جانَکی از طوایف لر شیعی پراکنده در منطقه‌ای به همین نام در استان خوزستان‌اند.

جغرافیای منطقۀ جانکی

منطقه جانکی در دامنۀ غربی ارتفاعات مُنگَشْت میان قلمرو ایلات بهمئی، بختیاری و طایفۀ مَکوند قرار گرفته است. این منطقه در گذشته از توابع مالمیر (مال امیر/ ایذج/ ایذه) بود.

جانکی از سمت جنوب به خاک ایل بهمئی، از غرب به رامهرمز، از شمال به خاک بختیاری و از شمال غربی به محل سکونت طایفۀ گندزلوی شوشتر محدود می‌شود.[۱]

واژۀ جانکی

واژۀ جانکی به صورت جَوانَکی نیز در متون جغرافیای تاریخی آمده است. حمدالله مستوفی که در قرن هشتم فهرستی از اقوام و طوایف لر را در کتابش داده، نام این طایفه را به صورت جوانکی آورده است.[۲]

لرهای کهکیلویه و بویراحمد، بختیاری و مردم جانکی، لفظ جانکی را به صورت جونکی به کار می‌برند.[۳] برخی نیز بی‌آنکه توضیحی دربارۀ معنای جانکی بیاورند، این لفظ را مخفف یا محرف جوانکی دانسته‌اند.[۴]

خاستگاه

حمدالله مستوفی خاستگاه جانکی‌ها را مانند بسیاری دیگر از ایلات و طوایف لر، منطقۀ جبل السماق شام دانسته است که به سبب آرامش و امنیتی که در زمان حکمرانی اتابک نصرت الدین هزار اسپ (اسف) (حکومت ۶۰۰-۶۲۶ ق/۱۲۰۴-۱۲۲۹م)، از امیران فضلویه، بر این سرزمین‌های لرنشین حاکم بود، به این منطقه کوچ کردند.[۵]

برخی پژوهشگران از اشارۀ حمدالله به مهاجرت لرها از شام به ایران نتیجه دیگری گرفته‌اند. مثلاً قائم مقامی اصل طایفۀ جانکی را از کردهایی دانسته است که در آغاز از کردستان به شام کوچیده بودند و در قرن‌های ششم و هفتم هجری قمری دوباره از آنجا به ایران بازگشتند.[۶] در این زمینه نظرهای دیگری نیز وجود دارد که اعتبار علمی ندارند. مثلاً لیرد در «سفرنامه»‌اش جانکی‌ها را طایفه‌ای ترک شناخته است.[۷]

کوچ و اسکان

در گذشته جانکی‌ها مستقلاً در گروه‌های بزرگ عشایری در مسافت‌های طولانی میان منطقۀ جانکی و سرزمین‌های ایلات و عشایر همسایۀ آن کوچ می‌کردند. پیش‌تر منطقۀ جانکی به دو قسمت شمالی (سرگچ) و جنوبی (زیرگچ) تقسیم شده بود.

پس از یکی دو قرن طایفۀ شیرعلی (شیرالی/ شیرعالی)، از ایلات کهگیلویه، مناطق گرمسیر جانکی را به تصرف خود درآوردند[۸] و در قرن دهم طایفۀ مکوندِ ممسنی نیز قسمت غربی خاک جانکی را به عنوان منطقۀ گرمسیری خود تصرف کرد.[۹]

درنتیجه سرزمین جانکی‌ها به نواحی سرگچ آن محدود شد. گروههایی از جانکی‌ها که در منطقۀ زیرگچ میان طوایف اشغالگر مانده بودند، به «جانکی گرمسیری»، و آنهایی که در منطقۀ سرگچ به سر می‌بردند، به «جانکی سردسیری» معروف شدند.[۱۰]

در دورۀ قاجار منطقۀ جانکی ضمیمۀ قلمرو ایلخانی بختیاری شد و در سالهای اخیر به طور رسمی از مناطق خوزستان به حساب می‌آید؛ از این رو، در منابع گوناگون جانکی سردسیری و گرمسیری‌گاه شاخه‌ای از هفت لنگ‌های بختیاری و‌گاه از شاخه‌های چهارلنگ بختیاری به شمار آمده است.[۱۱]

در سالهای اخیر طایفۀ جانکی کوچ را رها کرده، و به تدریج یک جانشین شده است. گروه‌هایی از جانکی‌ها تا ۱۳۶۶ش میان دهستان‌های شهرستان لردگان استان چهارمحال و بختیاری ییلاق و قشلاق می‌کردند.

