ایل بُچاقچی بزرگ‌ترین ایل استان کرمان، شیعی مذهب و زبانشان ترکی آمیخته با عناصر فراوان فارسی است.[۱] بچاقچی‌ها از صد سال پیش تاکنون به تدریج آبادی نشین شده‌اند، ولی دسته‌هایی از آن هنوز چادرنشین‌اند شغل مردان بچاقچی دامپروری، باغداری و کارگری است. محل سکونت این ایل بیشتر در سیرجان و بافت و بخش‌هایی از هرمزگان است. اسفندیارخان بچاقچی و حسین خان بچاقچی از بزرگان این ایل به شمار می‌روند.

معنای بچاقچی

« بیچاقچی‌» در ترکی به معنی سازنده و فروشنده کارد است. ابن بطوطه نیز[۲] «‌بچق‌» راچاقو و «‌بچقچی‌» را منسوب به چاقو دانسته است.

ظاهراً نام این ایل از خانواده‌ای به نام بچاقچی که به ریاست ایل رسیده اخذ شده است؛ زیرا که طایفه و تیره‌ای به این نام در ساختار اجتماعی ایل دیده نمی‌شود.

محل سکونت

افراد این ایل در شرق شهرستان سیرجان (در دامنه‌های کوه‌های چهارگنبد)، در دهستان بَلْوَرْد، و در شهرستان بافت زندگی می‌کنند، و تیره هایی از آن در استان هرمزگان قشلاق دارند.

نحوه زندگی

بچاقچی‌ها از صدسال پیش تاکنون بتدریج آبادی نشین شده‌اند، ولی دسته‌هایی از آن هنوز چادرنشین‌اند. مرکز خوانین این ایل در دوره قاجاریه روستای بلورد، در ۴۲ کیلومتری شرق شهر سیرجان، بود؛ اما امروز، که نظام قبیله‌ای ایل در معرض فروپاشی است، خانها دیگر در رأس هرم قدرت قرار ندارند. با اینهمه، هنوز برخی از طوایف استقلال خود را حفظ کرده‌اند.

طوایف بچاقچی‌ها

سابقاً بچاقچی‌ها به طوایف متعددی تقسیم می‌شدند، از جمله «‌راینی»‌ها (جمعیت کوچنده: ۶۵۷ خانوار، ۸۸۹، ۳ تن) که امروز ایل مستقلی به شمار می‌آیند. از جمله مهمترین این طوایف عباسلو، اَنْگَلو، قراسعدلو، سارسعدلو (ساری سعدلو) را می‌توان نام برد. [۳]

شغل

بچاقچی‌ها درگذشته به پرورش اسب اشتغال داشتند و در سوارکاری مشهور بودند، به طوری که در دوره رضاخان واحدهای سواره نظام کرمان از افراد آن ایل تشکیل می‌شدند. [۴] شغل مردان بچاقچی دامپروری و باغداری و کارگری است و زن‌ها به بافتن قالی، جاجیم و گلیم اشتغال دارند.

پیشینه بچاقچی‌ها

از منشأ بوچاقچی‌ها اطلاع چندانی در دست نیست. نام ایل بوچاقچی از دوره قاجار در کتاب‌های تاریخی آمده است. به نوشته احمدعلی وزیری، اسفندیارخان بچاقچی در ۱۳۱۵ ـ ۱۳۱۷ شهر سیرجان را متصرف شد؛ ولی در آن شهر به قتل رسید. [۵] پس از او، پسرش حسین خان در جریان جنگ جهانی اول (۱۳۳۳) با انگلیسی‌ها به نبرد پرداخت و سواران ایل بچاقچی، به یاری وی، با پلیس جنوب ایران درگیر شدند. [۶] در ۱۳۳۴/۱۹۱۶ حسین خان بچاقچی در قلعه بلورد به ۲۵ تن از فراریان آلمانی، که اسیر ژنرال سایکس بودند، پناه داد. [۷] در ۱۳۳۶/۱۹۱۸ بچاقچیها، به سرپرستی مرادخان شکوه السلطان رئیس طایفه بچاقچی، وارد شهر کرمان شدند. [۸]

در ۱۳۲۲ ش، ارتش ایران با حسین خان بچاقچی، که طغیان کرده بود، وارد جنگ شد و مدت سه ماه با سواران بچاقچی به زدوخورد پرداخت. [۹]

پانویس

  1. رجوع کنید به وزیری کرمانی، ۱۳۵۳ ش، ص۱۵۷
  2. ج ۱، ص۳۲۸و۳۶۵
  3. سازمان برنامه و بودجه
  4. علی رزم آرا، ص۱۴۷ـ ۱۴۸
  5. ۱۳۶۴ش، ص۸۳۳ ـ ۸۳۹
  6. سفیری، ص۱۰۸
  7. همان، ص۱۲۵
  8. ایران. وزارت داخله، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰
  9. وزیری کرمانی، ۱۳۶۴ش، ص۵۵؛ پیغمبر دزدان، ص۱۵۸

منابع

  • ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحّد، تهران ۱۳۶۱ ش.
  • ایران. وزارت داخله، ایران و جنگ جهانی اول: اسناد وزارت داخله، چاپ کاوه بیات، تهران ۱۳۶۹ ش؛
  • محمد حسن پیغمبر دزدان، پیغمبر دزدان، چاپ باستانی پاریزی، تهران ۱۳۵۳ ش.
  • حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)، ج۸: استان هشتم (کرمان و مکران)، تهران ۱۳۵۵ ش.
  • سازمان برنامه و بودجه، طرح مطالعات جامعه عشایر استان کرمان، ۱۳۶۹ ش.
  • فلوریدا سفیری، پلیس جنوب ایران، ترجمه منصوره اتحادیه (نظام مافی) و منصوره جعفری فشارکی (رفیعی)، تهران ۱۳۶۴ ش.
  • مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران، تهران ۱۳۱۰ـ۱۳۱۱ ش.
  • مرکز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده ۱۳۶۶، نتایج تفصیلی استان کرمان، تهران ۱۳۶۹ ش؛
  • احمدعلی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران ۱۳۶۴ ش.
  • احمدعلی وزیری کرمانی، جغرافیای کرمان، چاپ باستانی پاریزی، تهران ۱۳۵۳ ش.

پیوند به بیرون