جبر و اختیار: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز ←جبرگرایی |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==جبرگرایی== | ==جبرگرایی== | ||
در [[علم کلام]]، جبرگرایان با تأکید بر [[صفات الهی]] همچون [[توحید]] در خالقیت و فاعلیت، هر گونه فاعلیت را از انسان سلب نموده و تنها خدا را فاعل حقیقی کارهای منسوب به انسان میدانند.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ ق، ص۲۰۹.</ref> در تاریخ عقاید مسلمانان، جَهْمیّه، نَجّاریه، ضَراریّه و [[اشاعره]] را جبرگرا دانستهاند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷.</ref> | |||
جَهْمیّه یا پیروان جَهْم بنِ صَفْوان (متولد [[۱۲۸ق]])، برای گریز از [[تشبیه]] باور داشتند که خداوند در هیچ صفتی با مخلوقاتش مشترک نیست. از این رو نباید انسان را نیز خالق و قادر و فاعل به حساب آورد.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷-۹۸؛ و همچنین رک: رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ۱۴۱۳ ق، ص۶۹-۷۰.</ref> به نظر جهمیه انجام یا ترک تکالیف دینی، [[جبرگرایی|جبری]] میشود چنانچه ثواب و عقاب نیز جبری میشود.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۸.</ref> | |||
نجّاریه خداوند را خالق همه افعال آدمی اعم از فعل خیر و شرّ میدانستند؛.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰۰.</ref> چنانکه ضراریه یا پیروان ضرار بن عمرو و حفص فرد نیز فاعل حقیقی افعال را خداوند میدانستند؛ هر چند از این جهت که انسان را مکتسب افعال میدیدند به [[نظریه کسب]] نزدیک هستند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳؛ الاشعری، مقالات الإسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۸۱-۲۸۳.</ref> | |||
===جبرگرایی علمی=== | |||
جبرگرایی علمی مبتنی بر فیزیک کلاسیک است که همه پدیدههای طبیعی و فیزیکی را معلولِ گریزناپذیر قوانین و علتهای طبیعی میداند به گونهای که محال است معلول از علتش تخلّف نماید. در این صورت، همه چیز از پیش تعیین شده است و اگر کسی به مجموعه علل و قوانین و سیر حوادث آگاهی میداشت، میتوانست تمامی رفتارهای یک انسان را به صورت قطعی پیشبینی کند. به این دیدگاه که هر گونه اختیار و [[آزادی]] و امکان را نفی نموده و از ضرورت و جبر دفاع میکند، «دترمینیسم» (به انگلیسی: Determinism)گفته میشود.<ref>باربور، علم و دین، ۱۳۶۲، ص۳۴۰-۳۴۲؛ قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۵۵-۵۶.</ref> | |||
گروهی از اختیارگرایان با طرح نظریه کوانتوم در فیزیک، جبرگرایی علمی را مورد انتقاد قرار میدهند.<ref>قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۶۴-۶۵.</ref> | |||
===جبر فلسفی=== | |||
فیلسوفان مسلمان عمدتاً با جبرگرایی مخالفند و برخی از رفتارهای انسان را اختیاری و ناشی از علم، انگیزه و اراده او میدانند.<ref>صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲.</ref> ولی نظریه رایج فیلسوفان این است که هر چند فعل انسان ارادی است؛ ولی خودِ اراده، ارادی نیست.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹، ص۶۱۲-۶۲۶؛ ابن سینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴، ص۴۳۷-۴۳۹؛ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۴.</ref><br /> | |||
گروهی از فقیهان و فیلسوفان شیعه معاصر -همچون [[ابوالقاسم خوئی]]، [[محمد حسین نائینی]]، [[محمد باقر صدر]]، [[غلامرضا فیاضی]]- معتقدند که نتیجه این دیدگاه پذیرش جبر است و باید توضیح دیگری درباره [[اصل علیت]] و فرآیند فعل اختیاری ارائه کرد تا اختیار انسان، به خوبی تبیین شود.<ref>نائینی، أجود التقریرات، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱؛ فیاضی، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق».</ref> | |||
==اختیارگرایی== | ==اختیارگرایی== |
نسخهٔ ۲۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۲
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ توسط کاربر:Mkhaghanif برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
عدل الهی | |
تعریف عدل الهی | |
حسن و قبح | |
مسئله شر | |
جبر و اختیار | |
امر بین الامرین | |
قضا و قدر | |
نظام احسن | |
مستضعف فکری | |
تکلیف مالایطاق | |
استطاعت | |
قبح عقاب بلابیان | |
عذاب ابدی | |
خلقت اجباری | |
عدالت تشریعی |
جبر و اختیار از مهمترین، قدیمیترین و حساسترین مباحث فلسفه و کلام است. اهمیت و حساسیت این مساله از بُعد دینی و کلامی به این دلیل است که با مسائل اراده، استطاعت، قدرت، علم خداوند به افعال بندگان، مخصوصاً خلق افعال و قضا و قدر و طلب و اراده، پیوندی تنگاتنگ دارد.