در آمار سرشماری اجتماعی اقتصادی عشایر کوچنده (۱۳۶۶ش)، جانکیها در شمار طوایف ایل بختیاری آورده شده است،[۱۲] اما در آمار عشایر کوچندۀ ۱۳۷۷ش، نامی از این طایفه نیست.

تقسیم‌بندی طایفگی

طایفۀ جانکی به ۸ شاخۀ اصلی تقسیم می‌شود: بَدرانی، تِلاوری، داودی، کِیوْپی، گرمسیری (گرسیری)، گرگیری (گل گیری)، آل خورشیدی و بِهوَند. هرکدام از این تیره‌ها نیز به واحدهای کوچک‌تری تقسیم می‌شوند.[۱۳]

طوایفی که از ایلات و عشایر دیگر به تدریج به منطقۀ جانکی کوچیده‌اند، امروزه همه جانکی به شمار می‌آیند: ابوالعباسی (بلواسی)، جلالی، زنگنه، کرد، کرد زنگنه، شیرعلی و منبینی.[۱۴]

ساختار اجتماعی

در متون و منابع گوناگون دربارۀ چگونگی ساختار اجتماعی و نظام رهبری جانکی‌ها پیش از پیوستن به ایل بختیاری اطلاع مشخصی وجود ندارد، اما چون بیشتر با سرپرستی رؤسای هفت لنگ‌ها و چهارلنگ‌ها اداره می‌شدند، از سلسله مراتب قدرت و نظام رهبری ایل بختیاری تبعیت می‌کردند.

معیشت

جانکی‌ها به سبب حاصلخیزی و پرآبی منطقۀ جانکی از اقتصاد پررونقی برخوردارند و از دیرباز کشت نوعی برنج مرغوب به نام چمپا در منطقۀ جانکی معمول بوده است.[۱۵] کشت توتون، گندم و جو، نیز باغداری، دامداری و صنایع دستی از دیگر مشاغل مهم جانکیها به شمار می‌رود.[۱۶]

جمعیت

قائم مقامی در ۱۳۲۵ش شمار جمعیت تیره‌های اصلی طایفۀ جانکی را ۱۹۰ خانوار بیان کرده است[۱۷]. منابع دیگر جمعیت جانکی‌ها را، اغلب به همراه شمار خانوارهای طوایف تابع ذکر کرده‌اند. مثلاً اعتمادالسلطنه که در ۱۲۷۶ق/۱۸۵۹م به منطقۀ جانکی سفر کرده بوده، جمعیت جانکی‌ها را هزار خانوار تخمین زده است.[۱۸]

به گزارش سرشماری اجتماعی اقتصادی عشایر کوچنده، شمار کوچندگان جانکی در ۱۳۶۶ش، ۵۵۵ خانوار برآورد شده است.[۱۹]

