پرش به محتوا

فتح مکه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
شکستن بت‌ها: اصلاح ارقام
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۹: خط ۲۹:
غزوه فتح مکه را یکی از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ صدر اسلام دانسته‌اند که در نتیجه آن حکومت مشرکان در [[مکه]] پایان یافت و اسلام در [[جزیرة العرب]] حاکمیت پیدا کرد.<ref>کمساری، «دستاوردهای سیاسی فتح مکه»، ص۱۱۶.</ref> پس از فتح مکه اکثر قبیله‌های جزیرة العرب تا سال دهم اسلام آوردند و قدرت مشرکان در آنجا به کلی نابود شد.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، ۱۳۶۶ش، ص۲۰۰.</ref> محمدحسین طباطبایی و ناصر مکارم شیرازی از مفسران شیعه، با تطبیق [[سوره نصر]] بر فتح مکه، معتقدند این غزوه بزرگ‌ترین پیروزی پیامبر بود که در اثر آن بنیان شرک از جزیرة العرب برچیده شد و مردمان دسته دسته به پیامبر ایمان آوردند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۳۷۶؛ مکارم شیرازی، نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۷، ص۳۹۴.</ref>
غزوه فتح مکه را یکی از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ صدر اسلام دانسته‌اند که در نتیجه آن حکومت مشرکان در [[مکه]] پایان یافت و اسلام در [[جزیرة العرب]] حاکمیت پیدا کرد.<ref>کمساری، «دستاوردهای سیاسی فتح مکه»، ص۱۱۶.</ref> پس از فتح مکه اکثر قبیله‌های جزیرة العرب تا سال دهم اسلام آوردند و قدرت مشرکان در آنجا به کلی نابود شد.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، ۱۳۶۶ش، ص۲۰۰.</ref> محمدحسین طباطبایی و ناصر مکارم شیرازی از مفسران شیعه، با تطبیق [[سوره نصر]] بر فتح مکه، معتقدند این غزوه بزرگ‌ترین پیروزی پیامبر بود که در اثر آن بنیان شرک از جزیرة العرب برچیده شد و مردمان دسته دسته به پیامبر ایمان آوردند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۳۷۶؛ مکارم شیرازی، نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۷، ص۳۹۴.</ref>


پیغمبر(ص) در این غزوه توانست بدون خونریزی و بدون اینکه کوچک‌ترین آسیبی به کسی برسد مکه را فتح کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۷۵۸.</ref> پیامبر(ص) به فرماندهان خود دستور داد از جنگ و خونریزی پرهیز کنند و تنها با کسانی که قصد جنگ دارند، مقابله کنند.<ref>آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۹۱ش، ص۴۶۰.</ref> پیامبر(ص) در مقابل کسانی از مسلمانان که روز فتح مکه را فرصتی برای انتقام یافته بودند و می‌خواستند دست به کشتار بزنند، آن روز را روز رحمت نامید و از کار آنان جلوگیری کرد.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۲ش، ص۱۰۱.</ref> به گفته [[سید جعفر شهیدی]] رفتاری که پیغمبر(ص) با مردم مکه کرد، سماحت اسلام و بزرگواری پیامبر(ص) را در دیده مخالفان آشکار ساخت؛ زیرا قریش به مدت ۲۰ سال او و پیروانش را آزار داده بودند و از انتقام پیامبر می‌ترسیدند، اما وقتی با رفتار کریمانه پیامبر مواجه شدند، تصمیم گرفتند برای اسلام بجنگند.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۲ش، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>
پیغمبر(ص) در این غزوه توانست بدون خونریزی و بدون اینکه کوچک‌ترین آسیبی به کسی برسد مکه را فتح کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۷۵۸.</ref> به گفته [[سید جعفر شهیدی]] رفتاری که پیغمبر(ص) با مردم مکه کرد، سماحت اسلام و بزرگواری پیامبر(ص) را در دیده مخالفان آشکار ساخت؛ زیرا قریش به مدت ۲۰ سال او و پیروانش را آزار داده بودند و از انتقام پیامبر می‌ترسیدند، اما وقتی با رفتار کریمانه پیامبر مواجه شدند، تصمیم گرفتند برای اسلام بجنگند.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۲ش، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref>