در مباحث کلامی، آنجا که از تعلق علم و اراده و قدرت خداوند به افعال بندگان و خلق افعال سخن به میان میآید، این مسئله مطرح میشود که آیا در افعال بندگان، علم و اراده و قدرت خداوند مؤثر است وقدرت انسان در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانهاست یا نه؟ کسانی که علم و اراده و قدرت خداوند را در افعال بندگان مؤثر، و خلق (پدید آوردن) را از اوصاف انحصاری او میدانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمیدارند، به جبر قائل میشوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را خالق و فاعل افعالش میشناسند، به اختیار قائلاند.
اهمیت بحث از جبر و اختیار
بحث بر سر مجبور یا مختاربودن انسان از نخستین اختلافات در قرون نخستین اسلامی است. جریان عدلیه در دو شاخه مهم معتزله و امامیه گرایش به اختیارمندی انسان داشتند. پیش از آنها فرقههایی چون جهمیه و ... انسان در رفتارهای خود تسلیم اراده الهی میدانستند.
این بحث ریشه در بحث عدل الهی داشت. عدلیه بر اساس مبانی خود معتقد بودند که مجبوربودن انسان مصداقی از ظلم است و خداوند به کسی ظلم نمیکند.
در کتابهای کلامی همه فرقههای اسلامی در بخش افعال الهی درباره کیفیت خلق افعال مطرح شده است. که نتیجه آن در گرایش به جبر و اختیار مشخص میشود.
جبرگرایی
در علم کلام، جبرگرایان با تأکید بر صفات الهی همچون توحید در خالقیت و فاعلیت، هر گونه فاعلیت را از انسان سلب نموده و تنها خدا را فاعل حقیقی کارهای منسوب به انسان میدانند.[۱] در تاریخ عقاید مسلمانان، جَهْمیّه، نَجّاریه، ضَراریّه و اشاعره را جبرگرا دانستهاند.[۲]
جَهْمیّه یا پیروان جَهْم بنِ صَفْوان (متولد ۱۲۸ق)، برای گریز از تشبیه باور داشتند که خداوند در هیچ صفتی با مخلوقاتش مشترک نیست. از این رو نباید انسان را نیز خالق و قادر و فاعل به حساب آورد.[۳] به نظر جهمیه انجام یا ترک تکالیف دینی، جبری میشود چنانچه ثواب و عقاب نیز جبری میشود.[۴]
نجّاریه خداوند را خالق همه افعال آدمی اعم از فعل خیر و شرّ میدانستند؛.[۵] چنانکه ضراریه یا پیروان ضرار بن عمرو و حفص فرد نیز فاعل حقیقی افعال را خداوند میدانستند؛ هر چند از این جهت که انسان را مکتسب افعال میدیدند به نظریه کسب نزدیک هستند.[۶]
جبرگرایی علمی
جبرگرایی علمی مبتنی بر فیزیک کلاسیک است که همه پدیدههای طبیعی و فیزیکی را معلولِ گریزناپذیر قوانین و علتهای طبیعی میداند به گونهای که محال است معلول از علتش تخلّف نماید. در این صورت، همه چیز از پیش تعیین شده است و اگر کسی به مجموعه علل و قوانین و سیر حوادث آگاهی میداشت، میتوانست تمامی رفتارهای یک انسان را به صورت قطعی پیشبینی کند. به این دیدگاه که هر گونه اختیار و آزادی و امکان را نفی نموده و از ضرورت و جبر دفاع میکند، «دترمینیسم» (به انگلیسی: Determinism)گفته میشود.[۷]
گروهی از اختیارگرایان با طرح نظریه کوانتوم در فیزیک، جبرگرایی علمی را مورد انتقاد قرار میدهند.[۸]
جبر فلسفی
فیلسوفان مسلمان عمدتاً با جبرگرایی مخالفند و برخی از رفتارهای انسان را اختیاری و ناشی از علم، انگیزه و اراده او میدانند.[۹] ولی نظریه رایج فیلسوفان این است که هر چند فعل انسان ارادی است؛ ولی خودِ اراده، ارادی نیست.[۱۰]
