اشعری از علی و عثمان کناره گرفتند و گروهی دیگر به رهبری مالک بن عامر به تشیع و طرفداری از علی(ع) گرایش پیدا کردند و همین گروه‌ بعدها به قم آمدند.[۱۹]

درباره سابقه تشیع این گروه از اشعریان گزارش‌های زیادی وجود ندارد؛ اما مواردی نقل شده است:

یکی از گزارش‌ها شرکت مالک بن عامر در نبرد صفین در سپاه امام علی(ع) است.[۲۰]

درباره گرایش سائب فرزند مالک به تشیع نیز روایاتی در منابع نقل شده از جمله این که هنگام حرکت امام علی(ع) برای نبرد با اهل جمل، آن حضرت به ابوموسی اشعری فرمان بسیج مردم کوفه را داد، ابو موسی که موافق نبود از سائب بن مالک اشعری مشورت خواست و سائب او را به اطاعت از فرمان امام(ع) توصیه کرد.[۲۱]

دیگر این که: وقتی عبدالله بن مطیع عامل کوفه از سوی زبیریان، سیره عمر و عثمان را مبنای حکومت خود قرار داد، سائب بن مالک اشعری اعتراض کرده و ضمن نقد سیره عثمان وعمر، گفت ما تنها به سیره علی(ع) راضی می‌شویم.[۲۲]

شرکت فعال وی در قیام مختار[۲۳] که به نام خونخواهی از اهل بیت بود، مویدی بر حضور وی در امور سیاسی و اجتماعی به نام اهل بیت است. وقتی مختار بر اوضاع کوفه مسلط شد سائب خطبه‌ای خواند و در ابتدای آن گفت: یا شیعة آل رسول الله.[۲۴]

وی هنگام کشته شدن به دست سپاه زبیریان این دو بیتی را می‌خواند:

یا سائب ابن مالک یا اشعری (ای سائب پسر مالک اشعری)
اشدد علی الدرع کی لا انثنی (زره را بر خودت محکم کن تا به دشمن تمایل پیدا نکنی)
حسبی من العتره اولاد النبی (از خاندان پیامبر(ص) فرزندان او مرا بس است)
حسبی علی و علی و علی.[۲۵] (مرا علی و علی و علی بس است)

فرزندان و فرزندان برادر وی نیز بر همین عقیده بودند.

هجرت به ایران

به نقل کتاب تاریخ قم، درباره علت مهاجرت اشعریان به ایران سه گزارش وجود دارد:

بر اساس برخی روایات به دلیل سابقه همکاری اشعریان با امام علی(ع) و شرکت آنان در قیام مختار، حجاج بن یوسف ثقفی عامل خلیفه بر عراق، بر ایشان سخت گرفت. وی محمد بن سائب را به آذربایجان تبعید کرد اما محمد در کوفه مخفی شد، حجاج بر او دست یافت و به قتل رساند.[۲۶] بعد از کشته شدن محمد بن سائب، اشعریان از کوفه خارج شدند.[۲۷]

برخی روایات تاریخی، خروج اشعریان از کوفه را به شرکت آنان در قیام ضد اموی «عبدالرحمن بن محمد بن اشعث» مربوط دانسته‌اند. حجاج بعد از شکست دادن ابن اشعث، بر اشعریان خشم گرفت و تنها سه روز به آنان فرصت داد تا کوفه را ترک کنند و دستور داد بعد از سه روز هر کس از آل سائب بن مالک را یافتند، بکشند.[۲۸]

روایت دیگری درباره علت کوچ اشعریان به ایران وجود دارد و آن بدرفتاری احوص اشعری با کشاورزان ایرانی است که در زمین‌های او کار می‌کردند. بر اساس این روایت، حجاج، احوص را در سال ۹۳ق به این دلیل به زندان افکند و بعد او را به وساطت برادرش عبدالله آزاد کرد. عبدالله که از خشم گرفتن دوباره حجاج بر برادرش می‌ترسید مهاجرت از کوفه را چاره کار دانست.