با این حال به باور برخی نویسندگان در جریان فتح مکه، قریشیان مکه در ظاهر ایمان آوردند، اما تسلیم شدن آنها نوعی عقب‌نشینی استراتژیک بود<ref>صمدی، «بازکاوی نقش قبایل قریش در جهت کسب قدرت با تأکید بر جریانات فتح مکه تا سقیفه»، ص۱۱.</ref> تا بتوانند در پوشش خلافت اسلامی قدرت را از بنی‌هاشم بازپس‌گیرند.<ref>صمدی، «بازکاوی نقش قبایل قریش در جهت کسب قدرت با تأکید بر جریانات فتح مکه تا سقیفه»، ص۲۶.</ref>
با این حال به باور برخی نویسندگان در جریان فتح مکه، قریشیان مکه در ظاهر ایمان آوردند، اما تسلیم شدن آنها نوعی عقب‌نشینی استراتژیک بود<ref>صمدی، «بازکاوی نقش قبایل قریش در جهت کسب قدرت با تأکید بر جریانات فتح مکه تا سقیفه»، ص۱۱.</ref> تا بتوانند در پوشش خلافت اسلامی قدرت را از بنی‌هاشم بازپس‌گیرند.<ref>صمدی، «بازکاوی نقش قبایل قریش در جهت کسب قدرت با تأکید بر جریانات فتح مکه تا سقیفه»، ص۲۶.</ref>

نسخهٔ ‏۹ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۴

فتح مکه
تصویری از سپاه اسلام قبل فتح مکه در کتاب سیرة النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده شده است.
تصویری از سپاه اسلام قبل فتح مکه در کتاب سیرة النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده شده است.
زمانرمضان سال هشتم هجری
مکانمکه
مختصاتمکه
نتیجهفتح مکه
علت جنگنقض صلح حديبيه از سوی مشرکان مکه
تغییرات سرزمینیشهر مکه به سرزمین‌های اسلامی اضافه شد.
جنگندگان
طرفین جنگده هزار نفر از مسلمانان
سران مکه قبل از تشکیل سپاه تسلیم مسلمانان شدند.
فرماندهان
فرماندهان جنگحضرت محمد(ص)
ابوسفیان
تلفات
خساراتدر این جنگ مسلمانان بدون جنگ توانستند مکه را فتح کنند.
چون سران مکه تسلیم پیامبر شدند، پیامبر در این روز عفو عمومی اعلام کرد به جز عده معدودی که برخی کشته شدند و برخی امان‌نامه گرفتند.


فتح مکه واقعه فتح شهر مکه در سال هشتم هجری به دست مسلمانان و به فرماندهی پیامبر اکرم(ص) در واکنش به نقض پیمان حدیبیه توسط قریشیان بود. این فتح، نتایجی همچون روی‌آوردن مشرکان شبه‌جزیره عربستان به اسلام در سال‌های بعد را در پی داشت. سران مشرکان قریش از جمله ابوسفیان قبل از ورود مسلمانان به شهر مکه، اسلام آوردند.

پیامبر در فتح مکه با ندای اَلْیَوم یَومُ الْمَرحَمَه (امروز، روز رحمت و گذشت است) فرمان عفو عمومی صادر کرد. گذشت و عدم انتقام در این روز از مهمترین وقایع زندگی پیامبر(ص) دانسته شده است که سعه‌صدر و سیره رحمانی او در برابر دشمنان را نشان می‌دهد.

