حِمْیَر نام قبیله بزرگ و كهن عرب قحطانی و نام دولتی در یمن بود. افراد این قبیله در سال نهم هجری، مسلمان شدند. قبل از آن، مردم این قبیله بتپرست، مسیحی و یهودی بودند. پیامبر اكرم (ص) مُعاذ بن جَبَل را برای تعلیم احكام اسلام همراه مالک بن مراره نزد حمیریان فرستاد. در جنگ صفین بسیاری از آنان با معاویه همراه بودند.
تبارنامه
نسب قبیله حمیر به حمیر بن سَبَأ بن یشْجُب بن یعْرُب بن قَحطان بن عابِر میرسد. مورخان مسلمان نام اصلی حمیر بن سبأ را العَرَنْجَج یا العَرَنج[۱] و زَید[۲] ذكر كردهاند. درباره سبب نامگذاری او به حمیر گفته شدهاست كه وی جامهای سرخ میپوشید.[۳] نیز گفته شدهاست وی نخستین پادشاهی بود كه تاج طلا برسرگذاشت و این تاج یاقوتی سرخ و درخشنده داشت. از اینرو، وی را الملكالاحمر و سپس حمیر خواندند.[۴]
تاریخچه
به گفته مورخان، حمیر نخستین كسی بود كه پس از مرگ پدرش، سبأ، به پادشاهی رسید.[۵] و در شهر مأرب مستقر شد. وی مانند پدرش فتوحاتی كرد و دیگر فرمانروایان را مطیع و مغلوب ساخت.[۶] گفته شده است که حمیر دلیر و به مُتَوَّج (تاجدار) ملقب بود و پنجاه سال پادشاهی كرد.
بنا بر نقلهای تاریخی پس از حمیر برادرش، کهلان بن سبأ، به پادشاهی رسید و پس از سلطنتی طولانی (۳۰۰سال) درگذشت و پادشاهی به اولاد حمیر بازگشت.[۷]
پایتخت ملوك حمیر شهر ظَفار بود[۸] كه آثار آن اكنون در چند كیلومتری جنوب شهر یریم، بر روی تپهای صخرهای باقی است.
به گفته حمزه اصفهانی،[۹] در میان همه تواریخ، تاریخ ملوك حمیر از همه مغشوشتر است. مسعودی[۱۰] به نقل از محمد بن موسی خوارزمی، مدت پادشاهی آنان را ۱۹۳۸ سال ذكر كرده است.
دین حمیریها
- مسیحیت: در عهد قسطنطین دوم (حك: ۳۳۷ـ۳۴۰میلادی) ، امپراتور روم، پادشاه حمیر تحت تأثیر تئوفیلوس هندی، مبشر مسیحی، به آیین مسیحی گروید و مسیحیت در یمن انتشار یافت و كلیساهایی در ظفار و عدن ساخته شد.[۱۱] در زمان فرمانروایی ذَمَر علی یهَبِر (حكومت: ۳۴۰ـ ۳۶۰ میلادی) ، چون سد مأرب برای دومینبار خراب شد،[۱۲] حبشی ها فرصت را غنیمت شمردند و به تحریك امپراتور رومشرقی و به انگیزه رسیدن به تفوق تجاری، ترویج آیین مسیحیت و مقابله با نفوذ ساسانیان به یمن حمله كردند.[۱۳]
- یهودیت: آغاز گرایش حمیر به دین یهود و كنار گذاشتن بتپرستی، به دعوت اسعد تبّع و دو عالم یهودی صورت گرفت كه وی آنها را از یثرب به یمن برده بود. گفته شده است كه اسعد قصد ویرانی کعبه را داشت اما آن دو او را برحذر داشتند.[۱۴]
- بت پرستی: در اواخر سده چهارم میلادی بتپرستی در حمیر جای خود را به آیین یهود داد.[۱۵] ابوکرِب تُبان اَسْعَد (یا اسعد تُبَّع، حك: ح ۳۸۵ـ۴۲۰ میلادی) ، پادشاه حمیر، هنگام لشكركشی به یثرب و اقامت در آنجا، به دین یهود گروید. حمیر و قبایل متحد آن، پیش از گرایش به ادیان توحیدی، در جایی به نام بَلْخَع، بت نَسْر را پرستش میكردند.[۱۶] بت نَسْر از آنِ ذوالکلاع، از طوایف حمیر، بود.[۱۷]
اصحاب اُخدود
