امانتداری: تفاوت میان نسخهها
خط ۷: | خط ۷: | ||
در منابع روایی [[حدیث|احادیث]] فراوانی درباره اهمیت و جایگاه امانتداری ذکر شده است.<ref> ن ک: محمدی ریشهری، دانشنامه ميزان الحكمه، ۱۳۸۵ش، ج۷، ص۳۲۲.</ref> در برخی روایات اداء امانت به نیکوکار و بدکار حتی در کمترین چیزها حاکی از اهمیت امانت داری است.<ref> ن ک: محمدی ریشهری، دانشنامه ميزان الحكمه، ۱۳۸۵ش، ج۷، ص۳۳۴.</ref> | در منابع روایی [[حدیث|احادیث]] فراوانی درباره اهمیت و جایگاه امانتداری ذکر شده است.<ref> ن ک: محمدی ریشهری، دانشنامه ميزان الحكمه، ۱۳۸۵ش، ج۷، ص۳۲۲.</ref> در برخی روایات اداء امانت به نیکوکار و بدکار حتی در کمترین چیزها حاکی از اهمیت امانت داری است.<ref> ن ک: محمدی ریشهری، دانشنامه ميزان الحكمه، ۱۳۸۵ش، ج۷، ص۳۳۴.</ref> | ||
امام صادق (ع) در يكى از سفارشهايش تصریح کرده است که حتّى اگر آن كه با شمشير بر على ضربت زد و او را كُشت ، مرا امين بشمارد و از من راه نمايى و مشورت بخواهد ـ و من آن را از او بپذيرم ـ با او امانتدار خواهم بود. <ref>صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۸؛ ری شهری، میزان الحکمه، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۴۷۴.</ref>امام زين العابدين (ع) نیز ضمن توصیه شیعیانش به کوشش برای امانتداری گفته است: سوگند به آن كه محمّد را به حق ، پيامبر قرار داد ، [حتّى] اگر قاتل پدرم حسين بن على(ع) شمشيرى را كه با آن او را كشت ، به من امانت مى داد ، آن را به او باز مى گرداندم .<ref>صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.</ref> | |||
در برخی روایات نیز این کار باعث افزایش رزق و روزی دانسته شده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۷ش، ج۵، ص۱۳۳.</ref>در حدیث مشهور به [[حدیث جنود عقل و جهل ]] از زبان [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] امانت به عنوان یکی از لشگریان عقل و ضد آن خیانت به عنوان یکی از سپاهیان جهل دانسته شده است. «الْأَمَانَةُ وَ ضِدَّهَا الْخِيَانَةَ». <ref>کلینی، کافی،۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۲.</ref> | در برخی روایات نیز این کار باعث افزایش رزق و روزی دانسته شده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۷ش، ج۵، ص۱۳۳.</ref>در حدیث مشهور به [[حدیث جنود عقل و جهل ]] از زبان [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] امانت به عنوان یکی از لشگریان عقل و ضد آن خیانت به عنوان یکی از سپاهیان جهل دانسته شده است. «الْأَمَانَةُ وَ ضِدَّهَا الْخِيَانَةَ». <ref>کلینی، کافی،۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۲.</ref> | ||
نسخهٔ ۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۰
امانتداری سپردن چیزی به عنوان امانت به شخص مورد اعتماد و امین. یکی از صفات انبیا و از جمله بهترین رفتارهای پسندیده اخلاقی و ارزشمند انسانی است. امانتداری مانند خرید و فروش به عنوان یکی از عقود شرعی و دارای احکام شرعی است.