اهمیت فتح مکه در تاریخ اسلام

غزوه فتح مکه را یکی از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ صدر اسلام دانسته‌اند که در نتیجه آن حکومت مشرکان در مکه پایان یافت و اسلام در جزیرة العرب حاکمیت پیدا کرد.[۱] پس از فتح مکه اکثر قبیله‌های جزیرة العرب تا سال دهم اسلام آوردند و قدرت مشرکان در آنجا به کلی نابود شد.[۲] محمدحسین طباطبایی و ناصر مکارم شیرازی از مفسران شیعه، با تطبیق سوره نصر بر فتح مکه، معتقدند این غزوه بزرگ‌ترین پیروزی پیامبر بود که در اثر آن بنیان شرک از جزیرة العرب برچیده شد و مردمان دسته دسته به پیامبر ایمان آوردند.[۳]

پیغمبر(ص) در این غزوه توانست بدون خونریزی و بدون اینکه کوچک‌ترین آسیبی به کسی برسد مکه را فتح کند.[۴] به گفته سید جعفر شهیدی رفتاری که پیغمبر(ص) با مردم مکه کرد، سماحت اسلام و بزرگواری پیامبر(ص) را در دیده مخالفان آشکار ساخت؛ زیرا قریش به مدت ۲۰ سال او و پیروانش را آزار داده بودند و از انتقام پیامبر می‌ترسیدند، اما وقتی با رفتار کریمانه پیامبر مواجه شدند، تصمیم گرفتند برای اسلام بجنگند.[۵]

با این حال به باور برخی نویسندگان در جریان فتح مکه، قریشیان مکه در ظاهر ایمان آوردند، اما تسلیم شدن آنها نوعی عقب‌نشینی استراتژیک بود[۶] تا بتوانند در پوشش خلافت اسلامی قدرت را از بنی‌هاشم بازپس‌گیرند.[۷]

اذان گفتن بلال در مکه در کتاب سیرةالنبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است

علت لشکرکشی

نقض صلح حدیبیه از سوی قریش، عامل اصلی لکشرکشی پیامبر(ص) به مکه و فتح آن بود.[۸] در سال ششم هجری مسلمانان و مشرکان در منطقه حدیبیه با یکدیگر قرارداد بستند که به مدت ده سال با هم صلح کنند و علیه یکدیگر اقدامی انجام ندهند.[۹] قبیله بنی‌خُزاعه با مسلمانان و قبیله بنی‌بکر با قریش هم‌پیمان شدند.[۱۰] در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانی از قریش به نفع بنی‌بکر، افرادی از بنی‌خزاعه را کشتند.[۱۱] به این ترتیب پیمان صلح حدیبیه پس از دو سال، از طرف قریش نقض شد.[۱۲] با اینکه ابوسفیان، خود برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد.[۱۳] اندکی بعد، پیامبر با سپاهی ده هزار نفره، سوی مکه حرکت کرد.[۱۴]

عبدالحسین زرین‌کوب:

«اهل مکه پشیمان و وحشت‌زده ابوسفیان را به مدینه فرستادند تا محمد(ص) را از این آهنگ (حمله به مکه) منصرف دارند. اما دیگر دوران صلح گذشته بود و تا اهل مکه خبر شدند پیغمبر با ده هزار مسلمان خویش در ظرف یک هفته نزدیک دروازه شهرشان رسیده بود. مکه در مقابل وی مقاومت نکرد ... این بار محمد به عنوان فاتح اما باز مثل یک پیغمبر به شهر در آمد: بدون غارت بدون خونریزی.»[۱۵]