گروهی از فقیهان و فیلسوفان شیعه معاصر -همچون ابوالقاسم خوئی، محمد حسین نائینی، محمد باقر صدر، غلامرضا فیاضی- معتقدند که نتیجه این دیدگاه پذیرش جبر است و باید توضیح دیگری درباره اصل علیت و فرآیند فعل اختیاری ارائه کرد تا اختیار انسان، به خوبی تبیین شود.[۱۱]
اختیارگرایی
شیعیان با اعتقاد به دو اصل عدل و حکمت الهی، معتقد به مختار بودن انسان در افعالی است که در مدار تکلیف قرار گرفته، و انسان بر آنها ستایش و نکوهش میشود دارند؛ چرا که تکلیف نمودن انسانِ مجبور و ستایش و یا نکوهش او بر کاری که از وی صادر گردیده قبیح و نارواست، و به مقتضای اصل عدل و حکمت، خداوند از افعال قبیح منزه است.
امام علی(ع) در رد اندیشه آنان که قضا و قدر الهی را مستلزم مجبور بودن انسان میدانند، فرموده است:
«لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب، و الأمر و النهی و الزجر، و لَسَقط معنی الوعدِ و الوعید، و لم یکنْ عَلی مسیءٍ لائِمةٌ و لا لمحسن مَحْمدة؛[۱۲]اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و وعید بی اساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.»
محمد بن عَجْلان از امام صادق(ع) پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام کارها مجبور نموده است؟ امام(ع) پاسخ داد:
«الله اعدل من أن یجبر عبداً علی فعل ثم یُعَذِّبه علیه؛[۱۳] خداوند عادلتر از آن است که بندهای را بر کاری مجبور سازد آن گاه او را عقوبت کند.» حسن بن علی وشاء از امام رضا(ع) پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام گناهان مجبور کرده است؟ امام(ع) پاسخ داد: «الله أعدل و أحکم من ذلک؛[۱۴] خداوند عادلتر و حکیم تر از آن است که چنین کاری را انجام دهد»
در روایات یاد شده بر منافات داشتن جبر با عدل و حکمت خداوند، و با تکلیف و وعده و وعید و پاداش و کیفر الهی تصریح و تأکید شده است.
متکلمان عدلیه نیز، نظریه جبر را مخالف عدل الهی دانسته و با استناد به عدل و حکمت خداوند، بر مختار بودن انسان استدلال نموده اند، چنان که واصل بن عطا گفته است: «اِن الباری تعالی عدل حکیم... و لا یجوز أن یرید من العباد خلاف ما یأمر، و یحتم علیهم شیئا ثم یُجازیهم علیه؛[۱۵] خداوند عادل و حکیم است و روا نیست که از بندگان، خلاف آنچه که امر میکند خواسته، و آنان را بر کاری مجبور سازد و آن گاه مجازاتشان کند.» ابن میثم بحرانی، پس از اشاره به این که مختار بودن انسان امری است بدیهی و به اقامه برهان نیاز ندارد، وجوهی را بر توجه دادن به این امر بدیهی یادآور شده است که دو نمونه آن عبارتند از:
- هر عاقلی مدح بر احسان، و ذم بر عدوان را نیکو می داند، و این مطلب متفرع بر این است که نیکوکار و بدکار فاعل فعل خویش باشند.
- ما با درک وجدانی می یابیم که افعالمان تابع انگیزه های ما هستند و اختیار، معنایی جز این ندارد.[۱۶]
خواجه نصیرالدین طوسی نیز فاعلیت و اختیار انسان را بدیهی دانسته و گفته است:
«و الضروره قاضیة باستناد افعالنا الینا؛[۱۷] درک بدیهی، گواه بر این است که افعالِ ما مَستَند به ما میباشند.»