اهمیت
بنابر آیه ۴ سوره نساء، امانتداری از جمله دستورات الهی دانسته شده است.[۱] علاوه این که در آیاتی از قرآن این صفت از مصادیق تقوا و پایبندی به پیمان بیان شده است.[۲] در موارد متعدد با واژه امین به عنوان صفت برخی از پیامبران بکار رفته است.[۳] در برخی آیات نیز فرشته وحی الهی با همین واژه معرفی شده است.[۴] امانتداری و امین در دو آیه از آیات قرآن کریم از جمله صفت مومنین و نمازگزاران است.[۵]
در منابع روایی احادیث فراوانی درباره اهمیت و جایگاه امانتداری ذکر شده است.[۶] در برخی روایات اداء امانت به نیکوکار و بدکار حتی در کمترین چیزها حاکی از اهمیت امانت داری است.[۷] امام صادق (ع) در يكى از سفارشهايش تصریح کرده است که حتّى اگر آن كه با شمشير بر على ضربت زد و او را كُشت ، مرا امين بشمارد و از من راه نمايى و مشورت بخواهد ـ و من آن را از او بپذيرم ـ با او امانتدار خواهم بود. [۸]امام زين العابدين (ع) نیز ضمن توصیه شیعیانش به کوشش برای امانتداری گفته است: سوگند به آن كه محمّد را به حق ، پيامبر قرار داد ، [حتّى] اگر قاتل پدرم حسين بن على(ع) شمشيرى را كه با آن او را كشت ، به من امانت مى داد ، آن را به او باز مى گرداندم .[۹] در برخی روایات نیز این کار باعث افزایش رزق و روزی دانسته شده است.[۱۰]در حدیث مشهور به حدیث جنود عقل و جهل از زبان امام صادق(ع) امانت به عنوان یکی از لشگریان عقل و ضد آن خیانت به عنوان یکی از سپاهیان جهل دانسته شده است. «الْأَمَانَةُ وَ ضِدَّهَا الْخِيَانَةَ». [۱۱]
در منابع اخلاقی همچون معراج السعاده و محجه البیضاء گرچه عنوان مستقلی درباره امانتداری وجود ندارد اما به صورت پراکنده در عناوین دیگر ذکر شده است.[۱۲]
توصیه امام سجاد علیهالسلام به شیعیان در باره اهمیت ویژه امانت:
عن أبي حمزة الثمالي، قال: سمعت سيد العابدين علي ابن الحسين بن علي بن أبي طالب (عليهم السلام) يقول لشيعته: عليكم بأداء الامانة، فوالذي بعث محمداً بالحق نبيا، لو أن قاتل أبي الحسين بن علي (عليهما السلام) ائتمنني على السيف الذي قتله به لادّيته إليه
ابوحمزه ثمالی میگوید از امام سجاد(ع) شنیدم که به شیعیانشان می فرمود:«اداى امانت بر همه شما لازم است سوگند به خدائى كه محمد (ص) را به حق مبعوث كرده است اگر قاتل پدرم حسين بن علی(ع) همان شمشيرى را كه با آن مرتكب قتل او شد به رسم امانت به من میسپرد (و من از او میپذيرفتم ) امانت او را ادا مىکردم!»*
* منبع: صدوق، امالی، ص۳۱۹.
مفهومشناسی
امانتداری در لغت به عمل کسی گفته شده که حافظ امانت دیگران باشد.[۱۳] راستی و درستی و همچنین استواری و دیانت نیز تعریف دیگر این واژه بیان شده است.[۱۴] علاوه اینکه کارگزاری و گماشتگی نیز از جمله معانی این کار گفته شده است.[۱۵]
ودیعه
امانتداری در فقه همچون دیگر معاملات از جمله عقود شرعی است که احکام متعددی دارد.[۱۶] از جمله احکام این که امانتداری از جمله ی عقود جایز است. ایجاب و قبول دارد. در صورتی که امانت دار در تلف شدن امانت و ودیعه نقش نداشته باشد ضامن نیست.[۱۷]
پانویس
- ↑ سوره نساء،آیه ۴.
- ↑ آل عمران ، ۷۵و۷۶.
- ↑ سوره اعراف، آیه۶۸؛ سوره یوسف، آیه۵۴؛ سوره شعراء، آیات۱۰۷، ۱۲۵، ۱۴۳، ۱۶۲، ۱۷۸؛ سوره دخان، آیه۱۸.
- ↑ سوره شعراء، آیه ۱۹۳؛ سوره تکویر، آیه ۲۱.
- ↑ سوره مومنون، آیه۸؛ سوره معارج، آيه۳۲.
- ↑ ن ک: محمدی ریشهری، دانشنامه ميزان الحكمه، ۱۳۸۵ش، ج۷، ص۳۲۲.
- ↑ ن ک: محمدی ریشهری، دانشنامه ميزان الحكمه، ۱۳۸۵ش، ج۷، ص۳۳۴.
- ↑ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۸؛ ری شهری، میزان الحکمه، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۴۷۴.
- ↑ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۷ش، ج۵، ص۱۳۳.
- ↑ کلینی، کافی،۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۲.
- ↑ ن ک:فیض كاشانی، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۴۱۷؛ نراقی، معراج السعادة، هجرت، ج۱، ص۴۵۰.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه «امانتداری».
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه «امانتداری».
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۳۳۱۹.
- ↑ حلی، تحرير الأحكام الشرعية، آل البیت، ج۱، ص۲۶۶؛ خمينی، تحريرالوسيلة، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۶۳۴.
- ↑ حلی، تحرير الأحكام الشرعية، آل البیت، ج۱، ص۲۶۶؛ خمينی، تحريرالوسيلة، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۶۳۴.
یادداشت
منابع
- قرآن کریم.
- حلی، حسن بن يوسف، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، مشهد، موسسه آل البیت، بیتا.
- خمينی، سید روح الله، تحريرالوسيلة، قم، مؤسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمينی، ۱۳۹۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الامالي، تحقيق قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة، بی تا، بی جا.
- فیض كاشانی، ملامحسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۲ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، تهران، دار الكتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، الناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ق، چاپ چهارم.
- محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه ميزان الحكمه، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۵ش.
- نراقی، مولی احمد، معراج السعادة، قم، هجرت، بیتا.