به هر روی، فرزندان سائب از کوفه کوچ کردند، فرزندان سعد بن مالک نیز به آنان پیوستند، اولاد سعد به سوی قم آمده و در آنجا منزل گزیدند،[۲۹] بدین ترتیب تمام فرزندان مالک بن عامر به سوی ایران سفر کردند، آنان و جمعی از خدمتگزاران، حرکت نموده و در راس آنان عبدالله و احوص پسران سعد اشعری بودند،[۳۰] پس از مدتی اقوام و خویشان اشعریان به قم مهاجرت کردند.[۳۱][۳۲]

دلیل انتخاب قم

در باره چرایی سکونت اشعریان در قم، گفته شده قم را جدشان مالک بن عامر فتح کرده بود و با مردم این ناحیه رفتار خوبی داشته و حتی اشرار طبرستان و دیلم را از آن منطقه دفع کرده بود.[۳۳] وی وقتی به کوفه برگشت، جریان دیلیمان و اهالی طخرود را با فرزندان خود در میان گذاشت، همین امر باعث عزیمت آنان به این نواحی شد و مورد استقبال مردم این شهر نیز قرار گرفتند.[۳۴]

بر اساس برخی گزارش‌ها مقصد اشعریان قم نبود و اشعریان قصد سفر به مناطق دیگر از جمله اصفهان، قزوین و آذربایجان را داشتند؛ اما به دلیل تلفاتی که بر اثر شیوع وبا در ماه بصره (منظور شهرهای همدان، نهاوند و قم است که عرب‌ها آن را ماه بصره می‌خواندند) به سوی مرکز ایران حرکت کرده و در سال ۹۴ قمری به روستای اَبَرَشّتَجان از نواحی قم رسیده و در آنجا به طور موقت اقامت کردند. در همین زمان دیلمیان به قم حمله کردند و اشعریان به کمک اشراف محلی آمده و دیلمیان را شکست دادند. بعد از این واقعه بومیان خواستار سکونت اشعریان در قم شدند.[۳۵]

اشعریان در قم

با افزایش جمعیت اشعریان و در پی آن افزایش نفوذ و قدرت اشعریان در قم، اختلافاتی بین آنان و بومیان شهر ایجاد شد. نویسنده تاریخ قم عامل این اختلافات را بدرفتاری و نقض پیمان بومیان دانسته است. اشعریان بر بومیان غلبه کرده و بزرگان آنان را کشتند.[۳۶]

اشعریان در توسعه و آبادانی قم نقش مهمی داشتند و قم را که متشکل از روستاهای پراکنده بود به شهری اسلامی تبدیل کردند.[۳۷] از همین روست که برخی منابع بنای شهر قم را به اینان نسبت می‌دهند.[۳۸][۳۹] اما مسلم است که اشعریان قم را به سرعت توسعه دادند، و آن را از اصفهان جدا نموده و به صورت شهری مستقل در آوردند و بر اهمیت آنان افزودند،[۴۰] ورود اشعریان به قم باعث نفوذ و گسترش اسلام و عقاید شیعی شد.

قدرت و سیطره نفوذ

با همت اشعریان، قم که ابتدا از توابع اصفهان بود به جایی رسید که از حاکمان اصفهان خراج می‌گرفت، و دایره نفوذش تا همدان پیش رفت.[۴۱] قمی‌ها با توجه به این که مذهب شیعه داشتند، از ورود کارگزاران حکومت بنی عباس به داخل شهر قم جلوگیری می‌کردند،و خود از میان خود قاضیانی برای قضاوت برمی‌گزیدند.[۴۲] وقتی حسین بن حمدان شیعی مذهب از سوی خلیفه به عنوان حاکم به سوی آنان آمد، مردم به استقبال او رفتند و حکومتش را پذیرفتند.[۴۳] اشعریان افزون بر قم، آوه، ساوه، تفرش و کاشان را نیز تحت سیطره خود در آورده بودند.[۴۴] و حتی بعضی قزوین را هم جزء منطقه تحت نفوذ آنان دانسته‌اند.[۴۵]

اظهار تشیع

اگر چه اشعریان از زمان عامر بن مالک به اهل بیت گرایش داشتند، ولی اولین کسی که این عقیده را در قم و در دوران حاکمیت اهل سنت در جهان اسلام و ایران، علنی ساخت، موسی بن عبدالله اشعری بود.[۴۶] از آن به بعد اشعریان به راحتی درباره مذهب خود اظهار نظر می‌کردند و در تبلیغ ائمه شیعه همت می‌گماشتند.