پیروزی مسلمانان بدون خونریزی

پیامبر(ص) توانست با تدبیر و سیاستش، مکه را بدون خونریزی فتح کند.[۱۶] با دستور پیامبر، سپاه اسلام در ۱۰ رمضان سال ۸ق[۱۷] با رعایت اصل غافلگیری، پیش از آنکه دشمن به فکر دفاع از خود بیافتد، از مدینه خارج شد.[۱۸] مقصد اصلی، حتی به سپاهیان اسلام معلوم نبود.[۱۹] تا رسیدن سپاه به مَرّ الظَّهْران (وادی فاطمه کنونی در ۲۴ کیلومتری مکه[۲۰]) اهالی مکه و جاسوسان آنان هیچ خبری از حرکت جهادی سپاه اسلام نداشتند.[۲۱] پس از آگاهی ابوسفیان از حضور سپاه اسلام در اطراف مکه، عباس بن عبدالمطّلب به دستور پیامبر، ابوسفیان را به ابتدای یک وادی برد تا از آنجا خیل عظیم مسلمان‌ها را ببیند[۲۲] و فکر هرگونه مقاومتی را از سر بیرون کرده، فتح مکه بدون جنگ به انجام رسد.[۲۳] ابوسفیان نزد پیامبر(ص) آمد و اسلام آورد.[۲۴]

مطابق برخی گزارش‌ها، مسلمانان در ۲۰ رمضان[۲۵] مکه را با شعارِ «نحن عباد الله حقا حقا؛ ما حقیقتاً بندگان شایسته خداوندیم.» فتح کردند.[۲۶] البته تاریخ‌نگاران درباره روز ورود مسلمانان به مکه، اتفاق نظر ندارند و روزهای دیگری از ماه رمضان نیز برای این واقعه ثبت شده است.[۲۷] پیامبر(ص) به افراد حاضر در مسجد الحرام، به افراد داخل در خانه ابوسفیان و به کسانی که در خانه خود بمانند، امان داد.[۲۸] در روز فتح مکه، از مسلمانان جز دو نفر به نام‌های کُرْز بن جابر[۲۹] و خُنَیْس بن خالد اشعری[۳۰] (یا خالد اشعری[۳۱]) که راه را گم کرده بودند، کسی کشته نشد. این دو نفر از مسیر دیگری رفته، در بین راه به دست مشرکان افتادند و به قتل رسیدند.[۳۲]

عفو عمومی

پس از آنکه پیامبر(ص) وارد مکه شد، عفو عمومی اعلام کرد.[۳۳] سعد بن عباده که پرچم سپاه مسلمانان را در دست داشت با گفتنِ «الْيَوْمُ يَوْمُ الْمَلْحَمَة (یعنی: امروز روز انتقام است)» موجب هراس اهل مکه شد.[۳۴] سخن سعد موجب ناراحتی پیامبر شد؛[۳۵] ازاین‌رو پیامبر با بیانِ «الْيَوْمَ يَوْمُ الْمَرْحَمَة (یعنی: امروز، روز رحمت است)»[۳۶] پرچم سپاه را از او گرفت و به امام علی(ع)[۳۷] یا فرزند سعد داد.[۳۸] پیامبر(ص) اهل مکه را به اسارت نگرفت و آنان را طُلَقاء (به معنای آزادشدگان) خواند و آزاد کرد.[۳۹] ازاین‌رو به ابوسفیان و اهل مکه، طلقاء می‌گفتند.[۴۰] به گفته برخی پژوهشگران، تعبیر طلقاء بر نوعی بدنامی دلالت می‌کرد؛ چرا که مردم مکه با اکراه با پیامبر بیعت کردند.[۴۱] پیامبر در فتح مکه همه پیمان‌ها، قراردادها و مقام‌ها را، جز سِدانَت کعبه و سِقایَةُ الحاجّ را لغو کرد.[۴۲]

استثناشدگان از عفو عمومی

پیامبر(ص) عده‌ای را از عفو عمومی استثنا کرد و فرمان داد آنها را حتی اگر زیر پرده کعبه پنهان شده باشند، بکُشند.[۴۳] در منابع تاریخی تعداد این افراد یکسان ذکر نشده است و تا بیست نفر شمارش شده‌اند.[۴۴] سید جعفر مرتضی عاملی نام برخی از این افراد را چنین برشمرده است:

مردان

  • عِکْرِمَة بن ابی‌جَهْل: وی قبل از ورود مسلمانان از مکه گریخت، اما همسرش که قبلا مسلمان شده بود، نزد پیامبر(ص) رفت و برای وی امان گرفت.[۴۵]
  • صفوان بن امیه: او به جده گریخت، اما پس از آنکه عمیر بن وهب جهمی برای او امان گرفت، نزد پیامبر بازگشت. وی از پیامبر دو ماه مهلت خواست تا اسلام بیاورد، پیامبر(ص) به او چهار ماه مهلت داد، سرانجام پس از مدتی اسلام آورد.[۴۶]
  • عبدالله بن ابی سرح: عثمان برادر رضاعی او بود، برایش امان گرفت.[۴۷]
  • عبدالله بن خطل: وی بعد از اسلام آوردن، مسلمانی را به قتل رساند و مرتد شد.[۴۸] وی پس از فتح مکه به دست مسلمانان در کنار کعبه کشته شد.[۴۹]
  • مقیس بن صباته: وی یکی از مسلمانان را به قتل رساند و مرتد شد. نمیله بن عبدالله کنانی وی را کشت.[۵۰]
  • وحشی بن حرب: او قاتل حمزه بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص) بود. پس از چندی نزد پیامبر(ص) آمد و مسلمان شد.[۵۱]

زنان

  • هِند دختر عُتْبَه: مادر معاویه که در جنگ احد، شکم حمزة بن عبدالمطلب را پاره کرد و جگر او را به دندان گرفت. او چهره خود را پوشاند و همراه زنان دیگر با پیامبر بیعت کرد و مسلمان شد.[۵۲]
  • ساره کنیز عمرو بن هِشام: وی پیش از حرکت سپاه اسلام برای مشرکان جاسوسی کرده بود.[۵۳] او در روز فتح مکه کشته شد.[۵۴]
  • قَریبه و فَرْتَنا دو کنیز عبدالله بن خطل: این دو کنیز آوازه‌خوان بودند و پیامبر(ص) را با ترانه‌های خود هَجْو می‌کردند.[۵۵] قریبه کشته شد، اما فرتنا ایمان آورد و تا زمان عثمان زنده بود.[۵۶]

شکستن بت‌ها

نقاشی ماجرای کسر اصنام در کتاب سیره النبی که به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.

طبق برخی گزارش‌ها، پس از فتح مکه پیامبر(ص) به شکستن بت‌های بالای سقف کعبه اقدام کرد.[۵۷] به پیشنهاد پیامبر(ص)، علی(ع) روی شانه‌های ایشان رفت و بت‌ها را به زمین انداخت.[۵۸] البته بنا بر روایتی که در المستدرک علی الصحیحین نقل شده است، شکستن بت‌ها، در لیلة‌المبیت رخ داده است.[۵۹] پس از فتح مکه، پیامبر سریه‌هایی را به اطراف مکه فرستاد تا بت‌خانه‌ها را تخریب کنند.[۶۰]