ذونواس واپسین پادشاه دولت حمیر بود كه به دین یهود گروید و گفته شده است پس از آن بیشتر حمیریان نیز به دین یهود گرویدند. ذونواس كسی است كه در نجران گودالهایی كند و مسیحیان را كشت و از اینرو، به صاحب الاُخدود معروف شد،[۱۸] كه در قرآن كریم نیز به آن اشاره شده است.[۱۹]
تسلط نجاشی و ایرانیان بر سرزمین حمیر
در پی جنایت ذونواس، نجاشی (پادشاه مسیحی حبشه) در ۵۲۵ میلادی سپاهی به یمن فرستاد و یمن را تصرف كرد و بدینگونه پادشاهی حمیریها (دولت دوم) برافتاد و چندی بعد، اَبْرَهه بر یمن حكومت یافت و اعلام فرمانبرداری از نجاشی كرد.[۲۰]
در ۵۷۰ میلادی، در پیاستمداد سَیف بن ذی یزَن (امیر یمنی) از خسرو انوشیروان، ایرانیان به فرماندهی وَهْرِز بر یمن مسلط شدند و حبشیان را بیرون راندند.[۲۱]
حمیریان بعد از ظهور اسلام
پس از گسترش دعوت اسلام در جزیرةالعرب، در رمضان سال نهم هجری فرستاده ملوک حمیر با نامهای نزد پیامبر (ص) رفت و خبر اسلام آوردن حمیریان را داد. زُرعة ذویزَن، از ملوك حمیر، نیز مالک بن مُرّه/ مُراره رَهاوی را فرستاد و مسلمانی خود و خاندانش را اعلام كرد. پس از آن، پیامبر (ص) نامهای خطاب به حارث بن عبد کُلال و برادرانش، و نامهای جداگانه به زُرعة ذویزَن كه جزو نخستین مسلمانان حمیر بود، نوشت و خدا را به سبب هدایت یافتن آنان سپاس گفت.[۲۲]
پیامبر اکرم(ص) معاذ بن جَبَل را برای تعلیم احكام اسلام همراه مالک بن مراره نزد حمیریان فرستاد.[۲۳] همچنین نامهای به همراه جریر بن عبدالله برای اَسْمَیفَعِ/ سُمَیفَعِ بن باكور/ ناكور، پادشاه حمیر، فرستاد و او بسیاری از غلامانش را آزاد كرد.[۲۴]
همچنین در سال نهم هجری ، هیئتی از حمیر به ریاست نافع بن زید حمیری به نزد پیامبر (ص) رفتند.[۲۵] و از آن حضرت درباره احكام دین پرسش كردند.[۲۶] احادیثی نیز منسوب به پیامبراكرم (ص) در ستایش حمیر روایت شدهاست.[۲۷] گروههایی از حمیریان در فتوحات شام در زمان عمر (۱۳ـ۲۳) شركت كردند.[۲۸] عمر دیوانی برای اداره امور سپاهیان حمیر تشكیل داد.[۲۹]
پس از فتوحات اسلامی، دستههایی از طوایف حمیر در شهرهای فتحشده،[۳۰] در شام بهویژه در شهر حمص، مصر،[۳۱] بصره،[۳۲] كوفه،[۳۳] و شهرهای اندلس[۳۴] سكنا گزیدند.
در جنگ صفین (سال ۳۷ قمری) ،برخی از حمیریان جزو سپاه حضرت علی (ع)[۳۵] و در مقابل، بسیاری از آنان با معاویه همراه بودند. ذوالكَلاع، از امرای معاویه، گروهی بزرگ از حمیریان را فرماندهی كرد.[۳۶] به گفته سید مرتضی علم الهدی،[۳۷] مخالفت با حضرت علی(ع) در میان حمیریان شایع بود.
کتابهایی در مورد حمیر
مؤلفان اسلامی كتابهایی درباره حمیر تألیف كردهاند، نظیر، امثال حمیر از ابنكلبی هشامبن محمد.[۳۸] برخی از این آثار كه باقیماندهاند، عبارتاند از:
- التیجان درباره ملوك حمیر، از عبدالملكبنهشام (متن کتاب در پیوند به بیرون) ؛
- الاكلیل درباره انساب و پادشاهان حمیر، از حسنبن هَمْدانی (متن کتاب در پیوند به بیرون) ؛
- ملوك حمیر و اقیال الیمن از نَشوانبن سعید حمیری.
