حکومت مرعشیان (۷۶۰-۱۰۰۵ق) از حکومتهای محلی و شیعه در منطقه طبرستان (مازندران) است. بنیانگذار آن، سید قوامالدین مرعشی از عالمان و عابدان شیعه بود. وی با استفاده از جایگاه و موقعیت اجتماعی خود، با ستم حاکمان محلی به مبارزه پرداخت و بر پایه اعتقادات تشیع دوازده امامی حکومت مرعشیان طبرستان را به مرکزیت شهر آمل تأسیس و قدرت را به فرزندان خود واگذار کرد. حاکمان محلی مناطق دیگر طبرستان، از قدرت مرعشیان احساس خطر کرده و به مقابله پرداختند. مرعشیان در زمان کوتاهی توانستند آنها را شکست داده و تمام مناطق طبرستان و نواحی اطراف آن را فتح کنند.
دولت مرعشیان | |
---|---|
اطلاعات حکومت | |
بنیانگذار | سید قوامالدین مرعشی |
سال تأسیس | ۷۶۰ق |
گستره جغرافیایی | طبرستان، قزوین |
مذهب | تشیع |
نوع حکومت | محلی |
اقدامات مهم | ترویج و رسمی کردن مذهب شیعه اثنیعشری |
پایتختها | آمل |
جنگها | جنگ با حکام محلی مناطق مختلف مازندران و در نهایت جنگ با تیمور لنگ |
انقراض | حکومت مستقل آنها تا سال ۷۹۵ق و بهعنوان حکومت دستنشانده تا ۱۰۰۵ق. |
افراد | |
حاکمان مشهور | سید قوامالدین مرعشی • سید کمالالدین مرعشی |
سادات مرعشی مذهب شیعه دوازده امامی را مذهب رسمی حکومت خود قرار دادند که این امر در کنار برخورد مناسب با مردم و دوری از خشونتگرایی و برقراری عدالت اجتماعی، از عوامل گسترش و همهگیری تشیع در طبرستان قلمداد شده است. برخی این حکومت را به لحاظ رویکردهای اجتماعی و ایدئولوژیکی، دنبالهرو حکومت سربداران در خراسان دانستهاند.
مرعشیان در سال ۷۹۴ق، در برابر لشکرکشی امیر تیمور گورکانی به مازندران، شکست خوردند؛ اما پس از مرگ تیمور، دوباره حکومت برخی از مناطق طبرستان را به دست گرفتند؛ ولی نتوانستند قدرت سابق خود را احیا کنند و تا سال ۱۰۰۵ق بهعنوان حکومت دستنشانده به حکمرانی پرداختند.
دوره زمانی حکومت مرعشیان از مهمترین دورههای تاریخ تشیع در سدههای میانی دانسته شده است. مرعشیان در انسجام ساختارهای اجتماعی جامعه ایران پس از یورش مغولان و همچنین در شکلگیری جنبشهای شیعی چون آل کیا و صفویان تأثیرگذار بودند.
تبلیغ و گسترش مذهب شیعه، به وجود آوردن فرهنگ سوگواری در آداب و رسوم شیعیان و عمران و آبادی مناطق فتح شده از فعالیتهای مذهبی و فرهنگی مرعشیان دانسته شده است.