آراء متکلمان در تفسیر اختیار
در تفسیر اختیار، سه دیدگاه تفویض معتزلی، کسب اشاعره و امر بین الامرین مطرح شده است:
دیدگاه تفویض معتزلی معتقد است انسان، خود پدید آورنده فعل خویش است، و خداوند آن را در انسان نیافریده است.[۱۸] و نمیتوان خداوند را خالق افعال بشر دانست، زیرا در افعال بشر ظلم و ستم وجود دارد، و خداوند از ظلم و ستم منزه است.[۱۹] منتقدان نظریه تفویض آن را نوعی ثنویگرایی میدانند که با اصل توحید در خالقیت و ربوبیت منافات دارد.[۲۰] چنان که با عمومیت قدرت و مالکیت مطلقه الهی نیز منافات دارد.[۲۱]
دیدگاه کسب که از سوی اشاعره پیشنهاد شده است بر این باور است که خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است.[۲۲] متکلمان اشعری در تفسیر «کسب» دچار اختلاف شده و تفسیرهای چندگانهای از نظریه کسب به دست دادهاند. این نظریه هم از طرف مخالفان اشاعره مورد نقد قرار گرفته و هم برخی از محققان اشاعره آن را برای حل مشکل جبر ناکافی دانستهاند، حتی احمد امین مصری آن را تعبیر جدیدی از نظریه جبر دانسته[۲۳] و شیخ شلتوت نیز گفته است این نظریه علاوه بر این که با اصطلاح لغوی و قرآنی آن هماهنگ نیست، از عهده توجیه مسأله تکلیف و اصل عدل الهی و مسؤولیت انسان نیز برنمیآید.[۲۴]
آموزه امر بین الامرین از سوی ائمه اهل بیت(ع) مطرح شده و متکلمان امامیه و نیز حکمای اسلامی آن را تبیین و تشریح کردهاند.[۲۵] بر اساس این نظریه با فعل انسانی چون جزو ممکنات است، هم در اختیار و تملک انسان است، هم مملوک و مقدور خدا است و این دو، در طول یکدیگرند نه در عرض یکدیگر. به عبارت دیگر کار انسان در عین این که مستند به انسان است، مستند به اراده ذات بارى تعالى نیز است؛ اما اراده و اختیار انسان در طول اراده الهى است نه عرض آن.[۲۶] فیلسوفان مسلمان بر اساس چند مبنای فلسفی مثل اصالت وجود، وحدت وجود و وابستگی ذاتی ممکنات، امر بین الامرین را توضیح دادهاند. این تفسیر مورد قبول پیروان حکمت متعالیه صدرائی[۲۷] از جمله امام خمینی[۲۸] قرار گرفته است.
چالشهای اختیار گرایی
تعارض اختیار با علم پیشین الهی
مسئله ناسازگاری میان «علم پیشین خداوند» و «اختیار انسان» اینگونه است که بر اساس باور توحیدی، خداوند از روز ازل، از آنچه واقع میشود و آنچه واقع نمیشود آگاه است و لازمه این باور آنست که حوادث و کائنات جبراً و قهراً باید به نحوی واقع شوند که با علم الهی مطابقت داشته باشند. در نتیجه اختیار انسان بی معنا خواهد شد.[۲۹] به صورت کلی برای این مسئله دو پاسخ مشهور وجود دارد:
جمع میان علم پیشین الهی و اراده آزاد در انسان
فلاسفه اسلامی، معتقدند که علاوه بر اصل تحقق فعل، کیفیت صدور فعل از فاعلِ مختار نیز متعلَّق علم پیشین الهی بوده و علم ازلی الهی، علم به تحقق فعل با تمام مقدمات آن است که ناظر به صدورِ معلولات از علتهای خاص آنها است و مقتضای آن این است که فعل فاعل مختار از فاعل مختار و فعل فاعل مجبور از فاعل مجبور صادر شود. از این رو نه تنها با اختیار منافاتی ندارد، بلکه آنرا اثبات میکند. به عبارتی دیگر یعنی خداوند از ازل می داند که هر انسانی از روی اختیار خودش چه کارهایی را انجام میدهد.[۳۰]
فیلسوفان غربی و انکار تعلق علم خدا به افعال انسان
فیلسوفان غربی، بر این باورند که علم پیشین خداوند، تنها شامل موضوعاتی است که ذاتا و منطقا امکان شناخته شدن را داشته باشد. از سوی دیگر آنچه در «آینده» محقق میشود، هنوز وجود ندارد تا «اکنون» معلوم خداوند باشد. در نتیجه علم پیشین خداوند، به آیندهای که هنوز محقق نشده است، تعلق نمیگیرد. همچنانکه «قدرت» خداوند بر محال تعلق نمیگیرد و این مستلزم نقص در خدا نیست. [۳۱]