آنان آشکارا خمس اموال خود را به ائمه می‌دادند و از پرداخت خراج به حکومت مرکزی امنتاع می‌کردند. خودداری از پرداخت خراج باعث برور درگیری‌های شدید میان اشعریان و برخی خلفا شد. از جمله در زمان مأمون و معتصم لشکری از سوی برای سرکوب و کشتار اشعریان به قم فرستاده شد.[۴۷]

در مقابل،‌ برخی از خلفا نیز افرادی از اشعریان را به حکمرانی قم برمی‌گزیدند؛ از جمله هاورن الرشید، عامر بن عمران بن عبدالله اشعری را در سال ۱۹۲ق. به ولایت قم فرستاد و بعد از وی نیز پسرش عامر حاکم قم شد. علی بن عیسی الطلحی اشعری نیز در سال ۲۱۲ق. از جانب حکومت والی قم شد.[۴۸]

رابطه با ائمه معصومین علیهم السلام

اشعریان، روابط عمیقی با ائمه معصومین(ع) داشتند این رابطه تا غیبت امام دوازدهم(عج) ادامه داشت و در هیچ دوره‌ای قطع نشد. آگاهی از میزان و کیفیت روابط ایشان با امامان معصوم(ع) و شناخت منزلت و جایگاه آنان نزد ائمه(ع) وبالعکس، با مراجعه به مجامع حدیثی و کتب رجالی شیعه به دست می‌آید، بیش از صد تن از اصحاب ائمه(ع) از اشعریان بودند، و تنها ۱۲ تن از فرزندان عبدالله بن سعد از اصحاب امام صادق(ع) به شمار آمده‌اند.[۴۹] برخی از آنان جزء اصحاب خاص ائمه(ع) قلمداد می‌شدند.

فعالیت‌های علمی

حدود ۵۰ تن از اشعریان قم از چهارصد شیخ، حدیث نقل کرد‌ه‌اند و برخی بیش از ۱۶۰ کتاب نوشته‌اند. محور اصلی این کتاب‌ها فقه است، اگر چه در عقاید نیز کتاب داشتند.[۵۰]

از سوی دیگر، دانشمندانی چونعلی بن ابراهیم قمی، محمد بن حسن صفار، الحمیری، کلینی، علی بن بابویه، ابن همام، صدوق، ابن قولویه، شیخ طوسی، و نجاشی از بزرگان اشعریان بارها روایت نقل کرده‌اند.[۵۱]

از ویژگی‌های مکتب حدیثی قم که اشعریان بنیانگذاران آن بودند مبارزه با غلو بود. بزرگان حدیث در قم به غالی‎گری واکنش نشان می‌دادند و برخی از محدثان شیعه را به دلیل نقل اخبار مشکوک به غلو از این شهر اخراج کردند.[۵۲]

شخصیت‌های برجسته

این خاندان خدمات زیادی به مذهب شیعه کرده‌اند وشخصیت‌های برجسته‌ای در این خاندان پرورش یافتند که از رجال بارز شیعی محسوب می‌شوند، بعضی تعداد شخصیت‌های معروف این خاندان را بیش از ۱۳۰ نفر گزارش کرده‌اند؛[۵۳] بعضی از آنان عبارتند از:

سرانجام اشعریان

تحقیقات نشان می‌دهد از مجموع ۸۳ نفر محدث اشعری، ۳۸ نفر در قرن دوم هجری قمری و ۳۳ نفر در قرن سوم و هفت نفر در قرن چهارم می‌زیسته‌اند که خود، گویای سیر شکوفایی و افول علمی این خاندان است.[۷۱] در قرن چهارم و با شروع دوران غیبت کبری، عظمت و آوازه اشعریان رو به افول نهاد و مهم‌ترین عامل آن، حملات متوالی نظامی و شورش‌های مکرر قمی‌ها بر ضد حکومت مرکزی است. نویسنده تاریخ قم (کتاب)، عوامل زوال این خاندان را این گونه توصیف می‌کند:

لاجرم پایه دولت ایشان بلغزید و دشمن بر ایشان ظفر یافت. بعضی هلاکت شدند و برخی جلای وطن کردند، مگر اندکی از ایشان که بماندند. بعضی بر اندک معاشی که ایشان را بود، قناعت کردند و بعضی دیگر، قافله‌ها رابدرقه می‌کردند و حق السعی می‌گرفتند.[۷۲]

از خاندان اشعری در روز گار ما، تنها دو خانواده اشعری (طاهری و انصاری) باقی مانده‌اند. که اولی از سلاله زکریا بن آدم و دومی منسوب به سعد بن عبدالله بن ابی خلف اشعری هستند. ملا محمدطاهر اشعری و فرزندش عبدالله اشعری و نواده او ملا محمدطاهر اشعری قمی، از روحانیون معروف قم و از اساتید امام خمینی بوده‌اند.[۷۳] وی در جوار امامزاده پنج تن در زرند کهنه مدفون است. فرزند میرزا علی اصغر قمی اشعری نیز کسی است که امام خمینی درباره وی گفته‌است: من ۴۶سال با وی هم بحث بودم و حتی مکروهی از وی ندیدم.[۷۴]

همچنین از این خاندان می‌توان از مرتضی انصاری قمی نام برد که از شاگردان عبدالکریم حائری (مؤسس حوزه علمیه قم) و از خطبا و مبلغان بنام بود و بیش از سی هزار حدیث از حفظ داشت و از مخالفان مشهور بهائیت و کمونیسم بود. نخستین یورش ارتش محمد رضا شاه پهلوی به مدرسه فیضیه در ۲ فروردین ۱۳۴۲ به هنگام سخنرانی وی صورت گرفت.[۷۵]

آثار درباره خاندان اشعری

آثار مختلفی درباره خاندان اشعری در زبان فارسی انتشار یافته است؛‌ کتاب‌هایی از جمله پیشگامان تشیع، نوشته رضا فرشچیان[۷۶]، پایان‌نامه‌ای با عنوان «نقش خاندان اشعری در گسترش معارف شیعه در قرن سوم و چهارم»، نوشته علی‌محمد حیدر سرلک[۷۷]، و مقالاتی با عنوان «شجره علمی خاندان اشعری قم»[۷۸]، و «نقش مذهبی و فرهنگی خاندان اشعری در گسترش تشیع تا قرن چهارم هجری»[۷۹] و برخی دیگر از این آثار است.