پانویس

  1. کمساری، «دستاوردهای سیاسی فتح مکه»، ص۱۱۶.
  2. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، ۱۳۶۶ش، ص۲۰۰.
  3. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۳۷۶؛ مکارم شیرازی، نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۷، ص۳۹۴.
  4. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۷۵۸.
  5. شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۲ش، ص۱۰۱-۱۰۲.
  6. صمدی، «بازکاوی نقش قبایل قریش در جهت کسب قدرت با تأکید بر جریانات فتح مکه تا سقیفه»، ص۱۱.
  7. صمدی، «بازکاوی نقش قبایل قریش در جهت کسب قدرت با تأکید بر جریانات فتح مکه تا سقیفه»، ص۲۶.
  8. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، ۱۳۶۶ش، ص۱۹۹.
  9. ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۳۱۷.
  10. ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۳۱۸.
  11. واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۸۱-۷۸۴.
  12. سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۸۷.
  13. واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۹۲.
  14. بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۲۴.
  15. زرین‌کوب،‌ بامداد اسلام،‌ ۱۳۶۹ش، ص۳۷.
  16. سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۸۶.
  17. ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۳۹۹.
  18. سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۷۹۲.
  19. عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ۲۲۳.
  20. بلادی، معالم مکة التاریخیة الأثریه، ۱۴۰۰ق، ص۲۵.
  21. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۵۰.
  22. ابن‌هشام، السیرة النبویه، دار المعرفه، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۴.
  23. خطاب، الرسول القائد، ۱۴۲۲ق، ص۳۳۷.
  24. واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۱۸.
  25. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۱،‌ ص۱۴۳.
  26. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۷
  27. عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۱، ۱۵-۱۷.
  28. بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۳۴.
  29. ابن‌عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۳۱۰.
  30. ابن‌اثیر، اُسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۱۲.
  31. مِقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۸۸.
  32. ابن‌عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۳۱۰.
  33. سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۸۱۵.
  34. واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۱.
  35. سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ص۸۱۴.
  36. واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۲.
  37. شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۶۰.
  38. واقدی، مغازی، ۱۴۰۹ق، ج‌۲، ص‌۸۲۲.
  39. حمیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۳۸۴.
  40. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۶۱.
  41. جوادی، «طلقاء و نقش آنان در تاریخ اسلام»، ص۷.
  42. بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۰۰ق، ج۵، ص۱۶.
  43. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۵۸.
  44. عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۲۳، ص۹-۱۰.
  45. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۵۵.
  46. واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۵۳-۸۵۵.
  47. بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۶۳.
  48. مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۳۳.
  49. ابن‌سعد، الطبقات الکبری،‌ ۱۴۱۰ق، ج۷، ص۲۵۹.
  50. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۹-۵۰.
  51. ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۵۶۴.
  52. دیاربکری، تاریخ الخمیس، دار صادر، ج۲، ص۹۴.
  53. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۵۴.
  54. واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۶۰.
  55. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۶۰.
  56. صالحی شامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۲۲۵.
  57. الطرائف، ابن‌طاووس، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۸۰.
  58. ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۵.
  59. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۶.
  60. فیاض، تاریخ اسلام، ۱۳۲۷ش، ص۹۸.

منابع

  • آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، چاپ هشتم، ۱۳۹۱ش.
  • ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌ دار صادر ـ دار بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
  • ابن اثیر، عزالدین علی بن ابی الکرم، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱ش.
  • ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد(م ۸۰۸)، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت،‌ دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۵ق.
  • ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چ اول، ۱۳۶۳ش.
  • ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، تحقیق علی شیری، بی‌جا،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
  • بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر(م ۲۷۹)، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷ق.
  • بلادی، عاتق بن غیث، معالم مکة التأریخیة الأثریه، مکه، دار مکه للنشر و التوزیع، ۱۴۰۰ق.
  • ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، قم، دارالکتاب، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
  • حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد(ط- الحدیثة)، قم، موسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • دیاربکری، حسین بن محمد، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس نفیس، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • زرین‌کوب،‌ عبدالحسین، بامداد اسلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
  • شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، بی‌تا.
  • طبری، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷ق.
  • فیاض، علی‌اکبر، تاریخ اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۲۷ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، مصحح: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی،‌ تهران،‌ دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش.
  • منتظری، حسينعلی، مبانی فقهی حكومت اسلامی، ترجمه و تقرير محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرايی، ۱۳۷۹ش.
  • واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ط الثالثة، ۱۴۰۹ق.
  • یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب واضح الکاتب العباسی(م بعد ۲۹۲)، تاریخ یعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا.

پیوند به بیرون