علما، ادبا، شعرای حمیر
علما، ادبا، شعرا و امرای بسیاری به حمیر منسوباند، از جمله:
- کَعبالاحبار (متوفی ۳۲) ؛[۳۹]
- ثَوربن یزید كَلاعی (متوفی ۱۵۲) ؛
- یزیدبن منصور (متوفی ۱۶۵) ؛
- اسماعیلبن محمد (سید حمیری؛ متوفی ۱۷۳) ؛
- مالکبن اَنس (متوفی ۱۷۹) ؛[۴۰]
- عبداللّه بن یوسف كَلاعی دمشقی (متوفی ۲۱۸) ؛
- محمدبن وُهَیب (متوفی ح ۲۲۵) ؛
- مُفضَّلبن ابیالبركات (متوفی ۵۰۴) ؛
- نَشوانبن سعید (متوفی ۵۷۳) ؛
- احمدبن محمد (متوفی ۶۱۰) ؛
- سلیمانبن موسی كَلاعی (متوفی ۶۳۴).[۴۱]
زبان حمیری
اعراب حجاز، زبان حمیری را كه ویژه قبیله حمیر و از زبانهای رایج در عهد باستان بوده است،[۴۲] به دلیل داشتن واژههای نامأنوس، به زبان عجم تشبیه كردهاند[۴۳] و در مقایسه با زبان عربی اسماعیل (ع) و فرزندان او (زبان عربی شمال) كه قرآن به آن نازل شده است، حمیری زبانی غیرفصیح به شمار آمدهاست.[۴۴]
شخصیتهای حمیری شیعی
- عبدالله بن جعفر حمیری نویسنده کتاب قرب الاسناد و که در منابع شیعی توثیق شده است.[۴۵][۴۶][۴۷][۴۸]
- محمد بن عبدلله بن جعفر حمیری محدث بزرگ شیعی در زمان غیبت صغری[۴۹]
- جعفر بن عبدالله بن جعفر حمیری محدث، فقیه واهل فضل[۵۰]
- حسین بن عبدالله بن جعفر حمیری محدث، فقیه واهل فضل[۵۱]
- احمد بن عبدالله بن جعفر حمیری محدث، فقیه واهل فضل[۵۲]
- سید اسماعیل بن محمد حمیری معروف به سید حمیری از شعرای بزرگ اهل بیت.[۵۳]
پانویس
- ↑ ابندرید، ج۲، ص۳۶۲؛ مسعودی، تنبیه، ص۱۸۵؛ ابنحزم، ص۳۲۹.
- ↑ یعقوبی، ج۱، ص۱۹۵؛ مسعودی، تنبیه، ص۱۸۵.
- ↑ ابندرید، ج۲، ص۵۲۳؛ ابنمنظور، ذیل «حمر» .
- ↑ یعقوبی، ج۱، ص۱۹۵.
- ↑ ر.ک:ابنقتیبه، ص۶۲۶؛ دینوری، ص۱۰؛ یعقوبی، ج۱، ص۱۹۵.
- ↑ ابنسعید مغربی، ج۱، ص۹۷ـ۹۸.
- ↑ مسعودی، مروج، ج۲، ص۱۹۶.
- ↑ یاقوت حموی، ذیل «ظفار» .
- ↑ تاریخ سنی ملوكالارض، ص۱۱۳ـ۱۱۴.
- ↑ مسعودی،تنبیه، ص۱۸۶.
- ↑ جوادعلی، ج۲، ص۵۲۶؛صالح احمدعلی، ص۳۰.
- ↑ جوادعلی، ج۲، ص۵۲۶.
- ↑ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مادّه؛ر.ک: حتّی، ص۶۰.
- ↑ ابنهشام، ۱۳۵۵، ج۱، ص۱۹ـ۲۰، ۲۷ـ۲۸؛طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۷ـ ۱۰۹؛مسعودی، مروج، ج۲، ص۱۹۸.
- ↑ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Al-Yaman.۳. (a) ".
- ↑ ابنكلبی، ۱۳۳۲، ص۱۱، ۵۷ـ۵۸؛ابنحبیب، ۱۴۰۵، ص۳۲۸؛یاقوت حموی، ذیل «بلخع» و «نسر» .
- ↑ ابنهشام، ۱۳۵۵، ج۱، ص۸۲؛طبری، جامع، ذیل نوح: ۲۳.
- ↑ ر.ک:ابنكلبی، ۱۴۰۸، ج۲، ص۵۴۷؛ابنهشام، ۱۳۵۵، ج۱، ص۳۲، ۳۷؛طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۹، ۱۲۳.
- ↑ ر.ک:بروج: ۴ـ۸.
- ↑ ابنهشام، ۱۳۵۵، ج۱، ص۳۸ـ۳۹، ۴۳ـ۴۴؛مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۰۰؛ر.ک: برّو، ص۸۴ـ۸۵.