پانویس

  1. ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۸.
  2. کلبی، نسب معد والیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۹؛ خلیفة بن خیاط،الطبقات، ج۱، ص۳۲۹.
  3. الانساب، ج۱، ص۲۶۶.
  4. کلبی، نسب معد والیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۹.
  5. قمی، تاریخ قم، ص۲۸۰-۲۸۱.
  6. ابن فهد، اتحاف الوری، ج ۱ص ۲۹-۳۰.
  7. قمی، تاریخ قم، ص۲۶۸
  8. قمی، تاریخ قم، ص۲۶۸؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۴، ص۲۸۲
  9. السیره النبویه و آلاثار المحمدیه، ج۳ص ۴۶.
  10. شیخ المضیره ابوهریره، ص۳۸.
  11. ابن سعد، ۲ص۱۰۸ وج۷ ۴۳۴.
  12. پیشگامان تشیع، ص۲۷.
  13. تایخ قم، ۲۷۷.
  14. خصری، ص۱۶۵.
  15. طبری، تاریخ‌ الطبری، ج۴، ص۱۲.
  16. ابن عبد ربه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج ۳، ص۳۴۸؛ رجوع کنید به: طبری، تاریخ‌ الطبری، ج۴، ص۱۲.
  17. تاریخ قم، ۲۶۱.
  18. تاریخ قم، ص۲۹۰-۲۹۱.
  19. حیدر سرلک و همریزی، ص۵۰-۵۱.
  20. ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۴، ص۲۵۴؛ ابن حجر، ج۵، ص۵۴۰.
  21. خضری، ج۲، ص۱۶۹.
  22. تاریخ قم ص۲۸۵.
  23. جمهره انساب العرب، ص۳۷۴؛تاریخ طبری، ج۴ص۵۶۹؛ الکامل، ج۴ص ۲۷۳؛ اخبارالطوال، ص۳۵۱؛.
  24. الفتوح، ج ۳ص۲۶۲.
  25. تاریخ قم ص۲۹۰.
  26. خضری، ج۲، ص۱۶۷.
  27. تاریخ قم، ص۲۶۰.
  28. تاریخ قم، ص۲۶۴.
  29. تاریخ قم، ص۲۶۰.
  30. تاریخ قم، ص۲۶۲.
  31. تقویم البلدان، ص۴۰۹.
  32. تاریخ قم، ص۲۵۷-۲۶۳.
  33. تاریخ قم،ص۲۶۱.
  34. تاریخ قم،ص۲۶۰-۲۶۱.
  35. خضری، ج۲، ص۱۶۸.
  36. تاریخ قم، ص۲۷۸.
  37. خضری، ج۲، ص۱۶۹.
  38. سمعانی، ج۱۰ص۴۸۵-۴۸۴.
  39. یاقوت، ج۴ص ۱۷۵.
  40. حسینی،۱۷۲.
  41. پیشگامان تشیع، ص۴۰.
  42. تاریخ قم، ص۱۷-۳۹-۴۰-۲۴۱.
  43. مجالس المومنین، ج۱ص ۸۵.
  44. تاریخ قم، ص۲۶۳.
  45. تاریخ قم، ص۲۷۹.
  46. تقویم البلدان، ص۸۲؛ النقض، ص۱۷۰.
  47. خضری، ج۲، ص۱۷۰-۱۷۱.
  48. پیشگامان تشیع، ص۴۲.
  49. تاریخ قم، ص۲۷۸.
  50. پیشگامان تشیع، ص۵۷.
  51. پیشگامان تشیع، ص۵۹-۶۳.
  52. خضری، ج۲، ص۱۷۶-۱۷۷.
  53. پیشگامان تشیع، ۶۷-۲۳۴.
  54. رجال نجاشی، ص۱۰۵، ش۲۶۲.
  55. رجال طوسی، ص۱۴۳ش۱۷.
  56. ]رجال برقی، ج۱ص۲۷.
  57. رجال برقی، ص۵۶،۵۹،۶۰.
  58. رجال طوسی ص۲۵ ش۳،ص ۳۶۶ش۶،ص۳۹۷ش۳.
  59. رجال، فهرست، ص۲۵، ش۶۵.
  60. رجال علامه حلی، ص۱۴ش۷.
  61. تاریخ قم، ص۲۴۲-۲۴۴.
  62. رجال طوسی، ص۱۷۸، ش۲۱۱، ص۳۴۷.
  63. تاریخ قم، ۲۸.
  64. تاریخ قم، ص۵۹.
  65. رجال طوسی، ص۲۰۰، ش۷۷، ص۳۷۷،ش۴،ص۴۰۱ش۱.
  66. پیشگامان تشیع،۱۴۷.
  67. رجال نجاشی، ص۸۲.
  68. جمهره انساب العرب، ص۳۴۷.
  69. جد اشعریان قم، تاریخ قم، ص۲۷۸.
  70. بحار الأنوار، المجلسی ،ج۴۸، ص۲۹۰.
  71. شجره علمی خاندان اشعری قم” فصلنامه علوم حدیث،ش ۵، ص۲۳۰.
  72. تاریخ قم، ص۲۴۱.
  73. ستارگان حرم،شماره۲۷-۲۶ ص۲۷۳.
  74. ستارگان حرم،شماره۲۷-۲۶ ص۲۷۳.
  75. دائره المعارف تشیع، ج ۲، ص۱۹۹.
  76. پيشگامان تشيع در ايران : همراه با رويكردی تفصيلی به رجال اشعريان، بازار کتاب.
  77. نقش خاندان اشعري در گسترش معارف شيعه در قرون سوم و چهارم، کتابخانه آیة الله بروجردی.
  78. شجره علمی خاندان اشعری قم معرفی و نقد، نورمگس.
  79. تاریخ اسلام: نقش مذهبی و فرهنگی خاندان اشعری در گسترش تشیع تا قرن چهارم هجری، نورمگس.