معرفی اجمالی
دولت مرعشیان از حکومتهای محلی در طبرستان(مازندران) بود[۱] که در سال ۷۶۰ق به قدرت رسید.[۲] مرعشیان از سادات و شیعیان اثنی عشری بودند که بر پایه اعتقادات تشیع دوازده امامی، توانستند حکومتی منسجم و مستقل به وجود آورند.[۳] قبل از حکومت مرعشیان، حکومتهای علویان طبرستان،[۴] آل بویه[۵] و سربداران[۶] از جمله حکومتهای شیعی بودند که مدت زیادی را در مناطق مختلف طبرستان به حکومت پرداختند؛ اما سادات مرعشی در زمان حکومت خود تشیع اثنی عشری را مذهب رسمی مازندران اعلام کردند که این اقدام، در کنار عوامل دیگر سبب گسترش و همهگیری مذهب تشیع در طبرستان و مناطق همجوار گردید.[۷]
حکومت مرعشیان تداومبخش سنت مذهبی و سیره عملی و اجتماعی سربداران خراسان دانسته شده[۸] که از لحاظ محتوای اجتماعی و ایدئولوژیک با جنبش سربداران فرقی نداشت؛[۹] بهگونهای که در بسیاری از تصمیمگیریها و اقدامات خود،[۱۰] از جمله برقراری برابری اجتماعی و تقسیم مساوی مالکیت ضرورتهای زندگی، متأثر از حکومت سربداران بود.[۱۱]
بازه زمانی حکومت مرعشیان، از مهمترین دورههای تاریخ تشیع در سدههای میانی دانسته شده و حتی نقطه عطفی در شکلگیری جنبشهای شیعی و انسجام ساختارهای اجتماعی جامعه ایران پس از یورش مغولان قلمداد شده است.[۱۲]
مؤسس دولت مرعشیان
سید قوامالدین مرعشی ملقب به میربزرگ مؤسس دولت مرعشیان مازندران بود.[۱۳] بر طبق پارهای از گزارشها نسب او به امام سجاد(ع) میرسید.[۱۴] وی در منطقه دابو دشت آمل سکونت داشت[۱۵] و از عالمان و عابدان شیعی و از پیروان دولت سربداران خراسان بود.[۱۶]
میربزرگ برای کسب علوم دینی به مشهد رفت[۱۷] و با سیدعزالدین سوغندی از داعیان حکومت سربداران و از شاگردان شیخ حسن جوری آشنا شد و تحتتأثیر تعالیم او قرار گرفت.[۱۸] وی چندین سفر دیگر به مشهد رفت و از محضر سیدعزالدین بهره برد.[۱۹] سید قوامالدین پس از بازگشت، به ارشاد مردم پرداخت و با تأکید بر مبانی دینی با رویکرد عرفانی و صوفیانه و همچنین روحیه ظلمستیزی، نفوذ و محبوبیت فراوانی در بین مردم کسب نمود و پیروان فراوانی بهدست آورد.[۲۰]
سید قوامالدین شعار حکومت خود را تقوا قرار داد و از فرزندان خود خواست تا عدل و انصاف را رعایت کرده و از مکروهات و محرمات پرهیز کنند و به امر به معروف و نهی از منکر بپردازند.[۲۱] سید قوام با حکم کردن به ظاهر، توبه افراد را میپذیرفت.[۲۲]
شکلگیری حکومت
حکومت آمل در اختیار کیاافراسیاب چلاوی از صاحبان قدرت در حکومت باوندیان بود که با به قتل رساندن حاکم باوندی قدرت را در دست داشت.[۲۳] وی با ظلم و ایجاد ناامنی و همچنین ایجاد رعب و وحشت، زمینه اعتراضات مردم را فراهم نمود.[۲۴] کیاافراسیاب برای جلوگیری از قیام مردم دست به دامان سید قوامالدین شد و با اظهار توبه و ندامت، خود را از مریدان میربزرگ معرفی نمود؛ اما پس از مدتی با احساس خطر از جانب میربزرگ و مریدانش، به مقابله با آنها پرداخت و سید قوام را به زندان افکند.[۲۵]
مردم به همراه مریدان سید قوامالدین، برای آزادی وی قیام کرده و او را از زندان آزاد نمودند.[۲۶] پس از مدتی جنگی میان لشکر افراسیاب با یاران سید قوامالدین شکل گرفت که در نهایت یاران سید قوامالدین به پیروزی رسیده و افراسیاب چلاوی و سه پسرش کشته شدند.[۲۷] این پیروزی سبب به قدرت رسیدن سید قوامالدین شد و توانست آمل را فتح[۲۸] و دولت مرعشیان آمل را در سال ۷۶۰ق پایهریزی کند.[۲۹]
سید قوامالدین که فردی دنیاگریز بود به همین دلیل حکومت را به فرزندانش واگذار کرد و گفت که برای به دست آوردن دنیا قیام نکرده و مقصودش رضای الهی بوده است؛[۳۰] اما با اصرار فرزندانش به رهبری معنوی حکومت مرعشیان ادامه داد.[۳۱]
حاکمان محلی همجوار در مناطق بابل، ساری، رستمدار، سوادکوه و فیروزکوه با احساس خطر کردن از دولت نوپای مرعشیان هرکدام، با فراهم کردن سپاه، به مقابله با مرعشیان پرداختند که مرعشیان توانستند تمامی آنها را شکست داده و قلرو حکومت خود را گسترش دهند؛ بهگونهای که تمامی مازندران، بخشهای جنوبی البرز و قزوین زیر سلطه آنان قرار گرفت.[۳۲]