پانویس

  1. اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، ج۴، ص۲۰۴۹؛ سردار اسعد، تاریخ بختیاری، ص۶۶؛ جعفری، دائرة المعارف جغرافیایی ایران، ص۳۲۶
  2. مستوفی، تاریخ گزیده، ص۵۴۱؛ نیز نک: اسکندربیک، عالم آرای عباسی، ج۱ص۲۷۳؛ بدلیسی، شرف نامه، ص۴۷
  3. قائم مقامی، عشایر خوزستان: قبایل جانکی، شم ۵، ص۹
  4. امام شوشتری، تاریخ جغرافیایی خوزستان، ص۱۷۵؛ قائم مقامی، عشایر خوزستان: قبایل جانکی، شم ۵، ص۹، نیز شم ۳، ص۴۰
  5. مستوفی، تاریخ برگزیده، ص۵۴۰-۵۴۱؛ نیز نگاه کنید: بدلیسی، شرف‌نامه، ص۴۷
  6. قائم مقامی، عشایر خوزستان: قبایل جانکی، شم ۵، ص۸
  7. نگاه کنید: فیلد، ص۴۷, ۶۷
  8. قائم‌مقامی، عشایر خوزستان: قبایل جانکی، شماره۳، ص۴۲
  9. قائم مقامی، عشایر خوزستان: قبایل جانکی، شم ۳، ص۴۲
  10. قائم مقامی، عشایر خوزستان: قبایل جانکی، شم ۳، ص۴۲، شم ۵، ص۱۱؛ گارثویت، تاریخ سیاسی- اجتماعی بختیاری، ص۱۲۲
  11. برای اطلاع از جای گرفتن جانکی‌ها در شمار شاخه‌های هفت لنگ و چهارلنگ بختیاری در نمودارهای تقسیم‌بندی ایل بختیاری، نگاه ک نید: گارثویت، تاریخ سیاسی – اجتماعی بختیاری، ص۳۲۴؛ سردار اسعد، تاریخ بختیاری، ص۵۵۹؛ نیز نگاه کنید: امان، عشایر کوه نشین ایرانی در پویۀ تاریخ، ص۸۳؛ دیگار، «مال: کوچک‌ترین واحد تولید، بوهون: کوچک‌ترین واحد مصرف در ایل بختیاری»، ص۳۰۵
  12. سرشماری اجتماعی اقتصادی عشایر کوچنده، ص۱۳-۱۴
  13. صفی نژاد، لرهای ایران، ص۲۹۵-۲۹۷؛ قائم مقامی، «عشایر خوزستان: قبایل جانکی»، شم ۳، ص۴۵، شم ۵، ص۱۲
  14. قائم مقامی، «عشایر خوزستان: قبایل جانکی»، شم ۳، ص۴۲، شم ۹، ص۱۰-۲۲، شم ۱۰، ص۲۶-۳۷؛
  15. اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، ج۴ص/۲۰۵۰-۲۰۵۱؛ نجم الدوله، سفرنامه خوزستان، ص۱۴۷
  16. نجم الدوله، سفرنامه خوزستان، ص۱۴۷-۱۵۰؛ بابن، سفرنامه خوزستان، ص۸۹
  17. قائم مقامی، «عشایر خوزستان: قبایل جانکی»، شم ۳، ص۴۵
  18. اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، ج۴، ص۲۰۵۱ (برای شمار جمعیت خانوارهای جانکی در منابع دیگر، نگاه ک نید: صفی نژاد، لرهای ایران، ص۲۸۹ به بعد؛ امام شوشتری، تاریخ جغرافیایی خوزستان، ص۱۷۸
  19. امام شوشتری، تاریخ جغرافیایی خوزستان، ص۱۷۸

منابع

  • اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۰ش.
  • اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآةالبلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۸ش.
  • امام شوشتری، محمدعلی، تاریخ جغرافیایی خوزستان، تهران، ۱۳۳۱ش.
  • امان، دیتر، بختیاری‌ها: عشایر کوه‌نشین ایرانی در پویۀ تاریخ، ترجمۀ محسن محسنیان، مشهد، ۱۳۶۷ش.
  • بابن، س. و فردریک هوسه، سفرنامۀ جنوب ایران، ترجمۀ محمدحسن اعتمادالسلطنه، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
  • بدلیسی، شرف خان، شرف‌نامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
  • جعفری، عباس، دائرة المعارف جغرافیایی ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
  • مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
  • دیگار، ژان پیر و اصغر کریمی، «مال: کوچک‌ترین واحد تولید، بوهون: کوچک‌ترین واحد مصرف در ایل بختیاری»، نامۀ نور، تهران، ۱۳۵۹ش، شماره ۱۰-۱۱.
  • راولینسن، هنری، سفرنامه، ترجمۀ سکندر امان‌اللٰهی بهاروند، تهران، ۱۳۵۶ش.
  • سردار اسعد، علیقلی و عبدالحسین سپهر، تاریخ بختیاری، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • سرشماری اجتماعی-اقتصادی عشایر کوچنده (۱۳۶۶ش)، نتایج تفصیلی، ایل بختیاری، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۶۷ش.
  • صفی‌نژاد، جواد، لرهای ایران، تهران، ۱۳۸۱ش.
  • فرهنگ جغرافیایی آبادی‌های کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۰ش.
  • قائم‌مقامی، جهانگیر، «عشایر خوزستان: قبایل جانکی»، یادگار، تهران، ۱۳۲۵ش، س ۳، شماره ۳، ۵، ۹، ۱۰.
  • گارثویت، ج. ر.، تاریخ سیاسی-اجتماعی بختیاری، ترجمۀ مهراب امیری، تهران، ۱۳۷۳ش.
  • نجم الدوله، عبدالغفار، سفرنامۀ خوزستان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۱ش.


  • Field H., Contributions to the Anthropology of Iran, Chicago, 1939.

پیوند به بیرون