- ↑ ابنهشام، ۱۳۵۵، ج۱، ص۶۴ـ۷۱؛مسعودی، مروج، ج۲، ص۲۰۲ـ۲۰۵.
- ↑ ر.ک:ابنهشام، ۱۳۵۵، ج۴، ص۲۳۵ـ ۲۳۷؛ابنسعد، ج۱، ص۲۶۴ـ۲۶۵، ۲۸۲، ۳۵۶، ج۵، ص۵۳۰؛ بلاذری، ص۷۰ـ۷۱؛ طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۲۰ـ۱۲۲.
- ↑ ابنسعد، ج۵، ص۵۳۰؛یعقوبی، ج۲، ص۷۹.
- ↑ ر.ک:ابنكلبی، ۱۴۰۸، ج۲، ص۵۴۰ـ ۵۴۱.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، ج۸، ص۷۵ـ۷۶.
- ↑ ر.ک:طبری، جامع، ذیل بقره: ۲۲۳.
- ↑ ر.ک:ابن حنبل، ج۲، ص۲۷۸، ج۵، ص۲۷۲؛شریف رضی، ص۳۳۹ـ۳۴۰.
- ↑ ر.ک:مروزی، ص۲۵۹؛ابنعساكر، ج۲، ص۱۴۸، ۱۵۱ـ۱۵۲.
- ↑ ابنسعد، ج۳، ص۲۹۸؛بلاذری، ص۴۵۲.
- ↑ مطیعی، ج۱۵، ص۴۷۰.
- ↑ ر.ک:ابنكلبی، ۱۴۰۸، ج۲، ص۵۳۶، ۵۴۱، ۵۴۳ـ۵۴۵؛خلیفةبن خیاط، ص۲۶۷؛ابندرید، ج۲، ص۳۶۳؛سمعانی، ج۲، ص۱۹۳، ج۳، ص۵۲۸.
- ↑ ابنكلبی، ۱۴۰۸، ج۲، ص۵۴۵.
- ↑ سمعانی، ج۱، ص۲۹۹؛نووی، ج۳، ص۳۱۰.
- ↑ ابنحزم، ص۴۳۳ـ۴۳۶.
- ↑ ر.ک:ابنكلبی، ۱۴۰۸، ج۲، ص۵۴۳؛نصربن مزاحم، ص۱۱۷.
- ↑ ابنكلبی، نسب مَعَدّ والیمنالكبیر، ج۲، ص۵۴۰ـ۵۴۱، ۵۴۳؛نصربن مزاحم، ص۲۲۷، ۲۹۰ـ۲۹۱، ۲۹۷؛ابن ابیالحدید، ج۴، ص۲۸، ج۵، ص۲۲۷ـ۲۲۸، ۲۳۷.
- ↑ علمالهدی،ج ۴، ص۶۱.
- ↑ ابنندیم، ص۱۰۹.
- ↑ ابنقتیبه، ص۴۳۰.
- ↑ ابنقتیبه، ص۴۹۸؛ابنندیم، ص۲۵۱.
- ↑ حجری یمانی، ج۱، جزء۲، ص۲۸۳ـ۲۸۴؛زركلی، ج۲، ص۲۸۵.
- ↑ حمزه اصفهانی، كتابالتنبیه، ص۲۰.
- ↑ زمخشری، ج۳، ص۱۹۸؛ابناثیر، ذیل «طمطم» .
- ↑ ر.ک:ابنحجر عسقلانی، ج۶، ص۲۸۶؛شمس شامی، ج۱، ص۴۸۹.
- ↑ تنقیح المقال، ج۲ص ۱۷۶.
- ↑ نجاشی، ص۱۶۹.
- ↑ فهرست، ص۱۲۸.
- ↑ معالم العلما، ص۶۵.
- ↑ خلاصه علّامه، ص۱۵۷.
- ↑ رجال نجاشی، ص۲۵۲.
- ↑ رجال نجاشی، ص۲۵۲.
- ↑ رجال نجاشی، ص۲۵۲.
- ↑ سید رضی، ص۴۳.
یادداشت
منابع
- ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت،بیتا.
- ابناثیر، النهایة فی غریبالحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
- ابنحائك، كتاب الأكلیل، ج۱، چاپ محمدبن علی اكوع، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷، ج۸، چاپ نبیه امین فارس، پرینستون ۱۹۴۰، چاپ افست (قاهره) ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰.
- ابنحبیب، كتاب المُحَبَّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دكن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابنحبیب، كتاب المُنَمَّق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فارق، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
- ابنحجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیحالبخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۹۸۲.
- ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، بیتا.
- ابندرید، كتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
- ابنسعید مغربی، نشوةالطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، چاپ نصرت عبدالرحمان، عَمّان ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
- ابنعساكر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
- ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره ۱۹۶۰.
- ابنكلبی، كتاب الاصنام، چاپ احمد زكیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
- ابنكلبی، نسب مَعَدّ والیمنالكبیر، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
- ابنمنظور.
- ابنندیم (تهران).
- ابنهشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶) ، چاپ افست بیروت، بیتا.
- ابنهشام، كتاب التیجان فی ملوك حمیر، صنعا، ۱۹۷۹.
- مطهرعلی اریانی، نقوش مسندیة و تعلیقات، صنعا، ۱۹۹۰.
- توفیق برّو، تاریخالعرب القدیم، دمشق ۱۹۸۸.
- عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانة الادب و لب لباب لسانالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، ج۹، قاهره ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- بلاذری (لیدن).
- جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸.
- اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، بیتا، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
- محمدبن احمد حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن و قبائلها، چاپ اسماعیلبن علی اكوع، صنعا ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
- حمزةبن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوكالارض و الانبیاء علیهمالصلاة و السلام، بیروت: دار مكتبة الحیاة، بیتا.
- حمزةبن حسن حمزه اصفهانی، كتابالتنبیه علی حدوث التصحیف، چاپ محمد اسعد طلس، دمشق ۱۳۸۸/۱۹۶۸؛
- خلیفةبن خیاط، كتاب الطبقات، روایة موسیبن زكریا تستری، چاپ سهیل زكار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
- احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
- خیرالدین زركلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۴.
- محمودبن عمر زمخشری، الفائق فی غریبالحدیث، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
- سعد زغلول عبدالحمید، فی تاریخالعرب قبلالاسلام، بیروت ۱۹۷۶.
- سمعانی.
- سید عبدالعزیز سالم، تاریخالعرب فی عصر الجاهلیة، اسكندریه، ۱۹۸۸.
- محمدبن حسین شریفرضی، المجازات النبویة، چاپ طه محمد زینی، (قاهره ۱۹۶۸) ، چاپ افست قم، بیتا.
- محمدبن یوسف شمسشامی، سبلالهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
- محمد شوكانی، نیلالاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت ۱۹۷۳.
- صالح احمد علی، تاریخالعرب القدیم و البعثة النبویة، بیروت ۲۰۰۰.
- طبری، تاریخ (بیروت).
- طبری، جامع.
- الطواف حولالبحر الاحمر، (تعریب) ابراهیم خوری، در التراثالعربی، ش ۳۲ (ذیقعده ۱۴۰۸).
- حسنبن یوسف علامه حلّی، تذكرةالفقهاء، قم ۱۴۱۴.
- علیبن حسین علمالهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰.
- نعیمبن حماد مروزی، كتاب الفتن، چاپ سهیل زكار، (بیروت) ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
- مسعودی، تنبیه.
- مسعودی، مروج (بیروت).
- محمد نجیب مطیعی، التكملة الثانیة، المجموع: شرح المُهَذّب، در یحییبن شرف نووی، المجموع: شرحالمُهَذّب، ج۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفكر، بیتا.
- ابراهیم احمد مقحفی، معجمالبلدان و القبائل الیمنیة، صنعا ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
- الموسوعةالیمنیة، زیرنظر احمد جابر عفیف و دیگران، صنعا ۱۴۱۲/۱۹۹۲، ذیل «حمیر» (از یوسف محمد عبداللّه).
- نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
- یحییبن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت: دارالفكر، بیتا.
- یاقوت حموی.
- یعقوبی، تاریخ.
- EI۱, s.v. "Himyar (by J. H. Mordtmann).
- EI۲, s.v. "Al-Yaman.۳ (a).
- from pre Islamic times to ۱۹۶۲" (by G. R. Smith).
- Philip Khuri Hitti, History of the Arbs: from the earliest times to the present. London ۱۹۸۵.
- Plinius/Pliny [the Elder], Natural history, with an English translation, vol.۲, tr. H. Rackham, Cambridge, Mass. ۱۹۴۷.
- Hermann von Wissmann, "Himyar: ancient history", Le museon, LXXVII (۱۹۶۴).
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
- کتاب الاکلیل من اخبار الیمن و انساب حمیر، نوشته حسن بن احمد بن حایک، نشر دارالمناهل
- کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ابن منبه
]]