تعارض اختیار با عصمت
در یک معنای کلی عصمت، به معنای محفوظ بودن شخص معصوم از گناه و خطاست و این سؤال پیش میآید که آیا عصمت با اختیار معصوم قابل جمع است؟
سید محمدحسین فضلالله، از مراجع تقلید شیعه لبنان، معتقد است که عصمت، یک حقیقت جبری است.[۳۲] اما به گفته علی ربانی گلپایگانی، کلامپژوه معاصر، متکلمان و حکما متفقاند که عصمت با اختیار سازگار و معصوم بر انجام معصیت تواناست.[۳۳] از نظر عقل، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام طاعات و ترک گناهان باشد، مستحق ستایش و مدح نخواهد بود و امر و نهی و پاداش و کیفر او نامعقول خواهد بود.[۳۴]
عبدالله جوادی آملی، فیلسوف و مفسّر معاصر نیز بر این باور است که عصمت جبری با حجیت معصوم بر مردم و دستور تَأسّی و پیروی کردن از ایشان از سوی خداوند، منافات داشته و اگر انجام گناه برای معصوم ذاتاً محال باشد، اطاعت ذاتاً ضروری خواهد بود و در چنین صورتی اطاعت هم مورد تکلیف قرار نمیگرفت و مجالی برای انذار و تبشیر و وعده و وعید باقی نمیماند.[۳۵]
علامه طباطبایی در توضیح سازگاری عصمت با اختیار مینویسد: «منشأ عصمت، علم ویژهای است که خداوند به معصومان عطا کرده است. علم، خود از مبادی و پایههای اختیار است. ازاینرو، معصومان به جهت علمشان به مفاسد و مصالح اعمال، مرتکب گناه نمیشوند؛ مانند شخصی که علم قطعی به کشنده بودن سَم دارد و هرگز از آن سم نمیخورد.»[۳۶]
محمدتقی مصباح یزدی، فیلسوف شیعی(۱۳۹۹ش)، عصمت را نه صرفاً یک ملکه علمی، بلکه یک ملکه علمی_عملی میداند که از مطابقتِ مختارانه عمل معصوم با علم موهبتی از سوی خداوند حاصل شده است.[۳۷] وی در تبیین رأی خود بیان میدارد که هرکس با سرمایهای از استعداد و مواهب الهی به این دنیا آمده و فعلیت آن به دست خود اوست. علمی که مقدمه عصمت معصومین است نیز موهبتی بوده ولی چیزی را بر شخص، تحمیل نمیکند. در نتیجه بکارگیری این سرمایه و مطابقت عمل با آن، منوط به تلاش خود معصوم است.[۳۸]
تکنگاریها
جبر و اختیار محمدتقی جعفری
جبر و اختیار جعفر سبحانی با نگارش علی ربانی گلپایگانی
نگاه سوم به جبر و اختیار محمدحسن قدردان قراملکی
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ ق، ص۲۰۹.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷-۹۸؛ و همچنین رک: رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ۱۴۱۳ ق، ص۶۹-۷۰.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۸.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳؛ الاشعری، مقالات الإسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۸۱-۲۸۳.
- ↑ باربور، علم و دین، ۱۳۶۲، ص۳۴۰-۳۴۲؛ قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۵۵-۵۶.
- ↑ قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۶۴-۶۵.
- ↑ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲.
- ↑ مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹، ص۶۱۲-۶۲۶؛ ابن سینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴، ص۴۳۷-۴۳۹؛ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۴.
- ↑ نائینی، أجود التقریرات، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱؛ فیاضی، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق».
- ↑ صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۸۰.
- ↑ صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۶۱.
- ↑ صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۶۲.