سید قوامالدین در نهایت در سال ۷۸۱ق درگذشت و در آمل به خاک سپرده شد و فرزند او سید کمالالدین رهبری حکومت را به دست گرفت.[۳۳] میربزرگ چهارده پسر داشت که اکثر آنها در نواحی مختلف طبرستان به حکمرانی پرداختند.[۳۴]
زمینههای شکلگیری و گسترش
سرزمین طبرستان قبل از مرعشیان به علت فعالیت گروههای شیعی چون اسماعیلیان و زیدیان از مراکز مهم تشیع در ایران به حساب آمده است.[۳۵] ظلم و ستم حاکمان وقت و اوضاع نابسمان اجتماعی و نارضایتی مردم و همچنین نفوذ و جایگاه معنوی و اجتماعی رهبر قیام بهعنوان رهبر مذهبی در میان مردم از زمینههای اصلی شکلگیری حکومت مرعشیان دانسته شده است.[۳۶]
آمیختگی تشیع مرعشیان به تصوف و دوری از خشونت گرایی، مهربانی، محبت، گسترش عدالت اجتماعی،[۳۷]رفتارهای کریمانه، برخوردهای مناسب[۳۸] و از میان برداشتن ظلم و ستم حکام محلی توسط سادات مرعشی[۳۹] سبب تمایل و گرایش مردم مناطق مختلف طبرستان به مرعشیان و گسترش قلمرو و نفوذ آنان در منطقه شد.
سقوط مرعشیان
تیمور لنگ در ادامه کشورگشایی خود به تحریک اسکندر شیخی فرزند افراسیاب چلاوی، مبنی بر ثروتهای بینظیر در طبرستان، به آن خطه حمله کرد.[۴۰] سید کمالالدین برای جلب نظر تیمور چندین مرتبه پسر خود غیاثالدین را همراه هدایا، بهعنوان سفیر نزد تیمور فرستاد؛ اما در نهایت تیمور در ۷۹۴ق[۴۱] به متصرفات مرعشیان حمله کرد و پس از جنگ سخت میان دو طرف، مرعشیان شکست خورده و به قلعه ماهانهسر پناه بردند.[۴۲]
مرعشیان پس از دو ماه مقاومت، با گرفتن امان، تسلیم شده و درب قلعه را به روی سپاهیان تیمور گشودند. تیمور با مشورت برخی حاکمان محلی که در تقابل با مرعشیان بودند، از کشتن سادات مرعشی منصرف شد و بقیه را قتلعام کرد و سادات را به سرزمینهای مختلف ماوراء النهر تبعید نمود.[۴۳] بدینترتیب حکومت مستقل مرعشیان در سال ۷۹۵ق از میان رفت.[۴۴]
سادات مرعشی پس از مرگ تیمور با رضایت شاهرخ فرزند و جانشین تیمور به سرزمین خود بازگشته و توانستند دوباره به حکومت بپردازند؛[۴۵] اما هیچوقت نتوانستند استقلال و قدرت سابق خود را احیا کنند و در قالب حکومتهای دستنشانده[۴۶] تا سال ۱۰۰۵ق، به حیات سیاسی خود ادامه دادند.[۴۷]
برخی از محققان دلیل حمله تیمور به طبرستان را حس جهانگشایی و جاهطلبی، مبارزه با حکومتهای محلی خطرساز و مالاندوزی و حرص و طمع او در این کار[۴۸] و همچنین گرایشات مذهبی[۴۹] تحلیل کردهاند؛ چنانکه تیمور سنی مذهب، در توجیه حمله خود به طبرستان، شیعه بودن حاکمان طبرستان را دلیل حمله خود به آن دیار عنوان کرد.[۵۰]
فعالیتهای مذهبی و فرهنگی
فعالیتهای فرهنگی و برخورد مناسب مرعشیان با مردم، سبب گسترش روزافزون تشیع اثنی عشری و محبوبیت سادات مرعشی در طبرستان گردید.[۵۱] بهگونهای که با دشمنان نیز با عدالت و رأفت برخورد کرده و آنها را به خود جلب میکردند[۵۲] و حتی وساطت یکی از دشمنان آنها، سبب شد تا تیمور از قتل سادات مرعشی منصرف گردد.[۵۳]
مرعشیان در گسترش برخی از شعائر مذهبی چون یادآوری فضائل شهدای کربلا و عزاداری برای امام حسین(ع) نقش داشتهاند؛ چنانکه وقتی فرزند بزرگ سید قوامالدین به دست دشمنان به قتل رسید، با تأسی از شهدای کربلا با پیراهن خونین به خاک سپرده شد.[۵۴] بنابر بر نظر برخی از محققان این امر تأثیر فراوانی در مردم برای پاسداشت فضائل شهدای کربلا و زنده نگهداشتن قیام عاشورا ایفا نمود و تا به حال نیز تداوم داشته است.[۵۵]
مرعشیان، عمران و آبادی در مناطق فتح شده را در دستور کار قرار داده و بناهای عامالمنفعه چون حمام، بازار و مسجد ساختند.[۵۶]