منابع

  • ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، داراحیاء، التراث العربی، بی‌تا.
  • ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۹۶۵م.
  • ابن حزم، علی بن سعید، جمهرة الانساب العرب، مصر دارالمعارف، بی‌تا.
  • ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، بیروت،دار صادر، ۱۹۸۵م.
  • ابن فهد، محمد، اتحاف الوری، باخبار ام القری، به کوشش فهیم محمد شلتوت، مکه، جامعه ام القری.
  • ابن هشام، عبدالملک بن هشام الحمیری، السیرة النبویة، بیروت داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • ابوالفدا، اسماعیل بن محمد، تقویم البدان، پاریس،دار الطباعه السلطانیه، ۱۸۴۰م.
  • ابوریه محمد، شیخ المضیرة الوهریة، بیروت، موسسه اعلمی، بی‌تا.
  • ابن‌عبدربه، أحمد بن محمد، العقد الفرید، بیروت، دارالکتب‌العلمیة، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • برقی، احمد بن محمد بن خالد، رجال برقی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۳.
  • حاج تقی، محمد، «شجره علمی خاندان اشعری قم»، مجله علوم حدیث، شماره ۵، ۱۳۷۶ش.
  • حسینی قمی، محمد، خلاصة البلدان، قم، حکمت.
  • حلی، حسن بن یوسف، رجال، قم، مکتبة الرضی، ۱۴۰۲ق.
  • حموی یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارالحیاء التراث العربی، ۱۳۹۹ق.
  • حیدر سرلک، علی محمد، «نقش خاندان اشعري در گسترش معارف شيعه در قرون سوم و جهارم»، در وبگاه دانشگاه ادیان و مذاهب، تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۰ش، تاریخ بازدید: ۲ مهر ۱۴۰۳ش.
  • حیدر سرلک، علی محمد، «اشعریان و تأسیس نخستین دولت شهر شیعه»، فصلنامه شیعه‌شناسی، شماره ۳۹، ۱۳۹۱ش.
  • خضری، احمدرضا، تاریخ تشیع، قم، حوزه و دانشگاه و سمت، ۱۳۸۴ش.
  • خلیفة بن خیاط، الطبقات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۶م.
  • داوطلب، نجمة السادات، «نقش مذهبی و فرهنگی خاندان اشعری در گسترش تشیع تا قرن چهارم هجری»، مجله فرهنگ پژوهش، شماره ۸، ۱۳۸۹ش.
  • دینوری، احمد بن داود، اخبارالطوال، مترجم مهدی دامغانی، تهران، نشرنی، ۱۳۶۶ش.
  • زینی دحلان، احمد، السیرة النبویة و الاثار المحمدیة، بیروت، دار التراث العربی، بی‌تا.
  • سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ش.
  • شوشتری، نورالله، مجالس المومنین، تهران، اسلامیه، ۱۳۵۴ش.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، نشر تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، النجف، مکتبه المرتضویه، بی‌تا.
  • طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، النجف، مطبعه الحیدریه، ۱۳۸۱ق.
  • فرشچیان، رضا، پيشگامان تشيع در ايران : همراه با رويكردی تفصيلی به رجال اشعريان، قم، زائر، ۱۳۸۴ش.
  • فرشچیان، رضا، پیشگامان تشیع، انتشارات زائر، قم، ۱۳۸۴ش.
  • قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، تهران، توس، ۱۳۶۱ش.
  • کلبی هشام، نسب معد والیمن الکبیر، به کوشش ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸ق.
  • گروهی از نویسندگان فرهنگ کوثر، ستارگان حرم، شماره۲۷-۲۶، زائر، قم، ۵۱۲ صفحه.
  • موسوی بجنوردی، کاظم،دایرة المعارف اسلامی، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۹ش.
  • نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، قم، موسسه النشرالاسلامی، ۱۴۰۷ق.

پیوند به بیرون