- ↑ شهرستانی، ملل و نحل،۱۳۶۴ش، ج۱، ص۶۱.
- ↑ بحرانی، قواعد المرام،۱۴۰۶ق، ص۱۰۸
- ↑ نصیرالدین طوسی، کشف المراد،۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.
- ↑ قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۲۶
- ↑ قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۱
- ↑ ملا صدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج ۶، ص۳۷۰
- ↑ صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۵۹
- ↑ خیالی، شرح العقاید النسفیة، ص۱۱۵-۱۱۷
- ↑ أمین، ضحی الاسلام، ج ۳، ص۵۷
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، ج ۲، ص۱۹۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲.
- ↑ مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص ۱۶۳-۱۷۴.
- ↑ ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۳-۳۷۸
- ↑ خمینی، الطلب و الارادة، ۱۴۲۱ق، ص۷۲-۷۳
- ↑ ر.ک. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة، ۱۳۸۶ه، ج۶، ص۲۷۰–۲۷۱ و ص۲۸۱–۲۸۳؛ پلانتینجا الوین و دیگران، کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ۱۳۸۴ش، ص ۲۵۵–۲۸۲.
- ↑ ر.ک. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۴۲۳–۴۲۵؛ علامه طباطبائی، نهایة الحکمة، [بیتا]، ص ۱۴۴؛ میرداماد، قبسات، ۱۳۵۶ش، ص۴۷۱–۴۷۲؛ مطهری، انسان و سرنوشت، ۱۳۷۴ش، ص۱۲۵–۱۳۰.
- ↑ ر.ک. پترسون، عقل و اعتقاد دینی، ۱۳۹۰ش، ص ۱۳۰.
- ↑ ر. ک. فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، ۱۴۱۹ ق، ج۴، ص ۱۵۵–۱۵۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۷.
- ↑ علامه حلی، کشفالمراد، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۶؛ فاضل مقداد، اللَّوامع الاِلهیّه، ۱۴۲۲ق، ص۲۴۳؛ جرجانی، شرحالمواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۲۸۱.
- ↑ جوادی آملی، سیره پیامبر اکرم ص در قرآن (ج۹)، ۱۳۸۵ش، ص ۲۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۱۶۲–۱۶۳.
- ↑ محمد تقی مصباح یزدی، در پرتو ولایت، ۱۳۸۳ش، ص ۵۳–۶۳.
- ↑ محمد تقی مصباح یزدی، در پرتو ولایت، ۱۳۸۳ش، ص ۵۷–۵۸.
یادداشت
منابع
- ایجی، عضدالدین عبدالرحمان بن احمد، شرح المواقف، قم، الشریف الرضی، بی تا.
- بحرانی، ابن میثم، قواعدالمرام فی علم الکلام، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۶ق.
- پترسون مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، مترجمان احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، ۱۳۹۰ش.
- پلانتینجا الوین و دیگران، کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر صراط، ۱۳۸۴ش.
- جوادی آملی، عبدالله، سیره پیامبر اکرم ص در قرآن (ج۹)، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۵ش.
- جهانگیری، محسن، مدخل «جبر و اختیار»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، تهران، ۱۳۸۴ش.
- خیالی، احمد بن موسی، شرح العقاید النسفیة، پیشاور، مکتبه علوم اسلامیه، ۱۲۹۷ق.
- خمینی، روحالله، الطلب و الارادة، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، ۱۴۲۱ق.
- دادبه، اصغر، مدخل «جبر و اختیار»، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۷، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران ۱۳۸۸ش.
- صدوق، التوحید، تحقیق: سید هاشم حسینی طهرانی، قم، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا.
- سبحانی تبریزی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه السلام، ۱۴۲۸ق.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش.
- علامه طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، قم، مرکز الطباعة والنشر، فرع دار التبلیغ الإسلامی، بیتا.
- طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، نشر اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.
- فضلالله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، ۱۴۱۹ ق.
- قاضی، عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مصباح یزدی، محمد تقی ، در پرتو ولایت، محمد مهدی نادری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۳ش.
- مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، بی تا.
- مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، تهران ۱۳۷۴ش
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش.
- ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- میرداماد، قبسات، به اهتمام محمد مهدی محقق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.
پیوند به بیرون