حکومت مرعشیان، تأثیر زیادی در پدید آمدن قیامهای دیگر شیعی از جمله آل کیا در گیلان داشت که بعدها حکومت آل کیا زمینهساز ظهور حکومت صفویان شد.[۵۷] این تأثیرپذیری بهگونهای بود که سید علی کیا، یکی از بزرگان آل کیا به مازندران رفت و مدتی را به همنشینی با سید قوامالدین گذراند[۵۸] و حتی در برخی از جنگهای مرعشیان بر ضد حکام محلی طبرستان شرکت کرد.[۵۹] برخی از محققان معتقدند که صفویان متأثر از اندیشههای سیاسی-اجتماعی دولتهای شیعی چون مرعشیان بوده[۶۰] و از عوامل تأثیرگذار در رسمی شدن مذهب تشیع ایران در دوران صفویان بودند.[۶۱]
منبعشناسی
کتاب «تاریخ طبرستان و رویان و مازندران»، اثر سید ظهیرالدین مرعشی (م۸۹۲ق) از دانشمندان و مورخان و از سادات مرعشی قرن نهم هجری قمری است.[۶۲] این کتاب با توجه به معاصر بودن مؤلف با حکومت مرعشیان و تکیه او بر اسناد و مدارک و دیدهها و شنیدهها از مهمترین و جامعترین منابعی است که به حکومت مرعشیان پرداخته است[۶۳] و اکثر مورخان بعدی در نقل حوادث مرعشیان به این کتاب استناد کردهاند؛[۶۴] هرچند عدهای، نویسنده کتاب را به جانبداری متهم کرده و برخی از گزارشهای تاریخی او را، مورد خدشه قرار دادهاند.[۶۵]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۱.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۷.
- ↑ میرجعفری، «حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان»، ص۱۸.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ۱۳۹۰ش، ص۱۷۱-۱۷۸؛ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۲۳۱-۲۳۵.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۶؛ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۲۸۱.
- ↑ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۳۴۱؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۸-۲۸۱.
- ↑ یوسفی، «سیر تحول دین و مذهب در مازندران»، ص۱۸۷-۱۸۸.
- ↑ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۴
- ↑ گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ۱۳۵۹ش، ص۲۳۳.
- ↑ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۴
- ↑ گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ۱۳۵۹ش، ص۲۳۳.
- ↑ حسینی، «همگونی تصوف با تشیع»، ص۱۲۸.
- ↑ الویری، زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان، ۱۳۸۴ش، ص۳۳.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۶۶.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۶۶.
- ↑ میرجعفری، «حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان»، ص۲۲.
- ↑ خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ق، ج۳، ص۳۳۷.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۱.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۱.
- ↑ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۱-۳۶۲.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ص۱۸۳.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۴.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۲.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۴، ۱۷۷.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۴-۱۷۶؛ خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۳۳۹.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۶.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۹؛ خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۳۳۹.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ص۱۸۰
- ↑ الویری، زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان، ۱۳۸۴ش، ص۲۱۲.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۰-۱۸۶.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۴.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۶-۲۲۲.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۲۱۵-۲۱۶.
- ↑ خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۳۴۴.
- ↑ حسینی، «همگونی تصوف با تشیع»، ص۱۲۸.
- ↑ حسینی، «همگونی تصوف با تشیع»، ص۱۳۰-۱۳۶.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۷.
- ↑ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۴.
- ↑ میرجعفری، «حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان»، ص۱۹.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۳-۲۲۴.
- ↑ خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۷۹۴؛ دانشگاه کمبریج، تاریخ ایران: دوره تیموریان، ۱۳۷۹ش، ص۴۴؛ الویری، زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان، ۱۳۸۴ش، ص۳۳.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۴-۲۲۹.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۲۳۰-۲۳۶.
- ↑ میرجعفری، «حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان»، ص۲۶.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۲۴۵.
- ↑ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۳.
- ↑ الویری، زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان، ۱۳۸۴ش، ص۳۳؛ حقیقت، تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبشهای ایرانیان در قرن هشتم، ۱۳۶۰ش، ص۲۵۳.
- ↑ میرجعفری، «حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان»، ص۲۷-۳۰.
- ↑ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۵.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۲۳۱.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۷؛ خضری، تاریخ تشیع، ۱۳۹۱ش، ص۳۶۴؛ میرجعفری، «حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان»، ص۱۹.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۱۹۳.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۲۳۲.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ۱۸۸-۱۸۹.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۷.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۲۱۱.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، ۱۳۹۰ش، ص۲۸۷.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ص۱۹۶.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، ص۲۰۳.
- ↑ مجد، مرعشیان در تاریخ ایران، ۱۳۸۰ش، ص۱۷.
- ↑ میرجعفری، «حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان»، ص۱۸.
- ↑ مرعشی، تاریخ طبرستان، ۱۳۶۸ش، پیشگفتار.
- ↑ لطفآبادی، «تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، تاریخنگاری محلی در پارادایم سنتی»، ص۱۱۹.
- ↑ مهرباننژاد، کریمی، دینپرست، میرجعفری، «نقد و بررسی تاریخ سیزده ساله مازندران (۷۵۰-۷۶۲ق)».
- ↑ مهرباننژاد، کریمی، دینپرست، میرجعفری، «نقد و بررسی تاریخ سیزده ساله مازندران (۷۵۰-۷۶۲ق)».
منابع
- الویری، محسن، زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان از سقوط بغداد تا ظهور صفویه ۶۵۶-۹۰۷ق، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، ۱۳۸۴ش.
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۹۰ش.
- حسینی، سید محمد، علی آقانوری، «همگونی تصوف با تشیع و کارکردهای سیاسی و اجتماعی آن در مازندران»، مجله شیعه پژوهی، شماره ۳، تابستان ۱۳۹۴ش.
- حقیقت، تاریخ جنبشی سربداران و دیگر جنبشهای ایرانیان در قرن هشتم، ۱۳۶۰ش.
- خضری، سید احمدرضا، تاریخ تشیع، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۱ش.
- خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین، تاریخ حبیب السیر: از حمله مغول تا مرگ شاه اسمعیل اول، تهران، خیام، ۱۳۸۰ق.
- دانشگاه کمبریج، تاریخ ایران: دوره تیموریان، تهران، جامی، ۱۳۷۹ش.
- گرانتوسکی، ادوین آردوویچ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، تهران، پویش، ۱۳۵۹ش.
- لطفآبادی، «تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، تاریخ نگاری محلی در پارادایم سنتی»، مجله خردنامه، شماره ۷، زمستان ۱۳۹۰.
- مجد، مصطفی، مرعشیان در تاریخ ایران، تهران، رسانش، ۱۳۸۰ش.
- مرعشی، سید ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، تهران، انتشارات شرق، چاپ سوم، ۱۳۶۸ش.
- مهرباننژاد، احد، علیرضا کریمی، ولی دینپرست، حسین میرجعفری، «نقد و بررسی تاریخ سیزده ساله مازندران(۷۵۰-۷۶۲ق) در گزارشهای منابع تاریخی سده هشتم هجری»، شماره اول، پیاپی ۱۷، پاییز و زمستان ۱۳۹۹ش.
- میرجعفری، «حمله تیمور به مازندران و عوامل سقوط مرعشیان»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره ۳۶-۳۷، بهار و تابستان ۱۳۸۳ش.
- یوسفی، صفر، «سیر تحول دین و مذهب در مازندران»، مجله فقه و تاریخ تمدن، شماره ۱۶، تابستان ۱۳۸۷.